مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
عشق
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است تا به بازنمایی فضای مفهومی عشق در رمان های عامه پسند و ادبی دهه 80 بپردازد. چارچوب مفهومی پژوهش حاضر برگرفته از نظرات گیدنز، بک، بک-گرنشایم و باومن بوده است. همچنین با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند چهار رمان ادبی (کافه نادری، چه کسی باور می کند رستم، ویران می آیی و رویای تبت) و رمان های عامه پسند (الهه شرقی، دالان بهشت، من او و پریچهر) برگزیده شده است. ملاک تقسیم رمان ها به ادبی و عامه پسند بر حسب تقسیم بندی حسن میرعابدینی از مشخصه های هر یک از انواع رمان بوده است. روش استفاده شده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بوده است که پس از استخراج مقوله های محوری مشخص گردید که داستان های عامه پسند، نماینده ای از عشق رمانتیک در جامعه بوده و در این رمان ها عشق حالتی از تقدس دارد؛ در حالی که رمان های ادبی نماینده ای از عشق سیال در جامعه هستند؛ در این رمان ها تشنگی عشق در تمام شخصیت های داستان حضور دارد. بر این اساس، نوع عشق در دو گونه ی رمان با هم متفاوت بوده و مفهومی از تحول عشق رمانتیک به عشق سیال فقط در یک گونه ی رمان، یعنی رمان های ادبی نفوذ کرده است. البته زنان داستان در هر دو گونه ی رمان به اندازه ی مردان قدرت داشته و همه ی رمان های عامه پسند و ادبی دهه-ی اخیر خوشبختی زن و مرد را در کنار یکدیگر نمایش می دهند.
تبیین مدل عملکرد خانواده بر اساس عشق با میانجیگری امنیت روانی در بین زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
134 - 153
هدف: هدف این پژوهش تبیین مدل عملکرد خانواده بر اساس عشق با میانجیگری امنیت روانی در بین زوجین بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردی محسوب شده و به لحاظ روش جمع آوری داده ها در گروه تحقیق های توصیفی – پیمایشی دسته بندی می شود. جامعه آماری شامل شامل کلیه زنان و مردان متاهل مناطق 1 و 3 شهر تهران در سال 1400-99 می شود. روش نمونه گیری نیز بصورت غیرتصادفی در دسترس بوده است. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه امنیت روانی مازلو (2004)، پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده (1950) و پرسشنامه عشق هتفیلد و اسپرچر (1986) انجام شد. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با استفاده از برنامه AMOS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مؤلفه های عشق و عملکرد خانواده رابطه معناداری وجود دارد، بین عشق و امنیت روان شناختی رابطه معناداری وجود دارد، نتیجه گیری: بین امنیت روان شناختی و عملکرد خانواده رابطه معناداری وجود دارد، امنیت روانی در رابطه میان عشق و عملکرد خانواده نقش میانجیگری دارد.
طراحی نظام ابعاد و انواع عشق رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
119 - 152
عشق یکی از موضوعات مهمی است که در سال های اخیر به خصوص در ایران موردتوجه صاحب نظران علوم اجتماعی قرارگرفته است. تحولات مناسبات اجتماعی تا سطح روابط عاطفی نیز نفوذ پیدا کرده و گونه جدیدی از انتظارات را رقم زده است تا جائیکه می توان ادعا کرد وجود عشق در مناسبات میان فردی دغدغه اکثر افراد است. پیامد این تحول پژوهشگران حوزه های مختلف به بررسی موضوع عشق در جامعه از چشم اندازهای مختلف پرداخته اند و حجم انبوهی از تحقیقات پیرامون این موضوع شکل گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و گونه های عشق ازطریق روش فراترکیب تلاش دارد با واکاوی در یافته های پژوهش های پیشین به این سوال پاسخ دهد که چه ابعاد، گونه و مسیرهای تحولی از عشق را می توان در میان پژوهش های انجام شده شناخت. ازاین منظر این پژوهش ازنظر هدف نظری بوده ومحقق پس از بازبینی مقالات مرتبط آن ها را با یکدیگر ترکیب کرده است. بنابراین پس از بررسی های اولیه ونظر متخصصان این حوزه، ازسال های 1388 تا1400، 21 مقاله از میان 114 مقاله رصدشده درپایگاه های اطلاعاتی به عنوان جامعه آماری انتخاب ومورد بررسی وارزیابی دقیق صورت گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهند تاکنون در4 مضمون اصلی و 33مضمون سطح دوم پیرامون ابعادو انواع عشق درجامعه ایران، تحقیق صورت پذیرفته که پس از طی مراحل متعدد مدل مفهومی مرتبط بااین موضوع ارائه شده است. فهم نتایج این مطالعه که ماحصل تحقیقات پیشین است می تواند به عنوان راهنمای جامع برای محققان در این حوزه عمل کند
تحلیل فلسفی سریان عشق در هویات مدبر در رساله فی العشق ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
ابن سینا در رساله فی العشق تبیینی از سریان عشق در تمام موجودات، از هیولی تا صورت محض بدست داده است. عشق در تمام موجودات به عنوان خصوصیتی عام، یعنی پسندیدنِ امر نیکو و ملائم معرفی شده است. این خصوصیت عام در مراتب موجودات به نحوِ اتحاد وجود و عشق در موجودعالی و سببیت عشق برای وجود و کمال در هویاتِ مدبر مطرح است. ابن سینا با تبیینِ وجوه عاشق و معشوق بودنِ خیر، به نقش این ویژگی برای پیدایش دوگانگی عاشق بودن هویات مدبر و معشوق بودنِ موجودِ عالی می پردازد. طبیعتِ هویات مدبر نشان دهنده دوگانگیِ هویت عاشق بودن با معشوق بودن است. عشق در هویات مدبر، عاشق بودنِ غریزیِ کمالاتی است که از معشوق به آنها می رسد و همین امر سبب می شود تا همواره بسوی کمال خود کشیده شوند. مسئله اصلی این نوشتار مرتبط با: الف) ضرورت تشخیص مصداق های هویات مدبر در رساله فی العشق ، و ب) تبیین جایگاه هویات مدبر در نظام وجودشناسی ابن سینا است. نتایح تحقیق نشان می دهد که مصداق هویاتی که ابن سینا در رساله فی العشق با عنوان مدبِر یاد می کند بر اساس سلسله مراتب وجودی آنها عبارتند از: نفوس اجرام فلکی، اجرام فلکی، طبیعت کلی و قوه عقل عملی که آنها به ترتیب معشوق برای اجرام فلکی، عالم عناصر، طبیعت جزئی و نفوس جزئی هستند. بر طبق نظر ابن سینا هویات مدبر به سبب شوق طبیعی و عشقی که از خیر محض در آنها غریزی شده، مسبب حرکت مستدیر در اجرام فلکی و سپس بر اساس مراتب وجودی شان، سبب غایت بخشی به حرکت و کمال در عالم کون و فساد هستند.
جایگاه عشق در اخلاق شفقت در دیدگاه آگوستین و امام محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
عشق در ماهیت و حیات انسان از جایگاه والایی برخوردار است و همین امر لزوم توجه به اخلاق شفقت را نشان می دهد. بر این اساس پژوهش حاضر به صورت توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و با هدف بررسی جایگاه عشق در «اخلاق شفقت» در دیدگاه آگوستین و محمد غزالی صورت گرفته است. نتایج بیانگر آن است که هر دو عارف عشق را موهبتی الهی می دانند و هر دو بر جایگاه عشق در شفقت ورزی تأکید کرده اند و بی عشق، شفقت را کامل نمی دانند. بر این باورند که اگر عشق به کاینات تعلق یابد موجب شفقت می شود و هرچه شدید تر باشد، شفقتش بیشتر است. هر دو معتقدند: عشق هایی هست که باید آنها را ابراز کرد و عشق هایی هستند که نباید آنها را ابراز کرد؛ یعنی تمایلات باید با انتخاب و اراده باشد. آنان عشق به خداوند را ذات قانون اخلاقی و عشق الهی را همان شفقت الهی می دانند. شفقت الهی که شامل مخلوقات می شود، عبارت است از: عشق مخلوقات، به ویژه انسان به خداوند.
عشق و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان دختر نابینا: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۱۵۱-۱۲۰
هدف: نابینایی می تواند تفاوت زیادی در نوع زندگی فرد به وجود آورد و باعث بروز برخی مشکلات در سازگاری روان شناختی و اجتماعی گردد. این پژوهش با هدف بررسی تجربه عشق و ملاک های انتخاب همسر در میان دانشجویان دختر نابینا صورت گرفته است.روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی تفسیری براساس الگوی ون منن استفاده شد. با 18 دانشجوی نابینا مصاحبه های عمیق، کامل و نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها به صورت دیجیتالی ضبط شده و کلمه به کلمه به زبان فارسی، رونوشت شده اند.یافته ها: شش تم اصلی از ماهیت تجربه زیسته مشارکت کنندگان استخراج گردید که عبارتنداز: «پنداشت ها و باورهای عاشقانه»، «رفتارهای عاشقانه»، «تأثیر عشق ورزی بر زندگی»، «عامل جذب کننده» در بخش ادراک عشق و «ملاک های درون فردی»، «ملاک های بین فردی» در بخش ملاک های همسرگزینی.نتیجه گیری ازجمله مهم ترین راه های ارتباطی که یک دختر نابینا از طریق آن رابطه عاشقانه برقرار می کند عامل «صدا و زبان بدن» است. در بخش ملاک های انتخاب همسر«تعهد و پایبندی» به عنوان مهمترین ملاک بین فردی، و «سلامت و زیبایی» به عنوان مهمترین ملاک های درون فردی بدست آمد. شماره ی مقاله: ۵
بررسی تطبیقی مؤلفه های عشق در رمان درتنگ اثر آندره ژید و کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
67 - 82
آندره ژید (۱۸۶۹-۱۹۵۱) و نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷) از نویسندگان شاخص معاصرند که بنا بر انگیزه های معنوی و بیان احساسات انسانی خود، در در تنگ و چهل نامه کوتاه به همسرم به عنصر عشق پرداخته اند. عشق در نوشتار این دو نویسنده به عواطف و دلبستگی محدود نمی شود و به عنوان یک موتیف اساسی در بیان نظرات و اندیشه های آن ها مطرح شده و در حقیقت ملاک سنجش خوبی ها و بدی ها شده است. این دو نویسنده میان عشق و فداکاری پیوند برقرارکرده اند که این مهم در شخصیت آلیسا در در تنگ بارزتر است.ژید در شخصیت آلیسا عشق را نوعی وابستگی معنوی نشان داده که تداوم آن را یک شادمانی فکری می داند، در حالی که ابراهیمی اعتقاد دارد پایداری آن در پیوند میان تکریم و تقوای درونی شکل می گیرد. از این منظر، در نوشته ها و نامه های شان از عشق به ایثار، همسر و وفاداری سخن رانده اند که نگرش عرفانی و در عین حال، حکیمانه آن ها با زبان مهر و محبت تداعی کننده اهمیت عشق در مناسبات اجتماعی- خانوادگی است. در این مقاله، با بررسی مولفه های عشق در نوشتار ژید و ابراهیمی، از منظر مکتب آمریکایی (قرابت ها و تضاد ها )، نشان خواهیم داد که دو نویسنده با نگرش های متفاوت نسبت به عشق در تکاپوی کشف مفهومی تازه از آن هستند.
تجلّی مضمون عشق در شعر عرفانی معاصر افغانستان با تکیه بر اشعار مجنون شاه کابلی، مستان شاه کابلی و حیدری وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
71 - 102
پژوهش در ادبیات عرفانی معاصرِ افغانستان از حوزه های مغفول است، درحالی که در دوره معاصر، با وجود مسائل و مشکلات این کشور، ادبیات کم وبیش فعال بوده است. در پژوهش حاضر، سه شاعر عارف مستان شاه، مجنون شاه و حیدری وجودی که در فاصله زمانی صدواند سال اخیر می زیسته اند، اجمالاً معرفی و موضوعِ آشنا و دیرپای ادب عرفانی یعنی عشق در اشعار آنها واکاوی شده است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال پاسخ این پرسش هاست که اشتراک ها و تفاوت های اشعار مجنون شاه و مستان شاه کابلی که پیرو طریقت چِشتیه اند با حیدری وجودی که پیرو طریقت نقشبندیه است، در این حوزه مفهومی چیست؟ عشق، به مثابه شرط وصول به کمال و معرفت الله، در نظام هستی شناسانه طریقت چشتیه و نقشبندیه چه جایگاهی دارد؟ و مباحث مهمی همچون تقابل عشق وعقل و نسبت عشق مجازی با حقیقی در اشعار سه شاعر نامبرده چگونه بازتاب یافته است؟ نتایج نشان می دهد هر سه شاعر، به گونه ای متأثر از وحدت وجود و وحدت شهود، عشق را منشأ جهان هستی و تعریف ناپذیر دانسته و آن را عالم وحدت و مقصود غایی سالک معرّفی کرده اند که او را از نام وننگ فارغ می سازد. در اشعار مجنون شاه و مستان شاه کابلی که شوروحال عرفانی شان تاحدی یادآور حال وهوای غزل های مولانا جلال الدین است و همچنین در اشعار حیدری وجودی که متأثر از دمسازی طولانی وی با مثنوی مولاناست، عشق حقیقی صورت تکامل یافته عشق مجازی دانسته شده و درخصوص تقابل عشق وعقل نیز هرسه شاعر عشق را بر عقل برتری داده اند.
پیوند عقل و عشق در معنی دادن به زندگی، در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
اگرچه مولانا در پاسخ به این پرسش که «معنای زندگی چیست؟» به صراحت سخن نمی گوید، در عمل، تمام آن چه در مثنوی گفته به نوعی با زندگی و معنای آن سروکار پیدا می کند. زیرا مثنوی از آغاز تا انجام، مخاطبی ره گم کرده را در نظر دارد، که جای خالی معنا را در زندگی اش احساس می کند؛ اما مشغله های زندگی مادی، راه ورود او را به زندگی معنوی مسدود کرده است. از آنجا که هرکس به شیوه ای خاص به زندگی معنا می دهد، مولانا در خلال ارائه تصویری از مولفه های زندگی معنادار خود، می خواهد به مخاطب در، یافتن این مؤلفه ها کمک کند. امّا البته یافتن نشانه ها که در زندگی شکوهمند، ژرف و گسترده مولانا، با توجه به نظم پریشان مثنوی، آسان نیست. اما از آن جا که جهان بینی مولانا، از دو سرچشمه عقل و عشق آب بر می گیرد، او این دو را در جهت دادن به زندگی هر انسانی، مقوله هایی تعیین کننده به شمار می آورد. مقاله حاضر با این فرض آغاز می شود که عقل و عشق و ملایمات هر یک، به مثابه دو مقوله متقابل و متعامل که اصلی ترین مولفه های زندگی معنادار است، توانایی آن را دارند که اولاً هر معنایی را که در نهایت عاطفی یا عقلانی است، از صافی خود عبور دهند و ثانیاً گنجایش آن را دارند که هر اندیشه متقابلی به یاری آن ها تأویل گردد. این مقاله که داده هایش با روش کیفی تحلیل و توصیف شده با هدف نشان دادن پیوندپذیری عقل و عشق به مثابه دو مولفه اصلی زندگی مادی و معنوی انسان، نگارش یافته است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که زندگی هر انسان، تنها می تواند در پیوند عقل و عشق، معنادار شود. زیرا عقل حوزه خردمندانه و عشق قلمرو عاطفی زندگی را به مثابه دو ساحت بنیادین وجود او، تکامل می بخشد.
مؤلفه های مکتب رمانتیسم در شعر تاگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1199 - 1223
شهرت اصلی رابیندرانات تاگور(1941-1861) در شاعری است و نخستین آسیایی برنده جایزه نوبل به شمار می رود. آثار و اشعار تاگور از ابعاد گوناگون ادبی، فلسفی و سیاسی و تأثیر پذیری از مکتب های فکری و ادبی غربی قابل تحلیل و بررسی است. هرچند درآثار منثور تاگور، بیشتر ویژگی های مکتب رئالیسم وجود دارد اما در اشعارش بیشتر از مکتب رمانتیسم تأثیر گرفته است. در این جستار به شیوه توصیفی تحلیلی و ارزیابی کمی به مهم ترین مولفه های مکتب رمانتیسم، همچون: طبیعت، فردیت، هیجان و احساسات، مرگ، آزادی، سفر، تخیل، نوستالوژی، اسطوره، عشق و زن در شعر تاگور پرداخته شده است. طبیعت به صورت تشبیه و جان بخشی در شعر وی توصیف شده است. تاگور بیشتر به عشق عرفانی پرداخته است. مرگ در شعر وی بسامد دارد و از اینکه خود با مرگ روبه رو شود، ترسی ندارد. به طورکلی شاخصه ها و مضمون های: طبیعت با فراوانی 79 درصد، فردیت 61 درصد، رابطه میان رفتارهای بشری با عناصر طبیعی 56 درصد، عشق 38 درصد و تخیل 17درصد از بسامد بیشتری در اشعار وی برخوردارند.
بررسی عشق و جلوه های تمثیلی آن در غزل حکیم نزاری قهستانی
استاد و شاعر بزرگ خطه قهستان، حکیم نزاری، به مدد روح لطیف، اندیشه قدرتمند، ذهن نکته سنج و با الهام از عوالم معنوی و عالم درون، احساسات لطیف و رقیق خویش را در قالب غزل منعکس ساخته است. شاعر علاوه بر خلق مضامین والا و عمیق به دلیل رعایت مقتضای حال شنونده و آراستن کلام به انواع ترفند و شگردهای ادبی دست یازیده است. یکی از وجوه بلاغی و تصویرسازی های نزاری تمثیل و زیر شاخه های آن بوده است. هدف از پژوهش پیش رو بررسی عشق یکی از محوری ترین تجربه های عرفانی شاعر با رویکردی تمثیلی است که نگارنده به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و به روش توصیفی و تحلیلی مورد واکاوی قرار داده است. پرسش اصلی این است که شاعر قهستان از کاربرد تمثیل و زیر شاخه های آن چه اغراضی را دنبال می کرده است؟ یافته های پژوهش حکایت از آن داردکه شاعر از تمثیل به عنوان کاراترین شیوه محاکات برای آشکارکردن معانی پیچیده به ویژه تجربه های عرفانی خویش بهره جسته است و گاهی به ذکر تمثیلات متعدد برای یک معنی پرداخته و غرض از آن روشن کردن ابعاد گوناگون آن معنی بوده است. نزاری در تمثیلات خویش در قلمرو عشق بیشتر از شحصیت ها و تصاویر ملموس و حسی استفاده کرده و به خلق مضامین بدیع پرداخته که در این پژوهش تمثیلات عشق در دو حوزه شبکه های تمثیلی انسانی و مکانی دنبال شده است. کلید واژه ها: نزاری قهستانی، غزل، تصویر آفرینی، تمثیل، عشق.
جلال الدین بلخی بیرون از بازی جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
1 - 22
مثنوی را چنان خوانده اند که گویی مولوی قائل به جبر یا اختیار بوده یا میان این دو تردّد داشته است. اینجا با تفسیری تازه آشکار می سازیم که وی چگونه از هر دوی این ها دوری می جوید. سخنانِ وی در این باره آنجا استوار و ایجابی است که خواسته باشد بر رخنه های یک طرف (گاه جبر و گاه اختیار) انگشت بگذارد و آن طرف را پس بزند؛ و این به معنای تأیید یا استوار ساختنِ طرفِ مقابل نیست. مولوی جبریون و اختیاریون را کارگرانِ مناقشه ای بی پایان می داند، مناقشه ای که مقدّرِ عزتِ حق تعالی است تا رازی مگوی را پوشیده بدارد. ما تا توانستیم کوشیدیم که سراسر مثنوی را بکاویم و همه ابیات متناسب را در یک بافتارِ پیوسته معنا کنیم، نه آنکه بیت یا ابیاتی را برگزیده و آن را بیرون و گسسته از جریانِ کلیِ متن تفسیر کرده باشیم. پس اساس کار ما متن خود مثنوی بوده، گرچه به آثار شارحان نیز اشاراتی داشته ایم تا بلکه تازگی و تفاوتِ خوانش ما با دیگر خوانش ها معلوم تر شود؛ خوانشی که مولوی را به راستی - و نه به تعارف - بر راهی می داند که جدای از راه متکلمان و فیلسوفان بوده است.
بررسی جایگاه احساسات در ساختار ارزشهای اخلاقی در فلسفه برنتانو و شلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
209 - 226
پدیدارشناسی اخلاق نزد پایه گذاران این مکتب فلسفی روشی بود که به وسیله آن ساختار ارزش های اخلاقی در فلسفه کانت را نقد کنند. همچنین تعریف جدیدی از ارزش های اخلاقی ارائه دهند که بر مبنای حقیقت وجودی انسان بنا شده باشد. فرانسیس برنتانو و ماکس شلر در قامت بنیان گذاران پدیدارشناسی اخلاق تلاش کردند با تکیه بر روش پدیدارشناسی در مقابل مفاهیم شکل گرفته در عقل عملی محض، ساختارهای ارزش های اخلاقی را بازتعریف کنند. این دو متفکر در پدیدارشناسی اخلاق خود می خواهند احساسات و عواطف را به عنوان اصل بنیادین کنش انسان به ساختار ارزش های اخلاقی بازگردانند و آن را محور فلسفه خود قرار دهند؛ اما نگاه برنتانو و شلر به ماهیت ارزش های اخلاقی دارای تفاوت های بنیادین است. در واقع هر دو متفکر از روش پدیدارشناسی در فهم ماهیت ارزش های اخلاقی استفاده می کنند، اما برنتانو تمایل به یک فهم روان شناختی از ذات انسان به کمک مبانی معرفت شناسی دارد و در نقطه مقابل شلر در جست وجو این امر است که با نگاه هستی شناختی به ارزش های اخلاقی، نسبت آن را با امر الوهی آشکار کند.
بازنمایی طنزآمیز گونه های عشق در شعر ابوالفضل زرویی نصرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
73 - 100
حوزه های تخصصی:
شیوه بیان و تفسیر عشق، مانند دیگر احساسات و هیجان ها، متأثر از عوامل فرهنگی است و با تغییر و تحوّل در فرهنگ، نگرش به عشق و شیوه بروز آن نیز تغییر می کند. در ایران، در پی آشنایی با مدرنیته (=تجدّد) و شکل گیری هنجارها و ارزش های جدید، نگرش ها درباره عشق، دستخوش تغییر و این امر، موجب شکل گیری نگرش های متفاوتی درباره آن شد. برای شناخت این تغییرات و الگوها، مطالعه و بررسی شعر و بویژه، شعر طنز، نقش بسزایی دارد. بر این اساس، در این پژوهش، کوشش می شود موضوع عشق، در اشعار شاعر طنزپرداز معاصر، زرویی نصرآباد (1348-1397)، با روش اسنادی و بر مبنای رویکرد تاریخی جامعه شناسانی چون گیدنز ( Giddens ) و باومن ( Bauman ) بررسی و به این پرسش ها پاسخ داده شود که در شعر این شاعر، چه گونه هایی از عشق بازنمایی شده و شاعر چه نگرشی به آن ها داشته است. نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر زرویی، سه گونه عشق سنّتی، مدرن و تقطیری، در جامعه ایرانی وجود داشته است. این شاعر طنزپرداز، ضمن نگاه مثبت به عشق سنّتی، به برخی از نقایص آن مانند دلبستگی بیمارگونه داشتن به معشوق و داشتن پایان تلخ اشاره کرده است. زرویی، برای توصیف عشق مدرن، از استعاره مفهومی «عشق مدرن، به مثابه کالاست» استفاده کرده است که این امر، نشان از تأثیر مؤلّفه مصرف گرایی، بر نگرش به عشق در جامعه ایرانی و بازتاب آن در شعر این شاعر دارد. عرضه عشق در مدل های رنگارنگ، قابل عرضه و انتقال بودن آن، نداشتن تعهّد در رابطه عاشقانه و تنوّع طلبی در عشق، از مهم ترین ویژگی های عشق مدرن در شعر زرویی هستند. از نظر وی، عشق تقطیری، یعنی تلفیق ویژگی های مثبت عشق سنّتی و مدرن نیز از آنجا که دوام بیشتری نسبت به عشق مدرن دارد، می تواند مبنای ازدواج قرار گیرد.
مفهوم عشق از دیدگاه مولانا و یونس امره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
107-128
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از اصول و آموزه های اساسی در جهان بینی عرفانی اکثر عرفاست. بسیاری از آن ها عشق را شرط اساسی در سیر و سلوک برای وصول به حق و رسیدن به معرفت و یقین می دانند. در مکتب مولانا نیز این مسأله از جایگاه والایی در رسیدن آدمی به کمال و شناخت ذات احدیت برخوردار است. با توجه به تأثّر شدید یونس امره( شاعر عارف ترک) از مکتب و ایدئولوژی مولانا، این مقوله در اشعار وی نیز از اهمیت بسزایی برخوردار گشته و به نقطه محوری در اندیشه و تفکر او تبدیل شده است؛ لذا در این مقاله برآنیم تا به بررسی تطبیقی این مفهوم با استناد به اشعار عرفانی مولانا و یونس امره بپردازیم. در حقیقت هدف ما تحلیل دیدگاه های مشترک و متفاوت هر دو شاعر نسبت به عشق و ماهیت آن است.
عبادت و راز و نیاز عاشقانه در تعالیم اسلامی
منبع:
دعاپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 111
حوزه های تخصصی:
هریک از بندگان خدا از عبادت و راز و نیاز با حضرت باری تعالی هدفی دارند و چنین نیست که انگیزه همه آنها یکسان باشد. با توجه به مراتب معرفت و شعور انسان ها انگیزه آنها از عبادت متفاوت است. گروهی خدا را به خاطر ترس از عذاب و عقوبت پرستش می کنند، این گروه کسانی هستند که غلبه قوه غضبیه در آنها بیشتر از سایر قواست. گروهی دیگر خدا را به خاطر دستیابی به نعمت های بهشت عبادت می کنند، غلبه قوه شهویه در این گروه بیشتر از سایر قواست، اما گروهی که از قیدوبند قوای غضبیه و شهویه آزاد شده اند، خدا را به خاطر شکرگزاری و عشق عبادت می کنند. این عبادت، کامل ترین نوع عبادت است و عبادت آزادگان نامیده می شود، از لحاظ رتبه و درجه، افضل از همه عبادات است. البته چنین نیست که عبادت های دسته اول و دوم صحیح نباشند، بلکه چون در برابر خدای متعال صورت می گیرد و بر اساس دستور خداست صحیح اند؛ هرچند ناقص هستند. بر عبادت و راز و نیاز عاشقانه آثار و نتایجی مترتب است که از آن جمله می توان به معرفت و یقین عابد نسبت به معبود، احساس فقر عابد در برابر معبود، لذت بخش بودن درد و رنج عبادت برای عاشق، مأیوس نشدن عابد از عبادت و راز و نیاز علی رغم عدم استجابت دعا اشاره کرد.
بررسی و تحلیل واژه های طلب و طرب در غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
341 - 360
حوزه های تخصصی:
هر قشر وگروهی برای بیان ویژگی های مسلک و روش خود از زبان خاّص خویش استفاده می کند. عرفا و متصّوفه نیز از این قضیه مستثنی نیستند؛ به همین دلیل آنان از آغاز نیمه دوّم قرن دوّم طریق تصوّف اسلامی و به دنبال آن، اصطلاحات زیادی به وجودآورده و به شرح وتوضیح آن ها پرداخته اند. بنا به اعتقاد اکثر عرفا اوّلین منزل در سلوک طریقت، طلب و شوق انسان برای بازگشت به وطن خویش است. مولانا معتقد است که شرط طلب این است که طالب را لرزه عشق باشد، در غیر این صورت باید پیر را خدمت کند تا به برکت وجود او و با ارشاد او حال طلب در او به وجودآید. مولانا مدّتی در طلب بود و پس از آنکه به مطلوب رسید، طرب را آغازکرد و برنامه او برای زندگی همگان همین بود که یا باید در طلب کوشید و یا در طرب. به حق، عمر او بعد از آشنایی با شمس و تحوّل روحی اش در طلب گذشت. نگرش مولانا به طرب و شادی نگرش مثبت است. او که فرا مکان و فرا زمان می اندیشد و هیچ گاه غم را در دل خود جای نمی دهد و همیشه از عشق و سماع و رقص داد می زند و همگان را دعوت به شادی می نماید، آن هم شادی پایدارکه عاشق شدن است و دیدار معشوق. دراین پژوهش می خواهیم یکی به بررسی چگونگی وچرایی روی آوردن مولانا به «طلب» و«طرب و شادمانی» بپردازیم .
بررسی مبانی فلسفی و عرفانی نظریّه عشق و نقش آن در هستی، در آثار منظوم عرفانی عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
21 - 40
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی عرفانی، وجود را واجد دو رویه ظاهری و باطنی می داند، که پوسته ظاهری و محسوس آن، هویّتی خیالی به شمارمی آید، که باید از آن عبورکرد و به باطن و گوهر آن دست یافت. در نظر عطار عشق گوهر وجود است، که در تمامی ذرّات و ارکان هستی ساری و جاری است. فقر ذاتی و نیاز دردمندانه انگیزه، توانایی ها و امکانات لازم را برای حرکت موجودات به سوی کمال فراهم می کند. فلاسفه، غریزه حبّ ذات را عامل کمال گرایی موجودات می دانند، امّا عرفان، که بر مبنای نفی خودی استوار است عشق و درد را عامل آن و حیرت، سرگشتگی و فنای در محبوب را غایت آن به شمارمی آورد. فلاسفه از این نحوه نگرش به هستی و رویدادهای آن تعبیر به اندیشه نظام احسن نموده اند. بر این مبنا خداوند، در ایصال هر ممکنی به غایت وجودیِ خود، به بهترین و کامل ترین شیوه رفتار نموده است. مطالب فوق، از منظر فلسفی و عرفانی اهمیّت شایانی برای پژوهش و واکاوی دارد. در این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیلی – توصیفی، از دریچه فلسفه عرفان، موضوع بررسی و نتیجه شد، هرچه موجودی، از عشق و نورانیّت بیشتری برخوردار باشد، به وجود حقیقی و جهان یگانگی نزدیک تر و هرچه از عالم عشق دورتر باشد، به دنیای کثرات و تعارضات نزدیک تر و از وجود و نورانیت کمتری برخوردار است.
بررسی عقل و عشق در اشعار شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
343 - 362
حوزه های تخصصی:
عقل و عشق یکی از اساسی ترین موضوعات در دیوان شاه نعمت الله ولی است. از نظر او عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و وسیله رسیدن به کمال و سعادت است. اساس طریقت شاه نعمت الله کشف و شهود است، نه دلیل و برهان. اندیشه وحدت وجود در سراسر کلام وی، موج می زند که به تأثیر از عرفان نظری ابن عربی است. عقل و خردی که شاه ولی با بهره گیری از اشعار عطار، با آن درافتاده، عقل جزئی و معاش است که نه تنها قادر به درک حقیقت عشق نیست بلکه حجاب و مانعی در راه رسیدن به سرمنزل معرفت و عشق حقیقی است. در مقابل، او عقل کلی را نایب خدا دانسته و آن را مدح کرده و معتقد است که این عقل به عنوان اولین مخلوق، یاور عشق است و با روح و جان عشق و جنون عارفانه، عجین گشته و تقابل و تعارضی میان آن دو متصوّر نیست. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است
تحلیل و تطبیق عشق از منظر شیخ علاءالدوله بیابانکی و حضرت امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
329 - 348
حوزه های تخصصی:
عشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنان که بدون در نظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخورداربوده و هست؛ ازاین رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله و امام خمینی (ره) که موردبحث این تحقیق است، عشق را می توان از جنبه حقیقی موردبررسی قرارداد. جریان عرفان عاشقانه در بعد نظری و عملی دارای ویژگی هایی است که در اشعار علاءالدوله می توان دریافت که چگونه توانسته است جریان عرفان عاشقانه را در اشعار خود به کاربرد و در مقایسه با اندیشه های حضرت امام (ره) در این موضوع، می توان دریافت که عرفان عاشقانه شاعران خراسان تا چه حدّ توانسته است در آرای عرفانی یک عارف معاصر هرچند با مشربی متفاوت، تأثیرگذار باشد. دست آورد پژوهش به طور مشخص این است که امام خمینی(ره) به عنوان عارفی برخاسته از مکتب ابن عربی و با مشرب صدرایی، مبانی عرفان عاشقانه خراسان را می پذیرد و در دیوان اشعار خود به گونه ای دیگر بیان می دارد؛ اما گاه به خصوص در اشعار خود، همان اصول را به گونه ای دیگر و به بیانی رایج در مکتب ابن عربی، مطرح ساخته است و تحت تأثیر رویکرد رایج در فقه شیعی، به اصول ناظر به برخی از سنن عرفان عاشقانه، همچون عشق مجازی، توجهی نداشته است.