آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

هدف از این پژوهش، روان کاوی ماهیت روان زخم و بازنمایی آن در داستان کوتاه «قورباغه ی عظیم توکیو را نجات می دهد» نوشته ی هاروکی موراکامی است. از دیدگاه روان کاوانه ی اسلاوی ژیژک، روان زخم از یک سو ناشی از ورود نابهنگام امر واقع به امر نمادین است و از سوی دیگر، در ساختار کنش به تعویق افتاده، معنا می یابد. افراد مختلف واکنش های مختلفی در برابر روان زخم نشان می دهند؛ عده ای رنج و فقدان ناشی از آن تجربه ی تلخ را در فانتزی (خیال پردازی) خود به محیط دیگری منتقل و از یادآوری آن خاطره ی ناخوشایند پرهیز می کنند؛ در این حالت، سوژه با ساخت یک روایت فتیش، تجربه ی روان زخم خویش را بازنمایی می کند. «قورباغه ی عظیم توکیو را نجات می دهد» یکی از شش داستان کوتاه مجموعه ی بعد از زلزله است که به طور غیرمستقیم به حادثه ی زلزله ی کوبه در سال 1995 می پردازد. موراکامی در کالبد رئالیسم جادویی که ذاتاً دوگانه است، ماهیت متناقض روان زخم را نشان می دهد و با انتخاب روایت ساختگی برای بازنمایی خاطره ی رویداد آسیب زا این دوگانگی را برجسته می کند. مقاله ی حاضر، این داستان کوتاه را که با بهره گیری از شیوه ی رئالیسم جادویی نوشته شده، به عنوان کاوشی روان کاوانه ی ژیژکی در ماهیت روان زخم و بازنمایی آن معرفی می کند.  

تبلیغات