مطالب مرتبط با کلیدواژه

توزیع امر محسوس


۱.

اندیشه نااندیشیده حوزه سیاست؛ واکاوی بنیان های روش استتیکی ژاک رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش استتیکی توزیع امر محسوس خنثی سازی آشفتگی تعلیق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۶ تعداد دانلود : ۵۸۷
جریان های فکری فلسفی و جامعه شناختی طیف بسیار متنوعی از اندیشه های آرمانی و خیالی  ارائه کرده اند و مدام کوشیده اند تا مردم را به سوژه های پیشرفت و تغییر بدل سازند.  تمامی اندیشه ها به دنبال ترویج ایده هایی هستند که هدف آن توأمان تکریم ظرفیت برخی از انسان ها چون خود و تحقیر صلاحیت و مقام برخی دیگراست.  همین امر ساخت جامعه ای پرآشوب و متلاطمی موجب شده که مردم آن همچون اشباح سرگردان، خموش و بی صدا زیست می کنند. افراد چنان تحت سیطره فکری فیلسوفان و جامعه شناسان قرار گرفته اند که گویی ماهیت حقیقی انسان همین است و هیچ بدیل دیگری را نمی توان تصور کرد. ژاک رانسیر، این اندیشمند فرانسوی زبان، منتقد چنین جریان های فکری است و می کوشد به جای آن که به قلمرو تاریک اندیشه پشت کند، با استفاده از روش استتیکی، به آن حد و مرزهای بازنماییِ جنبه اثبات پذیریِ مکاتب فکری سیاسی اجتماعی و فلسفی حمله کند. در مقاله پیش رو، نگارنده درصدد پاسخ به این پرسش است که رانسیرچگونه  با استناد به روش استتیکی، به ساحت نااندیشه های روش های پوزیتویستی و گفتمانی در علوم سیاسی و جامعه شناسی می پردازد. در جواب به این سوال باید گفت روش استتیکی رانسیر با نگاه به قدرت شاعرانگی در وجودِ بشر ، انسان ناپدید گشته در جهان پرآشوب معاصر را مرئی و هویدا می سازد.
۲.

مطالعه ی انتقادی نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی از منظر بازتوزیع محسوسات با تکیه بر آرای ژاک رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژاک رانسیر بهرام بیضایی پرده خانه سیاست رانسیری زیبایی شناسی توزیع امر محسوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۵۳
یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده درباره ی هنر، میزان انطباق و نزدیکی آن به مقولات جهان واقعی است. افلاطون هنر را تقبیح می کرد. در نظر او هنر تقلیدی صرف از عناصر جهان مادی بود و به همین خاطر مخاطب را از حقیقت دور می کرد. در مقابل این نظر، ارسطو هنر را تقلیدی خودآیین و پرداخت شده می دانست و عقیده داشت هنر می تواند محمل ساختاری از معنا باشد و بر ادراک و احساسات مخاطبانش تأثیر بگذارد. رانسیر این دو شیوه ی تفکر راجع به هنر را، که به ترتیب رژیم اخلاقی و رژیم بازنمایانه می نامد، نقد می کند. در نظر او این دو رژیم قائل به وضع و تثبیت نوعی نظام سلسله مراتبی در عرصه ی اجتماعی اند که با تعیین کارکرد و جایگاه برای افراد، تداوم نظم را در جامعه دنبال می کند. او این فرایند را نظام توزیع محسوسات می نامد. طبق نظریه ی رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست؛ و اثربخشی هنر تنها از طریق نوعی انقلاب حسی و بازتوزیع محسوسات میسر است که در رژیم استتیک اتفاق می افتد. پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی را به عنوان نمونه ی اثری که در چهارچوب رژیم استتیک قرار نمی گیرد، مورد بررسی قرار می دهد. این نمایشنامه با استفاده از منطق اجماع، جهان نمایشنامه را به دو گروه مجزا و متضاد تقسیم کرده است که می توان آن ها را متناظر با دوگانه های سلطه گر/ تحت سلطه و خوب/ بد دانست. اعضای هر گروه با هم یکدست اند و به شکلی هرمی تحت تأثیر و سیطره ی یک جزء استعلایی قرار دارند. این نمایشنامه بر مبنای طرحی منسجم کنش واحدی را پیش می برد و درنهایت به فرجام معینی می رسد که نمایشنامه نویس از طریق آن می خواهد آگاهی خاصی را به مخاطبان خود انتقال دهد. از همین رو می توان آن را پیرو رژیم بازنمایانه دانست.
۳.

مطالعه باز توزیع محسوسات در آثار ژان ژنه با تکیه بر آرای ژاک رانسیر ؛ مطالعه موردی: نمایشنامه سیاهان

کلیدواژه‌ها: ژاک رانسیر ژان ژنه سیاهان سیاست رانسیری زیبایی شناسی توزیع امر محسوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۴۴
از هنگامی که نظریه پردازان مطالعه هنر را به عنوان حوزه ای مستقل آغاز کرده اند، آرای متعددی درباره نسبت هنر با زندگی واقعی به وجود آمده است که طیفی وسیع مابین خودآیینی هنر و دگرآیینی آن را شامل می شود. این نسبت به تعبیری نسبت بین امر محسوس و امر معقول است. بر اساس نظریات رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست. چراکه معنا در ذهن هر کس و با ترجمه تجربه حسی ای که نظام توزیع محسوسات به او عرضه می کند، ساخته می شود. کارکرد این نظام اختصاص هویت ها، نقش ها و جایگاه ها به افراد است و مقابله با آن که به بازتوزیع محسوسات منجر می شود، سیاست ورزی نام دارد. رژیم استتیک روش تفکر و صورت بندی ویژه ای از هنر است که محسوسات هنری را به مثابه اسباب تفکر در نظر می گیرد. از منظر رانسیر، این رژیم از طریق بازتوزیع محسوسات با سیاست در ارتباط است و از همین طریق است که به رهایی مخاطب منجر می شود.در پژوهش پیش رو ابتدا تعریفی از رژیم های هنری اخلاقی، بازنمایی و استتیک از دیدگاه رانسیر ارائه خواهد شد. سپس رابطه بین استتیک و سیاست بیان می شود و این نسبت درباره تئاتر مورد واکاوی قرار می گیرد. در آخر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، بررسی می شود که نمایشنامه سیاهان اثر ژان ژنه در کدام یک از رژیم های هنری رانسیر قرار می گیرد. همان طورکه نتایج پژوهش نشان می دهد، ژنه در این نمایشنامه با ایجاد شکاف در منطق اجماع، شکستن دوگانه پنداری های مرسوم، شکستن اصول بازنمایی و عرضه ابژه های نامعمول، به سیاست ورزی و بازتوزیع نقش ها و هویت ها می پردازد و بدین ترتیب می توان این نمایشنامه را متعلق به رژیم استتیک دانست.پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، بررسی می کند که نمایشنامه ی «سیاهان» اثر ژان ژنه در کدام یک از رژیم های هنری رانسیر قرار می گیرد. همان طور که نتایج پژوهش نشان می دهد، ژنه در این نمایشنامه با شکستن اصول درام، عرضه ی ابژه های نامعمول، فراتر رفتن از چهارچوب منطق بازنمایانه و شکستن دوگانه پنداری های مرسوم، به سیاست ورزی و بازتوزیع نقش ها و هویت ها می پردازد و بدین ترتیب می توان این نمایشنامه را متعلق به رژیم زیبایی شناسی هنر دانست.