مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
عباس میرزا
حوزه های تخصصی:
پادشاهان قاجار به دلیل دیدگاه عشیره ای و قبیله ای ، به تحولات بین المللی اهمیت نمی دادند.قدرتهای اروپایی به ویژه انگلیس با سوء استفاده از ناآگاهی دولت قاجار از تحولات جهانی، خواهان گسترش قلمرو خود در ایران و نفوذ در میان دولتمردان قاجار و تحمیل قراردادهای استعماری بودند.
بحران تغییرات ادواری در راهبردهای نوسازی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور و انتشار تمدن جدید غرب به غلبه آن بر سایر تمدن های بشری منجر شد و در نتیجه تمدن های مزبور در معرض نوسازی اجباری قرار گرفتند. اما اقدامات عملی مربوط به نوسازی، جنبه بیرونی و آشکار آن را نمایش می دهد. جنبه بنیادین و اصلی نوسازی به نحوه تفکر و تلقی از نوسازی مربوط می شود. تفکر و تلقی از نوسازی وجوه و مراتب گوناگون دارد. راهبرد یا استراتژی نوسازی از وجوه تفکری مهم نوسازی به شمار می آید؛ زیرا از سویی هدف و غایت و از سوی دیگر روش تحقق نوسازی را تعیین می بخشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که از آغاز سلسله قاجاریه تا ظهور مشروطیت، راهبردهای نوسازی مختلفی در درون حاکمیت قاجارها ظهور کرد و صرف نظر از ماهیت آن ها، هیچ یک به پارادیم غالب و راهنما در جامعه ایران تبدیل نشدند و در نهایت نحوه تلقی و فهم از نوسازی و استراتژی مناسب آن به امری بحرانی و بحران زا مبدل شد.
عهدنامة ترکمانچای و مسئلة جانشینی: واکاوی علل مداخلة روس ها در فرایند جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اجمالی تاریخ دورة قاجار نشان می دهد، جانشینی از عرصه هایی بود که دولت روسیه در آن بسیار مداخله می کرد. در تاریخ کهن ایران هرچند می توان نمونه هایی از مداخلة بیگانگان را در امر جانشینی یافت، برای نخستین بار، در دورة قاجار، جانشینی رسماً و در توافق نامة گلستان و عهدنامة ترکمانچای به عرصة قدرت نمایی روسیه تبدیل شد و این کشور بنابر فصل هفتم عهدنامة ترکمانچای از ولایتعهدی عباس میرزا، که در راه جانشینی با مشکلات و بحران های فراوانی رویارو بود، حمایت کرد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی چالش های پیش روی عباس میرزا برای جانشینی، ریشه ها و عواملی را که منجر به مداخلة روس ها در عهدنامة ترکمانچای شد، تحلیل کند. هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش اصلی است که چرا مسئلة جانشینی در دورة قاجار رسماً و طی عهدنامة ترکمانچای زیر نفوذ روس ها قرار گرفت؟ مسئلة جانشینی در دورة قاجار به سبب فقدان قوانین منسجم جانشینی و وابستگی آن به ارادة شاه و رقابت شاهزادگان با ولیعهد بر سر جانشینی، موجب اتکای برخی شاهزادگان به دولت روسیه شد و این کشور برای بهره برداری سیاسی و گسترش نفوذ خود در ایران آن را در معاهده ای رسمی زیر نفوذ خود درآورد.
پیامدهای اجتماعی و سیاسی رقابت محمدعلی میرزا دولتشاه و عباس میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز حکومت قاجارها در ایران، فرهنگی از حکومت داری توسط آنها گسترش یافت که در آن شاهزادگان متعدّد قاجاری به عنوان حکّام مناطق مختلفی از کشور منصوب میشدند؛ یکی از این شاهزادگان، محمدعلی میرزا دولتشاه بود که به همراه خاندان خود در منطقه غرب کشور به حکومت رسیدند. حضور این خاندان در قدرت حاکمه کشور پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به دنبال داشت، بخصوص در دوره دولتشاه، این پیامدها متأثر از رقابت وی با عباس میرزا بر سر مسئله ی ولیعهدی بوده است. رقابت دولتشاه با عباس میرزا علاوه بر آن که از نظر سیاسی پیامدهایی داشت از نظر اجتماعی در منطقه غرب کشور بخصوص در کرمانشاه اثرات مثبتی در پیشرفت و بهبود وضعیت زندگی مردم داشته است. در این مقاله، بر اساس روش تحقیق تاریخی و به صورت توصیفی ـ تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای، نتایج سیاسی و اجتماعی ناشی از رقابت دو شاهزاده بررسی شده است.
نقش عبدالرضا خان بافقی در بحران یزد در دومین دوره جنگ های ایران و روس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دومیّن دوره جنگ های ایران و روس در عرصه داخلی فرصتی به برخی شاهزادگان داد تا با استفاده از شرایط موجود در صدد بسط قدرت خویش برآیند. دراین میان ، نارضایتی عمومی از عملکرد محمّد ولی میرزا در یزد به شورشی انجامید که هدایت آن را عبدالرضاخان بافقی عهده دار بود. مقاله حاضر سعی دارد تا مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی ضمن بازکاوی در زمینه های اجتماعی این رخدادها، تحولات متعاقب را در پیوندی با حیات سیاسی ایران و رویدادهای کرمان مورد بحث قرار دهد. در واقع، متأثر از عواملی چون مناسبات قدرت میان شاهزادگان، بازتاب ضعف حکومت مرکزی در تشدید رقابت های درونی، و هم زمانی و آمیزش رخدادهای یزد با کرمان، شاه و نایب السلطنه را بر آن داشت تا به بهانه حضور نظامی عباس میرزا در این مناطق، مقصود خود در هدایت قشون به سرحدات شرقی را مکتوم دارند. بدین ترتیب در شرایطی که فتح بدون خونریزی یزد و کرمان تأییدی بر بزرگ نمایی بحران بود، مرگ بدفرجام عبدالرضاخان نیز سیاست گزاری فتحعلی شاه در اداره امور و تأدیب عمال به جای رسیدگی به تخلّفات شاهزادگان را نمودار ساخت.
رابطه ناصرالدین شاه با برادرانش و نحوه به کارگیری آن ها در سیستم حکومتی
حوزه های تخصصی:
ناصرالدین شاه در خلال حکومت پنجاه ساله اش(1264-1313ه ق) همانند سایر حکومت هایی که در طول تاریخ ایران بر اساس سیستم بوروکراسی ابتدایی و نظام سنتی حکومتی خود بر ایران حکومت کردند، سعی داشت با به کار گرفتن ابزارهای قدرت و استفاده از شرایط حاکم سلطه خود را مستحکم تر کند. یکی از این روش ها به کار گرفتن افراد خانواده و خویشاوندان خود بود. چرا که از طریق اینان می توانست علاوه بر کنترل بهتر ایالات، با قرار دادن خویشان خود در برابر یکدیگر و سران ایلات و حاکمان ولایات موازنه ای هر چند نا پایدار ایجاد کند. یکی از گروه های خویشاوند شاه، برادران وی ـ عباس میرزا ملک آرا، عبدالصمد میرزا عزالدوله و محمد تقی میرزا رکن الدوله ـ بودند. لذا در این پژوهش سعی بر آن است که رابطه شاه با برادرانش و چگونگی به کارگیری آها در نظام اداری و سیاسی مشخص گردد.
واکاوی آغاز دوره ی دوم جنگ ایران و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطامع روس ها در قفقاز و دست اندازی به آن و تقابل این امر با سیاست قاجارها و نخبگان ایرانی برای احیای مرزهای تاریخی ایران در این منطقه، سبب ساز آغاز دوره ی اول جنگ های ایران و روس گردید. این نبردها با بی-خبری حکم رانان ایرانی از سیاست بین المللی، ضعف نظامی و دخالت انگلیسی ها، به قرارداد گلستان و جدایی بخش وسیعی از مناطق ایرانی - شیعی از قلمرو سرزمینی ایران منجر گردید. اما حکومت قاجار، به ویژه رجال دارالسلطنه ی تبریز و عباس میرزا، که خود را بازنده و فریب خورده در قرارداد گلستان می دانستند، تلاش های دیپلماتیک خود را برای بازپس گیری سرزمین های از دست رفته آغاز نمودند. شکست دیپلماتیک در این مسیر، سبب روی آوری قاجارها به تلاش نظامی با پشتوانه-ی اندیشه ی جهادی روحانیان برای بازپس گیری مناطق از دست رفته گردید.
در این مقاله، با بهره گیری از روش تحلیلی- تاریخی به تبیین علل و عوامل آغاز دوره ی دوم جنگ های ایران و روسیه در سال 1241ق پرداخته می شود. آغاز این نبردها به دلیل تلاش قاجارها، به ویژه عباس میرزا، برای بازپس گیری مناطق از دست رفته بر اساس معاهده ی گلستان بود. لذا، فتحعلی شاه و عباس میرزا، با دعوت روحانیان به ایران و گرفتن فتوای جهاد از آن ها و دخالت مستقیم ایشان در نبردها، خواستند حمایت و پشتیبانی مالی و نظامی نخبگان و مردم عادی جامعه ی ایران را در این جنگ ها به دست آورند و با فرمان دهی خود، به نبردشان علیه روس ها مشروعیت بخشند.
دیپلماسی در میانه دو جنگ: سفارت ژنرال یرملوف به ایران و دستاوردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفارت ژنرال یرملوف در ایران (1817) در پاسخ به مأموریت ابوالحسن خان ایلچی و حل اختلاف های دو کشور پس از عهدنامه گلستان(1813) صورت گرفت. در این نوشتار ضمن توصیف و شرح رخدادهای این ماموریت به بررسی زمینه ها، هدف ها و دستاوردهای حاصل از آن پرداخته می شود.مجموعه عوامل زیادی مانند انتظارها و برداشت های متفاوت نمایندگان دو کشور از این سفارت، موافقت نکردن دربار ایران با پیشنهادهای یرملوف، برخورد نامناسب او با شاه و درباریان و نارضایتی ایرانی ها از رفتار او، بهره برداری نکردن مناسب اولیای امور ایران از فرصت پیش آمده برای تعیین خطوط مرزی، پیوند خوردن روابط دو کشور به ولایت عهدی عباس میرزا و رضایت نداشتن یرملوف به این ولایت عهدی و نیز ناهماهنگی یرملوف با سیاست رسمی دربار روسیه سبب شد این سفارت نه تنها گشایشی در روابط دو کشور ایجاد نکند، بلکه به گسترش اختلاف ها و در نهایت جنگ دوم با روسیه منجر شود.
بررسی روند و فرجام نوسازی های مالی و عمرانی عباس میرزا نایب السلطنه در آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بزرگترین بخش نوسازی های منسوب به عباس میرزا نایب السلطنه که در آغاز تمرکزی نظامی داشت و به مرور زمان جنبه های مالی، اداری و دیوانی، قضایی، بهداشتی و اجتماعی، و فرهنگی نیز یافت، به ولایت زیر فرمان ولیعهد یعنی آذربایجان محدود ماند. نوسازی های مالی و عمرانی که پس از اصلاحات نظامی بزرگترین بخش از نوسازی ها را در برمی گرفت، از ضرورت های تداوم ""تنظیمات"" عباس میرزا بود. رونق اقتصادی و بازرگانی منابع لازم جهت اجرای اصلاحات را فراهم می کرد و برنامه های عمرانی، اگرچه به زودی جنبه های رفاهی و اجتماعی یافت، رویکردی قشون محور داشت. رویکرد مقاله تأکید بر تبیین تحلیلی با اتکا بر شواهد توصیفی برگرفته از منابع اصلی و تحقیقی، و بر پایه روش کتابخانه ای است. این پژوهش به دنبال اثبات این فرضیه است که با توجه به روند و فرجام این نوسازی ها، چگونه عواملی چون عدم گذار از ظواهر عینی، و عدم تأمین و تداوم منابع مالی جدید، استمرار نوسازی های مالی و عمرانی را در آذربایجان با مشکل مواجه ساختند. یافته های پژوهش نشانگر این است که افزون بر مخالفان داخلی و دشمنان خارجی، و نیز خسارت های اقتصادی برآمده از جنگ و عدم پشتیبانی مالی شاه، مهم ترین دلیل توقف برنامه های اصلاحی عدم اقناع ذهنی و بی توجهی به آفرینش زمینه های فرهنگی بوده است.
روابط فتحعلی شاه قاجار با شاهزادگان و امرای گرجستان بر اساس اسناد فارسی و روسی (آرشیوهای روسی و گرجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با روی کارآمدن فتحعلی شاه قاجار (1212-1250ه.ق/1798-1834م ) تغییری در رویکرد سیاست ایران نسبت به گرجستان روی نداد. فتحعلی شاه به تأسی از سیاست آقا محمدخان (1210- 1211ه.ق/1795-1797م) سعی نمود تا حاکمیت ایران را بر سرزمین گرجستان حفظ نماید. او ابتدا از طریق مکاتبه با شاه گرجستان گرگین خان از او خواست تا به تابعیت ایران درآمده و از اطاعت روسها خارج شود وکماکان در تخت گرجستان برقرار باشد، و در غیر این صورت می بایست منتظر حمله ای دیگر از سوی ایران به سرزمین خود باشد. در واقع همزمان با تلاشهای روسیه در تسلط بر قفقاز و به ویژه گرجستان از طریق ارسال قوای نظامی به منطقه و ایجاد رعب و هراس در آنجا، فتحعلی شاه نیز با انجام مکاتباتی با حاکمان منطقه از جمله گرجی ها، شکی ها و شیروانی ها سعی نمود تا از طریق برقراری مناسبات دیپلماتیک با آنها از دستیابی روسها به قفقازیه جلوگیری نماید. اما با همه آن تلاشها وی نتوانست مانع جدایی گرجستان از ایران شود و روسها از تمایلات تجزیه طلبانه گرجی ها استفاده کرده و درآن نفوذ نمودند و از آن طریق توانستند در پایان جنگهای اول ایران و روس با انعقاد قراردادگلستان، گرجستان را از ایران جدا و تحت حاکمیت خود درآورند.این نوشتار بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و اِسنادی و با بهره گیری از اسناد فارسی و روسی، روابط فتحعلی شاه قاجار با شاهزادگان و امرای گرجستان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد تا از آن طریق تلاشهای فتحعلی شاه و همچنین دولتمردان او از جمله عباس میرزا برای حفظ حاکمیت ایران در قفقاز از طریق برقراری مناسبات دیپلماتیک با حاکمان آن مناطق را نشان دهد.
خواستِ تعدیل قدرت در کردارِ سیاسیِ نخبگانِ پیشا مشروطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
59 - 78
حوزه های تخصصی:
چالش های نظم سیاسی کهن با نظم جدید در آستانه ی قرن نوزدهم و بحران های نشأت گرفته از آن، نخبگان سیاسی و روشنفکران ایرانی را متوجه ضرورت تأمل در این باره و چاره اندیشی برای خروج از وضع موجود نمود. در عالمِ اندیشگی راه ها و راهکارهایی بی شمار برای خروج از این وضع پیشنهاد گردید، در ساحت عملی نیز به همان ترتیب. در این میان خواستِ تعدیل قدرت یکی از راهکارهای عمده ی نخبگان برای کارآمد نمودن نظم کهن و آماده سازی آن برای مواجهه با نظم نوین بود. نخبگان قاجاری در عصر پیشا مشروطه تلاش های اصلاح طلبانه ی کلان و عمده ای را برای تعدیل قدرتِ سیاسی حاکم انجام دادند. عباس میرزا پیشگام این اقدامات بود و قائم مقام فراهانی قوام بخش این کوشندگی ها به شمار میرفت. در این بین، میرزا تقی خان فراهانی امیر کبیر ، نماینده ی اصلی و شاخص آرمان تعدیل قدرت بود. هرچند تلاش های این سه نفر در نهایت منجر به نهادینه شدن تعدیل قدرت در ساختار حاکمیت نشد ، اما راهی که باز نمودند بعدها توسط رهروان آنان پیموده شد و در نتیجه ی آن ، انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. این مقاله به خواستِ این سه نفر در جهت نیل به تعدیل قدرت در کارکرد سیاسی آنان در دوران پیشا مشروطه و دلایل ناکامی شان می پردازد.
تصحیح چند خطای پژوهندگان زندگی رضاقلی خان هدایت و معرّفی تحقیقی و جدید آثار او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضاقلی خان هدایت از شخصیت های برجسته فرهنگی، ادبی و سیاسی عصر قاجار است. او در دربار حسینعلی میرزا فرمانفرما، فرزند فتحعلی شاه قاجار و والی فارس، و پس از مهاجرت به تهران در دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه جایگاه ویژه ای داشت و محترم بود. هدایت به مدّت پنج دهه در مرکز تحوّلات سیاسی حضور داشت و به مناصبی چون سفارت (با فرمان امیرکبیر)، نظامت و مدیریت دارالفنون، معاونت وزارت علوم و مربی گریِ مظفرالدین شاه در هنگام ولیعهدی وی، گمارده شد و در عین حال توانست از موقعیت خویش بی وقفه برای تحقیق و نگارش استفاده کند.از این رو، پژوهش در احوال و آثار وی برای تاریخ فرهنگ و ادب و همچنین برای تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران دارای اهمیت است. خطاهای تکراری در شرح حال های موجود از رضاقلی خان گاه نتیجه اتّکای ناموجه به گفته های خود او بوده و گاه در اثر کم دقّتی تراجم و تکرار بی تحقیق سخن یکدیگر روی داده است. در پژوهش حاضر با رجوع به نسخه های خطی و چاپ سنگی و بازخوانی چندین باره آثار و اسناد تاریخی، برخی از این خطاهای تکراری و پذیرفته شده نشان داده شده و در حد توان نیز تصحیح شده است. مقاله پیشِ رو دستاورد این کوشش است و داده های آن با توجّه به جایگاه رضاقلی خان در تاریخ معاصر، برای محققان تاریخ و ادبیات ایران سودمند است.
بررسی زمینه ها و عوامل مؤثر بر تغییر پوشش ایرانیان در عصر قاجار
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
45-58
حوزه های تخصصی:
دوره ی قاجار نقطه ی عطف تحولات مهم در تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. وجود مشکلاتی نظیر: نظام حاکم بر کشور، اختلاف های سیاسی، فشارهای خارجی و... از طرف دیگرآشنایی روشنفکران با تمدن غرب باعث بروز تحولات و زمینه های انقلاب مشروطه شد. در این دوران فرهنگ و آداب و رسوم مردمان تحت تأثیر اندیشه های بزرگان و رجال کشور بخصوص کسانی که به غرب سفر کرده و یا در غرب مشغول تحصیل بودند قرار گرفت و سبب تلاقی و یا به اصطلاح جدال بین سنت و مدرنیته شد. تمامی این عوامل سبب بروز تحولات چشمگیری در نظام اجتماعی ایران گردید؛ و در نهایت این تحولات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر فضای جامعه سبب بروز افکار تجدد گرایانه و غربگرایانه شد. چشمگیرترین و شاید واضح ترین نمود آن در زمینه ی پوشش بود که تغییرات چشمگیری داشت و به طور کلی نوع پوشش به سمت الگوهای غربی و اروپایی کشیده شد؛ در این پژوهش با استفاده از اسناد و مدارک موجود و بر اساس الگوی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که سرآغاز این تغییرات از چه زمانی می باشد. پژوهشگران پیشین بر این باورند که نقطه شروع این تغییرات سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ می باشد که این ادعا در جای خود درست و از عوامل تأثیر گذار می باشد؛ زیرا از آن زمان لباس زنان و مردان درباری تغییر یافت. اما برای ریشه یابی این تغییرات باید کمی به عقب بازگشت و به اصلاحات عباس میرزا توجه کرد. یافته های این پژوهش به این صورت است که اولین شخصی که بطور جدی و رسمی برای تغییر نوع پوشش در ایران تلاش کرد عباس میرزا بود که این کار را نخست با لباس مردان و در پوشش رخت نظامی آغاز کرد و کم کم سراسر زندگی مردم تحت تأثیر آن قرار گرفت.
حسینعلی میرزا و مسأله تاج خواهی در میان فرزندان فتحعلی شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتحعلی شاه با اعمال سیاست انتصاب فرزندانش به حکومت ایالات و ولایات، قدرت خاندان خود را در سرتاسر ممالک محروسه ایران بسط داد. این روش حکمرانی سبب رقابت تنگاتنگ شاهزادگان حکمران به ویژه فرزندان ارشد بر سر ولیعهدی شد. در این میان حسینعلی میرزا با لقب فرمانفرما به حکومت فارس و مناطق جنوبی ایران منصوب شد. مسأله این است که حسینعلی میرزا چه جایگاهی در منازعات تاج خواهی فرزندان فتحعلی شاه داشت؟. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با رویکردی تحلیلی، جایگاه و عملکرد حسینعلی میرزا در منازعات جانشینی دوره فتحعلی شاه و اوایل محمدشاه مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد حسینعلی میرزا با بهره گیری از موقعیت، ثروت و میراث باستانی ایالت فارس خود را به یکی از قدرتمندترین شاهزادگان کشور و مدعی ولیعهدی تبدیل کرد. پس از معاهده ترکمانچای که اقتدار فتحعلی شاه و عباس میرزا ولیعهد کاهش یافت، سیاست های گریز از مرکز او بیشتر شد. با مرگ عباس میرزا، حسینعلی میرزا به رقابت با محمدمیرزا بر سر مقام ولیعهدی برخاست و با مرگ فتحعلی شاه این رقابت را شدت بخشیده و در شیراز با عنوان حسینعلی شاه خود را پادشاه ایران معرفی کرد.
مناسبات عباس میرزا با کلیسای اچمیادزین با تکیه بر اسناد آرشیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیسای اچمیادزین به عنوان نخستین و مهم ترین کلیسای ارامنه، نقش مهمی در تحولات مذهبی، سیاسی و اجتماعی ارمنستان داشت. نقش کلیسای اچمیادزین به ویژه در جنگ های ایران و روس و جدایی ایروان از حاکمیت ایران قابل ملاحظه است. عباس میرزا نایب السلطنه برای جلوگیری از نزدیکی ایروان و به ویژه کلیسای اچمیادزین به روس ها، درصدد تحکیم مناسبات با آن برآمد تا شاید از طریق جلب و استمالت رهبران آن و برقراری پیوند نزدیک با آن ها، از تمایلات گریز از مرکز آنان جلوگیری کند. این نوشتار قصد آن دارد تا با روش تحقیق اسنادی- تحلیلی اسناد آرشیوی فارسی، ارمنی و روسی، روابط عباس میرزا با ارامنه و به ویژه کلیسای اچمیادزین را مورد بررسی قرار دهد تا از آن طریق به تلاش ایران برای حفظ پیوندهای میان خود و ارمنستان برای حفظ حاکمیت تاریخی خود بر آن سرزمین و از سوی دیگر به فعالیت های واگرایانه رهبران اچمیادزین که باعث جدایی ایروان از ایران و الحاق آن به روسیه شد، پی بَرَد.
طرح اتحاد اسلامی- نظامی ایران و عثمانی علیه روسیه در طول جنگ های قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
82 - 98
حوزه های تخصصی:
در طول جنگ های قفقاز در دوره فتحعلی شاه، شرایط سخت میدانی و دیپلماتیک ایران در برابر روسیه، منجر به ایده نزدیکی دو رقیب منطقه ای یعنی ایران و عثمانی علیه روس ها شد. این طرح در قالب ساختار دیپلماتیک ابتدا از سوی فرانسه مطرح شد؛ اما چرخش فرانسه به سمت روسیه، این ایده را ناکام گذاشت. عباس میرزا سعی کرد طرح اتحاد با عثمانی را با شعار «اتحاد اسلامی» پیش ببرد و این سیاست را تا امضای قرارداد گلستان پی گرفت و تلاش های مختلفی را جهت نیل به آن انجام داد. این پژوهش با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با کمک منابع ترکی استانبولی، در پی پاسخ به این پرسش است که طرح اتحاد ایران و عثمانی، با چه موانعی مواجه بود؟ نتایج تحقیق نشان می دهد، مشکلات ریشه دار میان ایران و عثمانی اجازه اعتمادسازی مشترک را به دو قدرت در راستای ایجاد یک جبهه مشترک علیه روسیه نداد. همچنین ترکان به شدت به عباس میرزا و طرح او به دیده تردید می نگریستند و ایده یک اتحاد نظامی علیه روسیه را بیشتر یک حرکت ظاهری برای تحت تأثیر قراردادن روس ها و به دست آوردن دستی بالاتر در مذاکرات صلح آینده، تحلیل می کردند؛ عدم اعتمادی که نهایتاً منجر به اتحادی میدانی نشد.
راهبرد عباس میرزا نایب السلطنه در کارآمدسازی قشون قاجار در جنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
47 - 66
حوزه های تخصصی:
رویارویی قشون قاجار با تهاجمات گسترده روسیه و تهدید کشور از سوی یک قدرت بیگانه در آغاز سده 13ق./19م.، ضرورت تغییر در سازمان سنتی قشون و شیوه جنگی آن را در ذهن برخی از رجال آن عصر به ویژه عباس میرزا نایب السلطنه (1203-1249ق./1789-1833م.) که فرماندهی قشون صحنه پیکار را در دست داشت، پدید آورد. راهبرد نظامی نایب السلطنه بر کارآمدسازی توان نظامی قشون با نوین سازی سازمان، تجهیزات و شیوه جنگ، با الگوگیری از نظام اروپایی و بهره گیری از راهنمایی و آموزش مربیان خارجی، متمرکز شد. در این مقاله، با طرح این پرسش که؛ ضرورت اتخاذ چنین راهبردی چه بوده است؟ کوشش می شود تا به روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی وضعیت قشون سنتی اوایل قاجاریه، راهبرد نظامی عباس میرزا در قالب برنامه اصلاحات نظام جدید، تبیین و تحلیل گردد. یافته پژوهش نشان می دهد که اتخاذ برنامه اصلاحی قشون متأثر از واقعیت عینی صحنه میدانی پیکار با ارتشی منظم و مجهز، ضرورت و راهبردی آگاهانه جهت کارآمدسازی و سازماندهی قشونی همانند، برای مقابله و غلبه بر حریف مهاجم و خنثی سازی تحرکات و ناآرامی های داخلی سرکشان و شورشیان بوده است که درمجموع به تثبیت قدرت و حاکمیت سلسله قاجارها می انجامیده است.
کلان الگوهای حکمرانی در ایران معاصر؛ عبور از حکمرانی پادشاهی به نوآیین حکمرانی بر پایه فنون رؤیت پذیری و کنترلی (از عباس میرزا تا امیر کبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
223-259
حوزه های تخصصی:
ترسیم وضعیت الگوی حکمرانی و نسبت آن با زیست در ایرانِ قبل از جنگ های ایران و روس و مسیر بعد از آن، از دو کلان الگوی حکمرانی و از دو عقلانیت که در شیوه ، گستره و ابژه اعمال قدرت متفاوتند، حکایت دارد. برای تبیین این دو الگو، تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به کمک اسناد، فرآیند حکمرانی را از زاویه پرسش «چگونه حکومت کردن» در چارچوب حکومت مندی فوکو بررسی و نسبت زیست و سیاست و شکل گیری عقلانیت جدید حکمرانی در ایران را دنبال کنیم. بر این اساس این پژوهش بر مبنای پرسشِ «تکوین و استقرار سازوکارها و فنون جدید حکمرانی در ایران پس از جنگ های ایران و روسیه، چگونه و در چه فرایندی صورت گرفت و چه تأثیری بر نسبت زیست و سیاست و شکل گیری صورت بندی نوآیین حکمرانی در ایران داشته است؟» در پی اثبات این است که «با آگاهی از ناتوانی حکمرانی مبتنی بر آیین پادشاهی، اصلاح گران با ایجاد فنون و نهادهای جدید، به مرور جامعه را در معرض دید قدرت قرار داده، با کنترل و هدایت جمعیت، نوآیین حکمرانی را بنا نهادند». بر این اساس در یک کلیت، از جنگ های ایران و روس، دو استراتژی در اداره قلمرو قابل شناسایی است؛ استراتژی سنت قدمایی پادشاهی بر پایه تکلیف گرایی الهی- سیاسی و استراتژی نوآیین حکمرانی بر پایه فنون جدید که هر کدام با توجه به شیوه اعمال قدرت، گستره اعمال قدرت و ابژه کنترل دو صورت بندی متفاوت از پیوند زیست و سیاست را برجای گذاشته اند.