مطالب مرتبط با کلیدواژه

حافظ


۳۴۱.

همسانی های شعر حافظ و مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حافظ مرزبان نامه سعدالدین وراوینی حافظ شناسی شباهت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۱۲
شمس الدین محمد حافظ شیرازی شاعر قرن هشتم هجری و یکی از ارکان اصلی شعر و غزل فارسی به شمار می رود. حافظ از شاعرانی است که در سرودن اشعار خود به بسیاری از آثار نظم و نثر پیش از خود نظر داشته است و در لفظ و محتوا از آن ها بسیار بهره برده است. یکی از کتاب هایی که از وجوه مختلف لفظی و معنایی شباهت فراوانی با اشعار حافظ دارد، «مرزبان نامه» سعدالدین وراوینی است که متعلق به قرن هفتم هجری است. با مطالعه «مرزبان نامه» وراوینی و دقت در آن می توان به جنبه های مختلف شباهت های لفظی(لغات و ترکیبات) و معنوی میان این کتاب و دیوان حافظ پی برد. وجوه همسانی های شعر حافظ و «مرزبان نامه» گونه های فراوانی دارد و شامل لغات، الفاظ و تعابیر همسان، ترکیبات اضافی، وصفی و عطفی مشابه و نیز مضامین مشابه است که البته می توان این مشابهت ها را از مقوله مضامین مشترک در ادبیات فارسی به شمار آورد.
۳۴۲.

عقل و عشق از دیدگاه مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل عشق عقل جزئی مولانا حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۳
عشق در خلق شاهکارهای ادبی نقش بسزایی داشته و خود نیز در این آثار جلوه های گوناگونی یافته است. مقاله حاضر به بررسی نظریه مولوی و حافظ درباره عقل و عشق است. طنازی شنیدنی و خاطر نوازی مکرر که ذائقه فرد را شیرین می کند. در این مقاله به شیوه تطبیقی، عشق در غزلیات دو شاعر بررسی و بر مبنای گزینش برخی غزلیات آنان، ابیات حاوی نظرات مشترک و متفاوت بیان شده است. اگرچه می توان گفت عشق زمینی و آسمانی دو رنگ اصلی عشق هستند و عشق به قدمت عمر و گستردگی اش، وسیع و مبهم است اما تطبیق عقاید بزرگان ادبیات همچون مولانا و حافظ درباره عشق می تواند در روشنگری پیچیدگی های این موضوع جهانشمول مؤثر باشد. همچنین با بررسی دیدگاه آنان علت شهرت هر یک در گونه ای از غزل عاشقانه مشخص خواهد شد. بحث عقل و عشق از مباحث بسیار مهم و کلیدی شعر مولانا و حافظ است. لذا در این نوشتار به بحث و تفحص در خصوص عقل و عشق در این دو اثر پرداخته شده است.
۳۴۳.

منازعات گفتمانی در غزلیات حافظ مبتنی بر نظریه گفتمان لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ گفتمان لاکلا و موف نشانه شناسی گفتمانی برجسته سازی و حاشیه رانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۰
مناقشات بر سر دین داری یا دین گریزی حافظ از دیرباز ادامه داشته است. مسأله در این مقاله این است که نظم گفتمانی موجود در دیوان غزلیات حافظ شناسایی گردد، و مشخص شود که در این نظم گفتمانی کدام گفتمان ها خودی و برجسته سازی شده اند و کدام گفتمان ها غیر خودی و به حاشیه رانده شده اند. بدین صورت می توان با روشی داده بنیاد و عینی از رویکرد حافظ نسبت به دین درک بهتری به دست آورد. مبنای نظری در پژوهش، نظریه گفتمان لاکلا و موف است و روش پژوهش مبتنی بر مدل نشانه شناسی گفتمانی سلطانی (۱۳۹۳) است. بر این اساس مشخص گردید که نظم گفتمانی موجود در دیوان حافظ شامل گفتمان های حکومتی، دینی، تصوف و طریقت رندی حافظ است. گفتمان رندی، گفتمان برجسته سازی شده و خودی و سه گفتمان دین محور دیگر گفتمان های حاشیه رانی شده و غیر خودی هستند. همراستایی گفتمان رندی حافظ با انس و عشق او به قرآن گویای عدم تقابل این گفتمان با ارزش های حقیقی دینی است. دال مرکزی در گفتمان رندی دال ریاستیزی است که در تقابل و تنازع و با ریاکاری در گفتمان های دین محور است.
۳۴۴.

بررسی انواع اقتباس های قرآنی در دیوان اشعار حافظ و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن اقتباس از قرآن مضامین قرآنی ادبیات تطبیقی حافظ ابوالعتاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۷۶
دریافتن ژرفنای سروده های بسیاری از شاعران بزرگ جهان اسلام، بدون شناختن مایه های قرآنی شعر آنان ممکن نیست. در پژوهش حاضر نگارنده به تبیین، تحلیل و تطبیق جلوه های تأثیرپذیری سروده های حافظ و ابوالعتاهیه از آیات و مضامین قرآنی پرداخته، و گونه های آن را در دیوان هر دو شاعر باز نموده است. تأثّر قرآنی این دو شاعر در حوزه اقتباس های مستقیم و اقتباس های غیرمستقیم جای می گیرد که هر کدام، خود دارای گونه هایی است. نگارنده دریافته که در شعر ابوالعتاهیه در مقایسه با حافظ از برساختن و درج مضامینی مشابه تعبیرات قرآنی نشانی نیست، زیرا حافظ اکسیر کلام خداوند را بر مضامین عاشقانه، سیاسی و اجتماعی سروده های خود زده و با مضمون آفرینی، فرهنگ زبانی و اندیشگانی خود را چندصدایی کرده است، حال آنکه اقتباس های قرآنی اشعار ابوالعتاهیه جنبه ای اخلاقی و زاهدانه دارد و تک بعدی است.
۳۴۵.

حافظ و سلطان احمد جلایر

کلیدواژه‌ها: حافظ سلطان احمد جلایر هفت پیکر مناسبات شعری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۹۷
    مناسبات شعری حافظ با شاعران پیش از خود و نیز معاصرانش، از دیرباز جزو مباحث عرصه حافظ پژوهی بوده است. یکی از این شاعران معاصر حافظ، سلطان احمد بن شیخ اویس جلایری است که با حافظ مکاتبه و مراوده شعری داشته و حافظ در مطلع یکی از اشعار خویش از وی نام برده است. اکنون که پس از چندین قرن، هفت دفتر از اشعار سلطان احمد جلایر در قالب دیوانی پربرگ یافته شده و به چاپ رسیده، فرصتی مغتنم است تا مناسبات شعری میان حافظ و این سلطان غزل گو بررسی گردد.  
۳۴۶.

تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظامی حافظ تاثیرپذیری غزل بینامتنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۴۰
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
۳۴۷.

واکاوی واژگان نشان دار اجتماعی در غزلیات حافظ بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان انتقادی حافظ غزلیات فرکلاف واژگان نشان دار اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۷
حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمره شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشان دار اجتماعیِ گوناگون با دلالت ها و ارزش های فراوانِ بیانی، رابطه ای و تجربی است. این واژگان، معانی ای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشه ها و آرمان های حافظ و پدیده ها و واقعیاتی که در زمانه او جریان داشته اند. حافظ با استفاده از روش های مستقیم و غیرمستقیم و ابزارهای بلاغی متعدد همچون «ایهام» و استعاره های چندلایه و به ویژه «طنزآمیزی» و «تناقض نمایی» و به یاری بار عاطفی واژگانِ نشان دار، به انتقاد و اصلاح اجتماعی می پردازد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، با ملاحظه اوضاع تاریخی- اجتماعیِ عصر حافظ و با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، واژگان نشان دار اجتماعیِ پربسامد در غزلیات «لسان الغیب»، در سه سطحِ «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین»، واکاوی و کنش انتقادی حافظ در برابر مهمترین نهادهای جامعه یعنی سیاست، تصوف و شریعت بررسی می شود. برپایه برآیند این بررسی، زبان و بیان حافظ یک «کنش اجتماعی» است که در مقام «کنش پذیر»، از اندیشه ها، عواطف، رفتارها و روابط اجتماعی- سیاسی زمانه خویش اثر پذیرفته و در مقام «کنشگر»، در سطوح و ساحت ها و قالب های گوناگون، به ویژه در قالب گفتمان انتقادی، بر آن ها اثری ژرف و ماندگار نهاده و نقش خاص خود را بر زندگی و جهان نگری و ارزش های مردمان زده است..
۳۴۸.

طنز موقعیت چشمه دیگری از نبوغ حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حافظ طنز طنز موقعیتی صراحت گویی دگراندیشی خودزنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۵۵
طبیعی ترین نوع طنز، طنز رفتاری است که بدون هیچ گونه هنرنمایی های ادبی و زبانی، موجب طیبت و تعجب و حیرت می شود. حافظ برخلاف شاعران هم عصر خود در اواخر ایلخانیان و عهد تیموریان که تنها به بازی های زبانی و صناعت های ادبی در شعر اهمیت می دادند، دو عنصر صورت و محتوا را به طور هم زمان در کانون تمرکز خود قرار می دهد. به این سبب طنز های موقعیتی در اشعار او بیشتر از طنزهای ادبی است. حافظ معمولاً به جای انتقاد از سیاست حکومت ها، رفتارهای بی هنجار حکومتیان و طرف داران آن ها را که اغلب درآمیخته با تزویر و ریا است به طور صریح به تصویر می کشد تا از تقابل و تعارض آن ها با رفتارهای منطقی و متعارف انسانی، موقعیت های تمسخرآمیز و مضحک پدید آورد. یا آن که رفتارهای ریاکارانه را در برابر رفتارهای شفاف عرفی قرار می دهد تا از این طریق موقعیت های تقابل دار و طنزآمیز بیافریند. برخی از گونه های طنز موقعیت در اشعار حافظ عبارت اند از: صراحت گویی، خودزنی/ تظاهر به فسق و دگراندیشی، وارونه کاری/ وارونه گویی، تناقض گویی و تقابل آفرینی، تکبر و طلب کاری، طنز تراژیک، اغراق و مبالغه، خودکم بینی، دلیل آوری توجیه گرانه، شوخ طبعی. در این مقاله فقط سه گونه نخست را به بررسی گذاشته ایم.
۳۴۹.

شگردهای ایهام اصطلاحات موسیقی در اشعار عصّار تبریزی و مقایسه آن با نظامی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایهام تناسب حافظ عصار موسیقی نظامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۱۲
شعر و موسیقی ارتباط دیرین و تنگاتنگی با یکدیگر دارند و معمولاً لازم و ملزوم همدیگر بوده اند. اگرچه در این روزگار، به خاطر گستردگی، هر کدام برای خود راهی پیدا کرده و به کمال رسیده اند، اما آن پیوند دیرینه هنوز پابرجاست و بدون همدیگر ناقص و ناتمام هستند. ایهام یکی از آرایه هایی است که در شعر تعدادی از شاعران نمود و برجستگی خاصی دارد و به دلیل کاربرد کلمات و جملات موهم ، سخنوران به آن عنایت ویژه ای داشته اند. این آرایه را می توان جزو ویژگی های سبکی آن شاعران محسوب کرد و اگر ایهام با اصطلاحات موسیقی درهم بیامیزد زیبایی ویژه ای پیدا می کند و بیشتر، خواننده را به اعجاب و ژرف اندیشی وا می دارد. عصّار تبریزی (792 ه ق) جزو معدود شاعرانی است که به خوبی از این شیوه، بهره برده است. در این پژ وهش، تمام اشعار مثنوی «مهر و مشتری» عصّار، منظومi خسرو و شیرین نظامی و غزلیات حافظ از دیدگاه ایهام موسیقایی مطالعه شد، و هر سه شاعر را با همدیگر مقایسه کردیم. عصّار در تعدادی زیادی از اصطلاحات ایهام موسیقایی با نظامی و حافظ اشتراک دارد و گاهی نیز از مواردی استفاده کرده است که نظامی و حافظ به آن اشاره ننموده اند ، اصطلاح «شهناز» از آن جمله است. می توان گفت که عصّار نیز در حوزه ایهام و ایهام موسیقایی همچون حافظ شاعری پرکار و صاحب سبک است و بیشتر از نظامی به این آرایه ادبی پرداخته است.  
۳۵۰.

شراب غرور و باده حضور در دیوان حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حافظ انواع باده عرفانی کنایی شراب غرور باده حضور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۶۶
بسامد بالای واژه باده و متفرعات آن در دیوان حافظ (بیش از 1300 بار)، علاوه بر اینکه گواه اهمیت در اندیشه و شعر اوست، دارای تعبیرهای گوناگونی است و به انواع مختلفی نیز تقسیم بندی می شود که علاوه بر شراب های انگوری و عرفانی، باده کنایی را نیز شامل می شود که باید گفت این نام را برای اولین بار، استاد بهاءالدین خرمشاهی بر آن نهاده و البته به ذکر چند مثال کلی و مختصر بسنده نموده اند؛ هرچند با توجه به گستردگی موضوع، تنوع، دیریاب بودن تعابیر این نوع باده و اهمیت کاربردش در شعر حافظ، نیازمند پژوهشی دقیق تر و کامل تر است؛ به ویژه که نوع آن در دیوان، مشخص نشده و نیاز به تدقیق مخاطب دارد. هدف این پژوهش، آن است که ضمن تعریف دقیق باده های کنایی در دیوان حافظ، مشخّص شود کدام باده ها زیرمجموعه این نوع قرار می گیرند و چگونه می توان آن ها را تشخیص داد. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است و یافته های این پژوهش نشان می دهد که انواع دیگری از باده نیز در دیوان حافظ وجود دارد که معرفی نشده اند؛ همچون «شراب موهوم» که خود خواجه بر آن نام نهاده است، همچنین دو نوع باده به نام های «شراب غرور» و «می حضور» نیز معرفی و توضیح داده خواهد شد با این تذکر که تاکنون این دو نوع باده در دیوان حافظ، شناخته و شناسانده نشده اند.
۳۵۱.

«مقدمه ای بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی ساختار توحیدی عرفان اسلامی عرفان عاشقانه مولوی حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
از دیدگاه عرفان عاشقانه ، صیرورت «انسانیت»به عنوان تجلی صفات خداوندی در انسانها در سه مرحله صورت می گیرد: نفس بیدار نشده (آدم معصوم قبل از گناه)، نفس بیدار شده (آدم بعد از گناه) و عشق (آدم عاشق به خدا). در این نگاه ، فرشته نماد مرحله بیدار نشدگی نفس وشیطان نماد مرحله بیدار شدگی نفس و انسان نماد مرحله عشق است و از این رو انسان جامع صفات فرشته و شیطان است. بعد از رخداد گناه ازلی، انسان از مرحله فرشتگی و ناآگاهی به مرحله بیدار شدگی و آگاهی قدم می گذارد و در واقع شیطان سبب ورود او به این مرحله می شود، اما این مرحله خود پنجره ای است برای ورود به صحنه معاشقه انسان با خداوند در متن تجلیات صفات جلالی و جمالی خداوند در این دنیا. بدین ترتیب در این نگاه ،عشق فرا رفتن از رابطه مبتنی بر قواعد حقوقی و اخلاقی به رابطه کاملا شخصی شده مبتنی بر ناز معشوق و نیاز عاشق است و در مرکز معنای زندگی این عالم قرار دارد.مقاله حاضر مقدمه ای است بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ .
۳۵۲.

«از قلندر عطّار تا رند حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلندر رند عطار حافظ شعر عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۲۹
یکی از جلوه های مهم شعر عرفانی به کار بردن مضامین قلندری و رندی است. این گونه اشعار به طور رسمی با سنایی آغاز می شود. استفاده کردن از مضامین رندانه و مفاهیم قلندرانه در شعر فارسی چنان جایگاهی دارد که پس از سنایی، شاعرانی هم چون عطار، مولوی ،سعدی و حافظ آن مضامین را در اشعار خود بسیار به کار برده اند. با بررسی اشعار قلندرانه ی عطار و غزلیات رندانه ی حافظ به عنوان برجسته ترین نمونه های شعر قلندری و رندی ، می توان به وجوه اشتراک و شباهت در هویت قلندر و رند در شعر آن دو سخن سرا پی برد. قلندر در شعر عطار جلوه های منفی و مثبتی دارد. قلندر او گاه در صدر می نشیند و گاه خواری می بیند. این خصوصیت در مورد رند حافظ هم مصداق دارد به طرزی که مصاحبت با رند افتخاری بس بزرگ است اما گاهی مراودت با او چیزی جز بدنامی به دنبال ندارد. بررسی این مسأله، بحث در ریشه لغوی ، مقایسه مفاهیم دو اصطلاح قلندر و رند در شعر عطار و حافظ ، شاخصه های اصلی تفکّر قلندری و بنیان های اساسی اندیشه رندی را در ادبیات فارسی و متون عرفانی تبیین می کند. این موضوع در مقاله پیش رو بررسی شده است. 
۳۵۳.

بررسی کارکردهای عرفانی در غزلیات غالب دهلوی و غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ غالب دهلوی غزل عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۸۴
شعر آسمانی حضرت حافظ پیوندی تنگاتنگ با عرفان دارد، از این رهگذر آبشخورمهمی برای دیگر شاعران از جمله غالب دهلوی گردیده است، که باوجود فاصله زمانی پانصدساله وتفاوت سرزمین وفرهنگ، دارای وجوه اشتراک بسیار هستند. غالب ازشاعران نامدارقرن سیزدهم هجری است که باوجودنابسامانی اوضاع ادب پارسی، شعروی افزون بردرون مایه های ادبی، اخلاقی، اجتماعی وحکمی، مضامین بلند عرفانی دارد وبه دلیل کمبود تحقیق دراین زمینه، هنوز سزاوار بررسی است.دراین مقاله تاثیرپذیری غالب از خواجه شیراز در ابعاد مختلف عرفانی با روش تحلیل مقایسه ای مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفته است.
۳۵۴.

تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گفتمان انتقادی عرفان حافظ قدرت جهان بینی زبان تبیین و تفسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۳
گفتمان امروزه یکی از موضوعات برجسته جوامع گوناگون محسوب می شود،اهمیت آن تا جایی است که جهان بینی های سیاسی، فلسفی و اجتماعی، همه را درگیر خود می سازد. زبان شناسان در دوره اخیر کوشیده اند گفتمان را مولفّه ای زبان شناسانه معرفی کنند تا از این راه به ژرفای مطالب پنهان در هر گفتمان راه جویند. گفتمان را بن مایه هایی همچون قدرت، جهان بینی،ادبیات و زبان شکل می بخشد. در گفتمان عرفانی، به ویژه حافظ برای «حاشیه رانی غیری» و «برجسته سازی خودی» می کوشد تا جای ارزش های مزورّانه با ضدارزش های صادقانه جابه جا کند تا بتواند نقاب تزویر و ریا را از چهره «غیری» بدرد. «غیری» از دیدگاه او عبارتنداز: مفتی، فقیه، واعظ، زاهد، قاضی شرع، محتسب، صوفی ریاکار بی صفا. پیش از حافط، خیام کوشیده بود با دیدگاهی فلسفی و زبانی خشک در برابر گروه بالا بایستد و سعدی با زبانی ملایم و خیرخواهانه پرده از چهره ریاکاران بردارد ولی حافظ که مردی عارف و رند است با زبانی طنزآمیز و حتی گاه بسیار تلخ از چهره های منافقان تزویرکار پرده برمی دارد. این مقاله می کوشد تا از راه تحلیل و توصیف متن عرفانی چند غزل حافظ از دیدگاه زبان شناسی اقدام کند.
۳۵۵.

نوستالوژی هبوط و بازتاب آن در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات عرفانی حافظ نوستالوژی هبوط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۰۰
«نوستالوژی» اصطلاحی است که از پزشکی وارد روان شناسی شده سپس جای خود را در ادبیات رمانتیک وغنایی باز کرده است. این حس در تمامی انسان ها به صورت غریزی وجود دارد و زمانی ظاهر می شود که فرد از گذشته پر اقتدار خود فاصله بگیرد. نوستالژی در آغاز ورود به ادبیات فقط شامل احساس این جهانی افراد بود، اما طولی نکشید که با طرح مسأله«هبوط» حضرت آدم، بُعد متافیزیکی نوستالژی نیز خود را آشکار کرد. هبوط حس دلتنگی برای وطن غیر مادّی است که از آغاز خلقت با آدمیان بوده و در تمامی آثار هنری خود را نشان داده است. شعر یکی از ابزار هایی است که هنرمندان برای نشان دادن این حسرت از آن استفاده می کنند. شاعرانِ عارف در بیان این حسّ روحانی آثار بی بدیلی را از خود به جا گذاشته اند. حافظ شیرازی نیز درغزلیّات خود، عالی ترین مفاهیم را در حوزه نوستالوژیِ هبوط خلق کرده است. این مقاله از دو قسمت تشکیل شده است. در قسمت نخست به معرفی نوستالوژی به مفهوم عام و نوستالوژی هبوط پرداخته شده است و قسمت دوم مقاله اختصاص به اندیشه های حافظ در خصوص نوستالوژی هبوط دارد. بخش اخیر نشان می دهد که شرح اشتیاق و مهجوری و چاره گری برای رسیدن به جایگاه نخستین، بر بسیاری از غزلیات خواجه سایه انداخته است.
۳۵۶.

جایگاه غزل و عرفان خواجه حافظ شیرازی در اشعار روسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ عرفان ادبیات فارسی شاعران روسی تأثیرپذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۶۷
پژوهش حاضر در پی تبیین علل گرایش شاعران روسی به اشعار خواجه حافظ شیرازی است، و اشاره به عواملی دارد که به شاعران روسی در شناخت مفاهیم اشعار وی کمک کرده اند و یا در آفرینش آثار شرقی آنها تأثیرگذار بوده اند، شاعران روسی از میان شاعران مشرق زمین به حضرت حافظ توجه ویژه ای داشته اند و کلام خواجه شیراز در جامعه ادبی روسیه از جایگاهی باارزشی برخوردار است، برخی از شاعران روسی مستقیماً در اشعار خود از حافظ نام برده اند و تعدادی نیز در وصف او و اندیشه های عرفانی- فلسفی و اخلاقیش شعر سرودند، در مقاله همچنین به «انجمن مریدان حافظ» اشاره می شود که در سن پیتربورگ توسط شاعران غزل سرای روسی ویچیسلاف ایوانف و میخائیل کوزمین تأسیس شد و به خیمه حافظ معروف بود، اعضای انجمن مرید حافظ بودند، انجمن به شناخت حافظ و ترویج اندیشه های عرفانی او کمک شایسته ای کرده است، نتیجه پژوهش حاکی از آن است که شاعران روس در ادوار گوناگون از حافظ نام برده اند و اندیشه های عرفانی – فلسفی - اخلاقی و غزلیات آهنگین حافظ در اشعارشان بازتاب یافته است، تأسی شاعران روسی از حافظ و اشعار وی سبب شد تا آنها نیز در اشعار خود واژه هایی مانند عارف، عندلیب، ساقی، زاهد، خرقه، وجد، دوست، گل های سرخ شیراز،،،، را به کاربگیرند که به اشعار آنها فضایی کاملاً شرقی و عرفانی داده است ،  
۳۵۷.

مقایسه خمریه ابن فارض مصری با اشعار مولانا و غزلیات سعدی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن فارض مولوی سعدی حافظ باده عشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۰
در این مقاله ضمن مطالعه و بررسی خمریّه ابن فارض و تطبیق آن با اشعار مولانا، غزلیّات سعدی و حافظ به عقاید مشترک عرفانی برمی خوریم که همگی به مشرب عشق و مستی و نیز اندیشه های وحدت گرایانه متمایل بودند.ابن شاعران گرانقدر، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خودرا بر شالوده عشق بنا نهاده اند؛ به گونه ای که در باور آنها عشق، مهم ترین موضوع هستی، مبدأ و معادشناسی، انسان شناسی و بزرگ ترین انگیزه برای تعالی آدمی است. ابن فارض در خمریّه خود که در حقیقت یک توحیدیه عرفانی است بیشتر به توصیف باده و حالات عرفانی آن پرداخته است که عاشق از جمال حقیقت و زیبایی آن که باعث لقا و وصل حضرت دوست می شود مست می شود. کلام سعدی صرف عشق و مستی است و در این رهگذر گاهی به عشق زمینی برای گداخته شدن نفوس مقربان اشاره می کند تا ناخالصی ها فرو ریزد و افرادشایستگی وصال ودیدار جمال یار را پیدا کنند. کلام مولانا بیشتر بر وجد و غلبه هیجانات روحی و عرفانی است که مبتنی بر تجربه های روحانی است اما حافظ که بیشترین بسامد درباره باده و عشق را در غزلیّات خود به کاربرده، حکایت از آن دارد که تحت تأثیر مضامین ابن فارض بوده و با زبان رمزی و نمادین به بیان اندیشه های خاصّ عرفانی می پردازد.
۳۵۸.

بازتاب جلوه های عشق عرفانی در زبان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ عشق عاشق معشوق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۹۴
مطالعه دیوان حافظ، در هر شرایطی و برای جست وجوی هر مقوله یی، لذت بخش و آموزنده است. امّا تردید نباید کرد که عشق، در غزل های آسمانی او، هرگز عطش جست وجوگر را فرونمی نشاند؛ بلکه همواره او را تشنه تر می کند. در این مقاله کوشیده ایم یک بار دیگر به این موضوع آشنا بپردازیم و عواطف و اندیشه های حافظ را با اندیشه های فیلسوفان و عارفان، رویاروی کرده، سهم حافظ را در پیش برد «طریقت عشق»، در کنار انبوهی از مسایل که با این عاطفه انسانی، همراه می شوند، نشان دهیم. اطلاعات این مقاله از طریق کتاب و اسناد، گرد آمده و سپس داده های تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیل شده است. برای بازنمود اندیشه حافظ در این مقوله، ابتدا به سراغ مباحث کلی عشق رفته و آن را در قالب یک مثلث در دیوان حافظ کاویده ایم. مثلثی که پایه اش عشق و دو ضلع آن معشوق و عاشق است. حاصل کار این است که تمام آن چه بر زبان حافظ جاری شده، محصول تجربه های شخصی اوست و با سخن کسانی که «عشق» را با «عقل» توصیف کرده اند، بسیار متفاوت است.
۳۵۹.

بازنمایی هویت «پیر مغان» و«صوفی» در دیوان غزلیات حافظ با رویکرد نشانه شناسی گفتمانی و نظریه گفتمان لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ لاکلا و موف نشانه شناسی گفتمانی برجسته سازی و حاشیه رانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۳۰
در شعر حافظ شخصیت های بسیاری مانند زاهد، صوفی، محتسب، پیر مغان و غیره وجود دارند. هویت این افراد از نگاه و اندیشه حافظ در شعر او بازنمایی شده اند. سؤال پژوهش حاضر این است که دریابد شعر حافظ چگونه هویتی برای صوفی و پیر مغان قائل است و در تقابل هویت این دو شخصیت کدام یک برجسته گردیده است و شخصیت خودی تلقی می شود و کدام یک حاشیه رانی شده است و شخصیت غیرخودی محسوب می شود. پیکره تحقیق دیوان غزلیات حافظ می باشد. چهارچوب نظری مبتنی بر نظریه گفتمان لاکلا و موف و روش کار برمبنای روش نشانه شناسی گفتمانی سلطانی (1393) است. براساس این الگو تمام دال های ارزشی مربوط به «پیر مغان» و «صوفی» و مدلول های آن ها به دست آمده اند و موردتحلیل قرارگرفتند دال های ارزشی تمام بیت هایی هستند که این دو دال کلیدی در آن ها به کاررفته اند. نتیجه گیری حاکی از این بوده است که درتقابل هویت این دو شخصیت، هویت صوفی مجموعه ای از ویژگی های منفی است و با انتساب مدلول های منفی به دال صوفی، او موردحاشیه رانی قرار گرفته و شخصیت منفی و غیرخودی به شمار آمده است. درمقابل با انتساب مدلول های بسیار مثبت به هویت پیرمغان، حافظ او را برجسته ساخته و قطب خودی به حساب آورده است.
۳۶۰.

مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نور حافظ نماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۱۹
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.