مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل این سؤال اصلی است که ماهیت، علل وقوع و پیامدهای جنبش مشروطیت ایران چه بوده است؟ در همین راستا، از تئوری التهاب اجتماعی نیل اسملسر بهره گرفتیم و به علاوه، روند جنبش مشروطیت را براساس این تئوری مورد بررسی قرار دادیم. تجزیه و تحلیل داده هایی که با روش جامعه شناسی تاریخی و با استفاده از فن اسنادی گردآوری شده، مؤید آن است که جنبش مشروطیت ایران در یک بستر دیالکتیک، برخاسته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زمان خود و در ادامه تأثیر مدرنیته و اندیشه بیداری در کشورهای مشرق زمین، با رویکردی غالباً ضد استبدادی و نیل به ترقی و پیشرفت به وجود آمد. این جنبش در واقع نوعی رفتار جمعی بود که از التهاب ساختی اجتماعی نشأت گرفت و نیروهای اجتماعی دخیل در آن را در جهت تغییر نظم (هنجار) موجود سوق داد. بنابراین براساس طبقه بندی اسملسر، جنبش مشروطیت ایران احتمالاً در حوزه جنبش معطوف به هنجار قرار می گیرد. هرچند این جنبش توانست در جنبه آرمانی خود به محدود کردن قدرت مطلقه، تدوین قانون اساسی و برقراری مجلس بینجامد، لیکن در مقام عمل نتوانست تغییرات عمیقی در جامعه بیافریند؛ به گونه ای که در اوج سرشت تراژیک خود، به ظهور استبداد رضاشاهی ختم گردید.