مقاله ای که از نظر می گذرد با هدف و ضرورت شناسائی چالش های برنامه ریزی نظام آموزش متوسطه ی ایران ( سال های 1385 – 1375 ) که پیش نیاز تعلیمات عالی و فراهم ساز وظیفه ی توسعه و پیشرفت میراث علمی – فرهنگی جامعه دانشگاهی است حول دو گروه : الف) فرضیه های مربوط به متغیرهای عوامل انسانی شامل : بی ثباتی مدیریت – کمبود متخصص برنامه ریزی آموزشی – افزایش تقاضای اجتماعی آموزش – ناهماهنگی اداری و اجرائی – سیاست گذاری های متمرکز دولت – عدم ارزشیابی مستمر علمی اهداف – عدم دسترسی برنامه ریزان به اطلاعات مورد نیاز. ب) فرضیه های مربوط به متغیرهای عوامل غیر انسانی شامل : زمانبندی نامناسب برنامه ها – بودجه بندی نامناسب برنامه ها – فضا و امکانات نامناسب آموزشی انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی است که از لحاظ هدف تحقیقی کاربردی است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی رؤسا – برنامه ریزان و دبیران وزارت آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه های کشور ( با درجه دکتری ) ترجیحاً با رشته ی علوم تربیتی و با حداقل 20 سال سابقه ی کار به تعداد تقریبی 12800 نفر تشکیل می دهند که تعداد 90 نفر به میزان 7/0 درصد کل جامعه آماری با 30 نفر در هر گروه تشکیل داده اند. نمونه گیری در این پژوهش به روش دلفی " Method – Delphi " و به طور غیر تصادفی از استان های تهران – مازندران – گلستان – خراسان شمالی و رضوی انتخاب گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرانباخ بررسی و به مقدار 96/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار S. P. S. S و روش های آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئیر و احتمال معنی داری Value – P تجزیه تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مجموع متغیرهای مستقل با متغیر وابسته همبستگی معنی داری وجود دارد.