مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
علامه طباطبایی
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
حوزه های تخصصی:
شکاکیت که اعتقاد به عدم امکان معرفت داشته است، در مقاطع مختلف تاریخ فلسفه با چهره های متنوع و گوناگونی بروز یافته است. اگرچه شکاکیت همراه خود آثار مخرب فراوانی به بار آورده و در برخی برهه های تاریخ ضربه های سنگینی بر فلسفه و اندیشه وارد کرده است، اما باید اذعان نمود که شکاکان، ما را در نیل به فهم و تحلیل دقیق مباحث معرفت شناسی یاری نموده اند. یکی از شبهه هایی که شکاکان یونان باستان بر استواری شکاکیت و عدم امکان معرفت مطرح نموده اند، «ناتوانی حس و عقل از ادراک» است. صدرالمتاللهین این شبهه شکاکان یونان باستان را پاسخ داده است؛ او شکستن خطای حواس را به حس مشترک و حل خطای خیال را به عقل ارجاع داده است. همچنین خطای عقل را با ارجاع به «اصل استحالله اجتماع نقیضین» و بازگشت علوم حصولی به حضوری، حل کرده است. نگارندگان در گام بعدی به تبیین دیدگاه علامه طباطبایی از چیستی و نشان دادن مقام وقوع خطا و «اصل اجتماع و ارتفاع نقیضین»، پرداخته و در پایان پاسخ های ملاصدرا و علامه را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند.
استقلال ذاتی یا عدم استقلال ذاتی اخلاق از دین، بررسی دیدگاه کانت و علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
173 - 194
حوزه های تخصصی:
در جستار پیش رو در صددیم با تبیین استقلال ذاتی اخلاق، رابطه آن را با دین بیان و با بررسی آموزه های اخلاقی کانت و علامه طباطبایی موضع این دو اندیشمند را در ذیل این مسئله بیان کنیم. مبحث اخلاق و ارتباط آن با دین ارتباط وثیقی با مبحث ارزش شناسی گزاره های اخلاقی و کارکرد عقل عملی دارد. لذا بحث در باب یکی بدون پرداختن به دیگری عقیم خواهد بود. در این جستار نیز پس از تبیین کوتاهی پیرامون موضع و ساختارهای اساسی معرفت شناسی کانت و علامه طباطبایی درباره احکام اخلاقی، مهم ترین دیدگاه های این دو اندیشمند در بحث استقلال اخلاق از دین بررسی خواهد شد. در ادامه با بیان محورهای اشتراک و افتراق این دو اندیشمند، نشان داده می شود که بسته به معنای ذاتی در احکام اخلاقی، می توان این دو را قائل به استقلال ذاتی اخلاق از دین دانست، زیرا هر دو اندیشمند برآن هستند که عقل عملی با معیارهای عقلانی خود می تواند خوبی و بدی اعمال را تشخیص دهد؛ در عین حال عقل به منزله منبع اصلی شناخت احکام ارزشی، گاه به نقش تکمیل گر دین نیز محتاج است. در پایان به چند کاستی در دیدگاه کانت اشاره شده که دیدگاه علامه طباطبایی مصون از آنهاست.
برهان تنبیهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
565 - 584
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی وجود خدا، بدیهی اولی است و تمام براهینِ اثباتِ وجود خدا نیز برهان تنبیهی هستند. از جمله این براهین، برهان مشهور به صدیقین است که در میان حکمایِ پیشین برای اثبات وجود خداوند به کار رفته، اما علامه طباطبایی در تقریری بدیع، آن را به عنوان برهان تنبیهی مطرح کرده است. در این مقاله، سعی می شود که این برهان از جهت تنبیهی بودن تحلیل و نقد شود؛ از آنجا که این برهان به طور کامل، واجد ملاک برهان تنبیهی نیست، باید به تقریر دیگری از برهان تنبیهی دست یافت که این ملاک را به طور کامل یا در سطح بالاتری داشته باشد. در این مقاله تقریرهای مزبور بر اساس تحلیل فطرت و تحلیل فنا از آثار علامه طباطبایی استخراج و تبیین خواهد شد.
معناشناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر آثار علامه طباطبایی، نظریه معناشناختی غالب همان «دیدگاه اثبات بلاتشبیه» است. اما چنین به نظر می رسد که در این آثار، یک مدل واحد از دیدگاه اثبات بلاتشبیه ارائه نمی گردد، بلکه دست کم سه مدل متفاوت را می توان تمییز داد: (الف) مدل طولی بودن اصل معنا با قطع نظر از خصوصیات مصادیق، (ب) مدل طولی بودن اصل معنا از حیث بیان مصادیق، (ج) مدل متواطی اصل معنا از حیث غرض و کارکرد مشترک. در این مقاله سعی می شود به تبیین و تحلیل هر مدل، بر اساس نظرات خاص علامه طباطبایی بپردازیم، و برای هر مدل مصادیقی را از آثار ایشان استخراج و تحلیل کنیم. گرچه دیدگاه اثبات بلاتشبیه مزایایی دارد و زبان طبیعی و مفاهیم حاکی از این زبان را، که ناظر به قلمروی متناهی است، تعالی می بخشد و درباره خداوند به کار می گیرد، در عین حال انتقاداتی بر این دیدگاه وارد است که باید به آنها توجه کرد.
عرضه احادیث بر قرآن در تفاسیر البیان و المیزان با تأکید بر تفسیر 12 جزء نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخصص و مهارت علامه طباطبایی در تفسیر و حدیث، روش شناسی او را برای یافتن ملاکهای عرضه بر قرآن در ارزیابی احادیث، دارای اهمیت کرده است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، به عملکرد علامه در دو تفسیر البیان و المیزان مراجعه و با تأمل در نظریات ارائه شده در آثار دیگر ایشان، معیارهای مورد پذیرش علامه طباطبایی در استفاده از روش عرضه بر قرآن برای ارزیابی احادیث استخراج و روشن شده که مبنای محوری ایشان در پذیرش روایات تفسیری، یقین آور بودن آنهاست و عملکرد ایشان در هر دو تفسیر بر این مبنا تطابق دارد. همچنین روشن شده که بر خلاف آنچه نسبت داده شده، معیار ایشان در ارزیابی، تنها منحصر در عدم مخالفت احادیث با قرآن نیست، بلکه احادیث را بر اساس موافقت، مخالفت و عدم مخالفت آنها با قرآن ارزیابی کرده و موافق با قرآن را از آنجا که یقین به صدور آن از معصوم(ع) پدید می آید، پذیرفته و مخالف به نحو تباین کلی را چون یقین به عدم صدور آنها از معصوم(ع) پدید می آید، رد کرده و درباره احادیثی که عدم مخالفت آنها با قرآن ثابت شده، چون یقین به مضمون آنها وجود ندارد، وظیفه مفسر را توقف دانسته است، مگر اینکه در ارزیابی با ملاک های دیگر قرینه یقین آوری برای رد یا پذیرش آنها پیدا شود. همچنین روشن شده که مراد از موافقت و مخالفت از نظر علامه طباطبایی، گسترده تر از موافقت و مخالفت مضمونی است و مراد از قرآن، مفاهیم یقینی، همچون نص، ضرورت ثابت قرآنی، سیاق و ظهور هستند.
بررسی رابطه میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
209 - 187
حوزه های تخصصی:
این مقاله یکی از چالش های مهم حوزه تربیت اخلاقی، یعنی شکاف میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی را بررسی می کند. پرسش اصلی آن است که چرا فرد گاه با وجود دانستن قواعد اخلاقی، در عمل از آنها پیروی نمی کند؟ روش پژوهش، تحلیلی−استنتاجی است؛ بدین سان که در مقام تبیین نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از روش تحلیلی و در مقام نتیجه گیری و کشف دلالت های تربیتی این نظریه در تربیت اخلاقی، از روش استنتاجی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که نظریه اعتباریات علامه، راه حلی متفاوت پیش روی مسئله دیرینه رابطه نظر و عمل در اخلاق و تربیت اخلاقی است. این تفاوت اساسی را می توان در تفکیک میان حسن فی نفسه و حسن اعتباری و در اثبات تقدم اعتبار وجوب بر اعتبار حسن مشاهده کرد. چنان که در این دیدگاه، دوگانگی میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی وجود ندارد؛ زیرا امیال و عواطف انسان، نقش خود را در کنار شناخت های حقیقی، در ایجاد شناخت های اعتباری ایفا می کند و سرانجام این شناخت های اعتباری هستند که به عنوان علت تامه تحریک اراده، عمل اخلاقی را شکل می دهند. این نظریه در بعد تربیتی نیز تصور متفاوتی از فرایند تربیت پدید می آورد که براساس آن، به جای تمرکز بر تقویت اراده، باید در کنار ارائه و تبیین شناخت های حقیقی، زمینه محیطی و روانی لازم را نیز برای ایجاد ادراک های اعتباری، متناسب با آنچه که به عنوان حسن حقیقی شناخته شده اند، فراهم آورد.
رهیافت علامه طباطبایی از حقیقت و چیستی«عصمت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
27-44
حوزه های تخصصی:
از نظر علمای امامیه عصمت از ویژگی های ضروری انبیاء و ائمه اطهار(ع) است، ؛ اما در تعریف و چیستی و حقیقت این مقوله بین اندیشمندان دینی اختلاف نظرهایی وجود دارد. بی تردید موضع گیری و رویکردی که در این مورد خاص گرفته می شود؛ می تواند در تحلیل مباحث آتی عصمت و در پاسخ به شبهات پیرامونی آن، راهگشا باشد. در این نوشتار سعی شده به صورت تطبیقی بین سخنان برخی دانشمندان اسلامی و علامه طباطبایی، در تبیین و تحلیل حقیقت و ماهیت عصمت معصومین نگاهی بیندازیم. علامه طباطبایی ، عصمت را ره آورد قوه عاقله و به سنخی خاص از علم ارجاع می دهد که از سوی خداوند به معصوم موهبت می شود و این ملکه نفسانی سبب می شود تا با اختیار خویش از ارتکاب معصیت و خطا مصون بماند.
تحلیل نسبت عقل و نقل از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی نسبت میان عقل و نقل، یکی از مهم ترین موضوعاتی است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. دستیابی به تحلیل درست این رابطه از آن رو دارای اهمیت است که راه را بر شناخت منابع معتبر معرفت دینی هموار می سازد. از سوی دیگر، علامه طباطبایی یکی از بزرگترین حکیمان متأله سده اخیر به شمار می رود؛ بدین جهت تحلیل آراء او از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار ابتدا به تبیین معنای عقل، وحی و نقل، به عنوان مبادی تصوری بحث پرداخته می شود و در ضمن آن روشن خواهد شد که ادراکات عقل سلیم که با سلامت فطرت حاصل شده است و همچنین آموزه های قطعی وحیانی از دیدگاه علامه معتبر هستند. سپس به تبیین رابطه میان عقل ونقل از منظر علامه و تحلیل این رابطه به دو روش پیشین و پسین پرداخته شده است. با توجه به نتایج این مقاله روشن می شود که از منظر علامه، عقل ونقل از هماهنگی کامل برخوردار بوده و هیچ گزاره ی خردستیزی در نقل و آموزه های وحیانی قطعی وجود ندارد.
بررسی هستی شناسانه و شناخت شناسانه برهان صدیقین علامه طباطبایی (خوانش، تحلیل و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
97-114
حوزه های تخصصی:
از برهان صدیقین چندین خوانش ارایه شده است. درمیان اندیشمندان پسین، یکی از مهمترین خوانش ها ازعلامه طباطبایی است که با نگرشی وجودی عرضه شده است. مفاد خوانش وتقریر ایشان نسبت به دیگرخوانش های فلسفی، به مرز عرفان نزدیکتر می شود؛ چه اینکه در نگاه عارف نیز پذیرش خدا اولین اصل و مفروض اصلی تمام مباحث عرفانی است. در این نوشتار تلاش شده است با توجه به اینکه خوانش علامه دارای لایه های هستی شناسانه و شناخت شناسانه مهمی می باشد، درآغاز اصل برهان با تکیه به آثار ایشان نقل و سپس در هفت گام مورد فهم و تحلیل قرار می گیرد و در ادامه برخی از نقدهایی را که گام ها و لایه های پیش گفته را نشانه رفته است، شناسایی و آورده شده است و سرانجام نقدهای یادشده، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و از نزدیکی برهان یادشده به عرفان و رویکردعلامه در خوانش برهان، دفاع شده است.
رؤیاانگاری وحی؛ از کارآمدی تعبیر قرآن تا انکار تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
25-40
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در دو موضع به بررسی و نقد مبنای رویا انگاری وحی پرداخته است. بخش عمده ای از این مبنا مدلل به شواهد تاریخی ای است که حالات خاص پیامبر در هنگام دریافت برخی آیات را به خواب و رویا احاله نموده است. درحالی که طبق دیدگاه فریقین، خواب سهمی ناچیز در بین حالات شش گانه پیامبر در حین نزول دارد. بخشی از مدعای ناکارآمدی تفسیر نیز مبتنی بر تکلف تفسیر المیزان در دو موضع راندن شیاطین با شهاب های آسمانی و انشقاق ماه است. واکاوی تفسیر المیزان نشان می دهد مدعای تکلف در این مواضع نه تنها صائب نبوده بلکه تاکید علامه طباطبائی بر ارائه تفسیری است که فاقد تعارض با موازین عقلی و فلسفی باشد. به نظر می رسد مبنای رویاانگاری وحی به جهت فقدان ادله و همچنین وجود تعارضات درونی نمی تواند به عنوان نظریه ای جدی مطرح گردد و نهایتاً می توان آن را به عنوان نقدی قابل ملاحظه در این حوزه لحاظ نمود.
بررسی مبانی و مؤلفه های سلامت معنوی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
129 - 154
حوزه های تخصصی:
با اینکه بیش از چند دهه از آغاز سخن درباره سلامت معنوی می گذرد، هنوز فهم مشترکی از بُعد معنویِ سلامت شکل نگرفته است، چراکه اندیشمندان حوزه های مختلف دین ، فلسفه و روان شناسی سعی دارند تا معنویت را با توجه به مبانی فرهنگی و شرایط اجتماعی خود تعریف کنند. بسیاری از متفکران در سنت فکری امانیسم اعتقاد دارند که معنویت عمدتاً در ابعاد مختلفی همچون هدف زندگی، تفوق و برتری، اتصال به دیگران، طبیعت یا الوهیت، و ارزش ها (مانند عشق و دلسوزی) شناخته می شود، امری که الزاماً ریشه دینی و قدسی ندارد. هدف این نوشتار شناسایی مفهوم معنویت با توجه به مبانی و شاخص های آن براساس آرا و نظریات علامه طباطبایی است، تلاشی که می تواند مقدمه فهم مشترک معنویت باشد. یافته ها بیانگر آن است که معنویت در اندیشه علامه نوعی از حیات برتر و ملکوتی انسانی برخاسته از فطرت الهی است که در آن حیات، انسان کمالات خاص خودش را تنها در پرتو ایمان به خدا و عمل صالح در ساحت ها ی بینشی، گرایشی و رفتاری بروز می دهد. البته، چنین تعریفی از معنویت مبتنی بر سازه های مفهومی خاصی از قبیل حیات شناسی انسانی، جهان شناسی معنوی، الهیات شناختی، انسان شناختی و نیز اسلام شناختی علامه طباطبایی استوار می باشد. تصریح و تأکید علامه در تفسیر معنویت اسلامی بر مبانی قرآنی می تواند مورد استفاده سیاست گذاران عرصه سلامت در جوامع اسلامی قرار گیرد.
اعتباریات و علوم انسانی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۴
5 - 28
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث مبنایی فلسفه علوم انسانی، تعیین ماهیت مفاهیم و گزاره هایی است که در نظریه های این علوم به کار می روند. ماهیت این مفاهیم و گزاره ها بستگی تامّ به ماهیت موضوع این علوم دارد. علامه طباطبایی، به عنوان یکی از بارزترین متفکران اسلامی، عملاً به نظریه پردازی در برخی مسائل علوم انسانی دست یازیده اند. مطالعه رویکرد ایشان در این نظریه پردازی ها، خصوصاً در تفسیر شریف المیزان و همچنین دقت در قراینی که در نظریه اعتباریات ایشان وجود دارد، ما را به این امر رهنمون می کند که از منظر ایشان، موضوعات علوم انسانی به دو دسته عمده حقیقی و اعتباری قابل تقسیم اند؛ البته سهم عمده از آن موضوعات اعتباری اجتماعی است که کنشگران اجتماعی به نحو ذهنی خلق می کنند و بنابراین مفاهیم و گزاره های به کاررفته در نظریه های علوم انسانی، اغلب اعتباری می باشند که این امر تأثیر بارزی بر هدف و روش این علوم بر جای می گذارد؛ یعنی هدف از پژوهش را به فهم، تفسیر و انتقاد از وضع موجود و در ادامه به ترسیم نظامی آرمانی بسط می دهد و نیز روش تفهمی و تفسیری را قبل از تشکیل قیاس- البته به نحو جدلی- و نظریه پردازی در مورد این گونه موضوعات ضروری می گرداند. طرح این گونه مباحث درنهایت می تواند تا حدودی راه محققان را در مسیر پرسنگلاخ تولید علوم انسانی اسلامی هموار و شفاف گرداند تا اینکه در ازای موضوعات مختلف علوم انسانی، هدف و روش مناسب و صحیح را برگزینند.
تقریری واقع گرایانه از اعتباریات علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم گزاره های اخلاقی را ذیل ادراکات اعتباری دسته بندی نموده و ارزش منطقی و واقع نمایی را از آنها سلب می کنند، همچنین آنها را تابع احتیاجات حیاتی و عوامل مخصوص محیطی بشر قلمداد کرده، برای آنها به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی تغییر قایل می شوند و آنها را غیرضروری و موقت می خوانند، ابهاماتی درباره واقع گرایی ایشان در حوزه اخلاق و به تبع آن احکام دینی پدیدار می شود و برخی در عین پذیرش بعیدبودن و ناواقع گرابودن علامه در این حوزه، به ایشان نسبیت گرایی اخلاق را نسبت داده اند. در صورتی که اعتباری بودن گزاره های اخلاقی به معنای قراردادی و انشایی بودن گزاره های اخلاقی باشد، نمی توان هیچ گزاره اخلاقی را مرتبط با واقعیت خارجی دانست، بلکه اعتبار گزاره های مذکور وابسته به خواست و قرارداد جامعه است و ازهمین رو واقع نمایی و به تبع اطلاق گزاره های اخلاقی مورد خدشه واقع می شود و مستلزم نسبی گرایی در نظام اخلاقی خواهد شد. نوشته حاضر در نظر دارد با نگاهی تحلیلی و با توجه به مبانی فکری و مجموع آرای علامه در کتب مختلفشان به بررسی مبنای فکری ایشان در ارتباط با اخباری یا انشایی تلقی کردن گزاره های اخلاقی بپردازد. در این نوشته چگونگی مواجهه شاگردان طراز اول علامه با نظریه اعتباریات علامه نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نظر ایشان در باب اعتباریات روشن خواهد گشت. بی شک این مسئله تاُثیر بسیار عمیقی بر چگونگی استفاده ازدین و آموزه های دینی در بعد اخلاق و احکام خواهد داشت.
ماهیت «سیاست اسلامی» در قرآن از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
197 - 223
حوزه های تخصصی:
رویکرد سیاسی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به دلیل جایگاه جامعیت این تفسیر و نیز مفسر آن به عنوان یک مفسر بزرگ قرآن کریم، از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است. علامه پس از تبیین ارتباط میان دین با سیاست و تقسیم بندی سیاست به دو گونه سیاست الهی و طاغوتی، بر جایگاه برتر سیاست اسلامی تأکید کرده، آن را دارای اصول و ویژگی های خاصی می داند که به طورمشخص از سیاست غیراسلامی متمایز می گردد. در این جستار ماهیت، ابعاد و اصول سیاست اسلامی در تفسیر المیزان را بررسی خواهیم کرد. مقاله حاضر می کوشد در این بررسی گامی در جهت افزایش تولیداتی در عرصه سیاسی مبتنی بر سیاست اسلامی و احیای سبک زندگی اسلامی بردارد. این مقاله با روش اسنادی و نوعی تحلیل محتوای کیفی در تفسیر المیزان به تحلیل، تبیین و تفسیر ماهیت سیاست اسلامی خواهد پرداخت.
تحلیل و بررسی مبانی و لوازم نظریه شناختاری علامه طباطبایی (ره) در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
223 - 247
حوزه های تخصصی:
فلسفه زبان یکی از مهم ترین مباحث در پژوهش های فلسفی و زبان دین نیز یکی از مباحث دامنه دار در فلسفه دین است. نظریات متعدد در حیطه زبان دین به دو گروه شناختاری (ناظر به واقع) و غیرشناختاری تقسیم می شوند. نظریه زبان دینی علامه طباطبایی، با تتبع در آثار وی، خصوصاً تفسیر المیزان، در شمار نظریات شناختاری قرار می گیرد، زیرا وی تمامی گزاره های دینی را ناظر به واقع و توصیف گر واقعیت می داند. او با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریه غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریه وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شده است. وی با توجه به این اصول، معانی اسما و صفات الهی را همانند معانی صفات مخلوقات، البته با تفاوت تشکیکی می داند، البته در موضع دیگری با توجه به محدودیت ذهن در نفی حد و نقص از خداوند و شناخت او، به سمت «اثبات بلاتشبیه» پیش می رود، ولی آن را لازمه الهیات سلبی نمی داند، بلکه معتقد است که باید این معانی را به خدا نسبت داد، اما دانست که این معانی بدون نقص نیستند. وی خداوند را متصف به صفات کمالی ایجابی، سلبی و فعلی و مقیاس شناخت معانی صفات خداوند را دو اصل «اصالت وجود» و «اصل صدور» می داند. از لوازم نظریه وی می توان به عدم انسان وار انگاری خدا و همچنین نفی نظریات غیرشناختاری زبان دین اشاره کرد.
ادراک کلی از منظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
91 - 111
حوزه های تخصصی:
بحث از مفاهیم کلی و چگونگی شکل گیری آنها از مهم ترین مباحث معرفت شناسی است. ملاصدرا در این بحث بر خلاف نحوه حصول مفاهیم جزئی، حصول مفهوم کلی را محصول خلاقیت نفس نمی داند، بلکه معتقد است ناشی از اشتداد جوهری نفس و مشاهده عقول می باشد. این نظریه مورد پذیرش بیشتر حکمای پیرو حکمت متعالیه است؛ ولی علامه طباطبایی; با پذیرش اصول فلسفه ملاصدرا مناقشانی بر ملاصدرا دراین باره از جمله در مسئله عقول عرضی و ارباب انواع دارد و در صدد است با انتقال مسئله از عقول عرضی به عقول طولی، هندسه معرفتی صدرالمتألهین را تکمیل نماید. در این مقاله از اشاره به نحله ها و نظریات مهم درباره چگونگی شکل گیری مفاهیم کلی، به تحلیل و مقایسه نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی; پرداخته می شود.
توحید صفاتی و بساطت ذات واجب تعالی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
301 - 313
حوزه های تخصصی:
حکما، به ویژه صدرالمتألهین، بر نظریه «تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب تعالی» تأکید می کنند. این در حالی است که عرفا حمل صفات واجب را متأخر از مقام ذات دانسته و ذات واجب را مقام «لا اسم له و لا رسم له» می دانند. علامه طباطبایی در کتاب نهایه الحکمه قول به تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب را پذیرفته است، در حالی که در تفسیر المیزان، مهرتابان و رسائل توحیدیه قائل به نفی کثرت مفهومی از مقام ذات و تأخر صفات واجب از مقام ذات گردیده است. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که لازمه نظریه «تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب تعالی» ترکیب واجب تعالی از وجود و عدم خواهد بود و نظر صحیح در این باب همان «نفی کثرت مفهومی صفات در مقام ذات، و تأخر صفات واجب از مقام ذات» است. و در انتها نیز با استفاده از حمل حقیقه و رقیقه و تمایز آن با حمل شایع، وجه جمعی برای سازگاری هر دو نظر علامه طباطبایی در نهایه الحکمه و تفسیر المیزان پیشنهاد خواهیم نمود.
پژوهشی در باب ادراک زیبایی، بر مبنای رأی علامه طباطبایی در فرق میان اعتباریات و حقایق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک زیبایی یکی از ادراکات آدمی است. شناخت این نوع ادراک و تبیین ویژگی های آن از مسائل زیبایی شناسی می باشد. در دو کتاب از آثار علامه طباطبایی، از این نوع ادراک به عنوان ادراکی اعتباری اشاره شده است. در این دو اثر که یکی فلسفی و دیگری عرفانی است توضیحی در این خصوص داده نشده است. کوشش نگارنده بر آن است تا بر اساس اعتباری دانستن این نوع ادراک، به نتایجی در خصوص مباحث مربوط به ادراک زیبایی برسد. در این نوشتار بر اساس تعریف ارائه شده از فعل اعتبار؛ نشان داده شده است که نسبت دادن زیبایی به اشیاء، توسط قوه خیال، نسبتی اعتباری بوده و فقط نسبت دادن آن به حقیقت اصیل، حقیقی است. پس از بیان ویژگی های فلسفی این نوع حکم، عوامل درونی مربوط به ادراک کننده و عوامل بیرونی مربوط به ادراک شونده نیز، به عنوان عواملی حقیقی به بیان آمده است. سرانجام نشان داده شده که چگونه این نوع ادراک مانند سایر اعتباریات، وسیله رساندن آدمی به کمال حقیقی اش خواهد بود.
نحوه علم الهی به وجود منبسط و سایر موجودات از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله وجود منبسط از مهم ترین موضوعاتی است که فلاسفه اسلامی در تبیین نظام هستی شناسی خود به آن توجه ویژه ای داشته اند. ملاصدرا در پرتو اصول حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و اختصاص جعل به وجود و همینطور تقسیم وجود به رابط و مستقل، توانست تفسیری جدید از این مساله ارائه دهد. بر این اساس واحد صادر شده -که همان وجود منبسط امکانی است- واحدی بلا ماهیت است و از این رو نحوه علم الهی به وجود منبسط تبیین درستی خواهد داشت. از سوی دیگر، با توجه به اینکه از نظر ملاصدرا ماهیات در وجودات رابط به تبع وجود موجود است، علم الهی به ماهیات موجودات به تبع وجود آنها وبالعرض خواهد بود. این مقاله سعی دارد با نشان دان اشکالات دیدگاه ملاصدرا، با طرح مبانی علامه طباطبایی نشان دهد که ایشان با علم به این مشکل، با ارائه دیدگاهی جدید به حل این مساله و تبیین علم خداوند به موجودات مقید نائل آمده است. در این دیدگاه ماهیات شأن معرفت شناختی داشته و متعلق معرفت بشرای ا ند نه علم الهی و بنابراین علم الهی به وجودات مقید تعلق می گیرد و ماهیت جنبه ذهنی و مفهومی برای بشر خواهد داشت.
زبان دین از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان دین از جمله مسائل مهم در حوزه دین پژوهی است. در این مقاله موضع علامه را در خصوص زبان دین بررسی می کنم. تفحص در مباحث معرفت شناسانه و هستی شناسانه و رویکردهای علامه در تفسیر قرآن از جمله مباحث محکمات، متشابهات و تأویل از جمله منابع ما در این تحقیق است. برخی نویسندگان معتقدند که قرآن گرچه از زبان عرفی بهره می گیرد، اما این زبان برای فهم قرآن کافی نیست و از این رو بعضی زبان قرآن را زبان ترکیبی و بعضی دیگر نیز زبان عرفی خاص می نامند. به نظر می رسد اگر زبان عرفی به خوبی تفسیر و تعریف شود، نیاز به نظریات «زبان ترکیبی» و «زبان عرفی خاص» نیست. می توان گفت که زبان قرآن، «زبان عرفی» است و راه دستیابی به لایه های عمیق تر قرآن، تزکیه و تطهیر نفس است نه کاوش در کلمات و عبارات قرآن. در این مقاله ما با کاوش در آثار علامه، موضع ایشان را درباره واقعنمایی گزارههای دینی آشکار می کنیم