مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
حافظ
ساقی نامه از انواع ادبی ای است که شعرای فارسی گوی بسیاری در گفتنِ این نوع طبع آزمایی کرده اند. نظامی و حافظ معروفترین گویندگان ساقی نامه هستند و ساقی نامه گویان دیگر، همه در سرودن این نوع شعر از آن دو الگو گرفته اند، چنان که عموماً آنان که ساقی نامه خود را ضمن منظومه هایشان گفته اند از نظامی و آنان که ساقی نامه مستقل یا با موضوعات اجتماعی و تفکر خیامیِ غالب سروده اند، از حافظ متأثر بوده اند. البته حافظ به قرائن بسیار، هم در ساخت و هم در مضمون و معانیِ ساقی نامه و مغنی نامه، بسیار به نظامی نظر داشته است. در این مقاله به مقایسه ساقی نامه و مغنی نامه حافظ با نظامی پرداخته شده است. از نتایج مهم این تحقیق آن است که اثرپذیری شاعر شیراز از ساقی نامه نظامی -برخلاف تصور- چنان که تعابیر تشبیهی، استعاری و مفاهیم پارادوکسی مربوط به می و ملزوماتش در کل غزلیات حافظ نشان می دهد، بیشتر در غزل او دیده می شود تا ساقی نامه اش؛ دیگر اینکه حافظ برخلاف کلی گویی برخی نویسندگان، از خواجو در ترکیبات و یادکرد گذشته و از عراقی در توجه به مفاهیم عرفانی و استقلال ساقی نامه اش متأثر بوده است و میان ساقی نامه حافظ و نظامی، با وجود مشابهات بسیار، تفاوت هایی نیز وجود دارد که این نوشتار به شیوه توصیفی-تحلیلی به این موارد نیز پرداخته است.
یقظه الشعور لدی الشعراء الخالدین الشیرازیان والشابی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه دانشگاه یزد ۱۳۸۶ شماره۱۴
161 - 192
حوزه های تخصصی:
الشعور باختصار هو القوّه التی تحرّر الانسان من الانشداد بما تنشَدّ الیه البهائم، وترفعه لیطوی مراحل کما له. وکل الخالدین فی التاریخ من المصلحین و أصحاب الکلمه والفنانین والشعراء، انّما خلدوا لأنهم ضربوا علی وتر ایقاظ الشعور. و کلّما کان الشعور لدی هؤلاء الخالدین أقوی کان تأثیرهم فی ایقاظ المتلقین أکثر وکان خلودهم أبقی وأدوم.
والشعراء من أقدر الناس علی ایقاظ الشعور، لأنهم یستخدمون «الکله» و «الموسیقی». لکنّ العظام منهم یفوقون الباقین بقوّه تأثیرهم علی الایقاظ، لما فی صدورهم من لهیب المشاعر التی تتحول الی کلمات جزله وأنعام عذبه تدخل القلوب و تثیر العواطف والشعور.
قوّه الشعر اذن لیست فی قدیمه أو حدیثه ولیست فی عربیّه أو فارسیّه، انما فی حراره لهیبه. وهذا المقال یتناول من دائره شعراء الفارسیه القدماء حافظ و سعدی، ومن دائره شعراء العربیه المعاصرین أبا القاسم الشابی. ورغم ما بین الشیرازیین والشابی من فواصل الزمان و المکان واللغه فهم ینطقون جمیعا بلغه واحده .. لغه یقظه الشعور.
ردّ پای داستان قرآنی ابراهیم (ع) در مژگان سیه حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل پذیری، یکی از بارزترین ویژگی های شعر حافظ، محسوب می گردد. در این میان، غزل 354 با مطلع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم...»، از جمله غزلیّاتی است که با نگاهی تأویلی، با داستان حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل(ع) در سوره صافّات قابل تطبیق است. تعبیر «قصر حور العین» در غزل 354 که برگرفته از آیات سوره صافّات، ص، واقعه و رحمن است، نشانه، ردّ پا و پل ارتباطی است که از یک سو، ذهن مخاطب را با داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) در سوره صافّات پیوند می دهد و از سوی دیگر، میان ابیات غزل، بست و پیوند و هماهنگی ایجاد می کند. بر اساس این تأویل و تحلیل در می یابیم که حافظ، هنرمندانه و با زبان غزل، میان «قصر حور العین« و«قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ»، «فرهاد» و «ابراهیم»(ع)، «غوغای خیال خواب دوشین» و «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى»، رخنه در دین و «فَراغَ إِلى آلِهَتِهِمْ» و «ما تَنْحِتُونَ»، چشم بیمار و إِنِّی سَقیمٌ و... ارتباط واژگانی و معنایی ایجاد کرده است و در حقیقت، تعابیر، مضامین و بن مایه های اصلی غزل را از داستان قرآنی گرفته و آنها را با ساختار هنری و ادبی غزل هماهنگ کرده است و در نتیجه از خلال این تأویل از یک سو، مفهوم و معنای دیگرگون و جدیدی از مفردات، تعابیر و ابیات غزل می توان ارائه داد و از سوی دیگر میان ابیات غزل ارتباطی منطقی تر و وحدتی اندام وار می توان ایجاد کرد که فهم ابیات را آسان تر می کند. در این مقاله ارتباط میان غزل و داستان قرآنی تبیین و تحلیل می گردد و در کنار دیگر معانی و شروحی که تاکنون از این غزل ارائه شده، تحلیل، ترجمان و تأویل دیگرگونی را به استناد اثرپذیری حافظ از آیات قرآن کریم، نشان داده می شود.
بررسی مقایسه ای شعر حافظ وهوشنگ ابتهاج (ه-ا-سایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شعر هوشنگ ابتهاج می توان به آسانی اثر شعر حافظ را در آن مشاهده کرد. یافتن چگونگی این اثرپذیری مسأله اصلی این تحقیق است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. با مطالعه متون مورد بحث (شعر هوشنگ ابتهاج و حافظ)، نگارنده سعی کرده است به هدف تحقیق دست یابد. ابتدا خلاصه ای از زندگی هوشنگ ابتهاج و مسأله اثرپذیری از نگاه منتقدان آورده شده است. سپس در تقسیم بندی ای ساختاری موارد اشتراک میان شعر سایه و حافظ، در پنج بخش ذکر شده است. ترکیبات، تعبیرات، تضمین و اقتباس، وزن و قافیه و ردیف و در نهایت مضمون. این تقسیم بندی ناظر بر سه جنبه الفاظ، کاربردهای آوایی و مضامین مشترک دو شاعر است. وام گیری واژگانی، در حوزه های ترکیبات، تعبیرات و تضمین و اقتباس، بررسی شده است. کاربرد موسیقایی در حوزه وزن و قافیه و ردیف، و مضامین مشترک را در حوزه مضمون بررسی کرده ایم. حاصل آنکه سایه در کنار استفاده گسترده از الفاظ شعر حافظ، به شیوه انتخاب و ترکیب آنها و نیز به جمال شناسی وی نظر داشته است.
بررسی و نقد کارکرد حصر و قصر در غزلیّات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجه شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی توانمندی های متعدّد ی در حوزه های مختلفِ زبان، اندیشه، ذوق هنری، بلاغت دانی، قدرت در طنز، هستی شناسی خاص و... دارد. یکی از ظرایف هنربلاغی وی را می توان در بهره گیری از ابزار «حصر و قصر» مشاهده کرد. این مقاله میزان تاثیر این امکان زبانی بیانی، رادر اشعار حافظ بررسی می نماید. گویا حافظ در تبیین اندیشه های خود، این وسیله را بسیار مناسب می دیده که در حجم زیادی از ابیات وی این ترفند مشاهده می شود؛ به گونه ای که می توان این ویژگی را از مختصّات سبک حافظ به شمار آورد. در این مقاله پس از نقل برخی از تعاریف حصر و قصر و بیان نقش آن در تأثیر و زیبایی سخن، اشعار حافظ را از این دیدگاه بررسی خواهیم کرد. اسلوب حصر در غزلیّات حافظ تحتِ سه عنوان مورد بررسی قرار گرفته است: 1 الفاظِ (ادات) حصرساز؛ 2 حصر به وسیله نحوِ زبان؛ 3 تکیه و درنگ. در قالبِ این شیوه ها به طرزِ شگرفی تفکّرات کلیدی و عمیقِ حافظ را می توان یافت. گویا حافظ رندانه بهترین شیوه را برای بیانِ رندی، قناعت، طنز، متناقض نما و ... انتخاب کرده و از این طریق معانیِ موردِ نظرِ خویش را با یکی از تأثیرگذارترین شیوه ها تبیین نموده است.
شواهد تاریخی تأثیرپذیری صورتگرایانه حافظ از ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ از جمله شاعران صورتگرای ایرانی است که باوجود وابسته نبودن به طریقت عرفانی خاصّی، هنرمندانه از مضامین و مفاهیم عرفانی در اشعارش بهره جسته است. مکتب ابن عربی نیز از حدود قرن هفتم، مکتب مسلّط بر عرفان ایرانی بوده و فضای فرهنگی جامعه را از عناصر و موضوعات عرفان نظری پر کرده است. در این مقاله برآنیم تا با استفاده از شواهد تاریخی اثبات کنیم که حافظ با مفاهیم مکتب ابن عربی آشنا بوده و به گونه ای صورتگرایانه آنها را در اشعارش به کار برده است. حلقه اتّصال حافظ با مکتب ابن عربی را می توان با غور در زندگی و آثار اشخاصی چون امین الدّین بلیّانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، اوحدی مراغه ای، میرسیّدشریف جرجانی، رکن الدّین شیرازی، فخرالدّین عراقی، ابن فارض و برخی دیگر از ادیبان و عارفان وحدت وجودی و حتّی تحرّکات فرهنگی سلسله هایی نظیر آل جلایر به دست آورد. روش این پژوهش به صورت کتابخانه ای و بدین گونه است که با ارائه مدارک متنی و تاریخی ابتدا تأثیرپذیری اشخاص مذکور از مکتب ابن عربی را روشن می سازیم و سپس با تبیین تاریخی ارتباط میان آنها و حافظ، فرضیه خود را اثبات می کنیم.
کارکردهای بدل بلاغی در غزلیّات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ به گواهی دیوانش، در انتخاب واژگان وسواس ویژه ای دارد. نکته قابل توجه در ابیات خواجه، ارتباط واژگان است؛ که هر بیت را با زنجیره ای از تناسبات معنایی و لفظی درهم تنیده است. یکی از روابطی که میان مفاهیم و واژگان وجود دارد، رابطه جانشینی است؛ که اصطلاحاً آن را بدل بلاغی می نامیم. به این معنی که مفهومی که در پاره نخست بیت آمده، در پاره دیگر تکرار می شود. اما به جای این که لفظ تکرار شود، همان معنی با لفظ دیگری تکرار می شود. از آن جا که هر لفظ بر مدلول خاصی دلالت می کند و به حوزه معنایی خاصی تعلق دارد، جانشین کردن دو لفظ، دایره معنایی آن دو را درهم می آمیزد و سبب می شود که هر لفظ هم بر معنی خود و هم بر معنی لفظی که جانشین آن شده، دلالت کند. این ویژگی، امکاناتی در اختیار شاعر گذاشته است؛ از جمله ایجاد ابهام در تشخیص مدلول اصلی، دلالت چندگانه واژگان و گسترش معنی. خواجه از این امکانات برای معنی آفرینی و ایجاد انواع زیبایی های ادبی و هنری، بسیار بهره گرفته است. در این پژوهش، تعدادی از ابیات دارای بدل بلاغی انتخاب و سپس با تحلیل رابطه جانشینی، تعدادی از کارکردهای این نوع رابطه بررسی شده است. واژه های کلیدی: حافظ، بدل بلاغی، امکانات زبانی، معنی آفرینی
تصویر هنری اجتماع نقیضین در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۰
179 - 210
حوزه های تخصصی:
بیان هنرمندانه اجتماع نقیضین، در معنای ترکیب هنری پارادیم های متضاد یکی از مبانی زیبایی شناسی شعر است. این موضوع ریشه در زبان قرآن، ادعیه و شطحیات قدمای مشایخ صوفیه دارد و یکی از ویژگی های عام زبان عرفانی است که از نثر صوفیه به شعر صوفیه راه پیدا کرده است. از میان شاعران عارف، حافظ (وفات: 792 ه . ق) یکی از کسانی است که از این شیوه در شعر خود بهره زیادی برده است. بررسی غزلیات حافظ نشان می دهد که بسامد این هنرسازه در شعر او، نسبتاً بالاست؛ زیرا این شاعر سعی کرده در بیشتر موارد، با قراردادن هر چیزی در برابر ضدّ آن، تصویری هنری ارائه کند -تصویری که غالباً متناقض نماست. از آنجا که این موضوع با همه اهمّیّتی که دارد تا کنون به صورت اخص در غزلیات حافظ بررسی نشده، نگارنده کوشیده است تا آن را در قالب این مقاله، با روش تحلیل محتوا (رویکرد تحلیلی توصیفی) بررسی کند. در این بررسی مشخص شده است که تصویر هنری اجتماع نقیضین یکی از ویژگی های زبانی-محتوایی شعر حافظ است و حافظ در 48 بیت، از این شیوه برای بیان مفاهیم مذهبی، در 45 بیت، برای بیان موضوع های عارفانه، در 24 بیت، برای بیان مفاهیم عاشقانه و در 15 بیت برای بیان مباحث کلامی استفاده کرده و در اغلب موارد، تصاویرِ متناقض نما (پارادوکسیکال) به صورت گزاره (جمله) بیان شده اند. درباره علل استفاده حافظ از این شیوه بیانی، می توان گفت که بیان هنرمندانه تناقض های موجود در عالم، یکی از ویژگی های زبان عرفانی است و حافظ به عنوان شاعری عارف، چون برای این عالم و زیبایی های آن در کنار آن عالم، اصالت قائل است، تناقضی در کلام او آشکار شده است؛ وانگهی، در روزگار حافظ به دلیل تعصّبات مذهبی، ریا و تظاهر زیاد شده و به دنبال آن تناقض عجیبی بین دل و رفتار حکومت و مردم به وجود آمده و حافظ با بهره گیری از این شیوه بیانی، خواسته است تا بخشی از تناقض های حاکم بر رفتار جامعه عصر خود را نیز باز نماید.
مقایسه مفهوم عشق افلاطونى در استروفل و استلا اثر سرفیلیپ سیدنى و نظربازى در دیوان حافظ
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
85 - 100
حوزه های تخصصی:
درون مایه بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان « عشق » است؛ درواقع، غزل سروده عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى و فلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستش خدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دارد که به کلى او را از دیگر فیلسوفان عصر خویش متمایز مى سازد؛ عشقى که او را به سرچشمه حیات متصل مى کند. تأثیر عشق افلاطونى را به وضوح مى توان در غزلیات رنسانس و در آثار شعرایى چون پترارک مشاهده کرد که خود الهام بخش شاعران انگلیسى مانند اسپنسر و سر فیلیپ سیدنى بوده است. شرق نیز متأثر از اندیشه هاى عرفانى، به خصوص عرفان اسلامى، مظاهر پیچیده اى از عشق را ارائه مى دهد که یکى از آنها نظربازى است که طریقى براى رسیدن به عشق معنوى است. در مقاله حاضر تلاش شده است عشق افلاطونى در « استروفل و استلا و نظربازى در دیوان حافظ » غزلیات سر فیلیپ سیدنى تحت عنوان مورد بررسى و مقایسه قرار گیرد.
تأثر مضمونی حافظ از متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
119 - 133
حوزه های تخصصی:
لسان الغیب حافظ ، یکی از بزرگترین شاعران غزل سرای نیمه اوّل قرن هشتم ، که با مهارتی کم نظیر با الفاظ بسیار زیبا همراه با صنایع لفظی ، مضامین عالی با معانی بسیار در ابیات کوتاه گنجانیده و در غزلهای عالی خود افکار دقیق عرفانی ، حکمی و غنایی را همراه با ترکیبات و الفاظ برگزیده ، بدیع ، تازه و منتخب همراه کرده و از این راه شاهکارهای جاویدان بی بدیلی در ادب پارسی بوجود آورده که در این راه بس دشوار از مضامین ، اندیشه ها و سخنان بکار رفته در آثار شعرای طراز اوّل عرب و یا زبان و ادبیات فارسی پیش از خود با باز آفرینی زیبا و عالی آنها نهایت استفاده را برده است.
بررسی تطبیقی مفهوم «فنا» در شعر حافظ و تائیه کبری ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
69 - 90
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از بزرگ ترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی حافظ، خداوندگار غزل های عاشقانه - عارفانه است. موضوع عرفان از لطیف ترین و بااهمیت ترین موضوعات بشری است و آن، دستیابی به کنه حقیقت و فناشدن در ذات حضرت معشوق است. هدف عرفان و عارف رسیدن به صفای باطن، فانی شدن از صفات رذیله و غرق شدن در دریای حضرت حق از طریق کشف و شهود، و نایل شدن به معرفت حقیقی و اتّحاد با حضرت حق است که اهمیّت این موضوع و شباهت هایی که میان اندیشه های خواجه شیراز و ابن فارض وجود دارد، باعث شد تا نگارنده به بررسی تطبیقی مفهوم عرفانی «فنا» در «دیوان» حافظ و «تائیه» کبری ابن فارض حموی بپردازد.
تصویری از حافظ در دیوان ناری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
151 - 168
حوزه های تخصصی:
ادیبان کُرد همواره شعر فارسی را به دیده اعجاب و تحسین نگریسته و از آن متأثر بوده اند. نمودهای گوناگون این تأثیرپذیری را در قالب تضمین، ترجمه و صور خیال مشابه و مضامین مشترک می توان دید و از این میان، شعر حافظ بیش از دیگر اشعار مورد توجه ایشان بوده است. در این مقاله پس از مقدم های درباره تأثیرپذیری ادیبان کُرد از شعر فارسی، به ناری، شاعر عار فمسلکی که در همین سده های اخیر می زیسته، پرداخت هایم. برای ترسیم خطوط چهره حافظ در دیوان شاعر کُرد، ابتدا به سراغ موضوعات و مضامین و مفاهیم مورد علاقه دو شاعر رفته و در نهایت چهار مخمس ناری، که در آنها غزلیات حافظ را، تضمین کرده است، بررسی کرد هایم.
مقایسه پیر در شعر حافظ و دیوان های حکیم فضولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
159 - 188
حوزه های تخصصی:
در همه مکاتب عرفانی، به ویژه در عرفان اسلامی بر لزوم راهنما و مرشد تاکید شده است. اهل طریقت را اعتقاد براین است که بی وجود واسطه، توفیق در سلوک میسر نیست ومبتدیان را بدون هدایت پیری منتهی راه پرفراز ونشیب طریقت پیمودنی نیست.در دیوان خواجه شیراز هیچ سند قاطعی که حکایت از سرسپردگی حافظ به یک پیر واقعی یعنی مشایخ طریقت داشته باشد در دست نیست.ولی با این وجود به لزوم داشتن پیر و آرزوی یافتن دلیل راه و همانند عقاید متصوفه، عقیده به لزوم پیروی سالک از پیر، در افکارش مشهود میباشد.در دیوانهای فارسی وترکی حکیم فضولی با توجه به مدایح و ثنایایی که درباره ائمه معصومین سروده شده، به صراحت پیر فضولی مشخص می شود و درگاه پیر مغان نیز در اشعارش والاتر از فرشته و راهبر به سوی آب زندگانی می باشد.در این تحقیق به روش تطبیقی پیر از دیدگاه عرفان و نظریات دو شاعر عارف بزرگ درباره پیر و لزوم داشتن آن بررسی خواهد شد تا اشتراکات و افتراقات آن روشن شود.
پیر در دیوان حافظ و شعر شاعران کُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۶
115 - 140
حوزه های تخصصی:
خواجه شمس الدین محمد مشهور به حافظ شیرازی، یکی از شاعران بی بدیل ادب پارسی است، که اشعارش سال ها ورد زبان عارف و عامی بوده و می توان گفت شعر کمتر شاعر ایرانی به وسعت اشعار حافظ در میان مردم رواج یافته است. حافظ در عرصه انتخاب و کاربرد واژه ها و ترکیب های خاص نیز، شاعری مبدع بوده و نه تنها برخی واژه ها را در شعر خود در معنی خاصی به کار برده؛ بلکه ترکیب هایی نیز ساخته است که حاصل ذهن پویا و خلاق اوست. با توجه به هنرمندی حافظ در ساختن و برساختن این گونه ترکیب ها، شاعرانِ پس ازوی نیز، گاه همان ترکیب های خاصِ شعر خواجه را در اشعار خود به کار برده اند. شاعران کُرد نیز از این نوع تأثیرپذیری به دور نمانده اند. یکی از واژگان پر بسامد در شعر حافظ، واژه پیر و ترکیب های خاص آن نظیر؛پیر خرابات، پیر مغان، پیر میخانه و پیر میکده است. در این مقاله، چگونگی کاربرد این واژه و برساخته های آن را در شعر شاعران کُرد با شعر حافظ شیراز مقایسه شده است.
مفهوم آزادی در اندیشه حافظ و مولانا و تطبیق آن با تفکر اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
51 - 69
حوزه های تخصصی:
دو اندیشمند صحنه ادب ایران، مولانا و حافظ بسیار پیش تر از اندیشمندان باخترزمین در بسیاری از زمینه های فردی و اجتماعی انسان اندیشیده اند، و این اندیشه ها را با زبان هنری بیان کرده اند. یکی از این زمینه های فکری بحث آزادی و اختیار انسان است که از آن به عنوان مهم ترین حقیقت وجودی انسان، به عنوان خلیفه خدا بر روی زمین، یاد می کنیم. در این مقاله نویسندگان ضمن تبیین اهمیت آزادی در آثار و اندیشه های حافظ و مولانا ، سعی در بررسی شباهت و افتراق های نظریه ها و اندیشه های آنان در زوایای گوناگون وجود انسانی با نوع بیش انسان مدارانه در باخترزمین دارند. بر آن ایم که اندیشه های متفکران باخترزمین را با اشعار مولانا و حافظ که آزادی به عنوان محور اصلی اندیشه های انسان مدارانه آنان قرار دارد، مورد بررسی قرار داده و با نگاهی تطبیقی اندیشه های آنان تحلیل شود.
بررسی و تحلیل تطبیقی مضامین زهد در دیوان منسوب به امام حسین(ع) و دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
97 - 112
حوزه های تخصصی:
امام حسین(ع) سرور زاهدان و یکی از بزرگ ترین شخصیت های دینی است که اشعارش از جهت محتوایی بسیار ارزشمند بوده و بیش تر مضامین زهدیات ایشان، در دیوان حافظ نیز به چشم می خورد. از جمله این مضامین نکوهش دنیا و دنیاپرستی، پرهیز از ثروت اندوزی، نکوهش غرور، مرگ اندیشی، دوری از فساد و گناه، خضوع و افتادگی، توبه، قناعت و سرکوب هوای نفس است. گفتنی است که زهدیات امام(ع) و حافظ ، زبانی ساده داشته و ممتاز به ویژگی هایی چون کاربرد الفاظ و مضامین قرآنی، الفاظ ساده و روان و موسیقی دلنشین است. امام(ع) در اشعارشان کم تر از صور خیال بهره برده اند اما این تصاویر بیانی در شعر حافظ به وفور مشاهده می شود. بنابراین به خاطر ارزش محتوایی اشعار امام(ع) و حضور مضامین زاهدانه ایشان در دیوان حافظ و عدم تحقیق در این خصوص، این پژوهش، تلاش می کند که با روش توصیفی- تحلیلی، مضامین زهدیات ایشان را در دیوان حافظ مورد بررسی قرار دهد.
بررسی انواع اقتباس های قرآنی در دیوان اشعار حافظ و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
227 - 247
حوزه های تخصصی:
دریافتن ژرفنای سروده های بسیاری از شاعران بزرگ جهان اسلام، بدون شناختن مایه های قرآنی شعر آنان ممکن نیست. در پژوهش حاضر نگارنده به تبیین، تحلیل و تطبیق جلوه های تأثیرپذیری سروده های حافظ و ابوالعتاهیه از آیات و مضامین قرآنی پرداخته و گونه های آن را در دیوان هر دو شاعر بازنموده است. تأثر قرآنی این دو شاعر در حوزه اقتباس های مستقیم و اقتباس های غیرمستقیم جای می گیرد که هر کدام، خود دارای گونه هایی است. نگارنده دریافته که در شعر ابوالعتاهیه در مقایسه با حافظ از برساختن و درج مضامینی مشابه تعبیرات قرآنی نشانی نیست، زیرا حافظ اکسیر کلام خداوند را بر مضامین عاشقانه، سیاسی و اجتماعی سروده های خود زده و با مضمون آفرینی، فرهنگ زبانی و اندیشگانی خود را چندصدایی کرده است، حال آنکه اقتباس های قرآنی اشعار ابوالعتاهیه جنبه ای اخلاقی و زاهدانه دارد و تک بعدی است.
رویارویی سنایی و حافظ با جریان تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
287 - 298
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است که تشابهات و تفاوت های رویکرد سنایی و حافظ در زندگی، شعر و نگرش صوفیانه بررسی شود؛ در اصل «تصوف» متغیر مستقل، و نحوه مواجهه سنایی و حافظ با آن متغیر وابسته این تحقیق را تشکیل می دهد. روح عرفان و معنویت برخاسته از تجربه های معنوی در زندگی و آثار هر دو شاعر متجلی است اما گواه صادقی بر انتساب هیچ یک به فرقه ها و سلسله های رسمی صوفیه یافت نشده و طریقت صوفیانه آن ها فرد-محور و مختص به خود آنان بوده و آنان را از سایر اشکال حیات اجتماعی نظیر شاعری و... دور نمی کرده است. از محتوای شعر و شیوه زندگی آزادانه آن ها نیز می توان تمایل به روح و پیام ملامتیه و قلندریه را دریافت کرد. سنایی پیش قراول ورود به موضوعات عرفانی در شعر است و حضور شاعرانه او سبب تحولی در فضای ادبیات فارسی از لحاظ فرم و محتوا شده است.
تأثیرپذیری از سبک حافظ در دیوان صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
371 - 391
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقایسه ای، یکی از شاخه های جدید تحقیقات و پژوهش های ادبی است. در حوزه زبان و ادب فارسی شاعران و نویسندگان، میراث شکوهمندی بر جای گذاشته اند که آیندگان همواره از آن بهره برده اند. یکی از برجسته ترین شاعران زبان و ادبیات فارسی، حافظ شیرازی است. او انقلابی در شعر و غزل به وجود آورد و همواره بر شاعران پس از خود تأثیرگذار بود. پس از سبک عراقی که حافظ در آن طبع آزمایی و زیست کرده است، سبک هندی در ادبیات پای گذاشت. یکی از شاعران برجسته این سبک صائب تبریزی است. صائب تحت تأثیر غزلیات خواجه ، غزلیاتی سروده است. اشتراکات وزنی، مضمونی و محتوایی از مشابهات این غزلیات است. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا به بررسی تأثیر سبک حافظ بر اشعار صائب تبریزی بپردازد. به این منظور اشعار در دو حوزه نقد مضمونی و نقد ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند.
نقد تحلیلی شرح های ختمی لاهوری و جمال آفتاب از منظر عشق و عرفان بر دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
451 - 466
حوزه های تخصصی:
تا کنون شرح ها و تفسیرهای زیادی بر دیوان حافظ نوشته شده است. این شرح ها عمدتاً یا به طور کلی اشعار حافظ را عاری از گرایش های عرفانی می دانند؛ یا تعبیر و تفسیر آن ها صرفاً عرفانی است و نگاهشان به تمامی غزلیات یک نگاه عارفانه است. سؤال مهمی که در این مورد پیش آمده است، این است که آیا این گونه نگاه ها به دیوان حافظ منطقاً درست است یا راه میانه ای هم وجود دارد؟ نگارنده بر این باور است که نگاه جزمی و صرفاً یکسویه به این اثر هنری روا نیست. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر چند بیت از دیوان حافظ و مقایسه دو شرح کامل عرفانی، غیر عرفانی بودن بعضی از اشعار حافظ نیز مشخص شوند. دو تفسیر عرفانی که دست مایه تحقیق در این مقاله قرار گرفته اند، عبارت اند از «جمال آفتاب و آفتاب هر نظر» از علی سعادت پرور که در سال 1380 به چاپ رسیده است، و دیگری «شرح عرفانی ختمی لاهوری بر دیوان حافظ اثرابوالحسن عبدالرحمن ختمی لاهوری» که در نیمه اول قرن یازدهم در هند به رشته تحریر درآمده است.