مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
حافظ
حوزه های تخصصی:
ملمّع دراصطلاح ادب، ازفنون و ابداعات شعر فارسی وعبارت از این است که شاعر شعر خود را بطورتلفیقی، به دو زبان (ملمّع دراصطلاح ادب، از فنون و ابداعات شعر فارسی وعبارت از این است که شاعر شعر خود را بطورتلفیقی، به دو زبان (غالباً فارسی وعربی) بسراید. نخستین شعرملمّع را ابوالحسن شهید بن حسین بلخی حکیم وشاعرمعاصر با رودکی (متوفای 329)سروده است. در دوره های بعد مولوی، سعدی، حافظ، خواجوی کرمانی وفخرالدین عراقی از کسانی هستند که دستی در شعر ملمّع داشته اند. ما درپژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام می شود، درپی پاسخ به این پرسش هستیم که: صوَر بلاغی درملمّعات حافظ درچه سطحی از ارزش بلاغی است ؟ دراین پژوهش، پس از بررسی شعرهای عربی حافظ، مشخص شد که عناصربلاغی آنها، درعین حال که قابل مقایسه با شاعران نکته پرداز عرب نیست، خالی ازظرافت ها ودقایق رندانه زبانی هم نیست. ریختن الفاظ عربی درقالب ساختار ذهنی و زبانی فارسی درکنار آرایه های متعدد ادبی، عربیات حافظ را در ترازوی بلاغت سنگین می کند تا آنجا که می توان پاره ای از شعرهای عربی او را مانند شعر فارسیش زبانزد و درمواقع مختلف استفاده کرد.
بازتاب زیباشناختی مکتب باروک در شعرحافظ
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
76 - 84
حوزه های تخصصی:
حافظ یکی از شاعران بزرگ و مضمون آفرین در ادب فارسی است که اندیشه های دقیق و ذهن خلّاق و طبع بدیع و نکته سنج های وی،او را در میان شاعران ادب فارسی ،ممتاز و برجسته ساخته است.از آن جایی که قالب شعری وی غزل است و در آن، مضامین نو و اندیشه های بدیع و مفاهیم تازه موج می زند ،به دلیل ویژگی های ذاتی غزل،با مکتب باروک دارای نقاط مشترک ومتشابهی است.افزون براین،ویژگی هایی مانندعدم تقلید وتکرار، پرداختن به مسایلی مانندِ متافیزیک وکشف رازهای جهان هستی، وجودتصاویر پویا و متحرّک، مرگ اندیشی، صحنه نمایش، اغتنام فرصت، هنجارشکنی، ابهام گرایی،ایهام آفرینی، باور به آزادی بیان، پارادوکس وتناقض نما ومبارزه با نابسامانی ها وناهنجاری های اجتماعی از جمله مؤلّفه های مکتب باروک است که در شعر حافظ هم نمود بارزی یافته است.هدف این مقاله ،بررسی برخی از جلوه های مکتب باروک ازمنظرزیباشناسی،در شعر حافظ است تا بتوان از نقاط اشتراک و ارتباط شعر وی با مکتب باروک بیش از پیش پی برد.امّاین پرسش مطرح است که آیا حافظ رامی توان نخستین شاعرفارسی زبانی دانست که درچارچوب مکتب باروک جای می گیرد؟ این پرسش،ازاین رو دارای اهمیّت است که اساساً سبک شناسان براین باورند که پیوندهای سبک شناختی شاعران سبک هندی- اصفهانی با مکتب باروک بسیارگسترده است، امّا آیا می توان نشانه های پیونددهنده ای بین شعرحافظ ومکتب باروک یافت؟ موضوعی که این مقاله با درنگ وتامّل به این پرسش پاسخ می دهد.
خرابات مغان؛ میکده و آتشکده زردشتی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵)
102 - 112
حوزه های تخصصی:
بی شک شعر حافظ چونان منشوری است که از هر زاویه ای به شعر او نگاه شود، جلوه ای از شعر او نمایان می شود. این تجلّی های گوناگون در تمام ابعاد شعر حافظ قابل مشاهده است. در این مقاله با بررسی پیشینه ی معانی پیشنهادی شارحان و حافظ پژوهان، کوشش شده است که به این پرسش، پاسخ داده شود که آیا خرابات مغان در شعر حافظ طبق گفته ی دیگران، به معنی مطلق میکده است و یا معنی دیگر آن، یعنی آتشکده ی زردشتی، ارجح تر است؟ با توجه به شروحی که از اشعار حافظ شده و بررسی کلمه ی خرابات مغان در شعر خود خواجه، به این نتیجه می رسیم که خرابات مغان در شعر حافظ شاید گاهی به معنای کنایی میخانه و یا جای فسق و فجور باشد، اما در اصل با توجه به شواهد و مدارکی که در متن می آوریم، یکی ازمعانی آن، آتشکده ی زردشتی است که در شکل بنای آن، زردشتیان از ساخت خورابه های مهری متأثر بوده اند به نحوی که تابش نور آفتاب بر آتش را روا نمی-داشته اند و حافظ آگاهانه بدین مسأله توجه داشته و آن را در مطلع شعر خود گنجانده است.
بررسی معنی شناختی فعل «رفتن» در غزلیات حافظ
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
104 - 119
حوزه های تخصصی:
رفتن در لغت به معنای حرکت کردن از جایی به جایی دیگر است؛ امّا در زبان فارسی با توجّه به بافت جمله، معانی مختلفی می یابد. این پژوهش، معانی متعدّد این فعل را در غزلیات حافظ مورد بررسی قرار می دهد و برای تبیین بهتر از نظریه ی طرح واره های تصویری در حوزه ی معنی شناسی شناختی کمک می گیرد. در غزلیات حافظ به جز چند مورد، فعل رفتن اغلب در معنایی غیر از «حرکت فیزیکی از جایی به جای دیگر» به کار رفته است. مفاهیم انتزاعی بیان شده با فعل رفتن عبارتند از : مردن، گذر زمان، وجود داشتن و متحمّل شدن، عاشق شدن، طلب معشوق، وصال، آغاز و اتمام کار، رد کردن و ثبات. کاربرد فعل رفتن در هریک از موارد مذکور تبیین کننده ی دیدگاه ها و اندیشه-های حافظ است که به مواردی از جمله نگاه مثبت به پدیده ی مرگ، توجه به کیفیت گذر زمان، گذرا بودن سختی ها و ماهیت پویای عشق و برگشت-ناپذیری و جبر موجود در آن می توان اشاره کرد.
ساختارشکنی و نامحدودسازی در اشعار حافظ
حوزه های تخصصی:
حافظ شیرازی شاعر کمال گریی است که جنبه فعّال بی-نهایت وجود و اندیشه اش، محدودیّت موجود در ساختار کلمات، مفاهیم، مضامین، تصاویر و قالب شعر را برنتافت. از این رو، او برای جاری ساختن محتوای ذهنیِ گسترده و بی-کرانه خود در ساختمان شعر، در پی طرّاحی بستر مناسبی بود که قابلیّت و گنجایش پذیرش این حجم نامحدود را داشته باشد. حافظ با ساختارشکنی در ساختمان شعر و غزل، فضای دیوان اشعارش را نامحدود ساخت و با قطع وابستگی ناگزیر میان ابیات غزل، ساختمان هر بیت را تکامل بخشید. او در طرّاحی ساختاری جدید، با ایجاد پیوند میان عناصر درونی شعر، بین ساختار کل (دیوان، غزل) و جزء ( بیت، مصراع، واژه) روابط نامحدودی برقرار ساخت. در این مقاله، به روابط میان غزل ها و ابیات پرداخته شده و انواع ارتباط میان دو مصراع یک بیت که موجب تکامل ساختار آن گشته؛ مانند: علّت و معلول، کنش و واکنش، نقصان و جبران، جمع اضداد و ... مورد بررسی قرار گرفته است.
نگاهی آماری و تحلیلی به دلایل ایجاد و محورهای پارادوکس (متناقض نما) در دیوان حافظ
حوزه های تخصصی:
«حافظ تمام هنرش در اسلوب است و در مرکز اسلوب حافظ، نوعی بیان نقیض ی و پارادوکس ی وج ود دارد. ساختار شعر حافظ در تحلیل نهایی، یک ساختار متضاد و متناقض نما (پارادوکس) است. مفاهیم متضاد در جامه لغات و ترکیبات و عبارات متضاد رخ می نماید. استراتژی او برای بیان این رفتار ذهنی و زبانی، عمدتاً طنز و ایهام است. با بررسی دلایل و عوامل ایجاد پارادوکس می توان به این نتیجه رسید که دلایل ذیل سبب ایجاد پارادوکس در دیوان حافظ است: 1. توصیف انسان در مقام برزخی یا اراده معطوف به آزادی 2. نهادهای اجتماعی، سیاسی و دینی(شامل: سیاسیون، متشرعان، اهل تصوف) 3. بوطیقای بلاغی ویژه حافظ 4. عشق. در پژوهش حاضر بعد از تعریف مختصری از پارادوکس، به دلایل ایجاد پارادوکس و محورهای آن در دیوان حافظ پرداخته و در پایان تعداد 225 مورد از ابیات معرفی یا تشریح شده است. مطالعه حاضر با ذکر نمونه هایی نشان داده است که توجه به پارادوکس می تواند نقش بسیار مهمی در تصحیح دیوان حافظ داشته باشد.»
بررسی تأسی های بابافغانی از شگردهای تصویرساز شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
بابافغانی به علت تأثیرپذیری فراوان از حافظ به «حافظ کوچک» مشهور می باشد. این تأثیرپذیری از جهات مختلف قابل پژوهش و تحقیق است. یکی از وجوه پژوهش، بررسی دقیق چگونگی و میزان تبعیت بابافغانی از حافظ در بحث تصویر است. تصویر به مجموعه ی تصرفات بیانی و مجازی اطلاق می شود که گوینده با کلمات تصویر می کند و نقشی را در ذهن خواننده یا شنونده به وجود می آورد. دو دانش بیان و بدیع، بایسته-ترین نقش را در بررسی تصویرهای شعری دارند. به عبارت دیگر، لازمه ی بررسی تصویرهای شعری یک شاعر عناصر بیانی و بدیعی اند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیل و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، می کوشد تا به بررسی شگردهای تصویرساز مشترک (تشبیه و استعاره های مصرّحه و مکنیه) دو شاعر و میزان تأثیرپذیری بابافغانی از حافظ در مبحث تصویر بپردازد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بسیاری از تصویرها و شگردهای ادبی که توسّط حافظ برای خلق تصویر به کار گرفته شده اند، در ساختمان تصویرهای بابافغانی مشاهده می شود و بابافغانی برای ساخت تصویرهایش به آنها نظر داشته است.
تاثیر مضامین غزلیات حافظ بر استعاره های تصویری اشعار هوشنگ ابتهاج (با تاکید بر نسخه مصور حافظ مرکز بین المللی میکرو فیلم نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
431 - 448
حوزه های تخصصی:
هوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعر غزل سرای معاصر که در سرودن شعر، به سبک «نیمایی» نیز دارای آثاری موفق است، بیشتر از هر شاعر غزل سرای معاصر دیگری، مورد توجه شاعران و استادان صاحب نام قرارگرفته و آثارش مورد تحسین و تشویق آنان بوده است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صورخیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش ترکیب و هم آهنگ با غزل، از ویژگی های شعر سایه است. او در سبک شعر حافظ نیز، طبع آزمایی کرده، و شعرهایی با درون مایه و محتوای تازه و ابتکارآمیز سروده است؛ به طوری که در بسیاری از اشعار وی می توان تأثیر حافظ در مضمون سازی های وی را مشاهده کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و به تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش با تکیه بر نسخه مصور حافظ در مرکز بین المللی میکرو فلیم نور، حاکی از تأثیرگذاری عمیق حافظ بر مضامینی است که هوشنگ ابتهاج برای شعر خود برگزیده است. کاربرد استعاره های تصویری یکی از مختصات غزلیات حافظ است که در اشعار هوشنگ ابتهاج نیز دیده می شود. اهداف پژوهش: 1.واکاوی مضامین غزلیات حافظ و اشعار هوشنگ ابتهاج. 2.بررسی تأثیر مضمون سازی حافظ بر استعاره های تصویری در شعر هوشنگ ابتهاج. سؤالات پژوهش: 1.مختصات اصلی غزلیات حافظ و اشعار هوشنگ ابتهاج چیست؟ 2.مضمون سازی در غزلیات حافظ چه تأثیری بر استعاره های تصویری در شعر هوشنگ ابتهاج داشته است؟
بررسی خاستگاه شرقی ادبیات جهان از منظر گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله خاستگاه شرقی ادبیات جهان را از منظر گوته تبیین می کند. گوته در 1813 از طریق ترجمه هامرپورگشتال با دیوان حافظ آشنا می شود و به تأسی از حافظ، دیوان غربی شرقی خود را می سراید؛ اما تقریباً یک دهه پس از سرایش دیوان، در گفت وگویی که با اکرمان دارد، برای اولین بار اصطلاح «ادبیات جهان» را به کار می گیرد؛ چون معتقد است ادبیات ملی معنای خود را از دست داده و عصر ادبیات جهانی فرا رسیده است. با این حال، به نظر می رسد گوته در ابداع این اصطلاح برکنار از فرهنگ و ادبیات شرقی و به ویژه دیوان حافظ نبوده است. در واقع، بحث این است که دیوان غربی شرقی گوته اثری است که از طریق مواجهه گوته با ترجمه آثار شرقی و به ویژه و از همه مهم تر، غزلیات حافظ پدید آمده است. از منظر گوته، ادبیات جهان، نه مجموعه ادبیات های ملی و نه شاهکارهای جهان است؛ بلکه فرایندی پویاست از تعامل میان ملت های جهان، با هدف از میان برداشتن دیوارهای تعصبات ملی که هم زیستی مصالحت آمیز را دچار آسیب کرده است. این مقاله به جایگاه ادبیات جهان از طریق خوانش گوته از گفت وگو با حافظ اشاره می کند.
مطالعه تطبیقی موسیقی شعر در ادب عربی و فارسی (مطالعه موردی: حافظ شیرازی و ابونؤاس اهوازی)
حوزه های تخصصی:
موسیقی شعر مبحثی است که در ادبیات شایان توجّه است و ساختار کلامی شعر را با ابزاری همچون وزن، قافیه، صناعات بدیعی و … از ادب محاورات و فولکلور جدا می سازد. این موضوع در ادب عربی و فارسی جزء لاینفک است. در این پژوهش اولاً، مقارنه ای در باب اصول شعری دو زبان صورت گرفته، ثانیاً، این اصول و قواعد موسیقایی شعر از آثار دو شاعر، یعنی حافظ و ابونؤاس، انتخاب شده که هر دو در رده فنی تصنعی قرار دارند؛ درنهایت، این نتیجه به دست آمد که اساس موسیقی شعر ادب عربی، که تاکنون بر پایه تقطیع عروضی و الحان است و أعراب به قافیه بیشتر از ردیف اهمیّت می دهند، در اصولی با ادب فارسی تفاوت دارد. موسیقی شعر فارسی بر پایه تقطیع هجایی است و ردیف آن شکل تازه ای به خود گرفته است. ادب فارسی از رسائی و شیوایی بیشتری در بخش موسیقی شعر برخوردار است و دلنشینی بیشتری دارد؛ امّا در مقایسه شعر این دو شاعر این یادآوری لازم است، جدای از تنوّع بحور عروضی اشعار ابونؤاس در مقایسه با حافظ، جذابیّت و زیبایی و ارتباط عمیق موسیقایی کلام حافظ بیشتر از ابونؤاس است؛ حال آنکه آن دو را می توان از شاعران تجدید و نوآوری در ادب به شمار آورد؛ چرا که قدرت شعری آن ها از جهات زیادی با هم برابری می کند.
بررسی معنایی- منظوری گزاره های امری در غزلیات حافظ و ارتباط آنها با سبک فردی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی معنایی- منظوری گزاره های امری از موضوعات مرتبط با بلاغت (علم معانی) است. در نتیجه این بررسی می توان جهت گیری اندیشه و دل سپردگی شاعران را به موضوعات مختلف دنبال کرد؛ زیرا معمولاً برداشت اولیه از گزاره های امری، امر و دستور است، درحالی که شاعران از گزاره های امری، معانی و اغراض مختلفی را در نظر دارند و این موضوع در اشعار حافظ با توجه به ساختار تعلیلی- استنتاجی بیشتر جملات امری اهمیّت بیشتری دارند؛ در این مقاله، گزاره های امری حافظ در 250 غزل نخست دیوان حافظ به روش تحلیل محتوا (رویکرد توصیفی- تحلیلی) بررسی شده اند و در نهایت مشخص شده که در 250 غزلِ نخستِ دیوان حافظ (معادل 2098 بیت)، در 724 بیت، جمله امری (554 بیت دارای امر مثبت و 170 بیت دارای امر منفی) وجود دارد و حافظ از این منظر، امرکننده بزرگی است. از این تعداد، بسامد جملات امری با معانی تمنایی و ارشادی بالاست و شاید یکی از دلایل تفأل زدن به دیوان حافظ همین موضوع باشد. در بیش از 35 درصدِ این ابیات، از ساخت جملات مرکب امری- تعلیلی/ استنتاجی استفاده شده، به گونه ای که خواننده پس از خواندن آن جملات امری، از نظر ذهنی اقناع می شود و تلخی نصیحت را فراموش می کند. در این مقاله همچنین جملات امری حافظ، بر اساس نوع گوینده، مخاطب و طلب بررسی شده اند و در تمام موارد سعی شده بین نتایج و سبک فردی حافظ ارتباطی جست وجو شود.
«غزل مدیحه سرایی» حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمه دوم سده ششم هجری قمری با تشکیل حکومت های کوچک محلّی با عنوان اتابکان که باقیمانده حکومت نیرومند جلال الدّین ملکشاه سلجوقی و نظام الملک توسی بود سکته ای در قصیده سرایی سبک خراسانی و مدیحه سرایی رخ داد که با یورش مغولان و تاتارها سبک مدیحه سرایی از قالب قصیده به قالب غزل به ارث رسید. بنابراین محتوای قصیده در نزد بزرگان ادب تبدیل به سخنانی در باب عرفان، اخلاق و مسایل اجتماعی گردید. تعزّل که دارای بار غنایی و عاشقانه بود و به تدبیر سنایی از قصیده جدا شده و به قالبی مستقل با نام غزل بدل شده بود به گونه ای تلفیقی ضمن بیان حالات عاشقانه و عارفانه بار مدیحه سرایی را هم به دوش کشید. این شیوه از غزل در نزد حافظ به ویژگی سبکی تبدیل شد. حافظ که شاخص و برترین نماینده سبک غزل مدیحه سرایی است پس از خود پیروانی پیدا کرد اگرچه هیچکدام هیچگاه به عظمت او نرسیدند. نگارنده در این گفتار کوشیده است تا به روش (توصیفی – تحلیلی) به تحلیل و معرّفی سبک «غزل مدیحه سرایی» حافظ در اشکال مختلف آن بپردازد و از آغازگر این شیوه و نمونه ای از پیروان آن پس از حافظ یاد کند.
بررسی و مقایسه لذّت و شادی از منظر ابن سینا، مولوی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است که لذت و شادی را از منظر نمط هشتم اشارات و تنبیهات ابن سینا، دانشمند بزرگ ایران اسلامی و جهان (علم، فلسفه و منطق، طب و حکمت). با اشعار مولوی شاعر بزرگ ایران و دنیا به عنوان یک عالم عارف و اندبشمند متفکر در اندیشه اسلامی و حافظ، شاعر و غزل سرای بزرگ قرن هشتم بررسی و مقایسه نماید. با عنایت به اهمیت مسئله و تأثیر هر سه اندیشمند در بحث علم، فلسفه و عرفان اسلامی تحقیق در این مورد ضروری می نمود. با این فرضیه که زبان عرفان ابن سینا در نمط هشتم با زبان مولوی در دیوان شمس و مثنوی و غزلیات حافظ در دیوانش مشابهت معناداری دارد به این سؤال مهم پاسخ می دهیم که آیا زبان مولوی و حافظ در اشعارشان با ابن سینا درباره لذت و شادی چگونه است؟ ما با آوردن مستندات به روش تحلیلی-توصیفی از نمط هشتم اشارات و تنبیهات ابن سینا و اشعار مولوی در دیوان شمس و مثنوی و غزلیاتی از دیوان حافظ به این نتیجه رسیدیم که اشعار مولوی در دو اثر بزرگ فوق الذکر و غزلیات حافظ با مفاهیم نمط هشتم اشارات و تنبیهات در مورد لذت و شادی و مترادفات آن تشابه معناداری دارد.
جامه ها در جامه صورخیال در غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق مهم و غنی و هم چنین بسیار معنادار در غزلیات حافظ، کاربرد فرهنگ پوشینه ها می تواند باشد که حافظ به گونه ای خلاقانه آن ها را به کار می برد. این کارکردها به شکل تشبیه و استعاره که برخواسته از دامن تشبیه است خود را نمایان می سازد و گاه هم به شکل کنایه و مجاز نمود پیدا می کند. کارکرد اصلی حافظ برای بیان معانی زیبا و عمیق عرفانی است. در این گفتار نویسندگان بر آن هستند که نمونه هایی از کاربرد تشبیه و استعاره را که در هم تنیده اند در غزلیات حافظ بنمایانند و به خیال پردازی شاعرانه حافظ در الفاظ، تشبیهات خیال برانگیز شعر از کلمات و اصطلاحات مربوط به پوشینه ها برای بیان اندیشه حافظ پرداخته شده است. به درستی که حافظ در استفاده از عناصر صورخیال، و آرایش کلام با صنایع معنوی کار را به حدّ اعجاز رسانده است و این هنرنمایی، کار هر کسی نیست. پیداست که تحقیق در این گفتار با بهره گرفتن از روش( توصیفی- تحلیلی) که زیر مجموعه روش کتابخانه ای است حاصل می شود.
تحلیل تأثرات حافظ از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعرا و نویسندگان برای توانمندسازی و غنابخشی به مضامین شعری و تبیین دیدگاه های خود، خواه و ناخواه از متون پیشین به شیوه های گوناگون لفظی و معنوی، دانسته و نادانسته بهره می برند که امروز آن را روش بینامتنی می نامند. بینامتنیت یک نظریه نوین در مطالعات نقد ادبی است. براساس نظریه بینامتنیت هیچ اثری مستقل و خودساخته مولف خود نیست بلکه از متون پیشین بهره برده است و هر متنی ازدل متن های پیشین به وجود می آید و معنا در بافتی بینامتنی با ارجاع از متنی به متن دیگر شکل می گیرد به گونه ای که خواننده را در درک عمیق تر و فهم بهتر یک متن کمک می کند. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بینامتنی میان غزلیات حافظ و مولاناست که با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی_ توصیفی به بررسی نشانه های بینامتنی موجود در غزلیات دو شاعر پرداخته می شود. مطالعات نشان می دهد که حافظ از جمله شاعرانی است که با استفاده از آثار پیشینیان و تصرف های هنرمندانه توانسته آنها را به نحوی شیرین تر و موجزتر بیان کند. در این زمینه بیشترین بهره را بعد از منابع دینی از منابع عرفانی پیش از خود برده است. یکی از این منابع عرفانی، آثار مولوی به ویژه غزلیات شمس است و یافته های تحقیق بیانگر رابطه بینامتنی شعری این دو شاعر است.
پرسشگری فلسفی حافظ با تأکیدبر بیت «چیست این سقف بلند ساده ی بسیارنقش/ زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست»
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
81 - 101
حوزه های تخصصی:
ازآن جا که پرسشگری یکی از مهم ترین مسأله های فلسفه بوده و هست، این مقاله از رهیافت اندیشه های« هایدگر» فیلسوف آلمانی در سده ی بیستم، به بیتی از حافظ نظر انداخته است. مسأله ی مهم در این بیت به جای دریافت پاسخ، خودِ پرسشگری است که حافظ آن را مورد تأکید قرار داده است. متفکّر پرسشگر، به جای پرداختن به هستنده ها (موجودات) به هستی، نظر افکنده و موقعیت مندی انسان را مهم ترین وجه زیستی وی دانسته است. انسان از آن جا که درجهان بودنِ خود یا ازجهان بودن خود را دریافته، می داند که او تنها مُدرِک یا دریابنده ی هستی نیست بلکه مورد ادراک نیز قرار می گیرد. از این روست که به جای باور به فاعل شناسا (سوژه) و ابژه، بر این باور است که او وحدتی است از هر دو؛ درعین حال که هیچ یک از آن ها هم نیست. انسان به عنوان «دازاینی» است که در جهان حضور دارد و این حضور است که به او هستی اصیل، ارزانی داشته و وی را وا می دارد تا نسبت به هستی حیرت زده، پرسندگی خود را در فرصتِ پدیداری یا نمود، تداوم بخشد.
چاره ی مخموری؛ تحلیل بارتی از سرخوشی غزل های حافظ
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
83 - 104
حوزه های تخصصی:
رولان بارت، منتقد فرانسوی (1980 – 1915) در آثار ادبی – انتقادی خود به ویژه در کتاب لذت متن چشم انداز تازه ای بر نقد متون باز کرده است. او بر این باور است که متن می تواند مخاطب را همچون مؤلفی دیگر در سرخوشی های مستانه ی خود غرق سازد. در این پژوهش تلاش شده است که دیدگاه لذت متن بارت را به چند مرحله بخش کرده و آن گاه برای هر مرحله، نمونه هایی از غزل حافظ تحلیل گردد. آن چه که در این پژوهش پرسش اصلی بوده، این است که حافظ چرا و چگونه توانسته به زبانی چندبُعدی دست یابد که با خوانش های گوناگون مخاطبان، معانی عمیق تری از آن متولد گردد. بر این بنیاد می توان گفت حافظ با علاق ه های لفظی و معنایی و اشاره های تلمیحی که در متن (بیت) به کار گرفته و بستارمتن را برای تأویل های دایمی مخاطب باز نگه داشته است. یکی از شگردهای بلاغی حافظ که سبب بازماندن بستار غزل او شده است تفاوت معنایی ژرفی است که میان ظاهر و باطن غزل او پدیدار می شود. این ظاهر و باطن را می توان به بودن (ایستایی) و شدن (پویایی) متن تعبیر کرد. حاصل حرکت از بودن به سوی شدن سرخوشی شاعرانه ای ست که حافظ در غزل خود پنهان کرده است.
تبیین و تحلیل تطبیقی مفهوم زیبایی بر بنیاد آراء و اندیشه های فلوطین و غزلیات حافظ شیرازی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
26 - 38
حوزه های تخصصی:
رویکرد فلوطین، از فیلسوفان قرن سوم میلادی، در باب زیبایی شناسی و هنر، اتفاق مهمی در فلسفه غرب محسوب می شود. به ویژه آن گاه که تآثیر عمیقش بر ظهور ایده های حکمی و فلسفی در فلسفه اسلامی مورد بررسی و تعمق قرار گیرد. این مقاله در صدد تبیین و تحلیل آراء و نظریات فلوطین با اندیشه ها و ایده های حافظ، شاعر و متفکر بزرگ قرن هشتم ه. ق.، در باب زیبایی و تطبیق و مقایسه آن در جهت یافتن شباهت ها و تفاوت های آنهاست. در این نوشتار پژوهشی، ماهیت زیبایی در نظام فکری این دو اندیشمند و صاحب رأی، تبیین شده و آن قسمت از آراء و اندیشه های فلوطین که مشابهت و هم رأیی با اندیشه های حافظ در مورد زیبایی و زیبایی شناسی دارند، مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفته اند. فلوطین و حافظ، هر دو در آسمانی بودن زیبایی و این که زیبایی زمینی سایه ای از زیبایی بالایی است، لزوم پاک سازی و تزکیه روح و نفس برای دریافت و خلق زیبایی، و گرایش فطری انسان- به ویژه انسان عاشق- به زیبایی، متفق القول اند. تزکیه روح هنرمند و مجسمه ساز بر اظهار و آفرینش زیبایی در ایده فلوطین برجسته است. حافظ هم به پاکی قلب و نفس انسان تأکید دارد، ولی نقش )مشّاطه( و زیور را در بروز حُسن خداداد، بی اهمیت می داند. به صورت کلی، در دیدگاه فلوطین و حافظ در باب زیبایی تا حد زیادی نزدیکی و شباهت وجود دارد. می توان گفت حافظ به صورت غیرمستقیم از اندیشه های زیباشناسانه فلوطین پیروی نموده است.
تأثیرپذیری سبکی طاهری نایینی از حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
131 - 160
دیوان ملا طاهری نایینی یکی از گنجینه های خطی است؛ نسخه منحصربه فردی که مرحوم محمد نخجوانی آن را وقف کتابخانه مرکزی تبریز کرده است. طاهری از شاعران عصر صفوی و معاصر شاه عباس اول بوده است. با توجه به ویژگی های بیانی و مختصات فکری، او را باید پیرو سبک عراقی دانست. طاهری نایینی را می توان از بزرگ ترین پیروان حافظ دانست، از آن جهت که در ۱۹۰ غزل از ۲۵۲ غزل خود از خواجه استقبال کرده است. رایج ترین وزن غزل او همان محبوب ترین وزن غزل های حافظ است و واژه های کلیدی مشترکی با حافظ دارد، نظیر: رند، شیخ، پیر مغان، و واعظ. او به برخی از نظام های زیبا شناسی حافظ توجه کرده و از آن ها بهره برده است، نظیر چند صدایی بودن غزل (صداهای مختلفی چون عرفان، عشق، طنز اجتماعی و... را در یک غزل می گنجاند)، پارادکس، طنز، و انتقاد اجتماعی. استعمال وصف ها و ترکیب های تازه و بدیع، ذوق و تخیل شاعرانه و قدرت پیوند اندیشه و تخیل نشان می دهد که طاهری شاعری است درخور توجه و معرفی و شناساندن او و دیوانش کاری است بایسته.
بررسی و سنجش معیارهای گزینش متن در «دفتر دگرسانی ها در غزل های حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از آثار ارزشمند در زمینه تصحیحِ اشعار حافظ بی شک دفتر دگرسانی ها در غزل های حافظ اثر سلیم نیساری است. این تصحیح که از روی پنجاه نسخه قرن نهمی فراهم آمده، حقیقتاً حلّال برخی از مشکلات در زمینه حافظ پژوهی است. مع ذلک در کنار فواید و امکاناتِ بسیار این اثر، گاه اندک ضعف هایی در زمینه روش شناسی و گزینش های آن به چشم می خورد. برخی غزل ها یا ابیاتی که در بسیاری از نسخه های مورد استفاده موجود بوده است، در متن مصحَّح نیست. برخی گزینش ها، بی توجه به توجیهات تاریخی، سبک شناختی، زیبایی شناختی، جهان بینی شاعر گزینش، و از اکثر نسخ عدول شده است، حال آن که می توان وجوهی مطلوب تر با دلایل نسخه شناسی، درون متنی، زیبایی شناختی و گاه سبک شناسانه ارائه داد. همچنین، از نظر این نگارنده، در چند مورد که التزام به اکثریت نسخ مرعی بوده است، بی توجه به سبک و هنجارهای زیبایی شناسی، وجه اصحّ فروگذاشته شده است.