آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

در یک صد سال اخیر، جامعه محلی پیرامون میدان نفتی دارخوین حضور نمادین سه نماینده توسعه صنعتی شامل کشت و صنعت نی شکر، نیروگاه اتمی و صنایع نفت و گاز را تجربه کرده اند. تسلط سیاست های توسعه صنعتی تولیدمحورانه از یکسو پیامدهای محیط زیستی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و از سوی دیگر تجمع مطالبات و صداهای ناشنیده ساکنان این منطقه ژئوپلتیکی را دربر داشته است. این پژوهش با هدف ارائه تصویر و تأملی بر چگونگی شکل گیری وضعیت موجود بر پایه رهیافت نظریه بنیانی از مصاحبه های میدانی با مسئولین و کارکنان صنعت نفت سامان گرفته است. سیاست های کارگزاران صنعت نفت در چهار الگوی پارادایمی بی اعتمادی، نادیده انگاری، اولویت منافع (کوتاه مدت، فردی، سازمانی و ملی) و تعامل مشروط بازشناسی و از درون آنها پدیده مرکزی بیگانگی پدیدار شده است. این سیاست ها در کنار عواملی همانند کمبود شناخت از بافتار اجتماعی-زیست محیطی محل انجام پروژه ها، نوپایی و نبود رویه یکپارچه کاربست مسئولیت اجتماعی شرکت ها و نیز فشار هنجاری خرده فرهنگ های محلی و سازمانی، پیامدهایی را در سطوح مختلف جامعه محلی در بر داشته است. پیامدها در سطح اجتماعی به نابودی اقتصاد سنتی، بی اعتباریِ دانش محلی، آلودگی و تخریب محیط زیست، افزایش تنش های امنیتی-قومیتی انجامیده و در ابعاد فردی نیز در پدیده های کارجویی دایمی، احساس ناامیدی- انزوا- بی قدرتی- ناتوان بودگی و وابستگی همراه با بی اعتمادی متقابل پدیدار گشته اند.

تبلیغات