مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
شناخت
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
416 - 431
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر نارساخوانی دانش آموزان دختر نارساخوان دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش پژوهش: روش پژوهش در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان دختر دبستانی نارساخوان که در مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران در سال 1400-1399 بود. برای اندازه گیری متغیر وابسته مورد مطالعه از آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1384) استفاده شد. در این پژوهش دو مداخله آموزشی روش تلفیقی اورتون-دیویس که از روش های چند حسی بوده و شامل تکالیف مبتنی بر بازی های جهت دار بوده و توسط عچرشاوی (1399)، برای ارتقای مهارت خواندن و کاهش نارساخوانی طراحی و تدوین شده است. یافته ها: نتایج نشان داد روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن (001/0>P) و درک کلمات (001/0>P) و درک متن (001/0>P) کودکان نارساخوان موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان تاثیر دارد و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان نارساخوان استفاده کرد.
نظریه معرفت شناسی ابن حزم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۷
19 - 42
حوزه های تخصصی:
در نظریه معرفت شناسی ابن حزم اندلسی، هم چون دیگر نظریه های مبناگروان سنتی در حوزه ی شناخت، معارف به باورهای پایه (معارف اوّلیه) و باورهای غیر پایه (معرفت تالیه) تقسیم شده است. او مجموعه ای از موادّ قیاس در منطق ارسطویی را، با مصادیقی متفاوت با دیدگاه رایج، به عنوان معرفت فطری و معرفت حسّی معرفی می کند. دیگر معارف (باورهای غیر پایه) نیز در قالب برهان ضروری بر آن مقدمات یقینی ابتنا دارند. در این مقاله نظریه ی معرفت شناسی ابن حزم به همراه نکته نظرات او درباره ی ادراک حسی، ادراک عقلی و ویژگی ها، توانایی ها و محدودیت های این ادراک از آثار منطقی، کلامی و اصولی او استخراج شده است. غرض ابن حزم از ارائه نظریه شناسایی، کاربرد آن در بیان اعتقادات مذهب ظاهری و دفاع از آن، نقد مخالفان و ایجاد پشتوانه ای محکم برای علوم بشری- که از نظر او تماماً می توانند کاربرد دینی داشته باشند- بوده است. بر این اساس این نظریه را باید یکی از مؤلفه های نظام منسجم فکری وی به شمار آورد. او مفاد نظریه را سازگار با آیات قرآن کریم و ابزار شناخت آن را موهبتی الهی و در راستای غایت آفرینش انسان می دانسته است. در نگاهی اجمالی، تنها نقاط ضعف و قوّت این نظریه – به لحاظ انسجام درونی- بیان شده است.
شناخت پذیری صفات الهی و معناشناسی آن از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
1 - 16
حوزه های تخصصی:
فهم صفات الهی و تبیین دقیق معنای آن ها، همواره یکی از چالش های متفکران اسلامی بوده است. ملاصدرا با تفکیک میان مفهوم و مصداق، در صدد ارائه روشی برای فهم صفات الهی است که در عین تأکید بر شناخت پذیر بودن صفات الهی، منجر به یکسان انگاری صفات خداوند و مخلوقات نشود. ازنظر ملاصدرا همان گونه که وجود یک حقیقت واحد است که در همه اشیا سریان دارد، صفات حقیقی خداوند یعنی علم و قدرت و حیات و اراده نیز به مانند وجود هستند به این معنا که یک علم و قدرت و حیات و اراده داریم که در همه اشیا سریان دارند. او در برخی واژه های خود، ترادف مفهومی صفات الهی را انکار می کند و در برخی دیگر، این ترادف مفهومی را قبول کرده است؛ این اختلاف در بین کلمات ملاصدرا به سبب مقام احدیت و واحدیت خداوند متعال است. از نظر ملاصدرا در صفات خبریه خداوند متعال، باید به روح معنا توجه کرد. این روش که روش راسخین در علم است، سبب تاویل معنای آیات قرآن نبوده و منافاتی با ظاهر آیه ندارد بلکه درواقع تکمیلی بر معنای ظاهری است.
بررسی متعلق شهود در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
153 - 174
حوزه های تخصصی:
ب باروخ اسپینوزا، فیلسوف عقل گرای قرن هفدهم، توجه ویژه ای به شناخت و معرفت شناسی دارد. بر اساس نظر اسپینوزا، شناخت انواع و مراتبی دارد که معتبرترین آن ها شناخت شهودی است و از همین رهگذر، او به بحث از شهود، متعلق آن و ویژگی هایش می پردازد. جستار حاضر، ضمن بررسی اقسام شناخت در اندیشه اسپینوزا، به واکاوی مفهوم و متعلق شهود در نظر او خواهد پرداخت. همچنین مقاله پیش رو، بر اساس دو دسته از تفاسیر، نشان خواهد داد که در سیر تفکر اسپینوزا، تغییری در متعلق معرفت شهودی صورت می پذیرد که ناشی از گذر اندیشه اسپینوزا از تقسیم معرفت بر مبنای صورت شناسایی به تقسیم آن بر اساس محتوای شناسایی است. این تغییر در انتقال اسپینوزا از رساله اصلاح فاهمه به کتاب اخلاق نمایان می شود و مفسران بر سر آن اختلافاتی دارند؛ بنابراین شهود موردنظر اسپینوزا در هر دو اثر، امری استنتاجی، بی واسطه و بی قاعده است؛ اما متعلق آن در رساله اصلاح فاهمه صفت و حالت و در اخلاق تنها حالت -یا ذوات اشیاء جزئی- است.
بررسی تطبیقی ارزیابی شناختی در رویکرد روانشناسی شناختی و قرآن
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های شناختی سلامت روانی و جسمی افراد را تحت تاثیر نوع تفسیر آنها از خود و جهان پیرامونشان می دانند. هرچه دریافت افراد از محیط به واقعیت نزدیک تر و تفسیرشان از آنها منطقی تر باشد از آسیب های روانی و جسمی به دور خواهند بود؛ در غیر این صورت دچار انواع آسیب های روانی و جسمی خواهند شد. با توجه به رواج این شیوه درمانی در عصر حاضر و توجه خاص درمانگران به آن، این پژوهش درصدد بررسی این مسئله از دیدگاه قرآن است. اینکه درمانگران از چه شیوه های شناختی بهره گیرند تا به بهبودی سریع تر بیمار بینجامد؟ و اینکه این مفهوم در قرآن به چه صورتی بیان شده است؟ پرسش هایی است که این پژوهش درصدد پاسخگویی به آنها بوده است. از آنجایی که داده های روانشناسی بیش از داده های قرآن است، در این پژوهش از روش مقایسه ای نامتوازن بهره می گیریم که تکیه آن بر روی بررسی واژگان مرتبط با موضوع است. یافته ها نشان داد که مسئله شناخت در دیدگاه قرآن از مسائل مهم انسان شناسی است و این مفهوم تحت عنوان واژه های مختلف (حکمه، فقه ، فکر، نظر، تدبر، علم، عرف) مطرح شده است. در روانشناسی شناختی، صرف شناخت خود و محیط ازجنبه حسی و عقلی مطرح شده است؛ اما در دیدگاه قرآنی با انواع دیگری از شناخت مثل قلبی و فطری (دارای دوبعد شناخت و گرایش)، وحیانی (کلام خدا و معصوم) و نوع خاصی از شناخت عقلی (عقل روحانی) مواجهیم. در این دیدگاه (شناخت شناسی الهی) باور به خدا و الزامات آن معیار تفکر منطقی و غیر منطقی است. حذف یا نقصان این باور (کفر ونفاق) منجر به اختلالات روانی و رفتاری می شود.
رابطه شناخت و هیجان در قرآن و روان شناسی
حوزه های تخصصی:
رابطه بین هیجان و شناخت موضوعی است که توجه محققان روان شناسی را در طول تاریخ این رشته به خود جلب کرده است. در حالی که نظریه های قدیم بر مجزا انگاشتن این دو حیطه تأکید کردند، نظریه های جدید شواهد زیاد و گسترده ای در ارتباط تنگاتنگ بین این دو حیطه ارائه کرده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شناخت و هیجان در قرآن و روان شناسی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا از دیدگاه قرآن و روان شناسی بین شناخت و هیجان ارتباط وجود دارد و این ارتباط چگونه است؟ از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی متن قرآن و متون روان شناسی استفاده شده و بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش های روان شناسی، هیجان ها و عواطف مختلفی مثل غم، شادی، خشم و اضطراب می تواند بر روی درک، قضاوت، استدلال، توجه، حافظه و تصمیم گیری افراد اثر بگذارد. از طرفی نوع قضاوت و ارزیابی افراد از محرک های محیطی می تواند نوع، شدت و تداوم هیجان را تعیین کند. همچنین از منظر قرآن، شناخت و هیجان رابطه ای دوطرفه و علّی بر روی یکدیگر داشته و جهت رفتار را تعیین می کنند. این یافته با نتایج به دست آمده از تحقیقات جدید در روان شناسی مطابقت دارد. تلویحات به دست آمده از نتایج در تفسیر آیات مرتبط با این دو مقوله، خودشناسی و تربیت دینی بحث شده است.
اثربخشی درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
116 - 133
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق کاربردی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان شناختی ذهن زیبای شهر بجنورد در سال 99-1398 بود که به روان پزشکان، روان شناس و متخصصان بهداشت روانی مراجعه کرده و متخصصان مرکز برای آن ها تشخیص اختلال افسردگی اساسی داده بودند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از شیوه تصادفی سازی ساده در دو گروه درمان راهبردی راه حل مدار (15=n) براساس پروتکل کوئیک (2008) و گروه گواه (15=n) گماشته شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی (محقق ساخته) به دست آمد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان راهبردی راه حل مدار بر کاهش نشانه های هیجانی (16/41=F، 001/0>P)، شناختی (87/12=F، 001/0>P)، انگیزشی (93/4=F، 035/0=P)، و زیست شناختی (85/29=F، 001/0>P) اختلال افسردگی اساسی اثربخش بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی موثر بود و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات افراد دارای افسردگی اساسی بهره برد.
نقش سبک های دلبستگی، تنظیم شناختی هیجان، و نشاط ذهنی در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
۱۳۵-۱۲۱
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که بتواند میزان خطرپذیری نوجوانان دختر را کاهش دهد یا از بروز آن پیشگیری کند، بسیار ضروری است؛ بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین نقش سبک های دلبستگی، تنظیم شناختی هیجان، و نشاط ذهنی در پیش بینی رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر انجام شد. روش : جامعه آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود که از این میان تعداد 282 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز به وسیله پرسش نامه های دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1384)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001)، نشاط ذهنی (رایان و فردریک، 1997) و خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، 1390) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام) در نرم افزارPSS.23 تحلیل شدند. یافته ها: رفتارهای پرخطر با سبک های دلبستگی اجتنابی (002/0p=، 184/0 r=) و دوسوگرا (001/0p=، 201/0 r=) رابطه مثبت و معنا دار و با نشاط ذهنی رابطه منفی و معنا داری دارند و نشاط ذهنی (001/0p=، 313/0- β=) و سبک دلبستگی دوسوگرا (011/0p=، 147/0 β=) توانایی تبیین تغییرات رفتارهای پرخطر را دارند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه نشاط ذهنی و سبک دلبستگی دوسوگرا توانایی تببین تغییرات رفتارهای پرخطر را دارند؛ بنابراین ارائه برنامه های مداخله ای به منظور ارتقاء نشاط ذهنی و ایمنی دلبستگی برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان شایع ترین اختلال روانپزشکی و خلقی بسیاری از مردم در اقصی نقاط جهان را مبتلا می سازد. افسردگی با دوره های طولانی مدت، تنوع علائم، بالا بودن میزان عود و اختلالات فیزیکی و روانی زیادی همراه است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق کاربردی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود . جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان شناختی ذهن زیبای شهر بجنورد در سال 99-1398 بود که به روان پزشکان، روان شناس و متخصصان بهداشت روانی مراجعه کرده و متخصصان مرکز برای آن ها تشخیص اختلال افسردگی اساسی داده بودند. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از جامعه مذکور می باشد که با استفاده از شیوه تصادفی سازی ساده در سه گروه زوج درمانی متمرکز بر هیجان (15= n )، زوج درمانی راه حل مدار (15= n ) و گروه کنترل (15= n ) گماشته شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی (محقق ساخته) به دست آمد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان نسبت به درمان راهبردی راه حل مدار تاثیر بیشتری بر نشانه های هیجانی، انگیزشی و زیست شناختی (نباتی) اختلال افسردگی اساسی دارد (01/0> P ) و درمان راهبردی راه حل مدار نسبت به درمان متمرکز بر هیجان بر نشانه های شناختی اختلال افسردگی اساسی تاثیر بیشتری دارد (01/0> P ). نتایج این پژوهش در مرحله پیگیری نیز ماندگار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان متمرکز بر هیجان و درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی موثر بودند و می توان از این درمان ها در جهت کاهش مشکلات افراد دارای افسردگی اساسی بهره برد.
نیمرخ عصب روانشناختی اختلال وسواس فکری جبری: یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری
زمینه و هدف: اختلال وسواس جبری، دارای شیوع گسترده ای در جامعه بشری می باشد. بر این اساس شناخت زمینه های شناختی، رفتاری و عصب شناختی در این بیماران و روش های مؤثر مداخلات درمانی برای بهبود شرایط آن ها، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نیم رخ شناختی، هیجانی و عصب شناختی در افراد دارای نشانه های وسواس جبری با افراد عادی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری متشکل از تمام افراد دارای نشانگان اختلال وسواس جبری در شش ماهه دوم 1400 در شهر مشهد بود که از طریق فراخوان به پژوهش وارد شدند. پس از انجام مصاحبه غربالگری و بررسی ملاک های ورود به پژوهش، 80 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون رنگ واژه استروپ، کارت های ویسکانسین، حساسیت اضطرابی، سناریوهای مبهم، پرسشنامه اختلال های رفتاری گوگلن، پرسشنامه نشانگان وسواس جبری یل براون و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، به واسطه اکتشافی بودن مدل، کم بودن حجم نمونه و نرمال نبودن توزیع متغیرها، از رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. تحلیل ها با نرم افزار های و انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر پیش بینی نشانگان وسواس جبری توسط شاخص های پنج گانه در همه ابعاد معنادار بوده است. بر این اساس مشخص شد که از شاخص های شناختی، واکنش های همخوان (01/0> P )، واکنش ناهمخوان (01/0> P ) و سناریوهای مبهم (01/0> P )، از بین شاخص های عصبی درجازدن (01/0> P ) و تکمیل طبقات (01/0> P )، از بین شاخص های هیجانی حساسیت اضطرابی (01/0> P ) و عدم تحمل بلاتکلیفی (01/0> P ) و از بین شاخص های رفتاری گرایشات رفتار بی ثبات (01/0> P ) و گرایشات رفتار تکانشی (01/0> P ) پیش بین های معناداری برای نشانگان وسواس جبری بودند. نتیجه گیری: این نتایج بیانگر این هستند که در تبیین نیمرخ روانشناختی مبتلایان به وسواس جبری، لزوم توجه به شاخص های شناختی، رفتاری، هیجانی و عصب شناختی دارای جایگاه مهمی است. همچنین بر اساس این یافته ها مشخص شد که از بین شاخص های بررسی شده، شاخص های هیجانی دارای بیشترین میزان پیش بینی پذیری و شاخص های رفتاری دارای کمترین میزان پیش بینی کنندگی هستند.
ابر پارادایم درون گرا، عامل جهت مندی معرفت در معماری اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
امروزه بررسی معرفت شناسی پارادایم ها در حوزه معماری، فارغ از ارتباط آن با انسان و هستی، سبب تحقق نیافتن آثار اسلامی در جامعه شده است. اصالت دهی به یکی از سه رکن هستی (خدا، عالم و طبیعت) عامل جهت مندی در معرفت شناسی پارادایم هاست. پژوهش حاضر با معرفی این جهت مندی، به عنوان «ابرپارادایم»، همواره در تلاش است تا نقش آن را در شکل گیری معماری اسلامی شفاف نماید؛ به طوری که ابرپارادایم به عنوان کنترل گری فطری در نفس معمار می تواند سیر حقیقت را میان مؤلفه های شناختی در اثر کنترل نماید تا مسیر رسیدن به حقیقت را فراهم سازد؛ همچنین، این پژوهش با روش گراندتئوری (داده بنیاد) همواره در تلاش است تا با بررسی مؤلفه فطرت و عقل به عنوان وجه ممیزه انسان در حوزه آگاهی، نوع ابرپارادایم حاکم بر معرفت را بیابد و با کدگذاری محوری همواره به این مهم دست یافته است: جهتی که درنتیجه انسان شناسی و هستی شناسی به دست می آید، تحت عنوان ابرپارادایم می تواند بر معرفت معمار تأثیرگذار باشد و جهت فعل آن را تنظیم نماید؛ بر این اساس، دو نوع ابرپارادایم درون گرا (توحیدی) و برون گرا (غیرتوحیدی) معرفی می شوند.
آزادی در جامعه اسلامی از منظر فرهنگ: ارائه الگوی نظری- عملی زاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر برای ارائه الگوی نظری- عملی زاهد در زمینه آزادی بر اساس دیدگاه اسلام تلاش شده است. سپس نحوه جاری شدن آزادی بر اساس این الگوی عملی در جامعه اسلامی بررسی شده و در نهایت تفاوت این نوع نگاه با مفهوم آزادی در جامعه سکولار غربی تبیین شده است. بدین منظور چیستی مسئله نظری، اجتماعی و فرهنگی آزادی بر مبنای دیدگاه زاهد بیان شده و در ادامه با استفاده از الگوی نظری و عملی مذکور، چیستی و چگونگی عملیاتی شدن آزادی در فرد و جامعه بررسی شده است. در ادامه برای درک بهتر آزادی در جامعه اسلامی، این موضوع در جوامع اسلامی و سکولار مقایسه شده است. پژوهش حاضر از نوع اسنادی است و با استفاده از فن تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، با توجه به ارزش های اسلامی، آزادی در وهله اول مفهومی فرهنگی و چندلایه است. دوم اینکه آزادی زمانی در فرد شکل می گیرد که او خود را از قیدهای غیرفطری رها و در زمینه اجتماعی در مقابل قیود غیرفطری تحمیلی ایستادگی کند. ایستادگی او دو جنبه فردی و اجتماعی دارد: اول اینکه، وی اجازه ندهد قیود از درون و بیرون او را محدود کنند و دوم اینکه به اصلاح جامعه بپردازد تا این قیدها همنوعان او را محدود ننماید. بر مصلحان آزادی خواه اجتماعی است که نظام اجتماعی را به گونه ای تنظیم کنند که افراد از قیود غیرفطری رها و به سوی رفع نیازهای فطری هدایت شوند. در جوامع سکولار با احترام به حق مالکیت فردی، آزادی بیشتر شامل حال کسانی است که از ثروت و مکنت بیشتری برخوردارند.
بررسی تطبیقی معرفت شناسی پیر بوردیو و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی معرفت شناسی از دیدگاه پیر بوردیو و استاد مرتضی مطهری اختصاص دارد. این دو اندیشمند با توجه به پیشینه و زمینه های فکری خود، هر یک با نگاهی خاص به مسئله شناخت نگریسته اند؛ یکی با بینشی فلسفی اسلامی و دیگری از لحاظ جامعه شناختی غربی؛ چنانکه در جای جای تفکرات آنان می-توان تفاوت شناخت شناسی اسلامی از شناخت شناسی غربی را مشاهده نمود. از دیدگاه بوردیو، "عمل" بین ساختارهای عینی جامعه و ساختارهای ذهنی کنشگران وساطت می کند چرا که عمل خود شکل اصلی شناخت است. در مقابل، استاد مطهری از جامعه و فطرت، به عنوان منابع بیرونی و درونی معرفت یاد می کند که در یک ارتباط ارگانیکی حقیقی، سبب تولید و دگرگونی معرفت می شوند. در این راستا، در مقاله حاضر برآنیم تا با بررسی تطبیقی آراء هر دو متفکر به اشتراکات و تفاوت های تفکراتش پی برده و مسئله شناخت و معرفت را از دیدگاه آنان بررسی و تدقیق کنیم.
بررسی تأثیر روش تدریس متقابل بر مهارت های درک مطلب ریاضی با گروههای دو نفره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
167 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی تدریس متقابل در پیشرفت مهارت های درک مطلب ریاضی دانش آموزان دختر پایه ی اول راهنمایی می باشد. درک مطلب مرحله ی مهمی در حل مسائل ریاضی است و دانش آموزانی که مسائل ریاضی را درک کنند در حل آن موفق تر هستند. روش تدریس متقابل تدبیری برای کسب مهارت های شناختی و فراشناختی است. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه ی آماری این پژوهش دانش آموزان دختر پایه ی اول راهنمایی شهرستان گرگان می باشند که 2488 نفر بودند. پژوهش حاضر بر روی 38 نفر (19 نفر گروه کنترل و 19 نفر گروه آزمایش) از دانش آموزان دختر پایه ی اول راهنمایی شهرستان گرگان اجرا شد. شیوه ی انتخاب دانش آموزان گروه آزمایش، تصادفی بود. ابزار به کار رفته در این پژوهش آزمون معلم ساخته جهت اندازه گیری مهارت های حل مسأله ی ریاضی با 11 ماده بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس نشان دهنده ی تفاوت معنادار بین دو گروه می باشد. آموزش به روش تدریس متقابل منجر به بهبود مهارت های حل مسأله ی ریاضی دانش آموزان شده است.نکته ی قابل ذکر ایناستکه این روش در گروههای دو نفره بهتر از گروههای 5 نفره موجب بهبود مهارت های حل مسأله ی ریاضی دانش آموزان شد.
مروری بر «فلسفه پراگماتیسم»
حوزه های تخصصی:
پراگماتیسم (فلسفه اصالت عمل) به عنوان یک فلسفه طبیعی و تجربی و یک روش تحقیق و تفکر در اواخر قرن نوزدهم میلادی با تلاش اندیشمندانی چون پیرس، جیمز مید و دیویی ظهور پیدا کرد. فلسفه تلاش نمود که علم نوین را با فلسفه همانند سازد و نگرش های فلسفی سنتی را در پرتو پیشرفت های علمی نوین به نقد بکشد. هستی شناسی پراگماتیسم مبتنی بر اصل تغییر است. عالم مورد نظر این فلسفه عالمی است ناتمام و در حال شدن و تکامل که در بستر آن نیروهای خلاقه بشری فرصتی برای بهبود و اصلاح آن دارند. این فلسفه فهم و درک بشر نسبت به هستی را با تکیه بر تجربه قابل حصول می داند. جهان از نگرش این فلسفه جریانی است در حال تغییر، مربوط به آینده، ناقص و نامعین و محدود در تجربه انسان.
انسان از دیدگاه پراگماتیسم موجودی زیستی و جزئی از طبیعت است، او محصول و در عین حال سازنده جامعه خویش است، دارای اراده آزاد و آزادی انتخاب نیست بلکه در جهت رسیدن به این آزادی تلاش می کند. تسلط او بر طبیعت نمونه ای از این آزادی است. از نگرش این مکتب، تفکر یا شناخت امری نظری نیست بلکه در حکم نوعی تجربه است و این تجارب هرچه پیوسته تر باشد ارزنده تر است. از دیدگاه این مکتب، عمل مقدم بر هر چیز است و لذا معرفت یا شناخت حاصل عمل میان انسان و محیط است، در این مسیر عقل نیز خادم عمل است. هیچ معرفتی مطلق و غیر قابل تغییر نبوده و معرفت ما نسبت به جهان و همه پدیده ها نسبی و وابسته به شرایط و قابل تغییر است. طرفداران این مکتب برای کسب شناخت و معرفت به روش حل مسئله اعتقاد دارند.
از نگرش این مکتب، ارزش ها مطلق و ابدی نبوده بلکه نسبی هستند و با تغییر شرایط و موقعیتها تغییر می یابند و تا آن حد وجود دارند که در جریان زندگی فردی و اجتماعی اثر عملی داشته باشند. ارزش ها در خود اشیاء و امور و پدیده ها وجود ندارند بلکه این انسان است که در رابطه با اهداف خود به آن ها ارزش می دهد.
پراگماتیست ها علی ر رغم اینکه وجود معتقدات مذهبی را برای زندگی مردم مطبوع دانسته و آن را عامل احساس ارزشمندی انسان، ظهور عشق و محبت در فرآیند اطاعت انسان از قوانین کلی جهان می دانند، آرای متافیزیکی و بسیاری از اعتقادات ایان را که در حل مشکلات زندگی مردم نمی توانند نقش داشته باشند فاقد ارزش می دانند.
این مکتب، فلسفه را یک نظریه تربیتی به معنای وسیع آن می داند و آن را مولود تربیت می شمارد. تعیین هدف غایی برای تربیت را امری بیهوده می داند و اعتقاد دارد که هدف تربیت را از درون خود تربیت باید جستجو کرد. تعلیم و تربیت هدفی ورای خود ندارد و خود، هدف خویشتن است و بر مبنای اهمیتی که این مکتب برای تجربه قائل است آموزش و پرورش را فرآیند سازماندهی مجدد، بازسازی و تغییر شکل تجربه ها می داند. هسته اصلی کلیه فعالیت های تربیتی را کودک و نیازهای فردی او می داند و در تدریس روش حل مسأله را توصیه می نماید.
نقش مهارت های فراشناختی در خلاقیت دانشجویان دروس مقدمات طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸
37 - 52
حوزه های تخصصی:
با اینکه آموزش معماری به دنبال الگوهای نوین آموزشی (دانشجو محور، مشارکتی و تحلیلی بجای اطلاعاتی) بوده است، به خاطر طراحی محور بودن آن و وابستگی به عمل معماری، هنوز الگوهای آموزش-محور خود را پیدا نکرده است. برداشت عموم این است که تمایل و توانایی برای پاسخگویی به مسائل و روش های جدید تا حد زیادی درونی و فردی است، درحالی که پژوهش های نو حاکی از آن است که خلاقیت، مهارتی است که می توان آن را آموزش داد. فراشناخت به عنوان دانش شناختن شناخت، یا به زبان ساده، یک نوع آگاهی انعکاسی از عمل پیش رو، مبحث نوینی در مباحث علم خلاقیت است. دانش فراشناختی با توجه به توانایی ها و علایق، افراد را به سمت انتخاب، ارزیابی، تجدیدنظر، یا کنار گذاشتن وظایف شناختی، اهداف و استراتژی ها راهنمایی می کند. سنجش و تائید این نکته منجر به زیر سؤال بردن درک ما از روند طراحی خلاق می شود. می بایست به مسئله شناخت برگشت و دانست که تا چه حد می توان خلاقیت را عملی آگاهانه و قابل آموزش ساخت. فرضیه پژوهش این است که خلاقیت بعدی شناختی دارد، بدین معنا که می توان آن را بر اساس یک الگوی برنامه پذیر تقویت کرد و قاعده مند ساخت و مهم تر آنکه مهارت های فراشناختی به معنای فهم سازوکار شناخت، دریچه ای برای آموزش خلاقیت به عنوان یک مهارت و آگاهانه کردن آن است. هدف این پژوهش سنجش امکان ارائه الگوهای دیگری در جهت پرورش خلاقیت بر اساس الگوهای فراشناختی است. این پژوهش پس از مطالعات نظری، با استفاده از روش مقایسه تحلیلی، مهارت های فراشناختی را با روش های آشنای دیگر همچون الگوهای شهودی در قالب یک پژوهش میدانی برای دانشجویان طراحی پایه مورد مقایسه قرار می دهد. نتایج حاصل نشان می دهد که انتقال این توانایی در فرایند طراحی بر آگاهی و احاطه دانشجویان بر موضوع طراحی، کیفیت و نتیجه آن بسیار تأثیرگذار است.
بررسی رابطه برخی از پیشایندهای مهم انگیزشی، شناختی و شخصیتی بر کمک طلبی تحصیلی و اجتناب از کمک طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمک طلبی تحصیلی یکی از راهبردهای مهم خودتنظیمی است که در فرایند یادگیری دانش آموزان نقش به سزایی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین متغیرهای انگیزشی، شناختی و شخصیتی با کمک طلبی و اجتناب از کمک طلبی تحصیلی در درس ریاضی بود. برای دستیابی به این هدف 557 دانش آموز پایه های اول تا چهارم مدارس متوسطه شهر بوشهر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای در پژوهش شرکت کردند و پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت و پرسشنامه انگیزشی شناختی زوشو و بارنت را تکمیل نمودند. از میان متغیرهای بررسی شده، عوامل فراشناخت، اهداف عملکرد- گرایشی، ارزش تکلیف، سازماندهی، نیاز به شناخت و ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی بهترین پیش بینی کننده کمک طلبی تحصیلی بودند و عوامل آموختن سریع، مرور، ویژگی شخصیتی روان رنجوری، تعلل ورزی، ارزش تکلیف و فراشناخت بهترین پیش بینی کننده اجتناب از کمک طلبی بودند . بر طبق نتایج، عوامل انگیزشی، شناختی و شخصیتی بر رفتار کمک طلبی تحصیلی نقش دارند. در پایان نتایج تحقیق بر اساس نظریه های هدف گرایی، شخصیت و فراشناخت مورد بحث قرار گرفته اند.
مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۷۹-۲۶۴
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن مهمترین مهارت اکتسابی و اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان بوده و کسب این مهارت از اهداف اصلی آموزش و پرورش ابتدایی هر کشور می باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان بود. روش پژوهش: روش پژوهش در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان دختر و پسر دبستانی نارساخوان که در مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران در سال 1400-1399 بود. برای اندازه گیری متغیر وابسته مورد مطالعه از آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1384) استفاده شد. در این پژوهش دو مداخله آموزشی روش تلفیقی اورتون-دیویس که از روش های چند حسی بوده و شامل تکالیف مبتنی بر بازی های جهت دار بوده و توسط عچرشاوی (1399)، برای ارتقای مهارت خواندن و کاهش نارساخوانی طراحی و تدوین شده است و از توانبخشی شناختی-تعادلی" باران" که در قالب یک بسته آموزشی و شامل تکالیفی با محوریت تقویت کارکردهای اجرایی و توجه نجاتی (1396) استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج نشان داد توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن (001/0>P) و درک کلمات (001/0>P) و درک متن (001/0>P) کودکان نارساخوان موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو آموزش توانبخشی شناختی-تعادلی و روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان تاثیر دارد و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان نارساخوان استفاده کرد.
آشنایی با مفهوم و کاربرد روش های آکوستیک به عنوان یک روش غیر مخرب در مطالعه و شناخت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور انجام هرگونه اقدامی در راستای محافظت از یک ساختمان تاریخی، آگاهی از خواص مکانیکی مصالح و عناصر سازنده آن اقدامی ضروری است که این امر باید با واردآمدن حداقل آسیب به کالبد و بافت بنای تاریخی همراه باشد. در حقیقت، به حداقل رساندن مداخلات در ساختار تاریخی و استفاده از روش های غیرمخرب برای مطالعه و شناخت عناصر آن، یکی از الزامات موردنیاز برای بهبود وضعیت میراث فرهنگی است. در میان روش های غیرمخرب، تکنیک های آکوستیک یکی از رایج ترین روش های مورد استفاده در چند دهه اخیر هستند که اطلاعات مهمی درباره کیفیت و وضعیت حفاظتی عناصر مورد مطالعه در اختیار ما قرار می دهند. هدف این پژوهش، بررسی عملکرد، ظرفیت و نتایج استفاده از انتشار امواج آکوستیک برای تجزیه وتحلیل وضعیت حفاظتی بناهای میراثی است. این مقاله، به صورت مروری و با بررسی مقاله های علمی معتبر از شش سال اخیر در حوزه مطالعات و پژوهش های مربوط به آزمون های آکوستیک انجام شده و خلاصه ای از اصول فنی اولیه، تجهیزات مورد نیاز، نحوه انجام آزمایش ها، کاربردها، محدودیت های موجود در رابطه با شرایط سایت و درنهایت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این آزمون ها را ارائه می دهد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که مصالح و سازه های مختلف و همچنین آسیب هایی همچون ترک ها و حفره های داخلی، در برابر انتشار امواج آکوستیک رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند. درنتیجه، از همین تفاوت رفتار می توان برای ارزیابی کیفیت ساختمان ها و مصالح، شناسایی ناهمگنی های موجود، آسیب ها مخصوصاً ترک ها، جداشدگی اندودها در دیوارها و کنترل اثربخشی اقدامات درمانی استفاده کرد.
ارائه الگوی بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اهمیت رفتارهای مطلوب سازمانی سبب گردیده است تا امروزه از تمامی ظرفیت های موجود در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی نهایت استفاده را داشت. هدف: پژوهش کیفی حاضر با هدف ارائه الگوی بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری طراحی و اجرا گردید. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع آمیخته بود. روش کیفی مورد استفاده از نوع داده بنیاد بود که با توجه به الگوی اشتراوس و کوربین طراحی گردید. جامعه آماری تحقیق شامل افراد آگاه به موضوع تحقیق بودند که با توجه به روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری تعداد ۱۵ نفر مشخص شدند. مکان انجام پژوهش شهر تهران و زمان اجرای آن در سال ۱۴۰۱ بود. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار مکس کیو دی ای انجام شد. یافته ها: مطابق با نتایج مشخص گردید که در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی می بایستی به زیرساخت ها، مسائل فرهنگی، دانش تخصصی و انگیزش توجه داشت. همچنین نتایج نشان داد که موانع کلان و خردی در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی وجود دارد. نتیجه گیری: ایجاد بستری در جهت ارتقاء زیرساخت ها، مسائل فرهنگی، دانش تخصصی و انگیزش می تواند زمینه جدی بهسازی آموزش رفتار سازمانی را فراهم نماید. توجه به الگوی ارائه شده؛ می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای در جهت ایجاد بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری داشته باشد.