هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای هوشی و بلوغ هیجانی دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر ایلام است. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری را کلیه ی دانش آموزان پسر و دختر مدارس متوسط دوم شهر ایلام در سال تحصیلی 1396-1395 به تعداد 10496 نفر تشکیل داد. حجم نمونه از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 374 دانش آموز تعیین گردید روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بوده که مقیاس باورهای هوشی دوپیرات و مارین(2005) و مقیاس بلوغ هیجانی یاشویر سینگ و ماهیش بهار گاوا (1991) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) استفاده شده است. یافته ها نشان داد، در بین دانش آموزان پسر و دختر مدارس متوسطه دوم شهر ایلام در بلوغ هیجانی و باورهای هوشی تفاوت معناداری وجود دارد و دختران گروه نمونه، در مقایسه با پسران، دارای بلوغ هیجانی پایین تر و باورهای هوشی بیشتری هستند. همچنین، عامل جسنیت به عنوان متغیر تاثیرگذار به میزان 6/4 درصد واریانس عدم ثبات عاطفی، 4/5 درصد واریانس بازگشت عاطفی، 3/4 درصد واریانس فروپاشی شخصیت، 7/6 درصد واریانس ناسازگاری اجتماعی، 6/3 درصد واریانس فقدان استقلال، 8/2 درصد واریانس باورهای هوشی افزایشی و 6/2 درصد واریانس باورهای هوشی ذاتی را تبیین می کند. بنابراین، تحولات جنسیتی در حوزه ی آموزش و پرورش نمی توان محدود و منحصر به تحولات کمی و افزایش چشمگیر نسبت به دانش آموزان دختر دانست.