مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
استبداد شرقی
حوزه های تخصصی:
هیدروکراسی یا بوروکراسی
حوزه های تخصصی:
عقلانیت ابزاری کارایی مدار مدیریتی در اندیشه جامعه شناسیهای خود را به عقلانیت زمینه مدار میدهد که در آن مشروعیت برون سازمانی به اندازه کارایی درون سازمانی اهمیت دارد. منطق مدیریتی کارایی طراحی ساختارهای کارا و منطق اجتماعی مشروعیت، کارکرد سمبلیک ساختارها را برای سازمان مؤثر دانسته و کنار گذاشتن وظیفه شناسانه کارایی را در طراحی ساختار خاطر نشان میسازد. این مقاله در صدد تبیین دو نوع ساختار سازمانی به صورت همزمان در ایران کنونی است. اول ساختار سازمانی نمایشی که به دلیل نهادی شدن دموکراسی به صورت رسمی بیان میشود تا با اسطورههای جهانی همشکلی ایجاد کند و دوم ساختار سازمانی واقعی که حاصل ساختار اجتماعی ایران و چگونگی رسوب گذاری دوران کهن بوده و در عمل مورد استفاده قرار میگیرد؛ یعنی یافتههای تحقیق حاکی از وجود همزمان دو ساختار در سازمانهای ایرانی است: ساختار دموکراتیک نمایشی و ساختار هیدرولیک واقعی.
خوانش های نظری از بنیاد دولت پیشامشروطگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از محتوا و بنیاد های دولت ایران در عصر پیشامشروطگی، یکی از مهمترین موضوعاتی است که پژوهشگران حوزه دولت در ایران با آن رو به رو هستند. یکی از دلایل مهم توجه جدی پژوهشگران به این مقوله، احتمالاً، بروز بحران در این دولت و برآمدن مشروطه و گذار به نوع جدید دولت در ایران بود. گرچه بیش تر این کوشش ها با تکیه برالگوی مرسوم مالوف در نوع شناسی غربی، خصوصاً ادبیات چپ، صورت پذیرفته است، با این حال شناخت این تکاپو های نظری، گام مهمی در بازشناسی بنیاد حکومت قاجاری تلقی میشود. در مقالهی حاضر، باز خوانی نگرش های نظری در سه گروه اصلی صورت میپذیرد که به ترتیب عبارتند از؛ رویکرد مارکسیستی، رویکرد استبداد ایرانی و رویکرد سلطانیزم وبری.
روی کردهای نظری درباره ساخت و کارکرد اجرایی دولت در تاریخ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار و منابع نظری موجود، نظام سیاسی حاکم بر تاریخ ایران در شکل های مختلفی مانند پادشاهی «عادل و دیندار، دولت خودکامه و استبدادی» از نوع استبداد شرقی و «فئودال» بیان شده است. دیدگاه نخست را دبیران ایرانی در مقام کارگزاران و حاملان اصلی سنت پادشاهی ایرانی و نخبگان فکری و سیاسی متعلق به اندیشه سیاسی ایران شهری مطرح کرده اند و دو دیدگاه دیگر به جریان های فکری مغرب زمین و گفتمان های شرق شناسی تعلق دارد. در گفتمان شرق شناسی اروپایی، عموماً از دولت در تاریخ ایران به مصداقی از «استبداد شرقی» و «پاتریمونیال» متکی بر دیوان سالاری سلطه گر یاد شده است؛ در حالی که اندیشمندان مارکسیست- لنینیست متعلق به شرق شناسی روسی، دولت در تاریخ ایران را ساختار فئودالی و حافظ منافع طبقات فئودال معرفی کرده اند. با توجه به ایدئولوژیک و ارزشی بودن دیدگاه های یادشده درباره کارکرد دولت در تاریخ ایران، هدف این پژوهش ترسیم اصول و فضای گفتمانی و تحلیل انتقادی مبانی معرفتی جریان های فکری مذکور درباره شناخت پدیده دولت در تاریخ ایران است.
آشفتگی های لیبرالیسم ایرانی در ساحت فکر سیاسی
نوع نگاه و تعریف لیبرالیسم در ایران همواره محل بحث و منازعه بوده و گاه تا علت العلل تمامی پیشرفت ها و کامیابی های تمدن غربی ارتقاء یافته و گاه چنان در تعریف چارچوب ها و مبانی آن دچار انحراف و درماندگی گشتیم که بحث لیبرالیسم در مفاهیم بنیادینی مانند آزادی و قانون مداری و دموکراسی خواهی و حقوق اولیه بشر تقلیل داده شده و فراتر نرفته است. لیبرالیسم در ایران مفهومی پیچیده و سهل ممتنع است و گاه در مسیری متضاد با جریان اصلی آن در خاستگاه پیدایش یعنی غرب طی مسیر می کند. لیبرالیسم در برخورد اول و با کمی اغماض با شاخصه هایی مانند آزادمنشی، اومانیسم، اولویت و اصالت علم، توجه خاص با مباحث حقوق بشری و اعتقاد به دموکراسی بعنوان ناگزیرترین شیوه حکومت داری شناخته می شود ولی با نگاهی به پیشینه تاریخی لیبرالیسم و چگونگی ورود آن به ایران با چهره ها، رویکردها و مباحث تئوریکی روبرو می شویم که با مفهوم لیبرالیسم غربی فاصله ای بنیادین دارند. این مقاله در پی آن است تا به بررسی دلایل پراکندگی و آشفتگی در تعریف لیبرالیسم و مولفه های اصلی آن در سپهر فکری و تئوری پردازی سیاسی ایران بپردازد و نگاهی داشته باشد به مفهوم لیبرالیسم ایرانیزه شده در چارچوب فکر سیاسی در ایران.
نقد نظریة مارکسیستی استبداد شرقی در چشم انداز تاریخ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر در پی آن است تا با محور قرار دادن نظریة فئودالیسمبه عنوان نظریة رقیب استبداد شرقی، تمرکز اصلی بحث خود را بر روی آن قرار داده و ضمن بررسی نظریه های موجود در این زمینه، فرضیة اصلی خود، یعنی «شکل گیری استبداد شرقی در ایران بر اثر حملة اقوام خارجی» را تحلیل نماید. تحلیل فرضیة شکل گیری استبداد شرقی در ایران بر اثر حملة اقوام خارجی، بر مبنای موارد زیر انجام می شود: نخست، وجود دوره ای تاریخی به نام فئودالیسم در ایران-که در مقابل استبداد شرقی قرار دارد- این فرضیه را مورد تأیید قرار می دهد؛ چراکه در دورة ایران باستان شاهد این نظام هستیم و اوج آن در «سلسلة ساسانی» است. دوم، شکل گیری استبداد شرقی در ایران، امری جبری و ناشی از شرایط اقلیمی محسوب نمی شود، بلکه ورود اقوام مهاجم با فرهنگ متمایز از فرهنگ فئودالی، باعث حاکمیت تدریجی استبداد شرقی در ایران شد. در این پژوهش به برخی از این عناصر پرداخته می شود و لذا تاریخ این سرزمین با دیدگاه نوینی مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
نظریه حکومت استبدادی و جامعه کوتاه مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شرح کوتاهی از نظریه حکومت استبدادی و جامعه کوتاه مدت که نویسنده از پنجاه و شش سال پیش ساخته و پرداخته ارائه شده است. شرح و تحلیل دقیق و مفصل آن ها در کتاب های ایرانیان: دوران باستان تا دوره معاصر؛ تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران؛ دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی؛ ایران: جامعه کوتاه مدت؛ نه مقاله در جامعه شناسی تاریخی ایران: نفت و توسعه اقتصادی؛ مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران؛ اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی عرضه شده است. در نوشتار حاضر مساله اصلی نویسنده مطرح و سپس فرایند تدوین نظریات استبداد و جامعه کوتاه مدت مشروح افتاده است.
بنیاد دولت در ایران: امری نظری یا عملی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
39 - 57
حوزه های تخصصی:
شاید مهم ترین ویژگی مطالعات مربوط به اندیشه سیاسی در ایران، تاکید بر وجود اندیشه سیاسی مستقل و مدون در باب دولت در ایران باشد. این اندیشه که از آن تحت عناوین مختلف نظیر "اندیشه ایران شهری"، "خردمزدایی" و مانند آن یاد می شود، مؤید آن است که سازمان دولت در ایران از پشتوانه نظری مستحکم برخوردار است و بر اساس آن عمل می کند. در مقاله حاضر تلاش می شود در پرتو دو نظریه استبداد شرقی و پاتریمونیالیسم به بررسی این موضوع و قوت نظری آن پرداخته شود. در همین راستا، تلاش می شود به بررسی این موضوع پرداخته شود که بنیاد دولت در ایران بیش از آنکه مبتنی بر اندیشه ای خاص و مدون باشد، ریشه در مقتضیات و ضرورت های عملی داشته است.
اعتبارسنجی نظریة «استبداد شرقی» در فهم تحولات اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اسفند ۱۳۹۷ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۴)
207-230
بخش قابل توجهی از آثار مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران ضمن پذیرش نظریة استبداد شرقی، استبداد را ویژگی جامعة ایرانی خوانده اند و معتقدند درطول تاریخ ایران همواره سایة استبداد در همة حوزه های اجتماعی جامعة ایرانی گسترده بوده است. این گفتمان که می توان از آن به منزلة گفتمان استبدادزدگی یاد کرد نقش و جایگاه تعیین کننده ای را برای دولت و نهاد سیاست در تاریخ ایران درنظر داشته و معتقد است وجود قرن ها حاکمیت استبداد مطلقه و قدرت خودکامه در جامعة ایرانی موجب عدم شکل گیری نهادهای مدنی و صنفی شده و این موجب عدم پویایی جامعه گردیده است. این مقاله می کوشد تا با اتکا به روش کتاب خانه ای و مطالعة آثار و مکتوبات غیرایرانیان با رویکردی توصیفی تحلیلی انگارة غالب در زمینة وجود حاکمیت استبداد مطلقه در جامعة ایران را به زیر سؤال ببرد. برپایة یافته های تحقیق، ساختار حاکم بر نهاد بازار، نهاد دین، لایه های اجتماعی و جایگاه ایلات در جامعة ایرانی نشان می دهد نظریة استبداد ایرانی ریشه در فراروایت ها یا نظریه های کلان استبداد شرقی و شیوة تولید آسیایی دارد و با واقعیت های تاریخی ایران مطابقت ندارد.
واکنش علمای شیعه در برابر خودکامگی فتحعلی شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۹
153-176
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تبیین تأثیر مجتهدان شیعه در مهار خودکامگی مطلق شاهان قاجار می پردازد و در قالب مطالعه ای موردی، هم زمان با واکاوی منابع دست اول تاریخی در عصر فتحعلی شاه قاجار (1250 - 1212 ق)، میزان سازگاری نظریه استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی مارکس و انگلس را با اوضاع تاریخی آن ارزیابی می کند. پرسش اصلی پژوهش این است: آیا مجتهدان شیعه در جایگاه گروه اجتماعیِ مستقل از حکومت توانستند استبداد مطلق فتحعلی شاه را مهار کنند؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی، منابع دست اول این دوره بررسی و مشخص شده است که نظریه پیش گفته برای تبیین دقیق و علمی روی دادهای تاریخی در بازه زمانی این پژوهش، اطلاق و عمومیت ندارد؛ زیرا به استناد داده های تاریخی آن منابع، کارکرد مجتهدان شیعه بارها به مهار خودکامگی شاهان قاجار و جلوگیری از ستم حکومت بر مردم انجامیده است. پژوهش نشان می دهد که روابط دوگانه مجتهدان و شاه در آن دوره زمانی، بر پایه تأیید همراه با تحدید مجتهدان و پیروی همراه با درخواست مشروعیت شاه، استوار بوده و این ساز وکاری (مکانیسمی) برای مهار خودکامگی مطلق شاهان قاجار در دست مجتهدان شیعه به شمار می رفته است و این نکته خود بر این دلالت می کند که جامعه ایران ساز وکارهایی برای محدود کردن حکومت های خودکامه داشته است، اما پژوهش گران غربی کم تر بدان توجه کرده اند.
تناقض های «استبداد شرقی» در ایران دوره قاجار ساخت اجتماعی «کاریز» و «بنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
203 - 226
حوزه های تخصصی:
استبداد شرقی به همراه فئودالیسم، شیوه تولید آسیایی و پاتریمونیالیسم از جمله نظریه هایی هستند که سعی در تعمیم گزاره های عام خود به تاریخ ایران را دارند. خاستگاه پیدایش این نظریه ها ایران نیست و مسائل خاص اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران را در نظر نمی گیرند. اگر چه شباهت هایی میان استبداد شرقی و دوره هایی از تاریخ ایران وجود دارد، اما مسائلی نیز از دید آن پنهان مانده است. به ویژه در نقاط خشک و حاشیه های کویر مثال های نقض آن را می توان یافت. قنات و بنه الگوهای زیست متفاوتی را ایجاد کرده بودند که پیامد آن تمرکززدایی و پراکندگی بود که عکس ایده اصلی ویتفوگل در کتاب استبداد شرقی است. در این مقاله کوشش خواهیم کرد تا با بازخوانی تطبیقی کتاب استبداد شرقی ویتفوگل و با استفاده از منابع تاریخی و تحقیقات مردم شناسی، به کشاورزی، شیوه های آبیاری و ساخت سنتی همکاری در قالب بنه و تاثیر آن بر زیست و زندگی انسان ایرانی بپردازیم
نظریه استبداد شرقی و ماهیت دولت و جامعه در ایران پیشامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
329-367
حوزه های تخصصی:
نظریه استبداد شرقی در روایت های مختلف آن، الگوی تحلیلی غالب برای درک ماهیت دولت و جامعه در ایران سنتی بوده است. فرآورده اصلی حاصل از کاربست این نظریه، ارائه تصویری از دولت سنتی ایرانی به عنوان سازمانی نیرومند و خودکامه، در مقابل جامعه ای پراکنده، فاقد نیروهای اجتماعی مستقل، ضعیف و منفعل بوده است. مطابق چنین تحلیلی، علی رغم تمام تغییرات ظاهری در تاریخ ایران، ماهیت جوهری دولت، جامعه و مناسبات میان آنها از ابتدای تاریخ تا امروز، دگرگونی کیفی را تجربه نکرده است. هدف اول این مقاله، ارائه گزارشی از تبارهای این نظریه قدیمی، نحوه کاربست آن از سوی محققان غربی و ایرانی برای تحلیل تاریخ ایران، شناخت مضامین محوری آن درباره ماهیت دولت و جامعه و دلایل محبوبیت آن در مقطع بعد از انقلاب خواهد بود. مقاله نشان می دهد که به رغم سابقه دیرین این نظریه، طرح مجدد آن طی دهه های 30 تا 50 شمسی در متن منازعه ای سیاسی- تئوریک میان جریان های چپ و منتقدان آنها صورت گرفته است. مقاله، هژمونی این رویکرد در مقطع بعد از انقلاب اسلامی را ناشی از بی اعتباری الگوی تحلیلی جریان چپ و نیز قابلیت های این نظریه برای ارائه پاسخی ساده فهم به مسئله توسعه نیافتگی سیاسی و اقتصادی می داند. هدف دوم این مقاله، آشکارکردن نارسایی این نظریه و نتایج آن در تحلیل ماهیت دولت و جامعه در ایران است. مقاله بر این نکته تأکید دارد که این دیدگاه عملاً راه را بریک جامعه شناسی «واقعاً» تاریخی درباره جامعه ایران و درک صحیح ماهیت دولت، جامعه و مناسبات آنها مسدود کرده است.
واکاوی دیدگاه طبقاتی بهرام بیضایی در پرتو نظریات ویتفوگل و مارکس با تکیه بر نمایشنامه های آرش، اژدهاک، بندار بیدخش، سلطان مار، چهار صندوق، در حضور باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریافت نگرش های اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... در آثار ادبی، یکی از راه های کشف معنا در آن ها است. برای نیل به این هدف، باید با نظریه های سایر حوزه های علوم انسانی آشنا شد. نظریه استبداد شرقی ویتفوگل و دیدگاه های مارکس در ارتباط با مفهوم طبقه در جامعه، از جمله رویکردهایی است که ما را با چگونگی شکل گیری طبقات اجتماعی یاری می رسانند. نظریه استبداد شرقی نشان می دهد چگونه استبداد حاکم بر جوامع آب سالار شرقی، باعث شکل گیری طبقات جامعه می گردد و نظریه مارکس تأثیر مالکیت خصوصی و در نهایت سرمایه داری را بر شکل گیری طبقات در جامعه، توضیح می دهد، که از همین رهگذر می توان به بررسی جوامع، در آثار ادبی پرداخت. بهرام بیضایی یکی از نمایش نامه نویسانی است که طبقات اجتماعی و کشمکش های آن ها در آثار او نمودی عینی دارد و برای درک آثار او، باید با نگرش های طبقاتی موجود در آثارش آشنا شد؛ از این رو، در پژوهش پیش رو با توجه به دیدگاه طبقاتی ویتفوگل و مارکس، نمایش نامه های شش گانه «سلطان مار»، «آرش»، «اژدهاک»، «بندار بیدخش»، «چهار صندوق»، و «در حضور باد» بیضایی را تحلیل طبقاتی کرده و کوشیده ایم ضمن بهره گیری از روش تحلیل کیفی، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، و کاربست نظریه های طبقاتی ویتفوگل و مارکس، آثار او را بررسی نماییم. دستاوردهای پژوهش، گویای این است که نمایش نامه های «آرش»، «اژدهاک» و «بندار بیدخش» با نگرش های طبقاتی ویتفوگل و نمایش نامه های «چهارصندوق» و «در حضور باد» با رویکرد طبقاتی مارکس ارتباط دارند. نمایش نامه «سلطان مار» نیز، رویکرد طبقاتی بینابینی دارد؛ به این معنی که هم با رویکرد مارکس و هم با رویکرد ویتفوگل قابل بازخوانی است.
استقلال سیاسی و اقتصادی خاندان رستم و نقضی بر نظریه گفتمان «استبداد شرقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
«استبداد شرقی» یکی از مهم ترین رویکردها و نظریه هایی است که تا کنون برخی از اندیش مندان غربی، از دریچه ی آن به روی دادهای اسطوره ای، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در شرق، نگریسته اند. براساس این نظریه ، دولت، یا حکومت، در جوامع آسیایی، به دلیلِ عوامل جغرافیایی، کم آبی و پراکندگی روستاها، به مثابه ی یک نهاد بى رقیب سیاسى با حذف همه ی ساخت ها و نهادهای اجتماعى، از جمله اشرافِ مستقل، به صورت نیرویی قدرت مندتر از جامعه درآمده، است؛ اما، اقداماتِ خاندانِ رستم در شاهنامه که احتمالاً بازتابی از تجسمِ کوشش و تلاشِ طبقه ی اشراف اشکانی است، مؤیِّد این مسئله است که این خاندان، با بهره مندی از پایگاهِ قدرتمندِ سیاسی و اقتصادی شان، نقشِ مؤثری را در تحدید و توزیع قدرت داشتند؛ در واقع، یافته های پژوهش نشان می دهد که خاندانِ رستم با تعیین ِپادشاه در مواقع حساس و یاری رساندن به شاهان با ارتشِ مستقل و مجهز، از استقلالِ سیاسی و همچنین با پرداختن به امور مستقلِ بازرگانی و دهقانی و کسب ثروتِ فراوان از روش های مختلف مانند غنایمِ جنگی و...، از استقلال اقتصادی نیز برخوردار بودند.
مواجهه صاحب نظران ایرانی با نظریه «استبداد شرقی»، با نگاهی به ایران پیشامدرن مطالعه ای در «تاریخ نگاری میدانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
استبداد شرقی یکی از نظریه های شرق شناسانه ای است که درپی توضیح شرق از دیدگاه غربی است. در این پژوهش به بررسی نظریه ی استبداد شرقی ویتفوگل از منظر تفاوت های جغرافیایی در ایرانِ پیشامدرن پرداختیم. مبانی نظری و روش شناسی این پژوهش تحت تاثیر مکتب تاریخ نگاری آنال، با تاکید بر تفاوت های جغرافیایی نوشته شده است. انجام این پژوهش به صورت کتابخانه ای بوده و یافته های آن از آثار نویسندگان ایرانی استخراج شده است. برای نشان دادن چگونگی مواجهه ی صاحب نظران ایرانی با نظریه ی استبداد شرقی، سنت مردم شناسی (تاریخ نگاری میدانی) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته که در این سنت آثار جواد صفی نژاد و مرتضی فرهادی، مورد تاکید قرار گرفته است. حاصل این پژوهش، مشخص شدن نسبت صاحب نظران ایرانی و نظریه ی استبداد شرقی است. براساس یافته های این پژوهش، سنت تاریخ نگاری میدانی روایتی متفاوت از سازوکار کشاورزی، زمین داری و آبیاری در نقاط مختلف ایران بدست می دهد که متفاوت با پیش فرض ها و بنیادهای نظریه ی استبداد شرقی ویتفوگل است و می تواند مقدمه ای برای نگارش تاریخ میدانی و تاریخ های محلی باشد و مواد نگارش تاریخ های انتقادی را فراهم آورد.
بناپارتیسم قجری: الگوی رابطه دولت و طبقه در ایران عهد قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل رابطه دولت با طبقات اجتماعی در طول تاریخ ایران همواره متأثر از نظریات شیوه تولید آسیایی و استبداد شرقی تبیین شده است. بر اساس این نظریه، قدرت دولت نامحدود است و همه طبقات را زیر سیطره خود دارد. این در حالی است که بسیاری از داده های تاریخی عصر قاجار، این دیدگاه را زیر سوال می برند و نمایانگر وضعیتی هستند که در آن نیروهای مختلف اجتماعی قدرت دولت را محدود می کنند. این مقاله در پاسخ به مسأله تعارض نظریه دولت آسیایی و واقعیت تاریخی عصر قاجار نوشته شده است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا دولت قاجار توسط طبقات جامعه محدود می شد یا دارای قدرتی مطلق و فراطبقاتی بود؟. در پاسخ به این پرسش از نظریه سه گانه دولت طبقاتی، بناپارتی و آسیایی کارل مارکس استفاده می شود. روش تحقیق از نوع مطالعه موردی تاریخی است که با دو روش اسنادی و تطبیق الگو به گردآوری و تحلیل داده ها می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که دولت قاجار نه ماهیتی طبقاتی داشت و نه دارای قدرتی فراطبقاتی، بلکه با برخورداری از استقلال نسبی نسبت به طبقات جامعه با مفهوم دولت بناپارتی قابل توصیف است.
ویژگی های دولت و جامعه پیشاصنعتی در ایران در منظومه فکری پاتریشیا کرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
121 - 162
حوزه های تخصصی:
برای تبیین وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران پیش از مواجهه با دوران مدرن عموماً از نظریاتی مانند استبداد شرقی، دولت های خودکامه شرقی یا سلطانیسم که به عنوان دولت دیوان سالار شرقی هم شناخته می شود، استفاده می شود، درحالی که به نظر می رسد این نظریات بیشتر تلاشی برای انطباق تاریخ با نظریه است نه اینکه تلاش کند نظریه را به واسطه مواد و عناصر تاریخی شکل دهد. در این مقاله ضمن نقد کاستی های نظریات فوق، سعی می شود با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای و چارچوب نظری ارائه شده توسط کرون در کتاب «جامعه های ماقبل صنعتی» در مورد دولت های حداقلی این جوامع و مختصات آن، به این سؤال پاسخ داده شود که پاتریشیا کرون به واسطه چارچوبی که در کتاب «جامعه های ماقبل صنعتی» تصویر کرده و شواهدی که در دیگر پژوهش های خود گردآورده است، چه صورت بندی از جامعه شناسی تاریخی ایران و تضاد دولت و جامعه در ایران ماقبل صنعتی داشته است و این تضاد چه تأثیری در مواجهه با جنبش های مرکزگریزی مثل قیام سیاه جامگان، سپیدجامگان یا اسماعیلیان داشته است؟ فرضیه منتخب در این نوشتار این است که دولت های سنتی از روی ماهیت نحیف و شکننده خود ناتوان در برخورد با این جنبش ها بوده اند و حتی جنبش های کم جمعیت هم می توانسته سال ها دولت های مرکزی را مشغول خود کند. یافته های این پژوهش که همراه بررسی مختصر چند نمونه دولت های پیشاصنعتی حاضر در تاریخ تمدن ایران بود، دولت های پیشاصنعتی آن گونه که کرون تصویر می کند ماهیتاً ضعیف هستند و این ضعف نه تنها به واسطه خود بلکه شرایط جبری غیرصنعتی زمانه است.