مطالب مرتبط با کلیدواژه

مولوی


۵۴۱.

مقایسه برخی تأویل های متفاوت مولوی از آیات قرآن در «فیه مافیه» و «مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأویل مثنوی مولوی قرآن فیه مافیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۴۰
مولوی جلال الدین از شاعران بزرگ قرن هفتم هجری است که آثار او مملو از گنجینه هایی گران بها از معارف الهی، آیات و احادیث است. مولوی درآثار خویش گاهی برداشت های دیگرگونه ای از آیات و احادیث ارائه می کند که حاکی از احاطه عمیق شاعر به علوم اسلامی به ویژه علوم قرآنی است. فهم کلام ایشان در بسیاری از موارد بدون اشراف و آگاهی داشتن از این برداشت های دیگرگونه امکان پذیرنیست؛ زیرا در برخی موارد شاعر از یک آیه در دو متن یا دو موقعیت خاص، دو برداشت متفاوت ارائه می کند. فهم این نوع آیات و احادیث در سخنان مولوی گاهی مستلزم درک معانی مجازی برخی کلمات و عبارات است که به نمایندگی از اشخاص و اشیا و نظایر آن ها چهارچوب ظاهری کلام را شکل می بخشند. این عبارات وکلمات به منزله رموزی هستند که راه بردن به آن ها و دست یافتن به حقیقت مفهوم آن ها، جز از طریق گشودنشان ممکن نیست. هدف پژوهندگان در این مقاله این است که نشان دهند مولوی به تناسب موقعیت-های متفاوت و بسته به مقتضای شرایط و هم چنین رویکرد متفاوت تربیتی، تأویل های گوناگونی از یک آیه قرآن انجام می دهد. در این مقاله با مقایسه برداشت های دیگرگونه مولوی در فیه مافیه و مثنوی شریف از یک آیه، می کوشیم خوانندگان را در فهم سخن مولوی یاری دهیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مولوی از یک آیه در شرایط خاص تربیتی برداشت ها و تأویل های متفاوتی داشته است.
۵۴۲.

تمثیل و نماد دوگانه زن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نماد مثنوی معنوی تمثیل مولوی زن ابعاد وجودی انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۳
زن در اشعار مولانا از سویی نماد عشق الهی، روح، جان، زمین و رویش است و از سوی دیگر، نماد جسم، نفس، دنیا و حرص است؛ سیمای دوگانه زن، نمودی از دوگانگی روح و جسم انسان است که بیانگر ابعاد نورانی و ظلمانی هستی است. زن نماد تجلی حق است و همزمان نماد نفس و شیطان و زمین. نمادها بازگوکننده عقاید نمادپردازان است. ازآنجاکه عقاید اجتماعی و نیز نگرش مولانا به زن، دارای دو جنبه منفی و مثبت است و از سوی دیگر، زن نیز دارای ویژگی ها و ابعاد مختلف است، نماد وی در اشعار مولانا، مدلول های متعدد و گاه مخالف پیدامی کند که به آن ها اشاره خواهیم کرد.
۵۴۳.

کُحلِ پندار: بررسی ایماژِ «زندگی به مثابه توهم اراده آزاد» در نگاه مولوی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی اسیپنوزا ایماژهای زندگی اختیار و جبر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۵۳
یکی از اصول و مبانی زندگیِ بهینه در قالب نسخه/ نقشه هایِ زندگی، مجموعه گزاره هایی است که خود علت یا یکی از مهم ترین عللِ مطلوبِ روان شناختی، یعنی آرامش و شادکامی است. این دسته از گزاره ها در ذهن و ضمیر آن گروه از متفکرانی که به تقلیل درد و رنج انسان بیشتر می اندیشند، به دلایل معرفتی و روان شناختی دقیق و عمیق تر بازنمایی شده است. باورداشتِ این گزاره که وقایع فقط به همان صورتی ممکن است اتفاق بیفتد که رخ داده و عواملی ورایِ اراده در صورت بندی یک عمل (رفتاری/ گفتاری) نقش برجسته تری دارند، یکی از این طرز تلقی هاست که می تواند علت العلل/ یکی از عللِ تحققِ مطلوب های روان شناختی باشد. در این میان مولوی با نگاه هنرمندانه و البته با رویکرد به اندیشه اشعری و اسپینوزا با نظام مندسازی این طرز تلقی، دو متفکر در طول تاریخ بشری بودند که در کنار توجه به مجموعه ایماژهای زندگی به ایماژ «زندگی به مثابه توهمِ اراده آزاد» عنایت ویژه داشته اند. در این پژوهش با توجه به مجموعه ایماژهای زندگی با عنایت به نظریه رابرت سالامون، ایماژ اخیر با توجه به تفاوت های نگره ای این دو متفکر از یک سو و وجوه اشتراک فکری ازسویی دیگر تحلیل شده است. بررسی دستگاه فکری این دو متفکر با عنایت به ایماژ اخیر نشان می دهد شادکامیِ  مستمرِ بی پایان مهم ترین قاعده زندگی مطلوب است که ارزشی کاربستی دارد؛ با این تفاوت که یکی با استخدام گزاره های تمثیلی به عنوان یکی از شیوه های استدلال و دیگری با توجه به نگره فلسفیِ صرف به بررسی و تحلیل این نوع نگره پرداخته اند. مولوی با توجه به گفتمانِ کلامی از تغییرناپذیریِ ایماژهای زندگی دفاع می کند و اسپینوزا با توجه به مفصل بندی خاص به نظام مند سازی آن پرداخته است.
۵۴۴.

تأملی در گزارش بیت هایی از کلیات شمس در فرهنگ جهانگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصحیح قیاسی کلیات شمس مولوی فرهنگ جهانگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۳۷
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگِ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحبِ جهانگیری و نویسندگانِ منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس ، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تأملاتی صورت گیرد. در این جُستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری ، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جَند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرّینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سُرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.
۵۴۵.

بررسی سبک زبانی شعر «مست و هوشیار» از پروین اعتصامی و «خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان» از مولوی با رویکرد تطبیقی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سبک شناسی پروین اعتصامی مولوی مست محتسب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۳۷
جلال الدین محمد بلخی شاعر و عارف سده هفتم از پیشروان شعر عرفانی و پروین اعتصامی از پیشکسوتان شعر عصر تجدد، یکی در سده هفتم و دیگری در دوران معاصر برای اصلاح جامعه با رویکرد های متفاوت شعر سروده اند. دراین پژوهش شعری از پروین اعتصامی «مست و هوشیار» و «خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان» از مولوی، بررسی سبک زبانی در سه محورِ آوایی، لغوی و نحوی با رویکرد تطبیقی انجام یافته است. روش تحقیق در این مقاله کیفی و کمی، مبتنی بر تحلیلی-توصیفی است. در این دو عنوان شعر که تمثیل گونه است، هر دو شاعر نقش راوی دارند که در یک گفت وگوی داستانی بیان شده است. هدف از نوشتن این مقاله چگونگی تأثیرپذیری پروین اعتصامی از مولوی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که  پروین اعتصامی  افزون بر اینکه از محتوای داستان متأثر بوده است از زبان داستان به ویژه در گزینش واج ها نیز از مولوی پیروی کرده است. آنچه در شعر پروین متمایز می نماید، چگونگی تصرف در مضامین و کیفیت ارائه داستان است. تفاوتی که در شعر مولوی به نظر می رسد عناصر عرفانی به کاررفته نسبت به شعر پروین اعتصامی غالب تراست؛  اما هر دو شعر از نظر موضوعی انتقادی، سیاسی و اجتماعی است. چنین نتیجه می توان گرفت که هر دو شعر از نگاه موضوع جنبه انتقادی سیاسی دارند؛ اما از نظر لحن کلام عناصر عرفانی در مثنوی نسبت به قطعه پروین اعتصامی غالب تر است.
۵۴۶.

حقیقت «جان شناسی» و راه کارها و پیامدهای آن از دیدگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی جان دل معرفت نفس حق تعالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۷۱
مولوی جلال الدین بلخی از معرفت نفس به «جان شناسی» تعبیر می کند: «آن که تو جان خوانیش، کی جان بود جان شناسی پیشه ی مردان بود» (مولوی، 1380، ص 1045). ایشان حق تعالی را ««جانِ جانان» و ژرف ترین لایه ی وجودی انسان بر شمرده و برای جان و روح انسانی ویژگی های ذیل را بر می شمارد: جان، جام جهان نمای هستی است به گونه ای که همه ی عوالم هستی اعم از مادّه و مثال و عقل و الوهیت، نمونه و نماینده ای در وجود انسان دارند. مولوی فربه شدن جان انسان را در گرو خودآگاهی و با خبر بودن جان از حقایق غیبی می داند. ایشان بر این باورند که دل و جان انسان می تواند از مرتبه ی جمادی تا مرتبه ی فرا عقلی و فنای فی الله سیر و تکامل نماید و به مرتبه ای دست یابد که حقیقه الحقایق در او تعیّن و تجلی پیدا کند. از دیدگاه مثنوی آدمی نباید «من» خود را با «تن» خود اشتباه گرفته و در خانه ی بیگانه سکنی گزیند؛ زیرا دل انسان از یک فسحت و فراخی برخوردار است که می تواند به مقام «کون جامع» دست یابد. مراتب وجودی انسان از دیدگاه مولوی عبارت است از: 1- جسم؛ 2- روح؛ 3- عقل؛ 4- روح وحی؛ 5- فنای فی الله. مهم ترین موانع جان شناسی از منظر مولانا: انانیت، توجه افراطی به جنبه ی حیوانی و تن، گناهان و هوس ها می باشد. از سوی دیگر صیقل دادن دل مهم ترین راه کار برای دستیابی به معرفت نفس می باشد. در این پژوهش ماهیت جان انسان و مراتب باطنی او و نیز موانع و عوامل خودآگاهی شهودی از منظر مولوی مورد بازپژوهی قرار گرفته است.
۵۴۷.

بررسی تطبیقی هفت مرحله عرفانی در آثار مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل تطبیقی هفت مرحله عرفان عطار نیشابوری مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۹۱
مراحل هفتگانه عرفانی یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل در سیروسلوک عرفانی به حساب می آیند. بررسی و فهمیدن معنی و مفهوم آن ها، سالک و رهرو راه حق را کمک می کند تا که این راه را با آگاهی بیشتری طی نماید. در این پژوهش سعی شده است با بررسی هفت مرحله عرفانی در آثارعطار و مولوی آشنایی مخاطبان را با مقامات عرفانی و طرز تلقی عرفا و صوفیان فراهم آورد. همچنین روشن کردن مفاهیم هر یک از این مقامات با توجه به نظر عطار و مولوی و بیان چگونگی کاربرد این مفاهیم در داستان های عرفانی و اخلاقی آن دو از دیگر اهداف این پژوهش است. نشان داد که در برخی موارد آراء عطار و مولوی متفاوت است . همچنین صوفیه و عرفا هر کدام نظرات مخالفی در خصوص سیر الی الله و لقاء الله دارند. آنچه در ابتدای پیدایش رسمی تصوف متأثر از غرب در ایران و حوزه تأثیر آیینی و زبانی آن به وجود آمد تا به مولوی و عطار رسید هرچند ظاهری زیبا و دگرگون بود و دائم با شریعت مداران در تضاد بود و ملغمه ای از انواع تفکرات از نوع نگرش فلاسفه یونانی و التقاطی از سایر افکار بود، جریان هایی به موازات هم و گاهی در تباین باهم را شکل داد.که در ادامه مسیر تصوف نقش بسزایی را ایفا نمود.
۵۴۸.

زبان تمثیلی ملای روم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمثیل قصه داستان مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۷۹
مولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل است . به هر قصه و داستان تمثیلی مولوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید .اشعار مولانا سخنانی معمولی در حوزه ی ادبیات نیست بلکه حکایات و تمثیل هایی حکمی و عالمانه است که اصول اخلاقی و تنوع آرا و تجارب خویش را در ضمن حکایات آورده است . رویکرد مولوی در حکایات تمثیلی معمولا مبتنی بر آموزه های عرفانی در جهت تبیین و تفسیر عالمانه موضوعات است . نویسنده کوشیده است تبحر و استادی ملای روم را در قصه ها و تمثیلات مورد بحث قرار دهد تا درجه ی تصرف و ابتکار مولانا را در طرح قصص و ایراد تمثیلات روشن و نمایان سازد . روش گردآوری مقاله ، کتابخانه ای و استفاده از منابع گوناگون و بر شیوه ی تحلیلی و توصیفی است .
۵۴۹.

خواب و بیداری دو تصویر و نشانه از دنیا و آخرت در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی خواب بیداری دنیا آخرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۱
خواب از پدیده های پیچیده و شگفت انگیزی است که از دیرباز موردتوجه انسان بوده و ذهن او را به خود مشغول کرده است و در دین اسلام جایگاه مهم و ویژه ای دارد، دانشمندان اسلامی نگاهی خاص به مقوله خواب دارند و آثار غنی و پرباری را در این زمینه به وجود آورده اند. ازآنجاکه معرفت و بیداری انسان ها از اهداف عرفا و متون عرفانی است، مقوله خواب و بیداری همواره در نزد آنان مهم بوده است. این مقاله به بررسی خواب و بیداری در مثنوی مولوی می-پردازد. مولانا با پیروی از آیات قرآنی و روایات اسلامی، خواب و بیداری را امری مهم می داند و برای آن انواع و کارکردهایی قایل است. مولانا در مثنوی خود به طور مفصل و منظم از خواب سخن نمی گوید، بلکه هرجا که لازم باشد از خواب و بیداری به عنوان ابزاری در خدمت اهداف عرفانی خود استفاده می کند. از نگاه او دنیا چون خواب و آخرت همچون بیداری است که در این مقاله سعی داریم به این دو کارکرد خواب و بیداری از دیدگاه مولانا بپردازیم.
۵۵۰.

مولانا و ابن جوزی (مأخذ حکایاتی از مثنوی در صفه الصّفوه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی مولوی صفهالصفوه ابن جوزی ادبیات تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۹۱
ابن جوزی، مورّخ و خطیب حنبلی مذهب، که حدود ده سال قبل از تولّد مولانا وفات کرد، یکی از نویسندگان کثیرالتألیف ادبیّات عرب است. صفهالصّفوه ، مشهورترین اثر او که تذکرهٔ عارفان است، منتخبی از حلیه الأولیاء قلمداد می شود. در این کتاب، ابن جوزی قصد داشته زندگینامهٔ صوفیانی را که کردارشان را موافق سنّت نبوی و سیرهٔ صحابه یافته جمع کند و حکایاتی از آنان را که بیانگر این منش باشد بیاورد. هرچند مولانا و ابن جوزی در اندیشه و روش زندگی متفاوت و گاه متضادند، در مثنوی چندین حکایت آمده که کاملاً شبیه روایت  صفهالصّفوه است. این شباهت گاه به حدّی زیاد می شود که حتّی واژگان مولانا عین واژگان روایت ابن جوزی و گاه ترجمهٔ لفظ به لفظ روایت صفهالصّفوه می نماید. در این مقاله چند حکایت بسیار شبیه مثنوی و صفهالصّفوه را بررسی کرده ایم، تا گامی دیگر در راه مأخذشناسی جامع حکایات مثنوی برداشته شود و جنبه ای دیگر از آثار مولانا روشن گردد؛ یافته های این تحقیق می تواند دست مایه تحقیقات دیگر در حوزه های ادبیّات تطبیقی، بینامتنیّت، روایت شناسی و... شود.
۵۵۱.

تجربه وحدت به روایت مولوی و ترزا آویلایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وحدت تجربه شهود مولوی ترزا آویلایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۰
وحدت، درک یگانگی و یگانه دیدن جهان هستی است که درک در سنت های فلسفی از طریق تأملات عقلانی و در سنت های عرفانی از طریق تجربه شهودی حاصل می شود. مولوی (د. 672 ق.) و ترزا (د. 1582 م.)، عارفانی از اسلام و مسیحیت در آثارشان نظراتی درباره این وحدت مطرح کرده اند که استخراج و مقایسه آنها می تواند برای فهم دقیق تر وحدت و شناخت فرایند تجربه آن مفید باشد. تبیین نظرات کم و بیش شبیه به هم این دو عارف درباره وحدت می تواند در تببین وحدت اعم از وجودی و شهودی گام مفیدی به شمار آید که در این مقاله با استفاده از روش های توصیفی، تحلیل و مقایسه مورد بررسی قرار گرفته اند. نگارش این مقاله نشان داد که نگرش غالب در آثار مولوی و ترزا بیشتر رنگ و بوی وحدت شهود دارد و هر دو عارف تجربه وحدانی را ورای تقریر می دانند. در عین حال مولوی تجربه وحدانی اش را از زبان دیگران و ترزا از زبان خود نقل می کند. برای درک و تجربه این وحدت خودشکنی و نیایش همراه با مراقبه نقش مهمی دارند. البته در اندیشه ترزا اهمیت این عوامل به مراتب بیشتر از نظر مولوی است. ترزا در بیان تجربه وحدانی به مراتب جزئی نگر و دقیق تر ار مولوی است. در عین حال در تحقق این تجربه، مولوی بر احوال آفاقی و ترزا بر احوال انفسی تأکید کرده اند.
۵۵۲.

ویلیام چیتیک و جستجوی روح اسلام در نیایش های حسینی و مفاهیم عاشورایی

کلیدواژه‌ها: امام حسین (ع) دعای عرفه سنایی عاشورا عرفان اسلامی مولوی ویلیام چیتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۸۳
ویلیام سی چیتیک، خاورشناس آمریکایی است که در زمینه تصوف اسلامی آثار ارزشمندی نوشته است. این مقاله برای شناخت ابعاد معنوی مفاهیم عاشورایی در عرفان اسلامی و آشکارسازی دیدگاه های چیتیک در خصوص ابعاد معنوی دعای امام حسین(ع) در عرفه و تأثیر ماندگار مفاهیم عاشورایی بر آثار ادیبان عارف مشرب انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که چیتیک چگونه روح اسلام را در ابعاد معنوی دعای عرفه و شرح مفاهیم عاشورایی در ادبیات عرفانی تبیین کرده است؟ فرضیه تحقیق این است که چیتیک، با کارنامه ای فاخر در مطالعات اسلامی، در آثار خود کوشیده است تا روح اسلام را در مؤلفه های معنوی و حماسی شیعی نظیر دعای عرفه امام حسین(ع) و مفاهیم عاشورایی جستجو کند. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و رویکرد بررسی کیفی آثار ویلیام چیتیک، نشان داد که چیتیک زیبایی های اسلام را در ابعاد نیایش، عرفان و حماسه عاشورا برای خوانندگان غربی روشن ساخته است. او نه تنها بعد حماسی امام حسین(ع) بلکه معنویت اسلام را نیز در میراث ایشان نظیر دعای عرفه و مفاهیم عاشورا شناسایی و تبیین کرده است.
۵۵۳.

نقد استناد نظریه «رؤیاانگاری وحی» به آرای اهل معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحی رؤیا رؤیاانگاری سروش ابن عربی مولوی غزالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۷
از منظر سروش، وحی از سنخ رؤیا و در نتیجه جزو پایین ترین مراتب تجربه های دینی است. در واقع وحی رؤیایی محصول ذهن و ضمیر خلاّق و کشّاف رسول اکرم(ص) است و ایشان در زمینه وحی نقش فاعلیت و کاشفیت را ایفا می کند. بنابراین پیامبر(ص) نه تابع خداوند، بلکه تابع کشف خویش است. در نتیجه، یگانه مؤلف قرآن حضرت محمد(ص) و رؤیای اوست. سروش دیدگاه «رؤیای رسولانه» را دارای پیشینه ای تاریخی می داند و معتقد است: برخی اندیشمندان بزرگ اسلامی از مبدعان این نظریه هستند. ایشان با ذکر برخی از عبارات اهل معرفت، آن را ناظر به محوریت پیامبر(ص) در فرایند وحی و نقش فاعلی ایشان در تولید و شکل گیری قرآن می داند. این مقاله با روش «توصیفی تحلیلی» به نقد دیدگاه سروش در باب رؤیاهای رسولانه پرداخته و با بررسی عبارات مذکور در کتب اهل معرفت، پرده از تفسیرهای ناروا و مغالطات آشکار سروش برداشته است. برخلاف برداشت های سروش، از منظر عرفا، نه تنها معانی، بلکه حروف، الفاظ، ترکیب کلمات، نظم آیات و هر آنچه «قرآن» نامیده می شود، نازل شده از سوی خداست، نه ثمره نفس نبی، و این افراد به صراحت وحی را از جانب خدا و مربوط به فضای بیداری می دانند.
۵۵۴.

تحلیل «گستاخی با حق تعالی» در داستان عمید خراسان به روایت عطار و مولوی با تکیه بر «نظریه نفی و اثبات»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گستاخی با حق تعالی داستان عمید خراسان نظریه نفی و اثبات عطار مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۸۵
این پژوهش به تحلیل مفهوم «گستاخی با حق تعالی» در داستان عمید خراسان به روایت عطار و مولوی می پردازد. بنیان نظری پژوهش براساس نظریه عرفانی «نفی و اثبات» است. این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی تدوین یافته، برآ نست تا به استناد شواهد موجود در آثار عطار و مولوی و با تکیه بر نظریه «نفی و اثبات»، به تحلیل تناقض موجود از مفهوم گستاخی با خدا در داستان عمید خراسان به روایت منطق الطیر و مثنوی پرداخته، تفسیر درستی جهت شناخت دیدگاه این دو عارف ارائه دهد.اگرچه مقایسه مفهوم گستاخی در روایت منطق الطیر با مثنوی از داستان یادشده، گویای آن است که دو روایت، از گفتمان واحدی پیروی نمی کنند، چنان که روایت عطار دلالت بر نیکوداشت گستاخی با خداوند و روایت مولوی تأکید بر نکوهش او دارد؛ اما با بررسی گستاخی در کلّیت آثار هر دو عارف می توان دریافت که دیدگاه هم سویی دارند. یعنی حال گستاخی با خدا در نگرش عطار و مولوی در دو ساحت انعکاس دارد: نخست در ساحت عبودیت که نکوهیده و درخور نفی است. دوم در ساحت عشق که نیکو و درخور اثبات است؛ ازاین رو تفاوت روایت عطار با مولوی از داستانی واحد، نشانه اختلاف دیدگاه شان نیست، بلکه نشانه اهتمام شان به پرداختن وجهی از وجوه متفاوت گستاخی است.
۵۵۵.

مولوی و کازنتزاکیس در ترازوی اندیشه و احساس با تاکید بر ساحت های نفسانی درونی (باورها، احساسات و خواسته ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روان شناسی ادبیات ادبیات تطبیقی ساحت های نفسانی مولوی کازنتزاکیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۹۴
بررسی و تحلیلِ تقابل/ تعامل/ تضاربِ اندیشه متفکران و صاحبان تجربه هنری موضوعی است که در مجموعه ساحت هایِ پژوهش های ادبی می تواند بستر و زمینه ساز درک بهتر گفتمانِ فکریِ صاحبان متون - با وجود همه تفاوت های فرهنگی - تلقی شود. در این بستر مولوی و کازنتزاکیس، دو متفکر بزرگ جهان اسلام و مسیحیت هستند که آثار آنها از منظرهای مختلف و در حالت مقایسه ای و با انگیزه های گوناگون قابل تامل است. یکی از مهم ترین این انگیزه ها، نوع اندیشه در باورمندی به ساحت های نفسانی به ویژه ساحت باورها و اعتقادات، احساسات و عواطف، خواسته ها و نیازها است که این مقاله بدان پرداخته است. نویسنده در این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی مهم ترین عناصر مشترکِ فکری این دو متفکر را با تاکید بر پنج ویژگی شخصیتی مشترک از یک سو و بارزترین عناصر و مولفه های فکری، عواطف و خواسته های مشترک از سویی دیگر واکاوی و تحلیل کرده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد با وجود همه نگره های غیرهمسو، هر دو بر اصلِ رسیدن به سعادت و شادکامیِ مستمرِ پایان ناپذیر اهتمام ورزیده اند و با توجه به ذوابعاد دیدن انسان بر ساحت نفسانی در قالب نسخه ها و دستورالعمل های مختلف توجه کرده اند.
۵۵۶.

تحلیل کارکرد تعارضات درونی در نگاه مولوی و روانشناسی و انعکاس ان در تزئینات مقبره ایشان در قونیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی ترس روان شناسان مقبره مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۷۷
مولانا جلال الدین محمد بلخی چون یک آسیب شناس و روان کاو ماهر در مثنوی، ترس های بشر را دیدگاه معرفت شناسی عرفانی که زیرساخت آن شناخت روان بشر (علم النفس) و لایه های آن است، واکاوی می کند و برای درمان، تعالی و خودشکوفایی نسخه هایی روحانی می پیچد. ریشه تمام ترس ها در نگاه مولوی، من کاذب و دروغین اوست. از تعارض و کشمکش میان من حقیقی و من کاذب سبب پیدایش دو نوع نگاه و تعریف از رویکردها و کارکردهای انسان می شود. ازآنجایی که ترس مفهومی روانشناختی است، در این پژوهش جهت غنا و گسترده کردن این مقوله از دیدگاه روان شناسان و فیلسوفان انسان گرا و اگزیستانسیالیست از آن رو که به افکار مولوی در مقایسه با روان شناسان دیگر نزدیک ترند، استفاده شده است. به غیر از کارل گوستاو یونگ، روان شناسان و فیلسوفان وجودگرای منتخب، راجرز، رولومی، ژان پل سارتر، سورن کی یر کگور، اریک فروم، اروین یالوم، آبراهام مزلو، ویکتور فرانکل، مارتین سلیگمن، کارن هورنای و.. می باشند. مهم ترین راهکارهای مقابله و رهایی از انواع ترس در آثار مولوی، دیدگاه فیلسوفان و روانشناسان مورد بحث، عبارت اند از: فلسفه غم غربت و تنهایی، کشف گنج درون، صبر، توکل و تسلیم، توبه، رویکرد به دین و دینداری، دعا و نیایش، ایمان، تعلیم و تربیت صحیح و یا تصعید و قصد متضاد در روان شناسی امروز، ترک فرافکنی، آشنایی با مواهب و حکمت های نهفته در شرور هستی، آشنایی با ریشه های تعارضات درونی و روحی و استفاده از مواهب آن، قصه درمانی، اعتقاد به قضای الهی و مواهب آن، معنایابی و معناجویی برای رنج ها و درد های بشر، آشنایی با مواهب اختیار و جبر محمود عرفانی، آشنایی با مرگ و موهبات آن، حزم و بصیرت، در حال زیستن، صلح بین ادیان در سایه وحدت، امیدواری.اهداف پژوهش:شناخت مفهوم ترس از دیدگاه مولانا با تکیه بر مثنوی معنوی.بررسی دیدگاه های عارفانه و رواشناسانه مولوی در کتیبه های مقبره وی در قونیه.سؤالات پژوهش:تفاوت نگرش به عارضه ترس از نگاه مولوی و روانشناسی در چیست؟دیدگاه های عارفانه و رواشناسانه مولوی در کتیبه های مقبره وی در قونیه چگونه بازتاب یافته است؟
۵۵۷.

پایش فراشناختی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی شناخت فراشناخت طرح واره پایش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۷۲
یکی از دغدغه های اصلی مولانا در مثنوی شرایط حصول شناخت، محدودیت و موانع تحقق آن است. توجه او به مسئله شناخت و ابعاد چندگانه آن آرای او را به مرز تفکرات نوین در باب دانش فراشناختی نزدیک می کند. مسئله شناخت برای مولانا مسئله ای چنان جدی است که هر روایت و داستانی درگیر یکی از مسائل شناخت و پیچیدگی های آن است. مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان می دهد که دانش فراشناختی یعنی نظارت و پایش شناختی از اصول مهم مثنوی مولوی است. بسیاری از کارکردها و بنیان های فراشناختی در مثنوی قابل ردیابی است که در این مقاله دو بنیان فراشناختی «طرح واره» و «نظام انگیزش شخصی» و دو کارکرد «نظارت بر فرایند شناخت» و «آگاهی از موقعیت شناخت» بررسی شد و نشان خواهد داد مثنوی مولوی به دلیل دربرگرفتن نظارت، ارزیابی، پایش و آسیب شناسی شناخت، اثری دارای ارزش فراشناختی و شناخت شناختی است. این آگاهی نسبت به شرایط حصول شناخت، مولوی را به نقد شناخت های تقلیل گرایانه و تک ساختی می رساند.
۵۵۸.

موقعیت مندی و در-نسبت-بودن بررسی محدودیت های شناخت در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت در-نسبت-بودن موقعیت مندی هیدگر مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۲
پرسش های معرفتی از دیرباز کانون توجه فلسفه غرب بوده است. از یونان باستان تاکنون، فیلسوفان همواره به موضوعاتی همچون مسئله شناخت، چگونگی آن، محدودیت های انواع معرفت و راه های عبور از آنها پرداخته اند. این مباحث نه تنها در فلسفه که در علوم دیگر نیز تأثیرگذار بوده اند؛ به طوری که هر موضع فلسفی درباره این مسائل، طیفی از مواضع متفاوت را در علوم دیگر شکل داده است. مارتین هیدگر در تلاش برای فراروی از دوپارگی ها و نگرش دوقطبی فلسفه غرب، فهم و شناخت را در موقعیت مندی، در-جهان-بودگی و در-نسبت-بودن ساختار وجودی دازاین طرح و تحلیل می کند. تحلیل هستی شناختی هیدگر نشان می دهد که شناخت امری انضمامی و از جنس درگیرشدن سوژه است و در نسبت های مختلف دازاین در پیوند با گذشته، حال و آینده او (پرتاب شدگی، درافتادگی و فراافکنی) متغیر و متفاوت می شود. این پژوهش با تمرکز بر ارتباط شناخت و فهم با موقعیت مندی دازاین به تحلیل و بررسی این مفهوم در اندیشه مولوی به ویژه در فیه مافیه و مثنوی می پردازد. هدف این پژوهش، نمایاندن این موضوع است که چگونه شناخت و خطاهای شناختی در اندیشه مولوی، در-نسبت با شرایط، موقعیت و فهم های پیشین انسان، دستخوش تغییر می شوند. مفاهیمی همچون عادت وارگی، تقلید، قیاس و... که برآمده از پیش دیدها، پیش انگاره ها و پیش دانسته های انسان هستند، به عنوان محدودیت ها و موانع شناخت درست معرفی می شوند.
۵۵۹.

بررسی دیدگاه شارحان درباره عوامل ابهام و تغییر بی قرینل مخاطب در دفتر دوم مثنوی (ابیات 52 تا 60)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم (ابیات 52 تا60) ابهام تخاطب تغییر مخاطب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۸۷
مثنوی معنوی نتیجه یک عمر سلوک و مطالعه معارف قرآنی مولانا با الگوگیری از قرآن کریم و نزدیک به شیوه بیان آن است؛ همان گونه که در آیات قرآن، محکمات و متشابهات یافت می شود و فهم بخشی از آن دشوار و مبهم و دارای پیچیدگی های لفظی و معنایی فراوانی است و باید رمزگشایی شود، برخی از ابیات مثنوی نیز این گونه است و پژوهندگان عرصه مثنوی و غزلیات مولوی، در علل و عوامل آن و راه های گره گشایی از آن، بررسی ها و واکاوی فراوانی کرده اند. در این نوشتار ضمن بررسی کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی، این عوامل و دیدگاه صاحب نظران، به شکل موردی ابیاتی از مقدمه دفتر دوم مثنوی که از نظر بسیاری از پژوهشگران و گزارشگران از موارد ابهام و بحث برانگیز است، بررسی شده و اختلاف دیدگاه ها، به ویژه از جهت مخاطب و تغییر آن، بیان گردیده است. در بررسی این دیدگاه ها مشخص شد که به دلیل شیوه ویژه مولوی و غلبه شور و شیدایی در برخی ابیات مثنوی، گاه بدون وجود واگردان در ابیات، مخاطب تغییر می یابد و خواننده و گزارنده ابیات با دشواری فراوان روبه رو می شود و هر یک از شارحان برای برون رفت از این دشواری، معنی خاصی را برگزیده اند و حتی برخی بر وجود احتمالات گوناگون در ابیات و بحث انگیزی و دشواری تعیین مخاطب واحد و تعیین نوع مخاطب، اشاره کرده اند. اختلاف نسخ و کهنگی متن، دخالت دادن دیدگاه و نگاه عرفانی یا فلسفی شارحان در فهم متن و یا تحمیل معنی بر متن، بی توجهی به حالات معنوی شاعر و شور و شیدایی او، بی توجهی به سبک زبانی و بیانی مولوی، از دیگر موارد ابهام در ابیات یادشده و شرح و برداشت گوناگون شارحان از متن است.
۵۶۰.

قاعده «کل شیء فی کل شیء» در عرفان ابن عربی، داستان دقوقی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کل شیء فیه کل شی داستان دقوقی مثنوی معنوی ابن عربی مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۸۴
داستانِ دقوقی تبیینِ تمثیلیِ قاعده «کل شیء» و بلکه ذکرِ وحدتِ وجود به لحن و سیاقِ اختصاصیِ عرفانِ مولوی است؛ بی آن که لازم باشد او را وحدتِ وجودیِ عرفان نظری بدانیم. نسبتِ داستانِ دقوقی به مثنوی، نسبتِ قاعده ی «کل شیء» به عرفانِ ابن عربی است که هر کس به مدلول و معنای آن ها توجه نداشته باشد نتوانسته است جان مایه ی عرفان نظری و نیز مثنوی معنوی را دریابد. مقاله ی حاضر معتقد است علی رغم تفاوت های زیادی که میانِ عرفان ابن عربی و عرفان مولوی وجود دارد اما توحیدِ حق تعالی اساسی ترین مفهومی است که هر دو مکتب حول آن شکل گرفته اند.مهم ترین تمثیل هایی که در داستانِ دقوقی به کار رفته اند، شمع = نور، درخت و انسان هستند. وجه اشتراکِ مهمِ تمثیل های یاد شده این است که: هر سه قایم و ایستاده و راست قامت اند: و این با مسیرِ طول و عمقِ هستی تناسب دارد. هر سه با سوختن نسبتی دارند؛ و در عینِ حال هر سه با تزکیه مرتبط اند.هستی با نور یکی است و نور از اسمای الهی است. نور و وجود، وحدتِ محض اند و همه ی کثرات، ظهورِ همین وحدت اند؛ حقیقت انسان حقیقت نوری است.