مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
حافظ
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
139-160
حوزه های تخصصی:
استخراج مؤلفه هایی برای تعیین سبک فردی نویسنده، از جمله مواردی است که می تواند اضهارنظرها دربارۀ سبک نویسنده را دقیق تر و بیشتر بر اساس پارامترهای قابل اندازه گیری نشان دهد. یکی از این پارامترها می تواند بررسی بسامد نسبی ساختاری خاص باشد. در این باره بررسی ساختار هجایی ردیف و قافیه می تواند مؤثر باشد. به این منظور این پژوهش کوشیده است تا با بررسی بسامد ساخت و الگوی هجایی ردیف و قافیه در اشعار حافظ، میزان استفاده این شاعر بزرگ را از هر یک از ساخت های هجایی زبان فارسی در ردیف و قافیه و همچنین چینش این ساخت ها در هر یک از الگوهای هجایی بررسی کند. این پژوهش نشان می دهد که نسبت ساخت هجا در شعر حافظ با زبان طبیعی فارسی تاحدودی هماهنگی دارد. به لحاظ الگوی هجا، شاعر از الگوهای بسیار متنوعی استفاده کرده است. به لحاظ بسامد الگوهای به کار گرفته شده نیز الگوهای متفاوت از بسامدهای متفاوتی برخوردارند. هر چند شاعر در الگوی تک-هجایی رغبتی به استفاده از هجای باز نشان نداده است، در الگوهای چندهجایی به خوبی از این هجا استفاده کرده است. این پژوهش نشان می دهد که شاعر در استفاده از برخی از الگوها با محدودیت هایی مواجه است که از آن جمله می توان به استفاده نکردن از الگوهایی که با cvcc آغاز می شوند در الگوهای دو هجایی اشاره کرد. این پژوهش همچنین نشان می دهد که در کاربرد هر یک از ساخت ها در مجموع الگوها، ساخت cv بر دو ساخت cvc و cvcc برتری یافته است. به لحاظ میانگین کاربرد هر یک از ساخت های سه گانه در مجموع هجاهای ردیف و قافیه، هجای cv در رتبه اول و هجاهای cvc و cvcc در جایگاه های بعد قرار دارند که هم به لحاظ رتبه و هم بسامد نسبی با زبان گفتاری و نوشتاری همراهی می کند.
هویت یابی واژه ها در غزل های حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یک جریان سیال و تاویل پذیر ، از توانش ها ی پنهان و آشکاری بر خورداراست .استمرار حیات واژگان یک زبان عمدتا با عدم تطابق سطوح زبانی آن ارتباط دارد،بنا بر این بعضی از شعرا با توسل به هنر استعاره ، ضمن تحکیم جایگاه واژه ها در زبان ، معنی آن را از هرگونه گمانه زنی های عجولانه دور نگه می دارند. غرض نگارنده ازهویت یابی واژه ها، توجه شاعر به اهمیت وجه کم رنگ سازی و بعضا پنهان سازی معنی قطعی واژه هاست که در پرتو استعاره حاصل می شود. حافظ از جمله شعرایی است ، که نه تنها برخی از واژه ها را از سیاه چاله های گمنامی نجات داد،بلکه با بازنمایی جدیدی از فضای عصر خود و با رویکردی مبتنی بر استمرار؛ مدل فرهنگی و اجتماعی نوی را بنا می نهد. در همین راستا در شعر او به واژه های متعددی از جمله:« وحشی و ضع ، هر جایی ، چشم دریده،دهان گشاده، انگشت نما،خود فروشی ، هرزه گرد، جماش و ....» بر می خوریم که با کم رنگ سازی معنای قاموسی؛ هر یک ازآن ها را بر صدر می نشاند..و بنا به تعبیر خود، قبای حسن فروشی را برازنده آن ها می نماید.لذا این مقاله بر آن است تا نمونه هایی از این جریان هنری را در غزل های حافظ تحلیل نماید.و به این پرسش پاسخ دهد که :چگونه می توان با توسل به هنر استعاره به چنین هویتی در واژه ها دست یافت؟
بررسی شیوه های بلاغی حافظ در تشبیه ها و استعاره های پرکاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
79 - 96
حوزه های تخصصی:
تشبیهات و استعاره ها بر اثر گذر زمان ابتکار و نوآوری خود را از دست می دهند و از فهرست صور خیال مطلوب بیرون رفته به تشبیهات و استعاره های مرده بدل می شوند. به همین سبب، شاعران برجسته برای جلب نظر مخاطبان با ابتکاراتی در شیوه بیان و تصرفاتی در تصاویر تکراری، آن را با شگردی متفاوت نوسازی می کنند. حافظ از شاعرانی است که به مدد شگردهای هنری خاص خود، بهترین تصویرهای خیال انگیز را با تصرفاتی در تشبیهات و استعاره های پرکاربرد در اشعار خود ثبت کرده است. نگارنده در این پژوهش، به روش تحلیل محتوا، شیوه های بلاغی حافظ در نوسازی تشبیهات و استعاره های تکراری شعر او را بررسی می کند. نتایج نشان می دهد حافظ با توجهی هدفمند به طرح و تبیین انواع وجه شبه مانند وجه شبه ناآشنا، متعدد، تفضیلی و دوگانه در تشبیهات تکراری پرداخته است. همچنین با به کارگیری انواع تشبیه مضمر، تعلیل، جمع، مقید و موقوف المعانی، تشبیه تفضیل در ساخت های ختلف و متنوع آن، به خلق فضاسازی های تازه و تصاویر بدیع شاعرانه در تشبیهات متعارف روی آورده است. نبوغ شاعر در نوآوری استعاره های پرتکرار، از طریق ترکیب های وصفی بدیع و آشنازدا، گاه با ساختار بدل بلاغی و نیز تأویل صفت در قالب جمله کاملا مشهود است. تجمیع و پیوند آرایه ها شگرد دیگر شاعر در ماندگاری و پویایی شعر او در این زمینه است.
منزوی در «زمین» حافظ زمینه های تأثیرپذیری منزوی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۵۳-۲۷۷
حوزه های تخصصی:
منزوی در غزل پردازی و سخن پیرایی، به منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان واره ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام گرفتن ترکیبات، وزن غزل های حافظ و تضمین مصراع ها و ابیات حافظ دریغ نکرده است. مفهوم عشق و دشواری های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده ایم. یافته ها نشان داد که منزوی در حدود دویست بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده است.
تحلیل و بررسی ساختار ساقی نامه و مغنی نامه حافظ با رویکرد عناصر حماسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹
119-137
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی گنجینه ارزشمندی از ساقی نامه ها و مغنّی نامه های شاعران ایران زمین است. ساقی نامه، گونه ای منظومه ادبی است که در آن شاعر خطاب به ساقی، از بی ثباتی دهر شکایت می کند و با طلب شراب از او می خواهد بر زخم های روزگار دون، مرهم فراموشی قرار دهد. مغنّی نامه گونه ادبی دیگری است که در آن شاعر، به مغنّی خطاب می کند و برای بهجت خاطر، از او طلب آهنگ و سرودی می کند. غالباً شاعران به جهت اهمّیّت و زیبایی دوچندان کار به این دو نوع ادبی همزمان با یکدیگر پرداخته اند و کمتر شاعری تنها به یکی از این ها توجّه مبذول داشته است. در این پژوهش ضمن سیر اجمالی در ساقی نامه سرایی و بیان ویژگی های آن، ساختار ساقی نامه و مغنی نامه حافظ را بررسی نموده و نشان داده ایم حافظ با استفاده از زمینه های سیاسی و اجتماعی، قالبی کاملاً غنایی را در خدمت موضوعی کاملاً سیاسی - اجتماعی به کار گرفته است و مطابق با یافته های این تحقیق، می توان گفت که در زبان حماسی شعر حافظ، بین روح حماسی حاکم بر شعر و زبانی که حافظ آن را به کار گرفته ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بر این مبنا، زبان حافظ از ظرفیت های حماسی بهره گرفته تا سوژه های اجتماعی- سیاسی و حتی تغزلی مورد نظر خود را به شکلی زیبا و متفاوت بسراید
بررسی تقابل های اجتماعی در برخی اشعار حافظ
منبع:
شفای دل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
107 - 122
حوزه های تخصصی:
ادبیات نیز مانند هر پدیده ای برای طراوت، شادابی و کارآیی باید با دانش های روز بررسی و تجزیه و تحلیل شود که یکی از آنها موضوع تطبیقی آثار ادبی با دیگر علوم است. در روانشناسی و جامعه شناسی مبحثی تحت عنوان تقابل های اجتماعی و تحلیل رفتار متقابل است که نسبت به گذشتگان می توان در آثارشان این موضوعات را بررسی کرد و «لوئیس آلفرد کوزر» در کتاب خود «نظریه تقابل اجتماعی» رفتار و کردار انسان ها و گروه ها و احزاب را در شانزده نظریه بررسی کرده است. «ون جونز» و «یان استوارت» در اثر خودشان «تحلیل رفتار متقابل» این موضوع را تجزیه و تحلیل نموده اند. در این مقاله برخی غزلیات حافظ، با توجه به مسئله تقابل رفتارهای اجتماعی و رفتار متقابل، از نظر درون مایه و محتوا و مضمون آنها تجزیه و تحلیل شده اند و بویژه با در نظر گرفتن شانزده نظریه «کوزر» از جامعه شناسان بزرگ معاصر، در پی آن هستیم که تا حدودی رفتارهای متقابل حافظ را در لایه های درونی غزلیات او نمایان سازیم؛ هر چند به طور کلی و عام غزلیات مذکور بیشتر به رفتارهای متقابل عاشق و معشوق یا مرید و مراد و محب و محبوب ختم می شود، اما امروزه این کلی گویی از نظر نقد ادبی چندان مقبول نیست.
تأثیر عروض قرآن بر اوزان شعر حافظ
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
37 - 51
حوزه های تخصصی:
قرآن بزرگ ترین معجزه پیامبر اسلام و نشانه حقّانیت دین مبین اسلام است. در اعجاز قرآن همین بس که از زمان نزول آن تا کنون کسی نتوانسته است آیه ای همانند آن بیاورد. با واکاوی ابعاد مختلف قرآن، همواره افق هایی تازه در برابر پژوهشگران گشوده می شود. یکی از مهم ترین بحث های زبان و ادبیّات فارسی تأثیرپذیری شاعران و نویسندگان از ظاهر و باطن قرآن است. در میان ادبا، حافظ شیرازی یکی از شاعرانی است که تأثیرپذیری فراوانی از قرآن دارد؛ این اثرپذیری نه فقط در محتوا که در لفظ، وزن و حتّی بحور عروضی است. ما در این جستار برآنیم تا با مطالعه تطبیقی اوزان و بحور پربسامد حافظ و قرآن کریم به میزان اثرگذاری بحور قرآنی بر شعر حافظ دست یابیم. برآیند تحقیق اثبات می کند که بحور رمل، مضارع، هزج، متقارب و رجز از جمله بحرهای مشترک شعر حافظ و قرآن کریم می باشد و حافظ از این نظر نیز تحت تأثیر قرآن است. نکته دیگر این که بحور قرآنی بسیار شبیه به شکل عروض اشعار فارسی هستند و بسیاری از اوزان عروضی که در عربی غالباً به شکل مسدس و مربع به کار می روند، در قرآن کریم به شیوه اوزان فارسی به صورت مثمن استفاده شده اند و این امر اثبات می کند که نه تنها محتوای قرآن متعلّق به کل جهان است و فقط اختصاص به جهان عرب ندارد، وزن و ظاهر آن نیز اختصاص به زبان عربی ندارد و می تواند فرازبانی باشد.
حافظ و انسان امروز
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
17-54
حوزه های تخصصی:
حافظ، چونان حکیم فردوسی، بر آن است که «آز (حرص و طمع)» منشا رذایل (صفات بد) است و موجب تنگ نظری ها و انحصارطلبی ها و درنتیجه سبب فجایعی جبران ناپذیر می شود. درمان بیماری آز، عشق است و عشق، سرچشمه ی فضایل (صفات نیک) است. با گرویدن به مذهب عشق، می توان به فضایلی دست یافت که ازجمله ی آن ها باورداشتن به تکثر دینی، اصالت صلح و آشتی و حق آزادی و آزادگی برای همه ی مردم است. حافظ این معانی بلند جاودانی را با هنری ترین زبان و بیان گزارش کرده و از این طریق، نه تنها بر علاقمندان خود، که بر تمام جست وجوگران حقیقت در تمام اعصار تاثیر نهاده است.
اسلوب کنایی عنصر بصری رنگ در قرآن کریم و اشعارحافظ
حوزه های تخصصی:
اگر چه رنگ ها در جنبه ی فیزیکی خود، تنها بازتاب طول موج خاصی هستند، اما در فرهنگ بشری، محملی برای بیان احساسات، توصیفات، تخیلات، رمزها و نمادها و دیگر شئونات انسانی شدند. چنان که هم در زبان خالق در متن شریف قرآن و هم در زبان مخلوقی چون لسان الغیب جایگاه معنایی ویژه ای یافته اند. چنان که گاه رنگها به صورت واقعگرا و اشارات مستقیم و گاه به صورتی کنایی، محملی برای انتقال معناهای قدسی گشته اند. حال سؤال این است که با توجه به تاثیراتی که شعر حافظ از قرآن برگرفته است، کارکردهای کنایی رنگ ها در قرآن کریم و اشعار حافظ، چه تفاوت ها و شباهت هایی با هم دارند؟ در پاسخ به این سوال، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، که از طریق جمع آوری کارکرد های کنایی رنگ در این دو متن صورت گرفت، به نتایجی دست یافته است. به نحوی که مشخص گردید در قرآن تنها سه رنگ سفید، کبود و سیاه به صورت کنایی و به شکل کنایه از صفت به کار رفته اند. اما در شعر حافظ، نه تنها این سه رنگ، بلکه رنگهای زرد، قرمز و سبز نیز به صورت کنایی به کار رفته اند. همچنین رنگ کبود، به صورت کنایه از اسم و کنایه از فعل، و رنگ سیاه، به صورت کنایه از نسبت، کنایه از فعل، کنایه از اسم و کنایه از صفت به کار برده شده است. بدین ترتیب کارکرد رنگها در قرآن، بیشتر بر واقع گرایی استوار است. حال آنکه در شعر حافظ، کثرت و تنوعات کارکرد کنایی رنگ ها بیشتر است.
جامعیتِ فرهنگی اثر ادبی حافظ در جوامع بشری و انعکاس آن در تصاویر نسخه ی مصور حافظ، محفوظ در موزه ی دهلی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
92 - 109
حوزه های تخصصی:
هیچ شاعری مانند «حافظ» در اعماق و زوایای ذهن و دل ایرانیان نفوذ نکرده است. او شاعر تمامی قرن ها است و بسیاری قشرها از عرفا و ادیبان تا مردم معمولی، هرکدام درون کلام حافظ، سخن دل خود را یافته اند. هم چنین ایده های جهان روا و انسانی حافظ در ادب فارسی، ظرفیت بزرگی برای جهانی شدنِ شخصیت او فراهم آورده است. نفوذ حافظ و شعر او در کشورهای شرقی و غربی متعددی قابل مشاهده است. بدین منظور برای فهم بهتر جامعیتِ فرهنگی حافظ بر کشورهای مختلف، در این پژوهش کوشیده ایم با اتخاذ روشی کتابخانه ای و مطالعه ای تطبیقی، اثرگذاری و نفوذ کلام حافظ را در ادبیات و فرهنگ کشورهای غرب و شرق بررسی نماییم. در حقیقت هدف این پژوهش نمایش تأثیر نفوذِ کلام حافظ با درونمایه های انسانی بر شاعران و نویسندگان کشورهای غربی شامل آلمان و چک-اسلواکی، شبه قاره ی هند شامل بنگال و پاکستان، چین، قلمرو عثمانی و جایگاه حافظ در میان محققان عرب است. هم چنین قصد داریم انعکاس جامعیتِ فرهنگی حافظ در کشورهای نام برده را با مطالعه و مداقه ی تصاویر نسخه ی مصور حافظ (موجود در موزه ی دهلی نو) مورد بررسی قرار دهیم. نتیجه ی این مطالعه نشان می دهد که جامعیت فرهنگی حافظ از مرز ایران گذشته و به عمق کشورهای غرب و شرق رسیده است. تا آنجا که علاوه بر تأثیر فرهنگی اشعارِ حافظ بر برخی از کشورهای غرب و شرق، فرهنگ ایرانی و اسلامی نیز به این کشور ها نفوذ و گسترش پیدا کرده است و درونمایه ی شعر و فرهنگ ایرانی به عنوان نمادِ صلح و آسایش شناخته شده است. اهداف پژوهش: مطالعه ی راه های نفوذ اندیشه ی حافظ به کشورهای غرب و شرق. بررسی انعکاس جامعیت فرهنگی اثر حافظ در تصاویر نسخه مصور آن. سؤالات پژوهش: نفوذ فکری و فرهنگی حافظ در کشورهای مختلف چگونه به وجود آمده است؟ اندیشه های حافظ چه تأثیراتی بر حیات فکری و فرهنگی کشورهای دیگر گذاشته است؟
معنی شناسی مفهوم «عشق» در غزلیات سعدی و حافظ در چارچوب معنی شناسی شناختی و نقد ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
223 - 256
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر دربردارنده نگاهی معنی شناختی به مفهوم «عشق» در غزل های دو شاعر نامدار ایرانی؛ سعدی و حافظ در چارچوب نقد ادراکی است. نگارندگان در پی پاسخگویی به این هستند که تفاوت(های) نگرش سعدی و حافظ به مفهوم «عشق» در غزل هایشان چیست؟ و این تفاوت چه تبیینی در چارچوب نقد ادراکی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش ها با استناد به نظریه استعاره مفهومی و آرایه تشبیه در آثار شاعران نامبرده صورت گرفته است و به نوبه خود نگارندگان را در مسیر پاسخگویی به این پرسش ها قرار داده است که: میزان تخیل در غزل های سعدی و حافظ چه تفاوتی با هم دارند؟ نام نگاشت هایی که سعدی و حافظ برای مفهوم «عشق» در غزل های خود به کار برده اند از نظر تنوع و بار معنایی چه تفاوت(هایی) با هم دارند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده، یک درصد از غزل های سعدی و یک درصد از غزل های حافظ برای یافتن استعاره ها و تشبیه ها مرتبط با مفهوم «عشق» به صورت تصادفی گردآوری شدند. یافتن استعاره ها و تشبیه ها به منظور بررسی ساخت گرایانه غزل ها صورت پذیرفته است تا امکان بررسی کلام این دو شاعر برای نقد ادراکی آثارشان فراهم شود. یافته های پژوهش حاکی از آن اند که سعدی در اشعار خود -که مخیل تر از اشعار حافظ هستند- نگاه مثبت تری را به «عشق» ارائه کرده است و در مقابل، حافظ نگاه منفی تری به این پدیده دارد. یافته های پژوهش در بخش نتیجه گیری تبیین شده اند.
بررسی کارکرد ترجی و اشفاق در زبان و بلاغت فارسی با استشهاد از زبان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
363 - 394
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مغفول در بلاغت فارسی، مبحث «اشفاق» است که قسمی از ترجی به شمارمی آید. اشفاق با ابزارها و کارکردهایی مشخص، بحثی قابل توجه در نحو و بلاغت عربی است و بایسته است در بلاغت فارسیِ مبتنی بر بلاغت عربی نیز جایگاه خویش را بیابد. این مقاله بر آن است مبحث اشفاق را در زبان و بلاغت فارسی تبیین کند و با استشهاد از زبان حافظ به تعریف و تثبیت جایگاه آن در علم معانی فارسی بپردازد. بدین منظور پس از بیان کلیاتی درباره ترجی و اشفاق در لغت، نحو و بلاغت عربی، جایگاه آن را در بلاغت فارسی می کاود و با روشی توصیفی تحلیلی، ابزارها و کارکردهای آن را در غزلی از حافظ بررسی می کند. علاوه بر آن با طرح نکاتی نو تحت عنوان «کارکرد فعل خواستن در تبدیل خبر به انشا» و «امکان تفکیک تمنی و ترجی در بلاغت فارسی» مباحثی قابل اعتنا را به ساحت علم معانی عرضه می کند.
خطای قلم صنع از نظر پیر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
183 - 210
حوزه های تخصصی:
مشکل سازترین بیت حافظ، بیت مشهور «پیر ما گفت ...» است. نویسنده مقاله کوشیده است که ابتدا شروح متفاوت این بیت را دسته بندی کند و معتقد است که بیشتر شروح، بیان اعتقاد و عقیده شارحان است که از آبشخور مطالعات عرفان اسلامی یا غزلیّات حافظ و شاعران عارف دیگر، نشأت گرفته است. بعضی از شارحان از زاویه بلاغی و شاعرانه به نقد نظریّات شارحان دیگر پرداخته و اظهار نظر کرده اند. سؤال اصلی این مقاله جست وجوی منبع قرآنی برای جنبه طنز و تهکّم در بیت است. از طریق یافتن سندی که در قرآن اثبات کند که پیر حافظ هم امکان دارد، خطا ببیند. این سند از نظر نویسنده در آیه 88 سوره نمل موجود است که اگر پیر خطا ببیند و بگوید خطایی نیست در واقع، خطاپوشی کرده است و این یک طنز است. مرحله دوم طنز آنجا است که صنع در لغت عربی به گواهی قاموس های عربی معنای ضمنی «نیکویی» دارد. بنابراین، سخن پیر پیرامون قلم آفرینش نیکونگار است نه قلم آفرینش مطلق. در این صورت، خطاپوشی پیر آگاهانه، تأدّبی، تربیتی و خوش بینانه می تواند توصیف شود. جنبه دیگر تحقیق، تکمیل معنای «جلال دوانی» است که می گوید: قلم قضا و قدر خطا نمی کند. این مهم از طریق معنای لغوی خطا و صواب، تثبیت و تکمیل شده است و معنای خطا نکردن قلم صنع معادل المقدور کائن گرفته می شود.
«بدل بلاغی» بستری برای آفرینش طنز در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز ملیح یکی از ویژگی های شعر حافظ است. حافظ علاوه بر روش های مرسوم، از «بدل بلاغی» (جانشین کردن واژگان) برای آفرینش طنز بهره برده است. در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شکل گیری طنز با کمک بدل بلاغی، در دیوان حافظ، پرداخته شده تا نشان داده شود که حافظ چرا و چگونه از این شگرد برای طنزآفرینی استفاده کرده است. به نظر می رسد که با تشریح این شیوه، می توان الگویی تازه برای ایجاد طنز به دست داد. او برای آفرینش طنز، مفاهیم را حداقل به چهار طریق جایگزین یکدیگر می کند: 1- واژگانی را که به علت کاربرد در حوزه شرع و عرفان، معنای اصطلاحی و نمادین یافته اند، با معانی عادی و اولیه آن ها جایگزین می کند. 2- صفات منفی را جانشین چهره های مقدس در شرع و عرفان می کند. 3- واژگان را با مفاهیم متضاد؛ و چهره های نمادین را با شخصیت های مقابلشان جایگزین؛ و نوعی تساوی میان چهره ها و واژگان متضاد ایجاد می کند. 4- مشبه به را جانشین مشبه در مصراع نخست می کند و نوعی استعاره می آفریند که لفظ مستعار علاوه بر معنای استعاری، دلالت اصلی و اولیه خود را نیز حفظ می کند.
بررسی تطبیقی مقاصد بلاغی اسلوب ندا در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع خطاب ها و حروف به کار رفته در اسلوب ندا در هر زبان بیانگر سطح بلاغت آن زبان در این زمینه است و هر کدام برای منظوری خاص برای بیان احساسات گوینده آن به کار گرفته می شود. به همین دلیل برخی ادیبان و علمای بلاغت که در متون و کتاب های مختلف به بررسی زیبایی های موجود در اسلوب های مختلف بلاغی می پردازند، منادا را به عنوان یکی از این اسلوب ها بررسی زیباشناسی می کنند. نگارندگان در جستار پیش رو با استفاده از شیوه استنطاقی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا قصد دارند اغراض و مقاصد ندا را در شعر حافظ و ابن فارض با تکیه بر ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که آن دو ابتدا با استفاده از منادا باعث جلب توجه مخاطب شده و سپس به کمک جمله های دارای نقش ترغیبی (امری، خبری، پرسشی، التزامی، شرطی و بازدارنده) که پس از منادا قرار می گیرد، به انتقال پیام و انگیزش مخاطب می پردازد؛ با توجه به اینکه جملات پس از ندا معمولاً حامل پیام مهمی از جمله نقش ترغیبی از سوی گوینده است، این دو شاعر نقش ترغیبی زبان را در این گونه از جملات که بیشتر دارای درون مایه های عرفانی هستند، مراد قلبی خویش را بیان می کنند.
پیوند تصویری می و چهره در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یوری لوتمان، تأثیر شعر را حاصل برخورد نظام هایی مختلف می داند که به طور همزمان در متن عمل می کنند. البته وی از نظام تصاویر شعر سخن نگفته، ولی این نظام را نیز به دیگر نظام های مورد نظر لوتمان می توان افزود. کارکرد این نظام، حاصل پیوند میان تصاویر است. از این منظر، شبکه این تصاویر می تواند دلالت هایی معنایی و زیباشناختی نیز داشته باشد. در مقاله حاضر، با بررسی پیوند میان دو تصویر باده و چهره در شعر حافظ، پیچیدگی پیوند میان این دو تصویر در سه سطحِ وابسته های منفرد، تصاویر ترکیبی و پیوند تصاویر در سطح بیت نشان داده شده است. با تکیه بر این پیوندها، به دلالت هایی زیباشناختی و معناییِ نو و فراتر از دلالت های زبانی در دیوان حافظ می توان دست یافت. با این نگاه، افزون بر تکنیک های بلاغی و معنای لغوی ابیات حافظ، تکنیک ها و معانی ثانوی حاصل از این پیوندهای تصویری را نیز می توان دریافت. تحلیل این شبکه تصاویر شعری، بر ایده این همانی تصاویر در محور جانشینی تکیه داشته است.
گفتمان تنهایی در غزلیات شمس الدین محمد حافظ شیرازی و اشعار آفاناسی آفاناسی یویچ فت با رویکرد نشانه معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نشانه-معناشناسی فرآیند تولید معنا با شرایط حسی-ادراکی پیوند می خورد، بنابراین مقاله حاضر به تحلیل گفتمان تنهایی در غزلیات حافظ و اشعار شاعر روسی، آفاناسی فِت، با رویکرد حسی-ادراکی شامل ادراک برونه ای، ادراک درونه ای، تمامیت معنا، تنش گفتمان، مرکزیت شوِشگر حسی-ادراکی، عملیات شاخصه ای، جهت مندی فضای تنشی، عناصر حاضر در فضای تنشی، افعال مؤثر، آهنگ و نمود، صحنه عاطفی، چشم انداز، آمادگی عاطفی، هویّت شوِش عاطفی، هیجان و بُعد ارزشی گفتمان می پردازد. از آنجا که هیچ گفتمانی نمی تواند مستقل از گفتمان هایی که قبل از آن شکل گرفته عمل کند و همچنین شاعر روسی به ترجمه غزلیات حافظ نیز پرداخته و از فرهنگ شرقی شناخت داشته است، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی تولید جریان سیال معنای تنهایی را در شعر حافظ و فت بررسی کند. نتایج تحقیق گویای آن است که هر دو شاعر فارسی و روسی با تمام عناصر گفتمان عاطفی، شامل افعال مؤثر، واژگان و صحنه های عاطفی، برونه ها و درونه ها، پیش تنیدگی و پس تنیدگی ها به القا، باور و ایجاد فرآیند روایی- تنشی تنهایی در شعر خود پرداخته اند و بر اثر آن دو گونه عاطفی و شناختی در تعامل با یکدیگر قرار می گیرند، که منجر به شکایت از تنهایی یا شکل گیری نظام ارزشی سعادتمندی در خلوت می شود.
تحلیل نمایشنامه مانفرد اثر لرد بایرون بر اساس تأثیر پذیری از ادبیات پارسی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جورج گوردون لرد بایرون»، شاعر انگلیسی تبار سده نوزدهم، در آثار خود به شدت تحت تأثیر ادبیات فارسی و شرقی قرار گرفته است. حیات این شاعر مقارن با شروع پیدایش «عصر ویکتوریایی»، وسبک «رمانتیسیسم» و آغاز نمود اثرپذیری ادبیات اروپا از ادبیات ایران و زبان پارسی است؛ از اینرو وی به عنوان چهره شاخص و نماد رمانس اروپا و از متأثران ادبیات فارسی شناخته می گردد. در این پژوهش سعی شده است با ابزار کتابخانه ای و اسنادی و تکیه بر شیوه تحلیلی و تطبیقی، سهم نمایشنامه «مانفرد» از میان آثار لرد بایرون در اثرپذیری از ادبیات فارسی روشن گردد. نتیجه آن که، اثر مذکور به شکل چشمگیری از جهت «نمادها»، «مفاهیم»، «خیال انگیزی» و حتی «واژگانی»، تحت تأثیر آثار زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و اساطیر شرقی است که در اثر مطالعات بایرون در ناخودآگاه وی گرد آمده است. همچنین داده های پژوهش نشان می دهند که دو مقوله «آیین زرتشتی» و «عرفان گرایی» در اثرپذیری بایرون از ادبیات فارسی، دارای بیشترین سهم بودند که وی در شخصیت سازی و فضاسازی اثر خود ، از آنها بهره گرفته است.
بررسی مضامین مشترک بادصبا در شعر ابن عربی و حافظ
حوزه های تخصصی:
بررسی و تطبیق شخصیت جمشید و سلیمان در مثنو یهای عطّار- دیوان حافظ و دیوان خواجو
حوزه های تخصصی:
در فایل اصل مقاله موجود می باشد