مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
عقل گریزی
حوزه های تخصصی:
ضمیر ناخودآگاه به دلیل رابطه ای که با فطرت آدمی دارد، راهی برای نزدیک شدن به «حقیقت برتر» به شمار می آید. در تلاش های مبتنی بر جست وجوی ناخودآگاه، «عقلانیت» به عنوان بزرگ ترین مانع ظهور ناخودآگاه، کنار گذاشته می شود تا راه برای فعالیت این ضمیر باز شود. عرصه هایی از زندگی آدمی که خالی از نیروهای اراده و عقل و آگاهی است، بهترین جولانگاه ضمیر ناخودآگاه است. چنانکه به عنوان نمونه خواب و رویا یکی از مظاهر ناخودآگاهی و ارتباط با دنیای فراواقعی و حقیقت برتر شمرده می شود. سوررآلیسم با شباهت های بسیار زیادی که با معرفت عرفانی دارد، به تبع عرفان، از امکانات ناخودآگاه در رسیدن به هدف متعالی اش بهره ها جسته است.با اینکه در موارد گوناگون، نوع به کارگیری ابزارهای مشترک بین عرفان و سوررآلیسم متفاوت، و گاه حتی متمایز است، و چنین استفاده ای به طور طبیعی بر تفاوت در نتایج تلاش های این دو تأثیر خواهد گذاشت، اما ابزار و اهداف نسبتا مشترک عرفان و سوررآلیسم در استفاده از ضمیر ناخودآگاه برای کشف حقیقت، بررسی مقایسه ای را ضروری تر و منطقی تر می کند.
تنش میان قرائت ایدئولوژیک از فقه جزایی با مقاصد عدالت کیفری اسلامی مانعی در تدوین الگوی اسلامی - ایرانیِ «سیاست جنایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست جنایی، منظومه ای میان رشته ای و متشکل از چندین نظام تعامل گرِ ملی - حکومتی است که در مورد جرایم و انحرافات خطیر چاره جویی می کند و مدیریت عدالت کیفری را از رهگذر تنظیم روابط علوم جزایی و کنشگران نظام عدالت کیفری در عرصه نظری و میدانی بر عهده دارد. عدالت کیفری، از راهبردی ترین سطوح قدرت نرم هر نظام حاکمیتی محسوب می شود و ضعف در تدوین و پایش سامانه ملی سیاست جنایی، بحران کارایی و چه بسا بحران مشروعیت را متوجه آن نظام می کند. سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران، نقاط قوت و ضعف پرشماری دارد که از میان نقاط ضعف آن، نسنجیدگی راهبرد کلانی است که بر غالب تصمیمات تقنینی و قضایی و اجراییِ نهادهای حقوقیِ کشور حاکم است.
این مقاله، با روش تحلیلی، پس از مرور اهمیت بومی سازی سیاست جنایی، جلوه هایی از بحران بومی نبودنِ سیاست جنایی جمهوری اسلامی را توصیف و تحلیل می کند. آنگاه به طور خاص، تکوین و نضج جریان های عقل گریز در رویکرد سنتی به فقه جزایی را بررسی خواهد کرد و صدمه ای که این جریان ها به نظام کیفری ایران در وصول به مقاصد کلان و غاییِ عدالت کیفری وارد کرده اند را بازبینی می کند. در مقابل، راهکارهایی برای تقویت جریان رقیب ارائه داده ایم که ظرفیت های فقهی و حقوقیِ موجود در مسیر بومی سازیِ سیاست جنایی با محوریت فقه جزایی اسلام را نشان می دهد؛ تا بخشی از طرح کلانِ الگوی اسلامی ایرانیِ پیشرفت را در قلمرو نظام سیاست جنایی تأمین کند.
زبان عرفان و قدرت در عصر ایلخانان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
237 - 261
حوزه های تخصصی:
اساس مقالله پیش رو درباره این سؤال است که ویژگی های زبان عرفان در قرن هفتم و هشتم شمسی یعنی در زمان حکومت ایلخانان چیست؟ لذا با تأسی به تیوری های زبان شناختی ویتگنشتاین و تیوری قدرت/ دانش فوکو می کوشد ویژگی های زبان عرفان در این عصر را توضیح دهد. از نگاه مقالله پیش رو زبان عرفان از تجربیات درونی انسان ناشی می شود و مربوط به حواس ظاهر نیست؛ ولی آثار عرفا به زبان متداول بشری بیان شده است. کوشش مقالله حاضر این است که با بررسی مهم ترین شاخصه های اصلی زبان عرفان چون عقل گریزی، عادت ستیزی و تعدی به تابوها و رازآمیزبودگی، رابطه هر یک از این ویژگی های زبانی را با قدرت های سیاسی مستقر توضیح دهد.
سوررئالیسم و عرفان عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراواقع گرایی یا سوررئالیسم دارای اصولی مشابه و مشترک با مبانی عرفان است که این اشتراک در اندیشه های برخی از عارفان ظهور چشمگیرتری یافته است و فخرالدین عراقی شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم ایرانی از آن جمله است که تاکنون از این دیدگاه به نظم و نثر او نگریسته نشده و در قالب نقد ادبی جدید مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. در این مقاله که از نوع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است، پس از خوانشی جدید از رابطه عرفان با سوررئالیسم موارد اشتراک آنها در آثار عراقی ترسیم و دنبال می شود. او پیرو مکتب جمال است که به زیبایی و عشق اصالت می دهد و عنصر خیال را مرز فراواقعیت و زیبایی آفرین می داند، با گریز از عقل به کشف و شهود روی می آورد و از دنیای درون شبیه به ضمیر ناخودآگاه سخن می گوید و با شطح و الهام از دنیای خیال بهره می گیرد که در حقیقت تصویرهایی سوررئالیستی ارائه می دهد. در این پژوهش آموزه های عرفانی فخرالدین عراقی قابل مقایسه با این مکتب نشان داده می شود.
نقد و تحلیل حاکمیت نقل بر عقل در مکتب تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
249-274
اندیشه ی تفکیک همواره با نوعی نقل گرایی و فلسفه ستیزی همراه بوده است. نقل گرایی در جریان های مختلف فکری مانند اخباری گری در شیعه و سلفی گری در اهل تسنن به چشم می خورد. اما نقل گرایی در دوره ی اخیر در قالب جریان تفکیک نیز قابل بررسی است. میرزامهدی اصفهانی به عنوان موسس مکتب معارف خراسان، موسوم به «مکتب تفکیک»، رویکرد متفاوتی نسبت به مخالفان خود و بسیاری از مطالب فلسفی داشته که از آن جمله می توان به تمییز بین برهان فلسفی با عقل مذکور در آیات و روایات اشاره کرد. وی بر این باور است که حجّت الهی بر بندگان، عقل نورانی است که بین حق و باطل تمییز داده و کاشف حسن و قبح می باشد؛ نه برهان ظلمانی که از تمییز دادن مواد خود نیز عاجز است. این رویکردها منشأ انتساب باور نقل گرایی در مفهوم عقل گریزی به جریان تفکیک شده است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین نگاه منتقدان جریان تفکیک، محل اشکال میرزای اصفهانی را تبیین نموده و اشکالات ناقدان در این خصوص را مورد نقد و تحلیل قرار دهد.
خواجه نظام الملک: سیاست در نامه، سیاست در عمل
حوزه های تخصصی:
سده های دوم تا اوایل قرن پنجم هجری از جمله سده های پربار و طلایی فرهنگ و تمدن ایران و اسلام است. دستیابی به چنین فرهنگ و تمدنی پویا و پیشتاز بر بنیاد علل و عواملی بوده است که این فرهنگ را زاده و پرورده است. از جمله این عوامل و علل است توجه و پشتیبانی فرمانروایان و امیران و پادشاهان محلی ایران در امر فرهنگ سازی و تولیدات فرهنگی است. نیز دوری از تعصب و یکسونگری، تساهل و تسامح در همه امور اجتماعی، پاگرفتن نهضت ترجمه و وامگیری فرهنگ های گوناگون، مکاتب پویای فکری و فرهنگی و کلامی از دیگر علل چنین پیشرفت شگفت آوری است. اما از قرن پنجم هجری و بعد از روی کار آمدن حکومت های ترک نژاد آسیای میانه و انحطاط در دربار خلفا و از میان رفتن فرمانروایان و حکومت های ایرانی و رواج تعصب، چشمه های جوشان دانش و فرهنگ در ایران روی به خشکیدن می نهد و شعله های فروزان دانش و تمدن به خاموشی می گراید و خار انحطاط و تدنی بر پیکر فرهنگ ایران خلیده می شود. عوامل مختلفی در مسیر این پیشامد نامیمون نقش ایفا کرده اند. مهمترین این عوامل را باید در تأسیس مدارس نظامیه و رواج اندیشه های صوفی گرایانه جستجو کرد. آموزه های مدارس نظامیه بیش از هر چیز فلسفه ستیزی و عقل گریزی و قشری گری و یکسونگری را ترویج می کرد. مخالفت با هر گونه علوم عقلی و خردورزانه از جمله دیگر آموزه های این مدارس بود. این نوشته تلاش دارد، تا با اشاره ای کوتاه به پاره ای از علل رشد و فرهنگ ایرانی-اسلامی در قرون اولیه هجری، به نقش مهم مدارس نظامیه در سیر انحطاط و افول فرهنگ و اندیشه ایرانی اشاره ای گذرا داشته باشد. سپس نمونه هایی از شعر شاعرانی فلسفه ستیز و عقل گریز که از روی اعتقاد قلبی و باورهای راسخ، در چنین راهی گام نهاده بودند، به خوانندگان خود نشان دهد.
جایگاه علم و عقل در تصوف
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
37 - 70
حوزه های تخصصی:
جدال پیروان راه عقل و اصحاب طریقت، از کهن ترین نزاع های موجود در عالم اسلام است که زبانه های آتش این نزاع تاکنون فرونکشیده است. اما علت اصلی این منازعه را باید در اصول معرفت شناسی صوفیان ردیابی کرد. اهل تصوف معرفت شهودی را برترین و والاترین راه برای کشف حقایق عنوان می کنند و پای عقل و استدلالیان را در این مسیر چوبین و سخت بی تمکین می دانند. از جانب دیگر، آموزه ها و دعاوی برخواسته از مکاشفات غالباً با تعالیم برآمده از برهان و سنت دینی توافق نداشته و عقل فطری و سنت، نافی اصول و مبانی عرفان نظری مانند وحدت شخصیه وجود و فناء فی الله و ... بوده است. اهل تصوف، تنها به آن معلوماتی که از خواب و مکاشفه و شهود به دست می آورند ارزش نهاده و براهین کلامی و فلسفی و علوم نقلی و عقلی را در مقایسه با علوم شهودی، یکسره بی ارزش و بلکه بزرگ ترین حجاب برای رهروان طریقت عنوان می کنند چراکه به خوبی می دانند قدم نهادن در مسیر تعقل، پای آن ها را از وادی تخیل و توهم کوتاه کرده و سالک را از گرداب خیالات و اوهام خارج می کند؛ بنابراین حتی جهل به احکام فقهی و شرعی را جهلی مقدس و ستودنی خوانده و تا توانسته اند در مذمت تفقه و خردورزی شعر ستوده و قلم زده اند. البته بخشی از اصحاب عرفان نظری همواره دستی در علوم عقلی و فلسفه داشته اند اما چنان چه خود اعتراف کرده اند، پرداختن به این علوم عقلی و نقلی نه از باب ارزش نهادن به آن ها، بلکه صرفاً برای اسکات خصم و اثبات حقانیت تعالیم خود با ابزار مورداستفاده رقبای خود بوده است. در این بین، دوگانه عقل و عشق دوگانه ای مشهور در تمام آثار صوفیان است و همواره به این مسئله تأکید می کنند که اولین شرط سیر و سلوک، قربانی کردن عقل بر پای عشق و کوتاه کردن دست آن از سنجیدن و محک زدن تعالیم عرفانی است.