زمینه و هدف: طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی در سال های اخیر در ایران و دنیا افزایش یافته است. محققان علل مختلفی را برای آن ذکر نموده اند ازجمله: اختلافات شدید اعتقادی، تربیت های متفاوت، خصوصیات شخصیتی ناسازگار و... که به تعارض و درنهایت طلاق ختم می شود. هدف از این پژوهش کشف عوامل مؤثر بر طلاق در ازدواج های زودهنگام بود. مواد و روش ها: مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و از نوع گراند تئوری است. بدین منظور 20 نمونه به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق و باز استفاده شد. متن مصاحبه ها ضبط گردید و پس از مکتوب سازی با روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی که Strauss و Corbin در کتاب خود معرفی کرده است، تجزیه وتحلیل شد. به منظور افزایش اعتبار داده ها از قضاوت ارزیابان نیز استفاده شد. یافته ها: از مجموع یافته های این مطالعه، چهار مفهوم اصلی که بیان گر ساختار تعارض بودند، استخراج شد. این مفاهیم شامل: اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و شخصیتی بودند. نتایج تحقیق که با کمک کد گذاری باز، محوری و انتخابی مشخص شد، نشان داد که عوامل و زمینه هایی چون سن نامناسب، ازدواج از روی اجبار، عدم درک نقش زن و مرد، تفاوت شخصیتی و فرهنگی، مهارت های ارتباطی و اجتماعی ناکارآمد، مسائل اقتصادی، دخالت اطرافیان، نبود شبکه حمایتی، انتظارات غیرواقعی از همسر، برآورده نشدن نیازها، سردرگمی هویت، هیجانات منفی و عدم ابراز هیجانات، الگوی ارتباط منفی والدین، آشفتگی خانوادگی، تفاوت فاحش بین زوجین (تحصیلی، ظاهری، خانوادگی، شخصیتی)، دلبستگی نا ایمن و عدم انعطاف روان شناختی، تعارض و طلاق را تسریع می کند. ذنتیجه گیری: به نظر می رسد که بهره مندی زوجین از مشاوره قبل از طلاق و آگاهی و شناخت از خود و جنس مخالف و تصمیم گیری مسئولانه و بالغانه می تواند نقش مهمی در موفقیت ازدواج داشته باشد.