مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
ابن میمون
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
ابن میمون، بزرگترین فیلسوف و حکیم الاهی یهودی است. او در پایان زندگیاش، شاهکار ادبی خود (راهنمای گمگشتگان) دلالتالحائرین (مُورِه نِووخیم) را نوشت. این کتاب که به عربی نوشته شده، اهمیت و تأثیر فیلسوفان مسلمان را بر روی دستگاه فکری ابن میمون نشان میدهد. اندیشههای ابن میمون، حاصل دورانی از تحمل مذهبی و همزیستی فرهنگی بین یهودیان و مسلمانان بود.در واقع، ابن میمون خود یک تنه، هم از بزرگترین نمایندگان شریعت یهود بود، هم از مراجع فلسفه قرون وسطایی ملهم از یونان، و هم از عوامل اصلی شکوفایی خارقالعاده تفکر فلسفی و علمی جهان عرب و اسلام در قرن یازدهم و دوازدهم. ابنمیمون در کتاب دلالةالحائرین (راهنمای گمگشتگان) اندیشهوران در اوج توانایی خویش است که علم عرب و اسلام و فلسفه یونان و الاهیات یهود را در کلی متضمن مقصود گرد میآورد. کوشش نگارنده مقاله آن است تا در این مقال به قدر وسع به بررسی دیدگاههای الاهیاتی ابن میمون و مقایسه آرای وی با متفکران مسلمان بپردازد.
بررسى تطبیقى و نقد دیدگاههاى ابنمیمون و قاضى سعید قمى در تباین تام خالق و مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۹ شماره ۱۴۹
حوزه های تخصصی:
یکى از مسائل کلیدى در حوزه مباحث خداشناسى این است که آیا میان واجب تعالى و مخلوقات او سنخیت وجود دارد یااینکه خداوند به عنوان خالق هستى با آفریدههاى خود تباین تام دارد و هیچگونه سنخیتى با آنها ندارد؟ این مسئله مهم همواره مورد توجه متألّهان و یکى از دغدغههاى اساسى آنها بوده و هست. در این نوشتار با رویکردى تحلیلى، آراء و اندیشههاى ابنمیمون و قاضى سعید قمى در مورد این مسئله بررسى مىگردد و نشان داده مىشود که نظریه «تباین تام خالق و مخلوق» این دو اندیشمند متألّه با اشکالات عدیدهاى روبهروست و نمىتواند مورد پذیرش قرار گیرد. هدف اصلى این پژوهش بررسى ونقد نظریه تباین تام خالق و مخلوق در پرتو اندیشههاى دو تن از نمایندگان برجسته این دیدگاه است. شیوه بحث نیز بهصورت تطبیقى است؛ بدین صورت که پس از تبیین دیدگاههاى دو طرف و نقد و ارزیابى آنها مقایسه و تطبیقى میان اندیشههاى آنها صورت گرفته و نقاط اشتراک و افتراقشان بیان شده است.
نبوت از دیدگاه ابن میمون اندلسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نبوت، از مسائل مشترک میانِ ادیان ابراهیمی است که هم در علم کلام و هم در فلسفه دین، از آن گفت و گو می شود. ابن میمون اندلسی، آن هنگام که از این مسئله سخن می گوید، می کوشد میان فلسفه و شریعت یهود، هماهنگی ایجاد کند. او هنگام شناسایی نبی، تعریف نبوت، ضرورت ارسال پیامبر و دین، خصلت های پیغمبران و مباحثی از این دست، با اتخاذ رویکردی فلسفی، از تطبیق و سازگاری میان این رویکرد با آموزه های شریعت موسوی چشم پوشی نمی کند. نوشتار پیش رو، می کوشد افزون بر ارائه گزارش و تحلیل نسبتاً جامعی از نگرش فلسفی ـ یهودی این اندیشمند پرآوازه آیین یهود، به وامداری اندیشه های فلسفی وی از مشاییان مسلمان و به ویژه فارابی نیز سرک بکشد.
نقد روش شناختی مقایسه دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی کسانی که در حوزه زبان دین مطالعاتی دارند، با مشاهده شباهت دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی به یکی بودن آرای آن دو درباره الهیات سلبی حکم کرده، به تفاوت های آن وقعی ننهاده اند. درحالی که در یک مطالعه تطبیقی بسامان، افزون بر فهرست مواضع وفاق و خلاف، باید از صوری یا واقعی بودن شباهت ها و تفاوت ها آگاه شد. جایگاه این دو متفکر در سنت خود و نیز، جایگاه دیدگاه مورد بحث در کل منظومه و پارادایم فکری شان، رخنه معرفتی، مبادی تصوری و تصدیقی و نیز، مبانی و دلایل، بررسی افراد تاثیرگذار، موافقان و مخالفان وی امکان تشخیص صوری یا واقعی بودن شباهت ها و تفاوت ها را فراهم می سازد. نگارنده بر این باور است که با ملاحظه موارد پیش گفته تفاوت های بسیار جدی در دیدگاه مزبور بیش ازپیش برجسته می شود.
خدا از منظر ابن میمون و سیداحمد علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره خدا و صفات باری، از مباحث مهم ادیان است. این مقاله درصدد است با روش اسنادی، کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی و با نگاهی فراتاریخی و پدیدارشناختی، از منظر دو دانشمند بزرگ ادیان ابراهیمی به بحث در مورد خداوند و بیان شباهت ها و تفاوت های دیدگاه آنان بپردازد.
حاصل یافته این مقاله این است که ابن میمون طرفدار الهیات سلبی و سیداحمد علوی طرفدار الهیات ایجابی است. این مقاله با بررسی تطبیقی دو کتاب مهم آنان به تحلیل دیدگاه آنها درباره خدا میپردازد.
تأثیر فلسفی ابن رشد بر ابن میمون یهودی در اندلس قرون وسطا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن رشد یکی از فیلسوفان مسلمان است که با ترجمه و توضیح آثار ارسطو و ارتباط میان عقل و دین، تأثیر فراوانی بر اندیشمندان مغرب زمین به ویژه یهودیت گذاشت. یکی از یهودیانی که از ابن رشد متأثر شد، ابن میمون میباشد. در یهودیت، فیلون گام های مقدّماتی را در ارتباط عقل و دین در حوزه یهودیت برداشت، ولی بعدها اندیشه های ضدیونانی و عدم تلاش عقلانی برای اثبات مسائل دینی پدید آمد تا اینکه در قرن دوازدهم جریانات اصلی اندیشه اسلامی، مکاتب ارسطویی و نوافلاطونی به طور پیوسته تأثیر عمیقی بر اندیشه یهودیت گذاشت که در اندیشه موسیبن میمون تجلّی یافت.
یکی از نکات مهمی که در این پژوهش به اثبات میرسد، تمایل ابن رشد و ابن میمون به خردورزی در کنار دین مداری است و نکته مهم دیگر، تأثیر فلسفی ابن رشد بر اندیشه های فلسفی ابن میمون یهودی است.
هدف از این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، واکاوی آراء ابن رشد و ابن میمون در تعامل عقل و دین، و تأثیر اندیشه های ابن رشد بر تفکر فلسفی یهودیت به ویژه ابن میمون است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های ابن میمون و قاضی سعید قمی در تحلیل معانی صفات خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن میمون و قاضی سعید قمی با تأکید بر تباین کامل خدا و خلق و اینکه خداوند موجودی به کلّی دیگر است، به نفی صفات ازذات خداوند پرداخته و در تحلیل معانی آنها نیز به گونه ای پیش رفته اند که به همین امر می انجامد. ایشان در بحث معنا شناسی صفات ذاتیِ نسبت داده شده به خداوند، دو مؤلّفه باور به اشتراک لفظی و تفسیر سلبی را ارائه کرده اند. البته قاضی سعید با الهام از حدیث، مؤلّفه سوّمی زیرعنوان اثبات مثمرات را نیز مطرح کرده است. هم چنین آنها با نظریّه ی تشکیک در معانی صفات خداوند مخالفت کرده و اعتقاد به آن را مستلزم کفر و زندقه و خروج از دین دانسته اند. در این مقاله، دیدگاه های این دو اندیشور بزرگ در مورد تحلیل معانی صفات خداوند، بررسی شده و ضمن سنجش با یکدیگر مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
فناناپذیری نفس از دیدگاه ابن میمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابنمیمون میان رستاخیز و جهان آینده تفاوت قائل شده است. او رستاخیز مردگان را مربوط به عصر مسیحایی و فناناپذیری نفس را مربوط به جهان آینده میداند. ابنمیمون فناناپذیری نفس را با رشد و بالندگی عقلانی نفس در این دنیا گره زده و معتقد است جاودانگی نفس تنها از آنِ کسانی است که در این دنیا از موهبت عقل بهره برده باشند. بر این اساس، او دیدگاهی متفاوت درباره بسیاری از باورهای فرجامشناسانه بهدست داده است. از باب نمونه، او معتقد است بهشت و جهنم و بهطورکلی ثواب و عقاب متناسب با فهم عامه مردم در قالب تعابیری توصیف شدهاند که لذتهای دنیایی را تداعی میکنند؛ درحالیکه بهشت و جهنم اکنون و اینجاست. پرسش مهمی که در این مقاله بهدنبال یافتن پاسخ آن هستیم این است که آیا منبع الهام او در این نظریه کتاب مقدس و سنت یهودی بوده، یا اینکه او تحتتأثیر تعالیم فلسفه یونانی، بهویژه فلسفه ارسطو و نیز ارسطوییان مسلمان نظیر ابونصر فارابی، ابنباجه و ابنرشد به این دیدگاه رسیده است؟
ابن میمون و روش مواجهه با آیات تشبیهی کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های فیلسوفان یهودی در قرون وسطی مسیله مواجهه با آیات تشبیهی کتاب مقدس و تفسیر آنها بود.این موضوع به ویژه برای یهودیانی که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی میکردند اهمیت بیشتری داشت چرا که برخی از مسلمانان یهودیان را اهل تشبیه میدانستند.بنابر این اندیشمندان یهودی می کوشیدند آیات تشبیهی را به شیوه ای تفسیر کنند که با تعالی و بی همتایی خداوند سازگار باشد.در میان این فیلسوفان ابن میمون که از معروف ترین چهره های تاریخ یهودیت به شمار می آید به شیوه ای نوین به بررسی وتفسیر آیات تشبیهی کتاب مقدس پرداخت.او با تاکید بر یگانگی و تعالی خداوند در مواجهه با آیات تشبیهی روش تاویل را برگزید.ابن میمون کوشید معنای واقعی کلمات به کار رفته در باره خداوند را تعریف کرده وآن را با کلمه ای متعالی و متافیزیکی منطبق سازد.ابن میمون با بررسی کلمات دو پهلو به این نتیجه رسید که آن دسته از کلماتی که به صورت مشترک میان خدا و انسان به کار می روند تنها به صورت مشترک لفظی استفاده می شوند چرا که هیچ سنخیتی میان خدا و مخلوقات وجود ندارد.
بررسی تطبیقی هستی شناسی و توجیه شرور در الهیات فلسفی یهود و اسلام (با تکیه بر آرای ابن میمون و نظریات انتقادی شهید مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۰
97-114
حوزه های تخصصی:
رابطه شرور و کاستی های عالم با عدالت خداوند از دیرباز مورد توجه متفکران ادیان ابراهیمی بوده است. در دو دین یهودیت و اسلام نیز فیلسوفان به فراخور بهره عقلانی و فلسفی خویش به هستی شناسی و توجیه شرور پرداخته اند. نگارنده در این مقاله با مراجعه مستقیم به آثار ابن میمون اندلسی و شهید مرتضی مطهری به مقایسه این دو سنت عقلانی در مسئله شرور پرداخته است. نتایج این تحقیق در بحث هستی شناسی شرور آنست که هم در یهودیت و هم اسلام، الهیات عقلی پایبند به اصول فلسفی بوده و شر را امری عدمی می داند. اما در مورد توجیه شرور تفاوت هایی به چشم می خورد که ناشی از تکون و سیر تاریخی الهیات در دو دین مذکور است به گونه ای که در الهیات عقلی یهود صحبتی از نظریه جبران و یا تعالی روحی انسان ها نیست، اما در اسلام به آنها اشاره شده است.
بررسی دیدگاه الهیات سلبی ابن میمون و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
311 - 332
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ اندیشه، مسائلی نظیر علم ما به خدا، سخن گفتن از او، راه های تقرب و اسما و صفات او، به طور عام همواره مطرح و محل مناقشه بوده است. این مسئله برخی را به سمت الهیات ایجابی و برخی را به سوی الهیات سلبی سوق داده است. طرفداران الهیات سلبی معتقدند که تنها به شیوه سلبی می توان درباره افعال و صفات خداوند سخن گفت به گونه ای که ابن میمون توصیف درست و بی نقص خداوند را صرفاً توصیف او به اوصاف سلبی می داند و از این طریق ساحت خداوند را از تشبیه به مخلوق، شرک و اسناد عیب و نقص مبرا می داند. قاضی سعید نیز به شدت با اتصاف ذات خدا به اسما و صفات مخالفت ورزیده و به سمت تنزیه محض کشیده شده است. لیکن افراط در زمینه تعالی و تنزیه و تکیه بر روش سلبی گروی، امکان هرگونه سخن گفتن معنادار و حقیقی درباره خدا را ناممکن می کند.
بررسی تطبیقی آراء ابن سینا و ابن میمون درباره معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
194 - 215
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و ابن میمون هر دو از فیلسوفانی بوده اند که دغدغه اثبات عقلانی عقاید دینی خود را داشته اند. ابن سینا از منظرِ اسلام معاد را در دو شکل روحانی و جسمانی می پذیرد، اما در نحوه پذیرش آن ها دو رویکرد متفاوت دارد. او معاد جسمانی را نه از طریق استدلال، بلکه به دلیل ایمانش به کلام اللّه می پذیرد و معاد روحانی را از طریق برهان اثبات می کند. او سیمای معاد و تمام ویژگی ها و اوصاف آن را روحانی تأویل کرده و لذّت والم ابدی را متعلق به نفس می دانسته است. نفس است که پس از جدایی از تن نیکبخت یا بدبخت است. غایتِ لذّت، نظر به ذات باری تعالی و ملائکه است. ابن میمون هم به همین منوال برای اثبات معاد روحانی اقامه برهان کرده است. او نیز به پاداش و مجازات و لذّت و اَلم روحانی اخروی قائل است و غایت لذّت را رؤیت شخینا می داند که از آن به «معرفت» تعبیر می شود. در این مقاله به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه فلسفی یکی با داعیه اسلام و دیگری با داعیه یهود پرداخته شده است.
استدلال برای آموزة «توحید» بررسی، تحلیل و مقایسه دیدگاه علامه طباطبائی و ابن میمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزة «توحید» از جملة اصل های مورد تأکید همة ادیان الهی بوده و در میان آنها، تنها یهودیت و اسلام دارای توحید خالص و ناب هستند. ازآنجاکه ابن میمون در یهودیت و علامه طباطبائی در امامیه، نقش بسزایی در شکوفا کردن تعالیم دینی داشتند، این مقاله به روش تطبیقی تحلیلی، پس از ارائة دیدگاه های این دو دانشمند بزرگ از براهین توحید، نقاط اتفاق و اختلاف آنان را بیان، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. تنها استدلال ابن میمون برای توحید، بساطت ذات الهی است. اما با وجود اینکه مهم ترین برهان علامه طباطبائی، صرافت وجود الهی است، ولی برهان بساطت و براهین دیگر را نیز برای توحید اقامه کرده است. ابن میمون، اشکالاتی بر براهین توحید وارد کرده است که این تحقیق بیانگر آن است که هیچ یک از آنها، بر تقریرهای علامه طباطبائی از برهان تمانع و تغایر وارد نیست.
مفهوم شر از دیدگاه ابن میمون و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
319 - 336
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی مسأله شر از دیدگاه ابن میمون در دین یهود و امام محمد غزالی در دین اسلام است. ابن میمون شر را صادره از خدا نمی داند؛ چون معتقد است که ضد وجود، فعلیت ندارد و همه شرور عدم هستند که هیچ فعلی به آن ها تعلق نمی گیرد. ابن میمون خداوند را از شر مبرا و همیشه خداوند را خیر محض می داند. او جهان خیر و شری را که انسان در آن قرار می گیرد را ناشی از وجود انسان می داند. غزالی نیز تأکید دارد که خیر و شر از جانب خداست و کسی که شر را از جانب خدا نداند، جاهل است؛ به این معنا که خداوند شر را برای شر نمی آفریند، و غرض خداوند از ایجاد شر، در واقع نیل به یک خیر بزرگ تر است. به نظر غزالی ابهام در باب سازگاری رحمت خدا و وجود شرور ناشی از درک نادرست معنای حقیقی رحمت است. نتیجه اینکه ابن میمون شر را صادره از خدا نمی داند؛ او شر را عدمی می داند؛ و اصل وجود آن را ناشی از عواملی چون جهل و قدرت محدود انسان می داند و شر را به واسطه انسان بودن افراد می داند؛ در حالی که غزّالی شرّ و خیر را با هم آفریده خدا دانسته و اصل وجود شر را عاملی برای رسیدن به خیر بزرگتر و نامعلوم می داند.
بررسی مقایسه ای معناشناسی صفات الهی از دیدگاه موسی بن میمون و علامه حلی و نقد آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۸۰-۶۳
حوزه های تخصصی:
مسئله این تحقیق، بررسی معناشناسی صفات الهی از دیدگاه موسی بن میمون و علامه حلی، به منظور شناخت دیدگاه دو جریان اصلی و تأثیرگذار اسلامی و یهودی در باب توحید صفاتی، بررسی اشتراکات و اختلافات، مشخص کردن نقاط ضعف و نقد آن ها، و بهره وری از آن ها در جهت رفع مسائل کلامی است. این پژوهش، به روش کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی با رویکرد مقایسه ای- انتقادی صورت پذیرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، هر دو اندیشمند در زمره پیروان الهیات سلبی قرار می گیرند و از حیث معناشناسی صفات، دارای رویه مشابهی هستند. ابن میمون آن چه از اوصاف ذاتی را به صفات سلبی و صفات فعلی خدا ارجاع می دهد و آن ها را به دلیل محذوریت تشبّه خدا با مخلوقات، به شکل ثبوتی نمی پذیرد. علامه حلی نیز صفات ذاتی را به صورت سلبی و نفی ضد صفات و یا به صورت فعلی معنا می کند و معتقد است که می توان از این طریق به معرفتی از خداوند رسید.
الهیات سلبی در حوزه معرفت شناختی صفات الهی در اندیشه ابن میمون یهودی و دکتر صادقی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تقریر، مقایسه و ارزیابی الهیات سلبی در حوزه معرفت شناختی صفات الهی در اندیشه موسى بن میمون(متولد 530 ق/ 1135 م)، الهی دان برجسته یهودی و آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی(۱۳۰۵-۱۳۹۰ ش)، قرآن پژوه معاصر بود. روش: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تحلیل عقلانی این دو دیدگاه پرداخته است. یافته ها: به باور این دو شخصیت، نه تنها صفات ثبوتی ذاتی الهی، بلکه حتی وجود الهی نیز بیانگر معنای سلبی است و محذور تشبیه، برهان مشترک آنان در نقد الهیات ایجابی است. نتیجه گیری: «خلط میان مفهوم و مصداق»، «یکسان انگاری شناخت ماهوی و غیر ماهوی»، «تفسیر ناصحیح دو آموزه قرآنیِ همراهی حمد با تسبیح و تنزیه ذات الهی از توصیف غیر مخلصان» و «فقدان تصویر صحیح از الهیات ایجابی عینیت»، مهم ترین آسیبهای معرفت شناختی و هستی شناختی این دو دیدگاه است.