مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
ابعاد وجودی انسان
حوزه های تخصصی:
گزاره های اخلاقی موجود در متون، که در قالب جمله یا جمله ها بیان شده اند، به لحاظ ساخت، از موضوع و محمول ترکیب یافته اند. محمول این گزاره ها، از مفاهیم اخلاقیِ خوب و بد، باید و نباید، درست و نادرست و «وظیفه» تشکیل یافته است. در خصوص موضوع این گزاره ها، با توجّه به اختلافات موجود در اخلاق فضیلت و اخلاق وظیفه، دیدگاه های متفاوتی ارایه شده است. پیروان اخلاق فضیلت، بر اساس اعتقاد به فضایل و رذایل نفسانی، بر صفات پایدار نفسانی به عنوان موضوع اخلاق و گزاره های اخلاقی تأکید دارند، در حالی که طرفداران اخلاق وظیفه، با نظر به اصول و قواعد رفتار، بر افعال اختیاری انسان اصرار می ورزند. در این جستار، دیدگاه قرآن را درباره ی موضوع گزاره های اخلاقی بررسی کرده و با ذکر شواهدی از آیات الهی، به این نتیجه دست یافته ایم که، احکام اخلاقی در قرآن، گستره ای فراتر از صفات و افعال اختیاری انسان را در بر می-گیرد و موضوع گزاره های اخلاقی عبارت است از انسان و ابعاد وجودی او. به بیان دیگر، در قرآن، مفاهیم هفت گانه یِ «خوب و بد»، «باید و نباید»، «درست و نادرست» و «وظیفه»، به ابعاد پنج گانه یِ «معرفتی»، «عاطفی»، «ارادی»، «فعلی» و «شخصیت و منش انسانی»، نسبت داده شده است.
گزاره های اخلاقی قرآن و چگونگی نظام مندسازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزاره های اخلاقی قرآن را می توان در قالب قضایا و جملاتی ارائه کرد که از موضوع و محمول تشکیل یافته اند. موضوع این گزاره ها، شامل ابعادِ پنج گانه وجودی انسان، یعنی بُعد معرفتی، عاطفی، ارادی، رفتاری و منش انسان است که هریک از این ابعاد، می توانند روابط چهارگانه ای را با خدا، خَلق، خود و خلقت داشته باشند. محمول این گزاره ها نیز یکی از مفاهیم و احکام هفت گانه اخلاقی «خوب» و «بد»، «باید» و «نباید»، «درست » و «نادرست »، «وظیفه یا مسئولیت»، است. در قرآن، برای این ابعاد پنج گانه و روابط چهارگانه، احکامی اخلاقی به شکل مثبت و منفی و با استفاده از یکی از مفاهیم هفت گانه اخلاقی ارائه شده است که با ترکیب آنها، می توان گزاره های اخلاقی قرآن را در شکلی نظام مند سامان داد. در این پژوهش با توجه به کمبود پژوهش های قرآنی در زمینه نظام مندسازی گزاره های اخلاقی، کوشش شده است به روش توصیفی تحلیلی، نخست این گزاره ها، معرفی شوند و سپس، چگونگی نظام مندسازی آنها توضیح داده شود. برآیند این نظام مندسازی، ارائه مدلی جدید و چهل وجهی از گزاره های اخلاقی است که مجموعه ای از نظام های خُرد و کلان را شامل می شود.
تأملی بر ابعاد وجودی انسان در معماری با تاکید بر آیات و روایات
حوزه های تخصصی:
معماری، همواره بر اساس عقاید ساکنان آن خلق شده است و معمار اسلامی تا حد امکان به اصول، قواعد و روش های احداث خانه در آیات و احادیث توجه می نمود؛ لذا اثری که خلق می کرد، بر مبنای آن الگوها شکل می گرفت و همواره روح دینی در مسکن سنتی جریان می یافت. بر این اساس، این مقاله در جهت پاسخ گویی فرضیه ارتباط ابعاد وجودی انسان و معماری شکل گرفته است: فرضیه: بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان(به طور مستقیم و غیرمستقیم) الگوهای اسلامی درباره مسکن و محل زندگی، دریافت می شود و می توان آن ها را در طراحی مسکن معاصر به کار برد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف پژوهشی توسعه ای و از لحاظ ماهیت کیفی و اکتشافی و شیوه گرد آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است. نتیجه پژوهش آشنایی با دستورات اسلام در مبحث معماری اسلامی با نگاهی به ابعاد وجودی انسان در دو بعد مادی و معنوی است که بعد مادی نگاه به محیط زیست، جلوه های بصری، نور، بهداشت، هندسه ساخت و وسعت و بعد معنوی آن شامل؛ آرامش، تجلی توحید، عبادت و بندگی، حفظ حریم و ارتباطات است با نگاهی به آیات و روایات درصدد تبیین و توضیح این اصول و مبانی در ایجاد در معماری شهری هستیم.
مفاد قاعده لاضرر با تکیه بر مبانی انسان شناسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۶
75 - 101
حوزه های تخصصی:
با آنکه نصوص شرعی متعددی بعنوان مدرک قاعده مزبور مورد استناد فقها واقع شده است. اما بدون تردید، قبح ضرر و حسن جلوگیری از آن و در نتیجه نهی از اضرار، از احکامی است که عقل، صرفنظر از متون شرعی یا ادله نقلی، به آن حکم می کند و از مستندات عقلیه است. ازآنجا که پایه و اساس دلایل قرآنی ، روایی و اجماع مربوط به قاعده لاضرر بازگشت به دلیل عقلی و ارتکاز عقلایی آن دارد ، به نظر می رسد که تبیین این دلیل دارای اهمیت زیادی باشد . اهمیت این تبیین به گونه ای است که می تواند ملاک و معیاری برای قضاوت پیرامون دیدگاه های مختلفی گردد که در باره مفاد این قاعده مطرح شده است. بنابراین مهمترین پرسش در مورد این قاعده این است که چگونه می توان دلیل عقلی مربوط به آن را تبیین نمود؟ این مقاله درصدد است با تکیه بر مبانی انسان شناسی قرآن کریم که در واقع در بستری فلسفی مطرح شده است، دلیل عقلی مزبور را تبیین نماید. با توجه به همین تبیین است که می توان دیدگاه نوینی در باره مفاد قاعده مطرح کرد.پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مبانی انسان شناسی قاعده لاضرر و لاضرار می پردازد.
تمثیل و نماد دوگانه زن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
253 - 276
حوزه های تخصصی:
زن در اشعار مولانا از سویی نماد عشق الهی، روح، جان، زمین و رویش است و از سوی دیگر، نماد جسم، نفس، دنیا و حرص است؛ سیمای دوگانه زن، نمودی از دوگانگی روح و جسم انسان است که بیانگر ابعاد نورانی و ظلمانی هستی است. زن نماد تجلی حق است و همزمان نماد نفس و شیطان و زمین.
نمادها بازگوکننده عقاید نمادپردازان است. ازآنجاکه عقاید اجتماعی و نیز نگرش مولانا به زن، دارای دو جنبه منفی و مثبت است و از سوی دیگر، زن نیز دارای ویژگی ها و ابعاد مختلف است، نماد وی در اشعار مولانا، مدلول های متعدد و گاه مخالف پیدامی کند که به آن ها اشاره خواهیم کرد.
رفتارشناسی قرض الحسنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
61 - 78
حوزه های تخصصی:
ساختار انگیزشی حاکم بر نهادهای مالی تأثیر به سزایی در کارکرد آنها دارد. بدیهی است در صورتی که نگاه ما به ساختار انگیزشی مربوط به یک نهاد مالی تغییر پیدا کند، این امکان وجود دارد که در کارکرد آن نیز تغییرات قابل مشاهده ای بوجود آید. بسیاری برآنند که نهاد قرض الحسنه به دنبال رفع نیاز وام گیرندگان می باشد. این مقاله این فرضیه را پی گیری می کند که نهاد قرض الحسنه در اصل به دنبال رفع نیازهای معنوی و اخروی وام دهندگان می باشد. در صورتی که این فرضیه به اثبات برسد، نهاد قرض الحسنه در ابتدا باید به دنبال نشان دادن نقش خود در رفع نیازهای معنوی و اخروی وام دهندگان باشد. در این صورت است که مشکل عرضه وجوه حل شده و تعادل بین عرضه و تقاضا به وجود می آید. نوآوری مقاله در تغییر نگاه به ساختار انگیزشی نهاد قرض الحسنه می باشد.