آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

هرچند مطالبه ی بومی گرایی برای رشته ی علوم سیاسی ایران، سابقه ی نسبتاً طولانیِ حدود سی ساله بعد از انقلاب اسلامی دارد، امّا این پدیده، طیِّ دو یا سه سال اخیر، تحت اراده ی نظام سیاسی، به میزانی تشدید شده که موضوعِ «تحوّل ماهوی و بنیادین علوم انسانی» و به تبع آن علوم سیاسی، در دستور کار متولّیان نظام آموزش عالی کشور قرار گرفته است. به نظر می رسد، به دلیل برخی همانندی ها بین جامعه و انقلاب ایران و چین، بررسی روند و تجربه ی علوم سیاسی چین می تواند امکان یا امتناع بومی سازی در این رشته دانشگاهی را آشکار سازد. اکنون با بررسیِ گسترش علوم سیاسی در چین می توان نسبت بین بومی گرایی و علوم سیاسی را به نحو مناسب تری درک کرد. علوم سیاسی معاصر چین، بیانگر آن است که این علم، ضمن رشد و توسعه در درون چارچوب و پارادایم علوم سیاسی جهان، به مثابه یک رشته دانشگاهی مستقل و با به کارگیری روش ها، جهت گیری ها و اصول علمی، توانسته است اعتبار مناسب در میان جامعه علوم سیاسی را پیدا کند. مهم ترین ویژگی علوم سیاسی در چین و در ارتباط با بومی گرایی، ربط و مناسبت آن با جامعه و حکومت چین است. از این دیدگاه، موضوعات موجود در عرصه ی سیاست چین با روش های متعارف علمی بررسی و تحلیل می شوند. به نظر می رسد، با توجّه به تجربه ی علوم سیاسی در چین، و نیز تسرّی آن به علوم سیاسی در ایران، بومی گرایی به معنای به کارگیری روش ها، الگوها و نظریه های علوم سیاسی در مورد موضوعات مرتبط با جامعه ی مورد بررسی است و تحوّل ماهوی و بنیادی در این دیسیپلین دانشگاهی، غیر علمی، غیرعملی و ممتنع است.

تبلیغات