مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۴۱.
۴۴۲.
۴۴۳.
۴۴۴.
۴۴۵.
۴۴۶.
۴۴۷.
۴۴۸.
۴۴۹.
۴۵۰.
۴۵۱.
۴۵۲.
۴۵۳.
۴۵۴.
۴۵۵.
۴۵۶.
۴۵۷.
۴۵۸.
۴۵۹.
۴۶۰.
علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
66 - 87
حوزه های تخصصی:
در جهان شناسی قرآنی، جهان منحصر در جهان مادی و محسوس نیست؛ زیرا قرآن علاوه بر این موجودات، از موجوداتی نام می برد که ما توانایی درک حسی آن ها را نداریم. دسته ای از این موجودات ملائکه هستند. در قرآن کریم سخن صریحی درباره ماهیت و چیستی فرشتگان نیامده است. آنچه مسلم است این است که فرشتگان ماهیتی متفاوت با انسان و دیگر مخلوقات ذی شعور دارند. اما در چیستی ماهیت آن ها، اختلاف وجود دارد. صرف نظر از این اختلاف دیدگاه می توان ماهیت این موجودات را با رویکردی دیگر از منظر انتساب به مشتقات «خلق» و «امر» در آیات قرآن مطمح نظر قرار داد و با تکیه بر کاربردهای قرآنی به نتایج نوینی دست یافت. برداشت اولیه و متبادر از آیات قرآن، از هر دو وجهه خلقی و امری برای ملائکه حکایت می کند. خداوند در آیات متعدد از مخلوق بودن ملائکه و تعلق آن ها به عالم خلق سخن می گوید. در عین حال آنچنان که همه مخلوقات علاوه بر چهره خلقی، چهره دیگری دارند که از جنس امر است؛ ملائکه نیز صورتی ملکوتی و از جنس امر خداوند دارند و آیاتی نیز در قرآن وجود دارد که بر تعلق ملائکه به عالم امر سخن می گوید. با عنایت به این دو، به بررسی آرای علامه در باب ماهیت شناسی ملائکه با روش تحلیل محتوا و از رهگذر توصیف و تحلیل پرداخته شد. از نظر علامه طباطبایی، ملائکه موجوداتی فرامادی هستند و به عالم خلق تعلق ندارند.
جایگاه دعا در سلامت معنوی از منظر قرآن با تکیه بر اندیشه های علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
105-123
حوزه های تخصصی:
دعا یکی از زیباترین آموزه های قرآنی است که در تمام ادیان و فرهنگ ها، وسیله ای برای رهایی از گرفتاری ها است و نقش بسزایی در سلامت معنوی انسان دارد . از سویی در دهه اخیر، رفتارهای مذهبی به عنوان مؤلفه های ارتقاء دهنده سلامت معنوی در اندیشه روانشناسان معاصر موردمطالعه قرارگرفته و پژوهشگران مختلف به دنبال شناسایی رفتارهایی برآمده اند که بیشترین تأثیر را در مؤلفه های سلامت و بهزیستی معنوی داشته اند ازآنجاکه علامه طباطبایی از مفسران برجسته عصر حاضر است ، پژوهش حاضر تلاش دارد تا به بررسی جایگاه دعا بر سلامت معنوی در حوزه های بینشی ،عاطفی و رفتاری، با تکیه بر اندیشه های علامه به روش توصیفی- تحلیلی بپردازد. پژوهش حاضر نشان داد، جایگاه دعا در حوزه های مختلف سلامت معنوی انسان مهم است و با تأثیر برگرایشات عالی انسان، موجب تسکین اضطراب و جلوگیری از انحرافات اعتقادی و دستیابی به سلامت معنوی گردیده؛ زمینه ساز نیل به کمال خواهد بود.
بررسی کارکرد ایمان و لوازم آن در هویت پذیری زندگی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
95-108
حوزه های تخصصی:
«ایمان» اساسیترین عنصر حیات معنوی، گوهر زینت بخش روح بشری و درخشانترین پرتو عالم علوی است. یکی از مهمترین مباحث کلامی، بحث درباره ایمان و عناصر وابسته به آن است، بگونه یی که نمیتوان نقش بنیادی آن را در شکلگیری هویت پذیری زندگی نادیده گرفت. پژوهش حاضر در پی اینست که کارکرد ایمان و لوازم آن را در هویت پذیری زندگی، با روش توصیفی تطبیقی از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی نماید. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه یی استفاده شد و داده های پژوهش حاصل از گردآوری آثار علامه طباطبایی، کتب و مقالات مرتبط، بر اساس مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی ایشان از جوانب مختلف مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان میدهد که او ایمان را امری قلبی، و التزام به لوازم و آثار عملی آن را ضروری میشمارد و مراتب آن را در قیاس با مراتب اسلام، چهار مرحله میداند که مهمترین مرحله، مرحله چهارم است. همچنین کارکرد اخلاص در عمل در پرتو ایمان، جدا ناپذیربودن ایمان و عمل، تأثیر عمل بر سعادت انسان و رابطه ایمان و اخلاق در هویت پذیری انسان بررسی شده است. علامه طباطبایی ایجاد آرامش قلبی، زائل شدن شک و تردید، خشوع قلبی و محبت را از آثار و فواید ایمان بر شمرده است. با ملاحظه اهمیت معرفت شناسانه، ایمان در حیات دینی، ضمن ایجاد نگرش مثبت و امیدوارانه، به زندگی آدمی معنا و مفهوم میبخشد.
تحلیل و نقد قانون بازتاب عرفان حلقه بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
177 - 203
حوزه های تخصصی:
قانون بازتاب از دیدگاه عرفان حلقه بیانگر آن است که چگونه بازتاب اعمال خیر و شرّ انسان پس از آن که با معیار وسع انسانی سنجیده شود به سوی عوالم بالا (خداوند) انعکاس می یابد و به شیوه خاصی از طریق شبکه های مثبت و منفی زمینه ساز اشتداد هدایت و ضلالت انسان و بهره وری او از برخی آگاهی های مثبت و منفی می شود. پیشینه کاوی این قانون نشان می دهد که نقد و بررسی علمی خاصی درباره آن انجام نشده است. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی و با هدف تحلیل انتقادی قانون بازتاب، با تکیه بر اندیشه کلامی و عرفانی علامه طباطبایی، ضمن توجه به نقاط مثبت این قانون، نقدهای متعددی همچون نادرستی مساوی پنداری بازتاب خیر و شرّ و بطلان انگاره انطباق آن بر چارچوب عدالت و بی توجهی به حقیقت تجسم عمل در عوالم دیگر و... به این قانون وارد کرده ایم؛ همچنین در نقدهایی مانند ابهام در تبیین جایگاه و شاخصه های وسع فرد در نمودار بازتاب و چرایی و چگونگی توقف ظهور بازتاب و... به ضعف مبانی و ظرفیت این قانون در تبیین زوایای این مباحث پرداخته ایم
بررسی تطبیقی فراز «یا مَن دلّ علی ذاتِه بِذاته» دعای صباح با تقریرات برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۴۵-۶۰
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر انطباق فراز «یا مَن دلّ علی ذاته بِذاته» در دعای صباح با تقریرهای مختلف برهان صدیقین است. با روش توصیفی تحلیلی مهمترین این تقریرها مورد بررسی قرار گرفته شده و یافته های این تحقیق نشان می دهد تنها می توان براساس تقریر علامه طباطبایی ادعا کرد که این فراز اشاره بر برهان صدیقین دارد. در این تقریر از اصل وجود واقعیت به وجوب آن نایل آمده و از طریق لوازم همین وجود، وجوب خدا اثبات می شود و به نظر می رسد این همان دلالت ذات بر ذاتی است که امام علی× در دعای صباح به آن اشاره فرمودند. اما بر اساس تقریر ابن سینا و ملاصدرا این فراز از دعا مصداق برهان صدیقین نیست. در تقریر ابن سینا امکان ماهوی مأخوذ است و از استحاله دور و تسلسل کمک گرفته شده و در تقریر ملاصدرا از اصول فلسفی مانند اصالت و تشکیک وجود و ربط علّی استفاده شده که در هر دو تقریر از غیر ذات حق برای اثبات وجوب حق کمک گرفته شده است.
بررسی و نقد دیدگاه مفسران درتفسیر المیزان با رویکردی بر قاعده سیاق
حوزه های تخصصی:
هرچندکه پژوهش های گوناگونی درباره ی تفسیرالمیزان به انجام رسیده است، اما باضرس قاطع می توان گفت زوایای متعددی از این تفسیر گرانسنگ هنوز تبیین نگردیده است و نیاز به بحث و بررسی و نشر و انتشار دارد، بررسی و نقد دیدگاه مفسران مختلف در تفسیر آیات قرآن کریم از آن جمله است که مؤلف المیزان توجه ویژه ای به چگونگی شیوه ی فهم قرآن توسط مفسران قبل از خود داشته و گویی تفسیر المیزان را به منزله ی میزانی قرار داده تا به قضاوت و داوری در مورد نطرات دیگر مفسران بپردازد. بر همین اساس در موارد متعدد و موضوعات مختلف نظرات مفسران را بر مبانی مختلفی با دلایل مستند و براهین متعددی مورد نقد و بررسی قرار داده است. یکی از مبانی دقیق علامه طباطبایی در نقد نظرات مفسران؛ بهره گیری از قاعده ی سیاق است که ایشان با توجه به سیاق آیات قرآن، نظرات مفسران را در مواردی از جمله: شأن نزول آیات، قرائت صحیح آیات، مکی یا مدنی بودن، تعیین معنای واژگان قرآن و... مورد بررسی و نقد قرار داده است.
سنت تبدیل نعمت به نقمت از منظر المیزان
حوزه های تخصصی:
سنتهای اجتماعی، افعال الاهی هستند که ذات ربوبی برای تدبیر جوامع بشری آن ها را به کار می گیرد. برخی از آیات قرآن به تبیین این سنت ها پرداخته است. از جمله این سنت ها، سنت تبدیل نعمت به نقمت است. خدای رحمان، انسان را از مواهب مختلف و گوناگون برخوردار کرده است. تا زمانی که انسان در مسیر تعالی قدم برمی دارد، از عطایای الاهی برخوردار می گردد و هرگاه از دائره عبودیت خارج شود، نعمت های الاهی نیز دگرگون و به نقمت تبدیل می گردد. در جریان سنت تغییر نعمت به نقمت، امکان بیداری و بازگشت به مسیر الاهی برای افراد بشر وجود دارد. این نوشتار که به روش تحلیلی، اسنادی انجام شده است در پی تبیین نگاه علامه طباطبایی (ره)، و برخی از مفسران اسلامی است تا فهم بهتری از این سنت ارائه گردد. نتیجه این تحقیق نشان می دهد نظام هستی، مجموعه ای به هم پیوسته است و اعمال انسان ها با حوادث نظام هستی ارتباط مستقیم دارد.
آثار تربیتی سنت استدراج از منظر تفسیر المیزان و المنار
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
127 - 140
حوزه های تخصصی:
سنت های الهی همان قوانینی هستند که خدای متعال در جهت تدبیر جهان هستی، به مرحله اجرا گذاشته است. یکی از این سنت ها، سنت استدراج است. استدراج به معنای سقوط تدریجی و مرحله به مرحله و نزدیک شدن به عذاب بصورت غیر محسوس است. این مقاله به تبیین دیدگاه دو مفسری که روش تفسیر قرآن به قرآن را به عنوان سبک تفسیری خود انتخاب نموده اند پرداخته است. تفسیر المیزان به عنوان نماینده تفکر شیعی و تفسیر المنار به عنوان نماینده تفکر اهل سنت. مقایسه نظرات این دو مفسر، علاوه بر فهم پذیری بهتر این سنت و درک بهتر آثار تربیتی آن، قدرت نقد و ارزیابی بین دو دیدگاه را فراهم می نماید. یافته های این تحقیق که به روش توصیفی _ تحلیلی مبتنی بر ابزار کتابخانه ای انجام پذیرفته است، حاکی از آنست که دو مفسر علی رغم اشتراک نظر در خصوص مرحله پیش از اجرای سنت استدراج، در بحث گشایش درهای مواهب دنیا و شروع اجرای سنت استدراج، دیدگاه متفاوتی دارند. به دیده علامه، این گشایش نعمت ها، عذاب است؛ ولی رشیدرضا آن را آزمایشی از سوی خدا می داند. به نظر نویسنده با توجه به واژه "نسوا" در آیه، دیدگاه علامه طباطبایی با آیات قرآن سازگار است و نظر رشیدرضا با توجه به قرینه یاد شده، صحیح نمی باشد.
نقش قرینه «سیاق» در نقد روایات تفسیری «الدرالمنثور» از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
5 - 23
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی در سراسر تفسیر المیزان توجه خاصی به قرینهی سیاق نموده است. یکی از موارد پرکاربرد ایشان در استناد به این قرینه؛ نقد دیدگاه مفسران از جمله اجتهادات سیوطی در بهرهگیری از روایاتِ تفسیر الدرالمنثور میباشد که با در نظرگرفتن مؤلفههای مختلف که غالباً منشعب از قرائن و قواعد قرآنی به ویژه قرینهی سیاق میباشد، بهرهگیری سیوطی از روایات تفسیری را به دلایلی از جمله: از بین بردن ارتباط موجود بین آیات، از بین بردن وحدت سیاق آیات، تجزیهی موضوع آیه به زمانها وحوادث مختلف، مطابقت نداشتن روایت با زمان نزول آیه، تفاوت لحن آیه و روایت، تعیین نادرست مرجع ضمایر، تعیین ناصواب مصادیق، معانی و مفاهیم آیات، تعیین و تطبیق ناصواب شأن نزول آیات، عدم ارتباط روایت با تفسیر آیه، بیگانگی روایت با سیاق آیه، تعیین نادرست مکی و مدنی بودن آیات، تعیین ناصواب ناسخ و منسوخ مورد بررسی و تحلیل انتقادی قرار داده است که نویسنده با ابزار کتابخانهای و با روش توصیف و تحلیل مباحث این نوشتار را کشف، استخراج و به شیوهی کنونی بیان نموده است.
بازشناسی نقش علامه طباطبایی در تکوین دال «استقلال» در گفتمان انقلاب اسلامی 1357 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۰
1 - 30
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد برای نخستین بار، با استفاده از نظریه گفتمان لاکلائو و موفه، فوکو، رابرت وسنو و رندل کالینز نقش مبهم و ناشناخته علامه طباطبایی در تکوین دال استقلال در «گفتمان» انقلاب اسلامی 1357 ایران را آشکار سازد و ذیل این مسئله، به این پرسش پاسخ دهد که نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال استقلال در گفتمان انقلاب اسلامی 1357 ایران چیست و سازوکارهای اجتماعی انتشار و پیوند اندیشه علامه با تکوین گفتمان انقلاب اسلامی کدامند؟ نتایج تجزیهوتحلیل حاضر نشان میدهد که علامه طباطبایی اگرچه در عرصه انقلاب فاقد راهبرد سیاسی و انقلابی بوده است؛ اما با محوریت نظریه ادراکات اعتباری به احیای موقعیت سوژگی «فیلسوف مفسر» مبادرت کرده و با شرکت در منازعات گفتمانی دهه 30 تا دهه 50، نقش «سوژگی سیاسی» بیواسطه (تولید اندیشه) و سوژگی سیاسی باواسطه (از طریق شاگردان، حلقه های فکری و اجتماعات گفتمانی) از خود نشان داده و از مجرای تقریر فلسفی- اجتماعیِ آموزه «الاسلام هوالحلّ»، تبیین مفهوم استقلال سیاسی و استقلال فرهنگی و طرح تقدم استقلال فکری فرهنگی بر استقلال سیاسی، عملاً در تکوین دال استقلال در معنای موردنظر گفتمان انقلاب اسلامی، نقش ایفا کرده است.
نظریه بدیع علامه طباطبایی در باب تمایز نفس ملکوتی و نفس حاصل از اشتداد، بستری برای تحوّل در انسان شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس انسانی، از ابداعات جناب صدرالمتألهین بود. ایشان بر این اساس، مسائل فراوانی در حیطه قوس صعودی سیر انسانی را حل و فصل کرد و برای آنها تقریرهای عمیق فلسفی یافت. امّا دیدگاه او در تبیین روشن قوس نزولی انسان و مراحلی که دین از آن ها سخن گفته همچون عالم ذر، امتحان انسان پیش از ورود به طبیعت، مسأله هبوط و...، توفیق چندانی نیافت. علامه طباطبایی، رحمه الله علیه، به عنوان فیلسوفی چیره بر حکمت صدرایی و مأنوس با آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام، راهی نو پیش روی انسان شناسی فلسفی گشود. بر اساس تحلیل و تبیین بدیع ایشان که تمام انسان شناسی جناب صدرا بایستی بر اساس آن بازنگری و تدقیق گردد، هر موجودی، نفسی ملکوتی دارد که محور موجودیتش همان است و آنچه حدوث جسمانی دارد، در پرتوی این حقیقت، تحقق دارد. تبیین علامه، که این نوشتار متکفّل تبیین و تشریح آن است، هم عوالم وجودی انسان را به روشنی تبیین میکند، هم عهده دار تشریح قوس نزول انسان و احکام آن می شود و هم تبیین دقیق تری از قوس صعود ارائه می دهد.
کاربست معیار صدق شناخت در علوم اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
129 - 144
حوزه های تخصصی:
مسأله علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در این حوزه است و سعی میکنند این مسائل را از نسبی گرایی رهایی دهند. علامه در این مسأله یکه تاز بوده و ادراکات اعتباری را به طور مفصل بحث کرده است که بیشتر از ابداعات علامه بوده است. به طور کلی ادراکات دارای دو قسم است ادراکات حقیقی و اعتباری. ادراکات حقیقی مستقل بوده و معیار آن منتهی شدن ادراکات نظری به بدیهی است و ادراکات بدیهی خود معیار بوده و نیازی به معیار بیرونی ندارد. اما آنچه مورد توجه است ادراکات اعتباری است که بنیان های اخلاق، حقوق و علوم اجتماعی به آن وابسته است. این ادراکات را با مکانیسم اعتباری سازی میتوان تبیین کرد به این معنا که ابتدا نسبتی در خارج میان دو امر واقعی ادراک میشود که نسبتی حقیقی است و در خارج تحقق دارد؛ اما انسان به خاطر احساساتی که دارد این نسبت واقعی را از جایگاه حقیقی خود خارج میکند و میان خود و امر دیگری قرار میدهد. در مواردی که اعتبار سازی رخ میدهد همیشه آن نسبت خارجی ادراک شده به صورت معقول ثانی فلسفی تصور میشود. علامه معتقد است که نباید میان منشأ شیء و خود شیء خلط کرد. به طور کلی نسبی گرای علامه با نسبی گرایی مشهور کاملا متفاوت است. معیار شناخت در ادراکات اعتباری این است که بتوان «باید» را در آن فرض نمود. در نوشتار حاضر در صددیم معیار صدق شناخت ادراکات اعتباری در علوم اجتماعی را بررسی کرده و پیامدهای آن را ارائه دهیم.
بررسی تطبیقی ادله نظریه «توسعه معنایی الفاظ قرآن» از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن که به دیدگاه «روح معنا» معروف شده، بهواسطه تجرید امور مادی و حسی، چنان معنای وسیعی به لفظ میبخشد که بسیاری از استعمالات معقول و غیرمحسوس آن را نیز حقیقت میشمارد. غفلت از بررسی ادله این نظریه، موجب سوء فهمهای متعددی از سوی پژوهشگران گردیده است. در این مقاله ادله دو تن از بزرگترین مطرحکنندگان نظریه، یعنی فیض و علامه طباطبایی بررسی گردیده است. هیچکدام از این دو اندیشمند این نظریه را به ممنوعیت استعمال مجاز در قرآن و یا تطابق عوالم مستند ننمودهاند. هردو اندیشمند باوجود تفاوت در بیان نظریه و دلایل مطروحه، در استناد این نظریه به ادله عقلی و ظواهر برخی متون آیات و روایات اشتراک دارند. از استدلال بیانشده توسط ایشان معلوم میگردد این نظریه تنها در برخی الفاظ بهکاررفته در آیات و روایات جاری است و اشکالاتی که برخی بهزعم اجرای این نظریه در تمامی الفاظ مطرح نمودهاند، موجه نخواهد بود.
مقایسه نظریه عدم تطابق ذهن و خارج با سفسطه از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ذهن و عین یکی از مباحث اساسی در هستیشناسی و معرفت شناسی است که در حکمت متعالیه در ذیل بحث علم مطرح میگردد و غالب حکما تطابق عین و خارج را امری الزامی میدانند به گونهای که اگر تطابق برداشته شود، ارتباط انسان با واقع قطع میشود و تمام علوم و ادراکات بشری بیارزش میگردد و پایان آن چیزی جز سفسطه و انکار واقعیت نخواهد بود. علامه طباطبایی در برخی از آثار خود بر لزوم تطابق تأکید نموده است اما در آثار دیگر خود قائل به عدم تطابق است، بدون آن که چنین دیدگاهی را مستلزم انکار وجود ذهنی و یا سفسطه و انکار واقعیت بداند. به نظر میرسد که ایشان در مواردی که بر لزوم تطابق تأکید نموده است در مقام بیان نظر مشهور حکما بوده است نه نظر خود، چرا که چنین آثاری کتابهای درسی و مرسوم حوزه بوده است و در این موارد نظریه مشهور تبیین میگردد. لذا نظریه خاص ایشان در این رابطه بر عدم لزوم تطابق است. این پژوهش از سویی در صدد آن است که تطابق بین عین و ذهن را رد نماید چرا که دلیلی بر تطابق وجود ندارد بلکه ادلهای نقلی و تجربی( شهودی) بر عدم تطابق وجود دارد و از سوی دیگر اشکالاتی را که در رابطه با عدم تطابق به وجود میآید در ذیل بحث قول به سفسطه پاسخ دهد. اگر این رابطه به درستی تبیین گردد، بسیاری از مشکلاتی که در باب مکاشفات، تعبیر خواب و تجسم اعمال و معاد جسمانی وجود دارد برطرف میگردد.
کارکردهای عقل اجتماعی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
75 - 99
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با رویکرد تحلیلی نظریات علامه طباطبایی به موضوع عقل اجتماعی وکارکردآن پرداخته می شود.تشکیل اجتماع از منظرعلامه بر اساس منفعت طلبی و ضرورت انسان در بر آوردن نیاز های خود است وی با تقریر نظریه اعتباریات و استخدام توانسته تبیین مناسبی از اجتماع و کارکرد عقل درآن را ارائه دهد به طوری که این رویکرد اصول اجتماعی علامه را از نسبیت افراطی و سکولار خارج می کند. ضمن باز خوانی نظریه استخدام و اعتباریات در قالب یک نظریه وجود شناسی به استخراج لایه های آن به ضرورت عدالت و قوانین اجتماعی خواهیم پرداخت .علامه پیوند ناگسستنی میان شکل گیری عقل اجتماعی وقرار داد مشترک در اجتماع قائل است که به سوی مدنیت و حکومت رهنمون می کند. زیست جمعی از منظر علامه تبعی و نه از روی طبع بلکه بواسطه اضطرار بوده است .علامه اعتبار اجتماع را ملازم با اعتبار عدالت لحاظ می کند زیرا زیست متعادل همان عدالت است که اعتبارمی شود تحقق عدالت و دوام آن نیازمند پشتوانه دین است و لذا وی دین را ضامن اجرای عدالت معرفی می کند .
بررسی و نقد ادلّه قرآنی عبدالکریم سروش در باب کثرت گرایی دینی و تنکیر صراط مستقیم با تأکید بر آراء علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات کلامی که همواره مورد توجّه قرآن پژوهان مسلمان بوده و در سال های اخیر، به طور ویژه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، پلورالیسم یا همان کثرت گرایی دینی است. برخی از نو اندیشان معاصر همانند عبدالکریم سروش با استناد به برخی از آیات قرآن کریم که در آن ها، صراط مستقیم به صورت نکره ذکر گردیده است، آن را دلیل بر تعدّد صراط مستقیم پنداشته و ادّعای کثرت گرایی دینی نموده اند. از جمله آیاتی که بدان استناد جسته اند، عبارتند از : «إِنَّکَ عَلى صِراطٍ مُستَقیمٍ» (زخرف: 43)؛ «عَلى صِراطٍ مُستَقیمٍ» (یس: 4)؛ «وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُستَقیماً» (فتح: 2)؛ «وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُستَقیمٍ» (نحل: 121) که در سه آیه ی نخست، هدایت بر صراط مستقیم، مرتبط با پیامبر اکرم (ص) و در آیه ی چهارم، مرتبط با حضرت ابراهیم (ع) می باشد. رهیافت مقاله ی حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از آراء مفسّران و اندیشمندان قرآنی به ویژه علامه طباطبایی، آیات یاد شده را دلیل بر تفخیم، مبالغه و تعظیم صراط مستقیم دانسته و استناد این آیات، بر پلورالیسم دینی را مردود نموده و یگانه راه سعادت و آیین حق را دین مبین اسلام دانسته که صراط مستقیم در انحصار آن است.
طرح کلّی دین در منظومه فکری علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
95 - 127
حوزه های تخصصی:
نظام فکری به منزله زیرساخت منظومه فکری و حلقه اتّصال میان مبانی کلان و خرده مبانی و قواعد و نیز نظریّات تخصصی و اختصاصی است، آثار و مکتوبات مرحوم علامه طباطبایی به عنوان اندیشمندی که برخوردار از دستگاه فکری است و با بهرهگیری از عناصر معقول و منقول در اندیشه به بلوغی وصفناشدنی در اندیشهورزی دینی رسیده است، منبعی ارزشمند از رویکردها و دیدگاههای دینی است که میتواند تا اعصار متمادی سرچشمه الهام و اثربخشی در باب پاسخگویی به نیازهای بشر در عصر مدرن و پس از آن باشد. یکی از موضعات قابل پژوهش در منظومه فکری علامه طباطبایی ترسیم جغرافیای مفهومی از طرح کلّی دین در اندیشه ایشان است، برای استحصال این طرح از منظومه فکری ایشان لازم است که پس از تعریف دین و صورت ابتدایی از طرح کلی دین، عناصر دخیل در نظام اندیشه ایشان تبیین گردد و طرح تفصیلی و کلّی از دین با توجّه به ترابط زنجیره عناصر منظومه فکری ایشان تحلیل شود. در این مقاله با نگاهی کلنگر به مهمترین عناصر اندیشه وی که میتوان آن را نماینده نظام فکری ایشان دانست به تبیین تصویر کلّی ایشان از دین خواهیم پرداخت و برای این هدف از تفسیرهای جزیرهای و تک بعدی و یا دیدگاههای خرد ایشان در موضوعات مختلف صرفنظر خواهیم کرد. گرچه علامه طباطبایی مانند بسیارز از اندیشمندان اسلامی، به سهگانه اعتقادات و اخلاق و احکام برای طرح کلّی دین تصریح نموده است امّا نقطه امتیاز او در تشریح و تفصیل مبانی و اعتقادات و همچنین اخلاق و نظامات اجتماعی، تاکید بر عنصر واقعبینی انسان فطری و اهتمامی است که ایشان برای سریان عقلانیّت دینی در عرصههای مختلف دین انجام دادهاند، گرچه محتمل است که رویکرد ایشان به تحلیل عناصر دین، به پیشنهاد طرح نوینی برای کلیّت دین نیز بیانجامد.
عینیت وجود متعالی، باور متعالی، گزاره متعالی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
409 - 434
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهمی که اندیشمندان، در حوزه فلسفه دین را، بالاصاله و فی نفسه، یا در برابر ساخت گرایان، که قائل به ذهنی بودن و عدم عینیت خداوند هستند، به اندیشه و تأمل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمی، عینیت «امر متعالی» است. علامه طباطبایی از اندیشمندانی است که با بازخوانی اندیشه او می توان رویکرد او را در امر عینیت خداوند تبیین کرد. در این نوشتار پس از تبیین چارچوبه نظری در تشریح معانی عینیت، به تبیین، بازخوانی و تحلیل اندیشه علامه در حوزه عینیت خداوند پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علامه هم در هستی شناختی و هم در مباحث معرفت شناختی، «در صدق باورهای مرتبط با خداوند»، و هم در مباحث معناشناختی «در تطابق گزاره ها با وجود خارجی خداوند به عنوان امری حقیقی و واقعی» به طرح عینیت پرداخته است. سه گانه عینیت (وجود متعالی، باور متعالی و گزاره متعالی) در اندیشه علامه به این معناست که وجود و ماهیت خدا، مستقل از ذهن است (وجود متعالی)، باور یا جمله درباره خدا از نظر مابعدالطبیعی عینی است (معرفت متعالی)، گزاره درباره خدا، پذیرای ارزیابی از طریق صدق و کذب است (گزاره متعالی) .
تحلیل وجوب اعتباری از منظر علامه طباطبایی با رویکرد فلسفه کنش(مقاله پژوهشی حوزه)
منشأ، لزوم، حقیقت و کیفیت پیدایش وجوب اعتباری از منظر علامه طباطبایی در فرایند صدور کنش، مسئله پژوهش حاضر را رقم می زند. در نگاه علامه طباطبایی، وجوب اعتباری نقش ویژه ای در کنش های انسانی ایفا می کند؛ به گونه ای که هیچ فعل و ترکی خالی از آن نیست. ازنظر ایشان، متعلق علمی که اراده بر آن متوقف است نمی تواند نسبتِ ضروریِ حقیقی باشد، بلکه نسبتی غیرضروری و غیرحقیقی است. ایشان براساس اتحاد و سنخیت نسبت با طرفین و کیفیت آن، بر اعتباری بودن طرفین نسبت و کیفیت آن استدلال می کند. در نگاه ایشان، این کیفیت اعتباری همان وجوب اعتباری است. منشأ این وجوب، احساسات درونی برآمده از قواست که انسان در پرتو این احساسات، حد یا حکم ضرورت حقیقی را به دیگر اشیا می دهد و این وجوب را انشا می کند. وجوب اعتباری اولین اعتباری است که انسان پدید می آورد.
بررسی و تحلیل جایگاه حکومت در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
۱۸۵-۲۰۴
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی ازجمله اندیشمندان و متفکران برجسته ای است که توجه خاصی به بحث حکومت در فلسفه سیاسی خود داشته است. مقاله حاضر درصدد است با بررسی و تحلیل فلسفه سیاسی علامه طباطبایی، تبیینی از جایگاه حکومت در فلسفه سیاسی وی ارائه نماید. برای این منظور از روش توصیفی تحلیلی و آثار این متفکر اسلامی به این بحث پرداخته خواهد شد. یافته های تحقیق حاضر بیانگر آن است که در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی، انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی انسان به برپایی حکومت می انجامد. بدین ترتیب، مباحث فلسفه سیاسی علامه طباطبایی از انسان شناسی آغاز، و به جهت اجتماعی بودن انسان و تشکیل اجتماع انسانی به مباحث حکومت منتهی می شود.