مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
زیبایی شناسی
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
25 - 38
حوزه های تخصصی:
مطالعات ژانری در سینما الگو های گوناگون اندیشه ورزی درباره فیلم ها را امکان پذیر کرده است. درعین حال، همان گونه که فیلم ها بسته به مقتضیات زمان دستخوش تحولات اند، مدل های نظری نیز در معرض ارزیابی های انتقادی و اصلاح قرار می گیرند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش تحلیل منطقی و استدلال قیاسی به بررسی انتقادی چند نظریه و مفهوم ژانری در قالب سه حوزه چیستی، تکوینی و کاربردی ژانر می پردازد. بنابراین، هدف این مقاله شرح و درعین حال بازبینی برخی پارادایم های اندیشه ورزی نظریه ژانر است. یافته ها نشان می دهد که برخی تعاریف ژانر، نظریه های اجماع فرهنگی، تکامل ژانری، شمایل نگاری، نظریه های آیینی و ایدئولوژیک ازجمله نظریه ژانرهای نظم اجتماعی/ ائتلاف همواره تعمیم پذیر و متناسب با صورت بندی های متنوع ژانری نیستند. درنتیجه، باید با اتخاذ دیدگاه نظری تکثرگرا، همزمان محدودیت ها و ظرفیت های ژانرها را مد نظر قرار داد. درعین حال، به نظر می رسد با تمرکز بر رویکرد معنایی/نحوی، می توان به فراخور از ظرفیت های نظریه های گوناگون ژانری بهره گرفت. به این ترتیب، نوعی وضعیت پیوندی نظری ایجاد می شود که به ماهیت تلفیقی خود ژانرها شباهت دارد.
واژه شناسی مفهوم زیبایی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
76 - 89
حوزه های تخصصی:
تعریف زیبایی و تبیین ابعاد مفهومی آن از مسائل فلسفی پیچیده، به ویژه در فلسفه هنر است. معنای زیبایی در ادوار و فرهنگ های مختلف، بسیار متنوع بوده است. برای شناخت این مفهوم و انواع آن در اندیشه، فرهنگ و هنر اسلامی، اصلی ترین مرجع، نص قرآن کریم است. با شناخت دایره لغات مرتبط با زیبایی در قرآن و نیز روایات اسلامی این شناخت حاصل می شود. پژوهش حاضر با جست وجو در آیات قرآنی و روایات معتبر که به مفهوم زیبایی و مراتب آن می پردازند، به دنبال پاسخ به این پرسش هاست: مصادیق زیبایی از منظر قرآن چیست؟ انواع زیبایی و مصادیق آن در قرآن کدام است؟ دایره لغات قرآنی مرتبط با مفهوم زیبایی، بیشتر معطوف به کدام وجوه زیبایی است؟ مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر واژه شناسی قرآنی، امر زیبا، مفهوم زیبایی، کارکردها و جنبه های آن را بررسی می کند؛ زیرا قرآن کریم ، بزرگترین معجزه مکتوب و احسن الحدیث است و خود از لحاظ ساختار، آهنگ کلام و معنا از زیباترین و شیواترین کلام ها به شمار می آید. بر مبنای آیات قرآن ، انسان جسم و روحی دارد که هر یک به ترتیب وابسته جهان محسوس و عالم نامحسوس است. بر آن اساس زیبایی هم با توجه به دو ساحتِ جسم و روح، سنجیده می شود، پس، مفهوم زیبایی نیز مراتبی می یابد. پژوهش نشان می دهد حدود هجده واژه اصلی مانند جمال، حُسن، زخرف، حُبُک و... در بیش از سیصد آیه با مفاهیم متعدد و متکثر آمده است که به دو ساحت وجودی انسان بازمی گردند.
رویکردی تطبیقی به زیبایی شناسی رنگ ها در اندیشه اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی یکی از موضوعات مهم انسان و حوزه فلسفه است که در قرآن با واژه های جمال از آن یاد شده است. برخی اندیشمندان اسلامی نظیر ابن سینا ویژگیهای نظم، اعتدال را برای زیبایی ارائه داده و برخی دیگر نظیر ابن هیثم و ابوحیان توحیدی تناسب و هماهنگی ملموس را از معیارهای زیبایی می دانند. فلاسفه غربی نیز با تعاریف و معیارهای محسوس ریاضی گونه و هندسه مدار در این دسته قرار دارند. در آیات مربوط به قرآن کریم واژه قدر به معنای اندازه، اندازه گیری، تقدیر بارها تاکید شده است. اما وجه افتراق این سه دسته نظریه را می توان در وایره وسیع تر آیات قرآن کریم در شمول زیبایی های آسمانی و زمینی در مقابل زیبایی شناسی محسوس نظریه پردازان غربی مانند سقراط، ارسطو، آکویناس، نوافلاطونیان، امبرتواکو دانست. در کنار آن اندیشه های فلاسفه و عرفای اسلامی را می توان در هر دو دسته زیبایی شناسی محسوس و زیبایی شناسی زمینی_ آسمانی بررسی نمود. رنگها در زیبایی شناسی از دیدگاه قرآن کریم و نیز از نظر عرفای اسلامی اهمیتی بسیار دارد. در آیات متعدد قرآن کریم، گوناگونی و تنوع رنگها، نشانه ای برای اهل خرد می باشد. این بیان با جامعیتی خاص تمامی پدیده ها و رنگها را شامل شده و اختلاف رنگها را مناظر قدرت الهی معرفی می نماید. همچنین رنگهای سپید و سبز و زرد در توصیف بهشتیان و اهل ایمان، دارای امتیازهای زیبایی شناسانه می باشد. شماره ی مقاله: ۹
تحلیلی بر زیبایی و کارکردهای معنایی قفل های مجسمه گونه ایرانی (نمونه ی موردی: قفل چالشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به امنیت در ایران مانند سایر نقاط جهان نقش عمده ای در گسترش و ایجاد دکانهای قفل سازی داشته است. با این وجود نیاز به امنیت تنها دلیل قفل سازی در ایران نبوده و قفل یکی از عوامل برآوردن نیازهای معنوی ایرانیان نیز بوده است. قفل از این منظر حاوی مفاهیم رمزی است و چون دفتری که گشوده شود، رازهای نهانی در سینه دارد. اما عامل زیبایی در قفل و نظایر این هنر-صنعت همیشه ارادی و تابع انتخاب نبوده است. بلکه ناشی از تهمید و شگرد هنرمندان ایرانی در گریز از محدودیتها و تحریمهای عمدتا مذهبی و ایدئولوژیک بوده که آزادی هنر را محدود میکرد. اگر منع شده بود برای ساخت مجسمه و شمایل نگاری، ابزارهایی همچون قفل را [که استفاده از آن ناگزیر می نمود] تبدیل به زمینه ای میکرد برای هنرنمایی. اگر در معماری یا جاهای دیگر نمی توانست مجسمه های عظیم بسازد و در جای جای بنا به نمایش بگذارد، از سرستونها و درون کتیبه ها گرفته تا قفل و ... آنها را با شگردهای زیبایی شناسانه با وجوه کاربردی در هم می آمیخت. از دیگر منظر، قفل به تبع درآمیختگی صناعت و زیبایی در ایران زمین، مشحون از بارقه های زیبایی شناسانه ایرانی است. ادغام این ظرائف و هنرورزی ها تا به حدی میرسد که قفل ایرانی همچون مجسمه مینماید. التفات بیشتر ما به قفلهای چالشتر در این تحقیق به علت دسترسی بهتر و همچنین ظرافت و زیبایی آن است. قفلهای چالشتر از این منظر شهرت جهانی دارند. این قفلها علاوه بر زیبایی و ظرافت، از کارکردهای نمادین نیز بی بهره می باشند. قفلهای مجسمه گونه مورد مطالعه نیز از کتاب قفلهای ایرانی پرویز تناولی تهیه شده است. این پژوهش قصد دارد با تحلیلی بر زیبایی های هنری و کارکردهای رمزی مندرج در قفل های مجسمه گونه ایرانی، مسیر بازشناخت بهتر کارکردهای هنری و زیبایی شناسانه هنر-صنعتهای ایرانی خصوصا آنهایی که به لحاظ محدودیتهای ایدئولوژیک برای هنرمند-صنعتگر ایجاد شده بود، را هموار سازد و بر تمهید و شگرد های صناعتی –هنری صنعتگر-هنرمند ایرانی نقبی بزند.
قلب و ادراک زیبایی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
315 - 340
حوزه های تخصصی:
در فلسفه اسلامی به ویژه در حکمت صدرایی، برای انسان سه نحوه وجود مطابق عوالم ماده، خیال و عقل در نظر گرفته می شود. انسان در هر یک از این انحاء وجودی، ادراکات و افعال خاص خود را دارد اما برخی ادراکات و افعال نیز به قلب نسبت داده شده است. در بیان عرفا و حکمای اسلامی سه دیدگاه مختلف درباره قلب و نسبت آن با عقل دیده می شود. در بررسی حاضر که بنابر خوانش علامه طباطبائی از حکمت متعالیه صدرایی صورت گرفته است، قلب استعاره ای مجازی از نفس یا همان حقیقت انسان معرفی می شود که بر هر سه ساحت وجود انسان استوار است. از نگاه علامه طباطبائی، ادراک زیبایی نوعی معرفت حضوری است و با قلب ارتباط مستقیم دارد و متعاقباً در آن تأثیر می گذارد. از این رو نقش مهمی برای زیبایی و زینت در زندگی انسان در نظر می گیرند و آن را برای حیات اجتماعی انسان ضروری می دانند. ایشان توجه انسان به زیبایی را مطابق قوا و احتیاجات او و در نتیجه الهام الاهی می دانند به طوری که نگاه زیباشناسانه در استکمال مراتب وجودی انسان تأثیر بسیاری دارد و هنر و ادبیات را از مهم ترین ادراکات اعتباری هر جامعه می شمارند.
نسبت هنر، زندگی و اخلاق در اندیشه هایدگر
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
7 - 26
حوزه های تخصصی:
«پرسش از هستی» به منزله مهم ترین مسئله در حیات فکری هایدگر، نسبتی وثیق با حقیقت هنر دارد. هایدگر در برابر دیدگاه کانت که معتقد به تفکیک تام قلمرو و معیارهای داوری «قوه حکم» از قوای عقل نظری و عقل عملی بود، بر پیوند دیگرباره این ساحت ها با یکدیگر احتجاج می کند. از نظر او هنر راستین در حقیقت خود، پیوندی بنیادین با زندگی و مناسبات زیستی آدمی دارد. هدف از این پژوهش، اول، نشان دادن این است که از نظر هایدگر نسبتی بنیادین میان هنر با زندگی و اخلاق وجود دارد و این نسبت برآمده از ذات عالم ساز اثر هنری است. دوم، در صدد است تبیینی از حقیقتِ عالمِ سربرآورده از آثار هنری و نقش و نسبت این عالم در زندگی و حیات انسانی به دست دهد. در پایان نشان می دهیم نفی زیبایی شناسی جدا از اخلاق در بیان هایدگر، مستلزم این نیست که هنر به منزله ابزار اخلاق متصور شود. چنین تصوری با مبانی اندیشه هایدگر سازگار نیست.
قالب های هنری دین در زیبایی شناسی هگل و دلالت های تربیتی آن؛ انعکاس در هنر مجسمه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
131 - 149
حوزه های تخصصی:
هنر، دین و فلسفه با یکدیگر دارای روابط عمیقی هستند. فلسفه هگل یکی از مظاهر آمیختگی این سه مقوله است. هنر مجسمه سازی را می توان یکی از جلوه گاه های این نوع هنر دانست. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. روش پژوهش مورد استفاده روش استنتاجی فرانکناست. در این روش در ابتدا محقق به استنتاج اصل تربیتی از هدف غائی و گزاره واقع نگر مبنایی پرداخته و سپس به استنتاج روش تربیتی از اصلی که در استنتاج پیشین به دست آمده و گزاره واقع نگر مصداقی پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کتاب های هگل، سایر منابع و پژوهش ها حول محور مفاهیم زیباشناسی هگل، مبانی نظری زیباشناسی وی و زمینه های تربیتی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بیان ژرف ترین ارزش های ذاتی هر تمدن و آشکارسازی ایده مطلق ازجمله اهداف اساسی تربیت زیباشناسی استنتاج شده از نظرات هگل است که نیل به آن در گرو استفاده از اصولی چون شیوه بیان ارزش های ذاتی هر تمدن متناسب با دوره تاریخی خود است که شیوه بیان هنری، دینی و فلسفی و ارتباط آنها با یکدیگر از روش های رسیدن به این اهداف و اصول است. همچنین رساندن انسان به حد کمال و حقیقت غایی از دیگر اهداف اساسی تربیت زیباشناسی هگل است که انتقال و اشاعه باورهای دینی از اصول آن و استفاده از قالب های هنری سمبولیک، کلاسیک و نمادین به منظور بیان اعتقادات دینی ازجمله روش های آن است. اهداف پژوهش استنتاج اهداف تربیت زیباشناختی هگل با بررسی قالب های هنری دین در زیباشناسی وی. استنتاج اصول تربیت زیباشناختی هگل با بررسی قالب های هنری دین در زیباشناسی وی سؤالات پژوهش کدام اهداف تربیت زیباشناختی را می توان از اندیشه های هگل استنتاج کرد؟ کدام روش های تربیت زیباشناختی را می توان از اندیشه های هگل استنتاج کرد؟
تبیین مؤلفه های زیبایی شناسی معماری مبتنی بر تجربه مخاطب (موردپژوهی: بناهای فرهنگی شاخص در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
45 - 62
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: زیبایی امری است در وهله اول تجربی، تجربه ای که در شرایط مختلف، صورت های متنوعی به خود می گیرد. اینکه چه چیزی در محیط های ساخته شده، خوشایند به نظر می رسد، همیشه بحث برانگیز بوده و چندان روشن نیست و به نوع رابطه ایی که با ادراکات انسان برقرار کرده، بستگی دارد و می تواند در بسترهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد. لیکن تأکید افراطی بر سلیقه ای بودن آن و عدم توجه به اشتراکات فرهنگی/اجتماعی که زمینه ساز ادراکات ذهنی مشترک است، سبب شده موضوع زیبایی شناسی از منظر تجربه کاربران فضا مغفول بماند و زمینه ساز ناهنجاری هایی در طراحی معماری شود. لذا در این راستا چنین پرسش هایی مطرح می شوند: مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر مخاطب عام چیست؟ و چه مؤلفه هایی عمده ترین تأثیر را در شدت ایجاد این تجربه ایفا می کنند؟ هدف پژوهش: مقاله حاضر درصدد است تا به تبیین مقوله زیبایی و معیارهای آن از ورای ادراک و تجربه زیسته مخاطب در جهت فراهم سازی احیاء مجدد این حس در کاربران از طریق ترجمان آن به مؤلفه های اثرگذار پردازد. روش پژوهش: این تحقیق با موضوع تجربهزیسته افراد در بناها، به لحاظ ماهیتْ از گونه کیفی با رویکرد فلسفیِ پدیدارنگاری است و به لحاظ قصد پژوهش، تفسیری و از نظر منطق پژوهش، استقرایی است. نتیجه گیری: در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری مجموعه مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی، رفتاری و هیجانی؛ هرکدام نقش اثرگذاری در فرایند ادراک زیبایی از منظر مخاطب ایفا می کنند. در واقع نقش هریک از این مؤلفه ها بر این تجربه مطابق با ویژگی های هر ساختمان به صورت متفاوتی برجسته می شوند و در هر ساختمان اولویت هرکدام از مؤلفه ها و بازخوردهای آن ها متغیر است. منتها زمانی که همه مؤلفه ها در تکامل یکدیگر در یک فرایند تجربی قرار می گیرند؛ می توانند این تجربه را به حداکثر میزان خود برسانند و مؤلفه هیجانی عمده ترین نقش را در شدت اثر این تجربه ایفا می کند.
واکاوی وجوه زیبایی شناسانه نمای مسکونی تهران از منظر معماری عصب محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
18 - 29
حوزه های تخصصی:
مطالعات پیرامون آپارتمان سازی به دلیل رشد روزافزون ساخت وساز این بناها در کشور، مقوله ای است حائز اهمیت که در پژوهش های منظر شهری معاصر، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. مطالعات پیشین نشان می دهد ارزش های زیبایی شناسانه نمای اصلی این بناها یکی از عوامل مؤثر در روحیات ساکنین است. هدف از این پژوهش، بازتعریف معیارهای زیبایی شناسانه در ارزیابی نماهای مسکونی شهر تهران در جهت ارتقاء کیفیت تجربه زیست ساکنین است. این مهم از طریق استخراج معیارهای مذکور از پیشینه پژوهش معماری عصب محور و ارزش گذاری آنها از طریق مصاحبه با ساکنین این بناها امکان پذیر شده است. نوع پژوهش، مطالعه ای کاربردی است و روش پژوهش، کیفی است. تحلیل محتوای 61 پژوهش در زمینه معماری عصب محور به استخراج 11 معیار کالبدی و 8 معیار معنایی در زیبایی شناسی نماهای آپارتمانی انجام شد و سپس ارزش گذاری بین معیارهای استخراج شده، از طریق مصاحبه های بازپاسخ با 41 نفر از ساکنین این بناها در شهر تهران صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد از بین عوامل کالبدی و معنایی نما، به ترتیب «کاربرد پوشش گیاهی»، «رنگ و نوع مصالح» و «میزان سطح بازشوها» بیشترین تأثیر را در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی افراد دارند. نوع رویارویی افراد با این معیارها، در چهار وجه زیبایی شناختی مبتنی بر «درک بصری»، «درک هیجانی»، «درک معنایی» و «درک نمادین» صورت می گیرد. نتایج نشان می دهد نماهای مسکونی تهران از منظر زیبایی معنایی و نمادین در سطح بسیار پایینی بوده و در عین حال توانایی پاسخ گویی به نیازهای هیجانی ناظرین را ندارند.
شرحی بر تعاریف نقد و فرانقد در نقد هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
38-2
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش روشن کردن معانی نقد و فرانقد در نقد هنری است. در تحقیق حاضر، فعالیت های منتقدان و درنتیجه کاربردهای نقد و فرانقد را دسته بندی کرده و با تحلیل و جهت دهی مطالب درباره نقد هنری، آن ها را با مسائل محوری فرانقد انطباق داده ایم. با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی در مباحث نظری مربوط به فلسفه و زیبایی شناسی، این تعاریف و کارکردهای برای نقد بیان شده است: ارزیابی محاسن یا معایب اثر؛ حکم صادر کردن برمبنای معیارها و ارزش ها همراه با استدلال؛ ارزیابی و قضاوت برمبنای ذوق و سلیقه شخصی؛ به کلام درآوردن نشانه های ملموس و بصری در اثر هنری یا انتقال نشانه های تصویری به نشانه های زبانی؛ کشف معنای واحد و نهایی برای اثر؛ تجزیه کردن چیزی به اجزا و عناصر آن و تحلیل کردن هریک از اجزا در خودش؛ ترکیب روابط متقابل اجزا و عناصر با هدف درک کردن ساختار کلی اثر؛ برقراری رابطه جزء و کل در اثر هنری به منظور جست وجوی معنای اثر؛ انطباق افق فهم و انتظارات خواننده با متن؛ تأکید بر ارزش دریافت، فهمیدن اثر هنری و ورود به فرایند تفسیر؛ ورود به بازی مواجهه اثر با حقیقت؛ تأکید بر عنصر حاشیه ای، پیش پاافتاده، غیرمرکزی و البته مؤثر برای بازگشایی فرایند تفسیر و دستیابی به معانی چندگانه و بعضاً متناقض. فرانقد جنبه ها و کارکردهای متفاوتی دارد که مهم ترین آن ها عبارت است از: تعیین کردن تناقض های اثر هنری؛ مشخص کردن محدودیت های نظام های هنری چون نظام بصری و پیشنهاد فراروی از آن؛ به پرسش کشیدن ارزش های صُلب و بیرون کشیدن هنجارها؛ تأملی در کنش نقد، روندها، انگیزش ها و اصول آن، بررسی روش شناسی ها و مطالعه نقصان آن ها.
ارزش گذاری ابعاد عینی در زیبای یشناسی نقوش آجری با تکنیک کوداس(نمونه موردی: خوو نچین یهای بافت تاریخی خانه های دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر در کالبد معماری، توجه به تزئینات است که به واسطه الگوهای هندسی شکل گرفته اند. این عنصر کالبدی در قسمت های مختلف بنا کاربرد داشته و نقوش زیبایی را ایجاد کرده است. همچنین، آفرینش زیبایی در دو بعد عینی و ذهنی قابل بررسی است که در این پژوهش، ابعاد عینی تزئینات به سبب معیارهایی مؤثر در شکل گیری نقوش مطرح می شوند. به این ترتیب، شناخت و تأثیرگذاری آنها به عنوان یکی از اهداف پژوهش در بستر تحقیق محسوب می شود. بستر مورد مطالعه در شهری با پیشینه تاریخی ارزشمند و در رابطه با تزئینات آجری است. بر این اساس، دزفول با ویژگی های کالبدی خاص خود مد نظر بوده و دارای نقوش آجری خوون چینی است. همچنین، پرسش های مطرح شده عبارت هستند از؛ عوامل مؤثر بر مؤلفه های عینی در زیبایی شناسی خوو نچینی کدام هستند؟ تأثیر هر کی از مؤلفه های عینی بر هندسه خوون چینی، به چه نحوی است؟ تحقیق حاضر، ترکیلی از روش پیمایش در نمونه موردی و توصیفی- تحلیلی است. در این روش با استفاده از مشاهده، موردکاوی، مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه، به شناخت بستر پژوهش پرداخته می شود. سپس، چارچوب پژوهشی با تکنیک کوداس، ارزش گذاری شده و بررسی مؤلفه های زیبایی در جامعه نمونه، صورت می گیرد. در نهایت طبق یافته های پژوهش، تحلیل داده ها و استنتاج منطقی، نتیجه گیری انجام می شود. یافته های تحقیق نشان می دهند که تزئینات خوون چینی دارای الگوهای هندسی مختلفی بوده و نمودی از زیبایی را به نمایش گذاشته؛ به طوری که تحت تأثیر مؤلفه های زیبایی شناسی شکل گرفته اند. همچنین، نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر آن است که معیارهای مؤثر در آفرینش زیبایی عینی شامل؛ تناسبات، ارتباط با اعداد، نوع نقش، ریشه های نقوش، تکرارپذیری و تأ یکد بر نقش خاص م یشوند. این معیارها به صورت عام و خاص در نقوش به کار رفته و از تنوع قابل توجهی برخوردار هستند.
تجلی زیبایی شناسی مکتب فلسفی اصفهان در معماری قدسی مساجد عصر صفوی (نمونه موردی: مسجد امام اصفهان)
حوزه های تخصصی:
همراه با شکل گیری حکومت صفوی، زمینه برای گسترش مکاتب فلسفی فراهم گردید. در این دوران مکتب فلسفی اصفهان که شخصیت های برجسته ای همچون ملاصدرا پایه گذار آن بوده است، شکل گرفت و تمام مبانی اعتقادی فلاسفه پیشین خود را تکمیل نمود. در این دوران حضور ملاصدرا و پایه گذاران این مکتب در شهر اصفهان زمینه ساز شکل گیری دوره ی شکوفایی حکمت و فلسفه گشت. از سویی دیگر عصر صفوی یکی از دوران شاخص در نمایش پیوند میان معماری و مکاتب فلسفی بوده است که، تاثیر زیادی از مبانی مکتب فلسفی اصفهان گرفته است و باشکوه ترین معماری نسبت به ادوار گذشته را ایجاد نموده است که به طور قطع متعالی ترین جلوه آن در فضای مسجد نمود پیدا کرده است. لذا پژوهش حاضر سعی بر پاسخ به این است که، اندیشه های ملاصدرا به عنوان برجسته ترین شخصیت مکتب اصفهان چه تاثیری بر زیبایی شناسی معماری عصر صفوی گذاشته است؟ و این تاثیر چگونه به کالبد بدل گشته است؟ در این راستا با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی تاریخی ابتدا به بررسی مکتب فلسفلی اصفهان، مبانی زیبایی شناسی ملاصدرا و سپس نحوه تاثیرگذاری آن بر معماری قدسی مسجد عصر صفوی را بررسی کرده است.
پدیدارشناسی زیبایی شناختی تن محور مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
71 - 87
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی می کند هنر و زیبایی شناسی مرلوپونتی را با تمرکز بر پدیدارشناسی وی تبیین کند که مبتنی بر ادراک حسی بدنی است و نشان دهد که تحلیل های پدیدارشناسانه مرلوپونتی از بدن در نوشته های آغازین او مثل ساختار رفتار و به خصوص پدیدارشناسی ادراک در تحلیل هنر او در شکل گیری فلسفه هنر او عنصر تعیین کننده است. فرضیه اصلی این نوشته این است که بدن و هنر رابطه ای درهم تنیده دارند و اساس و شالوده پدیدارشناسی زیبایی شناختی مرلوپونتی را تشکیل می دهند؛ بنابراین، ادراک حسی و رابطه تنانه هنرمند با جهان، و انعکاس این مواجهه در اثر هنری دغدغه چیزی است که ما آن را پدیدارشناسی زیبایی شناختی تن محور می نامیم. افزون براین، در این پدیدارشناسی، نقاشی شیوه ای تفکر است که مرلوپونتی با استناد به آثار سزان به تحلیل آن پراخته است و همچنین، زیبایی شناسی بدن محور و درنتیجه پیوند تنگاتنگ بدن و هنر از یافته های دیگر این مقاله است. در این نوشته سعی شده است تحلیل ها با استناد به آثار کلیدی این فیلسوف پیش برود.
اهمیت تناسب در هنر معماری و موسیقی با تمرکز بر اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
410 - 421
حوزه های تخصصی:
هدف : یافتن ارتباط بین دیدگاه های افلاطون و مشترکات زیباشناختی موسیقی و معماری است. روش پژوهش : تحلیلی توصیفی. نسبی بودن نظریات و اختلاف آراء، از بزرگترین موانع و محدودیت های این پژوهش بشمار می رود. پرسش اصلی پژوهش: آیا می توان با توجه به دیدگاه های افلاطون مشترکاتی بین معماری و موسیقی یافت. در این پژوهش فرضیه خاصی وجود ندارد و پاسخگویی به پرسش نمی تواند به منزله یک فرضیه بدیع مطرح باشد. وجود ریتم، هارمونی و تقارن در معماری و موسیقی به ما نشان می دهد این دو هنر دارای اشتراکات زیادی هستند. بناهای بجا مانده از دوران باستان تا بناهایی که امروزه وجود دارند؛ بیانگر پیوندی مفهومی میان موسیقی و معماری هستند و می توان گفت در هر برهه ای از زمان هر دو هنر، پیام آور مفاهیمی واحد بوده اند. این ارتباط تا اندازه ای است که بعضاّ از معماری بعنوان موسیقی منجمد یاد کرده اند. این پیوندها دارای ارتباطات و نقاط اشتراکی می باشند که این وجوه تشابه و اشتراکات در این رده ها قابل تعریف و دسته بندی است: کالبدی، بصری، مفهومی، شناخت شناسی، عملکردی، زیباشناختی، ساختاری، فرهنگی، زمینه ای ...
ریشه های یونانی و یونانی مآبی زیبایی شناسی دیونوسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
480 - 494
حوزه های تخصصی:
متن چکیده شامل: این نوشتار به بررسی منابع یونانی-یونانی مآبی دیونوسیوس در باب زیبایی می پردازد و هدف آن روشن ساختن میزان تأثیرپذیری زیبایی شناسی دیونوسیوس از فلسفه افلاطون، ارسطو، فلوطین و پروکلوس است و سعی می شود؛ این هدف به دور از افراط در تطبیق دادن هر امری با امور به ظاهر مشابه دیگر صورت گیرد. در محقَق ساختن این هدف از شیوه توصیفی- تحلیلی-تطبیقی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتیجه ای که از این بررسی به دست آمد، نشان دهنده غلبه کامل زیبایی شناسی یونانی-یونانی مآبی بر تفکر این اندیشمند قرون وسطایی است. به ویژه آن بخش از تفکر فلاسفه باستان در باب زیبایی که به نحوی با علت نخستین و یا عالم مُثُل در ارتباط است، در اندیشه دیونوسیوس قابل ردیابی است. هر چند در ساختاری جدید از آن ها بهره برده است. از جمله تأثیرات فلسفه یونانی و یونانی مآبی بر زیبایی شناسی دیونوسیوس می توان به تعالی زیبایی، تفاوت زیبایی و زیبا بودن، نزدیکی زیبایی و خیر، منشأ و علت غایی دانستن زیبایی برای همه امور زیبا، نحوه و انواع حرکت در قوس صعود و نزول، نحوه رابطه واحد با خیر و زیبایی، اتحاد زیبایی و زیبا بودن در مرتبه ذات الهی، درهم تنیدگی نور و زیبایی، نقش عشق به عنوان عامل پیوند و حرکت به سمت زیبایی راستین اشاره کرد.
زیبایی شناسی و هنر از دیدگاه جان دیویی و اشارات تربیتی آن برای نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، بررسی و معرفی دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی و استخراج اشارات تربیتی وی برای نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایران، انجام شده است. بر این اساس، سوال های پژوهش عبارتند از: ا- جان دیویی درباره هنر و زیبایی شناسی چه آموزه هایی دارد؟ 2- اشارات تربیتی دیویی در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایران کدامند؟ برای پاسخگویی به سوالات مذکور با استفاده از روش تحلیل محتوا و نوشتن، برخی از آثار، متون و منابع مرتبط با حوزه هنر و زیبایی شناسی جان دیویی مطالعه شد. سپس بر اساس دیدگاه ایشان درباره هنر و زیبایی شناسی، اشارات و راهبردهای کلیدی در تربیت زیبایی شناسی استخراج شد. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هنر و زیبایی شناسی از دیدگاه دیویی شامل چهار محور: تناسب و هماهنگی، خوداکاهی کیفی، بیان و ابراز احساسات، تخیل، و... می باشد و برآیند تربیتی این آموزه ها در آموزش و پرورش این است که متولیان و متصدیان تعلیم و تربیت را از غفلت فزاینده ای که راجع به آموزش عمومی هنر و زیبایی شناسی در فرایندهای تربیتی شده است، آگاه کرد و اهمیت آن را در زندگی گوشزد می کند.
درآمدی بر زیبایی شناسی دو تعبیر قلب سلیم و بیمار در قرآن کریم و صحیفه سجادیه
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی ادبی مدرن، اگرچه ریشه در بلاغت سنتی دارد، اما با مصداق ها، رویکردها و دانش های گوناگون در ارتباط است. در زیبایی شناسی آثار ادبی، تبیین چگونگی زیبایی و نحوه اثرگذاری و درک مخاطب از اهداف اساسی محسوب می شود. دو تعبیر «قلب سلیم» و «بیمار» از واژگان محوری و اصطلاحات کلیدی در قرآن کریم و صحیفه سجادیه است؛ در این دو متن، به ویژه قرآن کریم، با استفاده از شگردها و شیوه های ادبی، به ویژه تشبیه و استعاره و التفات، حصر و تأکید و دیگر عناصر بیانی و بدیعی، بهره مندی از قلب سلیم، و به کار بستن اصول آن، به عنوان یکی از سبب های تکامل اخلاقی و تأمین بهداشت روانی انسان به شمار می آید و در صورت انحراف و گرایش به قلب بیمار، زمینه های گرایش به رذیلت های اخلاقی، بیماری های روانی و اختلال و ناهنجاری در بهداشت روانی بیش ترمی شود. درحقیقت، خویشتن پذیری، خود شکوفایی، انعطاف پذیری، رفتار اجتماعی مناسب، احساس خوب بودن، شادی، کاهش اضطراب و دیگر موارد از نتایج زیبایی شناسی مفهوم قلب سلیم است. هم چنان که خودگریزی، جامعه گریزی، اضطراب، افسردگی، بدگمانی و جز آن ها از دستاوردهای زیبایی شناسی مفهوم قلب بیمار به شمار می آید. این پژوهش به زیبایی شناسی توصیفی و تحلیلی و شیوه طرح این دو اصطلاح و تبیین آثار و نتایج آن دو می پردازد.
واکاوی ساختار تصویری و مفهومی نور در فیلم «محمد رسول الله» بر مبنای مؤلفه های زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
51 - 60
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : نور همواره به عنوان یکی از مهم ترین واسطه ها و عناصر القای مفاهیم الهی در آثار گوناگون هنر اسلامی کاربرد دارد. فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، از مصادیق شاخص سینمای دینی ایران در استفاده از تجلی نور برای انتقال مفاهیم الهی و قدسی است. بحث و جدل های متعدد در نشریات تخصصی و عمومی در چگونگی نشان دادن و بیان تصویری زیبایی شناسانه و تأثیرگذار مفاهیم الهی و دینی با معیارها و مؤلفه های معتبر از مهم ترین مسائل سینمای دینی ایران است. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف تبیین و واکاوی مؤلفه های بنیادین زیبایی شناسی عنصر نور همچون وحدت، پیچیدگی و تابندگی در این فیلم است. همچنین تحلیل دو عنصر آشفتگی و یکنواختی در ساختار تصویری و مفهومی این اثر که در تقابل اساسی با تجربه زیبایی شناختی قرار دارد. روش پژوهش : این پژوهش از نوع کیفی و چارچوب آن توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و مطالعه مستقیم اثر است. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش نشان می دهد ساختار تصویری و مفهومی فیلم محمد رسول الله تا حدود زیادی با وحدت، هماهنگی و پیچیدگی همراه نیست. آشفتگی تصویری در کاربرد نور برای القای مفاهیم دینی و قدسی در اغلب سکانس ها دیده نمی شود. اما دارای یکنواختی تکرارشونده، بدون منطق روایی (دراماتیک) و با کمترین باورپذیری است که تجربه ای زیبا شناختی را به همراه ندارد. نورافشانی و نورانی کردن فضا با جلوه ای غیرواقع گرایانه و اغلب تصنعی فضایی سمبولیستی و نمادگرایانه به کلیت فیلم داده است. تبیین و تحلیل زیبایی شناسی نور در فیلم محمد رسول الله نشان می دهد که در بازتاب معارف الهی و دینی با موفقیت حداقلی همراه بوده است.
بررسی و تحلیل زیبایی شناسی هنجارگریزی و ترک ادب شرعی در تلمیحات دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلمیح نشان دهنده پشتوانه فرهنگی شاعر و روشی برای ارائه تصویر شاعرانه و تفسیر معانی است. هرچند از این صنعت بدیعی در سنت شعر فارسی با عنوان «سرقت ادبی» و امثال آن نام برده شده است، لیکن در نگاه ناقدان عصر حاضر به عنوان ابزاری بینامتنی تلقی می شود. تلمیح ارجاع مخاطب به بیرون از متن اصلی و بازگشت دوباره است به متن؛ هراندازه این فرآیند پیچیده و نیازمند مطالعه باشد، تفسیر متن و تولید معنا نیز دشوار خواهد بود. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، بخش مهمی از تلمیحات خاقانی که نوعی هنجارگریزی و ترک ادب شرعی در آن ها وجود دارد، بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که خاقانی در همه انواع تلمیحات از جمله اسطوره ها، قصص پیامبران، باورهای عامیانه و تلمیحات مذهبی و دینی (اسلامی و مسیحی و ...) دخل و تصرفی هنرمندانه ایجاد کرده است تا جایی که تلمیحات او مطابق با واقعیات تاریخی و اسطوره ای نبوده است. این تلمیحات به صورت کاملاً آگاهانه بوده و دلیل ب ی اطلاعی شاعر نیست. تنها یک یا چند مورد معدود از تلمیحات نادر در اشعار او وجود دارد که احتمالاً به دلیل تخلیط حوادث در ذهن خاقانی بوده است. موضوع دیگری که در تلمیحات خاقانی بررسی شده است «ترک ادب شرعی» است. خاقانی به دلیل اغراق در توصیفات مربوط به ممدوحان آ ن ها را گاه در جایگاه خداوندی می بیند و بارگاه آن ها را در مقابل کعبه قرار می دهد. در مواردی نیز جایگاه آن ها را همسان و هم تراز ائمه و پیامبران معرفی می کند.
واکاوی فنون بلاغت ادبیات فارسی از منظر آموزش به غیرفارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
143 - 169
حوزه های تخصصی:
ادبیات با شکستن قواعد معمول در قالب فنون بلاغی، شکلی هنری به زبان می بخشد و از گونه معیار فاصله می گیرد؛ همین موضوع می تواند یادگیری گونه ادبی را برای غیرفارسی زبانان دشوار سازد. هدف این پژوهش آن است که ابتدا «عوامل پیدایی زبان ادبی» را شرح داده و سپس از طریق انطباق این عوامل با نتیجه تحقیقات حوزه آموزش زبان، «کارکردهای فنون بلاغی در فارسی آموزی» و «آرایه های ادبی مناسب برای فارسی آموزی» را نشان دهد تا در تألیفات آزفا کمتر با حذف یا ساده سازی آثار ادبی روبه رو شویم. نویسندگان پس از ذکر عوامل پیدایش زبان ادبی از منظر شفیعی کدکنی و صفوی، نشان می دهند که چگونه برخی از فنون بلاغت از طریق هماهنگی با اصول زبان آموزی به دلیل منشأ مشترک ذهنی و خلق شگفتی از راه تخیّل، می توانند برای فارس آموزی مفید باشند. آرایه هایی که می توانند در بحث آزفا کارکرد آموزشی داشته باشند عبارتند از: ۱- لفظی یا موسیقایی (توازن های آوایی: وزن، تکرار واج و هجا)، واژگانی (ردیف و تشابه الاطراف) و نحوی. ۲- معنایی یا زبان شناسیک (تشبیه، استعاره و مجاز، کنایه، تناسب، تلمیح و اغراق). نتیجه این پژوهش با تأکید بر ضرورت شناخت دقیق و صحیح زبان ادبی، مشخص می کند که ادبیات علی رغم زبان هنری و تفاوت با گونه زبانی معیار، می تواند به عنوان منبعی جانبی در کنار آموزش زبان در تألیفات آزفا مورد استفاده قرار بگیرد؛ زیرا آرایه های ادبی ذکر شده نه تنها زبان آموزی را مختل نمی کنند، بلکه همسو با اهداف آن هستند و می توانند به فراگیری زبان یاری برسانند.