مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
مراتب وجود
حوزه های تخصصی:
از جمله مبانى فکرى شیعه، عقیده به «امر بین الامرین» است. در این نوشتار سعى شده است درستى و استحکام نظریه «امر بین الامرین» با استناد به اصل توحید افعالى و خالقیت استقلالى خداوند، اصل اصیل علیت و نیز اصل مراتب تشکیلى وجود نشان داده شود. نویسنده کوشیده است به اجمال و در حد ضرورت آیات قرآن را در یک منظومه مرتبط و دستهبندى ریاضىگونه و قابل مقایسه قرار دهد و با نشان دادن نظارت برخى عناصر متن بر برخى دیگر، گروههاى مختلف آیات قرآن را با ارجاع به اصول موضوعه و محکمات خود متن فهم نماید و از دستهبندى گروههاى مختلف آیات قرآن که بیش از ده گروه است به دلالت جامعه میان آنها که نظریه قویم «امر بین الامرین» دست یابد
تشکیک در «تشکیک وجود» حکمت صدرایى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از پایه هاى حکمت متعالیه صدرایى مسئله «تشکیک وجود» است که بنابر آن، «حقیقت وجود» حقیقتى یکگونه و واقعیتى یگانه مى باشد که مراتب متفاوتى دارد؛ به گونه اى که مابه الامتیاز در آنها، عین مابه الاشتراک است. به نظر ما، این دیدگاه گرچه نسبت به دیدگاه مشّاییان از امتیازاتى برخوردار است، امّا هم اصل مدّعا و هم ادلّه آن کاستى هاى فراوانى دارد که پذیرش آن را ناممکن مى سازد. در مقاله حاضر، به شش مورد از کاستى هاى مربوط به اصل مدّعا پرداخته شده است.
انقلاب صدرایی در ذهن شناسی و طرح نوینی در معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسأله وجود ذهنی تا زمان ملّاصدرا یکی از پیچیده ترین مباحث فسلفه اسلامی بوده است که اکثر فلاسفه و متکلمان اسلامی درباره آن اظهار نظر کرده اند؛ اما نتوانستند بر بر این مشکل فائق آیند. صدرالمتألهین با طرح حمل اولی و شایع و تمایز آن دو، توانست این مسأله را حل کند. وی با خروج علم از سنخ ماهیت و ورود آن به سنخ وجود، توانست رویکردی ابتکاری نسبت به این مسأله داشته باشد و دقیق ترین اشکالات آن را برطرف کند.
ملّاصدرا بر خلاف حکمای پیشین، علم را از تحت مقولات خارج می کند و آن را از سنخ وجود می شمارد. در نتیجه، این توانایی را پیدا می کند که بین علم و وجود ذهنی تمایز قائل شود و وجود ذهنی را ظلّ علم قلمداد کند. وی با طبقه بندی هستی در نظام تشکیکی وجود و با طرح حمل حقیقه و رقیقه، در تطابق ماهوی ذهن و عین، انطباق آن دو را ناشی از انطباق عینی وجود برتر ماهیت معلوم بر وجود خاص دانست.
نگاه وجودی ملاصدرا به علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ملاصدرا با نوع نگاه به هستی مطلق و هستی انسان و نوع نسبت این دو با یکدیگر نگرشی نوین و متفاوت با نظریة فلاسفة ارسطویی- اسلامی در باب علم عرضه می دارد. این پژوهش به نحوة تکوین وجود انسان یا نفس و نسبت آن با معلوم می پردازد و با تکیه بر مبانی ابداعی ملاصدرا در این رابطه، مدعی است که نفس انسانی اگرچه به عنوان مدرک کلیات، در همه انسان ها مشترک است و تحت نوع واحد قرار می گیرد، اما به تدریج و با توجه به نحوة عملکرد ذهن و فعالیت آن، از نفوس دیگر متشخص و متمایز می گردد؛ و حتی در هر لحظه ادراکاتش برای خود او هم با لحظه قبل، متفاوت و متمایز است؛ به نحوی که در این تحول، وحدت و ثبات و تشخص نفس محفوظ است.
تبیین عقلانی تسبیح موجودات در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسبیح موجودات یکی از حقایق عالم هستی است که قرآن کریم و روایات بسیاری بر آن اشاره دارند. اغلب مفسرین، مخصوصاً متأخرین آنها، این آیات را علاوه بر اینکه زبان حال موجودات می دانند، حمل بر زبان قال نیز می نمایند. از آنجا که تسبیح نمودن متفرع بر داشتن آگاهی است، ازاین رو نزد آنان، تمام موجودات حظی از علم دارند. صدرالمتألهین نیز در حکمت متعالیه با توجه به نگاه خاصی که نسبت به علم داشته است، در نظر نهایی خویش، علم را از مقولات ماهوی خارج می کند و آن را از سنخ وجود می داند و با اثبات مساوقت علم با وجود، برای آن مراتبی از شدت و ضعف قائل می شود. بر همین اساس، هر موجودی به اندازه مرتبه وجودی اش، از علم بهره مند می گردد. بدین ترتیب تبیین عقلانی از تسبیح موجودات عالم ارائه می دهد. این تحقیق عهده دار این تبیین است.
تحلیل مسئله عنایت الهی در حکمت متعالیه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح عنایت الهی در حکمت متعالیه صدرایی به معنای علم ذاتی الهی است که منشاء تحقق خارجی فعل و نظام احسن است. علاوه بر این علم الهی نیز مشترک بین صفات ذاتی و فعلی محسوب می شود. بنابراین مسئله عنایت الهی را نیز می توان از جهت ذاتی-علم الهی- و فعلی-نظام احسن- مورد تحلیل قرار داد. سئوالات اصلی این مقاله این است که اولا، اگر این دو جنبه از عنایت الهی را مورد تحلیل قرار دهیم، با چه مسائلی در حکمت متعالیه در ارتباط اند. ثانیا، این دو جنبه از معنای عنایت الهی در حکمت متعالیه چگونه اثبات می شوند . آنچه از تحلیل مذکور بدست می آید، این است که؛ از آن جهت که عنایت الهی با علم الهی مرتبط است، مسئله ای خداشناسی است و از آن جهت که با پیدایش نظام عالم هستی و کیفیت آن مرتبط است، مسئله ای جهان شناسی است. در نتیجه با در نظر گرفتن ارتباط این مسئله با علم الهی، مبحث کیفیت علم الهی و مراتب آن از طریق برهان بسیط الحقیقه به اثبات می رسد و با در نظر گرفتن ارتباط آن با نظام احسن و چگونگی سیستم جهان هستی، از طریق ترتیب افعال الهی و مراتب نظام هستی این مسئله تبیین می شود . این مقاله در صدد است ارتباط این دو جنبه از عنایت الهی را با مسائل مرتبط با آن در نظام فلسفی حکمت متعالیه با روش توصیفی تحلیلی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
نقش تشکیک در اتحاد عاقل ومعقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیک در وجود از اصولی ترین مبانی حکمت متعالیه است ، این مسأله مبنای تبیین و اثبات مسائل متعدد فلسفی گردیده است به گونه ای که ملا صدرا بسیاری ابتکارات خود را در حوزه های مختلف فلسفی وامدار این مسأله است، یکی از مهمترین ابتکارات ملاصدرا در حوزه معرفت شناسی که تشکیک در آن نقش اساسی ایفا کرده است، مسأله اتحاد عالم ومعلوم است، حکماء پیش از صدرالمتالهین چون از مساله تشکیک در وجود غافل بوده اند مناط انواع ادراک را میزان تجرید مدرَک از ماده ولواحق آن می دانستد و تفاوت ادراکات را ناشی از تفاوت مقدار تجرید ماهیت از امور مغایر خود می دانستند؛ لکن صدرالمتالهین با رد نظریة تقشیر، تفاوت ادراکات را ناشی از تفاوت انحاء وجود مجرد می داند. درحکمت متعالیه ملاک معلومیت فقط بر اساس نظام تشکیکی وجود توجیه پذیر است وی با پذیرش وجود جمعی در نطام تشکیکی وجود قائل به انحاء وجود در طول یکدیگر برای یک ماهیت می شود که مستلزم حمل دیگری به نام «حمل حقیقه و رقیقه» است و بر همین اساس ملاک معلومیت براساس تأکد وجود است، هر چه میزان وجود از نطر تحصّل وفعلیت شدیدتر باشد میزان معلومیت آن بیشتر است و هر قدر وجود آن ضعیف تر باشد از میزان معلومیت آن کاسته می شود و نفس برای ادراک هر معلومی در مرتبه همان معلوم با آن متحد می گردد.
وحدت و کثرت وجود در اندیشه ابن عربی و امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
موضوع وحدت و کثرت وجود در بین عرفا و فلاسفه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وحدت وجود با ظهور ابن عربی و ارائه اصول و مبانی عرفان به سبک نظری، جلوه تازه ای پیدا کرد و پس از او به یکی از مهم ترین ارکان هستی شناسی عرفانی تبدیل شد. ابن عربی صراحتاً در کتب مختلف خود علی الخصوص در دو اثر مهم خود، فتوحات مکیه و فصوص الحکم، مفصلاً به تبیین این نظریه همت گماشت. از میان عارفان و فیلسوفان متأخّر، امام خمینی از وحدت وجود تقریر خاصی به دست داده است. امام در مصباح الهدایه به تبیین مراحل ظهور حضرت حق، رابطه ظهورات با مقام غیب الغیوب و نسبت اسماء و صفات با ذات احدیت پرداخته است. از نظر امام، تمامی ظهورات حق، حجابی برای مقام غیب الغیوب است. در تفسیر سوره حمد نیز امام پس از توضیح اسماء الله و بیان فنای اسم در مسمّی تاکید می کند که انسان تنها از طریق مراتبی از اسمای الهی می تواند از ذات مقدس الهی به آگاهی ناقصی دست یابد.
زمان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زمان و زمانمندی از شئون و جلوه های موجودات ممکن است و هیچ گاه از آنها منفک نمی شود. اما ازآنجاکه وجود امری تشکیکی است، هر مرتبه ای شأن خود را دارد. زنجیره زمان در مراتب ممکنات هیچ گاه پاره نمی شود بلکه در سیر صعودی هستی لطیف تر و رقیق می شود. در نتیجه، شئون آن هم دچار قبض و بسط می گردد. زمان در عالم رؤیا و طبیعت یکی نیست. سال هایی که در عالم رؤیا سپری می شود، نسبت به عالم طبیعت در یک لحظه جمع می شود. اما این حقیقت در جهان آخرت چنان رقیق و جمع می شود که براساس آیات الهی، یک روز آن مطابق هزار یا پنجاه هزار سال طول می کشد که با احوال کافران و مؤمنان متغیر است. آن زمان حقیقتی درونی، شخصی و کیفی است و این زمان حقیقتی کمّی و بیرونی است. در این مقاله، کوشش شده است با روش تحلیلی و توصیفی، این نظریه تبیین گردد.
معنا و منظور از متافیزیک در اندیشه هیدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
117 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی مقایسه نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا درباره «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفه مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار می گیرد، چرا که هم جهت یابی و هم جهان بینی صدرا و هیدگر در دو زمینه خاص شکل گرفته است. یافته هیدگر این است که هستی انسان (بعد از آنکه دازین را یافته باشیم و معنای آن را درک کردیم)، متناهی است و پس از مرگ دیگر امری باقی نمی ماند. یعنی در این سیستم خاص که به وضعیت وجودی انسان مربوط است، جایی فراتر از هستی حاضر او وجود ندارد. وقتی انسان در «درون» خود می نگرد آنجا فقط دازین را می بیند نه عرش الرحمن و نه ملک خدا را. از سوی دیگر، مفاهیمی مانند استکمال نفس (مربوط به بحث مبدأ و معاد)، تشبه به خدا، تهذیب نفس، مراتب وجود و لانهایت، برای صدرا کلیدی و حقیقتی جدی است. با این حال، لازمه این بحث این نیست که بگوییم بین این دو فیلسوف وجوه اشتراکی وجود ندارد. حق آن است که با وجود تفاوت اساسی در مورد معنای متافیزیک، شباهت بسیاری درباره «نکات جزیی» درون فلسفه آنها می توان یافت. اما بر اساس تحلیل حاضر، نتیجه بحث این می شود که «نگرش کلی» صدرا تقریباً ضد هیدگر است.
مبانی و قواعد فلسفی کلام و کتاب الهی در هستی شناسی نوین صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث الهیات، بحث کلام حق تعالی و متکلم بودن خداوند است. این مسیله با روش حکمت متعالیه صدرالمتألهین، تحت عنوان بحث کلام و کتاب در کتب مختلف صدرالمتألهین آمده است. وی با دیدگاهی وجودشناختی و با ذهن انتزاعی و تجریدی خود و با مدد آیات و روایات به بررسی کلام و کتاب الهی پرداخته و از مبانی فلسفی خود در تبیین مسیله بهره جسته است. صدرالمتألهین نگاهی معرفت شناسانه به هستی دارد و اصولاً میان هستی و هدایت های الهی جدایی نمی بیند. عالم و مراتب آن از نظر او، سراسر دلالت و به مثابه الفاظ انباشته از معنایند و براین اساس هر مرتبه از هستی از حیثی کلام است و از حیث دیگر کتاب؛ اما اینها نه شعر و تخیل است و نه صرف شهود عرفانی، و هنر صدرالمتألهین در همین جاست که با رویکرد وجودشناختی، به تبیین فلسفی حکمی این ساحت از هستی پرداخته است که می توان برای آن قواعدی تنظیم کرد. در این مقاله، این قواعد استخراج و تبیین می شود.
بررسی تطبیقی «هویت استعلایی انسان» در اندیشه هیدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
213 - 229
حوزه های تخصصی:
آرای هیدگر و ملاصدرا در باب «هویت استعلایی انسان» را می توان از جهاتی مورد بررسی تطبیقی قرار داد. در این تطبیق، قرابت ها و تمایزهایی به دست می آید. وجوه قرابت از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از استعلا در بستر وجود هستند و به تأثیرگذاری یک جانبه وجود در تحقق استعلای انسان اذعان دارند؛ دوم، به اهمیت استعلا در تعریف انسان اعتقاد داشته و هویت انسان را قائم به استعلا تلقی می کنند؛ وانگهی، هر دو به استمرار دائمی استعلای آدمی تصریح دارد. جهات تمایز نیز به این شرح است: نخست، مبنای آن ها درباره استعلا متفاوت است؛ زیرا آغاز استعلا در هیدگر با نقد سوبژکتیویسم دکارت است و به این عقیده نائل می شود که انسان تنها موجودی است که اشیا را در گشودگی اش درمی یابد؛ اما آغاز استعلا در اندیشه ملاصدرا با تبیین عین الربطی موجودات به وجود حقیقی ترسیم شده و بر این عقیده استوار است که انکشاف هستی در انسان، بر مدار حرکت جوهری، اراده و فیض وجود حقیقی رخ می دهد؛ دوم، هیدگر با نظام هستی شناسانه ای که ترسیم کرده، به خوداتکاییِ دازاین در امر استعلا اعتقاد دارد، اما در اندیشه ملاصدرا اهتمام به الوهیت و در پرتو آن، تمسک علمی و عملی به جوانب آن از اهمیت بنیادین برخوردار است.
ذهن و مراتب واقع نمایی ادراک در اندیشه صدرالدین قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اعتبار و حدود شناخت و ادراک انسان و نسبت بین حقیقت و ذات اشیاء با نمودهای ذهنی آنها، مستلزم تبیین نقش ذهن در ادراک و نسبتهای آندو با یکدیگر و همچنین رابطه آنها با متعلق ادراک است. گرچه صدرالدین قونوی مباحث علم و ادراک را با صبغه وجودشناختی مورد تحقیق و بررسی قرار داده، ضمن طرح مسائل «علم» و ارتباط آن با «وجود» و مراتب آن، نقش فاعل شناسا در امر شناخت را نیز بطور ویژه بررسی کرده است. مباحث او در اینباره مشتمل بر نظریات بدیعی است که میتواند برخی از وجوه مبهم مسائل ذهن و شناخت را روشنتر و سیر ظهور اندیشه های فلسفی شناخت شناسی را در حوزه فلسفه اسلامی آشکارتر سازد. از دیدگاه وی علم حصولی انسان که بطور عام شامل ادراک حسی، خیالی و عقلی است، دو ویژگی اساسی دارد: از یک طرف پدیدار شیء فی نفسه است و برخی از وجوه و مراتب و شئون حقیقت آن را مینمایاند و از طرف دیگر همیشه در چارچوبها و قیود ذهنی فاعل شناسا قوام می یابد و از نقش قابلی یا فاعلی ذهن تأثیر میپذیرد. بعبارت دیگر، شناخت محصول تعامل عین و ذهن است. این نظریه که مدتها قبل از نظریه مشهور کانت ابراز شده، گرچه مبدا عزیمت متفاوتی با نظر کانت دارد، از حیث گذر از رئالیسم خام که نظریه شایع آن روزگار بوده حائز اهمیت بسیار است. قونوی همچنین مسئله مسانخت و مساوقت علم و ادراک با وجود را پیش از صدرالمتألهین طرح نموده و بسیاری از لوازم و نتایج آن را تشریح و تبیین نموده است.
مراتب حفاظت از میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
۴۲-۳۱
حوزه های تخصصی:
حفاظت آثار معماری، مبتنی بر شناخت معماری است و معماری، ظرف زندگی انسان است. انسان، معماری را برای رفع نیازهای خود میسازد و این در حالی است که او علاوه بر جسم، دارای روح و روان است و نیازهای انسان نیز در عین حال که متنوع بوده، دارای مراتبی نیز هستند. انسان در سطحی، نیازهای جسمی و معیشتی و در سطحی دیگر، نیازهای روانی و معنوی دارد. معماری نیز از این جهت، دارای وجوهی کالبدی و همچنین فراتر از کالبد است. بدین ترتیب، مراتب معماری، امکان حیات انسان در تمام ساحات وجودی او را مهیا می گردانند. حال با توجه به ذو مراتب بودن انسان و معماری، چنانچه هدف حفاظت را تطویل عمر و تداوم و بقای آن در تمام وجوه بدانیم، حفاظت نیز قائم به مراتب است. اما سؤال اینجا است که مراتب متعدد حفاظت کدام هستند؟ و این مراتب متعدد چه نسبت و ارتباطی با هم دارند؟ به منظور پاسخ به این پرسش ها به جهت توجه به ماهیت معماری و حفاظت از تمامیت آن، چیستی و چگونگی مراتب وجود در عالم مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که قطعاً مراتب وجودی انسان و نیازهای او و معماری و حفاظت نیز تابعی از آن هستند. لذا در این پژوهش با روش "قیاس" به معنای تعمیم از کل به جزء و استدلال منطقی، به تطبیق و تعمیم قواعد و مراتب عالم وجود بر معماری و پس از آن حفاظت پرداخته و سپس به پرسش های پژوهش پاسخ داده خواهد شد. در نهایت، مراتبی سه گانه از حفاظت به دنبال مراتب سه گانه معماری بیان می شوند؛ مرتبه پایین تر، مرتبه ماده است که جنبه محسوس و کالبد معماری را شکل می دهد، متناظر با مرتبه و قوای حسی انسان است و نیازهای اولیه و مادی انسان را با واسطه مواد و مصالح طبیعت (مرتبه مادی عالم) رفع می کند. حفاظت نیز در این مرتبه، مبتنی بر شناخت کالبدی اثر است. مرتبه بالاتر، مرتبه الگو بوده که واسطه انتقال معانی اعلی به ساحت ماده است. متناظر آن در انسان، قوه خیال و در هستی، عالم مثال است. در این مرتبه، الگوها و قواعد به طریق رمزی و استعاری، عامل شکل گیری معماری هستند. این مرتبه، از کالبد و ماده فراتر است. بدین ترتیب، حفاظت معماری در این مرتبه، مبتنی بر فهم و بازتکرار آگاهانه الگوها است. بالاترین مرتبه، مرتبه معنا است. متناظر آن در انسان، قوه عقل و در هستی نیز مرتبه عقل است. حفاظت از این مرتبه به تربیت، نه صرفاً آموزش، انسان ها جهت تقویت قدرت خوانش معنا نیاز دارد. این مراتب در نظامی طولی و درهم تنیده هستند و تقرب به مراتب بالاتر، در گرو عبور از مراتب پایین تر است.
عینیت و خارجیت حرکت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۵
53 - 73
حوزه های تخصصی:
استدلال پارمنیدس و زنون در انکار وجود حرکت اولین بار این مسئله را از شکل ظاهراً بدیهی خود به صورتِ مسئله ای نظری درآورد. ارسطو، با طرح نظریه قوه، امکان وجود حرکت را نشان داد ولی استدلالی بر اثبات وجود حرکت به عنوانِ امری متصل و تدریجی ارائه نداد، زیرا برای او وجود طبیعت و، به دنبالِ آن، وجود حرکت امری بدیهی محسوب می شد. بسیاری از فیلسوفانِ پس از او نیز وجود حرکت را بدیهی انگاشته اند. ابن سینا نه تنها وجود طبیعت، بلکه وجود حرکت را نیازمند استدلال دانسته است. او استدلال بر عینیت خارجی حرکت را مانند وجود طبیعت به مابعدالطبیعه مربوط دانسته است. البته گویا ابن سینا تلاشی برای اثبات وجود خارجی حرکت نکرده است. بااین حال، می توانیم از مجموع آثار و نظرات او استدلال هایی را برای اثبات عینیت حرکت به دست آوریم. در این مقاله ابتدا مسئله اثبات وجود حرکت بررسی شده و سپس از نظریه فیض برای استدلال بر عینیت حرکت استفاده شده است. از نظر ابن سینا، ازآنجاکه فیض دوام فعل الهی است و طفره در سلسله علل محال است، حدوث تدریجی در سلسله پیوسته عللِ مُعده برای حدوث اشیا همان حرکت است. به عبارتِ دیگر، استمرار و دوام فیض الهی چیزی جز حرکت نیست. این حرکت خود را در تکامل اشیای مادی به ظهور رسانده است. همچنین دیدگاه او درباره غایت طبیعت به مثابه استدلال دیگری برای اثبات خارجیت حرکت ارائه شده است. اتصال و تدریجی بودن طبیعت نیز با انطباق بر وجود زمان تأمین می شود.
بررسی و تحلیل اندیشه های جهان شناسانه در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و مسئله اصلی آنْ نقد و تحلیل آرای جهان شناختی ناصرخسرو و جست وجو در سرچشمه های آن است. از نگاه ناصرخسرو هستی به دو بخشِ عالم روحانی و جسمانی تقسیم می شود و مراتبی از بالا به پایین دارد. مراتب ابداع، عقل کلّی و نفس کلّی در جهان روحانی واقع شده است. عالم جسمانی شش مرتبه هیولی، طبیعت کلّی، جسم، افلاک، طبایع و موالید دارد. آفرینش هدفمند است و ازطریق ابداع صورت می گیرد. از امر حق، عقل کلّی و از عقل کلّی، نفس کلّی پدید می آید که مدبّر عالم و واسطه انتقال فواید عقلِ کلّی بر مراتب فرودین است. هیولی سایه نفس کلّی است و ازنظرِ نفس کلّی در سایه خود، طبیعت کلّی پدید می آید. جسم جوهری دارای درازا، پهنا و ژرفاست. افلاک و اجرام نیز دست افزارهای نفس کلّی در خلق عالم فرودین و تدبیر آن به شمار می آید. چهار عنصر خاک، آب، باد و آتشْ ارکان را تشکیل می دهند و از ترکیب آنها با طبایع چهارگانه، موالید ثلاثه پدید می آید. انسان آخرین مرتبه هستی و یاریگر نفس کلّی در رسیدن به عالم عقل است و سعادت او در گرو تعالیم ناطق و امام، و تلاش دیگر مراتب کیش اسماعیلی است. ریشه برخی از باورهای جهان شناسانه ناصرخسرو را باید در آرای حکمای یونان و آثار متفکران اسماعیلی مانند ابویعقوب سجستانی و حمیدالدین کرمانی جست وجو کرد.
مقایسه تحلیلی آرای هستی شناختی ابن عربی و عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
173 - 190
وحدت وجود، چینش مراتب هستی و انسان کامل از عمده ترین مباحث مطرح در عرفان بوده اند که همواره متفکران و صاحبان اندیشه در سنت عرفان اسلامی به آن توجه داشته اند. این نوشتار در پی آن است با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی، هستی شناسی ابن عربی و عزیز نسفی، دو عارف سنت های عرفانی اول و دوم را از دو جهت آفرینش هستی و مراتب آن ترسیم کند و طرحی منسجم از مقایسه مبانی فکری و ساختار اندیشه ایشان، میزان تأثیر پذیری نسفی از ابن عربی و نیز نظریات نوآورانه نسفی ارائه دهد. تبیین و تحلیل دیدگاه های عزیز نسفی درباره هستی آشکار می سازد که هرچند او با مبانی سنت اول آشنا بوده و از ابن عربی نیز تأثیر پذیرفته است، در موضوعات هستی شناختی باید او را از عرفای سنت دوم به شمار آورد. آرای هستی شناختی عزیز نسفی بر مبنای دیدگاه های ابن عربی و پیروان او پایه ریزی شده اند؛ اما چنانکه نسفی در دیگر مباحث عرفانی نظریات مبتکرانه ای ارائه کرده، در مباحث هستی شناختی نیز آرای تازه ای به دست داده است.
مراتب وجود در عرفان با نیم نگاهی به فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
337 - 347
حوزه های تخصصی:
در بین حکمای الهی تقسم عوالم وجود به سه عالمِ ماده، مثال و عقل مطرح است و بعضی غیر از این سه عالم (ماده، مثال، عقل)، عالم لاهوت را نیز به عوالم مذکور افزوده اند. در معرفت دینی با عنوان ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت تعبیر شده است و در عرفان، مرتبه ای بر این عوالم افزوده شده که جامع همه عوالم است که به کون جامع یا «انسان کامل» معرفی شده است. در دیدگاه عرفانی به جای اصطلاح عالم، اکثراً اصطلاح حضرت به کار رفته چرا که جهان هستی از دیدگاه عرفان، محضر خداست لذا اهل عرفان، عوالم وجود را به طور کلی در پنج حضرت معرفی کرده اند که به حضرات خمس مشهور است و در این میان حضرت کون جامع که همان انسان کامل است از ویژگی خاصی برخوردار است. این مقاله بر آن است که واکاویی داشته باشد از مراتب وجود در عرفان تا نحوه ارتباط این عوالم با حضرت حق تبیین گردد.