مطالب مرتبط با کلیدواژه

کانت


۱۲۱.

تحلیل انتقادی مغالطه سوم از «مغالطات عقل محض» کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت مغالطات عقل محض مغالطه سوم نفس (من) اینهمانی شخصیت ناسازگاری منطقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳ تعداد دانلود : ۳۴۵
کانت در مغالطه سوم از مغالطات عقل محض بر آن است که نشان دهد شناخت اینهمانی و شخصیت نفس امکان پذیر نیست و استدلالی که مدعی اثبات اینهمانی و شخصیت نفس است، یک استدلال مغالطی است. اما سخنان و توضیحاتی که وی در این باره ارائه کرده است، تا حدود زیادی پیچیده و مبهم است. در اینجا کوشیده ایم اولاً با تأمل دقیق در این توضیحات و با عطف توجه به سایر آراء و دیدگاه های اساسی کانت، تصویر نسبتاً دقیقی از دیدگاه وی در مورد این به اصطلاح مغالطه بدست دهیم؛ ثانیاً و در ضمن آن به نقد و ارزیابی این دیدگاه بپردازیم. تحلیل و بررسی دقیق توضیحات کانت نشان می دهد وی از یک سو بر اینهمانی نفس به عنوان یک حقیقت تحلیلی و بطور پیشینی معتبر تصریح و تأکید می کند، اما از سوی دیگر و در عین حال هدف اصلی و تمام تلاش او این است که نشان دهد اینهمانی تحلیلی و بطور پیشینی معتبرِ نفس یک اینهمانی عینی نیست و بر همین اساس با استناد به آن نمی توان مدعی شناخت اینهمانی و شخصیت عینی نفس شد. حاصل ارزیابی ادعاهای اصلی کانت درباره مغالطه سوم این است که به دلیل تعارضات و ناسازگاری هایی که میان این ادعاها با برخی از دیدگاهها و مبناهای اساسی فلسفه وی وجود دارد، وی نمی تواند به نحو سازگار و منطقی شناخت اینهمانی و شخصیت عینی نفس را انکار نماید.
۱۲۲.

نقد و بررسی تفسیر اخلاقی از استنتاج زیباشناختی در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت استنتاج زیبایی اخلاق ایده های زیباشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۵۲۳
نیاز به استنتاج در نقد سوم ناشی از ادعای اعتبار کلی و ضروری حکمی است که ابژکتیو نیست، بلکه سوبژکتیو و شخصی است. کانت در بخش استنتاج نقد قوه حکم در صدد پاسخگویی به این مساله است که چگونه یک حکم شخصی می تواند ضرورتاً برای همگان معتبر باشد؟ به عبارت دیگر حکم زیباشناسی که اساسا سوبژکتیو است چگونه می تواند همانند احکام عینی ادعای اعتبار کلیت داشته باشد؟ عده ای از مفسران کانتی با اعتقاد به عدم رضایت بخشی مباحث کانت در مورد استنتاج در بندهای رسمی بر آن شده اند تا با پیوند دادن زیبایی با اخلاق مبنایی عینی و قابل سنجش برای حکم زیباشناختی فراهم سازند و از این طریق ادعای کلیت احکام زیباشناختی را تبیین نمایند. این مقاله ابتدا بر آن است تا ضمن بیان مباحث اصلی کانت در مورد استنتاج به بررسی قرائت های مختلف تفسیر اخلاقی (از استنتاج) و نقد آن بپردازد. به نظر می رسد که اعتقاد به دیدگاه اخلاقی در بحث از استنتاج با نقض خودآیینی حکم و در نتیجه مشروط نمودن احکام ذوقی همراه خواهد بود.
۱۲۳.

بررسی مقایسه ای مفهوم پدیدار نزد کانت و هیدگر، دلالت ها و نتایج هریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت هیدگر پدیدار انقلاب کپرنیکی شی‏ء فی نفسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۴ تعداد دانلود : ۳۶۹
پدیدار نزد کانت امری است که صرفاً از طریق ادراک حسی حاصل شده است و به عبارتی صرفاً معتبر به اعتبار فاعل شناسا است و با وجود نفس الامری هیچ گونه سنخیتی ندارد، زیرا ما از آن رو که شهودی جز شهود حسی نداریم راهی به شناسایی اشیاء فی نفسه نداریم صرف نظر از ظهوری که برای ما دارند. پس اشیاء فی نفسه قابل شناسایی نیست، ولی این پرسش باقی است که چه نسبتی بین شیء فی نفسه و پدیدارها وجود دارد؟ آیا می توان بین این دو قائل به تباین بود و هیچ گونه سنخیتی بین آنها قائل نشد؟ پاسخ هیدگر به این پرسش ها چیست؟ وی به کمک تحلیل مفهوم پدیدار و شقوق مختلف ظهور داشتن، نظر کانت را غیر قابل پذیرش می شمارد. پرسش های مقاله حاضر این است که چه ضرورتی کانت را به تفکیک بین پدیدار و شیء فی نفسه کشانده است؟ و این تفکیک منجر به چه نتایجی شده است؟ و تحلیل هیدگر از مفهوم پدیدار و مفاهیم همبسته آن از قبیل ظهور و نشانه و... بر چه مبانی و پیش فرض هایی استوار است و چه نتایجی را به بار خواهد آورد؟ و بالاخره آن که وجوه اشتراک واختلاف نظر دو فیلسوف در این مسئله چیست؟
۱۲۴.

رگه های استعمار در فلسفه کانت (با تکیه بر آراء اسپیوک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسپیوک کانت استعمار والایی غایت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۱ تعداد دانلود : ۵۳۹
یکی از عوامل موفقیت استعمار در سرزمین های مستعمره خود، علاوه بر گزینه نظامی، استفاده هوشمندانه از فنون بلاغت و سخنوری بوده و از این رو مأموریت متمدن سازی اروپایی بر اساس فرهنگ به عنوان سخنوری پایه گذاری و از طریق ادبیات و فلسفه قرن هجدهم و نوزدهم دنبال شده است. «امانوئل کانت»، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم آلمان، در کتاب «نقد قوه حکم» خود که بخش اول آن فلسفه ذوق (مبحث زیبا و والا) و بخش دوم آن به غایت شناسی اختصاص دارد، سوژه ای را معرفی می کند که تحت شرایط خاصی به درک زیبایی، والایی و غایتمندی نائل می شود؛ اما از آنجایی که از نظر کانت چنین درکی متعلق به همگان نیست، این پرسش فراروی منتقدان قرار می گیرد که آیا می توان گفت سوژه کانتی در نقد سوم، نشانی از نژادگرایی و استعمار در خود دارد؟ مقاله حاضر بر اساس آرای «گایاتری چاکراورتی اسپیوک»، منتقد و اندیشمند مشهور حوزه مطالعات پسااستعماری، به بررسی و پاسخ این پرسش می پردازد. اسپیوک بر این اعتقاد است که نظرهای کانت در دو مورد دارای نژادگرایی و استعمار است؛ یکی در تحلیل والایی که می گوید انسان خام به دلیل آنکه آموزش دیده و بافرهنگ نیست، والایی را تنها به عنوان مفهومی دهشتناک درک می کند و دوم در بحث غایت شناسی که بومیان استرالیایی را فاقد فاعلیت انسانی می داند. بنابراین سوژه شناسای جهان شمول یا انسان کانتی به تمامی بشریت رجوع نمی کند، بلکه تنها به سوژه آموزش دیده بورژوایِ مردِ دوران روشنگری اروپا که بخشی از اصول عقلانی گسترش امپریالیسم را فراهم کرده است، توجه نشان می دهد.
۱۲۵.

رمانتیسیسم حقوقی: ساوینی و مفهوم volkgeist در حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ ثیبوت حقوق رم روح جمعی رمانتیسیسم ساوینی کانت مکتب تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۵ تعداد دانلود : ۸۶۹
ظهور ساوینی مقارن بود با اوج عقل گرایی طبیعی در ساحت تفکر حقوقی اروپا. مکتب طبیعی گرا واقعی بر نقش اجتماع در شکل گیری قوانین نمی گذاشت و برای تاریخ یک ملت در شکل گیری حقوق ارزشی قائل نبود. در چنین فضایی بود که ساوینی از روح جمعی برآمده از تاریخ یک ملت و نقش آن در ایجاد حقوق صحبت به میان آورد. ساوینی گفتمانی جدید در دنیای حقوق ایجاد کرد که وفق آن حقوق مانند زبان هر ملت یک پدیده منحصر به فرد اجتماعی-تاریخی و نه صرفاً عقلی و جهان شمول محسوب می شود. با این وجود عقاید ساوینی در نهایت ابهام و پیچیدگی مطرح شده اند. در این میان، آنچه بیش از دیگر مفاهیم مطروحه از سوی ساوینی شگفتی حقوقدانان را موجب شده است، مفهوم است که نویسندگان فارسی زبان با قدری مسامحه از آن با عنوان روح جمعی ملت یاد کرده اند؛ اما فی الواقع ساوینی به چه معناست و خاستگاه تاریخی این مفهوم چیست؟ این نوشتار می کوشد در چارچوبی توصیفی-تحلیلی از معنی در نظر ساوینی پرده بردارد. با ایضاح این مطلب، در پایان مشخص خواهد شد که ساوینی بیش از آنکه حقوقدانی تاریخ گرا باشد، آغازگر نوعی رمانتیسیسم حقوقی است.
۱۲۶.

دروغ در فلسفه کانت: منازعه کانت و کنستان درباره «حق دانستنِ حقیقت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت کنستان دروغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۰ تعداد دانلود : ۳۸۱
در فلسفه اخلاق کانت مسئله دروغ به عنوان نمونه فعل غیر اخلاقی، مورد نسبتاً متمایزی است. کانت زمانی که می خواهد مفهوم امر تنجیزییا امر مطلق را در مبادی مابعد الطبیعه اخلاق برای نخستین بار صورت بندی کند از مثال دروغ بهره می گیرد. به این ترتیب از همان ابتدا راستگویی و پرهیز از دروغ نه تنها به عنوان «موردی» از امر مطلق معرفی می شود، بلکه مطلق بودن حکم اخلاقی راستگویی از نظر کانت موردی چنان مطمئن است که می توان صورت بندی امر مطلق را بر پایه مثالی درباره راستگویی توضیح داد. به این ترتیب بحث دروغ در فلسفه اخلاق کانت بحثی است که صرفاً به یک نمونه از فعل اخلاق / غیراخلاقی خلاصه نمی شود بلکه دامنه تأثیر بیشتری دارد. بحث کانت درباره نادرست بودن مطلق دروغگویی به قضاوت درباره کلیت فلسفه اخلاق او نیز انجامیده است. در این میان مقاله کوتاه کانت با عنوان) درباره حق ادعایی دروغگویی از سر انسان دوستی) (Kant, 1949). نقش مهمی در تفسیر دیدگاه او درباره دروغ و به واسطه آن دیدگاه او درباره اخلاق داشته است. مقاله مذکور را کانت در پاسخ به ایرادی نوشته که بنژامن کنستان (1767-1830) در نوشته خود با عنوان واکنش های سیاسی (کنستان، 1389) به او وارد کرده است. پاسخ کانت چنانکه خواهیم دید بسیار بحث برانگیز و از دیدگاه فلسفه اخلاق مشکل ساز می نماید و به همین دلیل تفسیرهای مختلفی درباره آن ارائه شده است. نوشته حاضر شرحی از منازعه قلمی میان کانت و کنستان درباره مسئله دروغ است. با توجه به تقدم نوشته کنستان، ابتدا به شرح استدلال های او در نقد کانت می پردازم. سپس به پاسخ کانت به کنستان. پس از آن دسته بندی ای از تفاسیر مختلفی را به دست خواهم داد که درباره پاسخ کانت در ادبیات فلسفی معاصر مطرح شده است. سپس در انتها نظر خود را در مورد بحث خواهم گفت.
۱۲۷.

فوکو، روشنگری و هنر آفرینش خویشتن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت روشنگری فوکو بودلر زیبایی شناسی خود خودآفرینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۸ تعداد دانلود : ۷۲۴
مقاله ی حاضر نشان می دهد که چگونه میشل فوکو در آثار پایانی خود با رجوع به برخی آموزه های روشنگری به هنر آفرینش خویشتن روی می آورد. بازاندیشی مفاهیم اساسی روشنگری در فوکوی متأخر با درک تازه ای از کانت و سوژه همراه است. با جای دادن نظریه های زیبایی شناسی مرتبط با نفس در متن تفکر روشنگری، فوکو نشان می دهد که نه تنها او ارزش های روشنگری را نادیده نمی گیرد، بلکه به بازسازی برخی از این مفاهیم می پردازد. بازتاب چنین نگرشی خود را در اخلاق به معنای رابطه با خویشتن نشان می دهد. صورتبندی چنین اخلاقی به مدد پژوهش های فوکو در مورد اخلاقیات در یونان و روم از یک طرف، و رجوع به آموزه های نیچه و شارل بودلر از طرف دیگر ممکن می شود. اخلاقیات در جهان باستان در پی ارائه ی شیوه ای برای پرورش خلاقیت افراد است که آنها را ابتدا با اکنونِ خویش و سپس با خویشتنِ خویش مواجه کند تا فرد بتواند به گونه ای دیگر بیاندیشید، زندگی خود را دگرگون کند و خود را بیافریند. بودلر نیز مدرن بودن را خلاقیت و پویایی معنا می کند و معتقد است زندگی انسان نیز باید مانند اثر هنری با خلق خویشتن و تغییر همراه باشد. در این مقاله در صدد هستیم به بررسی خودآفرینی و زیست زیبا بپردازیم.
۱۲۸.

میراث کانت در تجربه دینی شلایرماخر و نقدی بر تفاسیر موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شلایرماخر کانت تجربه دینی برهان اخلاقی احساس وابستگی مطلق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۸ تعداد دانلود : ۸۴۵
بحث تجربه دینی در میان اندیشمندان مدرن ابتدائاً با طرح احساس وابستگی مطلق از سوی شلایرماخر آغاز شد. چنان که هدف از بحث تجربه دینی در فلسفه دین تحلیلی معاصر ارائه برهانی تجربی برای اثبات وجود خداوند است، بسیاری از پژوهشگران انتظار داشته اند احساس وابستگی مطلق شلایرماخر نیز در خدمت همین هدف متافیزیکی یا هستی خداشناختی بوده باشد. آیا این انتظار و تفاسیر حاصل از آن با آنچه خود شلایرماخر گفته است همخوانی دارد؟ برای روشن سازی این مطلب از روشی تاریخی و هرمنوتیکی در این مطالعه استفاده کرده ایم. کاربرد روش تاریخی ما را به تأثیرپذیری شلایرماخر از کانت رهنمون می شود، به طوری که خواهیم دید اکثر مفاهیم مورد استفاده او عملاً مفاهیم کانتی هستند. کاربست روش هرمنوتیکی نیز به ما امکان می دهد تا احساس وابستگی مطلق را در پرتو الهیات شلایرماخر به مثابه یک کل و همچنین مفهوم دین نزد کانت را در نظام فلسفی کانت به مثابه یک کل مورد توجه قرار دهیم. در پرتو به کارگیری این روش ها، معلوم می شود که تفسیر هستی خداشناختی از تجربه دینی نزد شلایرماخر یا همان احساس وابستگی مطلق تفسیر قابل قبولی از متن گفته های شلایرماخر نیست. او صرفاً توصیفی از خود آگاهی ارائه کرده که به مثابه توصیف امکان تبدیل شدن به برهانی برای اثبات وجود خدا را ندارد.
۱۲۹.

مسأله صدق در نقد عقل محض کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت مسأله صدق حکم نسبت معرفتی تصورات نظریه استعلایی مطابقت صدق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۹ تعداد دانلود : ۷۷۶
نبود یک فصل یا مدخل مجزا در باب «صدق» در نقد عقل محض ، وجود برخی عبارات و اظهارات مبهم، پیچیده و تفسیربردار درباب صدق در برخی بخش های آن اثر و شکل گیری تفسیرهای افراطی ضد و نقیض راجع به این اظهارات از جانب برخی شارحان و مفسران کانت، از جمله موانع مهم پیشروی کانت پژوهان معاصر در زمینه ارائه یک دیدگاه واحد، منسجم و شفاف در باب نظریه صدق کانت بوده است. بنابراین، پرسش از چیستی صدق در نقد عقل محض به یک مسأله اساسی در میان کانت پژوهان تبدیل شده است. پژوهش حاضر، با تحلیل تلقی جدید کانت از «حکم» بعنوان یک نسبت معرفتی (و نه منطقی) میان تصورات، و نیز، بدون تمایل بی مورد به یکی از دو دیدگاه افراطی رایج در زمینه نظریه صدق کانت (که یکی کانت را به عنوان مدافع نظریه سنتی مطابقت صدق و دیگری کانت را مخالف نظریه مطابقت و بنیانگذار نظریه انسجام صدق قلمداد می کنند)، بر این نکته مهم تأکید می کند که ساختار کلی نقد عقل محض ایجاب می کند که نظریه سنتی مطابقت صدق نه کاملاً کنار گذاشته شود و نه کاملاً به آن صورت سنتی و رایج پذیرفته شود. به عبارت دیگر، نقد عقل محض ، با اصلاح و تکمیل نظریه سنتی مطابقت صدق، پایه های یک نوع تلقی جدید از صدق را بنا گذاشته است که می توان آن را «نظریه استعلایی مطابقت صدق» نامید. مطابق با این تلقی جدید، صدق جزء شرایطی است که یک حکم(Judgment) یا یک شناخت(Cognition) بدون آن نمی تواند مطابق با متعلق اش بوده و تبدیل به یک معرفت عینی شود؛ تصورات تشکیل دهنده یک حکم یا شناخت تنها به شرطی می توانند تبدیل به معرفت صادق یا حکم تجربی عینی شوند که در مطابقت با تجربه ممکن (یعنی اصول و قواعد کلی و پیشینی تجربه) تألیف یافته باشند.
۱۳۰.

خوانشی کانتی از اخلاق قرآنی: بررسی دستور الاخلاق فی القرآن و ترجمه فارسی آن

کلیدواژه‌ها: کتاب دستورالاخلاق فی القرآن: دراسه مقارنه للاخاق النظریه فی القرآن محمد عبدالله دّراز اخلاق قرآنی کانت معرفی کتاب نقد ترجمه ترجمه کتاب اخلاق نظری اخاق عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۹ تعداد دانلود : ۳۷۰
کتاب دستورالاخلاق فی القرآن: دراسه مقارنه للاخاق النظریه فی القرآن نوشته محمد عبدالله دّراز، نخستین تاش مدرن در جهت به دست دادن تصویری از اخاق قرآنی به شمار می رود. نویسنده در این کتاب رهیافتی کانتی به اخاق قرآنی اتخاذ کرده و می کوشد بر اساس ایده های این فیلسوف، نظام اخاق قرآنی را استخراج و سازماندهی کند. با این نگاه، کتاب در دو بخش تدوین شده است. بخش نخست، به مباحث اخاق نظری و بخش دوم، به اخاق عملی اختصاص دارد. در بخش نخست در پنج فصل مؤلف کوشیده است نظام اخاق قرآنی را صورت بندی کند و در بخش دوم نیز در پنج بخش نمونه هایی از اخاق قرآنی را در پنج عرصه معرفی نماید. ترجمه فارسی کتاب مذکور در سال 1387 به دست محمدرضا عطایی منتشر شده است. نویسنده در نوشتار پیش رو، پس از مرور ایده های اصلی کتاب و ساختار و محتوای آن، ترجمه کتاب را با ذکر منبع اصلی، بررسی و با بازگویی کاستی های ترجمه، پیشنهادهایی در جهت اصاح آنها داده است.
۱۳۱.

ازدواج به مثابه اقدامی اخلاقی؛ پاسخ به سه استدلال(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ازدواج اخلاق ازدواج عشق و ازدواج اخلاق ریسک عشق مخاطره پذیری کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۸۴
در برابر نگرش مسلط و کهن مقدس بودن ازدواج و مطلوبیت آن، شاهد شکل گیری و گسترش نگاهی هستیم که این نهاد را، نه برخی مسائل و حواشی آن را، غیراخلاقی می شمارد و در عین قبول برخی فواید روان شناختی یا اجتماعی آن، از منظر اخلاقی به نقادی ازدواج می پردازد. مقاله حاضر می کوشد این دیدگاه را بررسی و قوت آن را بسنجد. با این هدف، سه استدلال اصلی بر ضد ازدواج در این مقاله گزارش و ارزیابی شده است. استدلال نخست بر ناممکن بودن عشق پایدار، که در ازدواج ضروری است، تأکید می کند. دومین استدلال مخاطره آمیز بودن ازدواج را برجسته می کند و سومین استدلال بر ناسازگاری عواطف و عقلانیت در ازدواج پای می فشارد. نگارنده با استفاده از یافته های روان شناسی تکاملی، مطالعات زیست شناختی و روان شناسی اجتماعی، به تحلیل اخلاقی این دلایل می پردازد و با سلوکی صرفاً فلسفی، نه روایی و نقلی، می کوشد ناکارآمدی آن ها را نشان دهد. در پایان، نگارنده دلیلی اخلاقی برای مقبولیت ازدواج پیش می کشد و هم چنان این نهاد را اخلاقاً قابل دفاع می شمارد. واژه های کلیدی چکیده در برابر نگرش مسلط و کهن مقدس بودن ازدواج و مطلوبیت آن، شاهد شکل گیری و گسترش نگاهی هستیم که این نهاد را، نه برخی مسائل و حواشی آن را، غیراخلاقی می شمارد و در عین قبول برخی فواید روان شناختی یا اجتماعی آن، از منظر اخلاقی به نقادی ازدواج می پردازد. مقاله حاضر می کوشد این دیدگاه را بررسی و قوت آن را بسنجد. با این هدف، سه استدلال اصلی بر ضد ازدواج در این مقاله گزارش و ارزیابی شده است. استدلال نخست بر ناممکن بودن عشق پایدار، که در ازدواج ضروری است، تأکید می کند. دومین استدلال مخاطره آمیز بودن ازدواج را برجسته می کند و سومین استدلال بر ناسازگاری عواطف و عقلانیت در ازدواج پای می فشارد. نگارنده با استفاده از یافته های روان شناسی تکاملی، مطالعات زیست شناختی و روان شناسی اجتماعی، به تحلیل اخلاقی این دلایل می پردازد و با سلوکی صرفاً فلسفی، نه روایی و نقلی، می کوشد ناکارآمدی آن ها را نشان دهد. در پایان، نگارنده دلیلی اخلاقی برای مقبولیت ازدواج پیش می کشد و هم چنان این نهاد را اخلاقاً قابل دفاع می شمارد.
۱۳۲.

جایگاه ذهنیت در بازنمایی طبیعت در آثار نقاشی سزان بر اساس مفهوم آن در اندیشه کانت

کلیدواژه‌ها: ذهنیت کانت بازنمایی طبیعت آثار نقاشی سزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۵۹۲
پل سزان از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم در آفرینش آثار نقاشی خود دیدگاه تازه ای را مطرح کرده و بازنمایی به روش سنتی در هنر را مورد نقد قرار داده است. این مقاله در نظر دارد حضور ذهن و ذهنیت را در آثار نقاشی سزان بررسی نماید. بدین منظور و به جهت تعیین چارچوبی منظم در این پژوهش، این بررسی بر مبنای مفهوم"ذهنیت" در اندیشه"کانت" (از فلاسفه بزرگ) انجام می پذیرد و سپس بر این مبنا، نظم عقلانی آثار سزان در بازنمایی ذهنیت وی از طبیعت مورد تحلیل قرار می گیرد. فرضیه این پژوهش بدین شرح است: بر پایه نگرش"کانت" به نظر می رسد در رابطه با "فاهمه" و"ذهنیت" در حوزه فلسفه، می توان نقش بنیادین ذهنیت در تحول آثار نقاشی سزان را به عنوان بنیان گذار هنر مدرن توجیه نمود. نتایج حاصل این پژوهش مشخص کرد که سزان به عنوان یکی از هنرمندان تأثیرگذار در هنر مدرن، همانند جستجوهای فلسفی کانت در مقابل تحمیل مطلق واقعیت بیرونی، نمایان گر ذهنیتی است که مرکز توجه آن«من اندیشمند» است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با استناد به منابع کتابخانه ای داده های آن تحلیل  شده است.
۱۳۳.

نقدها بر ایده آلیسم استعلایی کانت، برمبنای تفسیر هنری آلیسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایده آلیسم استعلایی تئوری استعلایی تجربه کانت آلیسون شی فی نفسه علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۸۴۷
در این مقاله تلاش خواهد شد با مرور جریان های اصلی منتقد کانت، تصویری روشن از محورهای این انتقادات مطرح شده و سیر تحول آنها تا طرح تفکیک میان «ایده آلیسم استعلایی» و «تئوری استعلایی تجربه» پی گرفته شود. در ادامه بازآرایی و بازخوانی هنری آلیسون از ایده آلیسم استعلایی را بر مبنای کتاب او با عنوان «ایده آلیسم استعلایی کانت» [1] ارائه خواهیم کرد. او با انتساب یک نگاه هستی شناختی به تفسیر منتقدان کانت از ایده آلیسم استعلایی و نیز ارائه یک خوانش معرفت شناسانه (یا فرامعرفت شناسانه) از این ایده آلیسم، اولا پاسخی به این سیر از انتقادات فراهم می نماید و ثانیا با ایجاد پیوندی بنیادین میان این ایده آلیسم و تئوری استعلایی تجربه، طرح تفکیک میان این دو را منتفی می گرداند. در پایان این مقاله، پس از ارائه ابعاد مختلف این خوانش از ایده آلیسم و نحوه پاسخگویی آن به نقدهای سنتی وارد شده بر کانت، سوالاتی را درباره امکان تفسیر عبارات سوال برانگیز کانت در این قالب و توان مقاومت این تفسیر در برابر همان انتقادات رایج مطرح نماییم.
۱۳۴.

حکم، گزاره و جمله-نشانه از کانت تا هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکم گزاره منطق کانت بولتزانو بول فرگه هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۵۱۷
در این مقاله به تبارشناسی مفاهیم حکم، گزاره و جمله-نشانه و نحوه موضوعیت یابی آنها در منطق در خلال دو جریان اصلی مطالعات منطقی در قرن نوزدهم میلادی می پردازیم. این دو جریان را می توان سنت جبری، که منطق را نوعی از جبر و حساب قلمداد می کند، و سنت نظریه استنتاجی، که استنتاج را جدا از جبر و بنیادی تر از آن می داند، نامید. ما در این مقاله از کانت آغاز می کنیم که تلاش او برای تفکیک منطق از متافیزیک نقش عمده ای بر هر دو جریان داشته است و همچنین پژوهش های او در مورد حکم و انواع آن را می توان نقطه شروع نظریه سنت اسنتاجی دانست. نشان می دهیم که چگونه در یک سنت منطقی مفهوم حکم و در قدم بعدی گزاره مفاهیم مرکزی منطق قلمداد می شوند و در سنتی دیگر مفهوم جمله و به تبع آن مفهوم فرمول درست ساخت و قواعد معطوف به آن محور مطالعات منطقی را شکل می دهد. سیر این تحولات را درآرای کانت، بولتزانو، بول و فرگه پی خواهیم گرفت و نهایتا به تحلیل دیدگاه پدیده شناسانه هوسرل از ماهیت مفاهیم مذکور و نسبت آنان با منطق خواهیم پرداخت.
۱۳۵.

فاعل شناسایی در تفکر کانت و ملاصدرا؛ لوازم و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت ملاصدرا نفس شک گرایی نفس الامر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۴ تعداد دانلود : ۵۲۲
کانت و ملاصدرا به عنوان دو فیلسوف بزرگ با وجود تفاوت در سپهر معرفتیشان در برخی مواضع همچون فاعل شناسی قابل مقایسه هستند. نفس در تفکر کانت توانایی اش در فرایند شناخت به شدت محدود گشته و متاثر از فیلتر های چندگانه نفس است. کانت ضمن تفکیک عالم نومن و فنومن، شناخت نفس صرفا در قسم ادراکات تجربی ماخوذ از فنومن موجودات منحصر می کند. وی به واسطه اعتقاد به انسداد طریق تحصیل معرفت اطلاقی، گونه ای از شک گرایی تحدیدی را تجویز و به تفکیک کامل حوزه اخلاق و متافیزیک قائل می شود. ملاصدرا به واسطه اعتقاد به حدوث جسمانی، نفس را نه منفعل بلکه فعال در فرایند ادراک لحاظ می کند این مبنا مستلزم گذر از جزم گرایی به شک گرایی تحدیدی است. اما ملاصدرا بر خلاف کانت نه تنها شناخت نفس را محدود نمی کند؛ بلکه آن را امری ذواشتداد و وسعت پذیر می داند. صدرالمتالهین ضمن تلفیق دو حوزه اخلاق و متافیزیک، وصول نفس به معرفت نفس الامری و منطبق با واقع را مستلزم ورزیده گی نفس در بعد عملی و تخلق به اخلاقیات و ریاضت های شرعی و اشتداد وجودی در حوزه نظری ذیل فرایند وحدت عاقل و معقول می داند.
۱۳۶.

زمان به عنوان افق ظهور موجودات، فراهم کننده ابژکتیویته در کانت، به تفسیر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر کانت زمان زمانمندی خیال شاکله سازی ابژکتیویته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۳۹۳
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یک سو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ما به این نتیجه می رسیم که تفکر یا آگاهی از شهود گرفته تا عقل/فهم سراسر زمانی است. بدین ترتیب، با توجه به چنین تفسیری، زمان نه تنها صورت حساسیت بلکه صورت «خودِ» اندریافت نیز می باشد. بنابراین، هایدگر، وی مرز میان شاکله و مقوله را بر می دارد و «منِ» کانتی به همراه مقولاتش را صورت قاعده مند زمان می داند. در نتیجه، از رهگذر شماتیزم، این زمان است که به دلیل فراهم کردن وحدت آگاهی، ابژکتیویته ابژه را فراهم و احکام تالیفی پیشینی را ممکن می گرداند. زمان همان مرزاندیشیدنی، شناخت و خارجِ شناخت است، یعنی مرز توهم و ابژکتیویتی است. این چنین است که زمان به عنوان تعین استعلایی، افق مواجهه ما با موجودات را تعیین می کند.
۱۳۷.

اخلاق کانتی از منظراستاد شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل عملی وظیفه گرایی غایت گرایی مطلق گرایی اخلاق و دین کانت مطهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۴۳۱
کانت بر اساس فلسفه نقادی خود و با تکیه بر عقل عملی، به نظامی اخلاقی دست یازید که فلسفه اخلاق او را از جهاتی از دیگر فلسفه های اخلاق متمایز می گرداند. تکیه بر عقل عملی و نادیده گرفتن عقل نظری، وظیفه گرایی، صورت گرایی، اطلاق گرایی، تفکیک میان سعادت و کمال، تأکید بر حسن فاعلی، تقدم اخلاق بر دین، برخی از و یژگی های اخلاق کانتی است. استاد شهید مطهری ضمن تبیین و تحلیل دقیق فلسفه اخلاق کانت، با استفاده از نظام اخلاقی اسلام، به بررسی و نقد آن پرداخته است. ما در این مقاله ابتدا مختصری از اصول و مسائل محوری فلسفه اخلاق کانت را تبیین کرده و سپس از منظر شهید مطهری آن را بررسی و نقد می کنیم.
۱۳۸.

بررسی و نقد ماهیت سلبی سعادت در اخلاق وظیفه گرای کانت(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اخلاق وظیفه گرا سعادت تکلیف قوانین مطلق کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۳۰۲
از مهم ترین مفاهیم در فلسفه اخلاق، سعادت به عنوان زیربنای ذهنی تمام اعمال آدمی است. با این حال، بنا به اخلاق کانتی، سعادت نمی تواند مبنا یا انگیزه ای برای اخلاق کلی و مطلق باشد. هدف در این نوشتار، بررسی چرایی طرد سعادت از اخلاق کانتی است. مقاله با تعریف سعادت آغاز می شود و در ادامه، انتقادات و اصول اخلاق کانتی که در تضاد با سعادت خواهی هستند، بررسی می شوند؛ و در نهایت، با انتقاداتی پایان می یابد. هدف اخلاق، تنظیم قوانینی مطلق و نامشروط است که اصل تجربی سعادت نمی تواند چنین قانونی را فراهم کند. اخلاق صوری کانت با تکیه بر عینیت قوانین عقل آدمی، هرگونه توجه به ماده و غایت تجربی را زیان بار می داند؛ اما سعادت امری ذهنی و فردی است که احکام آن، نه می توانند کلی باشند و نه ضرورتاً سعادت را به عنوان نتیجه در پی داشته باشند؛ چراکه سعادت تا حد زیادی به دست طبیعت فراهم می شود. مهم ترین انتقاد به چنین اخلاقی، در نظر نگرفتن جایگاهی برای سعادت اندیشی در ترغیب به عمل اخلاقی است. عمل اخلاقی، یا به پشتوانه ای همچون خداوند برای اوامر و نواهی خود نیاز دارد یا به لحاظ سعادت شخصی، که اخلاق کانت فاقد آنهاست.
۱۳۹.

بررسی تطبیقی مطابقت ذهن و عین در شناخت شناسی ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطابقت عین ذهن شناخت ملاصدرا کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۳ تعداد دانلود : ۳۶۹
از موضوعات پیچیده و بحث برانگیز شناخت شناسی چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب مسئله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر است. بحث اصلی در شناخت شناسی بحث مطابقت تصورات با آنچه در واقعیت موجود است، یعنی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی می باشد. رئالیستها به مطابقت ذهن و عین قائلند، ولی گروهی از فلاسفه عقیده ای مخالف این دارند و مفاهیم ذهنی را جدای از حقایق خارجی پنداشته ، و یا حتی حقایق خارجی را تصویر مفاهیم ذهنی می دانند. این درحالیست که مطابقت ذهن وعین در حکمت متعالیه از اصولی ترین مباحث می باشد. ملاصدرا بابحث وحدت ماهوی ذهن و عین دروجود ذهنی و وحدت تشکیکی عینی وجود برتر ماهیت قصد در حل مسأله مطابقت داشت. کانت نظریه انقلاب کپرنیکی خود را طرح می نماید که اگر متعلقات با ذهن ما مطابقت داشته باشند، این با شناخت پیشینی به اشیاء مطابق تر است. بر این اساس ذهن دارای فعالیتی خاص می شود و نوع معرفتی را که بدست می آورد، خودش مشخص می نماید. مقاله حاضر به بررسی کیفیت مطابقت ذهن و عین از دیدگاه ملاصدرا و کانت پرداخته و به دنبال تشابهات و اختلافات نظرات ملاصدرا و کانت در این زمینه می باشد
۱۴۰.

بررسی امکان های موجود در نقد سوم کانت با تمرکز بر مفهوم حس مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حس مشترک کانت نقد قوه داوری ویتگنشتاین هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۶۶
این نوشتار تلاشی است برای نشان دادن این امر که چگونه نقد سوم کانت مستعد پاسخ گویی به پرسشی است که می توان آن را مسئله اساسی فیلسوف استعلایی نامید: چطور می توان قواعدی داشت که از یک سو دارای اعتبار کلی و ضروری باشد و از سوی دیگر با واقعیت های عملی زندگی انسانی سازگار باشد؟ می توان گفت کانت در نقد قوه داوری این مسئله را به این صورت مطرح می کند که چگونه می توان برای احکام زیبایی شناختی به کلیت و ضرورتی دست یافت که با کلیت و ضرورتِ عینیِ احکام طبیعی و اخلاقی متفاوت باشد. توانایی نقد سوم در حل این مسئله به استفاده کانت از مفهوم حس مشترک بازمی گردد. بنابراین در این نوشتار با تمرکز بر مفهوم حس مشترک نشان داده می شود که چگونه نقد سومِ کانت می تواند بستری مناسب برای حل مسئله یادشده فراهم کند، به طوری که پیامدهای آن در فلسفه هگل و رویکردهای ویتگنشتاین، به ویژه ویتگنشتاین متأخر نیز دنبال شود.