مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
زیبایی شناسی
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
524 - 536
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی و فلسفه هنر یکی از مقوله هایی می باشد که همواره دغدغه بسیاری از هنر دوستان از دیرباز بوده است. از فیلسوفانی چون ابن سینا - شیخ اشراق صدرالمتألهین آثار متعددی به جای مانده است. هرچند که این فیلسوفان شرقی اشاره مستقیمی به هنر و زیبایی شناسی در آثارشان نکرده اند لکن می توان از دل مکتوبات به دست آمده مانند شعر، ادبیات، داستان های رمزی، عرفانی، زیبایی شناسی، هنردوستی، لذت و عشق را بیرون کشید. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. در این پژوهش سعی شده است که مروری بر داستان های رمزی ابن سینا داشته باشیم. ابن سینا با همه قدرت و احاطه اش به فلسفه ارسطو و استادی اش در شرح و تفسیر اقوال و آرای آن حکیم یونانی در اواخر عمر به حکمت اشراق توجه خاصی پیدا کرده است. از این راه به عرفان و تصوف متمایل شده است و در این مورد رسالاتی نوشته است که رساله العشق و نمط دهم از انماط اشارات دلیل و گواه این مطلب است. سه رساله یا داستان رمزی، عرفانی به نام های حی بن یقظان، رساله الطیر و سلامان و ابسال از وی باقی مانده است. این سه رساله در شمار آثار اشراقی ابن سینا می باشد و نشان دهنده تمایلات عرفانی وی است. از میان این سه اثر حی بن یقظان، رساله الطیر بدون هیچ شکی نوشته ابوعلی سیناست. اما سلامان و ابسال را به برکت شرحی که خواجه نصیرالدین طوسی بر اشارات نوشته است می شناسیم. هانری کربن این داستان های رمزی سه گانه را از مسکوک و تجربه عملی ابن سینا می داند. اهداف پژوهش:1. بررسی زیبایی شناسی در داستان های رمزی ابن سینا.بررسی زیبایی شناسی در داستان های عرفانی مصور قرآن.سؤالات پژوهش:1. منشأ زیبایی در آثار رمزی - عرفانی - فلسفی ابن سینا چیست؟زیبایی شناسی در داستان های عرفانی مصور قرآن چه جایگاهی دارد؟
بازشناسی شاخص های عینی- کالبدی در زیبایی شناسی جداره شهری با اولویت بندی ادراکات فردی (مورد پژوهی: پیاده راه ارم شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جداره های شهری، از مؤثرترین عناصر محیطی تأثیرگذار بر کیفیت فضاهای شهری محسوب می شوند و ارتقا کیفی آن ها به بالا رفتن کیفیت کالبدی در شهر منجر می شود. امروزه منظر شهری و شاخص های زیبایی شناسی آن، جایگاه تعریف شده و روشنی دارد، اما سؤال از منظر شهری ذهن را به سمت مؤلفه های تأثیرگذار با آن سوق می دهد. لذا هدف از این نوشتار استخراج راهکارهای مؤثر بر ارتقای جنبه زیبایی شناسی در بعد عینی-کالبدی جداره شهری و هم چنین اولویت بندی آن ها از منظر شهروندان در پیاده راه ارم شهر قم می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با سطح خطای 5 درصد، 384 نفر محاسبه شده و روش شناسی پژوهش، با توجه به ماهیت و روش پاسخ دهی به مسائل تحقیق از نوع توصیفی-کمی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده، از نرم افزار لیزرل جهت طراحی معادله ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این نکته است که جداره های شهریِ محدوده پیاده راه ارم، نیازمند کیفیت بخشی در مؤلفه های منظر شهری نظیر زیبایی و تنوع بصری در تزئینات جداره، توجه به الحاقات در نما و هم چنین توجه ویژه در به کارگیری تنوع در بافت مصالح است. شهروندان مؤلفه عدم وضعیت آشفتگی و اغتشاش بصری در پیاده راه را با ضریب تأثیر 82/0، مثبت و مناسب ارزیابی کرده و این مؤلفه را بالاترین اولویت و ترجیحات بصری خود می دانند.
مطالعه ی انتقادی نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی از منظر بازتوزیع محسوسات با تکیه بر آرای ژاک رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
85 - 96
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده درباره ی هنر، میزان انطباق و نزدیکی آن به مقولات جهان واقعی است. افلاطون هنر را تقبیح می کرد. در نظر او هنر تقلیدی صرف از عناصر جهان مادی بود و به همین خاطر مخاطب را از حقیقت دور می کرد. در مقابل این نظر، ارسطو هنر را تقلیدی خودآیین و پرداخت شده می دانست و عقیده داشت هنر می تواند محمل ساختاری از معنا باشد و بر ادراک و احساسات مخاطبانش تأثیر بگذارد. رانسیر این دو شیوه ی تفکر راجع به هنر را، که به ترتیب رژیم اخلاقی و رژیم بازنمایانه می نامد، نقد می کند. در نظر او این دو رژیم قائل به وضع و تثبیت نوعی نظام سلسله مراتبی در عرصه ی اجتماعی اند که با تعیین کارکرد و جایگاه برای افراد، تداوم نظم را در جامعه دنبال می کند. او این فرایند را نظام توزیع محسوسات می نامد. طبق نظریه ی رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست؛ و اثربخشی هنر تنها از طریق نوعی انقلاب حسی و بازتوزیع محسوسات میسر است که در رژیم استتیک اتفاق می افتد. پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی را به عنوان نمونه ی اثری که در چهارچوب رژیم استتیک قرار نمی گیرد، مورد بررسی قرار می دهد. این نمایشنامه با استفاده از منطق اجماع، جهان نمایشنامه را به دو گروه مجزا و متضاد تقسیم کرده است که می توان آن ها را متناظر با دوگانه های سلطه گر/ تحت سلطه و خوب/ بد دانست. اعضای هر گروه با هم یکدست اند و به شکلی هرمی تحت تأثیر و سیطره ی یک جزء استعلایی قرار دارند. این نمایشنامه بر مبنای طرحی منسجم کنش واحدی را پیش می برد و درنهایت به فرجام معینی می رسد که نمایشنامه نویس از طریق آن می خواهد آگاهی خاصی را به مخاطبان خود انتقال دهد. از همین رو می توان آن را پیرو رژیم بازنمایانه دانست.
رقص اصوات موسیقی در واژگان شعر با کشش و کاهش صامت ها و مصوت ها
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 135
حوزه های تخصصی:
موسیقی در شعر از مباحثی است که دارای اهمیت ویژه ای بوده و زبان نظم را از نثر متمایز می سازد. تاکنون در خصوص موسیقی شعر و شاخه های چهارگانه آن اعم از بیرونی، کناری، درونی و معنوی تحقیقات مفصلی صورت گرفته است. یکی از مطلب ناگفته که تاکنون در خصوص موسیقی شعر به آن پرداخته نشده است، رقص موسیقی در واژگان است. در این مقاله تلاش کرده ایم با معرفی این عامل مهم موسیقی ساز، نوع پنجمی از انواع موسیقی در شعر که سبب تلذذ و انفعال نفسانی می شود و تاکنون مغفول مانده است را مطرح کنیم و شاخه ها و عوامل مؤثر در این زیبایی که سبب التذاذ بیشتر مخاطبان از شعر می شود بررسی کنیم. این پژوهش بنیادی و روش کشف آن بر اساس تحلیل و استدلال های منطقی در منابع اسنادی بوده است. مهم ترین عامل موسیقایی مطرح شده در این پژوهش رقص واژگان و موسیقی در اصوات و مصوت هاست که با کشش یا کاهش آگاهانه در ارکان و هجاها و مصوت های بلند و کوتاه یا رکن سازی آواها، و کم و زیاد کردن آن هاو تأثیر کششی و سکوت و وقفه بین واژگان، هجاها و مصوت ها و یا صامت ها، زیبایی و قابلیت موسیقایی را دوچندان کرده و سبب می شود با کشش یک هجا یا واژه انفعال نفسانی بیشتری نصیب خواننده شود.
زیبایی شناسی سوره «حمد» بر پایه نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نظم جرجانی بر مبنای وجود اعجاز در مهندسی زبان و چیدمان ویژه کلمات، در پی اثبات اعجاز زبانی قرآن کریم است و در برابر دیدگاه برخی از معتزلی ها مطرح است که اعجاز قرآن را در زبان آن نمی دانند، بلکه اعجاز را در این می دانند که خداوند مانع از آوردن مانند قرآن است(نظریه صرفه). جرجانی در نظریه نظم، اعجاز را در به کارگیری معانی نحو و ظرافت های بلاغی قرآن از بین وجوه مختلف جوازی می داند، و فصاحت و بلاغت را به معنا ربط می دهد و لفظ را تابع و خادم معنا می خواند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه نظم جرجانی در پی تحلیل سوره حمد و نمایاندن زیبایی های آن است. چیدمان واژگان این سوره به اقتضای مقام به گونه ای است که جابجایی یا حذف آنها ، نظم موجود و تناسب آن رابهم می ریزد. در تایید نظم و زیبایی این سوره جهت رسیدن به هدف مطلوب می توان به معرفه بودن «الله» درتناسب با «نعبد» و «المغضوب» و متناسب بودن واژه های «رب» «ومالک» با «نستعین» و «الضّالّین»؛ وهمچنین فصل در آیات آغازین برای اثبات یگانگی او وتناسب آن با مفرد آوردن «ربّ و الرحمن و الرحیم و مالک»؛ و وصل در آیه «إیّاک نعبد و إیّاک نستعین» وجمع بودن افعال به نشانه مشارکت انسانهاو به ویژه مؤمنان در عبادت و استعانت و تناسب جمع بودن دو فعل با این وصل بلاغی در کناراطناب دال بر مدح با آمدن بدل وصفت «رب» و «مالک»،و تقدیم لفظ «إیّاک» در مقام اختصاص عبادت به خداوند و استعانت از او وتناسب آن با غرض بیان اخلاص و تواضع، اشاره نمود.
واکاوی کارکرد هنری و زیباشناختی تصاویر کتاب های هدیه آسمانی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی کارکرد هنری و زیباشناختی تصاویر کتاب های هدیه آسمانی (از پایه دوم تا ششم ابتدایی) است. در این راستا، و با روش توصیفی- تحلیلی، تحلیل های دقیقی از ارتباط تصاویر هنری با قالب های نگرش فرهنگ اسلامی در کتب ابتدایی ارائه شده است. به عبارت دیگر، سوال پژوهش حاضر این است که آیا تصاویر کتاب های درسی هدیه آسمانی توانسته است محتواهای دینی را در قالب زیباشناسی و جنبه های هنری برای دانش آموزان به گونه ای بیان کند که تاثیرگذاری واقعی را در جان و فهم آنها داشته باشد؟ در پاسخ به این سوال، ماهیت تصاویر هنری، کارکرد زیباشناختی انواع تصاویر در بیان محتوای دینی کتب درسی شامل: تصاویر مجازی یا ذهنی، تصاویر زبانی (عینی یا واقعی یا دیداری)، تصاویر بافتی، تصاویر تقابلی، تصاویر تشخیصی، تصاویر ابداعی و تازه، تصاویر متناسب با متون شعری و موسیقی واژگان مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که تصاویر زنده و ریتمیک متون اسلامی شاهدی بر این واقعیت است که مولفان و نویسندگان متون اسلامی با هنرمندی الهام بخش و هدفمندی، این متون را ساخته و پرداخته اند که در گستره همه زمان ها و مکان ها قابلیت هدایت گری و روشنی بخشی برای انسان ها را دارد. در این متون تصاویر جزئی و مفرد در کنار تصاویر بافتی آن قرار دارند، به طوری که نظام روابط بیانی، تصویری و فکری آنها در تصاویر هنری آن به طور روشن و آشکار خود را می نمایاند. کارکرد استفاده از این تصاویر هنری برای توضیح، تبیین، تأکید و رسایی معانی و اندیشه هایی است که با بافت های جزئی و کلی جملات ارتباط کامل یافته و تصاویر این اندیشه ها و معانی آن را می توان از خلال روابط منسجم جملات مشاهده نمود. در نهایت باید گفت متون اسلامی کتاب های درسی شامل تصاویر هنری نمونه عالی زیباشناختی نظمی، ساختی، ادبی، زبانشناختی و تصویرگری است.
بنیان های فرهنگیِ مقبولیت/ عدم مقبولیتِ موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش به موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن در ایران، زمینه سازِ پژوهشِ پیشِ رو از طریقِ مطالعه ای چندوجهی است، که بررسیِ دلایل افزایشِ گرایش و فراگیریِ آن ها نسبت به چند دهه ی گذشته را، در مرکز توجه خود قرار می دهد. تأثیر مسائلی چون تقلید، انتقال فرهنگی، زبانِ موسیقایی، و زیبایی شناسی در افزایش گرایش به این موسیقی ها، مورد واکاوی قرارگرفته است. گرایش های شاخه ی پاپِ موسیقیِ مردم پسندِ ایران، از بدو پیدایشِ این نوع موسیقی در ایران تا زمانِ حال، با تمرکز و تأکید بر غالب بودنِ گرایش به موسیقی های لاتین و اروپای شرقی در ابتدا، و افزایشِ گرایش به موسیقی های آنگلوساکسُن در دوران متأخر، به همراه ویژگی های سبکیِ این موسیقی ها مورد بررسی قرارگرفته اند. از سوی دیگر، به تحلیلِ عللِ این گرایش ها، چه از منظر کیفیت ملُدیک یعنی نزدیکیِ زیبایی شناسیِ موسیقی های مردم پسندِ نوع اول به زیبایی شناسیِ ایرانی، چه از نظر رابطه ی کلام با موسیقی به خصوص ظرفیت پایینِ سبک های موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن در انطباق با ویژگی های زبان فارسی، و چه از نظر بستر های اجتماعی، پرداخته شده است. مسئله ی تقلید، یعنی کاورِ قطعات اُرژینال توسط موسیقیدانانِ ایرانی نیز، موردتوجه قرار گرفته است. یافته های این پژوهش، علاوه بر شناساییِ ناسازگاری های موسیقی های آنگلوساکسُن در زمینه های ملُدیک، و کلامی با زیبایی شناسیِ موسیقیِ ایرانی، نشان دهنده ی افزایش گرایش به موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن خصوصاً از منظرِ جنبه های محتوایی، و نیز تواناییِ فراهم آوردنِ امکانِ تبادلاتِ فرامنطقه ای است.
تبیین زیباشناسی سیاسی فارابی مبتنی بر سه عنصر سعادت، تخیل و کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی به صورت خاص و مجزا به هنر و زیبایی نپرداخته است و به جز اثری تحت عنوان «موسیقی کبیر» که نگاهی علمی و ریاضی وار به موسیقی دارد، نگارش دیگری در این زمینه ندارد. عمده شهرت وی به دلیل نظرات خاصی است که در حوزه سیاست و فلسفه سیاسی مکتوب کرده است. او هدف از زندگی فردی و جمعی انسان ها را رسیدن به سعادت می داند. اما لازمه رسیدن انسان به سعادت را زندگی در جامعه کامل و فاضل می داند. انسان باید در چنین جامعه ای پرورش یابد و تعلیم ببیند تا به سعادت، که غایتی سیاسی و البته آن جهانی است، برسد. معلم و راهنما باید بتواند به واسطه قوه تخیل به عقل مستفاد راه داشته باشد. از همین مجرا است که در آرمان شهر فارابی هنرمندان نقشی کلیدی بازی می کنند و در مرتبه بعد از رئیس مدینه قرار می گیرند. دو انگاره تخیل و محاکات از یک سو در تعلیم شهروندان و از دیگر سو، در خلق آثار هنری، شأن و جایگاه اجتماعی سیاسی هنرمندان را برجسته می کند. تعریف فارابی از زیبایی مبتنی بر مفهوم کمال است. درواقع کمال همان زیبایی است، هچنان که کمال، سعادت است. با چنین نگرشی می توان گفت کد که کلیت فلسفه سیاسی فارابی صبغه زیباشناسانه دارد و از این طریق می توان لوازم و عناصر زیباشناسی سیاسی او را تدوین کرد. در این نوشتار با استفاده از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، عناصری چون سعادت، قوه متخیله و محاکات بررسی شده و به تعریفی پرداخته ایم که فارابی مبتنی بر کمال از زیبایی ارائه داده است.
خوانش نمونه هایی از معماری معاصر ایران بر اساس هستی شناسی مسطح و شیء محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش زیبایی شناختی معماری تلاشی است برای درک و تفسیر آثار معماری با اتکا به مفاهیم، ایده ها و متدهای بسط یافته در این حوزه پژوهشی. این کاوش کیفی مشتمل بر فهم و ارزیابی عناصر چندگانه معماری مثل فرم، فضا، ماده، نور، و ساختار است که علاوه بر خوانش خصوصیات جسمی سازه ها و ساختمان ها به درک نقش آنها در فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، و حتی ارتباط با محیط طبیعی هم می پردازد. پژوهش حاضر از دریچه هستی شناسی شیء محور به مطالعه نمونه هایی از معماری معاصر می پردازد که به تجربه انسان از محیط و فضا توجه ویژه ای داشته اند. در اینجا محیط ها و سازه ها به عنوان شیء مرکزی معماری در نظر گرفته می شوند و تأثیر عمیقی بر تجربه و رفتار انسان دارند. نتایج تحلیل نشان می دهد که در معماری معاصر تلاش شده است تا محیط ها و سازه ها به گونه ای طراحی شوند که تعامل انسان با آنها تحت تأثیر قرار گیرد و تجربه معماری را بهبود بخشد. همچنین، معماری وسیله ای است برای ایجاد تعامل مستدام بین انسان و محیط؛ و این از آن حیث واجد اهمیت است که بُعد عاطفی و احساسی و هیجانی ارتباط بین انسان و محیط در معماری معاصر به شکلی تجربی نمود عینی می یابد. خلاصه اینکه، در این نمونه ها محیط ها به شکلی طراحی شده اند که انسان ها با آنها ارتباط نزدیکی برقرار می کنند و در محیط های تعاملی، تجربه های جذاب و منحصر به فردی را کسب می نمایند.
کارکرد زیبایی شناسی پیکرنگاری زنان رقصنده و نوازنده در نقاشی دوره اول قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نقاشی های پیکرنگاری درباری در دوره اول قاجار بیشتر با چهره شاه و درباریان شناخته می شود ولی بخشی از نقاشی این دوران تصاویر نقاشی شده از زنان درحال رقص و نوازندگی می باشند. این تصاویر نیز از قوانین پیکرنگاری درباری پیروی می کند ولی بخش پیکرنگاری از زنان به صورت مستقل هیچ گاه هدف پژوهش نبوده است. این نوع نقاشی ها برخلاف پیکرنگاری درباری جنبه سیاسی و تبلیغاتی نداشته و با معیارها و قوانین پیکرنگاری درباری برای تزیین کاخ ها به کار می رفته است و بدون امضای هنرمندان نقاشی می شده است. هدف از این پژوهش مطالعه تحلیلی نقاشی پیکرنگاری درباری از زنان در دوره اول قاجار و معیارهای زیبایی شناسی آن می باشد. سوال دراین پژوهش به این شرح است که چه معیارهای زیبایی شناسی برای پیکرنگاری از زنان در دوره اول قاجار وجود دارد؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی با نقاشی رسمی پیکرنگاری درباری دراین دوران وجود دارد؟روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های نقاشی پیکرنگاری زنان و نمونه های موزه ای انجام شده است، شیوه تحلیل آثار براساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کار رفته در ویژگی های ظاهری نقاشی های زنان در دوره اول قاجار است.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که نقاشی پیکرنگاری از زنان در دوره قاجار بخش مهمی از نقاشی پیکرنگاری درباری رسمی دراین دوران بوده است، نقاشی ها جنبه تزیینی و آرمان گرایانه داشته و دارای نقوش و تزیینات متنوع تری هستند. در قوانین زیبایی شناسی، آرمان گرایی، استفاده از تزیینات و نقوش، اغراق درچهره پردازی دارای اشتراکاتی با پیکرنگاری رسمی از شاه و درباریان است. در این نقاشی ها زنان مطابق با الگوهای تعریف شده در ادبیات ایران جوان، زیبا، درحال رقص، نواختن ساز و حرکات آکروبات بازی نشان می دهد
از فلسفه زیبایی تا انسان شناسی زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
139 - 165
حوزه های تخصصی:
هدف: زیبایی و زیبایی شناسی سیر تحول و تطور تامل برانگیزی در تاریخ جهان دارد، بطوری که فرهنگ های شناخته شده پیش از تاریخ مکتوب مانند چین، مصر، ایران، آفریقا و اروپا مصادیق آن را منش ها، رفتارها و فضیلت های انسانی می دانستند و از سویی دیگر زیبایی را با ساخته ها، عملکردها، مهارت ها، مخلوقات و اشیاء طبیعی؛ جانوران، درختان و شکل های صخره ها توصیف می کردند. اما تاریخ زیبایی در غرب پر از فراز و نشیب است و از یونانیان باستان که زیبایی را محصول تفکر و اندیشه هنرمند می دانست تا آگوستین فیلسوف غربی در قرون وسطی که در توصیف زیبایی از آموزه ابتکاری «افاضه» از هستی مطلق شکل می گیرد، نظریه زیبایی در زیبایی شناسی قرون وسطی، به شکلی نسبتا تصنعی به منزله جانشینی برای علائق زیبایی شناختی مفید و منشا اثر بود. سال1790م کتاب مهم امانوئل کانت[1] فیلسوف آلمانی و چهره شاخص در فلسفه مدرن قرن هیجدهم به نام نقد قوه حکم منتشر شد که امروزه یکی از مهم ترین منابع زیبایی شناسی شناخته می شود. وی در دوره ماقبل انتقادی تفکر خود رساله کوچکی با عنوان ملاحظات در باب امر زیبا و امر والا[2] (1764)نوشت که در آن عمدتا به تاملات اجتماعی و انسان شناختی می پرداخت. کانت منکر اصول ذوق بود و اعتقاد داشت، احکامی که در مورد زیبایی صادر می کنیم، فقط متکی بر لذت بوده و تماما ذهنی است و صرفا برای مطالعات تجربی (انسان شناسی یا تاریخ) کارکرد دارد، کانت در مبحث استتیک تغییرات گسترده ای را بوجودآورد و آن را به یک نظریه مرتبط با هنر و زیبایی تبدیل کرد.( ماسیکا،2011: 3) در نقد کانت، حس پایین تر از شناخت و درک قرار می گیرد و ذوق مبتنی بر پایه اخلاقی نیست و حکم به زیبایی چیزی، حکم ذوقی است و وی ذوق قوه داوری را درباره زیبایی می داند. تا اواخر قرن نوزدهم بر اثر نظریات کانتی در فرهنگ و مطالعات غربی هنر و آثار هنری مصداق زیبایی شناسی بود و همچنین درک زیبایی نیز به ارزش ها با تجربه حسی از اشیا یا حوادث بستگی داشت. در اواخر قرن با رواج مطالعه انسان شناسی هنر مباحث زیبایی شناسی نیز همزمان مطرح شد و افق دیدگاه جدیدی در مباحث زیبایی شناسی پدید آمد. نظریه زیباشناختی کانت نظامند و جامع بود، وی تجربه و احکام را در مورد زیبایی طبیعی و هنر را به مفاهیم اساسی معرفت شناسی، ما بعدالطبیعه و اخلاق ربط می داد. تداوم این میراث در زیبایی شناسی بعد از او کاملا به چشم می خورد، هدف این پزوهش واکاوی سیر تحول فلسفه زیبایی تا انسان شناسی زیبایی شناسی است و پرسش آن بر این مبناست که چه تحولات تاریخی در اندیشه و فلسفه زیبایی از دوره باستان تا انسان شناسی زیبایی شناسی روی داده است؟
روش شناسی: روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی- توصیفی با رویکردی کیفی با محوریت تحولات تاریخی براساس منابع مکتوب است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که مهم ترین تحولات پدیدآمده در قرن نوزدهم انسان شناسی با دو نگرش تطورگرایانه و اشاعه گری (گسترش) در سال های1880-1930توام است، بطوری که نگرش تطور گرایی بر رشد قدرت(ذاتی) زیبایی شناسی در انسان متمرکز است و رشد یا عدم آن را منوط به اصول سلسله مراتبی و مرحله ای است و اشاعه گرایی بر گسترش مولفه های زیبایی در جوامع مختلف تاکید دارد تا اینکه با ظهور انسان شناسی زیبایی شناسی در دوران معاصر به مولفه های زیبایی بومی و جامعه خالق در پژوهش ها بیشتر توجه شد و زیبایی از منظر جامعه خالق مورد نقد و بررسی قرار گرفت
تحلیل زیبایی شناسی شهر «بسیلا» مقرّ فرمانروایی طیهورشاه در کوش نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
79 - 109
حوزه های تخصصی:
هر سبک نوین معماری برمبنای اصول، روش ها و سنّت های سبک های پیشین استوار است و همواره، آن اثری در گذر زمان، شایستگی جاودانگی و ماندگاری دارد که از پشتوانه منطقی و مبانی نظری ریشه دارتری برخوردار باشد. بهره گیری از شکل های هندسی در معماری گذشته از اهمّیت و سابقه طولانی برخوردار است؛ به گونه ای که در ساختن اکثر معابد و مکان های مقدّس، از آن بهره می بردند. اهمیّت اعداد و اشکال در زیبایی شناسیِ اماکن تاریخی و مذهبی مشهود است. در این میان، عدد چهار و شکل مرّبع گونه بنا، به گونه ای نمادین بیشتر مورد اقبال معماران اسلامی قرار گرفته است.
هدف از پژوهش حاضر، جلب توّجه معماران به مفاهیم و شیوه هایی است که در ساختن شهر بسیلا، مقرّ فرمانروایی شاه طیهور در منظومه کوش نامه به کار رفته و اصل آنها با اتّکا بر تجربیّات بشری و تسلسل هویّتی دستاوردهای انسان با نسل های پیشین و پیش دانسته های انسان بنیان نهاده شده تا بتواند پاسخگوی نیازهای فطری و زیبایی شناختی انسان امروز باشد. در پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-تطبیقی و با شیوه استقرائی انجام گرفته، با شناسایی عناصر اصلی زیبایی شناسی معماری اسلامی در حوزه عمل و نظر مانند سیمای ظاهری، استحکام و استواری، تقارن و تعادل، به بررسی چگونگی تأثیرگذاری آنها در ساختن شهر بسیلا در منظومه کوش نامه پرداخته شده است.
نسبت شعر و فلسفه در مثنوی های علی معلّم دامغانی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
118 - 95
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از نظریه های نقد ادبی جدید است که متأثر از اندیشه های «میخائیل باختین» بوده و از سوی متفکرانی چون «ژولیا کریستوا»، «ژرار ژنت» و «رولان بارت» مطرح شده است. شاکله اصلی این نظریه، بررسی چگونگی حضور و تأثیر متن های گوناگون در یکدیگر است. کارکرد نظریه بینامتنیت نه تنها در نقد ادبی است، بلکه نقشی مؤثر در زیبایی شناسی و تفسیر و تحلیل متن ادبی نیز دارد. در این پژوهش بینامتنیت را به عنوان شگردی زیبایی شناختی در شعر علی معلم دامغانی مطرح کرده، از آن در تفسیر و گشودن معنای شعر این شاعر بهره گرفته و نشان داده ایم که در شعر وی، بین افزایش کیفیت و کمیت نمادگرایی و افزایش کیفیت و کمیت بینامتنیت ارتباطی دوسویه برقرار است؛ در مثنوی های علی معلم افزایش بینامتنیت ها به گسترده شدن جهان نمادین شعر او و افزایش نمادها به ازدیاد گفت وگوهای متنی شعر او با دیگر متون و اندیشه ها انجامیده است. بینامتنیت های موجود در شعر علی معلم شامل زمینه هایی چون فلسفه و اندیشه های کهن، فلسفه، اندیشه ها و مکاتب معاصر مثل کمونیسم، لیبرالیسم، مکتب تفکیک، نظریه ولایت فقیه، حکمت اُنسی، فلسفه اسلامی معاصر و ... است که با رویکردهایی چون بینامتنیت مبتنی بر تاریخ، بینامتنیت با رویکرد پست مدرنیستی و بینامتنیت مبتنی بر ادبیات اعراب جاهلی برجسته شده است. در این جستار با توجه به گستردگی نقش زیبایی شناختی اندیشه های فلسفی حکمت انسی فردید در ایجاد روابط بینامتنی با شعر علی معلم، از میان مکالمه های بسیار و مختلف با دیگر جهان های فکری، تنها به تحلیل زیبایی شناختی فضای گفت وگویی این ساحت فکری در شعر او پرداخته ایم.
معیارهای زیبایی شناسانه نما و بدنه های مطلوب شهری با تاکید بر هویت بومی (نمونه موردی حدفاصل میدان مطهری تا تقاطع خیابان حجت شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۲۷۶-۲۵۵
حوزه های تخصصی:
با توجه به رابطه فعالیت های انسان با فرهنگ، شهر بستری است که در آن فرهنگ از طریق فعالیت ها و ارتباطات انسانی به جریان در می آید. کالبد شهر، بالأخص نماهای شهری به بازنمایی این رابطه پرداخته و ارزش ها را عینیت می بخشند. در این راستا توجه شهرداری ها، سازمان های نظام مهندسی و دیگر ارگان های موثر در طراحی نمای ساختمان ها با هویت ایرانی اسلامی و تلاش این ارگان ها در جهت هماهنگ سازی نماهای شهری و توجه به طرح های راهبردی به جای طرح های ساختاری در طراحی نماهای شهری ضروری است. این پژوهش به بررسی محور میدان مطهری تا تقاطع حجت در شهر قم که از خیابان های مرکزی و اصلی مجاور با حرم مطهر می باشد، پرداخته است و با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و آمیخته ای از روش های کمی و کیفی بررسی را صورت داده است. متاسفانه این محور با وجود بناهای شاخص دارای ویژگی های مناسب در طراحی نما و شکل دهی به منظر شهری نبوده است. با توجه به اینکه منظر شهری تنها به کالبد شهر و اجزای آن مربوط نبوده، بلکه به درک شهروندان از شهر نیز بستگی دارد. از این رو در این تحقیق، منظر شهری از سه منظر عملکردی، هویتی و زیباشناسانه مورد بررسی قرار می گیرد. در نهایت به ارائه راهکارها و تبیین عوامل موثر بر شکل گیری نما و منظر شهری اشاره می گردد.
تبیین و مکاشفه مفهوم یادوارگی مجازی در کنش مفاهمه ای فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۶۸۶-۶۷۱
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی تغییرات الگویی در مفهوم و تولید «یادوارگی» از طریق تغییر آنالوگ به دیجیتال در ارتباطات، طراحی و تولید است. اگرچه گاهی اوقات به نظر می رسد هیچ راهی برای رهایی فضای عمومی از سلطه قدرت وجود ندارد اما مفهوم «باز بودن» که در سال 2007 توسط تانجو ارائه شد، بسیار عمیق بوده و به «فضای عمومی» فرصت مرئی شدن می دهد، چنانچه اساس این موضوع در نوع کنش مفاهمه ای هابرماسی نهفته است. باز بودن را «باز کردن جهان عمومی به روی تجربه های زیبایی شناسی و عمل کردن بر اساس استدلال انتقادی خاص» تعریف کرده اند، اما باز بودن در مفهوم یک عملکرد انتقادی ممکن است باعث آگاهی اندک اما موثر گردد یعنی پرسش هایی را در ذهن افراد در خصوص قدرت سلطه در جهان و تاثیرات آن بر عموم مطرح کند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استدلال منطقی به مفهوم یادوارگی مجازی براساس کنش مفاهمه ای آن در فضاهای عمومی شهری پرداخته شده است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که با کمک احتمالات فوق الذکر از توانایی های تکنولوژی دیجیتال در زمینه هنر و معماری و یا حتی شکل های جدیدی از (ضد) یادوارگی، می توان انتظار داشت که باز بودن در فضای عمومی باعث ارتقاء و پایداری می گردد. در پایان به عنوان مهمترین نتیجه باید گفت که: هر کس می تواند یادبود خود را بسازد، و تفکر انتقادی خود را در یک فضای عمومی ارائه کند. لذا، شکل های دیجیتال از برقراری ارتباط، طراحی و تولید نیز یکی از راه های مبارزه و شکست دادن مفهوم کلاسیک یادبود هستند که آنها را تجلی انواع قدرت ها می دانند.
رویکردی تحلیلی بر تبارشناسی زیبایی شناسی شهری در تعامل با ساختار مدیریتی شهر؛ بررسی و پیمایش جهانی با ارائه راهکارهای راهبردی و اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۹۰-۶۹
حوزه های تخصصی:
امروزه فقدان نگاه سیستمی و طرحهای فرادست و جامع نگر در طرحهای توسعه شهری، دیوانسالاری عریض و پراکنده و ناهماهنگ نهادهای رسمی و ذی نفوذ در حوزه مدیریت شهری، عدم آگاهی شهروندان و کاربران اقتصادی- اجتماعی شهری از حقوق خود نسبت به فعالیت و نظارت و مشارکت در روند طراحی و ساخت و ساز شهری، از عمده موانع در مسیر زیباسازی سیما و منظر شهری است. از سویی دیگر، تبیین مفهوم شناختی زیبایی شناسی و ارتباط آن با مقوله زیباسازی و مدیریت شهری طلب می کند تا شاخصها، مولفه ها، قلمرو شناختی و اصول زیباسازی شهری به تفصیل احصاء گردیده و در فرآیند مدیریت شهری مورد استفاده قرار گیرد. این مقاله بر اساس این ضرورت نگارش یافته است که از روش توصیفی و تحلیلی، و روش فراتحلیل و بررسی نمونه های موردی و ابزار گردآوری داده: مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که آرایش ساختاری ق وی: تشخیص اصول طراحی و بخشهای مختلف آن مثل معماری برجسته؛ ارتباط آشکار کل به اجزا: از نظر فرم، رنگ، ابعاد، اندازه، کیفیت مواد، گرافیک طرح؛ پیروی از قواعد مشخص طراحی و سبک شناسی: (انسجام طرح)؛ دقت و وضوح عناصر: تغییرات فرم، تضادهای ظاهری، رنگ و نوشتار، تناسبات طراحی؛ هماهنگی: با روش تولید، استفاده کننده، تعمیر و نگهداری؛ طراحی منطقی: انتخاب مواد مناسب، فرآیند تولید و کاربردهای طرح، زیبایی شناسی پرمعنا و با ارزش (بدون آشفتگی بصری)، انگی زش احساس و هوش از مهمترین شاخصها و اصول زیباسازی بشمار می روند. در پایان نیز راهبردها و راهکارهایی در زمینه بهبود وضع موجود ایران ارائه شده است.
کاربرد نظام زیبایی شناسی برگرفته از قرآن کریم در طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
۳۵۸-۳۳۵
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش امکان به کارگیری معانی و مفاهیم زیبایی شناسی قران کریم در طراحی شهری است. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل متن قرآن کریم با محوریت تفاسیر موجود بوده است. با مطالعه دقیق معانی و مفاهیم زیبایی شناسی متن قرآن کریم در سه محور کلی واژگان و سامانه ها و نشانه ها؛ کاربرد آنها در طراحی شهری مورد پیشنهاد قرار گرفته است. واژگان مرتبط با زیبایی به کاررفته در متن قرآن کریم مشتمل بر پنج محور و دوازده واژه؛ سامانه های زیبایی مطرح شده در قرآن کریم در سه محور و دوازده سامانه؛ نشانه های زیبایی به کار رفته در قرآن کریم در بیست و یک محور؛ به شیوه تحلیل متن مورد بررسی قرار گرفته و به تناسب هر کدام پیشنهاداتی برای طراحی شهری ارائه گشته است. به کارگیری معانی و مفاهیم زیبایی شناسی قرآنی در فضاهای شهری، علاوه بر حس زیبایی شناسی منبعث از مفاهیم اسلامی در فضاهای زیستی شهری؛ سبب توجه و بازگشت به نظام ارزشی منطبق با هویت اسلامی در شهرسازی خواهد گردید. نتایج تحقیق بیانگر پتانسیل کاربردی معانی و مفاهیم زیبایی شناسی قرآن کریم در طراحی شهری است که در پژوهش تحت عنوان «نظام زیبایی شناسی طراحی شهری مبتنی بر قرآن کریم»، نام برده شده است.
تبیین مولفه های زیبایی شناختی منظر شبانه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۲۰۴-۱۸۷
حوزه های تخصصی:
افزایش سریع جمعیت در چند دهه اخیر و به دنبال آن روند شتابان ساخت و سازهای بدون توجه به معیارهای زیباشناسانه مقیاس شهری، منظر شهرها را با چالش جدی مواجه کرده است. از طرفی دیگر در زمان تاریکی شب، در لایه منظر شبانه، این مناظر ناخوشایند که در نور روز قابل رویت بودند از نظرها پنهان گشته و منظرشبانه شهر با تاکید بر معیارهای زیبایی شناسی به کمک نور، چهره متفاوتی را از روز خود به عینیت می رساند. بدین منظور در این مقاله ابتدا منظر شبانه شهر تشریح و به دلیل گستردگی تعاریف پیرامون مباحث زیباشناسی، این مفهوم به عنوان یکی از مولفه های کیفی منظر شبانه تعریف گردیده است. در ادامه رنگ نور به عنوان یکی از موضوعات موثر در پیام های زیباشناسی منظرشبانه معرفی می گردد. نقش هریک از عناصر منظر در منظر شبانه زیباشناسانه ذکر گردیده و در این راستا در ابتدای بحث، نقش عناصر مصنوع لایه منظر تعریف شده و بدنه های شهری و سایر عناصر مصنوع مستقر در فضا، به عنوان مهمترین موضوعات، اجمالا بیان گردیده است. عناصر طبیعی منظر شبانه به عنوان عامل هویت طبیعی شهر معرفی و نقش و جایگاه آن در منظر شبانه زیباشناسانه تعریف شده و در نهایت، انسان و فعالیت هایش به عنوان حس پاسخ از لذت به یک قرارگاه رفتاری و دیدن فعالیت های انسانها در لایه منظرشبانه تشریح گردیده است. در انتهای مقاله در بخش نتیجه گیری اهداف اصلی منظر شبانه زیبایی شناسانه شهر به همراه نقش هریک از عناصر منظر در جدولی گردآوری و جمع بندی شده است.
واکاوی زیبایی شناسی منظر شبانه فضاهای شهری با تکیه بر هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
113 - 127
حوزه های تخصصی:
عوامل بصری در نورپردازی منظر شبانه می توانند مفاهیم فرهنگی و هویتی را در قالب نشانه هایی منتقل کنند. این نشانه های بصری را می توان «نشان های فرهنگی» در منظر شبانه نامید. «اصول و قواعد زیبایی شناسی بومی هر شهر به عنوان هویت فرهنگی در قالب یک ابزار، می تواند مدل و چارچوبی برای هویت بخشی به شهر از طریق نورپردازی منظر شبانه باشد». هدف این تحقیق، دستیابی به مدلی در زیبایی شناسی منظر شبانه شهری است که بر هویت فرهنگی تأکید دارد. این تحقیق را می توان در زمره پژوهش های توسعه ای و کاربردی دانست که با روش کیفی و توصیفی انجام شده است. متغیرهای مورد نظر این پژوهش کیفی بوده و از طریق استدلال ارتباط بین آن ها سنجیده می شود و نمونه های منظر شبانه شهرهای لیون، سیدنی، روتردام و هلسینکی مورد بررسی قرار گرفته است. در تمام نمونه ها، بعدی از فرهنگ در منظر شبانه مورد تأکید قرارگرفته است. یافته های تحقیق نشان داد که توجه به ابعاد فرهنگی منظر شبانه در کنار توجه به ابعاد زیبایی بصری، راز بهبود موفقیت این نمونه ها هستند. نشان فرهنگی، ابزار تسهیل کننده اعمال زیبایی ذهنی است که از طریق نمودهای عینی زیبایی شناسی منظر شبانه امکان ظهور خواهد داشت. نتایج تحقیق نشان داد که منظر هویتمند حاصل تجمیع عوامل ذهنی و عینی است و اگر زیبایی شناسی عوامل عینی منظر شبانه براساس عصاره زیبایی شناسی فرهنگی طراحی و نورپردازی شود، حس هویتمندی در منظر شبانه استمرار می باید.
زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
35 - 65
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی، گنجینه اندیشه های کهن ایرانی درباره جهان و بنیادهای زندگی است. اندیشه هایی که در ساخت هویت ایرانیان، ایجاد نهادهای اجتماعی و ساختارهای مهم سیاسی، و ساخت شهرها و خانه ها مؤثر بوده اند. در گذشته همیشه جنبه های قدسی در ساختن شهرها و خانه ها اهمیت داشته است. شهر چونان نمونه زمینی بهشت باید زیبا و منظم و استوار ساخته می شد. در این مقاله کوشیدیم نخست معیارهای کلی زیبایی شناسی ایرانیان کهن را بشناسیم سپس معیارهای زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای مانند «کنگ دژ» و «سیاوش گرد» و «ورجمکرد» را بشناسیم و در گام بعدی با ذکر نمونه هایی از ساختار شهرهای کهن، نقش زیبایی و اهمیت تناظر با بهشت آسمانی را در ساخت این شهرها نشان دهیم. خلاصه دست آوردهای پژوهش از این قرار است: دین مزدایی سرچشمه اصول زیبایی شناسی ایرانیان است که بر اساس آن، هرمزد مبدأ زیبایی است و زیبایی به معنی مانند شدن به هرمزد است و اصول زیبایی عبارت اند از: 1. کروی بودن؛ 2. روشن بودن؛ 3. مرکزگرایی؛ 4. و شباهت جزء به کل. ساختمان شهرها و خانه ها، دارای تقارن، تناسب و روشنی بود، و هدف غایی در ساخت شهر و خانه، فراهم کردن پناهگاهی استوار، خوش آب وهوا و بهشت گونه برای مردمان بود تا آفریدگان هرمزد ایمن و شاد زندگی کنند و با آبادانی جهان، اهریمن را شکست دهند.