مسئله ای که مقاله حاضر به آن خواهد پرداخت، بررسی علل بیگانه هراسی و بیگانه ستیزی در فرهنگ سیاسی ایران (با تاکید بر علل ذهنی و فرهنگی) است. رویکرد نویسنده در انجام این تحقیق، رویکردی فرهنگی است؛ به عبارتی، نویسنده از مَنظر فرهنگ سیاسیِ شکل یافته ایرانی که حاصل تجارب تاریخی این ملت طی قرون گذشته است، موضوع پژوهش را «واکاوی» کرده و بر این باور است که ریشه های شکل گیری و اتخاذ چنین رویکردی در فرهنگ سیاسی ایرانیان (هم توده های جامعه و هم نخبگان سیاسی) را باید در «ساخت ذهن»، نوعِ «بینش» و نحوه «نگرش»، در فرهنگ ایرانی، نسبت به جهان هستی و تفسیری که از این جهان ارائه می کند، جست وجو کرد. همچنین نگارنده بر این باور است که تجارب تلخ گذشته این ملت، از یورش اقوام مهاجم به سرزمین شان و نیز مداخله فزاینده قدرت های خارجی در امور داخلی ایران، در تعمیق چنین بینشی نقشی اساسی داشته است.