مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معناداری
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
7 - 38
حوزه های تخصصی:
زندگی موضوعی است که از جهات مختلف مورد تأمل و قابل بحث است. پرسش از «چیستی معنای زندگی» پرسشی است که در عمق وجود انسان و برای همه افراد مطرح است. ازاین رو، همواره انسان در جستجوی پاسخی قانع کننده به آن بوده است، تا بتواند با تکیه بر آن به آرامش روحی دست یابد و به زندگی امیدوار باشد. ویژگی های زندگی انسانی، از قبیل علم و آگاهی، قدرتِ پیش بینی، و قدرت اراده و اختیار، مجموعه اموری است که زندگی آدمی را از زندگی سایر موجودات ممتاز می کند. بر همین اساس، شاکله زندگی انسان ناشی و متأثر از ویژگی های مذکور است. آنچه از معنا و هدف، به عنوان حاصل زندگی، اعم از معناداری و پوچی، برای انسان ها در پی می آید برخاسته از ویژگی های روحی، روانی انسان ها است. در این مقاله بر آنیم با تبیین چیستی زندگی انسانی و معنایِ معناداری زندگی، به نقش ایمان و خداباوری در معنادار شدن زندگی بپردازیم و، در حقیقت، به این سؤال پاسخ دهیم که چرا اگر خدا یا ایمان به خدا وجود نمی داشت، منطقاً زندگی بی معنا و پوچ می شد.
معناداری زندگی در پرتو جاودانگی نفس از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و جاودانگی انسان، از جملة دغدغه های بنیادینی است که از دیرباز ذهن اندیشه وران را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ و جاودانگی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهمی دارد. ملاصدرا بر اساس عناصری از نظام فلسفی خویش هم چون تجرد نفس، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائة تبیینی متفاوت از پدیدة مرگ، ایده ای را مطرح کرد که فهم دقیق آن بر پیوند میان اعتقاد به جاودانگی نفس و معناداری زندگی صحه می گذارد. رویکردی که ملاصدرا برای اثبات جاودانگی نفس انسان برگزیده، فلسفی است و نمود های آن در مسئلة معناداری قابل توجه است. با توجه به ابعاد جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر ملاصدرا، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی در ابتدا مؤلفه های مهم در جاودانگی و معناداری زندگی را بررسی خواهیم کرد، سپس نقش اعتقاد به جاودانگی نفس در معنای زندگی را با توجه به مبانی حکمت صدرایی تبیین می کنیم.
تحلیل و ارزیابی معیار پایستاری در رویکرد استنتاج گرایی به معناداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
119 - 133
حوزه های تخصصی:
در رویکرد استنتاج گرایی به معناداری، ثوابت منطقی بر اساس قواعد عملگری تعریف می شود، آرتور پرایور در نقد این رویکرد با ارائه مثال نقض tonk نشان داد که با پذیرش رویکرد استنتاج گرایی هر قاعده عملگری دلخواهی توصیف کننده یک ثابت منطقی خواهد شد و لازمه این امر وجود ثوابت منطقی معیوب و ناسازگار با سیستم است. بلنپ در پاسخ به این اشکال دو شرط پایستاری و یکتایی را برای قواعد عملگری ارائه داد. با توجه به اهمیت شرط پایستاری در پاسخ بلنپ، در این مقاله تلاش شده شرط پایستاری مورد ارزیابی قرار گیرد. «چگونه معیار پایستاری شرایط لازم و کافی را برای تعریف ثوابت منطقی فراهم می کند؟» مسئله اصلی این مقاله است. فرضیه پیشنهادی عدم کفایت لازم شرط پایستاری در ارائه تعاریف ثوابت منطقی است که در نهایت با بررسی معانی مطرح شده برای پایستاری اثبات خواهد شد.
تلقی ویتگنشتاین متقدم از این که «چیزی هست»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی تصویری زبان، معناداری گزاره های مشهور به هلیه بسیطه را به چالش می کشد. این گزاره ها در دسته بندی تراکتاتوسی نه در دسته ی گزاره های ابتدایی قرار می گیرند و نه در دسته ی گزاره های ترکیبی. با جستجو راجع به وجود در تراکتاتوس با دو دیدگاه مواجه می شویم. در دیدگاه اول، ویتگنشتاین با رد معناداری گزاره هایی مثل "100 چیز وجود دارد"، عبارت "وجود دارد" را در زبان به آن جهت که توصیف گر هیچ اوضاع اموری نیست، در دسته ی مفاهیم صوری قرار می دهد. در دیدگاه دیگر، او با ارائه توصیفی از عبارت این که "چیزی هست" آن را پیش از تجربه و حتی پیش از منطق قرار می دهد. آن چه در نقطه نظر اول راجع به کاربرد "وجود دارد" در زبان ذکر می شود به لحاظ نتیجه مشابه دیدگاه راسل در باب گزار های وجودی است اما در نقطه نظر دوم ویتگنشتاین در برابر ایده ی راسل راجع به این که "چیزی هست" می ایستد، آن را غیرقابل تالیف به وسیله ی گزاره های منطقی می داند و مجاز دانستن کاربرد اینهمانی در منطق را عامل این خطای راسل معرفی می کند. بنابراین در کنار دلیل ویتگنشتاین در عبارت 5.53 می توان عدم امکان تصویر سازی دوقطبی از این که "چیزی هست" را به عنوان دلیلی برای رد ضرورت نیاز به نشان اینهمانی قرار دارد.
نقد احساس گرایی آیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چیستی حقیقت گزاره های اخلاقی و اینکه احکام اخلاقی از سنخ قضایای واقعی است یا اعتباری؛ یکی از مسائل مهم فلسفة اخلاق است. تاکنون دیدگاه های مختلفی دربارة تحلیل گزاره های اخلاقی ارائه شده است. یکی از دیدگاه های معروف، که در زمرة دیدگاه های غیرشناختی قرار می گیرد، دیدگاه احساس گرایی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، اثبات ناکارآمدی احساس گرایی آیر است که از جمله اولین نظریه پردازان این مکتب می باشد. بی اهمیت جلوه دادن آموزه های اخلاقی، بیهوده پنداشتن تعالیم وحیانی انبیاء، نفی استدلال و مشاجرات عقلانی، نسبی گرایی و ناموجه دانستن قضاوت و داوری اخلاقی، از جمله نقدهای وارد بر این نظریه است که به واسطة انگاره بی معنایی مفاهیم و احکام اخلاقی و ذهنی انگاشتن آنها، همچنین به واسطه کارکرد صرفاً عاطفی گزاره های اخلاقی و غیرقابل انتقال بودن آن به مخاطبان به دست می آید.
معناداری و معرفت بخشی زبان قرآن از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از پرسش های مهم معاصر دربارة زبان قرآن، معناداری و معرفت بخشی آن است. این مسائل در عصر علامه طباطبایی به طور جدی در محافل علمی به ویژه حوزه های علمیه مطرح نبوده اند، اما مفسر المیزان اشاراتی راهگشا در پاسخ به آنها داشته است. معناداری به باور علامه، ویژگیِ قابلیت انتقال مقصود مشخص گوینده به ذهن مخاطب هم زبان است. بر پایة این معیار، تمام گزاره های قرآنی اعم از اخباری و انشایی، معنادارند. به باور علامه اتکای صرف بر معیارهای تجربی در معناداری یک گزاره خواه در شکل «تحقیق پذیری تجربی» و خواه «ابطال پذیری» صحیح نیست. معیار معناداری گزاره های متافیزیکی متون دینی، قابلیت اثبات با معیارهای عقلی است. با این معیار، گزاره های قرآنی و دیگر متون دینی معنادارند. شناختاری بودن زبان قرآن ادله درون متنی و برون متنی فراوانی دارد؛ دوری قرآن از اختلاف، هماوردخوانی قرآن در ابعاد گوناگون، انعکاس علم و حکمت الهی در آن، توصیف قرآن به حق و حکیم و برهان پذیر بودن گزاره های قرآن از جمله این ادله و شواهد است.
چالش ابطال پذیری باورهای دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیبست و یکم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
55 - 77
حوزه های تخصصی:
به موازات پیدایش عصر علم و گسترش نگرش های تجربی به جهان، باورهای دینی همواره مورد هجمه و طرد تجربه گرایان بوده است. پیش روی این جهان بینی افراطی با ظهور مکتب پوزیتویسم منطقی در فلسفه علم به دعوی بی معنایی باورهای دینی انجامید. در چنین فضایی که دست یابی به محملی برای گفت وگو میان مکتب های تجربه گرا و معتقدان دینی دور از انتظار می نمود، آنتونی فلو با معرفی معیار ابطال پذیری به عنوان شرط معناداری باورهای دینی، چالشی را مطرح کرد که به بحثی پرشور میان تجربه گرایان و معتقدان به ادیان انجامید. چالش فلو بارها تجدید چاپ شد و واکنش های موافق و مخالف متعددی را برانگیخت که بیشتر در کوتاهی و ابهام نوشتار فلو ریشه داشت. نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن واکاوی واکنش های پیش گفته، تحلیلی تفصیلی از چالش فلو صورت دهد و بینش مهم نهفته در آن را آشکار سازد؛ بینشی که نه تنها از ارزش های دینی چیزی نمی کاهد، بلکه بنیادی برای روشنگری مدعای باورهای دینی و سرآغازی برای گام نهادن در قلمرو زبان دین است.
بررسی تطبیقی ساختار معرفت در مکتب پوزیتیویسم و فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
135-144
حوزه های تخصصی:
پوزیتیویسم، در دو چهره کنتی و منطقی، مدعی انحصار معرفت به امور محسوس و موهوم یا بی معنا بودن مفاهیم و گزاره های متعلق به امور متافیزیکی اعم از فلسفی، دینی و اخلاقی است. این مکتب در فرایند و ابعاد معرفت بشری از پاسخگویی به منشأ تصورات، منشأ تصدیقات و قلمرو معرفت ناتوان بوده و راه به شکاکیت می برد؛ اما حکمت صدرایی با دقت های عقلی عمیق بر مفهوم معرفت، علاوه بر ارائه معیار قاطع در تعریف معرفت، ملاک تقسیم آن به حضوری و حصولی، احکام معرفتهای تصوری و تصدیقی را تبیین کرده است. براساس این مکتب، معرفت های تصوری و تصدیقی هم منشأ حسی و هم منشأ فراحسی دارند و به تبع این، مفاهیم و گزاره های فراحسی، ازجمله معرفتهای دینی و اخلاقی، قابل درک، تبیین و اثبات صدق می باشند. پژوهش حاضر براساس آراء موجود در منابع دو مکتب، محورهای یادشده را در دیدگاه دو مکتب بررسی و در نهایت معناداری، ارزش و عقلانیت معرفتهای دینی و فراحسی را در حکمت صدرایی ارائه کرده است.
تاثیر طلاق والدین بر توانمندی روانشناختی پسران: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵۸
18-54
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طلاق والدین بر توانمندی روانشناختی پسران انجام شد. پژوهش حاضر مبنایی کیفی دارد. جامعه پژوهش شامل پسران طلاق ساکن شهرستان شهریار بود و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاد شد. از طریق مصاحبه نیمه عمیق تعداد 13 پسر از خانواده طلاق در دامنه سنی 12 تا 17 سال که تا زمان مصاحبه بین 1 تا 5 سال طلاق والدین را تجربه و تحت حضانت مادر بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل یافته ها از از روش تقلیل گرایی و تفسیری مارشال و راسمن استفاده شد. روش تقلیل گرایی و تفسیر شامل مرتب سازی داده ها در طبقات متمایز و کدبندی آنها می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه های توانمندی روانشناختی در پنج مقوله شایستگی، معناداری، خود پنداره، تعلق و اعتماد کدگذاری شدند. با توجه به تحلیل مصاحبه با نوجوانان طلاق، عوامل خشونت بین والدین قبل از طلاق، وخیم تر شدن شرایط اقتصادی بعد از طلاق، کیفیت ارتباط با والدین بعد از طلاق، تغییر در ارتباط با شبکه های اجتماعی گسترده تر بعد از طلاق و ادراک فرزندان از نوع پاسخ دهی والدین در مورد طلاق با تاثیرات ادراک شده طلاق والدین در ارتباط بودند. می توان گفت که تاثیرات طلاق والدین و فرایندهای وابسته به آن به طور یکسانی توسط همه نوجوانان ادراک نمی شود. چنانچه نوجوانان درگیر تعارض ها و خشونت والدین باشند، حمایت محدودی از شبکه های اجتماعی دریافت کنند و کیفیت ارتباط بین نوجوانان و والدین بعد از طلاق در سطح پایینی باشد و نوجوانان درک مبهمی از طلاق و شرایط بعد از آن داشته باشند در این صورت تاثیرات منفی طلاق گسترده تر خواهد بود.
امکان فهم باورهای دینی با توجه به «قاعده مندیِ» معنا نزد ویتگنشتاین دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه ویتگنشتاین دوم، بررسی معناداری و فهم باورها، به نظام «بیان معنا» یا محاسبات معناشناختی مربوط می شود. هر نظام زبان شناختی به مثابه یک «بازی زبانی» که برگرفته از نحوه ای از زندگی است، روش و قاعده ای برای بیان معنا و فهم آن ایجاد کرده است». این رویکرد، الگوی «قاعده مندی» را برای فهم و توجیه باورهای مختلف معرفی می کند، به نحوی که ما معناداری یک باور را بر اساس قواعد و تکنیک های کاربرد کلمات در آن بازی زبانی، تبیین و محاسبه می کنیم. اما ویتگنشتاین، فهم باورهای دینی بر اساس این الگو را غیرممکن دانسته و باورهای دینی را به مثابه یک «نگرش»، به دلیل برخورداری از وجه تصویری مبهم، متعلق فهم قاعده مند نمی داند. با این حال، با توجه به اینکه از نظر وی، تصاویر دارای وجه التفاتی هستند، نه تطبیقی، این مقاله درصدد است نشان دهد که با توجه به وجه «ارتباطی» فهم و نیز التفاتی بودنِ تصویر دینی، وجه ارجاعی معنای دینی، محتوای پدیداری جهان به مثابه امر وجودی یا اطلاعات بوده ولذا می توان با توجه به وجه ارتباطی فهم و معنا، «قاعده مندی» را الگویی برای بررسی معناداری و فهم باورهای دینی دانست.
بررسی آیکون های مطلوب و نامطلوب بخش جستجوی نرم افزارهای جامع یکپارچه کتابخانه دیجیتال آذرسا، سیمرغ و نیکا از(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تفاوت آیکون های مطلوب و نامطلوب بخش جستجوی نرم افزارهای جامع یکپارچه کتابخانه دیجیتال آذرسا، سیمرغ و نیکا از نظر سطح آشنایی و معناداری آنهاست. روش: روش پژوهش پیمایشی است. جامعه پژوهش تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز را شامل است. ابزار پژوهش متشکل از دو پرسش نامه محقق ساخته برای تعیین سطح مطلوبیت آیکون ها و میزان آشنایی و معناداری آنهاست. نتایج: بر اساس یافته های پژوهش، تفاوت معناداری میان آیکون های مطلوب و نامطلوب از حیث سطح آشنایی و معناداری آنها وجود دارد؛ به گونه ای که هرچه میزان آشنایی و معناداری آیکون بیشتر شود، میزان مطلوبیت نیز افزایش می یابد و برعکس. همچنین میان آشنایی آیکون ها با معناداری آنها نیز همبستگی بالایی وجود دارد؛ به گونه ای که افزایش یکی، منجر به افزایش دیگری می شود و برعکس. اصالت/ ارزش : شناسایی آیکون های مطلوب و نامطلوب از نظر سطح آشنایی و معناداری آنها در نرم افزارها می تواند به تعیین ویژگی های شناختی آیکون های مطلوب و نامطلوب بینجامد و به طراحان کمک کند تا با به کارگیری آیکون های مطلوب که برای همگان قابل فهم است، سبب بهبود عملکرد کاربران و رضایت بیشتر آنها شوند.
مبانی معرفت شناختی تربیت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مبانی معرفت شناختی تربیت دینی و استخراج دلالت های تربیتی آنهاست. برای رسیدن به این هدف از روش تفسیری برای کشف و توضیح مبانی و از روش استنتاجی برای استخراج دلالت های تربیتی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تربیت دینی دست کم سه مبنای معرفت شناختی دارد: 1. معناداری و عقلانیت گزاره های دینی؛ 2. تقدس گزاره های دینی؛ و 3. تفسیرپذیری ضابطه مند گزاره های دینی. از این مبانی سیزده دلالت به دست آمد که برخی از مهم ترین آنها عبارت اند از: آزادی متربی، تکثرگرایی روشی در تربیت دینی، تلقینی و تحمیلی نبودن تربیت دینی، پرورش روحیه تعبد آگاهانه، پرورش روحیه تسلیم در برابر آموزه های دینی، پرورش توانایی نقادی، تنوع ضابطه مند تربیت دینی، و بی طرفی مربی.
مبانی و اصول هستیشناختی نظام انقلابی با تأکید بر نقش انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
219 - 238
حوزه های تخصصی:
گزارههای کلی دینیای از جنس «هست و نیست» درباره «هستی» ریشه و اساس همه دستورالعملها و واکنشهای نظام انقلابی است. این گزارههای کلی، مبانی هستیشناختی نظام انقلابیاند که عبارتاند از: توحید باوری، معادباوری، نبی باوری، ولایت باوری و عدالت باوری. از بطن این مبانی، گزارههایی کلیای از جنس «باید و نباید» بیرون کشیده میشود که اصول ثابت نظام انقلابی است. برای رهیافت به نظام ولایی آرمانی و تداوم نظام انقلابی - طبق بحث از مبانی و اصول هستیشناختی نظام انقلابی - راهبردهای کلانی از این دست قابلعرضه است: 1. ترسیم هدفهای آرمانی و والای نظام انقلابی 2. شناخت کارکردهای دین، تهیه فقه نظام و کاربست دین در عرصههای اجتماعی 3. محوریت ولایت در تداوم نظام انقلابی و تحقق تمدن نوین اسلامی 4. بسط عدالت، و تأمین رفاه و امنیت اجتماعی. روش نگارنده در این نوشتار توصیفی - تحلیلی و مستند به آیات یا روایات همنوا با آیات است. در تمام مراحل، الگوهای رفتاری مناسبی از انسان کامل ارائه شده است.
امکان باور به خدا در چهارچوب فلسفه کارنپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارنپ به عنوان شاخص ترین نماینده پوزیتیویست های منطقی جمله مشهوری دارد مبنی بر اینکه مابعدالطبیعه بی معنا است. در نگاه اوّل به نظر می رسد که هرگونه باور مذهبی، به خصوص باور به خدا، با چهارچوب فلسفه کارنپ ناسازگار است. از آنجا که کارنپ اخلاق را نیز مانند مابعدالطبیعه بی معنا می داند ولی رفتارهای اخلاقی را با ارزش می شمارد، شاید به نظر برسد که در چهارچوب کارنپی حداکثر بتوان رفتارهای مذهبی را نیز، در عین بی معنا بودن ادّعاهای مذهبی، با ارزش تلقّی کرد. برخلاف داوری عجولانه بالا، گرچه باور به خدای فلاسفه در چهارچوب فلسفه کارنپ جایگاهی ندارد، اما باور به خدای ادیان با مبانی فلسفی کارنپ کاملاً سازگار است. در نظر کارنپ تنها تجربه است که منشأ شناخت قرار می گیرد و تمام احکام تجربی صرفاً احتمالی هستند. در عین حال، باور به درستی احکام تجربی کاملاً معقول است، گرچه این احکام ضرورتاً صادق نیستند. در این مقاله نشان داده می شود که به همان نحوی که احکام علوم تجربی در نزد کارنپ مقبول واقع شده و تثبیت می شوند، می توان گزاره های دینی از جمله ادّعاهای ادیان درباره خدا را در چهارچوب کارنپی به طور معقول تثبیت نمود.
تجرد و جاودانگی نفس در اندیشه صدرالمتألهین و ارتباط آن با معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی، ازجمله دغدغه های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. صدرالمتألهین با نگاه توحیدی و براساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون نحوه تعلق نفس انسانی به بدن و ترکیب میان آن دو، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائه تبیینی متفاوت از پدیده مرگ، ایده ای مطرح می کند که بر پیوند میان اعتقاد به تجرد و خلود نفس و معناداری زندگی صحه می گذارد. رویکردی که صدرا برای اثبات تجرد و جاودانگی نفس انسان پیش می گیرد، فلسفی بوده، ظهوراتش در مسئله معناداری زندگی قابل توجه است. با توجه به ابعاد تجرد و جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر صدرالمتألهین، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی در ابتدا برخی از مهم ترین مؤلفه های تجرد، خلود و معناداری زندگی را بررسی می کنیم و سپس با توجه به مبانی حکمت صدرایی، به نقش و جایگاه باور به جاودانگی نفس در معنای زندگی می پردازیم.
بررسی شأن شناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین متأخر و نقد آن بر پایه آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهش های دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزاره های دینی ویژگی خاصی پیدا می کند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزاره ها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیر قابل تعویض» تقسیم می شوند که گزاره های دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا می یابد و مانند گزاره های «خارجی» با کمک گزاره های دیگر معنای واضح تری پیدا نمی کند. بنابراین ارتباط گزاره های دینی با دیگر گزاره ها مانند گزاره های علمی قطع می شود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال می شوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ می دهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگی های زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته می شود.
بررسی روند تغییرات مکانی – زمانی پارامترهای دمایی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
65 - 80
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر تغییر و نوسانات اقلیمی به همراه ناهنجاری های حاصل از آن یکی از مسائل مهم و مطرح جهانی است. آشکارسازی تغییرات دما و بارش به عنوان مهم ترین عناصر اقلیمی یک منطقه، به عنوان شاهدی اولیه تغییرات اقلیمی در بسیاری از مناطق جهان استفاده می شود. هدف این تحقیق بررسی روند دمای ایران در مقیاس های زمانی سال، فصل و ماه است. بدین منظور داده های میانگین حداقل، متوسط و حداکثر دما، برای 38 ایستگاه همدید کشور با پراکنش مناسب طی دوره 50 ساله (2010-1960)، از سازمان هواشناسی کشور دریافت و روند پارامترهای دمایی توسط آزمون ناپارامتریک من کندال بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در اکثر ایستگاه ها روند کلی دما در مقیاس های مختلف زمانی افزایشی است که شدت آن از حداقل دما به حداکثر دما کاهش می یابد. در مقیاس ماهانه، ژوئن و جولای و در مقیاس فصلی تابستان افزایش دمای بیشتری دارند. هرچند برای پارامترهای حداکثر و متوسط دما، فراوانی ایستگاه ها دارای روند افزایشی در زمستان بیشتر است اما برای تعداد کمی از ایستگاه ها معناداری مشاهده گردید. درحالی که در فصول گرم سال به ویژه تابستان، فراوانی ایستگاه های داری روند افزایشی معنادار، بیشتر است. ازنظر مکانی نیز ایستگاه های واقع در دامنه های رشته کوه البرز، جنوب غرب و جنوب شرق ایران افزایش دمای بیشتری را نسبت به سایر نواحی کشور تجربه کرده اند و در ایستگاه هایی نظیر شهرکرد، ارومیه، خرم آباد و بندرعباس روند پارامترهای دما در مقیاس های مختلف زمانی عمدتاً کاهشی است.
مقایسه دیدگاه های ویتگنشتاین و علامه طباطبایی در مسئله معناداری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
155 - 184
حوزه های تخصصی:
مسئله معناداری گزاره های دینی مورد توجه متفکران دینی و حتی دین داران است. برخی فیلسوفان دین بر بی معنایی گزاره های دینی تأکید دارند؛ در حالی که عده ای گزاره های دینی را معنادار می دانند. ویتگنشتاین متقدم گزاره های دینی را فاقد معنا قلمداد کرد؛ اما در فلسفه متأخر به معناداری گزاره های دینی به روش خاصی پرداخته است. بر این اساس گزاره های دینی فقط در حوزه خاص و توسط کاربران همان محدوده معنادار تلقی می شوند. از منظر طباطبایی گزاره های دینی دارای خصوصیاتی است که برای عموم مردم معنادار و معرفت بخش است؛ از این رو روش ویتگنشتاین در توصیف معناداری گزاره های دینی با نگرش طباطبایی متفاوت است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به دو پرسش اصلی درباره موضوع پاسخ می دهد: از منظر ویتگنشتاین و طباطبایی گزاره های دینی با چه معیاری معنادار محسوب می شود؟ با مقایسه نظرات دو فیلسوف به چه نتایجی دست خواهیم یافت؟ از این رو پس از بررسی نظرات دو فیلسوف در باب معناداری گزاره های دینی، به مقایسه نظرات آنها پرداخته و نتایج آن بیان می شود. در پایان برخی نظرات ویتگنشتاین را در باب معناداری گزاره های دینی نقد می کنیم.
مساله تاریخ مندی و زبان قرآن در آیات فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از تاریخ مندی گزاره های دینی و ارتباط آن با زبان قرآن، بویژه در آیات فقهی با نظر به دغدغه های دینی دینداران اهمیت زیادی دارد. در این زمینه می توان به مساله معناداری، معرفت بخشی و تاریخ مندی یا فراتاریخی بودن آیات فقهی قرآن توجه داشت. تحقیق در آیات فقهی قرآن نشان دهنده واقع نمایی، معناداری، معرفت بخشی و جهان شمولی آنهاست و اینکه شارع مقدس عمدتا ترکیبی از زبان عام و خاص را برای بیان احکام شرع بیان داشته و مصالح و مفاسد دینداران و سعادت دنیوی و اُخروی آنها را هم لحاظ کرده است. تنوع آیات فقهی قرآن در ابعاد عبادی، غیرعبادی و فردی و اجتماعی و ضرورت توجه به واقعیت ها و مقتضیات زمان نزول و ادوار بعدی، موجب گردیده تا عمده آیات فقهی قرآن دارای دلالت فراتاریخی باشند، اگرچه تعداد اندکی هم صرفا ناظر به واقعیت های جامعه عرب 14 قرن پیش هستند که تاریخی بودن صفت آنهاست. با این وجود روح حاکم بر همه آیات فقهی قرآن در پیوند با دیگر آیات این کتاب الهی، مناسبت با واقعیت های جامعه مومنان و دلالت های فراتاریخی و فرامکانی آنهاست که همین مهم موجب تاثیرگذاری پاینده قرآن در زمان های بعدی است. شماره ی مقاله: ۴
بررسی رویکردهای استعاری در معناداری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
177 - 208
حوزه های تخصصی:
بحث از زبان دین و چیستی آن، یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه دین به شمار می آید. در این پژوهش مقصود از گزاره های دینی تمام مقولات دینی است که موضوع و محمول قضیه قرار می گیرد. برخی، گزاره های دینی را فاقد معنا و گروهی معنادار می دانند، گرچه در نوع ارائه معنا نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. کسانی که زبان دین را معنادار می دانند، گاهی کل زبان دین و گاهی بخشی از آن را نمادین و استعاری قلمداد می کنند. از این رو مبحث استعاره، تأثیر مستقیمی در فهم آیات قرآن و تفسیر آنها دارد که با توجه به آن، بسیاری از مشکلات به صورت معناداری برطرف خواهد شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا با روشی توصیفی، مهم ترین رویکردهای استعاری در معناداری گزاره های دینی بررسی می گردد و درنهایت با روشی تحلیلی به این ارزیابی کلی خواهیم رسید که در این رویکردهای استعاری به معناداری ملاک روشن و دقیقی برای تمایز بخش های استعاری از غیر استعاری گزاره های دینی ارائه نشده است.