احمد علی اکبر مسگری

احمد علی اکبر مسگری

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

نظریۀ تشابه سوآرز و قرابت آن با اشتراک معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشابه اشتراک معنوی موجود تشابهِ تناسب تشابهِ حمل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۱۱
 در این مقاله برآنیم تا به بررسی نظریه تشابه نزد سوآرز بپردازیم. سوآرز، از یک سو، به وحدت مفهوم «موجود» باور دارد و آن را حافظ وحدت موضوع دانش مابعدالطبیعه می داند، چون که بر اساس اصلی ارسطویی هر دانشی باید درباره موضوعی واحد باشد و بدان سبب که سوآرز خداوند، عقول و مخلوقات را ذیل مفهوم «موجود به ماهو موجودِ واقعی» از موضوعات مابعدالطبیعه برمی شمرد، به وحدت مفهوم «موجود» نیاز دارد. از سوی دیگر، نظریه تشابه در فلسفه مدرسی و به ویژه توماسی موجب آن می شود که فاصله وجودشناختی میان خدای خیر محض و جهانی که ثمره گناه نخستین و ذاتاً شرّ است، حفظ شود، زیرا مفهوم موجود را در باب خداوند و مخلوقات نه مفهومی یکسان، بلکه صرفاً متشابه می داند. ازاین رو سوآرز قرائت سنّتی کاژتانی را کنار می نهد تا بتواند هم وحدت مفهوم موجود را حفظ کند و هم تشابه را رد نکند. او تشابه حمل ذاتی را برمی گزیند که در آن نخست، تشابهِ یک مفهوم با مفهومی دیگر و نه تشابه دو مفهوم با مفهومی سوم مطرح است و دوم این که مفهومِ موجود به طور ذاتی در هر دو سوی تشابه وجود دارد. در این مقاله خواهان آنیم تا اثبات کنیم که این رویکرد موجب آن می شود که تشابه حملِ ذاتی سوآرز همان اشتراک تشکیکی ابن سینا و اشتراک معنوی اسکوتوسی شود و سوآرز ضمن استفاده از خصایص اشتراک معنوی، مانند وحدت مفهوم «موجود» در مابعدالطبیعه خود، صرفاً به طور صوری و در عنوان قائل به تشابه است و کاملاً از آن دور می شود.
۲.

حکم، گزاره و جمله-نشانه از کانت تا هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکم گزاره منطق کانت بولتزانو بول فرگه هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۱ تعداد دانلود : ۵۱۷
در این مقاله به تبارشناسی مفاهیم حکم، گزاره و جمله-نشانه و نحوه موضوعیت یابی آنها در منطق در خلال دو جریان اصلی مطالعات منطقی در قرن نوزدهم میلادی می پردازیم. این دو جریان را می توان سنت جبری، که منطق را نوعی از جبر و حساب قلمداد می کند، و سنت نظریه استنتاجی، که استنتاج را جدا از جبر و بنیادی تر از آن می داند، نامید. ما در این مقاله از کانت آغاز می کنیم که تلاش او برای تفکیک منطق از متافیزیک نقش عمده ای بر هر دو جریان داشته است و همچنین پژوهش های او در مورد حکم و انواع آن را می توان نقطه شروع نظریه سنت اسنتاجی دانست. نشان می دهیم که چگونه در یک سنت منطقی مفهوم حکم و در قدم بعدی گزاره مفاهیم مرکزی منطق قلمداد می شوند و در سنتی دیگر مفهوم جمله و به تبع آن مفهوم فرمول درست ساخت و قواعد معطوف به آن محور مطالعات منطقی را شکل می دهد. سیر این تحولات را درآرای کانت، بولتزانو، بول و فرگه پی خواهیم گرفت و نهایتا به تحلیل دیدگاه پدیده شناسانه هوسرل از ماهیت مفاهیم مذکور و نسبت آنان با منطق خواهیم پرداخت.
۳.

نظریه حکم کانت: نظریّه حمل صریح یا ضمنی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریّه حکم مفهوم شهود تحلیلی ترکیبی شاکله سازی منطقی معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۴ تعداد دانلود : ۴۸۳
«نظریّه حکم» موضوعی است که در چارچوب طیف گسترده ای از حوزه های فلسفی قرار می گیرد. معرفت شناسی، منطق، معناشناسی و روان شناسی شناختی حوزه های فلسفی مهمّی هستند که با مباحث مربوط به «نظریّه حکم» ارتباط وثیقی دارند. یکی از مسائل مهم در کانت شناسی معاصر انگلیسی زبان، بحث از سرشت نظریّه حکم کانت است. تا دهه 1970، تصوّر خاصّی از نظریّه حکم کانت در میان مفسّران انگلیسی زبان رایج بود. امّا از دهه 1970، برخی از کانت شناسان به این نتیجه رسیدند که نظریّه حکم کانت را باید به نحو دیگری تفسیر و صورت بندی کرد. این تغییر نظرگاه به ظهور طیف گسترده ای از مباحث تفسیری فلسفی در میان کانت شناسان دامن زده است. یکی از این مناقشات تفسیری بحث از نظریّه حکم کانت است. بنا به تفسیر برخی از کانت شناسان معاصر، در آثار کانت ردّ پای دو نظریّه حکم متعارض را می توان یافت که برخی مفسّران از آن ها به «نظریّه حمل صریح» و «نظریّه حمل ضمنی» تعبیر می کنند. در این مقاله، با نظر به تفاسیر برخی کانت شناسان، این دو نظریّه حمل را در مقابل هم قرار می دهیم و تفاوت های این دو نظریّه را روشن می کنیم. نتیجه گیری ما این است که نظریّه حکم ضمنی یا پنهان کانت با آثار او و با آرای فلسفی اش بیشتر سازگار است. اگر این نتیجه گیری درست باشد، باید برداشت مان از نظریّه حکم کانت را تغییر دهیم و نظریّه حکم مختار و اندیشیده کانت را نه در صورت بندی های صریح وی در نقد عقل محض و تمهیدات ، بلکه در نحوه استدلال های او بجوییم. گذشته از این، یکی از لوازم مهمّ «نظریّه حمل ضمنی» این است که اگر این نظریّه را نظریّه حکم مختار کانت بدانیم، باید مبحث شاکله سازی و ساختار منطقی معناشناختی احکام ترکیبی پیشینی را به شکل متفاوتی تفسیر کنیم.
۴.

آیا اصل طرد شق ثالث یک شرط سلبی برای حقیقت است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصل طرد شق ثالث منطق عمومی هوسرل کانت برهان کانتور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۴۵۵
کانت منطق را به دو حوزه کلی منطق عمومی و منطق استعلایی تقسیم می کند. منطق عمومی نسبت به اعیان خنثی است و صرفا قواعد انسجام خود اندیشه و از این رو صرفا شرایط سلبی حقیقت را بیان می کند. اما آیا اصل طرد شق ثالث که می گوید از بین یک گزاره و نفی آن یکی درست است یک شرط صرفا سلبی برای حقیقت است؟ در این مقاله نشان می دهیم که چنین نیست. در این راستا هم به لحاظ تاریخی به برهان کانتور اشاره می کنیم و هم به تحلیل ماهیت این اصل با استفاده از پدیده شناسی استعلایی می پردازیم. با مقایسه دیدگاه های مهم ارائه شده درباره این اصل یعنی دیدگاه های هوسرل، براوئر و هیتینگ، و همچنین از خلال تحلیل قصدی ادات نفی از آن رو که در اصل طرد شق ثالث فراخوانده می شود، نسبت این اصل با منطق صوری را مورد بحث قرار می دهیم.
۵.

نسبت زبان و منطق در فلسفه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی عرفی زبان عرفی شناخت از راه آشنایی شناخت نظرورزانه منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۵۰۲
در این نوشتار به نسبت بین زبان و منطق در فلسفه هگل خواهیم پرداخت. در ابتدا بین دو وجه مهم زبان، یعنی وجه نشانه شناسانه و وجه معناشناسانه، تمایز خواهیم نهاد. خواهیم دید زبان از وجه نخست صرفا بر مبنای قواعد دستوری یا به منزله ساختاری از نشانه ها لحاظ می شود. اما هنگامی که، به شکل انضمامی، وجه معنایی زبان نیز در تحلیل وارد گردد، با زبان همچون قلمرو عام بازنمایی ها روبه رو خواهیم شد. از همین لحاظ است که هگل زبان را، به منزله عرصه بازنمایی ها، مبنای نحوه ای از شناخت به معنای آشنایی می داند که شرط و پیش فرض شناخت فلسفی ست. در وهله سوم نشان خواهیم داد که زبان به منزله مبنای نحوه شناختِ مبتنی بر آشنایی، همان نقطه آغاز سیر پدیدارشناسی روح است. به همین معنا ست که هگل پدیدارشناسی را نردبان صعود آگاهی عرفی تا سطح آگاهی فلسفی می داند. به تعبیر دیگر، پیشرویِ دیالکتیکیِ قالب های آگاهی از سطح آگاهی و زبان عرفی آغاز می شود و به سطح منطق همچون حقیقت زبان می رسد. در این وهله چهارم روشن می شود که مقام منطق دقیقا وارونه مقام آگاهی عرفی ست و از این لحاظ می توان گفت زبان یعنی منطق بالقوه و منطق یعنی زبانِ بالفعل.
۶.

خوانش هابرماس از هگل در مواجه با هگلیان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل ایده آلیسم عینی استعلازدایی ذهن گرایی هابرماس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۶ تعداد دانلود : ۵۹۸
امروزه، پس از سال ها نفی و انکار هگل، به خصوص در قلمرو فلسفه تحلیلی، شاهد اقبال گسترده ای به اندیشه های هگل هستیم، به نحوی که برنشتاین از آن به بازگشت روحهگل تعبیر می کند. تفکر مدرن ما دِین بسیاری به سنت کانتی هگلی دارد. هگل اگر چه خود به نوعی متفکّری کانتی است، لیکن نقدهای او به عقل استعلایی کانت عرصه تفکّری را به وجود می آورد که در اندیشه معاصر ما نقش حیاتی ایفاء می کند. هابرماس، به عنوان مدافع مدرنیته اندیشه معاصر را در جریان جنبش استعلازدایی ترسیم می کند که اگر چه از طرفی به نقش بی بدیل هگل در به وجود آوردن آن اذعان دارد، لیکن بر خلاف تصور جریان هگلی معاصر خودِ هگل را بدان متعلق نمی داند. در واقع هابرماس در کم و کیف تأثیرگذاری و قبول برخی استلزامات اندیشه هگلی برای جنبش مذکور مناقشه ای را با هگلیان معاصر مطرح می کند که این مقاله به بررسی آن می پردازد. این بحث ضمن روشن ساختن برخی نکات معرفت شناختی اهمیت ویژه خودش را در پوشش دادن به یکی از دغدغه های اصلی تاریخ تفکّر، یعنی، اختیار و مسؤلیت فردی می یابد
۷.

آزادی و عقل عملی در علم دانش شناسی فیشته در پرتو فلسفه استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی ایمان قانون اخلاقی امرِ عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۵۸۴
طبیعی است که رنگ و بویِ کانتیِ فضایِ تفکرِ فیشته، محقق را به ردیابیِ مباحثِ کانت در فلسفه یِ فیشته، که خود آن را علمِ دانشمی نامد، سوق دهد. البته، ادعایِ ما این است که با نظر به فلسفه یِ عملیِ کانت و کاویدنِ نقدِ دوم، و نه نقدِ اول، است که می توان دِین ریشه ایِ فیشته را به کانت یافت؛ این ایده یِ کانتی که به نظر ما نطفه یِ بسطِ علمِ دانشبه حساب می آید، آموزه یِ برتریِ عقلِ عملی بر عقلِ نظری است. در موردِ فیشته، نمی توان این نکته را نادیده گرفت که مطلع شدن از شرایط و احوالِ زندگی او بسیار در شناختِ هر چه بهتر این فیلسوفِ نظری- سیاسی- دینی مساعدت خواهد کرد. بنابراین، ابتدا نگاهی به وضعیتِ فکری اواخر سده یِ هجدهم می افکنیم؛ سپس مقصودِ کانت را از ایده یِ برتریِ عقلِ عملی به نظری از نقدِ دوماستخراج می کنیم ؛ و نهایتاً نشان می دهیم که این ایده اساسی ترین مقومِ علمِ دانشاست.
۸.

اخلاق زیست محیطی؛ برخی واکاوی های پیش نیاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حق انسان محوری ارزش ذاتی وظیفه اخلاق زیست محیطی اصول نگری روایت نگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۵ تعداد دانلود : ۵۹۰
این نوشتار عهده دار انجام واکاوی هایی است که هر بحثی در اخلاق زیست محیطی به نحوی مبتنی بر آن ها ست: این واکاوی ها تا اندازه ای به جایگاه، اهمیت، و نتیجه بخشیِ این شاخه از فلسفه و تا اندازه ای به روش ها، پیش انگاشت ها، مفهوم ها، استدلال ها، و دیدگاه های مطرح در آن نظر دارد. بر پایة این واکافت ها نتایجی ایجابی به دست خواهد آمد. استدلال خواهد شد که رویکرد اصول نگر که به اصول حاکم بر رفتار اخلاقی ِ می پردازد، گریزناپذیر است. در ادامه با پیشنهاد رویکردی فاعل بنیاد یا کنش بنیاد بجای رویکرد موضوع بنیاد، از شکلی از کل گرایی دفاع می شود که درجه بندیِ وظایف را نادیده نمی گیرد. همچنین، ضمن واکاویِ مفاهیم پایه ایِ اخلاق همچون «ارزش»، «وظیفه» و «حق»، نشان داده خواهد شد که با ابتناء وظیفة انسان در قبال طبیعت بر انگارة «حق»، بجای انگارة ارزش، گره های نظری در اخلاق زیست محیطی بهتر گشوده خواهد شد.
۹.

پیدایش سوژة اجتماعی در اندیشة هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت زبان کانت مقولات کار هگل سوژة فردی سوژة اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۱ تعداد دانلود : ۱۰۹۳
امروزه اندیشمندان بسیاری از انسان به مثابة کنش گر اجتماعی یاد می کنند. این اندیشمندان برآنند که تمامیت و کمال هر فرد انسانی و سرانجام انسانیت به طور کلی نه با اعمال فردی و در تأمل انتزاعی افراد مجزا، بلکه به واسطة مشارکت های مسؤلانه ای تحقق می پذیرد که هر عضو اجتماع در تعامل با جهان و سایر افراد انجام می دهد. در نظر این اندیشمندان انسان نه سوژة فردی بلکه سوژة اجتماعی است. این مقاله سعی در تبیین مبانی نظری این رویکرد به انسان دارد. به این منظور نحوة بروز و تکون این ایده در یکی از بنیادی ترین خاستگاه هایش، اندیشة هگل، به تصویر کشیده می شود. در این تصویر هگل ضمن نقد تصور گذشتگان خود از هویت انسانی به مثابة سوژة فردی، از آن به مثابة سوژة اجتماعی یاد می کند. نقد و بررسی این تفکر به خصوص می تواند مورد توجه آن دسته از سنن فکری قرار گیرد که بسیار بیش از اشتغال به مسائل اجتماعی به دنبال پی ریزی نظام های اندیشه ای هستند که ساختار و محتوای خود را در انزوای ذهن فردی دارا باشد
۱۰.

تحول زیبایی شناسی در فلسفه هنر هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل فلسفه هنر زیبایی شناسی مطلق حقیقت هنرهای زیبا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۲۶ تعداد دانلود : ۱۳۹۷
هگل طرح سوبژکتیو و تقلیل گرایانه پروژه زیبایی شناسی در فلسفه عصر روشنگری را در نظام فلسفی خود دگرگون کرده و مسیر تازه ای را جایگزین آن می کند، به طوری که در این رویکرد تازه، موضوع «ذوق» جای خود را به بازاندیشی پیرامون نسبت هنر و حقیقت می دهد. هگل با تجدید نظر در میراث اندیشه روشنگری و به تبع آن، ممتاز کردن هنر در حیطه زیبایی شناسی (که پیشتر زیبایی طبیعی و هنری را در بر می گرفت) آن را صراحتاً نمودی از حقیقت در جریانی تاریخی خواند. در نظام کلی فلسفه هگل، هنر به همراه دین و فلسفه، عظیم ترین نمود تجلی حقیقت است، لیکن در امر محسوس. زیبایی شناسی هگل با رویکرد دیالکتیکی خود، بدون قصد بازگشت به دوره پیشانقدی، به دنبال گشودن افق تازه ای برای فلسفه هنر و در نتیجه، آگاهی تکامل یافته تری در مسیری تاریخی به هنر است. در این پارادایم نوین، هنر به قلمرو حقیقت ارتقا می یابد، قلمروی که با فلسفه مشترک است، و بنابراین گذر از زیبایی شناسی صرف را به فلسفه هنر ممکن می سازد. بدین ترتیب، عطف توجه به زیبایی هنری و پیوند دادن آن با حقیقت و فلسفه، دگرگونی های دامنهداری را در این زمینه به دنبال دارد. پیرو پرداختن به زیبایی هنری به جای طبیعی، مفهوم هنر و زیبایی، تحت عنوان بیانی انسانی و تاریخی، در راستای آگاهی و آزادی قرار می گیرد. از این رو، هنر و فلسفه به قلمرو واحدی تعلق دارند و دیگر بیگانه باهم در نظر گرفته نمی شوند، اگرچه ظاهراً به بیان هگل، فلسفه در جایگاهی برتر از هنر نشانده شود.
۱۱.

شوپنهاور؛ بدبینی و سرشت ایجابی شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده اصل دلیل کافی خرد خیر و شر رنج و لذت ملال ستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۸۴۵
خوشبینی و بدبینی نظری پیآمد تعیین نسبت وجودی و اخلاقی خیر و شرِ جهان بر حسب دیدگاهی خاص و ارائه ادلهای پسینی یا پیشینی در توجیه آن است. هرچند شوپنهاور بنا به دیدگاه پیشینیاش بر وجود شر و نفی هر گونه تلقی وجودی خیر اصرار ورزیده و از اینرو یک بدبین است، اما خوبی و خیر را ابژهای خاص با تلاش معین اراده، و بدی و شر را به عدم چنین مناسبتی « مناسبت » در سپهر پدیداری به تعریف میکند. رویکرد شوپنهاور به مسأله شر گرچه موکول به متافیزیک اراده و بازنمود او است، اما در امتداد تاریخ فلسفه، در بطن سنت مسیحی و در ربطی دوسویه با سرگذشت و اوضاع زمانه او است. از مجموع تعاریفی که شوپنهاور از مفاهیمی چون رنج، لذت، سعادت، فضیلت، ستم و حق به دست میدهد این گونه به ذهن متبادر میشود که او هر یک از این مفاهیم را مصداقاً با مفاهیم خیر و شر درهم تنیده میداند و از هر یک به دیگری نقب میزند. وانگهی، وی بر آن است که به رغم خردستیزی و پوچی این بدترین جهان ممکن، میتوان با تعمق زیباییشناسانه تسلی یافت، با شفقت پرده پندار را درید، و با انکار اراده به نجات رسید.
۱۲.

تاملی بر «هستی» در اندیشه شهرزوری و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت شهرزوری محمول منطقی هستی مابعدالطبیعه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۸۰۸ تعداد دانلود : ۹۷۷
در نظر بسیاری از متفکران، مساله بنیادی مابعدالطبیعه پرسش از «هستی» است. اما شهرزوری به عنوان یک فیلسوف آشنا با سنت فلسفه سینوی و کانت فیلسوف آلمانی از جمله متفکرانی به شمار می روند که ضمن انتقاد از «هستی» به مثابه امر عینی و واقعی، ابتنای مابعدالطبیعه بر «هستی» را انکار می کنند. البته، شهرزوری در مرزهای مابعدالطبیعه سنتی باقی می ماند و کانت- با انتقاد از مابعدالطبیعه سنتی- نوعی مابعدالطبیعه معرفت شناختی را طرح می کنند، اما میان انتقادهای آنان به «هستی»، قرابت و همسویی ویژه ای مشاهده می شود. در این نوشتار، با بررسی، تحلیل، و مقایسه اندیشه های این دو فیلسوف، به اشتراک ایشان در فضای عمومی حاکم بر مابعدالطبیعه شان اشاره خواهیم داشت. به نظر می رسد که چگونگی انتقاد و تحلیل این دو فیلسوف از هستی، بیان کننده نوعی نگاه منطقی به این مقوله است، نگاهی که راه را برای طرح و پذیرش اصالت ماهیت در سنت فلسفی هر یک از آن دو هموار می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان