مطالب مرتبط با کلیدواژه

کانت


۱۸۱.

چالش دسترسی معرفتی و اراده فعل خطا در فاعل متجّری اخلاقی (بر مبنای دیدگاه بنتام، کانت و شهید صدر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجری اخلاقی شهید صدر کانت بنتام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۳۱۰
این پژوهش درصدد بررسی تجری اخلاقی و جایگاه آگاهی و معرفت در تحقّق رفتار اخلاقی بر مبنای دو رویکرد کلی وظیفهگرائی اخلاقی کانتی و سودگرائی عملگرای بنتام و همچنین رویکرد شهید صدر است. چالش اصلی مقاله این است که دو عنصر آگاهی و اراده (نیّت) چه تأثیری بر اخلاقی بودن یا نبودن یک فعل دارند؟ و در مورد تجرّی اخلاقی، اگر آگاهی ما نسبت به درستی یا نادرستی یک فعل، خطا باشد و فعل نادرست را اراده کنیم که در حقیقت درست است، این آگاهی و اراده چه نقشی در محتوای آن فعل خواهند داشت و بالاخره آن فعل را درست تلقی کنیم یا نادرست؟ برای پاسخ به این پرسشها در این تحقیق ابتدا به مسأله دسترسی معرفتی و آگاهی از وجه توجیه گزارههای هنجاری پرداخته میشود. در گام بعدی تبیین میشود که با پذیرش سودگرائی عملگرای بنتام حتی با فرض تحقّق تجری اخلاقی، عصیان و تمرّدی صورت نپذیرفته و فاعل فعل مستحق مذّمت نیست. در قسمت سوم روشن میشود که بر مبنای وظیفهگرایی اخلاقی کانتی، قطعاً با تجرّی اخلاقی نوعی تمرّد صورت گرفته و رفتار فرد متجرّی به نحوی غیراخلاقی بوده و آن فرد مستحق مذمّت است. و در قسمت پایانی رویکرد شهید صدر نسبت به فاعل متجرّی بررسی و با دیدگاه کانت و بنتام مقایسه میشود.
۱۸۲.

غایت طبیعی و نسبت آن با غایت نهایی در نقد سوم کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۶
کانت در نقد قوه حکم طبیعت را به مثابه نظام غایات در نظر می گیرد و برخلاف نظام علّی معلولی و نگرش مکانیستی ای که در نقد عقل محض بر فلسفه اش حاکم بود، غایتمندی و نگرش غایت محور مهم ترین ویژگی سومین نقد کانت می شود. فیلسوف کونیگسبرگی در مواجهه با طبیعت و به ویژه در ارگانیسم ها و موجودات جاندار و گیاهان به مواردی برمی خورد که نگرش مکانیستی قادر به تبیین آن نبود؛ پس بدون اینکه منکر اصل علیّت شود به اصل غایتمندی در طبیعت متوسل شده و اولی را به جهان فنومنال و دومی را به جهان نومنال نسبت می دهد و دلیل آن را هم این می داند که انسان شهروند هر دو جهان است. غایت طبیعی یا موجودات سازمند (ارگانیک) مهم ترین موجوداتی هستند که کانت با نگرش غایت محور به آنها می پردازد. آنها هم علت و هم معلول خود هستند و از طرف دیگر تولیدکننده نوع خود به شمار می روند و همچنین بقا و رشد آنها از طریق خودشان انجام می شود، به این ترتیب که موادی از خارج جذب می کنند و صورت خودشان را به آن می دهند. به نظر کانت واپسین غایت فقط می تواند انسان باشد؛ زیرا اوست که توانایی توسعه غایات را دارد و با اراده انسان به مثابه موجودی اخلاقی است که طبیعت می تواند غایتمند باشد و تعیین غایت به اختیار انسان، همان فرهنگ یا پرورش است و به این واسطه به طبیعت ارزش می بخشد، وگرنه طبیعت و موجودات در آن عبث بودند. هگل در نقد بر دیدگاه ارگانیستی کانت در طبیعت، بر آن است که احکام مطرح شده درباره ارگانیک و غایت طبیعی در نقد سوم از جنبه استعلایی هستند و عینیتی در طبیعت ندارند؛ به دیگرسخن طبیعت به مثابه غایت طبیعی و ارگانیسم غیرقابل شناخت است و تصور ارگانیسم در نقد سوم تنها کاربرد تنظیمی دارد و کاربرد تقویمی ندارد؛ از سوی دیگر دانشمندان فیزیک جدید معتقدند مجبور نیستیم که میان دو نظریه مکانیکی و ارگانیکی یکی را برگزینیم؛ زیرا در ذرات بنیادیِ همه اشیاء، حیاتی ارگانیک وجود دارد.
۱۸۳.

مسئولیت اخلاقی در قبال دیگران از منظر رویکرد وظیفه گرایانه کانت(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت اخلاقی وظیفه گرایی کانت تکلیف دیگران استحقاق شایستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲ تعداد دانلود : ۲۴۹
مسئولیت اخلاقی در قبال انسان های دیگر از جمله مسائل اساسی است که مکاتب و فیلسوفان اخلاقی به آن پرداخته اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر دیدگاه کانت، در پی پاسخ دادن به این پرسش هاست: مفهوم مسئولیت اخلاقی چیست؟ از منظر وظیفه گرایان، دیگران در روابط و مسئولیت های اخلاقی چه جایگاهی دارند؟ و عامل اخلاقی چرا در قبال دیگران مسئولیت اخلاقی دارد؟ وظیفه گرایی با تأکید بر مسئله شایستگی و استحقاق عامل اخلاقی به نقش حُسن فاعلی در کنار حُسن فعلی، بر نقش وظایف اخلاقی اهمیت می دهد. در یک منظر کلی، وظیفه گرایی در مقایسه با نظریه های اخلاقی، رویکرد منسجم تری به مفهوم مسئولیت اخلاقی دارد و مسائلی مانند استحقاق، اختیار، عقل گرایی، کرامت و شایستگی را در این مسئله لحاظ می کند. کانت در نظریه اخلاقی اش، به بسیاری از اشکالات وظیفه گرایی از جمله عقل گرایی و نخبه گرایی توجه دارد، اما به دنبال این است که اخلاق را از احساس و تجربه و حکمت مردم پسند به بنیاد عقلانی برساند و بر این اساس، مسئولیت اخلاقی را بر پایه سزاواری و شایستگی ترسیم کند.
۱۸۴.

آزادی مثبت و لیبرالیسم در فلسفه سیاسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی کانت برلین لیبرالیسم اقتدارگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۳۲۹
موضوع این مقاله تحلیل مفهوم آزادی به عنوان یکی از مسائل بنیادین اندیشه سیاسی در فلسفه کانت است. با توجه به گونه شناسی آیزایا برلین در مورد برداشت های مختلف منفی و مثبت از آزادی در تاریخ فلسفه، در این مقاله موضع کانت در باب آزادی در قالب دو برداشت فوق بررسی می شود. در دیدگاه کانت، عمل اخلاقی عملی با انگیزه صرفاً اخلاقی و احترام به قانون اخلاقی، بدون همراهی تمایلات انسانی است. نوعی تقابل بین تمایلات و انگیزه اخلاقی در نظریه اخلاقی کانت دیده می شود. آزادی در دیدگاه کانت به معنای کنارگذاشتن تمایلات و عمل به وظیفه اخلاقی است. تمایلات درونی در دیدگاه کانت به مثابه مانع درونی عمل اخلاقی و آزادی هستند که باید رفع یا حداقل کنترل شوند. مفهوم آزادی جایگاهی محوری در نظریه اخلاقی کانت دارد، به گونه ای که آزادی محصول تبعیت از وظایف اخلاقی است، و این مفهوم ایجابی، برخلاف ادعای برلین، با توجه به ظرفیت هایی چون فردگرایی و ضابطه مند بودن کاربست آن در قالب اوامر قطعی به استبداد منجر نمی شود.
۱۸۵.

نگرش هایدگر در کتابِ «کانت و مسئله مابعدالطبیعه» به وجه زمانی تصاویر در دورهی پیشانقدی و نقدی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویر ترکیب زمان تخیل کانت هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۲۰۹
هدفِ پژوهش، بررسی ارتباط تصاویر با ادراک حسّی و شناخت از نظر کانت و تفسیر هایدگر از آن است. این تصاویر در حالی که وجه ذهنی و معرفت شناختی دارند، حین تفسیر هستی شناختی هایدگر با تأکید بر قوّهی تخیّل و کنش های آن، به نحوی به کار می آیند که توجیه گر مواجههی دازاین با امکان های جهان باشند. پرسش این است که چگونه تصاویر ذهنی در ادراک و شناخت کانت - با وساطت تخیّل - به روابط تصویری در اگزیستانس تبدیل می شوند. در این تحقیق، از روش توصیفی۔تحلیلی، برای شرح آرای کانت و خوانشِ هایدگر از آن، استفاده شده است. به نظر می رسد کتاب هایدگر (کانت و مسئله مابعدالطبیعه)، با تأکید بر ماهیت زمانی تصاویر و ارتباط با ترکیبِ تخیّل، نشان دهندهی پیوستگی میان دو دورهی پیشانقدی و نقدی کانت است. نتیجهی تحقیق نشان می دهد که تفسیر هایدگر از تصاویر کانتی، معرّف ماهیت تخیّل نه تنها به منزلهی یک قوه، بلکه به معنای وحدت بخش دو منبع اصلی شناخت (حساسیّت و فاهمه) هستند؛ این اشتراک از نظر ارتباطی زمانی مدِّ نظر قرار می گیرد. تفسیر هستی شناختیِ  هایدگر نشان می دهد که تصاویر به معنای اجرای روابط تصویری (نگریستن به منزلهی چیزی یا چیزی دیگر) ماهیتی زمانی دارند و با ترکیب های سوبژکتیوِ شناختْ متناظر هستند. بر این اساس، عملکرد تخیّل - از حیث ترکیبی آن تصویر- دارای حیث زمانیِ حال، گذشته و آینده است که مطابق با واژگانِ هایدگر، نظیر حیث زمانیِ دازاین در مواجهه با امکان هاست.
۱۸۶.

مسأله منشأ و اجتناب ناپذیری متافیزیک در فرامتافیزیک: مطالعه موردی دیالکتیک عقل محض بر پایه تفسیر مارکوس ویلاشک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پرسش پذیری متافیزیک ضرورت گرایی و امکان گرایی کانت دیالکتیک استعلایی مارکوس ویلاشک ریچارد رورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۱۹۲
هدف این نوشتار این است که این پرسش را که چرا انسان ها، تقریباً به طور لاینقطع، پرسش های متافیزیکی طرح می کنند به عنوان پرسشی درجه-دوم در فرامتافیزیک پیش بکشد و نشان دهد که یک فرامتافیزیک بالغ، بدون بحث از «منشأ و وجه پرسش های متافیزیکی» که از آن به پرسش پذیری متافیزیک تعبیر می کنیم، نه تنها از تبیینِ برآمدن و باز-برآمدنِ این پرسش ها نزد انسان ها عاجز خواهد بود بلکه در متعین کردن پرسش های متافیزیکی نیز خام دستانه عمل خواهد کرد. در این راستا ابتدا می کوشیم چارچوبی نظری برای مواضع بدیل ممکن در باب پرسش پذیری را ترسیم کنیم و در انتها به عنوان یک مطالعه موردی، بر اساس تفسیر مارکوس ویلاشک از نقد عقل محض، فرامتافیزیک کانت را نمونه ای معرفی خواهیم کرد که چارچوب نظری مذکور در آن قابل ردیابی است و نشان خواهیم داد که بواسطه ی همین توجه، فرامتافیزیک کانت در نسبت با دیگر منتقدان متافیزیک، از خصلتی دو لایه برخوردار است. در مورد نقد کانت بر متافیزیک باید جور دیگری اندیشید.
۱۸۷.

بررسی تطبیقی مسیحیت از منظر کانت و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت هگل مسیحیت دین طبیعی دین تعلیمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۲۳۱
کانت و هگل هر دو معتقدند که مسیحیت از دل نظام اخلاقی یهودیت برخواسته است و هر دو سعی می کنند که اصول جزمی دین مسیحیت را به واسطه تعبیری عقلانی در فلسفه شان جای دهند. اما هگل با تمایز مستدلی که بین طرق اندیشه دینی و فلسفی قائل شده، فلسفه دینش در قیاس با کانت از عمق بیشتری برخوردار است. کانت دین مسیحیت را به عنوان یک دین وحیانی با دو لحاظ ممکن طرح می کند. یکی به عنوان دین طبیعی و دیگری به عنوان دین تعلیم شده. از طرف دیگر نگاهی که هگل در برن به مسیحیت دارد، همان دین تعلیم شده کانت است؛ به این معنا که اصول اعتقادی لوازمی دارند که با عقل قابل شناخت نیستند. تلقی هگل از مسیحیت در فرانکفورت را می توان با دین طبیعی کانت تطبیق داد، به شرط آنکه لفظ عشق را در آثار این دوره هگل تعبیر دیگری از مفهوم عقل در فلسفه کانت بدانیم؛ به این معنا که برای هر دو وجهی بنیادی قائل شویم که خود به خود موجه و پایه و اساس دیگر تعالیم هستند و هر دو محتوای اخلاق را از قالب شرع به درمی آورند و خودمحرک میشوند. مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به این بررسی تطبیقی می-پردازد.
۱۸۸.

دروغگوئی از نظر کانت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانت دروغ اصل تعمیم پذیری اصل غایات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۳۶۸
این مقاله به بررسی دیدگاه کانت درباره حکم اخلاقی دروغگویی می پردازد. دروغگویی از نظر کانت رذیلتی بزرگ و کلید تمام شرور در عالم است. وی دروغ را چنین تعریف می کند: «به زبان چیزی گفتن و در دل چیزی داشتن». اغلب تصور می شود که دروغگویی به خاطر ضرر زدن به غیر نادرست است؛ ولی کانت معتقد است دروغ حتی اگر زیانی به کسی نداشته باشد و با نیت خیر نیز گفته شود، باز عملی نارواست. وی دروغ گویی را به خاطر نابود کردن ارزش انسانی خویش، نادرست می شمارد. او دروغ نگفتن را یک وظیفه کامل انسانی هم نسبت به دیگران و هم نسبت به خویشتن برمی شمارد. سئوال اصلی پژوهش این است که آیا دروغگویی از منظر کانت به طور مطلق ممنوع است یا وی آن را در برخی شرایط تجویز می کند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه کانت در مورد مطلق یا نسبی بودن ممنوعیت دروغگویی در آثار مختلفش متفاوت است. کانت در آثار ابتدایی خود، مانند: درس های فلسفه اخلاق، دیدگاه سهل گیرانه تر و انعطاف پذیرتری نسبت به دروغگویی دارد و دروغگویی را به طور مطلق ممنوع نمی شمارد؛ بلکه دروغگویی برای نجات خود از سوء استفاده دیگران را تجویز می کند و به طور کلی، دروغگویی و فریب را از باب مقابله به مثل جایز می شمارد؛ اما در آثار متأخرش، مانند: مابعدالطبیعه اخلاق و مقاله «حق فرضی دروغگویی با انگیزه خیرخواهانه» معتقد به ممنوعیت مطلق دروغگویی شده است. وی در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، دروغگویی را بر اساس اصل تعمیم پذیری و اصل غایات ممنوع می شمارد.
۱۸۹.

بررسی و نقد خوانش انتقادی پوپر از معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: کانت پوپر نظریه معرفت خوانش انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۳۶۳
پوپر در عین حال که فلسفه کانت را نقطه آغاز فلسفه خویش قرار داده و نظریه ای در باب معرفت مطرح کرده که شبیه معرفت شناسی کانتی است، خوانشی انتقادی از نظریه معرفت وی دارد. با این حال به نظر می رسد وی از جهات مختلفی در خصوص فلسفه کانت دچار سوء برداشت شده است. از نظر پوپر خطای بنیادین کانت این بود که تصور می کرد علم اپیستمه است یا معرفت متضمن حقیقت است. اما بر خلاف تصور پوپر، کانت معرفت تجربی را اپیستمه نمی داند و در نظر وی معرفت تجربی مفید یقین نیست. خطای اصلی پوپر این است که تمایز مهم کانت بین معرفت استعلایی و معرفت تجربی را نادیده انگاشته است. معرفتی که برای کانت قطعی و ضروری است، معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت استعلایی است که معرفت جهان نیست، بلکه شرایط امکان معرفت تجربی را فراهم می کند. در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی کانت و پوپر، خوانش انتقادی پوپر از نظریه معرفت کانت مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته، نشان داده خواهد شد برخی از دیدگاه هایی که پوپر در نظریه معرفت کانت رد می کند، به این دلیل است که به درستی آ نها را درک نکرده است.
۱۹۰.

معنای «علقه» و نسبت آن با امر زیبا نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت زیباشناسی امر زیبا کیفیت علقه قوۀ میل حکم ذوقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۲۳۸
ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم عملکرد منطقی حکم ذوقی را بر حسب مؤلفه های کیفیّت، کمیّت، نسبت و جهت صورت بندی کرده است. وی در تبیین کیفیّت حکم ذوقی، خرسندی و ناخرسندیِ بی علقه را متعلق قوۀ ذوق معرفی می کند و از این حیث امر زیبا و حکم مربوط به آن را از خوشایندی علقه مند حاصل از مطبوع و خیر متمایز می سازد. با وجود اینکه کانت معنای علقه را در حوزۀ نقد عملی تبیین کرده است، لیکن در نقد سوم، علقه را «خرسندی از وجود متعلق» تعریف می نماید. چنین تعریفی هرگونه امکان ارتباط خرسندی حاصل از امر زیبا با قوۀ میل را نفی می کند. با این حال، وی در بندهای 41 و 42 نقد سوم، امکان «علقۀ تجربی و ذهنی به امر زیبا» را مطرح می سازد. تمایل به تکرار مواجهه با امر هنری و نیز زیبایی طبیعت از سویی، و احساس خرسندی بی علقه نسبت به وجود متعلق از سوی دیگر، تناقضی ظاهری در نسبت علقه با امر زیبا پدید می آورد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با تشریح معنای علقه و توجه به فرآیند داوری حکم ذوقی، پیچیدگی احتمالی در قرائت تعریف کانت از «علقه» و امکان پیوند آن با امر زیبا در زیباشناسی وی را رفع کند یا دست کم روشن تر سازد.
۱۹۱.

بی علقگی در زیبایی شناسی ابن سینا و مقایسه آن با بی علقی در زیبای شناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا بی علقگی زیبایی شناسی لذت کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۴۶
بی علقگی یا داوری آزاد در زیبایی شناسی به معنای لابشرط بودن یا فاقد هرگونه علاقه بودنِ احکام زیبایی شناسی نسبت به احکام شناختی، اخلاقی، سودمندی است. احکام زیبایی شناسی به نحوی ضروری صرفاً از عین، نه از تصور مفهوم، خیر یا فایده مندی حاصل می شوند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد او بر استقلال یا بی علقگی ادراک لذت تأکید کرده است. وی در مسئله لذت به ملائمت، یعنی خوشایندی اشاره کرده و آن را کمال و خیر قوه مدرکه یا فعل خاص قوه مدرکه دانسته است. ازنظر ابن سینا لذت فقط به دلیل ملائمت حاصل می شود و هیچ چیز دیگری اعم از گزاره های معرفتی و اخلاقی در حصول ملائمت یک قوه و به عبارتی، لذت یک قوه دخیل نیست. او ادراک زیبایی را مشروط و منوط به حصول ملائمت یا لذت دانسته است و بنابراین، داوری آزاد در ادراک لذت در زیبایی شناسی وی نیز وجود دارد؛ علاوه بر آن، او معتقد است زیبا فقط به خاطر زیبایی اش انتخاب می شود و مورد ستایش و لذت قرار می گیرد؛ نه چیز دیگر. کانت در تبیین قوه حکم یا زیبایی شناسی، بی علقگی یا داوری آزاد را یکی از اصول چهارگانه حکم به زیبایی دانسته و آن را به صورت مجزا تبیین کرده است؛ اما آنچه در این حوزه مطرح کرده، بسیار گسترده تر، صریح تر و منسجم تر از چیزی است که ابن سینا به آن اشاره کرده است. از این جهت در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین بی علقگی در لذت شناسی و به تبع آن، زیبایی شناسی ابن سینا این موضوع را با مفهوم بی علقگی در اندیشه کانت نیز مقایسه کنیم. یافته ها نشان می دهند بی علقگی موردنظر کانت، همان مفهومی است که نزد ابن سینا وجود داشته و بنابراین می توان گفت ابن سینا قبل از کانت به این مطلب اشاره کرده؛ اما به دلیل مطرح نشدن اندیشه او در یک نظام زیبایی شناسی، به آن توجهی نشده است.
۱۹۲.

بررسی نسبت فاعل مختار و حکومت مطلوب در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت اختیار حق تکلیف حکومت مطلوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۴۳
آزادی مهم ترین مفهوم در فلسفه عملی کانت است. هدف این مقاله بررسی نسبت میان آزادی و دیگر مفاهیمِ فلسفه عملی کانت با سیاست بطور عام و حکومت مطلوب بطور خاص است. ابتدا از منظر نظریه پدیدارشناسی و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی چگونگی اثبات آزادی اراده و اختیار در اندیشه کانت پرداختیم. اختیار به عنوان اساس معماری فلسفه عملی کانت قرار دارد و دو مفهوم «تکلیف» و «حق» در نسبت با آن تعریف می شود. تکلیف در حوزه آزادی درونی موضوع اخلاق است و حق در حوزه آزادی بیرونی موضوع حقوق خصوصی و عمومی است. با بررسی اندیشه سیاسی کانت چند نتیجه مهم حاصل شد: اولاً هنگامی عملِ فرد از وجاهت اخلاقی برخوردار است که کاملاً آزادانه باشد و هیچ انگیزه بیرونی جزء آزادی اراده دخیل نباشد (اصل تکلیف)؛ در این شرایط امکان کمال فرد وجود دارد. ثانیاً ویژگی های یک حکومت مطلوب از نظر کانت که استلزامات کمال فرد را فراهم می کند عبارتند از: 1- غایت قراردادن انسان 2- آزادی فردی 3- حاکمیت قانون و 4- اصل تفکیک قوا. کانت حکومت جمهوری بر پایه قانون اساسی را حکومت مطلوب معرفی می کند.
۱۹۳.

زیباشناسی گردشگری بر اساس نگرش کانت به طبیعت در نقد قوه حکم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبیعت کانت گردشگری طبیعی غایت شناسی زیباشناسی گردشگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۱
هدف مقاله مطالعه نگرش کانت به طبیعت در نقد سوم بر اساسِ مولفه های گرایش گردشگری طبیعی است. قصد این است با روش توصیفی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهیم: چگونه و براساس چه مولفه هایی می توان از نقد سوم کانت چارچوبی برای زیباشناسی گردشگری فراهم کرد؟. مطالعات پژوهش نشان می دهد برای ترتیب دادن به چارچوب زیباشناسی گردشگری براساس نقدسوم کانت بهتر است مولفه های اساسی بخش نقد قوه حکم غایت شناختی را ابتدا طرح کرد. در بخش دوم نقد سوم با توجه به جایگاه ارگانیستی طبیعت و غایت مندی آن و نیز بسط مکانیستی طبیعت تحت اصل فوق محسوس ضمن رفع تناقض این دوگانه، درباره نقش غایات طبیعت و انسان به عنوان غایت واپسین بحث شده است. در این بخش زاویه دید گسترده ای برای رابطه انسان و طبیعت با توجه به غایت واپسین و فرجامین دیده می شود. انسان با توجه به زاویه دید کلی، از بخش غایت ها و شناخت جایگاه خود به عنوان غایت واپسین و عنایت به غایت فرجامین، به زاویه دید جزیی تر در تأمل بر جلوه ها و جاذبه های طبیعی و زیبایی های آزاد و وابسته متکی به طبیعت، مصنوعات و آثار هنری دست می یابد. در نتیجه نقش زیبایی و والایی طبیعت در پرورش بعد اخلاقی و اعتلای فرهنگ انسان به منزله یکی از پایه های اساسی زیباشناسی گردشگری به ویژه طبیعی مطرح می شود.
۱۹۴.

روبسپیر- کانت: بررسی نسبت آزادی مطلق و ترور با فلسفه اخلاق کانت بر اساس پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل کانت روبسپیر ترور اخلاق عینیت آزادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۱۹۰
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح ساختار دیالکتیکی تاریخ آگاهی انسان اروپایی را به تصویر کشیده است. او در تمام گذارهای آگاهی به برآیند های مختلف، ضرورت و نسبتی دیالکتیکی تشخیص داده است و آن را در تمامی ساحات تاریخ و ساحات اندیشه در جریان های مختلف دنبال می کند. در فصل روح با دو جریان بسیار مهم در تاریخ اجتماعی یعنی انقلاب فرانسه و در تاریخ اندیشه یعنی فلسفه اخلاق کانت مواجهیم که در طی دو بخش به طور متوالی ظاهر می شوند و گویی که هگل نسبتی تنگاتنگ بین حکومت ترورِ روبسپیر و فلسفه اخلاق کانتی یافته است. جایی که آزادی انتزاعی روبسپیر در جهت ایجاد آزادی مطلق در تحقق اراده ی جزئیِ عام یافته خود، هرگونه نهاد یا جزئیتی را به عنوان عامل اخلال تحقق آزادی اراده ی خویش نابود می سازد و دوره ای از استبداد و وحشت آغاز می کند. گویی که چنین ادعای اراده عامی که تحمل هیچ جزئیت و مخالفی را ندارد به استبداد درونی قانون کلی اخلاق کانتی (که تحقق آن یگانه راه دستیابی به آزادی است) در جهت نابودیِ طبیعت، امیال، آداب و رسوم و نهادهای عینی و غیره تبدیل می شود و وحشت و اضطراب به دلیل تناقضات بی پایان ایجاد می کند و فرد اخلاقی همچون فرد انقلابی با رفع همه جانبه عینیت، درون اراده انتزاعی خود اسیر می شود که این امر به اعتقاد هگل تبعات خطرناکی خواهد داشت.
۱۹۵.

ذهنی بودن زیبایی شناسی نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانت زیبایی شناسی قوه حاکمه ذهنی عینی حکم ذوق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۲۳۱
کانت، زیبایی شناسی را در حکم ذوق منحصر می کند. قوه حاکمه، داوری زشت و زیبا را در نسبت با خوشایندی از صورت عین خارجی صادر می کند. وی حکم زیبا شناختی را نیز چون حکم شناختی، یک حکم پیشینی تلقی می کند و آنرا ذیل مقولات ماتقدم ذهنی «کمیت»، «کیفیت»، «نسبت» و «جهت» درج می کند. با این رویکرد، حکم زیبا شناختی در عین اینکه حکم «شخصی» است، باید طبق الزام پیشینی کمیت، از «کلیت» و اعتبار عمومی نیز برخوردار باشد و در همان صورت «غایت مند»ی اش، به دلیل درج در مقوله پیشینی «نسبت» باید فاقد «غایت» باشد. همچنین مقوله ماتقدم کیفیت، حکم ذوق را ملزم به عدم تعلق می نماید؛ بدین الزام، در فرایند صدور حکم زیبا شناختی هیچ علاقه مفهومی نباید دخیل باشد، حال آنکه قوه متخیله با همه امکانات مصوره اش صرفاً می تواند در بازی آزاد، به تحریض قوه فاهمه بپردازد و بدون مفهوم سازی آن به تنهایی نمی تواند حکم کلی صادر کند. این نوشتار درصدد تبیین آن است که کانت در نقد قوه حاکمه، علیرغم توفیق در برقراری نسبت میان ساحت ضروری طبیعت (نقد عقل نظری) و سپهر آزادی اخلاقی (نقد عقل عملی)، نه تنها در ژرفنای ذهنی گروی و موضوعیت نفسانی(subjectivity) درغلطیده است، بلکه تعارضات و ناسازگاری هایی را نیز بر زیبایی شناسی خود تحمیل کرده است، که در جای خود قابل نقد و بررسی است.
۱۹۶.

استنباط و نسبت سه نوع انسان شناسی و سه رویکرد اندیشه سیاسی مرتبط با آن در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت انسان شناسی سیاست اخلاق زیباشناسی غایت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
در اندیشه سیاسی امانوئل کانت آرای متکثر و همچنین گاهی متناقض وجود دارد، به گونه ای که، در دوره های مختلف اندیشه او، با رویکردهای سیاسی متفاوتی روبه رو هستیم. به نظر می رسد که کانت با تصوری که در هر دوره دربابِ انسان شناسی پیدا می کند سرنوشت اندیشه سیاسی خویش را تغییر می دهد، زیرا دربرابرِ هر رویکرد انسان شناسی متفاوت او ما با اندیشه سیاسی متفاوتی در تناظر با آن روبه روییم. در رویکرد نخست خویش، او تنها به انسان به عنوانِ نوع می نگرد، و تاریخ پیشرفت او را براساسِ تاریخی مشیتی یا طبیعی توضیح می دهد به گونه ای که آدمی در شکل گیری جامعه سیاسی به اراده خویش متکی نیست، بلکه برحسبِ طبیعت رخ می دهد. در این دیدگاه، فرد انسانی دارای اهمیت نیست و زندگی او ناچیز قلمداد می شود. اما نگرش او به انسان در اندیشه اخلاقی با دیالکتیکی پیچیده از قانون عقل، اراده و آزادی همراه است و اساساً با خودآیینی تعریف می شود. در این دیدگاه، کانت دیگر به مشیت اعتقادی ندارد و آدمی را مسئول تحقق ایده عقل می داند. سیاست در این دیدگاه در وضعی بیناسوژگانی و درجهتِ تحقق حکومت غایات شکل می گیرد. مورد آخر به نقد قوه حکم باز می گردد که به آدمیانی مربوط می شود که در کنار هم از عقل عمومی یا همگانی بهره مند هستند، کسانی که حتی برای اندیشیدن و قضاوت به یکدیگر نیازمندند. این امر به داوری زیباشناسانه باز خواهد گشت که در قوه تخیل شکل می گیرد و نه در عقل.
۱۹۷.

مقایسه تسلّی بخشی های ابن سینا و کانت در مواجهه با فقر مالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تسلی بخشی فلسفه ابن سینا کانت فقر مالی لذت های حسی لذت های فراحسی کسب ثروت عنصر کار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۱۶۸
فقر مالی از دیرباز، مادر بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی جوامع انسانی شمرده شده است و متفکّران بزرگی این معضل را در آثار خویش مورد بحث قرار داده اند. در آثار فیلسوفانی همچون ابن سینا و کانت، که به حکمت عملی توجّه خاصّی داشتند، درباره «فقر مالی» مطالبی مطرح است. پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی، در تبیین و مقایسه نظرات و توصیه های این دو فیلسوف در مواجهه با این معضل می کوشد. «تسلّی» در عرف، به معنای آرام کردن شخص اندوهگین یا مصیبت زده است امّا معنای اصطلاحی تسلّی در فلسفه و علوم اجتماعی، قدری موسّع از معنای عرفی آن است و عبارت از آرامش بخشیدن به شخص از طریق نوع نگاه او به مشکلات و ارائه راهکار برای رفع معضلات است. ابن سینا برای تسلّی بخشی به فقیران، آثار سوء فقر مالی را واکاوی می کند. به باور شیخ، «محرومیت از لذّت های حسّی» لازمه مهم فقر مالی است. او راه کنار آمدن با فقر را در گرو عبور از امور حسّی و شناخت لذّت های فراحسّی می داند، زیرا نه تنها کسب آن لذّت ها بدون تمکّن مالی امکان پذیر است، بلکه قوّت و دوام لذّت های فراحسّی بسی فراتر از لذّت های حسّی است. امّا کانت ضمن اذعان به مشکلات عدیده فقر مالی، شرایط تحمّل فقر را برای انسان ها نمی پذیرد و برای کنار آمدن با فقر مالی و تحمّل آثار سوء آن، راهکار و درمانی، جز کسب ثروت نمی شناسد؛ از این رو فیلسوف آلمانی بر عنصر کار و تلاش برای کسب ثروت تأکید فراوانی دارد. به نظر کانت، انسان با تمکّن مالی می تواند از هنر و تخصّص دیگران بهره مند شود.
۱۹۸.

ارزیابی نقدهای کتاب «پندار خدا» نوشته ریچارد داوکینر، بر برهان وجودی آنسلم(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ریچارد داوکینز پندار خدا برهان وجودی آنسلم دکارت کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۱۹۷
الحاد طبیعی بر دو مسئله «مفهوم خدا» و «حوزه تبیینی علم و دین» بنا شده است؛ مفهومِ خداوند در لسان الحاد جدید غیر از مفهومِ مطرح شده در ادیان ابراهیمی بالاخص اسلام میباشد. و نیز حوزه تبیینی علم و دین دو حوزه متفاوت از هم بوده و از این جهت باهم تفاوت ماهوی دارند. ریچارد داوکینز معتقد است که برهان وجودی جز بازی با کلمات چیزی نبوده و نیز توسط کانت مردود شده است. این نوشتار درصدد توضیح و نقد عبارت داوکینز در کتاب پندار خدا بوده و میکوشد سه موضوع، نقدی که داوکینز به برهان هستی شناختی آنسلم وارد میسازد به هیچ عنوان صادق نبوده و در عین حال نگرشیست سطحی مآبانه که در این نوشتار موجز به نقد آن پرداخت شده است.
۱۹۹.

فلسفه متافیزیک نزد کانت و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک کلاسیک فلسفه متافیزیک متافیزیک طبیعت کانت علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۲۰۲
وجود بحران های علمی هر عصر، متفکران را با چالش های جدی مواجه می کند و هر متفکری بر اساس فهم از مسائل علمی و داشته های علمی خود، به نوعی سعی در حل بحران و رساندن علم به ساحل امن یقین را دارد. وجود مسائل جدید و تعارضات در علم و دین و فلسفه، ایمانوئل کانت و علامه طباطبایی را بر آن داشت تا نگاه دوباره و جدی تری به این معضلات علمی و سعی در حل بحران های موجود داشته باشند. و هر دو متفکر به نوعی جواب معضلات زمان خود را در رویارویی دوباره با متافیزیک دیدند. کانت با تصور و تعریفی که از متافیزیک سنتی داشت، متافیزیک موجود را نتوانست به عنوان یک علم یقین بخش قبول کند و متافیزیک سنتی را از لیست علوم پاک کرد. علامه بر عکس وی، با تصور و تعریفی که از متافیزیک سنتی داشت؛ متافیزیک را علمی یقینی پنداشت به طوری که یقینی بودن سایر علوم هم در سایه وجود و امکان تحقق متافیزیک میسر بود. در مقاله حاضر فلسفه متافیزیک از نگاه هر دو اندیشمند از جهات مختلف مثل تعریف متافیزیک سنتی و روش آن و همچنین کیفیت گزاره های آن و نسبتش با سایر علوم، بررسی خواهد تا روشن گردد چرا در قبال سوالات یکسان، هر کدام راه متفاوتی را پیمودند. و در نهایت به این نتیجه می رسد که متافیزیکی که به دست این دو متفکر رسیده از مبنا متفاوت بوده است، که باعث پیموده شدن دو راه متفاوت شده است.
۲۰۰.

تغییر جهان: بررسی و نقد آموزه شناخت فیشته و نسبت فلسفه اخلاق با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر جهان فیشته آموزه شناخت اخلاق کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۲۱۴
فلسفه فیشته تفسیر جهان را با تغییر آن درک می کند. در این فلسفه تأمل نظری بدون تغییر عالم بی معناست. این در صورتی است که مهمترین دستاورد فلسفی جهان از نظر فیشته یعنی فلسفه کانت با وجود دادن ابزار برای تغییر عالم اما از آن در این مسیر استفاده نمی کند. مأموریت فیشته برقراری سنخیت میان فلسفه کانت با جهان خارج است. در این مسیر فیشته تمامی دوگانگی ها و نظریاتی که موجب عدم برقراری این سنخیت در فلسفه کانت شده بود را طرد می کند یا از درون تغییر می دهد و راه را برای تئوری نظر-عمل و سوژه-ابژه باز می کند. و نشان می دهیم که چگونه فیشته در این مسیر معنای آزادی، واقعیت و ایده آلیسم را دگرگون می سازد. نگارنده در این مقاله تمامی دستاوردهای فیشته در مسیر را با دقت مورد واکاوی و بررسی قرار می دهد و سپس به نقد روش و راهکار فیشته می پردازد و نشان می دهد که چگونه او در دام موانعی می افتد که پیش آن ها را در کانت بازشناسی کرده بود.