مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
عشق
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
53-67
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: در دنیای امروز، بنا به تغییر تعاریف اصیل روابط انسانی، بسیاری از قشرهای مختلف به ویژه دانشجویان شکست عشقی را به همراه آشفتگی روان شناختی تجربه می کنند. با عنایت به این امر که پریشانی روان شناختی اختلالی هیجانی است و می تواند عملکرد فردی و بین فردی را با مشکل مواجه سازد؛ و با توجه به تأکید محافل مداخلاتی جدید بر استفاده از عامل های فرهنگی-اعتقادی؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) دختران دانشجوی دارای تجربه شکست عشقی دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز انجام شده است.
دردانه عشق (شرح بیتی از حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
15 - 23
حوزه های تخصصی:
نسج و بافت بیان در شعر حافظ، علی رغم سادگی و روشنی بیشینه ابیات و تعابیر، بر شبکه معنایی پیچیده و عموماً پنهانی مبتنی است که گاه معانی عمیق و دقیق مستتر در آن، چندان در بادی امر رخ نمی نماید. به همین سبب، ابیات متعددی از دیوان وی، تنها با تأملات و بازخوانی های مکرر است که در معرض فهم و منصه ظهور قرار می گیرد. ازجمله این ابیات، این بیت مشهور است که «عشق دُردانه است و من غواص و دریا میکده/ سر فروبردم در آنجا تا کجا سر برکنم» (از غزل مشهورِ «من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم»)؛ بیتی که شارحان و حافظ شناسان به گواهی آثارشان، معنای آن را روشن و سرراست تلقی کرده اند. نویسنده جستار حاضر، علی رغم این تلقی عمومی، با تکیه بر بازخوانی دقیق تر و تأمل در شبکه معنایی پیچیده و به هم تافته اجزا و مفردات بیت، می کوشد در عین نقد تلقی مذکور، معنای مستنبط خود را از بیت با خوانندگان در میان نهد. تبارشناسی تعابیرِ شاعرانه و مفاهیم صوفیانه بیت مذکور، ارتباط مکتب عرفانی حافظ با اندیشه های احمد غزالی و کتاب سوانح او را نشان می دهد.
تحلیل استعاره های مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
231 - 262
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رویکرد زبان شناختی استعاره مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطق الطیر عطار را با توجّه به نظریّه لیکاف و جانسون بررسی کرده ایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دوره شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کرده ایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشت های مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی تطبیقی پرداخته ایم و نمونه هایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعاره مفهومی عشق مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعاره های مفهومی بهره برده است. استعاره های خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایه ای به نام «عشق عرفانی» هستند که آن ها را انسجام می بخشند. کلان استعاره های موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعاره هستی شناختی، استعاره جهتی، استعاره ساختاری قرار می گیرند. توجّه به استعاره های موجود در حکایت ذکر شده، نشان می دهد که استعاره کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزی ترین استعاره است و تمام استعاره های خرد در تکامل این کلان استعاره به کار رفته اند.
بررسی تطبیقی مفهوم شناسیِ عشق در دو رمان ذاکره الجسد و جزیره سرگردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
624 - 643
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر، به سبب رواج اندیشه های مدرن به ویژه در جوامع شرقی، تقابلی بین اندیشه های سنّتی و مدرن درباره مفهوم شناسی عشق شکل گرفت و گروه های مختلف، به ویژه رمان نویسان، در این باره، رویکردهای گوناگونی در پیش گرفتند که بازتاب رویکردها و نگرش های آنان را می توان در رمان های شان بازیافت. بر این اساس در این جُستار، به بررسی مفهوم شناسی و جنبه های گوناگون عشق، در رمان های ذاکره الجسد از احلام مستغانمی و جزیره سرگردانی از سیمین دانشور بر مبنای مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی و روش اسنادی پرداخته می شود تا نشان داده شود که کدام جلوه های عشق در آثار آنان بازنمایی شده است؟ چه تفاوت ها و شباهت هایی در این زمینه با هم داشته اند؟ نگرش آنان به عشق چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در رمان جزیره سرگردانی بیشتر به عشق مدرن به عنوان معیاری برای ازدواج، عشق سطحی و عشق عرفانی و در رمان ذاکره الجسد ، بیشتر به مسأله عشق به وطن و ناسیونالیسم عاشقانه توجه شده است. هم چنین دانشور سعی در ترکیب رویکرد سنّتی با مدرن درباره موضوع عشق دارد؛ امّا مستغانمی بر این باور است که در هر جامعه ای باید متناسب با فرهنگ همان جامعه، به عشق پرداخته شود و می توان گفت رویکردی موازی درباره عشق سنّتی و مدرن دارد.
عشق: خیال یا واقع؟ بررسی تطبیقی مفهوم عشق نزد مولوی و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر پژوهشی است با ماهیتی تطبیقی و میان رشته ای درباره مفهوم «عشق» در آثار مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر و عارف نامدار ایرانی و ژاک لاکان، فیلسوف و روان کاو شهیر فرانسوی. عشق در این تحقیق از دو وجه مورد بررسی قرار گرفته است: عشق از منظر مولوی که یکی از بالاترین مراحل سیر و سلوک عارفانه است و زبان از بیان حقیقت آن عاجز است و عشق از دیدگاه لاکان که رابطه ای مبتنی بر وهم و خیال است و ریشه در خودشیفتگی دارد. این مقایسه نشان می دهد که تفاوت مولوی و لاکان در تعریف عشق به تفاوت دیدگاه آن ها درباره ماهیت عشق باز می گردد. از دید لاکان، عشق ریشه در ساحت و حیث خیال دارد؛ در حالی که از نظرگاه مولوی، عشق در اصطلاح لاکان، متعلق به ساحت و حیث واقع است. مقاله حاضر به دنبال آن است که با بازگردانی نظریات و اصطلاحات عرفانی مولانا به زبان روان کاوی، تعریفی مولانایی لاکانی از عشق ارائه دهد؛ به عبارت دیگر، هدف از این تحقیق توضیح این مسئله است که اگر دیدگاه مولانا از عشق را به زبان لاکان بازگردانیم، عشق در روان کاوی لاکان در چه جایگاهی قرار خواهد گرفت و نسبت به دیدگاه پیشین آن، چه تغییری خواهد کرد.
بررسی انتقادی عرفان اُشو با نگاهی به نهج البلاغه
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
221 - 233
حوزه های تخصصی:
پیشرفت علم و توسعه اسباب آرامش و رفاه نتوانسته بر میل فطری و گرایش به معنویت و در راس آن خداجویی سرپوش بگذارد. در کمتر از دو دهه گذشته بازار تفکراتی نو در قالب عرفان های نوظهور بشدت گرم شده است و هر از گاهی در گوشه ای از دنیا نامی نو و عنوانی جدید ظهور می کند که هر کدام روشی را سرلوحه رفتار خداجویانه خود قرار می دهد که بدون توجه به خواستگاه آن عرفان، در بین سایر افراد جامعه بشری گسترش یافته است که هر کدام با توجه به تنوع سلیقه ها ی انسان دوران ما نسخه جذابی تجویز می کند. در این بین گروهی از این عرفان ها کمتر و گروهی بیشتر با اقبال عمومی مواجه شده است. نمونه ای از این عرفان ها، عرفان اُشو است که در مشرق زمین طلوع کرد و در آمریکا رشد و توسعه یافت که با پذیرش گروهی کثیر از افراد بالاخص جوانان رو به رو شد. اُشو با تکیه بر عشق و بی بند و باری جنسی، راه رسیدن به آرامش به رهپویانش می نمایاند. این مقاله به صورت توصیفی تحلیلی و نقادی به بررسی عرفان اُشو و تطبیق آن برآموزه های اسلامی و به صورت دقیق تر نهج البلاغه پرداخته است. در این مقاله سعی شده است در گام اول، نظام فکری و پیام های عمده این جریان عرفانی جمع بندی شود و در ذیل هر کدام از عناوین نقاط غیرقابل دفاع در مبانی یا نتایج سوء فردی و اجتماعی آموزه های برای مخاطبین تبیین گردد. تاکنون کتاب خاصی با تاکید بر این عرفان چاپ نشده است کتاب جریان شناسی عرفان های نوظهور نوشته حمیدرضا مظاهری سیف و کژراهه که جمع آوری شده توسط گروهی از محققان است به صورت کلی وگذرا انواع عرفان های نوظهور را نقد کرده است و مقالات در این مورد انگشت شمارند، از آن جا که کتب اُشو براحتی و رایگان در اختیار عموم قرار گرفته است و از طرفی فرهنگ ایرانی اسلامی ایران غنی از عرفان و تفکرات مبتنی بر اسلام است، شایسته است که نقد و بررسی در این مورد بیشتر مورد توجه قرار گیرد. نهج البلاغه که به حق اَخ القران نام گرفته است سرشار از مضامین عرفانی و اخلاقی است که باید بیشتر از پیش بر آن تأکید شود تا بتوان راه درست را به رهپویان تشنه معرفت نمایاند.
مدل یابی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
309 - 332
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده مهم آن به بررسی مدل یابی تعارضات زناشویی براساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی پرداخت. تحقیق حاضر بنیادین و از نوع همبستگی می باشد به طوری که با نمونه گیری خوشه ای 248 نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران (1396)، پرسش نامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسش نامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسش نامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (منصوری، 1380) و پرسش نامه تمایزیافتگی دریک (2011) بودند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART.PLS و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری به شکل بدون خرده مقیاس تجزیه- تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی، توانستند واریانس تمایزیافتگی را با مقدار 715/0 توجیه کنند و این سه متغیر همراه متغیر میانجی توانستند واریانس تعارضات زناشویی را با مقدار 517/0 پیش بینی کنند، همچنین نقش میانجی گری تمایزیافتگی در هر سه مسیر معنی دار بود. و نتایج نشان داد که مدل پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق، هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی دارای برازش مطلوب است همچنین پیشنهاد این مطالعه بنیادی، تدوین پروتکل آموزشی- درمانی برای زوجین است تا قدم به قدم در جهت کاهش تعارضات زناشویی و سلامت جامعه به کار گرفته شود.
نقش نظم در رابطه زوجین در استحکام عشق زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰شماره ۱۳
103 - 116
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی اسلامی، خانواده محور است و استحکام عشق در رابطه زناشویی، اصلی مهم در پایداری خانواده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش نظم در رابطه زوجین در استحکام عشق در زندگی زناشویی صورت گرفته است. پژوهش به روش همبستگی انجام شده است. ابزار پژوهش ترکیبی از پرسشنامه استاندارد عشق استرنبرگ (۱۹۸۹) و پرسشنامه محقق ساخته سنجش نظم در رابطه زوجین بوده است. جامعه آماری شامل تمامی زنان و مردان متأهل شهر تهران بوده که از بین آنان ۳۸۴ نفر بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ایِ چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ۲۶ استفاده شده است. نتایج رگرسیون چند متغیر نشان داد که ۵۹درصد از کل تغییرات استحکام عشق زناشویی از بین چهار مؤلفه نظم خرد به ترتیب توسط سه مؤلفه همدلی، هم فکری و همگامی مشترک در رابطه زوجین پیش بینی می شود و مؤلفه هم بختی مشترک در پیش بینی تغییرات عشق نقشی نداشته است. بنابراین برای کاهش آسیب های خانواده از جمله طلاق و روابط فرازناشویی، سیاست گذاران، برنامه ریزان و هم چنین مشاوران خانواده در ارائه برنامه های آموزشی و درمانی، با تمرکز بر افزایش هم فکری، همگامی و همدلی همسران در خانواده، می توانند زمینه استحکام عشق زناشویی را فراهم سازند و از این طریق با افزایش صمیمیت، شور و تعهد در رابطه همسران به تحکیم و تعالی خانواده کمک نمایند.
تحلیل ساختارمند معنای زندگی بر محور عشق مبتنی بر آرای علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش های دوران مدرن و پسامدرن در باب معنای زندگی منشأ بسیاری از آسیب های روحی انسان معاصر شده است. عشق به عنوان یکی از اساسی ترین مفاهیم دینی-انسانی می تواند نقشی اساسی در حل این معضلات داشته باشد. مسئله پژوهش حاضر این است که بر اساس آراء علامه جعفری (در مقام یکی از متفکران دینی اخیر)، معنای زندگی با محوریت عشق چگونه بازتبیین می شود؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. بر مبنای یافته های پژوهش، معنای زندگیِ عاشق تابعی است از ارزشِ معشوق؛ هر چه معشوق متعالی تر باشد، زندگی عاشق متعالی تر خواهد بود. عشق مجازی و عشق حقیقی تأثیرات متفاوتی بر معنای زندگی دارند. همچنین نقش عشق در مقایسه با مؤلفه های دیگرِ معنابخشی به زندگی نیز قابل بررسی است. بین عشق و «باورمندی به خدا» در بحث معنای زندگی رابطه ای دوسویه وجود دارد. از حیث ارتباط عشق و «هدف»، عشق مجازی علاوه بر این که می تواند ابزاری برای وصول به «عشق حقیقی» باشد، همچنین مرتبه، شأن و پرتویی از آن است. علاوه بر این مؤلفه ها، تناسب وثیقی وجود دارد بین «مرتبهٔ وجودی انسان و سطح کمال» با «نوع و سطح عشق». در رابطهٔ عشق و «هنر»، تصورات گوناگون افراد از معنای زندگی می تواند هنرهای متفاوتی را تولید کند. اثر هنری توأم با عشق حقیقی منشاء تعالی در جامعه خواهد بود.
اعتبار یابی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
385 - 401
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، اعتبار سنجی الگویی برای تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فیلسوفان اگزیستانسیالیسم و نقد آن بر مبنای آرای اندیشمندان مسلمان برای سند تحول در نظام آموزش و پرورش است. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، آمیخته است که در بخش اول با استفاده از سندکاوی به استخراج عامل ها و مولفه های مرتبط با موضوع پژوهش در آثار فیلسوفان اگزیستانسیالیسم پرداخته و در مرحله دوم با استفاده از روش دلفی ، با 10 نفر از خبرگان عرصه تربیتی مصاحبه به عمل آمد و نظرات آن ها در خصوص شاخص های استخراج شده در طراحی و اعتبار سنجی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم و و اندیشمندان مسلمان گردآوری شد. یافته ها: بر اساس مدل استخراج شده، عوامل عشق مسیحی (الهی)، وظیفه محوری، نفی عشق طبیعی، نفی خودپرستی، عشق به دیگری.، عشق الهی، وحدت وجودی، آگاهی،نادیده گرفتن ظواهر اغفال کننده، بیرون آمدن از خود، عشق به نمود خدا در دیگری در قالب پرسشنامه و در چندین مرحله مورد ارزیابی خبرگان قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج تحلیل فازی نشان داد که؛ با توجه به آنکه اختلاف میانگین ها بیش از 2/0 است، یک بار دیگرمراحل توزیع پرسشنامه و میانگین نظرات خبرگان محاسبه شد و از آنجایی که اختلاف میانگین پرسشنامه سوم و چهارم به زیر 2/0 رسیده بود؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که اجماع خوبی بین نظر خبرگان وجود دارد و نتایج 4 مرحله انجام فرآیند دلفی فازی اطمینان دقت و صحت نتایج را به اثبات می رساند.
بررسی عنصر آتش در ایران باستان و چگونگی بازتاب آن در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر سازنده و بنیادی در جهان مادّی که همواره نقش ارزشمندی در زندگی بشر ایفا کرده است، «آتش» است. هر چه در جهان وجود دارد همگی به نوعی با این عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از دیرباز دراساطیر ایرانی، جایگاه ویژه داشته است. زرتشت به آن جنبه اخلاقی و معنوی داد و آن را علامت و نشانه زنده ای از پاکی و طهارت دانست. با توجه به راز آفرینی و شکوهمندی ذات آتش و نماد بودن آتش در اساطیر و افسانه های اقوام و ادیان گذشته و امروز، درمی یابیم که این عنصر همواره با زندگی و حیات انسان ها و مناسک و مراسم آیینی آن پیوند داشته است. مسلم است که آتش در پیشینه فرهنگی نیاکان ما، باور و اعتقادی دینی بوده است؛ اما امروز می توان آن را نماد پیوند در فرهنگ گذشته و حال دانست. عارف ایرانی مثل مولانا این آتش را در مکتب عشق و جمال به بیان های رمزی بیان نموده و دیدار با نور را چون زرتشت در مراحل سیر و سلوک نشان داده و در شهود باطنی به دیدار با نور رسیده است. این آتش همانی است که درگفته مولانا چنین انعکاس یافته است «هرکه این آتش ندارد نیست باد» و این آتش در شراب معنوی و موسیقی عرفانی و جمال معشوق بروز می کند و عرفان ایرانی را یکسره به رنگ خود درمی آورد. در این گفتار کوشیده می شود تا تفسیر و تحلیلی از آتش در دیدگاه مولانا با روش تحلیلی(کتابخانه ای) داده شود.
بازشناسی معنای عشق در گفتمان قصه بلند عامیانه داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان در قصه ها، مجموعه معناداری از ارتباط دوسویه پردازنده/نقال با نقل شنو در بستر رویدادهای گوناگون اجتماعی سیاسی و عوامل پیرامتنی است. این امر از رهگذر جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی و در قالب زنجیره ای روایی از ارتباط ساختار و کارکرد عشق شکل می گیرد. از این میان، داراب نامه طرسوسی نیز به دلیل بهره مندی از ارتباط تنگاتنگ میان وقایع اجتماعی و نیاز قصه شنو در دوره های خلق و بازآفرینی قصه(ساسانیان و غزنویان یا غوریان)، بستر مناسبی برای این پژوهش است. این مهم در دو سطح ساختار و کارکرد عشق بررسی شد. حاصل کار نشان می دهد که در جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی، در سطح ساختار، ابتدا نحوه بازنمایی عشق شکل می گیرد. بدین معنی که وابستگی قصه در پرداخت عشق به یکی از بسترهای بازنماینده، یعنی متون مقدس اسطوره ای-دینی و یا زمان بازپرداخت اثر، آشکارمی شود. در ادامه، پردازنده با تمرکز بر همان عشق بازنمایی شده، به ترسیم روابط عاشقانه درقالب چهار سازه اصلی دیدار عاشق و معشوق(نقش پذیری اشخاص)، موانع و مشکلات، وصال و مرگ می پردازد و بخش خیالی قصه را می سازد. تولید معنای قصه از این رهگذر محقق می شود. از این رو، این امر در داراب نامه با بازنمایی عشق دینی و چگونگی ترسیم روابط عاشقانه از رهگذر آن به گفتمان یکدست برتری جویانه ملی-سلطنتی با نگرشی پدرتبارانه انجامیده است.
بررسی نقش عقل در شناخت خداوند در اندیشه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۶
21 - 42
حوزه های تخصصی:
نسبت ما با حضرت حق و حقیقت متعالی عالم چیست آیا می توان او را شناخت ؟ یا به دلیل اینکه هرگز «بحر در قطره» و « مهر در ذره » جای نمی گیرد او « برون از وهم و قال و قیل » آدمی است . این مساله از دغدغه های دیرینه الهیات پژوهان است و پیوسته ذهن محققان این عرصه رابه خود معطوف داشته در این راستا است که گونه ها و [T1] رویکردها به الهیات شکل می گیرد از این رو برخی مدعی اند که امکان معرفت به خداوند وجود ندارد. زیرا لازمه ی معرفت به چیزی احاطه بر آن چیز است و از آنجاکه ابزار معرفتی انسان عقل اوست، و به دلیل آنکه عقل محدودیت دارد وتوان احاطه به خدای نامحدود ندارد. بنا بر این شناخت حق نا ممکن است . در این راستا دانشوران با نگرش های مختلف کلامی، فلسفی، و عرفانی، با تفاوت هایی به این مسئله پرداخته اند، اما در نگرش عرفانی رویکرد سلبی متمایز تر است. حکیم سنایی یکی از چهره های شاخص عرفانی است که بسیاری از عرفای نامی پس از او خود را در اندیشه های عرفانی، وامدار وی می دانند. به گونه ای با این زاویه ی نگرش به شناخت خداوند نگریسته حکیم سنایی است [m2] [T3] . وی در تبیین هستی شناختی عقل را مخلوق نخستین می شمارد و در ساحت های وجودی به عقل فعال توجه کامل دارد همچنین به مکانت عقل در دو حوزه عمل و نظر توجه دارد از این رو آن را می ستاید وی بحث شناخت خداوند را به دو حوزه ذات وصفات تفکیک می کند و معتقد است شناخت اکتناهی و ذاتی حق ناممکن است از این رو وی در این بخش نگاهی سلبی دارد و علی رغم این نگرش اما در دام تعطیل و لا ادریگری نیفتاده است همچنین با پذیرش دو ساحت معرفتی عقل و ذوق در ترازوی سنجش معرفتی خود ساحت عشق را برتر از عقل می داند هدف نوشتار حاضرکه با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا بر منابع کتابخانه ای به بررسی مسئله می پردازد، آن است که با تکیه بر آثار سنایی به توان عقل در حوزه ی معرفت خدا بپردازد
نقد کازانتزاکیس بر اخلاق مسیحی با تکیه بر مؤلفه های عشق، آزادی و عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق مسیحی از زمان شکل گیری تا کنون تحولات و فراز و نشیب های گوناگونی را از سر گذرانده است. در دوسده اخیر نقدهایی از سوی اندیشمندان، فلاسفه و الاهی دانان غربی به کتاب مقدس و آموزه های آن، شخصیت تاریخی عیسی مسیح، رفتار و عملکرد کلیسا و رهبران آن در قرون میانه، صورت گرفته است. نیکوس کازانتزاکیس، در نوشته های خود، به نقد مسیحیت نهادینه، سیمای ترسیم شده از عیسی مسیح در کتاب مقدس و آموزه های مربوط به او و رهبانیت مسیحی پرداخته است. وی با تکیه بر مؤلفه هایی چون عشق، آزادی و عدالت، مسیحی را ترسیم می کند تا الگوی فراروی بشر در دوران مدرنی باشد که دچار بحران اخلاقی و معنوی است. کازانتزاکیس به نقد مسیحیتی می پردازد که کلیسا و کشیشان با آموزه های جبرگرایانه در صدد توجیه اخلاق منحط جامعه، شکاف فقیر و غنی و سلطه ستمگران و زورگویان بر جامعه است. او رهبانیت مسیحی را تهی از روح خلاقانه ای می داند که انسان امروز را از زمین جدا کرده، ولی او را به آسمان نمی رساند. این پژوهش برآن است که نقدهای کازانتزاکیس بر اخلاق مسیحی را با روش توصیف و تحلیل داده ها در برخی آثار او عرضه نماید.
استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
91 - 122
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی از مقوله های بنیادی زبان شناسی شناختی است. مقوله زبانی که صرفاً مربوط به واژه ها نیست، بلکه از فرآیندهای تفکر انسان است و زبان را از حد شگردی بلاغی به سطح وسیله ای برای اندیشه عمیق تر و شناخت والا می رساند. با توجه به اینکه شیوه حرکت و سیر تعالی در آموزه های عرفانی به زبان رمز است و عرفان قلمرو هنری زبان در معنای یک نظام اشاری است و از آنجا که در نظریه شناختی، استعاره به عنوان پدیده ای در کلیت زبان حضور جهت دهنده دارد به این معنی که یک حوزه مفهومی براساس حوزه مفهومی دیگر شناخته می شود، این استعاره در اشعار عرفانی راه پیدا کرده است. عماد فقیه کرمانی از عارفان قرن هشتم در طریقت نامه که آن را در 10 باب و هر باب را در 10 فصل در آداب سیر و سلوک و وظایف سالکان و مقامات و احوال عارفان سروده، کمال محبت به حق تعالی را عشق می داند. در این پژوهش ابتدا گزارشی از زندگی عمادالدین فقیه کرمانی، طریقت نامه، استعاره مفهومی داده شده و در آخر به بررسی استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه پرداخته شده است. از آنجا که استعاره مفهومی دارای دو حرکت از مبدأ به مقصد است بر این اساس دارای سه بار معنایی مثبت، منفی و خنثی می شود. نتیجه پژوهش این است که عماد از دو طریق «انتقال معنا» و «تغییر معنا»، توانسته معناهای تازه ای به عشق داده و با ایجاد تعلیق در معنای واژه ها، خواننده را در گرفتن معنا و تعابیر گسترده تر آزاد بگذارد.
بررسی عشق سعدی براساس نظریۀ روان درمانگری اگزیستانسیال اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش چشم گیر مدل ها و شبکه های ارتباطی؛ همچنین تنوّع نیازهای زیستی و فرهنگی باعث از بین رفتن مرزهای قراردادی رشته ها و علوم به ویژه علوم انسانی شده است. امروزه باتوجه به افزایش مشکلات روانی و بالارفتن آمار خودکشی، بشر نیازمند روش هایی است، تا با استفاده از آن بتواند گنجایش روانی افراد را بالابِبرد. بنابراین برای کمک به نظریه سازی در رشته هایی چون روان درمانی نیاز به بهره مندی از علومی نظیر ادبیات هستیم؛ زیرا روان درمانی مبتنی بر ادبیات به علت وجود آموزه های تعلیمی، اخلاقی و دینی، می تواند خدمات شایسته ای به روان درمانگری کند. سعدی متفکّر بزرگی که به خاطر بیان، حکمت اخلاقی و مشرب فلسفی خود شهرت جهانی پیداکرده است، در آثار خود به بیان ارتباط و معنای واقعی عشق ورزی پرداخته است. در پژوهش حاضر با روش های توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعات میان رشته ای به بررسی عشق در افکار سعدی با رویکرد روان درمانگری اگزیستانسیال یالوم پرداخته شده است. هدف اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال است که سعدی و یالوم چگونه به انسان ها کمک می کنند، تا از طریق عشق و ارتباط با دیگری، با تنهایی اگزیستانسیال خود در زندگی کنار بیایند یا خود را از آن برهانند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، باوجود تفاوت فرهنگی و بُعد زمانی-مکانی، هر دو اندیشمند با زبان و شیوه ای تقریباً یکسان به بیان برقراری ارتباط با دیگری از طریق «عشق عاری از نیاز» پرداخته اند.
سوررئالیسم و عرفان عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراواقع گرایی یا سوررئالیسم دارای اصولی مشابه و مشترک با مبانی عرفان است که این اشتراک در اندیشه های برخی از عارفان ظهور چشمگیرتری یافته است و فخرالدین عراقی شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم ایرانی از آن جمله است که تاکنون از این دیدگاه به نظم و نثر او نگریسته نشده و در قالب نقد ادبی جدید مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. در این مقاله که از نوع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است، پس از خوانشی جدید از رابطه عرفان با سوررئالیسم موارد اشتراک آنها در آثار عراقی ترسیم و دنبال می شود. او پیرو مکتب جمال است که به زیبایی و عشق اصالت می دهد و عنصر خیال را مرز فراواقعیت و زیبایی آفرین می داند، با گریز از عقل به کشف و شهود روی می آورد و از دنیای درون شبیه به ضمیر ناخودآگاه سخن می گوید و با شطح و الهام از دنیای خیال بهره می گیرد که در حقیقت تصویرهایی سوررئالیستی ارائه می دهد. در این پژوهش آموزه های عرفانی فخرالدین عراقی قابل مقایسه با این مکتب نشان داده می شود.
بررسی بازتاب عقل و عشق در رَباب نامۀ سلطان ولد و طلسم حیرت بیدل دهلوی بر پایۀ نظریۀ بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
رباب نامه سلطان ولد، یک متن عارفانه است که با بهره گیری از مثنوی مولانا به نظم درآمده و بسیاری از مبانی اندیشه مولوی را تبیین کرده است. در نی نامه مولانا، «ساز نی» نماد عاشق کامل و دور از معشوق است که یک زاری دارد، اما «ساز رَباب»، ناله های بسیار دارد؛ زیرا نماد عاشقانی هجران کشیده است. بیدل دهلوی از شاعران بنام در هند و سند است که در ایران و آسیای مرکزی نیز جایگاهی بلند داشته و دارد. همان گونه که مولانا در اثر ملاقات با شمس تبریزی متحوّل شد، بیدل نیز در نخستین دیدار با شاه کابلی، به نوعی جنونِ عاشقانه دچار شد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا و بر پایه نظریه بینامتنیت، با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای، عقل و عشق را در «رباب نامه» سلطان ولد و «طلسم حیرت» بیدل دهلوی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که در دو منظومه، عقل مانند نردبان است که سالک را پله پله برای ملاقات معشوق بالا می بَرَد؛ اما آنچه عاشق را به وصال محبوب می رساند، همانا عشق است که طبعاً از عقل برتر است
ریشه های اجتماعی تحول مفهوم عشق در شعر ایران: بررسی جامعه شناختی تحول مفهومی عشق در نُه دفتر عاشقانه دهه 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا مفهوم عشق در اشعار شاعران جوان امروز ایران با مفهوم عشق در اشعار شاعران کلاسیک این مرز و بوم تفاوت دارد؟ در این تحقیق، به این پرسش پرداخته شده و کوشش به عمل آمده است تا به تبیین آن پرداخته شود. به دیگر سخن، این تحقیق مواجهه ای است ادبی و جامعه شناختی با یکی از مهم ترین مضامین شعر ایران در ادوار گذشته و امروز. در پژوهشِ حاضر از روش مطالعه اسنادی و تکنیک تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ دادن به مسأله تحقیق استفاده کرده ایم. جامعه ی آماری این پژوهش، 9 کتابِ شعرِ جوانِ دهه 80 بوده است که به روش هدفمند انتخاب شدند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مفهوم عشق در شعر کلاسیک و به ویژه غزل فارسی و شعر شاعران جوان امروز ایران، تنها لفظی مشترک است و کاربرد مفهوم عشق در هر یک از آن ها محتوای متفاوتی را منعکس می سازد . هم چنین می توان گفت که چرخش معنایی مفهوم عشق در شعر شاعران جوان امروز ایران، ناشی از زیست شاعر ایرانی در جهانی مدرن است. انسان مدرن تجربه های وجودی مشترک بشری را به نحو جدیدی تجربه و تعبیر می کند و با آن متناسب با وضع زیستی و اجتماعی خاص خود مواجه می شود.