پژوهش حاضر تحلیلی جامعه شناختی از موانع استقرار نهادهای جامعه محور در ایران بین سال های(1384 1357) است، از نظر نگارندگان این مقاله استقرار نهادهای جامعه محور در ساختارهای اجتماعی و سیاسی ریشه دارند. در این پژوهش سعی شده است با رویکرد تاریخی عوامل اجتماعی استقرار و تداوم فعالیت های سازمان های اجتماع محور پرداخته شود. چارچوب نظری این پژوهش تلفیقی از نظریات؛ فرانسیس فوکویاما، هانا آرنت و ویلیام کورنهاوزر، یورگن هابرماس، ساموئل هانتینگتون، آلموند و وربا و چارلز تیلور است و براساس چارچوب نظری اتخاذ شده مدل نظری تحقیق به دست آمده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. از نظر روش شناسی این تحقیق کیفی و تاریخی است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش اسنادی و کتابخانه ای می باشد و داده هایی درباره طبقه متوسط، جامعه توده ای، نهادمندی سازمانی، نوع اقتدارگرایی و ادغام گرایی نهادها، جمع آوری شده و با روش تاریخی مورد تحلیل قرار گرفتند و مشخص گردید که ساختارهای اجتماعی و ساختارهای سیاسی از موانع استقرار نهادهای جامعه محور در ایران بین سال های(1384 1357) بوده اند.