مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
شناخت
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال علائم بدنی، اختلالی با علائم شایع جسمانی و افکار، احساسات و رفتارهای نامتناسب در مورد آن علائم، دارای تفاوت های گسترده جنسیتی در شیوع است که در پژوهش ها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه علائم دردهای جسمانی (معیارهای A) و نمودهای بالینی علائم روانشناختی اختلال علائم بدنی (معیارهای B) یعنی شناخت، رفتار و عاطفه در زنان و مردان مبتلا به این اختلال بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و علی- مقایسه ای بود. بدین منظور ۶۰ زن و ۳۰ مرد مبتلا از میان بیماران مبتلا به اختلال علائم بدنی ۱۸ تا ۶۰ ساله ایرانی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با تشخیص روانپزشک و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه مقیاس ۸ گویه ای علائم بدنی (۲۰۱۴) و اختلال علائم بدنی (معیارهای B) (۲۰۱۷) بود. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: زنان دارای این اختلال، به طور کلی علائم روانشناختی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند و زیر مقیاس های روانشناختی، نمود عاطفه (۰/۰۰=P) و رفتار (۰/۰۰=P) در آن ها بیشتر دیده شد؛ اما در نمود شناخت (۰/۱۸=P) و شدت دردهای جسمانی (۰/۱۳=P) تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده نشد. نتیجه گیری: براساس پژوهش حاضر، یکی از عوامل تفاوت در شیوع می تواند ناشی از ابراز کمتر بیماری و نه ابتلای کمتر در مردان باشد. بررسی دلایل زیربنایی تفاوت در عاطفه و رفتار علائم روانشناختی، ازجمله دلایل فرهنگی، می تواند موضوع پژوهش های آتی باشد.
خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری شناختی در افراد دارای نشانگان اختلال بد شکلی بدن
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تصویر بدنی منفی و پیامدهای رفتاری نامطلوب آن از نگرانی های مهم سلامت عمومی است و بررسی عوامل روانشناختی مؤثر در شکل گیری آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری شناختی در افراد با و بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان ۱۸ تا ۴۰ ساله شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که از این جامعه ۳۱ نفر به عنوان گروه نمونه دارای نشانگان اختلال بدشکلی بدن و ۳۱ نفر به عنوان گروه نمونه بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اصلاح شده وسواس فکری- عملی ییل براون- اختلال بدشکلی بدن (۱۹۹۷)، مقیاس خود شفقت ورزی (۲۰۱۱) و سیاهه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین نمرات خود شفقت ورزی (Eta=۰/۳۴، P=۰/۰۰۱، F=۳۱/۱۶) و انعطاف پذیری شناختی (Eta=۰/۱۸، P=۰/۰۰۱، F=۳۱/۲۴) به طور معناداری در گروه دارای نشانگان اختلال بدشکلی بدن پایین تر از گروه بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن بود و بین دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت مکانیسم های روانشناختی در علائم اختلال بدشکلی بدن تأکید دارد. این یافته ها نشان داد که روان درمانگران باید در زمان پیشگیری و درمان به ویژگی های روانشناختی خاص افراد دارای علائم اختلال بدشکلی بدن توجه اساسی داشته باشند.
شناخت عوامل مؤثر بر افزایش مدت ماندگاری گردشگران درشهرستان صومعه سرا
شهرستان صومعه سرا دارای منابع متنوع گردشگری است اما این منابع برای بهره برداری و جذب گردشگران به درستی مورد شناسایی قرارنگرفته اند. این مقاله بر آن است که توسعه گردشگری و عوامل مؤثر در افزایش مدت ماندگاری گردشگران را در این شهرستان مورد شناسایی و بررسی قرار دهد. درتحقیقات پیشین آداب و رسوم ،جاذبه های طبیعی وفرهنگی و... به عنوان عوامل مؤثر در افزایش مدت ماندگاری گردشگران شناخته شده است. اما در رابطه با تأثیر زیرساخت ها و معرفی جاذبه ها و تأثیر شناخت گردشگران ازمحیط گردشگری توجه کافی مبذول نشده است
تحقیق حاضر از لحاظ روش، یک تحقیق توصیفی، استنتاجی و تحلیلی به حساب می آید. جامعه آماری این تحقیق کلیه گردشگران وارد شده به شهرستان صومعه سرا را تشکیل می دهد که با هدف تفریح، گذران اوقات فراغت، دیدار با اقوام و دوستان طی دوره زمانی اول تا سیزدهم فروردین به این شهرستان وارد شده اند. و حجم نمونه با روش نمونه گیری در دسترس برابر 100 نفر انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسش نامه توسط پژوهشگر ،جمع آوری گردید روایی و اعتبار این پرسش نامه نیز با استفاده از آلفای کرانباخ مورد تأیید قرار گرفت. با استفاده از رگرسیون درآزمون فرضیه مشخص گردید که رابطه معناداری بین تجهیزات و مدت ماندگاری وجود دارد و 02/0 = sig می باشد اما بین معرفی و شناخت جاذبه ها با مدت ماندگاری رابطه معناداری وجود ندارد.
نواندیشی در شناخت و توسعه مفهومی برنامه درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی نال مهمترین مفهوم در رشته برنامه درسی است که اولین بار به وسیله آیزنر (1979) مطرح گردید. آیزنر بر حذفیات برنامه درسی به عنوان برنامه درسی نال تأکید داشته و بقیه ابعاد آن را نادیده گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی ماهیت برنامه درسی نال، انواع، ابعاد، سطوح، و پیامدهای آن با استفاده از روش اسناد پژوهی، مطالعه و تحلیل پژوهش های انجام شده در این حوزه است. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه درسی نال مفهومی فراتر از برنامه درسی نال مد نظر آیزنر (برنامه درسی محذوف) است و علاوه بر حذفیات برنامه درسی، شامل مواردی است که با حضور خود در برنامه درسی، نقایصی را در تعلیم و تربیت فراگیران ایجاد می کند. بر این اساس، هفت نوع برنامه درسی نال: «مغفول، محذوف، منسوخ، محرف، عقیم، مفرط و ممنوعه» شناسایی شد که به شکل عمدی یا غیرعمدی در زمان طراحی، اجرا و یا آموخته شدن برنامه درسی رخ داده و موجب بروز نقص در جریان یادگیری فراگیران شده که اثرات و پیامدهای فردی و اجتماعی نامطلوبی را برجای می گذارند.
بررسی تطبیقی ساختار شناخت در فلسفه دکارت و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
27 - 50
حوزه های تخصصی:
دکارت در ساختارِ شناختی خود قصد دارد تا بر مبنای ریاضیات، روشی مؤثر از جنس یقین را برای تحقیق و پژوهش ساماندهی نماید. ازنظر او ریاضیات، مجموعه ای از حقایق ضروری و فراگیر است که مابین حالات مختلف ذهن، نظم و ارتباط ایجاد می کند. طبق معرفت شناسی دکارت، انسان تبدیل به محقق و کاشفی شده است که باید به کشف خودش بپردازد. ازنظر دکارت شناختِ یقینی امکانپذیر است. در سبک شناختی ساختارگرایانه او، عمل تابع صورت است درحالی که سبک شناخت دیویی عملکردگرایی است که در آن صورت تابع عمل و رفتار است. دیویی با بررسی پیامدهای نگاه داروینی به جهان دیدگاه دکارت را نقد نموده و بیان می کند که شناخت درگرو تجربه انسان است و پرسشی که از امکان شناخت و معرفت آدمی می شود اساساً نادرست بوده است. دیویی در رویکرد پراگماتیستی خود با نگاهی دوباره به امر مطلق، نامشروط و یقینی، آن را تنها به عنوان ابزاری پذیرفته که در صورت داشتن نتایج موفقیت بار به کار بسته می شود. شناخت، سازمان دهی ذهنی از حقیقتی ابدی و مطلق نیست، بلکه فناوری، روش و تکنیک است و بایستی ابزاری برای اصلاحات اجتماعی، تنظیم و بهبود رفتار انسان و جامعه باشد.
مروری بر مفهوم کارکرد اجرایی: با تمرکز بر دوران پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
111 - 133
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی، مجموعه ای از پردازش های شناختی سطح بالا محسوب می شوند که در رفتارهای هدفمند ظاهر شده و به طور گسترده در فعالیت های روزمره مورد استفاده قرار می گیرند. این مهارت ها در کودکی و به ویژه دوران پیش از دبستان رشد چشمگیری دارند؛ از این رو شناخت دقیق آنها در این مرحله از زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش مروری، بررسی مفهوم کارکردهای اجرایی با تمرکز بر سنین پیش از دبستان می باشد. در این راستا به گرد آوری نظریات مرتبط، ابزارهای سنجش و ویژگی های رشدی آن در سال های کودکی پرداخته شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و از میان 3939 مقاله انگلیسی زبان مرتبط با کارکردهای اجرایی در پایگاه داده اسکوپوس، تعدادی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها بیانگر وجود 2 دیدگاه کلی مرتبط با کارکردهای اجرایی می باشد؛ همچنین اهمیت شکل گیری و رشد این پردازش های شناختی در سال های کودکی مورد توافق پژوهشگران می باشد.
بررسی انتقادی نسبت فلسفه ذهن کانت و فلسفه ذهن معاصر با تأکید بر کارکردگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
41 - 79
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با بیان اجمالیِ فلسفه ذهن کانت، در بخش اول، تأثیر آن در فلسفه ذهن معاصر، و در بخش دوم، تأثیر و نسبت آن با کارکردگرایی را مورد بررسی و نقد قرار دهد. از مهمترین مواردی که در آن فلسفه ذهن معاصر متأثر از اندیشه های کانت بوده عبارت اند از: (1) لزوم وضع نوعی ساختار ضروری برای اندیشه و تجربه. (2) ارتباط میان صورت های آگاهی و خودآگاهی. (3) کنار نهادن خودِ دکارتی که ناظر به بحث کانت در نقد روان شناسی عقلانی است. (4) تفکیک حس از فاهمه در کانت پیشگام مسئله تجربه در نظریات جدید درباره آگاهی است. همچنین در بخش دوم، نشان می دهیم که اگرچه میان کارکردگرایی و فلسفه ذهن کانت شباهت هایی وجود دارد، اما روایت کارکردگرایانه بسیاری از مفاهیم اساسیِ فلسفه وی ازجمله برخی کیفیات ذهنی و معماری استعلایی آن، و توجه به هستی شناسی طبیعت ذهن را کنار می گذارد. از نظر ما، هر خوانشی از جمله خوانش کارکردگرایانه از کانت، برای اینکه اصیل تلقی شود، بایستی دارای دو شرط اساسی باشند: (1) با مهمترین آموزه های کانت که عبارت است از روش استعلایی و التزامات آن، در تعارض نباشد. و (2) زمینه تاریخی مباحث کانت و تطور زمانی مفهوم مد نظر را مورد توجه قرار دهد.
متن شناسی: ساختارزدایی دریدا از شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
243 - 258
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و اندیشمندان از دیرباز مفاهیم و روش های مرتبط با شناخت شناسی را در قالب رویکردهای مختلف مورد تأمل قرار داده اند. کانون چالش های معطوف به این حوزه، پرسش از ماهیت ذهن و عین و همچنین نحوه ارتباط میان آنهاست. این مسائل منجر به دو جریان کلی و بسیار متنوع ایدئالیسم و رئالیسم شده است. رویکرد ساختارزدایی همچون سلف خود یعنی رویکرد ساختارگرایی در بنیاد، رویکردی معرفت شناختی است. ساختارگراها مفهوم ساختار را برای عبور از دوگانه ذهن و عین مطرح کردند. ساختارزدایی به وجهی سلبی و ایجابی، رابطه ای همه جانبه با ساختارگرایی برقرار کرد. در تفسیر ارائه شده از این رابطه در این مقاله، ساختار در ساختارگرایی، به متن در ساختارزدایی تبدیل می شود. با این تفاوت که متن صلبیت ساختارها را ندارد و به طریقی سیال به حیات خویش ادامه می دهد. متن به مثابه یک کل همواره در حال شدن، دوگانه ذهن و عین را مرتفع می کند.
رابطه خودتنظیمی با تاب آوری تحصیلی با میانجیگری انگیزش خودمختار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
170 - 189
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه علّی خودتنظیمی با تاب آوری تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای انگیزش خودمختار است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی تهران در سال تحصیلی 97-98 تشکیل می دادند. از این جامعه 360 نفر انتخاب شدند. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خود تنظیمی بوفارد (1995)، پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند (1989)، و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2003) بودند. داده ها با استفاده از مدل یابی روابط علّی (تحلیل مسیر) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودتنظیمی بر تاب آوری اثر مستقیم و معنادار دارد، به این معنی که افزایش خودتنظیمی در یادگیرندگان میتواند موجب ارتقاء تاب آوری در آنان شود. همچنین رابطه انگیزش خودمختار و تاب آوری مستقیم و منفی است که بدلیل انگیزش بیرونی است و نشان دهنده آن است انگیزش غیر خودمختار تاب آوری تحصیلی را کم می کند. علاوه براین چون رابطه کل متغیر خودتنظیمی کمتر از رابطه مستقیم آن با تاب آوری است، احتمال نقش میانجی انگیزش خودمختار منتفی نمی باشد. بنابراین نه تنها تاب آوری یادگیرندگان به گونه مستقیم از طریق خودتنظیمی قابل پیش بینی است بلکه این رابطه از طریق انگیزش خودمختار تحصیلی نیز میانجیگری می شود.
هنجاریابی پرسشنامه شناخت هایی درباره بدن وسلامتی (کابا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
67 - 75
حوزه های تخصصی:
اعتقادات و باور های ناکارآمد درباره بیماری ها و علائم بدنی به عنوان عامل خطر سازی برای اضطراب سلامتی برآورده شده اند. پرسشنامه شناخت هایی درباره بدن و سلامتی (کابا) یکی از جامع ترین ابزار برای سنجش شناخت سلامت است. هدف از پژوهش حاضر هنجاریابی این پرسشنامه در ایران بود. تعداد نمونه های این پژوهش شامل ۸۶۹ نفر از دانشجویان مرد و زن مبتلا به اضطراب سلامت دانشگاه آزاد سنندج، دانشگاه کردستان و دانشگاه علوم پزشکی خرم آباد بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد با پرسشنامه های کابا و اضطراب سلامت مورد ارزیابی قرار گرفتند. اعتبار پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ و روایی سازه آن با تحلیل عاملی تاییدی و با استفاده از نرم افزار لیزرل به دست آمد. میزان آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 80/0 بود که این مقدار نشان دهنده همسانی درونی مناسب پرسشنامه است. همچنین میزان همبستگی دو فرم موازی در آزمون دو نیمه کردن برای پرسشنامه کابا 61/0 حاصل شده است که این مقدار نیز در حد قابل قبولی می باشد. بنابراین به طور کلی می توان گفت که پرسشنامه کابا از اعتبار مناسبی برخوردار بوده و می-توان آن را به عنوان یک ابزار معتبر به کار برد.
نقش «شناخت و درک حقیقت» در«سلامت معنوی» به روایت فروم و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت معنوی، سلامت ساحت معنوی انسان است و شامل همه مراتب غیر مادی او (ذهن و عقل و قلب...) می شود. بررسی آثار مولانا و فروم نشان می دهد که آنان «شناخت و درک حقیقت» را یکی از عوامل اصلی ایجاد سلامت در ساحت معنوی انسان دانسته اند و این موضوع در آموزه های آنان نقش محوری دارد.
به رغم فاصله زمانی و مکانی و اختلاف فرهنگ ها و تفاوت رویکردها، اشتراکات فراوانی را می توان در کلام ایشان مشاهده کرد، که این مطلب حاکی از قرابت اندیشه های فروم و عرفان مولوی در این مورد است.هر دو اندیشمند به حقیقتی در خود و جهان پیرامون قایل هستند و انسان را نیز مستعد و قادر به شناخت و وصول به آن حقیقت می دانند؛ هیچ کدام به شناخت نظری اکتفا نمی کنند لذا هر دو به «عمل به حق» و به اصول اخلاقی و رعایت ارزش ها و الزامات- برای وصول به مراتب بالاتری از ادراکِ حق تأکید دارند.
هر دو آثاری برای «درک حقیقت» قایل شده اند که آن آثار از ملازمات اصلی سلامت ساحت معنوی انسان محسوب می شود؛با اینکه مولانا به موضوع انسان وسلامتیِ او در افقی وسیع تر می نگرد و موضوعات و جزئیات بیشتری را مطرح می کندولیکن در مجموع می توان گفت که در دیدگاه فروم و مولوی «شناخت و درک حقیقت» نیاز اصیل انسان برای سالم شدن و سالم ماندنِ مراتب معنوی است به طوری که بدون آن آدمی گرفتار بیماری های معنوی می گردد.
تأملی عرفان شناختی در داستان ماهان کوشیار هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله، تأملی عرفان شناختی در داستان ماهان کوشیار در هفت پیکر نظامی است. این
پژوهش درپیِ جواب دادن به این سؤال است که در شعر نظامی، داستان ماهان کوشیار از چه
ساختاری برخوردار است و چه مؤلفه هایی دارد؟ این مؤلفه ها در اندیشه و شعر او به چه صورتی به
چه راهکارهایی برای سیر داستان انجام دادهاند؟ ،« عرفان » و « شناخت » ؟ کار رفته است
شیوه بررسی اشعار است که با استفاده از (Content Analysis) در این مقاله، تحلیل محتوایی
آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده پاسخ داده شده است.
انسانگرایی و رهایی انسان از مشکلات موجود- البته با ساختار و چهارچوبی که نظامی هنگام طرح
داستان ایجاد کرده است- و راهکارهایی که عرفان و شناخت انسان ارائه کرده است، از مهم ترین
مبانی تحلیل این داستان محسوب میشود.
بررسی نظریه معرفت و شهود فوق هستی نزد فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۳
265 - 283
حوزه های تخصصی:
آنچه ورای وجود و برتر از آن و مقدّم بر همه چیز است و در فراسوی همه هستی- اعم از حقیقی، واسطه و ظاهری- است قابل شناخت حصولی و شناسایی برهانی توسط ذهن آدمی نیست، به این معنا که ذهن و عقل آدمی هرگز نخواهد توانست به حقیقت و کنه ذات مطلق و بسیط و فوق مالایتناهی ذات واحد نخستین که فوق هستی است پی ببرد، به عبارت دیگر ذات فوق هستی با علم حصولی و براهین عقلی و قیاسات منطقی معلوم ذهن و عقل آدمی نخواهد شد، زیرا چیزی که برتر از وجود و در فراسوی هستی و مقدم بر همه چیز و فوق مالایتناهی است بالضّروره برتر از شناخت و در فراسوی شناسایی قرار دارد، یعنی از ذهن و شناخت حصولی و معرفت برهانی می گریزد. فقط هستی و وجود است که می تواند موضوع و متعلَّق شناسایی و معرفت آدمی قرار گیرد و ذات واحد نخستین به دلیل آن که فراسوی هستی و برتر از وجود است مبرّا از معرفت اکتسابی و منزّه از شناسایی حصولی است. پس شناخت و شناسایی در قلمرو ذات شیء مرکّب یعنی هستی اعم از واحد کثر یعنی عقل کلّی، واحد و کثیر یعنی روح کلّی و کثیر محض یعنی محسوسات است نه در ذاتی که بسیط محض بل بسیط الحقیقه و فوق مالایتناهی است.
تحلیل تمثیل های عرفانی در «فیه ما فیه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
231 - 250
حوزه های تخصصی:
آثار مولوی از رویکردهای مختلف قابل بررسی است. یکی از آثار مهم مولانا فیه مافیه است. از موضوعات مهم فیه مافیه، تمثیل یا مصداقی کردن مفاهیم ذهنی است که جایگاه خاصی در آثارمولانا دارد. وی آراء خود را به زینت تمثیل آراسته تا مفاهیم عمیق عرفانی، تقریب ذهن مخاطبان و اهل ذوق شود. نگارنده در پژوهش حاضر به روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی، به بررسی مفاهیم و ساختار تمثیل های عرفانی کتاب «فیه ما فیه» پرداخته و در پی پاسخ به این پرسش است که «در تمثیل های فیه ما فیه پیوند میان ارکان تمثیل یعنی: مثال (مصداق) با ممثل (مفهوم) چگونه است؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که در کتاب «فیه ما فیه» 141 مورد تمثیل وجود دارد که غالباً مختصر و محدود به چند جمله است. مولانا به فراخور متن کتاب با بهره گیری از تمثیلات به مضامین عمیق عرفانی می پردازد. حوزه های معنایی تمثیلات فیه مافیه در سه سطح خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی جای گرفته اند که انسان شناسی بیش ترین فراوانی و موضوع عرفان و معرفت بیش ترین بسامد را دارد.
شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس دوره ابتدائی انجام شد. روش کار: در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. میدان پژوهش شامل اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه آموزش و پرورش شناختی بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند که به صورت هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. صحت مصاحبه ها با استفاده از ملاک قابل قبول بودن، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان بررسی شد. اعتبارپذیری داده ها از طریق ضبط نوار با کیفیت و مستندسازی، ثبت، نوشتن و تفسیر آنها، دست نویس کردن آن، کدگذاری کور و توافق میان کدگذاران متخصص در زمینه پژوهش های کیفی انجام شد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تفسیری Glazeri و فرآیند کدگذاری باز، انتخابی و نظری انجام شد. یافته ها: شایستگی های شناختی مدیران دوره ابتدائی در 10 مقوله و 37 مفهوم شناسایی شدند. کنش شناختی، بازنمایی ذهنی، خودآگاهی و توسعه فردی، سرمایه روان شناختی، توانمندی های زبانی و زبان شناختی، عصب شناختی احساسات، شناخت اجتماعی، رهبری عصب محور، آگاهی از علوم و اصول عصب شناختی، توانایی ادراکی و ذهنی مقوله های شایستگی را تشکیل دادند. نتیجه گیری: بیشتر مقوله های شناسایی شده با نتایج پژوهش های پیشین در مدیریت هم خوانی دارد و مدیران آموزشی برای بهبود عملکرد خود در فضای آموزشی جهان امروز، باید در راستای این شایستگی ها اقدامات لازم را اعمال نمایند.
بررسی تطبیقی هویت و ویژگی های شناخت از منظر ملا صدرا و روان شناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
173 - 2114
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شناخت از منظر حکمت متعالیه و روان شناسی شناختی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، انجام شده است و پرسش اصلی اینست: شناخت در مکتب صدرایی و روان شناسی شناختی، دارای چه هویت و ویژگی های منطبق یا غیر منطبق به هم، می باشد؟ صدرا مبتنی بر نگاه انسان شناختی خاص خود و ابعاد وجودی انسان، شناخت را به حضوری و حصولی تقسیم می کند و فراتر از بُعد فیزیکال شناخت از ابعاد تجردی و غیر فیزیکال آن نیز سخن می گوید، اما در روان شناسی شناختی تنها به بعد فیزیکال شناخت اشاره شده و با استفاده از روش تجربی و متناسب با ساختارهای تجربه پذیر انسان، به تحلیل این مساله التفات شده است. حکمت متعالیه ابزار شناخت را حس، قلب، عقل و قرآن دانسته و شناخت حقیقی انسان را متاثر از اتحاد با عقل فعال و همسویی با مبادی مجرده میداند، درحالی که روان شناسی شناختی ابزار شناخت را تنها حواس پنجگانه می داند که به سیستم عصبی انسان مربوط است؛ هشیاری، توجه، حافظه زبان و تصمیم گیری را جزء مسائل مرتبط با شناخت می داند. در حکمت متعالیه خیال در عین زمینه ساز بودن برای آفرینش گری عقل، در مراحل بعد به عنوان ابزاری برای اتصال به عالم خیال به کار می رود که از ساحتی فراتر از بعد فیزیکال برخوردار است؛ اما در روان شناسی شناختی تخیل تنها یک فرایند سیستم عصبی برای به وجود آوردن تصاویر در مغز است. کلیدواژه ها: شناخت ،حکمت متعالیه، روان شناسی شناختی،تجرد
درآمدی بر تصمیم گیری با رویکرد شناختی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
153 - 182
حوزه های تخصصی:
تصمیم گیری فرایندی بسیار پیچیده و چندوجهی است. هدف از این مقاله درک بهتر ماهیت فرایندهای تصمیم گیری از منظر عصبی شناختی است. بدین منظور به تشریح مباحث چرایی زمان بر بودن تصمیم گیری، نقش هیجانات در تصمیم گیری، گذرگاه های عصبی تصمیم گیری، نقش تفکرهای خودانگیخته، هدف گرا و خلاق در تصمیم گیری، چگونگی انجام تصمیم گیری های پاداش و تنبیه در مغز پرداخته می شود. مرور مطالعات انجام شده در خصوص این مباحث نشان می دهد تصمیم گیری فرایندی زمان بر است و انسان در آن واحد بیش از یک تصمیم نمی تواند اخذ کند. هیجانات مؤلفه ای اساسی در تنظیم فعل و انفعالات بین شرایط محیطی و فرآیند تصمیم گیری انسان هستند و از طریق سیستم های عاطفی، دانش ضمنی و صریح ارزشمندی برای تصمیم گیری های سریع و عقلائی فراهم می شود. سیستم های عصبی دوگانه که در گذشته در حوزه تفکر و استدلال شناخته شده بودند، در تصمیم گیری نیز نقش دارند. فعالیت ذهنی خودانگیخته می تواند در سطح گسترده در تصمیم گیری و خلاقیت مفید باشد. در نهایت اینکه تصمیمات ماهیت شناختی عصبی دارند از این رو یافته های علوم شناختی می تواند به تقویت نظریه های تصمیم گیری برای درک کامل تر فرایند انتخاب افراد کمک کند و دیدگاه های کامل تر و واقع گرایانه تری از رفتارهای تصمیم سازی و تصمیم گیری ارائه کند.
انسان شناسی استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
119 - 142
حوزه های تخصصی:
بی تردید مسئله انسان و شناخت ماهیت او از دغدغه های اصلی کانت محسوب می شود. این دغدغه، پیش از آن که کانت نگارش فلسفه انتقادی خود را شروع کند، او را به تحقیق در موضوعات مرتبط با ماهیت انسان سوق داد و سرانجام باعث شد تا او انسان شناسی را پاسخ گوی سؤالات اصلی فلسفه در نظر بگیرد. کانت میان دو نوع پژوهش در باب ماهیت انسان تمایز قائل می شود: پژوهش پراگماتیکی که در «انسان شناسی از منظر پراگماتیکی» خود درباره آن صحبت می کند و پژوهش استعلایی که با عنوان «انسان شناسی استعلایی» از آن یاد می کند؛ اصطلاحی که آن را در هیچ کدام از آثار خود توضیح نداده است، اما منظور کانت از این اصطلاح چیست و ذیل این مفهوم درباره انسان چه می گوید؟ در این مقاله درصدد هستیم تا با بررسی دو وجه این اصطلاح، یعنی انسان شناسی و استعلایی، نه تنها منظور کانت از این اصطلاح را تبیین کنیم، بلکه تعریفی که از این طریق، از انسان به دست می آید، روشن نماییم. این مطالعه نشان می دهد که کانت در ذیل انسان شناسی استعلایی با استفاده از پژوهش استعلایی، قوای ذهنی انسان را به نحو پیشینی بررسی کرده و می کوشد تا او را از درون بشناسد. بر این اساس، از منظر او اولاً، انسان چیزی جز مبدأ قوانین طبیعت نیست و آنچه می تواند بشناسد، قوانین بنیادین طبیعت است. ثانیاً، آنچه باید انجام دهد، تبعیت از قانون اخلاق است که توسط عقل خودش بر او تحمیل می شود و درنهایت آنچه می تواند بدان امید داشته باشد جز این نیست که می تواند از طریق قانون اخلاقی اهداف خود را در جهان طبیعی تحقق بخشد و آن را به جهان اخلاقی تبدیل کند.
اخلاق و ضرورت آن در جوامع مهندسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۷۱
27 - 40
نه تنها امروز بلکه در هرزمان دیگری جامعه به جهت رشد اجتماعی، خودآگاهی، حرکت، مسئولیت، عدالت جویی و عزت طلبی نیاز به محوریت قرار دادن اصل مهمی به نام اخلاق دارد تا بتوان به مدد اصول برگرفته از آن، روابط میان افراد، جایگاه و وظیفه متعالی آن ها در این عالم را تبیین و مشخص کرد. یکی از این جوامع که به دلیل رشد علم در عصر جدید رشد چشمگیری کرده است و قسمت عمده ای از جامعه بشریت را تشکیل می دهد، جامعه مهندسی است. به طوری که امروزه افراد این جمعیت به عنوان سکان داران، نقش مهمی در جهت دهی و حرکت کشتی جامعه در دریای بی کران بی اخلاقی ها بر عهده دارند. پس لازم است تا ابتدا به شناختی دقیق و عمیق از اخلاق دست پیدا کرد و سپس با به کارگیری آن در زندگی ماشینی بتوان در مسیری که جامعه مهندسی سردمداران آن هستند به حرکت به سوی هدف متعالی و کمال ادامه داد. در مقاله حاضر نیز ابتدا به تعریفی جامع از اخلاق پرداخته شده و با بهره گیری از قرآن کریم گامی در جهت شناخت و درک بهتر آن برداشته شده و درنهایت با تعریف مهندسی و بیان اصول آن، ضرورت وجود اخلاق در جامعه مهندسی بیان گردیده است.
تأثیرتمرین تکالیف بازنمایی شده بر مهارت های ادراکی –شناختی: شناسایی فرایندهای ذهنی درگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
17 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، بررسی تأثیر تمرین تکالیف بازنمایی شده بر مهارت های پیش بینی و تصمیم گیری در محیط آزمایشگاه بود. تعداد 58 شرکت کننده با دامنه سنی 08/3 ±22.00 سال و بر اساس معیارهای ورود، به صورت هدفمند و در پنج گروه (شناختی، شناختی- حرکتی، حرکتی، ورزشکار (ماهر) و کنترل) قرار گرفتند. برای ارزیابی اولیه آزمایشگاهی، از آزمون ویدئویی انسداد زمانی به منظور ارزیابی پیش بینی - تصمیم گیری که بر مبنای موقعیت های (مشاهده، ارزیابی وقایع، پیش گویی وقایع بعدی و برنامه ریزی اعمال پیش رو) طبقه بندی شد، استفاده گردید. دقت و کیفیت پیش بینی و تصمیم گیری طی گزارش کلامی ثبت شد. سپس آزمودنی های دو گروه شناختی و شناختی- حرکتی، 8 جلسه تمرین در محیط آزمایشگاه را پشت سر نهاده و در نهایت پس آزمونی برای تمامی گروه ها انجام گردید. فراوانی پاسخ های تاکتیکی صحیح برای هر موقعیت محاسبه و ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر گروه بر روی طراحی و برنامه ریزی برای تصمیم گیری معنی دار بود (11 0/0= p، 23 / 0= مجذور اتا، 68/3= (53،4)F ) و در این بین، گروه ورزشکار (ماهر) نسبت به گروه شناختی از مقادیر بالائی در این متغیر برخوردار بودند ( 05/0 p