مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
اوصاف الهی
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۱
حوزه های تخصصی:
«معناشناسی اوصاف الهی» یکی از مهمترین مباحث حوزه خداشناسی است. در این زمینه، این مسئله بررسی میشود که اگر خداوند دارای صفات است، آیا شناسایی این صفات ممکن است یا خیر؟ در صورتی که شناخت صفات خداوند ممکن باشد معنای آنها چیست؟ آیا همان معنایی که برای صفات انسان در نظر گرفته میشود، برای صفات الهی نیز مطرح است یا خیر؟ نظریههای متعددی در پاسخ به این پرسشها از سوی اندیشمندان ادیان گوناگون ارائه شده است؛ از جمله ابنمیمون در حوزه کلام یهودی و قاضی سعید قمی در حوزه کلام اسلامی به این بحث پرداخته و قایل به الهیّات سلبی شدهاند؛ یعنی معنای اوصاف الهی را غیر قابل شناخت دانسته و آنها را به صفات سلبی برگرداندهاند. این مقاله دیدگاه این دو اندیشمند مسلمان و یهودی را مورد بررسی و نقد قرار داده است.
نظریه کارکردگرایی آلستون و معناداری اوصاف الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود، مساله ای است که از دیر باز ذهن دانشمندان و فیلسوفان دینی را به خود مشغول کرده است. ویلیام آلستون یکی از برجسته ترین فیلسوفان دین در آمریکا، نظریه «کارکردگرایی» در روان شناسی فلسفی را برای توجیه این مساله، مطرح کرده و تلاش وافری کرده تا آن را در مقالات مختلف به اثبات برساند. در این نوشتار تلاش شده است که تمام مقالات آلستون در این زمینه بررسی شود.
مفهوم شناسی اوصاف الهی در فلسفه ابن سینا
حوزه های تخصصی:
ابنسینا در باب مفاهیم اوصاف الهی دو تعبیر متفاوت دارد. در مواردی، مفهوم اوصاف الهی را امری واحد و همة اوصاف را دارای معنایی یگانه دانسته است. میتوان این قول را بر این مبنا دانست که از حقیقت واحد بسیط، که هیچ کثرتی در آن قابل اعتبار نیست، انتزاع مفاهیم متکثّر ناممکن است. با این وجود، در مواردی دیگر، ابنسینا برای هر یک از اوصاف، مفهومی جداگانه در نظر گرفته که با سلب، اضافه و یا سلب و اضافة مشخصی تعریف میشود. در بادی امر به نظر میرسد که وی، در باب مفهوم اوصاف الهی، دو دیدگاه متناقض را طرح کرده اما با توجّه به عظمت علمی شیخالرئیس، لازم است به دنبال وجه جمعی برای این دو سخن باشیم؛ تا در عین حفظ دو نظر مذکور، با تناقضی مواجه نشویم. با سیر در آثار ابنسینا درمییابیم که وی، به هنگام بررسی مسائل دشوار - خصوصاً در مسئلة توحید و صفات باری تعالی که آنها را از مشکلترین مباحث حکمی دانسته است- به سطوح معرفتی مختلف مخاطب خود توجه داشته؛ و راه جمع میان این دو دیدگاه به ظاهر متناقض نیز در همین رویکرد نهفته است. دیدگاه ابنسینا دربارة صفات الهی، در دو سطح متوسط و عالی قابل بررسی است. در سطح متوسط، کثرت اوصاف و تبیین هر یک از آنها، با سلب یا اضافهای خاص صورت گرفته است؛ به نحوی که هر یک از اوصاف حقّ تعالی، مفهومی متفاوت با دیگری دارد. اما در سطح عالی بحث، وحدت مفهومی اوصاف و ترادف میان آنها مطرح است؛ به نحوی که این اوصاف، هم در مقام حقیقت و هم در مقام مفهوم، یگانهاند و تکثّر و اختلافی در میان نیست.
تبیین رویکرد سلبی فخر رازی به زبان دینی با تأکید بر مبانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان سه طریق سنتی مورد ادعای استیور در باب زبان دینی، رویکرد فخر رازی به زبان دینی را می توان در حیطة طریق سلبی جای داد؛ زیرا دیدگاه وی در زمینة اثبات و شناخت ذات خداوند و معناشناسی برخی از اسما، اوصاف و افعال الهی بر روش سلبی متکی است. از آن جا که یکی از لوازم رویکرد سلبی به زبان دینی، بیان ناپذیری آن است این مسئله در رویکرد رازی آن جا نمایان می شود که در حیطة خداشناسی و معناشناسی برخی اسما و اوصاف الهی از قبیل اسم جلالة الله، اسمای مضمر، اسم قدوس، رؤیت خداوند، سمع و بصر و برخی از افعال الهی، بر روش عرفانی و شیوة قرآن تأکید می کند و از معرفت شهودی سخن می گوید. لذا در این قلمرو عقل انسان قادر به شناخت برخی از علوم و اسرار الهی نیست؛ حتی اگر از طریق مجاهده و مکاشفه نیز ادراک حاصل شود زبان قادر به بیان و توصیف این اسرار و احوال نیست. در این مقاله سعی می شود تا مواضع فخر رازی در این زمینه با تأکید بر مبانی زبان شناختی و معرفت شناختی آن تحلیل و تبیین شود.
معناشناسی اوصاف الهی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
93-114
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین دیدگاه اشتراک معنوی صدرالمتألهین درباره نحوه معناداری گزاره های ناظر به اوصاف الهی (مشترک با مخلوقات) می باشد. بر این اساس، ابتدا از اصل معناداری این گزاره ها دفاع کرده، نشان داده ایم که دیدگاه پوزیتویستی که معنای معرفتی این گونه گزاره ها ناتمام و خودشکن است. در گام دوم، واقع نمایی این گزاره ها و حکایت گری آن ها از امری ورای اذهان بشری تبیین شده است. سپس به کوتاهی به مهم ترین دیدگاه های موجود در نحوه معناداری این گزاره ها اشاره شده است. و در نهایت جهات مختلف دیدگاه ملاصدرا به تصویر کشیده شده است. و با تفکیک میان حمل تواطی و تشکیکی و نیز توجه به عدم دخالت ویژگی های مصادیق در معنای واژگان از نظریه اشتراک معنوی دفاع شده، اشکال «لزوم تشبیه/انسان وارانگاری» نیز دفع شده است.
امکان رویکردی تلفیقی در معناشناسی اوصاف الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای مختلفی درباب معناشناسی اوصاف الهی وجود دارند که تلاش دارند به شیوه معناداری درباره خدا و اوصاف او سخن گویند. از جمله انها می توان به رویکردهای تشبیه انگاری، تنزیه انگاری، زبان نمادین، حمل تمثیلی، زبان کارکردی و حمل تشکیکی اشاره کرد. از میان آنها، رویکرد حمل تشکیکی قابلیت های بیشتری دارد. هریک از این رویکردها به سهم خود در شناخت اوصاف الهی کاربردی دارند، اما هیچ یک قادر نیست شناخت نسبتا کاملی از صفات پیچیده و متکثر الهی به ما ارائه دهند. رویکرد تلفیقی با استفاده از مزیت های رویکردهای مذکور و اجتناب از معایب آنها، تلاش دارد تا فهم نسبتا قابل قبولی از صفات الهی به دست دهد که امکان ارتباط و گفتگو با خدا نیز به طرز معناداری فراهم گردد. در واقع این رویکرد، تلاش می کند با نظر به تقسیم اوصاف الهی به مابعدالطبیعی و غیرمابعدالطبیعی (یعنی اوصاف مشترک با انسان)، و تقسیم نوع دوم به صفات اخلاقی و غیراخلاقی (مانند علم و قدرت) و همچنین با نظر به تقسیم صفات الهی به صفات ذاتی و فعلی و ثبوتی و سلبی، متناسب با هریک از این تقسیمات و مطابق میزان سطح دانایی انسانها و کارکردهای مختلف زبانی، درباره اوصاف الهی سخن گوید. چراکه فهم عوام، محققان و خواص از مردم از خدا و اوصاف او لزوما یکسان نیست که ضرورت بکارگیری روش تلفیقی را بیشتر می سازد.
تحلیل معنایی اوصاف الهی در جزء های 28 تا 30 قرآن کریم با تکیه بر مدل معنایی لیبر و نقد این نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، 51 صفت خداوند در جزء های 28 تا 30 قرآن کریم براساس نظریه لیبر، تحلیل معنایی شده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های معنایی صفات واژگانی ایجابی خداوند در جزء های یادشده براساس مدل معنایی لیبر و بررسی میزان کارآمدی این مدل برای تحلیل معنایی صفات در زبان عربی است. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و معانی اوصاف خداوند با استناد به برخی منابع معتبر لغت و تفسیر استخراج شده اند. رجوع به فرهنگ های دوزبانه، افزون بر فرهنگ تک زبانه عربی برای حصول تسلط بیشتر نگارندگان بر معانی بررسی شده و اطمینان آنها از درستی مسیر تحلیل معنایی بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهند از میان مؤلفه های معنایی لیبر، مشخصه های پویا، درجه پذیر، وجرا و مکان در اسکلت معنایی این صفات کاربرد دارند و مؤلفه های «ماده، مقید و ساختمند» در تحلیل این عناصر واژی طرح شدنی نیست. همچنین مؤلفه [درجه پذیر] با دارا بودنِ 70 درصد، بیشترین بسامد را داشته و کمترین فراوانی را نخستی معنایی «وجرا» با 5/9 درصد به خود اختصاص داده است. در لایه اول بدنه معنایی، صفات به دو دسته تقسیم شده اند که یک گروه در مشخصه رویداد و گروه دیگر در مشخصه وضعیت با هم مشترک اند. لایه دوم بدنه معنایی هر صفت نیز از سایر صفات متمایز شده و مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی را ارائه کرده است. در پایان مشخص شده است مشخصه های معنایی لیبر کارآمدی لازم را در نشان دادن تمایزات معنایی اوزان مختلف نداشته اند و پیشنهاد شده است با افزودن مؤلفه های معنایی [مقایسه]، [مقدار] و [ثبوت] به اسکلت معنایی، تحلیل معنایی دقیق تری از این اوصاف به دست می آید. مدل معنایی لیبر در باب متن و مربوط به سیاق لفظی و بلاغت است و استناد به آن به دلیل تأکید نگارندگان بر نگاه نظریه ایِ زبان شناختی به متن قرآن است. بدنه معنایی نیز در انگاره لیبر با علم معانی مرتبط است.
کارکرد عقل و برهان در اثبات اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
73 - 88
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در آثار خود، بکارگیری عقل و استدلال عقلی را برای اثبات و فهم اوصاف الهی بطور مستقل، کارآمد میداند. با تبیین روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن میگردد که وی طرح مباحث را با محوریت «برهان» صورتبندی کرده و بحثهای مفصل و منسجمی درباره صفات الهی ارائه نموده، بگونه یی که اهم مباحث اوصاف الهی بشکل قابل توجهی تبیین و اثبات برهانی شده است. بر اساس تتبع حاضر، مهمترین برها نها و قواعد فلسفی در این حوزه، که ملاصدرا آنها را تبیین و اثبات نموده، عبارتند از: برهان وجودشناختی، قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء»، قاعده «معطی شیء، فاقد شیء نیست»، قاعده «واجب الوجود لذاته واجب من جمیع جهاته» و برهان عنایت. بحثهای مبسوط و مبتنی بر براهین عقلی ملاصدرا درباره اوصاف الهی، از یکسو حاکی از باور وی به صحت کارکرد استقلالی عقل در این حوزه و از سوی دیگر تأییدکننده توانمندی عقل در حوزه معرفت شناسی اوصاف الهی بنحو مستقل است. نتیجه حاصل از این پژوهش، رهیافتی مبتنی بر تفکیک دو کارکرد «استقلالی» و «ابزاری» عقل است که در سایر پژوهشهای مشابه، مورد توجه نبوده است. عدم تفکیک میان دو کارکرد استقلالی و ابزاری عقل، زمینه ساز نسبت دادن روش غیرعقلی و برهانی به حکمت متعالیه و حتی التقاطی بودن آن شده است. پژوهش پیش ِرو، بعنوان یک بررسی موردی در حوزه اوصاف الهی، بیانگر بُعد عقلی، برهانی و فلسفی حکمت متعالیه صدرایی است.
بررسی تطبیقی اوصاف الهی از منظر «التوحید» شیخ صدوق و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
43 - 64
حوزه های تخصصی:
این مقاله اوصاف الهی را از منظر شیخ صدوق با مراجعه به کتاب «التوحید» ایشان و صدرالمتألهین مورد بررسی قرار داده است. شیخ صدوق و ملاصدرا از جمله متفکرانی هستند که با رویکردهای متفاوتی به بحث اوصاف الهی به صورت گسترده، پرداخته اند. شیخ صدوق، روایاتی را که در مورد اوصاف الهی از معصومین: مطرح شده است، در کتاب «التوحید» گردآوری و متناسب با نظام فکری خود، گزینش نموده است. ملاصدرا نیز بر اساس مبانی فلسفی خود که متناسب با قرآن و روایات است، مبحث اوصاف الهی را مطرح و ارائه نموده است. اساس بحث اوصاف الهی در نظریات شیخ صدوق و حکمت صدرایی، بر پایه توحید و عینیت ذات و صفات، مبتنی شده است. به این ترتیب، این دو دیدگاه، اوصاف کمالی ذاتی مانند: علم، اراده و قدرت را عین ذات الهی دانسته اند و هر آنچه را که با ذات حق تعالی، ناسازگار است از ساحت مقدسش مبرّا نموده اند. بنابراین با بررسی تطبیقی و نشان دادن نزدیکی نکات مطرح شده در روایات معصومین: و دیدگاه های مؤسس حکمت متعالیه که در اصل، تشریح سخنان معصومین: در قالب نظام فلسفی خود است و همچنین با صرف نظر از اختلاف دیدگاه های شیخ صدوق و ملاصدرا، تبیینی جامع از اوصاف الهی ارائه شده است.