مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله پیش رو، بررسی اشکالات علامه طباطبایی بر استفاده«عالم ذر» از «آیه میثاق» است. در مورد استفاده عالم ذر یا عدم استفاده آن از آیه 172-173 سوره اعراف که به «آیه میثاق» معروف است، بین اندیشمندان اسلامی اختلاف دیدگاه وجود دارد. برخی از مفسران و اندیشمندان اسلامی، دلالت آیه میثاق را بر وجود عالم ذر مورد انکار قرار داده و مبنای انکار آنان سلسله اشکالاتی است که بر استفاده عالم ذر از آیه میثاق وارد کرده اند. از جمله کسانی که بر استفاده عالم ذر از آیه میثاق اشکالات متعددی وارد کرده اند، علامه طباطبایی است. ایشان در تفسیر المیزان بردلالت آیه مذکور بر وجود عالم ذر اشکالاتی وارد کرده که در آثار سایر اندیشمندان ومفسران نیامده است و در نتیجه وجود عالم ذر را به این معنا که همه انسان ها در عالمی قبل از آفرینش آنان در دنیا، آفریده شدند و خداوند از آنان، در حالی که دارای روح و در نتیجه دارای عقل و شعور بودند، به ربوبیت خویش پیمان و اقرار گرفته؛ انکار کرده و مفاد آیه میثاق را به گونه دیگری توجیه کرده است. در این مقاله، اشکالات ایشان مطرح و به همه آن ها تفصیلا پاسخ داده شده است و در نتیجه اشکالات ایشان نمی تواند استفاده عالم ذر از آیه میثاق را مانع شود.
کاربست علم شناسی علامه طباطبائی در طبقه بندی علوم و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارائه نظام جامعی از دانش ها همواره از ضرورت های پیش روی علم ورزان بوده است. نظریات طبقه بندی علوم برای پاسخ گویی به این نیاز حقیقی پدید آمده است. با توجه به اهمّیت این موضوع، بسیاری از فیلسوفان سعی نموده اند تقسیم بندی جامعی از علوم ارائه دهند. ملاک ها، معیارها و مبانی فلسفی و منطقی هر فیلسوف در طبقه بندی ارائه شده وی، تأثیر دارد. متفکران مسلمان هر یک با توجه به گرایش فلسفی خود نظم خاصّی را برای دسته بندی علوم پیشنهاد نموده اند. در میان معاصران، علامه طباطبائی بیشتر و عمیقتر از دیگران بدین موضوع پرداخته است. علامه در ابتدا به تفکیک میان دو ساحت علوم حقیقی برهانی، در پرتو نظریه یقین ضروری، کلّی و ذاتیِ گزاره های برهانی پرداخته و در پی آن به علوم اعتباری، در پرتو نظریه اعتباریات می پردازد. از دیدگاه علامه ما با دو دسته علوم و بالتالی دو معیار متفاوت برای وحدت و تمایز و به تبَع طبقه بندی علوم مواجه هستیم. وی در ساحت علوم برهانی و فلسفی موضوع علم را به عنوان معیار وحدت و تمایز علوم طرح نموده و وجه حاجت علوم برهانی به موضوع را مستدلّ می نماید. در مقابل، با تحلیلی که از اعتباریات ارائه می نماید در علوم اعتباری غایت علم را معیار طبقه بندی علوم دانسته است.
مفهوم شناسی تأویل و کاربرد آن در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
واژه تأویل بارها در قرآن به کار رفته و قرآن برای خودش ، قائل به تأویل شده که تلاش های بسیاری را برای یافتن مفهوم صحیح آن به خود معطوف ساخته است؛ علامه طباطبایی نظری جدید برای تعریف تأویل ارائه داده که شناخت آن، در کشف مراد قرآن از تأویل اهمیت ویژه ای دارد. در مقاله حاضر تلاش شده با استفاده از روش کتابخانه ای، تعریف علامه طباطبایی از تأویل در عرف قرآن، تبیین و عملکرد ایشان در کاربرد این واژه در المیزان،گردآوری گردد تا با تعریف ایشان، برداشتی صحیح از معنای تأویل در کاربرد این واژه در قرآن و تفسیر آن بدست آید و مشخص گردد که هیچ یک از تعریف های دیگر تأویل، به جز تعریف علامه طباطبایی، با مراد قرآن مطابقت ندارند و تأویل در تعریف علامه، از سنخ مفاهیم نیست، بلکه حقیقت واقعی و عینی یک واژه یا عبارت قرآنی است که در تمام تفسیر المیزان رعایت شده و تأویل، بر اساس تعریف رایج(بازگرداندن معنای ظاهری)، با هر انگیزه ای باشد، نادرست ارزیابی شده است.
بررسی تطبیقی وجوه معناشناختی و وجودشناختی مفهوم «بطن» و «تأویل» با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مفاهیمی که در ارتباط با تفسیر و بعضا مرادف با آن استعمال شده است، واژه تأویل است. درباره تأویل دیدگاه های متعددی وجود دارد که «ترادف با تفسیر»، «صرف از معنی ظاهر به معنی خلاف ظاهر» و نهایتا «دلالت بر باطن» مهم ترین این دیدگاه ها است. با وجود این که دیدگاه دلالت بر باطن، از شهرت کمتری برخوردار است، ادله متعددی آن را تأیید می کند که از جمله مهمترین این ادله، دلالت آیات قرآنی و احادیث دال بر این معنی است. با این وجود ابهام مفهوم «باطن» کمتر از ابهام مفهوم «تأویل» نیست و همین مطلب، ماجرای «تأویل» را پیچیده تر می سازد. برخی بسیار ساده و سطحی از کنار «باطن» و «تأویل» می گذرند و روندی را طی می کنند که به نفی «باطن» و «تأویل» منجر می شود. علامه طباطبایی (ره) به «تأویل» نگاهی وجود شناسانه و به «باطن» نگاهی معناشناسانه دارد که نیازمند تحلیلِ و تبیین است. این مقاله در صدد بررسی تطبیقی دو مفهوم «باطن» و «تأویل» در دو ساحت وجود شناسانه و معناشناسانه است و اثبات می کند می توان به هر دو مقوله بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) به عنوان دو مفسر برجسته معاصر بر اساس نگرش وجود شناختی و معرفت شناختی نگریست.
فاعلیت خدا در نظام هستی از نگاه علامه طباطبایی و انعکاس آن در کتیبه های بناهای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
297 - 317
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین مسائل خداشناسی، مسئله فاعلیت خداست. فاعلیت خدا- همانن د فاعلی ت ه ر فاعل دیگری- ربطی کامل به علم او به فعلش دارد که آن نیز یکی دیگر از اساس ی ت رین مس ائل الهیات است. موضوع فاعلیت الهی از مباحث مهم تاریخ فلسفه بوده است. در این مجال، اصل فاعلیت و آفرینش الهی که در ادیان آسمانی از آموزه های اولیه دینی است، مورد بحث است و خاستگاه فعل و فاعلیت خدا به ذات و صفات ذاتی خداوند برمی گردد. علامه طباطبایی یکی از بزرگانی که به مبحث فاعلیت خدا در نظام هستی پرداخته است و به منزله یک فیلسوف صدرایی و مفسر حکمت متعالیه و هم به مثابه یک فیلسوف صاحب نظر، ضمن توضیح عقیده ص درا ب ه نق د آن و بی ان رأی خ ویش مبادرت می کند. از دیدگاه او، از میان اقسام شش گانه فاعل، خدا را فاعل بالعنایه می داند. ای ن فاع ل، ف اعلی است که به فعل خود علم دارد و آن را از روی اراده و اختیار انج ام م یده د و هم ان علم او به فعل منشأ صدور فعل است. در این پژوهش که با روش توصیفی _ تحلیلی به اندیشه و نگرش علامه طباطبایی از فاعلیت خدا در نظام هستی و انعکاس آن در کتیبه های معماری اسلامی به عنوان آثار هنری اسلامی می پردازد، به شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده این دیدگاه است که پس از مکاشفه و درک دیدگاه و نظریه فاعلیت خدا در نظام هستی از نگاه علامه طباطبایی، به عنوان تئوری آفرینش و خلقت می توان به آفرینش های هنری همچون کتیبه نگاری ها در معماری اسلامی و انعکاس اندیشه های عرفانی در این آثار هنری رسید. اهداف تحقیق: 1- بررسی نگاه علامه طباطبایی در مورد فاعلیت خدا در نظام هستی. 2- بررسی چگونگی انعکاس این نگاه در کتیبه های بناهای اسلامی. سؤالات تحقیق: 1- نگاه علامه طباطبایی به موضوع فاعلیت خدا در نظام هستی چگونه است؟ 2- اندیشه های عرفانی چگونه در کتیبه های بناهای اسلامی انعکاس یافته اند؟
تأثیر جنسیت در معرفت، تحلیل دیدگاه فمینیستی با تاکید بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۶
59 - 77
حوزه های تخصصی:
به باور فمینیست ها جنسیت در معرفت و شناخت اثرگذار است و علوم بشری به دست مردان و متناسب با منافع آنها صورت بندی شده و سرکوب زنان را توجیه می کند. منتقدین در مقابل، بر این باورند که اولا در این دیدگاه میان ملاک صدق معرفت و منشأ پیدایش آن خلط شده، در نتیجه «مغالطه تکوینی» رخ داده است و ثانیا لازمه آن قبول «پلورالیسم معرفتی» است. به باور این نوشتار دقت در لوازم نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، تحلیل نوینی در این حوزه ارائه می دهد. بر اساس این تحلیل می توان از «تأثیرگذاری علّی» جنسیت در سطح شکل گیری معلومات اعتباری سخن گفت. در نتیجه جنسیت معرفت های اعتباری را اثبات نکرده، بر خلاف باور منتقدین «ملاک صدق» آنها محسوب نمی شود اما می تواند آنها را ایجاد و انشاء کند. در این میان برای دستیابی به معرفت های اعتباری حکیمانه، درصورتی که اعتبار کننده، اولاً از شناخت پیشینی کافی نسبت به هستی، انسان و رابطه این دو برخوردار باشد و ثانیاً محصور در جنسیتی خاص نباشد، می تواند به اعتباریات حکیمانه بیشتری دست یابد. در نتیجه محل تأمل در دیدگاه فمینیست ها عدم توجه به تأثیرگذاری این شناخت های پیشینی است نه توجه به تأثیرگذاری جنسیت. در این میان باور به معرفت های پایه، می تواند از فروغلطیدن در پلورالیزم معرفتی نیز جلوگیری کند. در این مقاله با تأکید بر نظریه اعتباریات، دو انتقاد مذکور به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرند.
نوآوری های علامه طباطبایی در تبیین رابطه خدا و جهان بر مبنای قرآن و برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
211 - 232
حوزه های تخصصی:
اندیشه خدا و چگونگی رابطه او با عالم خلقت همیشه یکی از مسائل مطرح در نظام های فکری جهان بوده است. رابطه از نوع صانع و مصنوع، محرک و متحرک، حلول و اتحاد، فیضان و صدور و رابط و مستقل از جمله دیدگاه های مطرح در این خصوص می باشد. علامه طباطبایی به عنوان یک حکیم نوصدرایی ضمن نقد نظر ملاصدرا مبنی بر «لمی»بودن برهان صدیقین اثبات می کند که این برهان «انی» و نسبت به سایر براهین «اشبه به لمی» است. ایشان با تقریری جدید از این برهان آن را صرفاً یک تنبیه و نه برهان می داند. علامه طباطبایی همین دیدگاه را در مباحث توحیدی خود در المیزان نیز دنبال می کند. تفسیر جدیدی از واژه حق در آیات قرآن را می توان یکی از نوآوری های تفسیری علامه طباطبایی دانست. ایشان در توضیح این آیات، وجود فقری ملاصدرا را مطرح نموده، معتقدند تنها خداوند «حق مطلق» بوده و ما سوی الله ظهورات حق و به بیان قرآنی آیات الهی هستند و آیه از خود چیزی ندارد جز ارائه ذی الایه و سایه هایی هستند که خورشید حق را ارائه می دهند و بدون لحاظ حق هیچ و پوچ اند. از این منظر خداوند از حیث معرفتی تصوراً و تصدیقاً «ابده بدیهیات» بوده، سایر پدیده ها ذیل بداهت حق شناخته می شوند.
نقش نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره) در تبیین صفت مالکیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نوآوری های علامه طباطبایی نظریه اعتباریات است. این نظریه به دلیل کلیدی بودنش بر آرای ایشان در زمینه های مختلف تأثیر گذاشته است، و یکی از این موارد تبیین صفت مالکیت خداوند است. مقاله حاضر با روش جستجوی کتابخانه ای و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی (توصیفی-تحلیلی)، نظریه علامه طباطبایی در تبیین صفت مالکیت خداوند را تبیین کرده و میزان تأثیرگذاری نظریه اعتباریات ایشان را در این تبیین و نیز تفاوت آن با نظر برخی دیگر از اندیشمندان را نشان داده و به این نتیجه رسیده است که مالکیت خداوند بر خلاف دیگر موجودات مالکیت مطلق، مالکیت ذات و آثار، مالکیت حقیقی، مالکیت تکوینی، و مالکیت زوال ناپذیر است، حال آن که مالکیت دیگر موجودات مالکیت غیرمطلق، مالکیت آثار، مالکیت مجازی، مالکیت تشریعی و مالکیت زوال پذیر است. اهمیت نظریه اعتباریات در اندیشه ایشان هنگامی معلوم می شود که بدانیم اگر در تبیین صفت مالکیت خداوند در اندیشه ایشان نظریه اعتباریات کنار نهاده شود، نظریه ایشان تفاوت چندانی با نظریات دیگر اندیشمندان نخواهد داشت.
کارکرد «سیاق» در تفسیر قرآن با بررسی تطبیقیِ «المیزان» و «مجمع البیان» مطالعه نمونه ای جزء سی ام
حوزه های تخصصی:
رهیافت به تفسیر صحیح قرآن کریم، با بهره گیری از اسلوب های گوناگونی، امکان دارد که از جمله آن، استفاده از «سیاق» است. بی توجّهی به این روش، گاهی مفسّر را در فهم آیات، دچار اشتباه می کند. هدف از نگاشته کنونی بررسی کاربردهای سیاق در جزء سی ام قرآن کریم بر اساس تفسیر المیزان و مقایسه آن با تفسیر مجمع البیان به منظور نشان دادن میزان اهمّیت سیاق در تفسیر آیات و تأثیر توجّه و عدم توجّه به این قرینه در شکل گیری آرای تفسیری است. در این نگاشته پس از نگاهی گذرا به معنای سیاق در لغت و اصطلاح و انواع و شرایط بهره بردن از آن، به بررسی تطبیقی عملکرد علّامه طباطبایی و علّامه طبرسی، پرداخته می شود.
فرزندپروری اخلاق محور: تعریف، مبانی و اصول تربیتی مبتنی بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
290-326
حوزه های تخصصی:
اهداف : تخلق به اخلاقیات یعنی پایداری دائمی به صفات اخلاقی نیکو به صورت "منش" در انسان کاری است که در آموزش صرف اخلاق نمی توان به آن دست یافت. بنابراین دست یابی به تعریفی از تربیت اخلاق محور و مبانی و اصول مترتب بر آن به منظور کاربرد در عرصه فرزندپروری هدف این پژوهش است. روش: بدین منظور با رویکرد تحقیق هرمنوتیک در مرحله اول به بررسی مبانی و اصول تربیت اخلاق محور مبتنی بر آرای علامه طباطبایی پرداخته شد و در گام بعدی ملاحظات کاربردی آن در فرایند فرزندپروری اخلاق محور تبیین گشت. یافته ها: یافته ها نشان داد مبانی تربیت اخلاق محور در 5 محور ایجابی شامل "ثبات اخلاقی" (با دو اصل ملکه ساختن صفات خُلقی و ایجاد نگرش توحیدی)، "سرایت فعلی" (با اصل اعتدال)، "عالمیت" (با دو اصل علم تعقلی و علم توحیدی)، "عاملیت" (با دو اصل اراده و حقانیت) و "انگیزش" (با سه اصل برانگیختگی انسانی، توحیدی و حُبی) و 2 محور زمینه ای شامل "وراثت اخلاق" (با دو اصل اصلاح زمینه های وراثتی و رعایت تفاوت های استعدادی) و "سرایت محیطی اخلاق" (با دو اصل اصلاح بستر محیطی و رعایت الگوی تربیتی) قابل تبیین هستند که مبتنی بر آن می توان در فرایند فرزند پروری با محوریت تربیت منش به کار بسته شود. نتیجه گیری: فرزندپروری اخلاق محور رویکردی نوین در عرصه آموزش والدین است که در آن از طریق تمرکز بر رشد مولفه های شناخت، عاطفه و اراده اخلاقی در کودکان، زمینه تحقق اهداف تربیتی انسان هایی با منش اخلاقی را فراهم می کند.
بررسی تطبیقی هستی شناسی معنا در دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
97 - 126
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی معنا در پیِ یافتن حقیقت و ماهیت معنای الفاظ و به بیان دیگر در جستجوی چیستی معناست. اندیشمندان غربی به این مسئله توجه کرده و نظریه های گوناگونی همچون نظریه مصداقی، تصوری، تصویری و... برای معنا مطرح کرده اند. با توجه به جایگاه ویژه این بحث در تفسیر قرآن و دانش اصول فقه و برخی مباحث کلامی، تبیین دیدگاه دانشمندان مسلمان درباره آن ضروری است. به همین جهت در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، آرای دو تن از عالمان و مفسران برجسته شیعه، یعنی فیض کاشانی و علامه طباطبایی بازخوانی و تبیین شده است. با بررسی «نظریه روح معنا» که از نظریه های مهم ایشان در تفسیر قرآن است و هر دو مفسر بر آن اصرار دارند و اشتراکات فراوانی در دیدگاه آنان دیده می شود، اثبات شده است این نظریه که برخی در صدد به دست آوردن نظریه معنا از آن بوده اند، نمی تواند به عنوان «نظریه معنا» پذیرفته شود؛ زیرا پاسخی به پرسش چیستی معنا ارائه نمی دهد. نتیجه اینکه به رغم وجود عبارت هایی در آرای ایشان که نشان از تمایل به نظریه مصداقی یا تصویری معنا دارد، هر دو مفسر تنها نظریه ایده ای (تصوری) معنا را معتبر می دانند.
واقع نمایی گزاره های دینی از منظر علامه طباطبایی و ونسان برومر
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
71 - 96
حوزه های تخصصی:
در معرفت شناسی علامه طباطبایی، معرفت انسان بر باورهایی مبتنی است که مطابق با واقع، یقینی و ثابت اند. او ازآنجاکه مبنای معرفت بشری را بدیهیات می داند، جزو مبناگریان حداکثری شمرده می شود و الهیات خود را بر همین پایه استوار می کند. در الهیات وی، خداوند و صفات او اموری عینی و واقعی است و ذهن بشر، با بهره گیری از فنون استدلال، می تواند در حد وسع خویش و به نحو قطعی و یقینی، به واقعیت ساحت الوهی پی ببرد. زبان بشری نیز این قابلیت را دارد که بدون توسل به مجاز و تمثیل، به نحو حقیقت و با نظر داشت روح معنای الفاظ، در سخن گفتن از خداوند به کار گرفته شود. در مقابل، برومر از مبناگرایان حداقلی به شمار می آید و هیچ گزاره ای را مصون از چون و چرا نمی داند. از دیدگاه او، شناخت آدمیان از خداوند در حد تجلیات او است و دستگاه ادراکی بشر توان کشف واقعیت ساحت الوهی را ندارد. زبان دین نیز در سخن گفتن از خداوند، بیش از آنکه زبانی واقع نما و حکایت گر باشد، زبانی تمثیلی – تجویزی است و بیش از آنکه اِخبار از واقعیت باشد، در پی معنابخشی به زندگی و بیان گر شیوه ی زیست مؤمنانه و نحوه ی رفتار بایسته ی مؤمنان در ارتباط با خداوند است. بنابراین الهیات علامه طباطبایی مبتنی بر یقین است، اما الهیات برومر آمیخته با نسبیت.
تحلیل نظریه زبانی علامه طباطبائی در باب زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۲۷۶
79-88
حوزه های تخصصی:
مسئله ای که در این اثر به آن می پردازیم، زبان قرآن از منظر علامه طباطبائی است. این مسئله از مسائل مهمی است که نقش اساسی در فهم قرآن ایفا می کند. با توجه به مبانی اندیشه علامه، زبان قرآن به زبان ظاهر است. زبان ظاهر قرآن به این معناست که با توجه به ساختار آیات قرآن که ناظر به یکدیگرند، مجاز عرفی در واژگان مطرح نیست. از مهم ترین یافته های این پژوهش امکان جمع میان نظریه ظاهر و ورود مجاز در فهم قران است با توجه به این نکته که مجاز در بستر تفسیر قرآن به قرآن معنا دارد. روش مقاله تحلیلی و هدف استنباط اندیشه علامه طباطبائی در خصوص زبان قرآن و توجه به اقوال موجود و نقد آنهاست.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی و لویناس درزمره فیلسوفانی هستند که به اخلاق اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نیز تطبیقی سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی تربیت اخلاقی این دو فیلسوف، همگرایی و تقابل دیدگاه های آنها استخراج شود. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی تربیت اخلاقی علامه و لویناس نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفه لویناس اخلاق معطوف به دیگری، مسئولیت و اراده می باشند، اما در فلسفه علامه طباطبایی دیگری اعتدالی و فطرت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو به دیگری، مسئولیت، اراده و آزادی تأکید می ورزند. همچنین دیدگاه لویناس و علامه نسبت به خدا باآنکه هر دو خدا را قبول دارند وآن را نامتناهی می دانند، اما خدای لویناس با غیریت و دیگری برابر درنظرگرفته شده است، درحالی که خدای علامه، متعالی و منزه از هرگونه تغییر بوده و فراتر از دیگری است.
خدا باوری و تکامل داروینی از دیدگاه علامه طباطبایی، ناسازگاری مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دیدگاه علامه طباطبایی براساس تفسیرالمیزان درخصوص تکامل داروینی تبیین شده است براساس آنچه علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان گفته است، وی را باید در دسته ضد سازگارگرایان مطلق (تکامل داروینی و خداباوری) جای داد. تفسیر آیات مرتبط به آفرینش انسان، و همچنین غایت مندی نظام هستی، امکان هرگونه سازگارگرایی میان این دو مقوله را بسته است.
دیدگاه علامه طباطبایی در تبیین توحید غیر عددی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی توحید، امری فطری است و این مسئله در آیات و روایات مورد تأکید قرار گرفته است. ایشان دیدگاه قرآن درباره توحید را وحدت غیر عددی خداوند تفسیر نموده و در این مورد به آیات و روایات متعددی استناد می کند و با اشاره به آیه ای که احاطه علمی به خداوند را نفی می کند، مقام ذات الهی را بالاتر از هر بیانی می شمارد. همچنین آیاتی را که در آن خداوند به صفت وحدت قهار توصیف شده و آیاتی که در آنها از هر توصیف جز توصیف عباد مخلَصش منزه دانسته شده است را بر اساس نامحدود بودن ذات الهی تبیین می نماید و بر همین اساس هم به تفسیر روایاتی می پردازد که در آنها خداوند به ظاهر و باطن بودن وصف شده است.
سنجش کارآمدی معناشناسی علامه طباطبایی و ایزوتسو در مفهوم صدق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
69-94
حوزه های تخصصی:
امروزه تلاشهایی برای معناشناسی مفاهیم قرآنی به مدد روشهای نوین آغاز شده است. در این مقاله سعی شده است، دستاورد ایزوتسو در معناشناسی مفهوم صدق را که براساس مکتب قوم معناشناختی انجام داده است با معناشناسی همین مفهوم که علامه طباطبایی با روشهای سنتی انجام داده مقایسه کنیم تا با میزان کارامدی هر کدام از این روشها در عمل آشنا شویم. در این جهت گفتنی است که علامه طباطبایی براساس مبانی معناشناسانه خود که می توانیم آنرا در گروه مکاتب ذات گرایانه جای دهیم صدق را در اصل به معنای خبر مطابق با واقع دانسته که با بهره گیری از عنصر مطابقت که در این واژه وجود دارد به صورت مجازی به معانی دیگری مثل مطابقت رفتار با اعتقاد یا مطابقت ظاهر با باطن هم استعمال می شود. ایزوتسو معتقد است مفهوم صدق در جهانبینی اسلام در کنار معنای راستگویی، معنای جدیدی گرفته و آن امانت داری و پای بندی به عهد و پیمان است. در بررسی نهایی مشخص شده است هر چند ایزوتسو و علامه با بهره گیری از روشهای متفاوت توانسته اند تا حد قابل توجهی در معناشناسی صدق موفق باشند اما هر دو نظریه در معنایی که از مفهوم صدق ارائه داده اند حاوی نقاط مبهمی هستند و این نشان دهنده نیاز به مبانی یا روشهای دقیق تر در معناشناسی مفردات قرآن است.
مطالعه تطبیقی مصادیق «شاهد» و «بینه» در آیه ی 17 سوره هود از منظر علامه طباطبایی و رشیدرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
249-266
حوزه های تخصصی:
آیه 17 سوره هود از جمله آیاتی است که به دلیل ارتباط آن با ولایتِ امام علی (ع) و نیز ابهام در مصادیق واژگان « شاهد » ، « بینه » و « صاحب بینه » در میان دانشمندان مورد بحث قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای و پردازش آن ها به روش تطبیقی و تحلیلی است. در این مقاله پس از بررسی مبانی فکری و اعتقادی و رویکرد علامه طباطبایی و رشیدرضا و نیز بستر و پیشینه ی فکری این دو مفسر شیعه و سنی، به مصادیق واژه های مذکور پرداخته شده است. بر این اساس علامه طباطبایی با تکیه بر ادله برون متنی و درون متنی بر این باور است که مصداق « شاهد » از باب تطبیق، امام علی(ع) بوده و مراد از « بینه » مطلق بصیرت الهی می باشد و نیز جمله « أفَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّه » ِ را منطبق بر رسول خدا(ص) دانسته و « صاحب بینه » را منحصر در رسول خدا نمی داند. در مقابل، رشیدرضا « بینه » را به معنای حجت عقلی و نور فطری دانسته و معتقد است که مراد از « صاحب بینه » کسانی هستند که در زندگی خود چیزی غیر از لذات و زینتهای دنیا را نمی خواهند. همچنین او یکی از مصادیق « شاهد » را قرآن دانسته است.
بررسی مقایسه ای روش و رویکرد تفسیری شهیدمطهری و آیت الله جوادی آملی و تأثیر دیدگاه های علامه طباطبایی بر ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی هر دو از شاگردان مفسر بزرگ شیعی، علامه طباطبایی بود ه اند که صاحب تفاسیری در قرآن کریم می باشند. دو مفسر گرانقدر در روش تفسیری خود پیرو روش تفسیری استاد خود می باشند که بر پایه روش تفسیری قرآن به قرآن بنا نهاده شده است. افزون بر آنکه مرحوم شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی دارای مبانی تفسیری مشترکی بوده و هر دو در این مبانی از مرحوم علامه طباطبایی اثر پذیرفته اند، این نکته قابل تأکید است که این دو مفسر ضمن اثرپذیری کلی از روش قرآن به قرآن علامه، از دیگر روش ها، همچون استفاده از روایات و روش عقلانی در تفسیر نیز بهره گرفته اند. می توان شهید مطهری را به جهت افکار و نحوه بهره گیری از آیات در موضوعات اجتماعی و اخلاقی بیشتر به استاد خویش شبیه دانست، در حالی که روش علامه جوادی آملی در نظم و چینش عناوین و نیز جامعیت موضوعی و بسط کلام شباهت بیشتری به روش استاد خود دارد. از سوی دیگر بیان شهید مطهری بسیار ساده و قابل فهم برای عوام بوده و حوزه مخاطبان بیشتری را شامل می شود، در حالی که تخصصی بودن تفسیر آیت الله جوادی آملی، مخاطبان آن را به دانشجویان علوم اسلامی تقلیل داده است.
رابطه عقلانیت وعبودیت از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبودیّت گوهر اساسی دین است و همه معارف و احکام دینی برای تحقّق عبودیت خدای سبحان است و غایت خلقت نیز چیزی جز عبودیت نیست . از طرف دیگر قوام وجود آدمی به عقل اوست و مخاطب خداوند و عامل اجرای اوامر و نواهی عقل است ، بنابراین تحقّق عبودیت جز با واسطه عقل امکان ندارد . اما همانگونه که علم و ادراک در عالم هستی دارای درجات و مراتب است عبادت نیز دارای درجات و مراتب است . عبودیت تکوینی یا عبادت بالاضطرار همه عالم موجودات را شامل می شود و عبادت بالاختیار مختص موجودات خودآگاه است و مراتب ادراک با مراتب عبودیت تلازم دارد . و همانگونه که مرتبه ای ازعبودیت فعلیت دارد و باید مراتب دیگری از آن را به فعلیت رساند مرتبه ای از عقلانیت نیز در آدمی بالفعل است و باید مراتب کاملتر آن را کسب کرد.