زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف کشف همسرآزاری روان شناختی مردان علیه زنان در نمونه ای از زوجین ایرانی انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از منظر روش، یک طرح کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری مطالعه را «زنان مورد آزار قرار گرفته از طرف همسر در شهر اصفهان، متخصصان مشاوره خانواده و منابع الکترونیکی، کتاب، پایان نامه و مجلات معتبر» تشکیل داد. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع مقوله ها ادامه یافت. داده ها مشتمل بر 21 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان متأهل آزار دیده، 10 مصاحبه با متخصصان مشاوره خانواده و همچنین، تحلیل محتوای کتب، مقالات و مجلات در ارتباط با همسرآزاری روان شناختی بود. یافته ها:از جمله مصادیق همسرآزاری روان شناختی مردان علیه زنان می توان به «بی توجهی نسبت به همسر، عدم تعهد و مسؤولیت پذیری، رفتار تحکمی، روی آوردن به ارزش های ضد اخلاقی و برخی عادات و ویژگی های شخصیتی آزار دهنده» اشاره نمود. عوامل همسرآزاری نیز شامل عوامل زمینه ای همچون «زمینه اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و خانوادگی» بود. عوامل مداخله گر به صورت «عوامل مربوط به مداخله دیگران، ویژگی های فرد آزار دیده و عوامل زمینه ساز» بروز پیدا کرد. عوامل علی شامل «شرایط بین فردی و تیپ های شخصیتی» بود. مهم ترین استراتژی زنان نسبت به همسرآزاری عبارت از «واکنش تهاجمی- تقابلی، سکوت، مسالمت آمیز، تدافعی، اصلاحی و جایگزینی» بود. پیامدهای همسرآزاری روان شناختی نیز به شکل «پیامد های فردی، بین فردی، خانوادگی و اجتماعی» نمایان شد. نتیجه گیری:بر اساس نتایج مطالعه حاضر، همسرآزاری روان شناختی مردان علیه زنان تحت تأثیر عوامل زمینه ای، مداخله گر، روان شناختی و شخصیتی قرار دارد. از این رو، به نظر می رسد مدل برگرفته از تحقیق حاضر بتواند مدل مناسبی جهت استفاده در مداخلات درمانی برای زنان آسیب دیده باشد.