مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
کم توجهی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی و آزمون الگوی روابط میان عدم استفاده اجباری از اطلاعات و مقوله های فرعی آن با عدم تحمل بلاتکلیفی و مقوله های فرعی آن ، با رویکردی شناختی است.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی (با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری) است. نوع کار تحقیقاتی، کاربردی است و گردآوری داده ها به روش پیمایشی (در نمونه ای به حجم ۲۱۴ نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد) انجام شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد حوزه تحصیلی، مقطع تحصیلی، و جنسیت آزمودنی ها تأثیری بر میزان متغیرها نداشتند. فرضیه پژوهش در مورد ارتباط متغیرها و شاخص های آن ها با هم و نقش عوامل شناختی در عدم استفاده اجباری از اطلاعات، همسو با مبانی و پیشینه نظری، تأیید شد. بر پایه یافته پژوهش میزان عدم تحمل بلاتکلیفی و شاخص های این متغیر نزد آزمودنی ها بیش از حد متوسط بود. همچنین این پژوهش دو دسته کلی «روان شناختی» و «اطلاعاتی و دانشی» را در بین عوامل شناختی عدم استفاده اجباری از اطلاعات (که البته همگی از نوع فراشناخت هستند) قابل تفکیک دانست. در پایان گزارش کاربردهای این مطالعه و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی برشمرده شده است. این مقاله از چند جهت می تواند اصیل و نو باشد. اول موضوع آن که در ایران اولین مطالعه و در سطح بین المللی دومین مطالعه ای است که به عدم استفاده از اطلاعات به عنوان موضوعی مستقل از استفاده از اطلاعات پرداخته است. رویکرد شناختی به این موضوع نیز کاملاً اصیل در سطح ملی و بین المللی است. روش مورد استفاده در تجزیه وتحلیل داده ها (مدل معادلات ساختاری) در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
رویکردی شناختی به عدم استفاده اجباری از اطلاعات مفهومی نو در ساختار کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هرچند در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، نمونه های بسیاری از استفاده نکردن از اطلاعات را پیرامون خودمان و حتی در رفتار اطلاعاتی خویش شاهد هستیم. در چنین فضایی، پرداختن به استفاده نکردن از اطلاعات در جایگاهی مستقل از مفهوم استفاده از اطلاعات و نه به معنای معکوس آن، دغدغه ای است که به نظر می رسد از اهمیت بالایی برخوردار باشد. این مفهوم اگرچه خیلی دیر و در زمان حاضر یعنی در ابتدای قرن بیست و یکم، جایگاهی مستقل یافته است، لیکن در سر آغاز راهی است که ادامه آن نیل به نظریه ای منسجم را درباره این رفتار مهم اطلاعاتی نوید می دهد. روش: این مقاله دارای رویکردی مروری- تحلیلی است. یافته ها: این نوشتار با معرفی دسته بندی هیوستن از شرایط منجر به استفاده نکردن اجباری از اطلاعات، با تشریح مفاهیم دسته دوم یعنی موانع شناختی منجر به این رفتار، زمینه را برای شناخت هرچه بهتر حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی از این رفتار مهیا می سازد. نتیجه چنین شناختی، کمک به پیشرفت رشته در عرصه های نظری و عملکردی خواهد بود. نتیجه گیری: شناخت رفتار استفاده نکردن از اطلاعات به عنوان رفتاری مستقل و تمیز دادن انواع و شرایط منجر به این رفتار اطلاعاتی که هدف اصلی این نوشته است، برای همه و بخصوص حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، ضروری است. شناسایی عوامل مؤثر بر این رفتار به آنان یاری می رساند تا حد امکان این رفتار را از شرایط اجبار و اجتناب ناپذیر خارج و در کاهش آن در خود و کاربران مراکز اطلاع رسانی محل اشتغال خویش، موفق تر عمل کنند.
پدیدار شناسی عوامل موثر بر کم توجهی دانش آموزان به مطالب درسی دوره متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
63 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش شناخت و بررسی عوامل موثر بر کم توجهی دانش آموزان به مطالب درسی دوره متوسطه شهر قوشچی بوده است. برای درک تجربه زیسته مشارکت کنندگان، این تحقیق به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی معلمان و دانش آموزان دوره دوم متوسطه به تعداد 154 و 620 نفر نفر بودند که از این تعداد با روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع اطلاعات 15 نفر معلم و 17 نفر دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار و پرسش های باز استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل کلایزی صورت پذیرفت. یافته های تحقیق مهم ترین عوامل بی توجهی دانش آموزان به مطالب درسی در دوره متوسطه را از دیدگاه معلمان و خود دانش آموزان را در دو دسته کلی عوامل فردی یا شخصی و عوامل مدرسه ای یا محیطی قرار داد. از منظر دانش آموزان مهمترین عوامل فردی( شامل بی انگیزگی ناشی از مشاهده افراد ناموفق، بی هدفی و ابهام در آینده شغلی و توسل به اسناد بیرونی) و عوامل مدرسه ای (کمبود امکانات، تدریس نادرست معلم، ضعف محتوایی کتب درسی و طولانی بودن ساعات آموزشی) بودند. اما در نگاهی کمابیش یکسان معلمان مهمترین عوامل فردی را (کاهش انگیزش پیشرفت، سردرگمی هویت، اعتماد به نفس کاذب، مشکل تمرکز ذهنی، اعتیاد به موبایل، مشکلات خانوادگی و خواب آلودگی) و عوامل مدرسه ای را در (شامل طولانی بودن ساعات آموزشی، ضعف استاندادرهای فیزیکی کلاس و ضعف محتوایی کتب درسی و جزوه نویسی) می دانستند.
ارائه راهکارهایی جهت کاهش مشکل بیش فعالی/ بی توجهی: مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
یکی از متداول ترین اختلال های دوران کودکی و نوجوانی،اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است. این بیماری نوعی اختلال عصبی-رشدی است که ممکن است به شکل های مختلف ظاهر شود.علائم اصلی آن نداشتن توجه وتمرکز، بروز رفتارهای نامناسب و تکانشگری می باشد.مشکل اصلی مبتلایان، ناتوانی در تنظیم رفتار است که موجب بروز مشکلات عدیده در منزل،مدرسه و در ارتباط با همسالان می گردد. بنابراین تشخیص و درمان به موقع نقش مهمی در کاهش این مشکلات خواهد داشت.هدف از انجام این پژوهش کیفی نیز،بهبود نسبی اختلال بیش فعالی/کم توجهی دانش آموز مذکور بوده است.روش پژوهش موردپژوهی(مطالعه موردی) و شیوه ی اجرای آن اقدام پژوهی بوده است.به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش با استفاده از روش های علمی چون مشاهده،مصاحبه و پرسش نامه وبا استفاده از منابع مختلف مانند کتاب ها ،مجلات ،پایان نامه ها،روزنامه واینترنت و...داده های لازم دررابطه با مشکل موجود جمع آوری و با تجزیه وتحلیل آن ها عوامل مؤثر در ایجاد مسأله شناسایی شد.با توجه به نتایج تحقیق مصرف دارو،تغذیه نامناسب و خواب ناکافی و محیط خانوادگی به عنوان عوامل مؤثردر بروز این مشکل تشخیص داده شدندو درنتیجه،روش های بازی درمانی،فنون شناختی،تمرین های تعادل و توازن،آرام سازی،تقویت تمرکز و.. . برای درمان این اختلال انتخاب گردیدند؛بعد از اطمینان یافتن از اعتبار راه حل های انتخابی با استفاده از پارامترهای مختلف و با همراهی والدین ،راه حل ها به مرحله اجرا درآمدو بر اساس شواهدموجود و با کمک پرسش نامه کانرز والدین مشخص گردید اختلال بیش فعالی/کم توجهی تا حدودی بهبودیافته و از میزان رفتار تکانشی کاسته شده است.بنابراین یافته های تحقیق نشان داد که ترکیبی از روش های بالا در درمان فرد مورد نظر مؤثر واقع شده است.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر علائم اختلال کم توجهی و علائم اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۱)
۱۰۲-۹۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر اختلال کم توجهی و اختلال یادگیری در هنرجویان هنرستان های پسرانه شهر رودهن در سال تحصیلی 97-98 انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه هنرجویان هنرستان های پسرانه شهید چمران و آیت الله رفسنجانی در سال تحصیلی 97-98 در شهر رودهن بود که پس از غربالگری از بین آنها 30 نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند (n1=n2=15). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه d2برای ارزیابی مشکلات کم توجهی و پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو توسط ویلکات و همکاران (CLDQ) بود. گروه آزمایش تحت آموزش راهبردهای فراشناختی قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. آموزش راهبردهای فراشناختی بر کاهش کم توجهی (001/0P<) و کاهش اختلال یادگیری (001/0P=) گروه آزمودنی به طور معناداری مؤثر بود. براساس یافته های حاصل پیشنهاد می شود، مشاوران و درمانگران برای کاهش مشکلات کم توجهی و یادگیری هنرجویان، از روش های آموزش راهبردهای فراشناختی استفاده کنند.
ارائه راهکارهایی جهت بهبود مشکل بیش فعالی/بی توجهی در کودکان (مطالعه موردی: محصلین دوره پیش دبستانی)
تشخیص و درمان به موقع بیش فعالی می تواند نقش مهمی در حل مشکلات دانش آموزان داشته باشد و با توجه به اینکه شخصیت کودکان قبل از هفت سالگی شکل می گیرد و حساسیت موضوع برآن شدیم این اختلال را مورد بررسی قرار دهیم. هدف از انجام این پژوهش کیفی ، بهبود نسبی اختلال بیش فعالی/کم توجهی دانش آموز مقطع پیش دبستانی بوده است. روش پژوهش، مورد پژوهی(مطالعه موردی) و شیوه ی اجرای آن اقدام پژوهی بوده است. به منظور پاسخ به سوالات پژوهش با استفاده از روش های علمی چون مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه و با استفاده از منابع مختلف مانند کتاب ها، مجلات، پایان نامه ها و ...اطلاعات لازم در رابطه با مشکل موجود جمع آوری و با تجذیه و تحلیل آن ها عوامل موثر در ایجاد مساله شناسایی شد. با توجه به نتایج تحقیق عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و خانوادگی و توارث و ژنتیک به عنوان عوامل موثر در بروز مشکل تشخیص داده شدند و در نتیجه، روش های بازی درمانی، فنون شناختی، تمرین های تعادل و توازن، آرام سازی، تقویت تمرکز و ...برای درمان این اختلال انتخاب گردیدند. بعد از اطمینان یافتن از اعتبار راه حل های انتخابی با استفاده از پارامترهای مختلف و با همراهی والدین، راه حل ها به مرحله اجرا درآمد و بر اساس شواهد موجود و با کمک پرسشنامه کانرز والدین، مشخص گردید اختلال بیش فعالی/کم توجهی تا حدودی بهبود یافته و از میزان رفتار تکانشی کاسته شده است. بنابراین یافته های تحقیق نشان داد که ترکیبی از روش های بالا در درمان فرد موثر واقع شده است.