مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
حافظ
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
65 - 86
حوزه های تخصصی:
این مقاله، آن گونه که از نامش برمی آید، بررسی و بازتاب راز و رمزهای آیین میترایی بر اندیشه ها و غزلیات حافظ است که تلاش شده از منابع گوناگون اساطیری، تاریخی و ادبی در این زمینه استفاده و با کمک آن زوایای ناشناخته اشعار حافظ شناسایی گردد؛ چرا که دیوان او تنها یک مجموعه ادبی نیست، بلکه ویژگی های قومی، ملی و تاریخی در آن نهفته است که به خاطر آشنایی او با فرهنگ ریشه دار ایران زمین، از بسیاری از مظاهر و نمادهای فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام بهره گرفته است. نخست برای آشنایی بیشتر با کیش میترایی به کلیاتی درباره آن اشاره و سپس تأثیر حافظ را از کیش مهر بررسی می کنیم. این مقاله در سه بخش تنظیم و نوشته شده: بخش نخست: کلیاتی در باره میترا؛ بخش دوم: شناسایی راز و رمزهای آیین میترایی؛ بخش سوم: بازتاب نمادهای مهرپرستی در غزلیات حافظ.
بررسی تطبیقی مفهوم درد در شعر عطار نیشابوری و حافظ شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
53 - 66
حوزه های تخصصی:
عطار و حافظ از چهره های درخشان عرفان و ادب فارسی هستند که کلام ایشان به لحاظ سموّ فکر و وسعت اندیشه دربردارنده ی برجسته ترین مفاهیم عارفانه و عاشقانه است. عشق، جان شوریده ی ایشان را به دردمندی کشانیده است و شراره های درد از شعر دل انگیز اینان فرو می بارد. درد از بن مایه های مشترک و پررنگ سخن ایشان است. انفعالات روحی و شراره های درونی شان سبب نزدیکی نگرش و تلقی ایشان نسبت به درد می گردد و از سوی دیگر تعلق به دو دوره ی زیستی متفاوت و بینونت در جهان بینی عرفانی، منجر به بروز تباین در دیدگاه ایشان نسبت به مضمون درد می گردد، به این سبب نگارندگان در مطاوی این مقال بر آنند تا رویکرد عطار و حافظ به مفهوم درد را مورد مداقه قرار دهند. از این رو بر اساس روش توصیفی و تحلیلی، با استناد به منابع کتابخانه یی و اسناد موجود، ابتدا به بررسی مفهوم درد پرداخته، سپس به بیان وجوه تشابه مفهوم درد در کلام ایشان روی آورده و دغدغه های این دو شاعر سحّار و چیره دست را در این زمینه تشریح نموده اند. در ادامه به بررسی وجوه تمایز رویکرد ایشان به مفهوم درد پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی عشق در غزلیات مولانا، سعدی و حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
67 - 82
حوزه های تخصصی:
عشق در خلق شاهکارهای ادبی نقش بسزایی داشته و جلوه های گوناگونی در آثار ادبی دارد. در مقاله حاضر به شیوه تطبیقی عشق در غزلیات سه شاعر بزرگ ادب فارسی مولانا، سعدی و حافظ بررسی گردیده و بر مبنای گزینش برخی غزلیات آنان، ابیات حاوی نظرات مشترک و متفاوت آن ها در باب عشق بیان شده است. تطبیق عقاید بزرگان ادبیات همچون مولانا، سعدی و حافظ درباره عشق می تواند در روشنگری پیچیدگی های این موضوع جهان شمول موثر باشد. همچنین با بررسی دیدگاه آنان علت شهرت هر یک در گونه ای از غزل عاشقانه مشخص خواهد شد. بر اساس نتایج ح اصل از این پژوه ش، می توان در یک نگاه کلّی بیان کرد که وجه غالب عشق از منظر سعدی، مجازی و زمینی، از منظر مولانا، عارفانه و حقیقی و از منظر حافظ، رندانه است. این شاعران به دشواری های بی پایان و ازلی و ابدی بودن عشق، رجحان عشق بر عقل و بی توجهی به عیب –جویی های مدعیان تأکید دارند.
بررسی سبک شناختی غزلیات خسروخان اردلان (یکی از مقلّدان خواجه حافظ شیرازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خسروخان اردلان معروف به «والی ناکام» از حکام کُردستان در قرن سیزدهم هجری قمری بوده است. خسروخان هر چند در جوانی (29 سالگی) فوت کرده و باوجود والی بودن، فرصت چندانی برای پرداختن به شعر و شاعری و یا بروز استعداد هنری خود نداشته است، امّا با وجود این از وی غزلیاتی به جای مانده که بیشتر به تقلید و استقبال از خواجه حافظ شیرازی سروده شده اند. از آنجایی که تا کنون پیرامون زبان شعری او پژوهشی صورت نگرفته است، بنابراین نگارندگان در این جستار می کوشند غزلیات او را از لحاظ سبک شناسی بررسی نمایند. شیوه کار به این صورت است که با بررسی غزلیات او در سه سطح «زبانی» (آوایی، لغوی و نحوی)، «فکری» و «ادبی» تلاش می شود مسائلی که سبب تشخص زبان شعری او شده است، به دست داده شود.
ملاحظاتی در نقد کسروی بر غزلیات حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر رویکردی است به کتاب «حافظ چه می گوید؟» نوشته احمد کسروی، که در آن به اعتراض و انتقاد از شخصیت و شعر حافظ، زبان گشوده همه ستایش هایی که از حافظ شده مایه گمراهی ایرانیان دانسته و گفته های حافظ را در هم و پریشان خوانده و با نوشتن این کتاب، به گفته خود، کوشیده تا زحمت ایرانیان را کم کند و چاره ای برای گمراهی شان بیندیشد. در این مقاله نگارنده با توجّه به مرقومات موجود در نقد کتاب مذکور و گزینش چند شعر حافظ که مدّ نظر آن کتاب است، با تکیه بر شروح معتبر دیوان حافظ، این غزل ها را بررسی کرده تا ثابت کند که گزینش حافظ در وزن و قافیه و واژه و محتوا و موضوع اشعار خود به هیچ وجه صدفه و اتّفاق نبوده و خود می دانسته چه می گوید و چه اراده کرده لذا چنان داوری های سرسری و عجولانه، بدون معرفت واقعی از خود حافظ و شعر و زبان او، نه خدشه ای بر پیکر مادّی و معنوی حافظ و کلامش وارد می آورد و نه چهره جهانی او را در چشم دوستدارانش مکدّر می کند. اشعارش همه دارای معانی عمیق و قابل توجیه و تفسیر و ناگفته ها درباره او همچنان بسیار است.
حکم پادشاه انگیز (شرح بیتی از حافظ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
103 - 113
حوزه های تخصصی:
دریافت صورت صحیح و معنی دقیق ابیات در ادب فارسی نخستین و با اهمیت ترین گام برای راه یافتن به دنیای هنر و اندیشه شاعران است. افزون بر این سایر علوم ادبی از جمله نقد ادبی، سبک شناسی، علوم بلاغی و دستور زبان نیز بدون در دست داشتن متن قابل اعتماد و معنی صحیح اشعار، راه به جایی نخواهد برد. اگرچه در باب شعر حافظ و برای حل مشکلات آن کوششهای زیادی صورت گرفته، اما هنوز برخی ابیات حل نشده باقی مانده و معنی صحیح و مستقیمی از آنها به دست نیامده است. از جمله آن ابیات، بیت زیر است: «مباش غرّه به بازی خود که در خبر است هزار تعبیه در حکم پادشاه انگیز»، که تا کنون بحث های زیادی صورت گرفته اما هنوز معنی درست آن بخوبی روشن نشده است. وجوه گوناگونی نیز که در نسخه بدلها آمده بحث در باب آن را دامنه دارتر کرده است. در این گفتار پس از نقد و بررسی مهمترین دیدگاهها درباره این بیت، با ذکر شواهدی از متون و تبیین معنی دقیق اجزای آن کوشش شده است تا معنی صحیح بیت به دست آید.
اسلوب خطاب و بیان در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
55 - 74
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل اسلوب خطاب در هر متنی، موضوعی جدید و شایسته پژوهش است. مقصود از اسلوب خطاب، شیوه ها و شگردهایی است که گوینده/راوی مخاطبان و شخصیت های متن را از طریق آنها مورد خطاب قرار می دهد و با آن ها گفتگو می کند. خطاب در اینجا اعمّ از خطاب مستقیم و رودرروی با مخاطب است، بلکه هر نوع شیوه روی آوری به شخصیت ها و مخاطبان درون متنی و برون متنی را در بر می گیرد. این پژوهش، شیوه ها و شگردهای خطاب را در شعر حافظ بررسی و تحلیل می کند؛ یعنی بازکاوی این موضوع که در شعر حافظ، مخاطبان و شخصیت های مختلف به چه طریقی مورد خطاب قرار می گیرند و شاعر با هر کدام از چه فاصله، زاویه و جایگاهی سخن می راند. برای این منظور ابتدا درباره انواع مخاطب در شعر حافظ با توجه به مقام فکری و اجتماعی آن ها بحث کرده، سپس شگردها و تکنیک های هنری شاعر را در خطاب به این مخاطبان با در نظر داشتن اندیشه شعری او توصیف و تحلیل نموده ایم.
دیدن و مشتقات فعلی آن در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
45 - 62
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ به مناسبت نحوه به کارگیری زبان، جولانگاه رستاخیز کلمات است. کلماتی که در غزل های همسان (به لحاظ ساختار وزن و قافیه و ردیف) شاعران هم عصر او، فاقد آن جذبه ها و کشش ها و بارهای معنایی است که در غزل های حافظانه، پیدا و پنهان است. در دستگاه نشانه ای که حافظ بر محور همنشینی واژگان خویش برمی گزیند، معماری ویژه ای شکل می گیرد که در آن کلمات جان می گیرند و در ایهامی لطیف، بنای با شکوهی از زبان، تخیل و عاطفه را به نمایش می گذارند. یکی از این واژگان، «دیدن و مشتقات فعلی آن» است، که کارکرد چند معنایی آن در زبان و ادبیات فارسی مسبوق به سابقه است و حتی پیش از حافظ بارها دست فرسود دیگر شاعران شعر فارسی بوده است. اما حافظ با ویژگی مخصوص خویش آناتی از زبان و تخیل را در این ساحت به ظهور رسانده است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل این مصدر و کارکردهای مختلف معنایی آن در شعر شاعر پرداخته است و منظرهای گوناگون مورد توجه حافظ در این مصدر همچون: پزشکی، نجوم و دیگر بارهای معنایی آن بر روی مخاطب شعر گشوده است، تا مخاطب شعر پس از این جستار به درکی صریح تر از غزل حافظ نایل گردد.
مطالعه تطبیقی درخت و جایگاه آن در شعر حافظ و خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طبیعت و گرایش به نباتات از دیرباز در فرهنگ ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است این گرایش در انواع ادبیات فارسی از جمله غنایی، تعلیمی، عرفانی و ...به عنوان یکی از شاخه های بارز این فرهنگ به خوبی مشهود است به طوری که حتی می توان بر این مدعا بود که طبیعت گرایی یکی از بن مایه های اصلی و شاخص در زمینه های مختلف ادبیات کهن فارسی است از این رو درختان از کارآمدترین عناصر بیان این مدعا هستند. حضور درختان با توجه به کاربردشان، شکل ظاهری و دیدگاه خاص هر شاعر نسبت به آنها قابل تامل است. این حضورگاه نماد استواری و بلندقامتی، زیبایی و عشوه گری بوده و نیز گاهی جنبه ی کاربردی تمثیلی، استعاری و یا تشبیهی داشته وحتی در برخی از موارد نیز با توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی شاعر، مفهومی آرکائیسمی (کهن الگو) و یا حتی اید ئولوژیکی پیدا کرده است؛ از این رو این مقاله به بررسی جایگاه درخت در دیوان غزلیات حافظ شیرازی و دیوان غزلیات خواجوی کرمانی و مقایسه این کاربرد ها می پردازد.
سبک شناسی متناقض نما در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
81 - 98
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی محور جمال شناسی بر شکستن هنجارها و عادت های زبانی در لفظ و معناست که این مهم در آرایه ادبی «متناقض نما» خود را نشان داده است. متناقض نما یا پارادوکس در شعر حافظ اغلب به صورت فنی، زیبا و البته ظریف و شگفت انگیز خودنمایی می کند. یعنی از اجتماع امور متضاد و متناقض، تصویری شگفت، هنری و زیبا خلق می نماید. این مقاله با هدف بررسی متناقض نما و گونه های آن در شعر حافظ به نگارش درآمده است. روش کار به شیوه توصیفی-تحلیلی است. سؤال اصلی تحقیق این است که حافظ از چه شگردهایی در ابداع ترکیبات پارادوکسی بهره گرفته است؟ انواع پارادوکسهای زبانی، فکری و ادبی در دیوان حافظ کدامند؟ نتیجه تحقیق بیان می دارد پارادوکس در متن و بطن شعر حافظ حضوری فعال دارد و از اصلی ترین ویژگی های سبک شعر وی به شمار می آید. التذاذ و آفرینش ادبی، ایجاد امید و حس زیبانگری در فضای ایران بعد ازحمله مغول، هنجارگریزی به هدف ریاستیزی و عرفان ناب و هنری حافظ از عمده عوامل ایجاد متناقض نما در شعر وی محسوب می شود.
تقابل رند و محتسب در غزلیات حافظ براساس منطق دوگانه ی ساخت گرایان
عامل مهم برای درک متون توجه به تقابل های دوگانه ای است که ساخت گرایان آن را اساس تفکرات انسانی می دانند. این منطق دوگانه درشعر حافظ هم به وفور یافت می شود. پارادوکس و متناقض نما و مبارزه با نابه سامانی ها و ناهنجاری اجتماعی و به ویژه تضاد و جدال رند و محتسب از جمله مؤلفه هایی است که در شعر حافظ جلوه ای خاص پیدا کرده است. هدف این نوشتار بررسی تضاد و جدال دایمی بین رند و محتسب در غزلیات حافظ و ارتباط آن با منطق دوگانه ی ساخت گرایان است. اما این پرسش مطرح است که آیا می توان نشانه های پیوند دهنده ای بین تضاد و تقابل رند و محتسب در غزل حافظ و منطق دوگانه ساخت گرایان یافت؟ این پرسش از این جهت اهمیت دارد که ساخت گرایان اعتقاد دارند که حتی در طبیعت و نظام اجتماعی هم این تقابل وجود دارد: شب و روز، چراغ سبز و قرمز از این دست محسوب می شوند. پاسخ به این پرسش موضوعی است که این مقاله به روش کتاب خانه ای و توصیف غزل های مرتبط با محتسب و رند به آن می پردازد.
جایگاه ترادفات معطوف در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
27 - 46
حوزه های تخصصی:
ترادف هنگامی روی می دهد که دو یا چند لفظ، دلالت تقریبا یکسانی به معنایی واحد داشته باشد. گاهی این واژگان در شعر به صورت معطوف ذکر می شود، درحالی که ذکر یکی از آن ها برای انتقال مقصود بسنده است. در ادبیات منثور با شکل گیری سبک فنی این شیوه گسترش یافت. اما در شعر سنتی که عواملی چون محدودیت های وزنی، استقلال ابیات، نکاستن از دایره ی معنایی و تداعی واژگانی، دوری از اطناب، رعایت ایجاز، پرمایگی ابیات و امثالهم بستر لفاظی را از شاعر می گیرد، به نظرمی رسد این شیوه چندان رایج و هنرمندانه نباشد. با وجود این، در اشعار شاعران بزرگ، این ساختار بسامد چشمگیری دارد. مقاله ی پیش رو این موضوع را در شعر حافظ بررسی کرده و نشان داده حافظ نیز بارها به مقوله ی ترادفات معطوف وارد شده است. ترادفات در شعر او به دلایلی چون حمل بخشی از معنای واژه به واژه ی دیگر، کاربرد معطوفات مرسوم و قالبی، ایجاد تناسبات و خوشه های آوایی، تناسبات واژگانی و ایجاد ایهام، تاکید بر معنا، ایجاد ساختارهای دوزبانی و غیره انجام گرفته است.
بررسی لزوم برگردان دوباره دیوان حافظ به زبان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
57 - 75
حوزه های تخصصی:
حکمت خسروانی در اندیشه حافظ شیرازی و بررسی امکان تأثیر اندیشه شیخ اشراق بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
283 - 312
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین سهروردی از میراث عرفانی ایران باستان و حکمت خسروانی آن در طرح عظیم فلسفه اشراق خود استفاده کرده است. دو قرن پس از او، خواجه حافظ شیرازی نیز از عبارات متعددی بهره گرفت که به همان فرهنگ تعلق دارد. نویسنده این مقاله واژه های متعددی از نظام فکری این دو متفکر را، بررسی نموده است تا میزان تأثیر پذیری حافظ از شیخ اشراق را نشان دهد. در این بررسی، مراجعه به کتب دینی مربوط به فرهنگ ایران باستان، آثار شیخ اشراق و دیوان اشعار حافظ مورد توجه بوده است. نویسنده با استفاده از چگونگی کاربرد آن واژه ها، رابطه ی جانشینی (paradigmatic) و رابطه ی هم نشینی (syntagmatic) و در نهایت معرفی درون متنی این کلمات و کلمات وابسته طرحی کلّی از حکمت خسروانی در اندیشه ی حافظ ارائه کرده و نشان داده است که حکمت خسروانی او، با وجود مشترکاتی که با اندیشه های شیخ اشراق دارد، از استقلال و استحکام ویژه ای برخوردار است.
حجاب ماییم، باید که از میانه برخیزیم. نقدی بر کتابِ «بازیگری در باغ هویت ایرانی؛ سرنمونی حافظِ» فرهنگ رجایی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۸۷)
281 - 295
حوزه های تخصصی:
«بازیگری در باغِ هویت ایرانی؛ سرنمونی حافظ» تازه ترین نگاشته آقای دکتر فرهنگ رجایی استاد دانشگاه کارلتون کانادا، درباره حافظ است که دغدغه اصلی نگارنده آن «بازیگریِ ایرانیان و قواعد بازی آن» در طول تاریخ است و اینکه چرا ایرانیان با داشتن تمدنی بزرگ و ورود به عصر تمدن سازِ صفوی، از بازیگری و نقش آفرینی در عرصه جهانی بازماندند و به جایِ آن با هوراکشی، نظاره گری، مصرف کنندگی، و برهم زنندگی در حاشیه تاریخ ماندند و اینک آیا می توان با الگو قراردادن بنیان اندیشه و نظام فکری حافظ، ایران و ایرانی را برای ورود به دنیای مدرن و خلق جهانی نو آماده کرد و اینکه می توان این نظام را به عنوان سرنمونی موفق برای بازیگری و نقش آفرینی ایران شهریان عرضه کرد؟ در این مقاله به برخی از دیدگاه های مؤلف این کتاب درباره حافظ و سرنمونی وی و پاسخ به پرسش های مطرح شده و نیز برخی دلایل نقش ناآفرینی ایرانیان پرداخته شده است.
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد (شگردهای تقابلی حافظ با شاه محتسب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
274 - 296
حوزه های تخصصی:
حافظ نظریه پرداز و منتقدتیزبینی است که با شگردهای خاص هنری و به زبان طنز در مسائل مهم انسانی و اجتماعی ورود پیدا می کند و با تبیین و تحلیل آن ها، مدعیان و متولیان را به چالش می کشاند. یکی از این موارد، «حسبه و محتسب» است. او به عنوان شاعر منتقد و طنزپرداز با انواع کج روی ها و بدعت ها مبارزه می کند، اما آنچه در این میان وجه خاص به خود گرفته و حافظ را در مبارزه مصمم تر می کند؛ محتسب است، چراکه عملکرد بد او می تواند به اصل دین آسیب بزند. از این رو، حافظ با تمام توان هنری و قدرت شاعری طی دو مرحله ثبوتی و اثباتی و با هفت طریق: 1- نقد خود، 2- بیان گستردگی فسق، 3- تجاهل العارف، 4- حقیقت نمایی دینی، 5- رفتار متناقض، 6- مستی محتسب و 7- خونریزی محتسب به مقابله با این دشمن خطرناک که مستقیم دین را نشانه گرفته می رود تا با نقد و نظر صحیح، هم حقیقت زیبای دین را روشن سازد و هم چهره زشت مدعیان را. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی- تحلیلی و برمبنای تعقّلی- منطقی این نقد و نظر تبیین شود.
بازخوانی گزارش رویدادهای پایان کار شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سروده های حافظ
منبع:
قند پارسی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰
58-84
حوزه های تخصصی:
رویکرد تاریخی-سیاسی به سروده های حافظ، افق معنایی جدیدی در ساحت تفسیر دیوان وی گشوده است. در پرتو این رویکرد، بسیاری از دشواری های شعر حافظ، توضیح داده شده، ضعف ارتباط عمودی بیت ها در غزل تا حد چشمگیری از میان رفته و شناخت ما از وجوه شخصیت حافظ و از شعر او دقیق تر شده است. امروز می دانیم که حافظ بر خلاف اغلب شاعران کلاسیک، از شعر به عنوان ابزاری برای بیان نظر و تبیین موضع خود در قبال رویدادهای سیاسی و بازیگران آن عرصه، بهره جسته است. در این میان، حوادث پایان سلطنت شاه شیخ ابواسحاق اینجو، به دلیل تاثیر عمیق این واقعه بر حافظ و تغییر مسیر زندگانی او، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این رویدادها که با تصرف شیراز به دست امیرمبارزالدین مظفری، در سوم شوال ۷۵۴، آغاز گردید؛ پس از یک سلسله ی طولانی جنگ و گریز، سرانجام با گرفتاری و اعدام شاه ابواسحاق، در ۲۲ جمادی الاول سال ۷۵۷، پایان پذیرفت. حافظ به دلیل دوستی و تعلق خاطر شدید به ابواسحاق و از سوی دیگر نفرت و بیزاری از مبارزالدین، عمیقاً از دگرگونی رخداده، متأثر شد. شمار قابل ملاحظه ای از سروده های وی، در پیوند با رخدادهای این مقطع از تاریخ است که در این جستار، مورد بررسی قرار می گیرند.
گشتاری بر تاثرات جامی از حافظ
حوزه های تخصصی:
جامی ازشعرا وعرفای برجسته ایران درقرن نهم هجری است که آثارارزنده ای به نظم ونثرازوی برجای مانده است ودراین راستا کم وبیش از آثارمتقدمان خودچون سعدی،نظامی،عراقی و به ویژه حافظ وبخصوص درتهکمات تاثیر پذیرفته است. تهکُّم در لغت به معنی ریشخند است و در اصطلاح علم بدیع، نوعی طنز و انتقاد شدید است که در ظاهر کسی را می ستایند امّا در باطن، منظور تحقیر و توبیخ آن شخص می باشد. در دیوان اغلب شاعران تهکُم دیده می شود امّا به جرأت می توان گفت که تا حالا هیچ کس به استادی حافظ، از این صنعت ادبی برای کوبیدن مخالفان خود بهره نبرده است و هیچ کس نیز به استادی جامی در تقلید و به کارگیری این آرایه ی ادبی مبتنی بر سبک و سیاق حافظ، عمل ننموده است .حافظ از تهکّم برای کوبیدن مخالفان فکری و حکومتی خود و رواج افکار ملامتی و جامی نیز با همه ی حشمت و جاهش در نزد سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش، امیر علی شیر نوایی از آرایه ی تهکُّم برای بیان حقایق و کوبیدن زاهدان ریایی و رواج افکار نقشبندیه بهره برده است. در این تحقیق ضمن بیان دیدگاه های برخی از محققّان در مورد مشرب فکری حافظ و جامی، چهار مضمون مشترک در تهکّمات آن ها با عناوین اوّل بی فایدگی زهد خشک و دوّم ریاکاری و منافق بودن اکثر واعظان و زهّاد، سوّم، فریفته شدن زُهّاد به طاعات و عبادات خویش و ندیدن عیوبشان و چهارم ترجیح رندی بر زهد و صوفگیری ذکر گردیده است. کلید واژه: تاثرات جامی -غزل حافظ
دریافت هایی نو درباره بیتی از حافظ بر اساس نظریه صورتگرایان روس
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ به سبب ویژگی های خاص ساختاری و تنیدگی منحصر به فرد واژگانی اش برای هر خواننده ای همیشه تازه و شاداب جلوه می کند؛ منشوری است که از هر طرف که خواننده به آن بنگرد به خواننده نگریسته و در یک کلام بازتاب همیشه بیدار تحولات روح آدمی است. آن چه برای حافظ بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد شاعری است، با تمام لوازم و امکانات و در نهایت دغدغه هایش. این نگرش به شعر در کنار تسلط مثال زدنی او به زیر و بم و فنون بلاغی، شعر او را گاهی تا حد اعجاز پیش می برد؛ گواه این مدعا نکته های نغزی است که بعد از قریب به هفتصد سال همچنان از شعر او حاصل می شود. در این میان آن گونه که شایسته ی نام حافظ است به مباحث زیبایی شناختی شعر او پرداخته نشده است. با توجه به نگرش ویژه ی فرمالیست های روسی به مقوله ی «شکل» در آثار ادبی و بررسی وجوه هنری یک اثر ادبی از این رهگذار و البته توجه خاص حافظ به شکل و ساختار خلق غزلیاتش، نویسنده ی این مقاله با روش تحلیل محتوایی بیت: «مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن» را با تکیه بر آرای صورت گرایان روسی بررسی کرده و این نتیجه به دست آمده که اگرچه از دیدگاه فرمالیسم ها «صورت» یک قطعه ی ادبی در کانون توجه قرار داد، اما توجه به ظرایف این شیوه در درک و انتقال مفهوم یک شعر می تواند کمک شایانی به خواننده داشته باشد
تجلّی اشعار حافظ در دیوانِ غلام
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
135 - 155
حوزه های تخصصی:
تالپوریان بین سال های 1700 تا 1782 م. در سند حکمرانی کردند و زبان دربار آنان، فارسی بود. یکی از شاعران آن خاندان غلام محمدخان لغاری بود که خانواده اش علاقه ای خاص به شعر و فرهنگ و زبان فارسی داشت. وی فرزند علی محمد خان (1250-1162 هجری) بود و فارسی و عربی را نزد پدر خود آموخت. غلام محمدخان ابتدا به عنوان مشاور، فرماندهی با آوازه بود. وی در سال 1279 هجری درگذشت. غلام در سرودن شعر فارسی تسلط کامل داشت و در شعر بیشتر از شیوه و غزل های حافظ شیرازی پیروی می کرد. نگارنده در این نوشته کوشیده است تا غزل هایی که غلام محمد، آشکارا به اقتفای حافظ سروده است، بیان کند.