مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
حافظ
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۹)
173 - 191
فرهنگ های فارسی و شروح حافظ برای واژه گلگشت معانی ای برشمرده اند که متون کهن آن ها را تأیید نمی کند. نگارندگان در نوشتار حاضر با بررسی شواهد گوناگون نشان خواهند داد که واژه گلگشت به معنی «گردش، تماشا، سیر، تفرج» است. بر این اساس، اولاً جزء نخست این واژه ربطی به گُل ، چه به معنی حقیقی («وَرد، گل سرخ، رُز») و چه به معانی مجازی («خوشایند»، «عظیم» و ...)، ندارد و ثانیاً گلگشت در ترکیب گلگشت مصلا به معنی اسم مکان نیست بلکه معنی مکانی صرفاً از مصلا استنباط می شود. در بخش دوم مقاله، بر اساس شواهد گویشی و با استناد به برخی تحولات تاریخی زبان های ایرانی، ریشه جدیدی برای جزء نخست این واژه پیشنهاد شده است. به نظر نگارندگان گل در گلگشت گونه ای از گَرد (بن مضارع گشتن ) است و گلگشت در اصل * گردوگشت بوده و ساختاری مشابه گیروگرفت و امثال آن دارد.
رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی صورت پذیرفته است. واژه های «بلبل»، «باد صبا» و «گل» اضلاع یک رابطه احساسی و عاشقانه هستند. هر سه واژه بکارگرفته شده در اشعار این شاعران دارای رویکردی تمثیلی درباره نمادهای مختلف هستند. اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که شناخت بهتر اضلاع تشکیل دهنده این رابطه می تواند کمک موثری به ما در شناخت ویژگی های شعری شاعرانی چون خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی نماید. این تحقیق با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و با بررسی دیوان اشعار این شعرا و منابع پیرامونی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بلبل، تمثیل عاشق، باد، نسیم، صبا یا باد صبا تمثیل یک رابط و پیغام رسان در حال تردد میان عاشق و معشوق و گل به عنوان مظهر زیبایی طبیعی تمثیلی از معشوق جلوه می نماید. با بررسی اشعار شاعران مورد نظر عناصر فراوانی از طبیعت اعم از باد، حیوانات و گیاهان به چشم می خورد که همراه با کنایه، استعاره، تشبیهات و ترکیبات زیبایی هستند. این رویکرد تمثیلی در اشعار و غزلیات حافظ از برجستگی بیشتری نسبت به خاقانی و بیدل دهلوی برخوردار است. این پژوهش در صدد است تا با بررسی رویکرد تمثیلی این نمادها به مقایسه کارکردهای آن ها در اشعار این شاعران بپردازد.
بررسی تطبیقی عشق و عقل در اشعار حافظ و آثار فارسی سهروردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مضمون های مشترک قابل مقایسه در اشعار حافظ و آثار فارسی شیخ اشراق، مفهوم عشق و عقل است. همان اندازه که سهروردی در جایگاه حکیم در تک تک رساله های فارسی خود به عقل پرداخته، در سراسر دیوان خواجه شیراز نیز سخن از عشق است و هر دو در آثار خود نظری نیز به مفهوم مقابل آن داشته اند. اگر سهروردی حکیمی است که دل هم در گرو عقل دارد و هم عشق، حافظ نیز شاعری اندیشمند است که از مقوله عقل غافل نمانده، همواره در اشعارش به نقد آن پرداخته است. در مجموعه آثار فارسی سهروردی تنها یک رساله به عشق اختصاص دارد، ولی به جرأت می توان گفت، وی حق مطلب را در مورد عشق ادا کرده، به مراحل و مراتب مختلف آن پرداخته و نقش و جایگاه عشق را در حکمت اشراقی به خوبی تبیین کرده است. پژوهش حاضر بیش از سایر رساله ها از رساله فی الحقیقه العشق بهره برده است؛ چرا که بیشتر با اشعار حافظ قابل مقایسه و تطبیق است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام گرفته است. نتیجه این که از نظر شیخ اشراق عقل و عشق لازم و ملزوم یکدیگرند. عشق زاده عقل است و برای رسیدن به عقل کل که در نزدیک ترین فاصله با نورالانوار است، راهی به جز عشق وجود ندارد. از آن سو، حافظ به ندرت از عقل قدسی سخن می گوید و به جز ابیاتی چند، هر جا سخن از عقل می آورد، منظور او عقل جزئی است و در قیاس میان عقل و عشق آنچه برای او اصالت بیشتری دارد، عشق است. این دو متفکر، با وجود اختلاف نظرهایی، در بیان روشِ نائل شدن به حقیقت و در رجحان عشق بر عقل برای وصول به جمال و کمال مطلق با یکدیگر هم رأی و هم عقیده هستند.
بررسی و تحلیل انگیزه های حافظ از خلق شخصیت رند در دیوان غزلیات با رویکرد به مبانی اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ در آیینه دیوان غزلیات، ضمن پرداختن به مسائل غنایی، عاشقانه، عرفانی و ... از موضوعات سیاسی و اجتماعی، خاصه حقوق بشری هم سخن گفته است. او در ابیات مختلف، بارها به کاستی های حقوق انسان ها اعتراض کرده و مخاطبان خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رعایت آن فراخوانده است. حافظ برای تحقق این هدف نوآوری هایی انجام داده که پرورش شخصیت رند از آن جمله است. مسأله اصلی پژوهش حاضر که مبتنی بر منابع کتابخانه ای و روش مقایسه ای است، بررسی انگیزه های حقوق بشری حافظ از پرداختن به شخصیت رند است تا به این پرسش پاسخ داده شود که شاعر از این طریق به چه حقوق انسانی اشاره کرده است؟ فرضیه اصلی تحقیق بر این اصل استوار است که تمرکز حافظ بر مفاهیم مهمی چون: برابری و عدالت اجتماعی؛ امنیت فردی و اجتماعی؛ آزادی های سیاسی، عمومی و روانی؛ کرامت و شأن انسانی؛ حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از طریق بازنمایی کنش های گفتاری و عملی شخصیت رند، قابل تأمل بوده است. در مجموع رندآفرینی حافظ در دیوان غزلیات، تلاشی انتقادی و اعتراضی برای برجسته کردن محرومیت های مرتبط با حقوق بشر در جامعه ایرانی و افزودن بر گستره شناخت و بینش مردم تحت ستم بوده است. همچنین، از این طریق، دوگانه «خودی/ بیگانه» در کلیت ساختار سیاسی جامعه ایرانی تشریح و برجسته سازی شده است.
بررسی برگردان تقابل های معنایی غزل های حافظ در ترجمه علی عباس زلیخه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شعر حافظ بسیار ظریف و رمزآلود است. در غزل های او واژگان با دقت و ذوق زیبایی شناسانه سرشاری انتخاب شده اند؛ به نحوی که تمامی واژگان به نوعی با هم پیوند دارند و درهم تنیده اند. یکی از ویژگی های زبانی حافظ، هم آوری واژگان متقابل با یکدیگر است. واژگان متقابل بیت های حافظ نه تنها با یکدیگر پیوندهای معنایی آشکار و نهان دارند با دیگر واژگان نیز مرتبطند. از این رو، فهم رابطه مفهومی واژگان و به شکل خاص واژگان متقابل، نقش زیادی در کشف معناها و زیبایی های شعر حافظ دارد. به همین خاطر، در این پژوهش سعی شده است که نمونه هایی از تقابل های معنای «مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، ضمنی» در غزل های حافظ انتخاب، رابطه مفهومی آن ها با دیگر واژگان بیت تحلیل و کارکرد معنایی و زیبایی شناسانه آن تبیین شود. سپس ترجمه علی عباس زلیخه از تقابل های معنایی و کارکردهای آن نقد شود. نتایج پژوهش بیانگر این است که تقابل های مورد بحث -به شکل خاص تقابل های ضمنی- معانی بلاغی روشن و پنهان بسیاری را در شعر خلق کرده اند و کوچک ترین تغییری در تقابل و تعادل واژگان، سبب می شود که معناها و انسجام بیت، تا حد زیادی فروکاسته شود.
جلوه های صلح و بشر دوستی در اشعار مولانا، حافظ و سعدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: روش ها: در این تحقیق از روش توصیفی کتابخانه ای استفاده و اطلاعات مورد نیاز بر حسب موضوعات بشر دوستانه دسته بندی شد. نتیجه گیری: هر سه شاعر – مولانا و سعدی و حافظ – اندیشه ای بشری و جهانی، و به دور از تع صب و قشری نگری دارند و توصیه به صفات نیکی چون مدارا، بخشش، گذشت، احسان، بلندنظری، آزاد اندیشی، عیب پوشی، تساهل و تسامح که زمینه ساز برقراری صلح و آشتی است، در آثار هر سه شاعر جایگاهی خاص دارد.
تبیین امکان جایگزینی اشعار حافظ با مقوله های دو پرسشنامه ی تشخیص عشق استرنبرگ: یک مطالعه تطبیقی
حوزه های تخصصی:
عشق یک پدیده ی انسانی و فرهنگی است و می تواند حوزه مشترک مطالعه در روانشناسی و ادبیات قرار گیرد. در روانشناسی انواع مختلفی از تعاریف عشق وجود دارد، یکی از متمایزترین این تعاریف توسط استرنبرگ به نام نظریه مثلثی بیان شد که از سه مولفه صمیمیت، تعهد و شور تشکیل می شود. در ادامه استرنبرگ برای ارزیابی مجدد نظریه خود، عشق به مثابه یک داستان را معرفی می کند. استرنبرگ با رویکردی روانسنجی به طراحی دو پرسشنامه با هدف تشخیص نوع ارتباط عشقی و تخمین تداوم روابط زناشویی بر اساس تشابه داستان عشقی زوجین اقدام کرد. از آنجا که غزل حافظ به عنوان یکی از ستون-های ادبیات فارسی بسیاری از مفاهیم عاشقانه را خاطرنشان می کند و در اعجاز حروفش دوست داشتن را تجلی می دهد، این پژوهش با هدف تبیین امکان جایگزینی اشعار حافظ با مقوله های دو پرسشنامه ی تشخیص عشق استرنبرگ به شیوه ی تحلیل تطبیقی انجام شد. یافته ها امکان جایگزینی اشعار حافظ برای شناسایی عشق از طریق توصیف ویژگی های روانشناختی شعر حافظ از قبیل فرافکنی ذهنی، مرکز اراده، تخیل، عاطفه و امیدواری و هم ارز قراردان آنها با جوانب نظریه عشق به مثابه یک داستان را نشان می دهد. همچنین با ردیابی مضامینی چون وفای به عهد، اخلاص، بی تابی، وفاداری، همدلی، تقسیم دارایی ها با معشوق و .... مشخص شد که حافظ به عنوان یک روانشناس به عشق کامل توجه داشته است
دردانه عشق (شرح بیتی از حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
15 - 23
حوزه های تخصصی:
نسج و بافت بیان در شعر حافظ، علی رغم سادگی و روشنی بیشینه ابیات و تعابیر، بر شبکه معنایی پیچیده و عموماً پنهانی مبتنی است که گاه معانی عمیق و دقیق مستتر در آن، چندان در بادی امر رخ نمی نماید. به همین سبب، ابیات متعددی از دیوان وی، تنها با تأملات و بازخوانی های مکرر است که در معرض فهم و منصه ظهور قرار می گیرد. ازجمله این ابیات، این بیت مشهور است که «عشق دُردانه است و من غواص و دریا میکده/ سر فروبردم در آنجا تا کجا سر برکنم» (از غزل مشهورِ «من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم»)؛ بیتی که شارحان و حافظ شناسان به گواهی آثارشان، معنای آن را روشن و سرراست تلقی کرده اند. نویسنده جستار حاضر، علی رغم این تلقی عمومی، با تکیه بر بازخوانی دقیق تر و تأمل در شبکه معنایی پیچیده و به هم تافته اجزا و مفردات بیت، می کوشد در عین نقد تلقی مذکور، معنای مستنبط خود را از بیت با خوانندگان در میان نهد. تبارشناسی تعابیرِ شاعرانه و مفاهیم صوفیانه بیت مذکور، ارتباط مکتب عرفانی حافظ با اندیشه های احمد غزالی و کتاب سوانح او را نشان می دهد.
سیمای درخشان «شاه منصور» در سروده های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
227 - 256
حوزه های تخصصی:
سیمای درخشان «شاه منصور» در سروده های حافظ امیرافشین فرهادیان * علی محمدی * * چکیده بهره گیری حافظ از ظرفیت شعر برای بیان عقیده و جهت گیری نسبت به هسته ی قدرت سیاسی و رخدادها و تحولات آن عرصه، اهمیت رویکرد تاریخی- سیاسی در به دست دادن درک جامع تر و دقیق تر از شعر او را برجسته می کند. ارتباط نزدیک حافظ با دربار به دلیل جایگاهش به عنوان شاعری بهره مند از قبول خاطر خاص و عام و نیز به اقتضای شغل دیوانی اش، موجب شده که او شناختی دقیق از شاهان و شاهزادگان و وزیران و دیگر رجال متنفذ عصر خویش داشته باشد. داوری حافظ نسبت به بسیاری از ایشان در سروده هایش بازتاب دارد. دراین میان تصویری که از شاه منصور مظفری در دیوان حافظ ترسیم شده است، جلوه گاه سیمای شاهی آرمانی و دلخواه است که در میان دیگر ممدوحان موردعلاقه ی شاعر، جایگاه ممتازی دارد. زمانی اهمیت این جایگاه بهتر درک می شود که توجه داشته باشیم حافظ این داوری را در سال های پایانی زندگی و از پس تجربه ی برآمدن و فرورفتن حاکمان و صاحب قدرتان پرشمار به دست می دهد. هدف این جستار بررسی سیمای شاه منصور مظفری در سروده های حافظ و انطباق آن با منابع تاریخی معتبر به روش تحلیل محتوا (رویکرد توصیفی- تحلیلی) است تا از رهگذار آن بتوان برای جایگاه سپند و ارجمند او نزد حافظ، توضیحی منطقی یافت. واژه های کلیدی : بازتاب رویداد تاریخی، حافظ، شاه منصور مظفری، مغنی نامه . * دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ابوعلی سینا همدان afshin.farhadian@gmail.com ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ابوعلی سینا همدان khoshandam.ali2@gmail.com (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله: 16/5/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 24/9/1400
جایگاه و تأثیرزبان فارسی و شاعران فارسی زبان بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
257 - 289
حوزه های تخصصی:
ادبیات اسلامی با دعوت ابوالحسن ندوی درهند پا به عرصه ظهور گذاشت. به دنبال دعوت وی نظریه پردازان مختلفی به نظریه پردازی در ادبیات اسلامی روی آوردند. سید قطب وبرادرش محمد قطب وبه دنبال آنها نجیب الکیلانی وعماد الدین خلیل، اصلی ترین نظریه پردازان ادبیات اسلامی به شمار می آیند. در این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی انجام شد مشخص شد أبوالحسن ندوی با توجه به آشنایی اش با زبان فارسی وشاعران فارسی زبان، تاثیر زیادی از آنها گرفت. ندوی با معرفی برخی شاعران فارسی زبان جایگاه زبان فارسی در ادبیات اسلامی را مورد توجه قرار داد. در این میان شاعران فارسی زبان مخصوصا محمد اقبال ، مولانا جلال الدین، حافظ وسعدی بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی تاثیر گذار بودند. این تأثیر را می توان در دیدگاه های آن ها نسبت به زبان فارسی وشاعران فارسی سرا پیگیری کرد. به عنوان مثال ندوی وکیلانی کتاب های جداگانه ای در باره شعر واندیشه اقبال لاهوری نگاشتند که منبعی برای طرفداران ادبیات اسلامی شد. میزان تاثیر شاعران ایرانی در نظریه پردازان ادبیات اسلامی متفاوت است وبیشترین تاثیر را در ابوالحسن ندوی می توان دید.
معنایابی استعاره «بت» در اشعار عرفانی حافظ و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
155 - 182
حوزه های تخصصی:
یکی از استعاره های عارفانه در اشعار شاعران عرفان گرا، تطبیق لفظ و مفهوم بت با خدای متعال است. در این استعاره چند وجه شبه می توان جست: نخست نگاهی جمالی به بت؛ زیبارویی پرستیدنی که هر آنچه را زیبنده کمالش است داراست. دوم رویکرد جلالی به بت؛ معشوق عشوه گر و پُرنازِ بی توجه به عاشقان خویش، با دلی از سنگ که البته بی توجهی ظاهری او به مشتاقانش به سبب مصلحت خود آنان است. توصیف خدای متعال با لفظ بت، تناقض آشکار با بخش اعتقادات دین اسلام دارد. معنای موردنظر عارفانی همچون حافظ و امام خمینی از بت و صفات و ظهورات نسبت داده شده به او در خصوص خدا چیست؟ فرضیه این تحقیق این است که با قطع نظر از معنای منفی بت که در مواردی اندک در آثار این دو شخصیت بازتاب یافته است، در نگاه عرفانی آنان، بت در خصوص خدای متعال، حقیقت و درباره بتی که مشرکان می آرایند و می پرستند مجاز است.
احتمالِ الحاقی بودن غزلی مشهور در دیوانِ حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
141 - 155
در بسیاری از دست نویس ها و دیوان های تصحیح شده حافظ، غزلی با مطلع «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما/ چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» آمده است که به اعتقاد بسیاری از حافظ پژوهان و مصحّحان، اصیل است و حتی بسیاری معتقدند که خواجه این غزل را تحت تأثیر داستان شیخ صنعانِ عطار سروده است. اما محمّدامین ریاحی آن را الحاقی دانسته است و سلیم نیساری آن را در دیوان حافظ مصحَّح خویش جزو غزل های الحاقی آورده است. در این پژوهش، غزل مذکور را بر اساس دو اصل مهم در متن شناسی، یعنی نسخه شناسی و سبک شناسی، مورد بررسی قرار می دهیم تا درجه اصالت آن آشکار شود.
مقوله بندی مراتب زیبایی در شعر حافظ؛ از «حُسن» تا «آن» به شیوه هرمنوتیکِ متن (کلاسیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی ها در شعر حافظ لایه بندی شده اند و درجاتی دارند. پژوهش پیش رو برای تبیین مراتب زیبایی در غزل حافظ، می کوشد درجات زیبایی و روابط میانشان را دریابد، بنابراین بر پایه هرمنوتیک کلاسیک و شیوه «شلایرماخر»، متن غزل حافظ را تفسیر فنی و تفسیر دستوری کند. ابتدا برای تفسیر فنی، معانی لغوی و اصطلاحی واژگان «حسن» و «آن» را در آرای متفکران مسلمان بازشناسی و در شرایط خاص زمانی- مکانی، تبیین می نماید، آن گاه برای تفسیر دستوری، به تبیین ویژگی های معناشناسانه واژگان هم سنگ زیبایی، کلمات ملازم حسن و اصطلاحات مکملش می پردازد و بر پایه بسامد این اصطلاحات، هم زمان دست به تفسیر کمّی و کیفی می زند. نتیجه این که به استناد بسامد واژگانی و مصادیق زیبایی، «حسن» به عنوان مفهومی که با استفاده از «علم نظر» سنجیده می شود، نخستین و ساده ترین مفهوم زیبایی در غزل حافظ است و به دو گونه «حسن خداداد» و «حسن بسته زیور» تفکیک می شود. «حسن خداداد» دارای مراتب و پله های «لطف»، «ملاحت» و «آن» است. «لطف» مرتبه ای است بالاتر از «حسن»؛ در واقع کیفیتی است که بر «حسن» افزوده شده است. «ملاحت» کیفیتی است که درک می شود ولی قابل وصف نیست و در نهایت «آن» کیفیتی رمزآمیز و غیرقابل وصف در معشوق است که همگان توان درک و تشخیصش را ندارند. در نظام زیبایی شناختی ذهن حافظ، «آن» به عنوان «سرنمون» در کانون توجه او جای گرفته و معیاری است برای رد یا قبول دیگر صفات زیبایی شناختی.
تحلیل پیوندهای بینامتنیتی قصاید پروین اعتصامی و غزلیات حافظ بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله در این پژوهش نشان دادن تأثیرپذیری زبانی و اندیشگی پروین اعتصامی از حافظ است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت است. بینامتنیت بر اثرپذیری و اثرگذاری متون بر یکدیگر استوار است. بر مبنای این رویکرد، هیچ متن یگانه، اصیل و منحصربه فردی وجود ندارد. همه متون از متون پیش از خود تأثیر پذیرفته اند و بر متون پس از خود تأثیر می گذارند و این امر ناظر بر ویژگی گفت وگومندی متون است. ژولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را در اواخر دهه شصت میلادی مطرح کرد. ژرار ژنت ازجمله نظریه پردازانی است که بینامتنیت را به گونه ای کاربردی بدل کرد و آن را ترامتنیت نامید. نتایج حاصل از بازخوانی قصاید پروین اعتصامی، بیانگر وجود روابط بیش متنی و فرامتنی قصاید این شاعر و غزلیات حافظ از میان اقسام پنج گانه روابط بینامتنی ژنتی (بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت) است. روابط فرامتنی میان برخی از ابیات پروین و حافظ نشان دهنده پایبندی پروین به اصول فکری و فرهنگی ادبیات کلاسیک فارسی و موضع انتقادی حافظ در این امور است.
بررسی و تحلیل شیوه های اقتباس شاعران معاصر از ضرب المثل های اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
123 - 152
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها آینه فرهنگ عامه هستند که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابند و می توان با بررسی آن ها به شیوه تفکر و روح عامه یک سرزمین دست یافت. مضامین تعلیمی ضرب المثل ها بر عوام و خواص جامعه تأثیری بسزا دارد و شاید همین یکی از عوامل مهم ماندگاری آن طی قرون متمادی باشد. غزلیات حافظ سرشار از تمثیلات است. ایجاز زبان اشعار او سبب شده است مقبول طبع مردم صاحب نظر شود و هفت سده، در اذهان و زبان این مرزوبوم باقی بماند. در شعر معاصر چه از نوع نیمایی باشد یا غزل معاصر، الگوبرداری از زبان و اندیشه حافظ دیده می شود. در این پژوهش با مطالعه آثار هجده شاعر معاصر، انواع تأثیرپذیری و اقتباس از ضرب المثل های غزلیات حافظ در اشعار آنان، کشف و استخراج شده است؛ نیز وام گیری صریح و غیرصریح از 110 ضرب المثل غزلیات حافظ در اشعار آنان دیده می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مضامین اندرزگونه، توصیه های شاعرانه، تشویق، نهی و تحذیر ضرب المثل های دیوان حافظ در شعر معاصر بازآفرینی شده است. شاعر معاصر چه در محور فرم و صورت و چه از جنبه مضمون و محتوا، گاه به صورت نقل قولی شاعرانه برای بیان تأثرات و گاه به منظور نقد شرایط روزگار، از آموزه های نهفته در محتوای ضرب المثل های اشعار خواجه وام می گیرد و می کوشد با افزودن و یا اندک تغییراتی در واژگان، تمثیلات اشعار او را بازآفرینی کند.
نگاهی به چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ و اعلامیۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
107 - 130
حوزه های تخصصی:
مفهوم حقوق بشر در همه فرهنگ ها مورد احترام بوده و قوانین متعددی در این باره وضع شده است و لزوماً منحصر به دوران معاصر نیست. به این اعتبار که ادبیات، جلوه گاه فرهنگ منعکس در بطن و متن جامعه است، بازتاب مصداق های حقوق بشر در آن دیده می شود. در گستره ادبیات فارسی، حافظ در آیینه دیوان غزلیات، ضمن پرداختن به مسائل غنایی، عاشقانه، عرفانی و ... از موضوعات حقوق بشری هم سخن گفته است. او در ابیات مختلف، بارها به کاستی های حقوق انسان ها اعتراض کرده و مخاطبان خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رعایت مبانی آن فراخوانده است. حافظ برای تحقق این هدف نوآوری هایی انجام داده که پرورش شخصیت رند از آن جمله است. در این پژوهش با استناد به منابع کتاب خانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ (با رویکرد به کنش های رند) و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رندآفرینی حافظ در دیوان غزلیات، تلاشی انتقادی و اعتراضی برای برجسته کردن محرومیت های مرتبط با حقوق بشر در جامعه ایرانی و افزودن بر گستره شناخت و بینش مردم تحت ستم بوده است. همچنین، از این طریق، دوگانه «خودی/ بیگانه» در کلیت ساختار سیاسی جامعه ایرانی تشریح و برجسته سازی شده است. دیگر آنکه، مفاهیم بنیادی ذکرشده در اعلامیه حقوق بشر، منحصراً ریشه در دنیای معاصر ندارد و فرازمانی و فراتر از جغرافیایی مشخص است.
تسلط گفتمان قرآنی بر ذهن و زبان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ، قرآن را حافظ بود و نه تنها آن را از برداشت و به چهارده روایت می خواند؛ بلکه قرآن بخشی از وجود و هستی اندیشگی و روحی-معنوی او شده بود. ذهن و زبان انگار یکی هستند. هر آن چه که در انبان ذهن است، از زبان خارج می شود و هر آن چه از زبان خارج می شود، ذهن را تشکیل می دهد، انگار که بین این دو رابطه ای نه دیالکتیکی بلکه مکملی وجود دارد و این دو در حال تکمیل یکدیگرند. زبان حافظ که می سرود، حتی در آن اوقاتی که غزل عاشقانه می سرود، ناخودآگاه بخشی از آن با زبان قرآن مزین بود، چرا که ذهن حافظ از زبانش همان چیزی را برون می داد که گفتمان مسلط بر روح و جسم و ذهن وی شده بود. مدت زمان زیادی بود که حافظ به قرآن و فراگیری علوم قرآنی مشغول بود و هویداست یادگیری کودکی بر زهن و زبان، لوحی است خاموش ناشدنی و این چنین بود که آن کودک مکتب قرآن رفته، بعدها در زیباترین شکل ممکن آموخته های قرآنی اش را در زیبایی شناسانه ترین شکل ممکن سرود و جهانی زیبا را برساخت که هنوزم جامعه بشری، نظیر آن را خیلی کم به خود دیده است. راستی آن ذهن و زبان وقاد چگونه بود که هر چه را که می سرود، بویی از اسرار معرفت قرآنی از آن به مشام می رسید؟ این نوشتار بخشی از این زیبایی های قرآنی را در شعر و زبان شعری حافظ و تسلط این گفتمان را بر زبان لفظی و محتوایی او آشکار کرده است و در تحلیلی معناکاوانه، مفاهیم قرآنی را استخراج کرده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که کمتر شعری از حافظ را می توان یافت که معرفتی قرآنی در قالب واژگان و مفاهیم و معنا و ساختار کلامی در آن رسوخ نکرده باشد و حافظ به بهترین شکل ممکن آن را هنرمندانه در کلام خود به جلوه نگذاشته باشد.
نقد و تصحیح دوازده بیت از حافظ بر اساس مستندات متنی و شگردهای بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۶
74 - 102
رسم پیشین در تصحیح متون این بوده است که اقدم نسخ را مطلقاً اساس قرار داده و به جز در مورد غلط های فاحشِ نسخه اقدم، عدول از قدیمی ترین ضبط را جایز نمی دانسته ا ند. این روش هرچند در اغلب متون مصحَّح، قرین صواب بوده، لیکن سرشت و سرگذشت دیوان اشعار حافظ و شیوه تدوین غزلیات او به گونه ای است که در کار تصحیح شعر او، تکیه صِرف بر اقدم نسخ، همیشه به کشف ضبط برتر منجر نمی شود. از یک سو حافظ پیوسته در کار تکمیل جنبه های مختلف شعر خود و احیاناً حک و اصلاح آنها بوده و از دیگرسو، خود اقدام به تدوین اشعارش نکرده است و قدیم ترین نسخه مدوّن دیوان حافظ، مورّخ به تاریخی بعد از وفات اوست که به قول مشهور، به دست محمد گلندام سامان یافته است. محتمل است علاوه بر او، کسان دیگری نیز به جمع و تدوین غزلیات حافظ همت گماشته باشند. بر این اساس، علاوه بر اینکه با چندین نسخه اصل یا همان مادرنسخه مواجه هستیم، وجود نسخه های متعدد فرعی و نیز تصرفات کاتبان دیوان او، تعدد ضبط ها را باعث شده به گونه ای که صِرف مراجعه به نسخ کهن تر موجب از میان برخاستن اختلاف نظرها در مورد ضبط برتر نمی شود. در چنین حالتی یکی از راه ها بررسی ابیات مورد اختلاف بر اساس مستندات متنی و شگردهای بلاغی است. در این مقاله ضمن توجه کامل به وضعیت نسخ در خصوص دوازده بیت از دیوان حافظ، ضبط نهایی آنها را بر اساس همان مستندات و شگردها پیشنهاد کرده ایم.
بررسی پیوند معنایی در چند غزل از حافظ با تکیه بر نظریّه ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
از مسائلی که درباره شعر حافظ همیشه مطرح و چالش برانگیز بوده، موضوع پیوند معنایی در بین ابیاتِ غزل های حافظ بوده است. برخی از موافقان وجود انسجام و پیوند معنایی در ساختار غزل های حافظ، باور دارند که ابیات غزلیّات حافظ، شاید در نگاه نخست، گسسته به نظر آید؛ ولی دارای انسجام و هسته مرکزی است که سایر ابیات یک غزل، با آن ارتباط معنایی دارند. در مقابل آن ها، برخی هم معتقدند که ابیات در یک غزل، مستقل از هم هستند و هر بیتی معنا و تفسیری مستقل دارد، بنابراین، جستار حاضر با استفاده از روش تحلیل- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای پیوند مع نایی در پنج غ زل حاف ظ را ک ه به صورت تصادفی انتخاب شده اند مطالعه کرده است؛ بر اساس این، غزلیات، به طور تصادفی انتخاب شده و مطابق با نظریه ساختارگرایی مورد تحلیل قرار گرفته است. حاصل پژوهش نشان داد که غزلیّات حافظ انسجام معنایی دارند و این انسجام و پیوند، اغلب از طریق وجود هسته مرکزی در شعر، داشتن تناسب معنایی و مضمون مشترک در تمامی ابیات یک غزل و همچینین مردّف بودن غزل ها و تکرار واژگان در شعر صورت گرفته است.