مطالب مرتبط با کلیدواژه

ملاصدرا


۱۰۱.

مختصات هندسه حکمت موهبتی در فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت ملاصدرا الهام کشف و شهود موهبت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۰ تعداد دانلود : ۶۶۰
منظومه حکمت صدرایی متشکل از تأمل ژرف در اسرار هستی و ریاضت فکری و جهاد شرعی است که در آن کوشش حکیم پژوهشگر و پاک نهاد، پیوسته به مقام «ولایت»، از افاضه ها و تأییدهای الهی و کشف و شهود برای تکمیل سلوک فکری بهره مند می شود. صدرالمتألهین به وجود «حکمت موهبتی» قایل است و در بخش هایی از کتاب های حکمی خود بر آن صحه گذاشته است و در دستیابی به رموز حکمی، در مواردی خود را تک و تنها می داند. این «موهبت» در اثر خلوص در بندگی، تهذیب نفس، پاکی درون و عرض حاجت به مقام الوهی برای رمزگشایی از اسرار عالم ممکن است و نیاز به اهلیت و مسانخت دارد. به طور طبیعی گروهی از مدعیّان حکمت که از آنان به اغیار فاقد صلاحیّت نامبرده می شود، بهره ای از آن نخواهند داشت.
۱۰۲.

تجرد نفس در مقام تصور و تصدیق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس شهود تصور تصدیق ملاصدرا برهان تجرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۱ تعداد دانلود : ۷۳۳
انسان یا از طریق علم حصولی به شناخت موجودات نایل میشود، یا از طریق علم حضوری. علم حصولی شامل تصور و تصدیق و تصور شامل حس، خیال (وهم) و عقل میشود. دستیابی به تصورات حسی و خیالی نسبت به موجودات جسمانی برای همه» انسانها میسّر است، اما بعقیده» بعضی از فلاسفه اکثر انسانها نمیتوانند به مرتبه تصور عقل (کلی) واصل شوند. از موجودات مجرد ـ مانند نفس ـ نمیتوان علمی حسی یا خیالی کسب نمود، لذا تنها تصور ممکن از موجودات مجرد ـ آنهم فقط برای عده» محدودی تصور عقلی (کلی) است. انسان از طریق مفاهیم کلی نمیتواند تجرد عینی نفس را دریابد. فلاسفهیی مانند ملاصدرا که معتقدند علم حصولی نمیتواند انسان را به درک حقیقت نفس برساند، ضمن ارائه» براهینی برای اثبات تجرد نفس، آن براهین را یقین آور میدانند. با توجّه به اینکه برهان، مولود و مولّد علم حصولی است، لذا مقصود آنها یقین عقلی است نه یقینی که از راه علم شهودی میتوان به آن رسید.براهین اقامه شده برای اثبات تجرد نفس را میتوان براساس مبانی آنها دسته بندی نمود.
۱۰۳.

روش شناسی مواجهه صدرالمتالهین با کلام شیعی

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا تفسیر متن کلام شیعی قوس هرمنوتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۸ تعداد دانلود : ۷۲۵
بحث­ها و نوآوری های کلامی ملاصدرا، هر چند در قالب­های رایج کلامی صورت نپذیرفته، اما تحوّلی عظیم در مسائل کلامی به وجود آورد. گذشته از آن، می توان گفت مهم­تر از دست­آوردهای کلامی صدرالمتألهین، روش وی در دست­یابی به این نتایج است؛ هر چند که توجّه بسیارِ خوانندگان آثار ملاصدرا به دست­آوردهای محتوایی اندیشة او، مانع گردید که روش او در دست­یابی به این نتایج، به نحو شایسته­ای مورد عنایت و الگوبرداری قرار گیرد. بررسی روش صدرالمتألهین در دست­یابی به نوآوری­های کلامی، می تواند عامل پویایی و تحوّل کلام در عصر حاضر باشد؛ اما آن، مستلزم چارچوبی مفهومی است که در عین استواری و اعتبار، از گستردگی و شمول لازم نیز برخوردار باشد. در این نوشتار، با بهره گیری از برخی نظریه­های ویژه در دانش هرمنوتیک (به طور مشخص، نظریة معروف قوس هرمنوتیکی با قرائت پل ریکور) و تبیین چارچوب مفهومی مناسب، روش کلامی صدرالمتألهین مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است.
۱۰۴.

نقش عوامل معنوی در معرفت با تکیة بر قوة وهم از نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت ملاصدرا وهم عوامل معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۰ تعداد دانلود : ۸۵۰
نوشتار حاضر، بر اساس تحلیل آرای ملاصدرا و طرح مباحثی چون چیستی وهم و چرایی تأثیر آن در ایجاد خطای ذهن، نشان می دهد که از دید صدرا، انسان اندیشندة محض نیست و باورهای انسان را نباید مطلقاً از مقولة افعال ارادی او دانست. به عبارت دیگر، در تحقّق باورهای انسان، عوامل معنوی نیز ـ که فراتر از امور طبیعی بوده و برای انسان ملموس نیستند، اما پیوسته در تعامل با انسان اند ـ نقش مهمی ایفاء می کنند. ملاصدرا، این تأثیر را به هنگام بحث دربارة قوة وهم، به دقّت مطرح کرده است. این در حالی است که فیلسوفان بزرگ دیگری چون ابن­سینا و سهروردی نیز، همانند ملاصدرا، منشأ خطای ذهن یا به عبارتی نفوذ شیطان در انسان را از طریق قوّة واهمه تصویر کرده اند.
۱۰۹.

خلاّقیّت از منظر معرفت شناسی ملاصدرا و دلالتهای تربیتی آن (با تأکید بر حوزه اصول و روش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلاقیت ملاصدرا روش اصول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶۱ تعداد دانلود : ۸۰۸
خلاّقیّت، به عنوان یکی از جلوه های عالی اندیشه انسان، در جهان امروز اهمیت بسیاری دارد. فلاسفه اسلامی برای خیال ورزی و خلاّقیّت اهمیت والایی قایل شده اند. در این میان ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه به عنوان فیلسوفی که در فرهنگ ایران رشد ونضج یافته است، نظریات نو و خلاقانه ای دارد، که می تواند پاسخگوی بسیاری از مسائل دینی و تربیتی حاضر باشد. هدف از این تحقیق بررسی خلاّقیّت از دیدگاه ملاصدرا و استنباط دلالتهای تربیتی در حوزه اصول و روش برای پرورش خلاّقیّت می باشد.و با رویکردی تربیتی به فلسفه ملاصدرا در حوزه معرفت شناسی توجه شده است؛ از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شدودر بخش یافته ها با توجه به مبانی معرفت شناسی ملاصدرا در هفت مبنای 1. مساوقت علم و وجود؛ 2. اتحاد عالم با معلوم ؛3. پویایی شناخت انسان؛4. وجود ذهنی؛ 5. عوالم انسان؛ 6. عالم خیال؛ 7. خیال فرارونده و خیال انحطاطی اصول و روشهایی برای پرورش خلاّقیّت استنباط شد. در قلمرو اصول، آفرینشگری، تفاوتهای فردی، نوکردن مدام شناخت، شکوفایی نیروهای آدمی، استعلا، توجه به عوالم انسان، تهذیب خیال از نابسامانی ها به عنوان اصول و قواعد راهنمای عمل استخراج شد و به تبع آنها روشهای رؤیا پردازی، الهام گیری از طبیعت، تحریک عواطف متربیان، خیالی، پذیرا بودن تجربیات نو، پالایش نفس، غور در باطن، پرورش ذوق هنری تعالی یافته، رؤیا پردازی، تجسم یک صورت خیالی استنباط شد.
۱۱۰.

ملاصدرا و نظریه مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت جوهری ملاصدرا علم الهی مثل افلاطون دلیل ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۶ تعداد دانلود : ۷۰۶
منشأ دوگانگی جهان خلقت از نگاه افلاطون بر این مبناست که وی جهان را به دو جهان معقولات (مُثُل، کلیات) و جهان محسوسات (تصویر مُثُل، جزییات) طبقه بندی می کند و از همین رو با طرح نظریه مُثُل و بیان این که مُثُل، حقایق موجودات عالم محسوس و منشأ عالم مادی است، درصدد یافتن توجیهی برای ایده آل های فلسفی و اخلاقی خود است. مُثُل نوری افلاطونی از حیث حقیقت وجود خود، متباین از حقیقت حق نیست اما قائم به ذات او بوده (قیام صدوری) و در واقع از لوازم ذات و صفات الهی است. تعابیر و استدلال های مختلف ملاصدرا درباره مُثُل، نوع رابطه مُثُل با ذات و صفات الهی را بیان می کند. اگر چه اعیان ثابته با مُثُل عقلیه افلاطون شباهت هایی دارند تفاوت های مهمی نیز دارند. کلیت نظریه مُثُل مورد قبول فلاسفه اسلامی است، ولی ملاصدرا معتقد است هیچ یک از فلاسفه اسلامی آن گونه که شایسته است نتوانسته نظریه مُثُل را درک کند. وی بر مبنای اصول فلسفی خود و با استمداد از براهینی همچون دلیل ادراک و حرکت جوهری، َسعی در اثبات تلقی خود از این نظریه می کند. نگارنده در این مقاله می کوشد با بررسی تأویل های فلاسفه اسلامی از نظریه مُثُل و بیان دلایل ملاصدرا در اثبات این نظریه، رابطه نظریه مُثُل با اعیان ثابته ملاصدرا را روشن سازد.
۱۱۱.

بررسی توصیفی تفسیر آیه ذر در آثار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس تفسیر ملاصدرا عالم ذر آیه ذر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۲
آیه ی ذر از جمله آیات مشکل قرآن کریم است که نظریات مختلف تفسیری ارائه شده از سوی مفسران که گاه متضاد و مخالف با هم اند گویای این مطلب است. در میان مفسران ملاصدرا با پذیرش وجود عالم ذر به تفسیر و تبیین این عالم بر اساس دیدگاه های فلسفی خویش پرداخته و در آثار مختلف خود و به مناسبت مباحث فلسفی و حدیثی، عالم ذر را مورد اشاره قرار داده است. در این مقاله نویسنده تلاش کرده است با مراجعه به کتب فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین مانند اسفار، شواهد الربوبیه، مبداء و معاد، عرشیه، اسرارالآیات، شرح اصول کافی و تفسیر قرآن، تبیین ایشان از عالم ذر را بدست آورد. با بررسی آثار ملاصدرا روشن می شود که از نظر ایشان عالم ذر همان عالم علم الهی است و این دیدگاه در همه ی آثار او که در زمان های مختلفی از حیات علمی ایشان به رشته تحریر درآمده اند ثابت مانده است.
۱۱۲.

سهروردی اشراقی یا سهروردی صدرایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیخ اشراق اصالت وجود ملاصدرا اصالت ماهیت اصالت نور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۸ تعداد دانلود : ۹۴۵
اهمیت اندیشه های سهروردی در سیر شکل گیری بحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و اینکه بسیاری از مباحث فلسفی حکمت متعالیه در اثبات اصالت وجود ناظر به نقد ادلّه و سخنان سهروردی میباشد بر کسی پوشیده نیست. به دلیل عدم جامع نگری فلسفی در این بحث و عدم توجّه به سیر تاریخی آن و همچنین عدم رعایت مباحث روش شناسانه، ما با چهار تلقّی و دیدگاه درباره فلسفه اشراق روبه رو هستیم: 1ـ سهروردیِ قائل به اصالت ماهیت، 2ـ سهروردیِ قائل به اصالت وجود، 3ـ سهروردیِ قائل به اصالت نور یا اصالت انوار، (این سه دیدگاه تحت سیطره فلسفه ملّاصدرا شکل گرفته است.) 4ـ سهروردی اشراقی که قائل به هیچ کدام از سه تلقی بالا نبوده است. سهروردی اشراقی دغدغه تأسیس یک نظام مستقلّ از فلسفه مشّاء را داشته و بر این اساس مباحث نور و احکام آن را بدون توجّه به روابط نور، ماهیت، حقیقت وجود، و اصالت آن ها مطرح می کند. ما چگونگی شکل گیری سهروردیهای صدرایی را تحت سیطره اندیشه ملّاصدرا بیان، و سپس آن را با سهروردی اشراقی نقد می کنیم.
۱۱۳.

مفهوم و مصداق «عالم ذرّ» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی و علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا عالم عقل عالَم طبیعت عالم ذر عالم ملکوت عهد الست (میثاق) علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۰۵
سؤال اصلی تحقیق حاضر چگونگی مفهوم و مصداق عالم ذرّ (مفاد آیه 172 سوره اعراف) از نگاه تفسیری و فلسفی دو فیلسوف حکمت متعالیه، ملّاصدرا و علّامه طباطبایی، است. در این جستار، به روش توصیفی ـ تحلیلی، پس از طرح دو محور، «هستی شناسی عالم ذرّ» و «وجودشناسی معرفت»، و ذکر مبانی فلسفی آن دو متفکر، چنین نتیجه گیری شده است که از منظر صدرا نفس یا روح قبل از تعلّق اش به بدن در عالم عقول یا در عالم علم الاهی از وحدت عقلی برخوردار، و در این مرتبه از هستی خود همه کثرات نفوس جزئی را به نحو اجمال و بسیط در درون خود واجد بوده است. از دیدگاه وی مصداق عالم ذرّ همین مرتبه از نظام هستی است. از دیدگاه علّامه طباطبایی مصداق عالم ذرّ عالم ملکوت (مثال) است. وی پس از بحث نسبتاً جامعی در باب مفهوم آیه، در ثبوت چنین عالمی با صدرا همراه شده و انسان را دارای مراتب وجودی قبل از دنیا و بعد از دنیا و دارای دو حیثیت ملکی و ملکوتی دانسته و مانند صدرا مراتب عالم هستی را با وجود او منطبق و سازگار می بیند. به طوری که با حفظ وحدت شخصی مراتب وجودی خود را در سه نشئه عقلی، مثالی، و مادی پشت سر می نهد، و برای اکتساب آن دسته از کمالاتی که صرفاً در عالم مادّه می توان به دست آورد، در قوس نزول وارد این عالم می شود و پس از استکمال در قوس صعود به عالم عقل راه می یابد و با عقول عالی متّحد می گردد.
۱۱۴.

حلّ معضل نسبیّت گرایی اخلاقی در فلسفه کانت و ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل عملی مصلحت کانت ملاصدرا خیر اعلا تجرد خیال قانون اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۳ تعداد دانلود : ۸۵۸
مطالعه جوامع گوناگون نشان می دهد که کردارهای اخلاقی انسان بسته به تفاوت های فردی و اجتماعی، و بسته به تغییر و تحوّلات انسان متفاوت بوده است. وجود تفاوت های فردی، اجتماعی، و تنوّع نیازهای انسان در گذر زمان، این مسئله را مطرح ساخته است که آیا اخلاق امری نسبی است یا مطلق؟ با این که کانت و ملّاصدرا به دو منظومه فکریِ متفاوت وابسته اند، هر دو در حلّ این مسئله دغدغه مشترکی دارند. این دو فیلسوف با ابتنای اخلاق بر «عقل عملی» تلاش می کنند تا جهان شمولی و جاودانگی انسان را اثبات کرده و اخلاق را از خطر نسبیّت برهانند. نزد کانت «قانون اخلاق» و «عقلانیّت عملیِ محض» انسان از ویژگی کلّیّت و همگانی بودن برخوردار است. و انسان با عضویت در «جهان معقول» و «مطلق خواهی فطریِ» خود، جاودانه می شود. از نظر ملّاصدرا انسان «کَون جامعی» است که در مرتبه نظر، حقائق کلّی و در مرتبه عمل، جزئیّات فعل را ادراک می کند. همچنین بر اساس اصل «تجرّد خیال» و «وحدت شخصی نفس»، انسان و ملکات نفسانی از بقا و جاودانگی برخوردار می گردند. در این مقاله قصد داریم با روش تطبیقی همراه با تحلیل مبانیِ این دو فیلسوف، راهکاری برای نسبیّت گراییِ اخلاقی جستجو کنیم
۱۱۵.

بررسی و نقد دیدگاه های ابن عربی، ملاصدرا، و علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشبیه تنزیه ابن عربی علامه طباطبایی ملاصدرا معناشناسی صفات وجودشناسی صفات تعطیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۰ تعداد دانلود : ۸۱۴
معناشناسی اسما و صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزة فلسفة دین، فلسفه، کلام، عرفان، و دین پژوهی معاصر است. این بحث در حوزة علوم اسلامی بیش تر با عنوان تشبیه و تنزیه مطرح میشود. ابن عربی تشبیه را در عین تنزیه و تنزیه را در عین تشبیه میداند. از دید وی، شباهت صفاتِ خداوند و ممکنات در این است که صفات خداوند تجلیات او و صفات ممکنات نمودهای صفات اویند. به اعتقاد او تشبیه در اصل وجود و تنزیه در حدودِ تجلیات است، اما ملاصدرا، بر اساس نظریة صدور و سنخیتِ علّی و معلولی، کمالات مخلوق را، به کامل ترین نحو، در خداوند موجود میداند. از این رو، او با درپیش گرفتن رویکرد اثباتی (بر اساس سه اصل بنیادین در این مکتب، یعنی اصالت وجود، اشتراک معنوی در مفهوم وجود، و تشکیک در حقیقت وجود) قائل به اشتراک معنوی و تشکیک در باب وجود و صفات الهی شده است و بدین طریق، میکوشد تا خود را از دو محذور تعطیل و تشبیهِ مطلق رها کند. علامه طباطبایی در برخی مواضع همان نظریة ملاصدرا را بیان میکند، اما در برخی مواضع دیگر، معانی صفات را قابل انطباق بر خدا نمیداند، زیرا بر این باور است که محدودیت ها، از جمله عدم عینیت صفات با هم و نیز با ذات، را نمیتوان از آن سلب کرد. با بررسی و نقد این دیدگاه ها خواهیم دید که همة این دیدگاه ها مبتنیبر مبانی وجودشناختیایاند که هرچند تشبیه مطلق را نفی میکنند، اجازة کنارگذاشتن مطلقِ تشبیه را نمیدهند، البته دیدگاه دوم علامه تشبیه معناشناختی را رد میکند.
۱۱۶.

اخبار از معدوم از منظر ویلیامسون و ملاصدرا و پاسخ به چالش دیدگاه آن ها در چهارچوب نظریة علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدم علامه طباطبایی ملاصدرا وجود ذهنی وجود ضروری ممکن غیر بالفعل ویلیامسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۰ تعداد دانلود : ۵۵۴
این مقاله در تلاش است به این مسائل پاسخ گوید که: ملاصدرا و ویلیامسون چه راهکاری را برای پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم ارائه می دهند و نقاط اشتراک و افتراق این راهکارها چیست و به علاوه هریک از این راهکارها با چه چالش هایی روبروست. ویلیامسون برای حل این مسئله، ضمن تأکید بر مساوقت شیء و موجود، به وجود ضروری اشیا قائل می شود. به این نحو که «جهت امکان» را مربوط به صفات اشیا، از جمله وجود انضمامی آن ها می داند، اما برای وجود منطقی اشیا، «جهت ضرورت» را درنظر می گیرد و اخبار از معدوم را در چهارچوب این نظریه تبیین می کند. ملاصدرا نیز مسئلة اخبار از معدوم را با ارائة نظریة «وجود ذهنی» پاسخ می دهد. در این نظریه، که خود مبتنی بر نظریة وحدت تشکیکی وجود است، وجود ذهنی مرتبه ای از حقیقت واحدة وجود درنظر گرفته و بر انحفاظ ماهیت در ذهن و خارج تأکید می شود. پس، برای اخبار از معدوم باید معدوم خارجی به وجود ذهنی، که ماهیت مربوط به آن تجلی یا ظل همین وجود ذهنی است، موجود باشد، اما هریک از این راهکارها با چالش هایی روبروست. از جمله اینکه در ساختار فلسفی ملاصدرا، بحث از چگونگی تصور معدومات مسکوت گذاشته شده است و انحفاظ ماهیت، در ذهن و خارج، بر مبنای وجودشناسی ملاصدرا غیر قابل توجیه است. از سوی دیگر، در دیدگاه ویلیامسون، وجود ضروری اشیا نمی تواند مبیّن واقعیت خارجی آن ها باشد؛ اما علامه طباطبایی، به جای آنکه همانند ملاصدرا، پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم را در دستگاه وجود و ماهیت مطرح سازد، آن را در دستگاه وجود و عدم سامان می دهد. به این نحو که واقعیت خارجی را همان وجود می داند که یا مطلق یا مقید به اعدام است و عدم، از باب توسع، از واقعیت خارجی انتزاع و موضوع گزاره ها قرار می گیرد. بنابراین، موضوع قراردادن اعدام در گزاره ها را یک فعالیت عقلی و در ارتباط با واقعیت، که می تواند چالش های پیش روی دیدگاه های ملاصدرا و ویلیامسون را برطرف سازد، مطرح میکند.
۱۱۷.

مطالعه تطبیقی- تحلیلی بین آرای ملاصدرا و ملاهادی سبزواری در مورد مقام فوق تجردی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت ملاصدرا بسیط ملاهادی سبزواری فوق تجرد وحدت ظلّی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۷ تعداد دانلود : ۷۰۹
در این مقاله به بررسی یکی از ویژگی های انسان به نام مقام فوق تجردی، از نگاه دو فیلسوف بزرگ: صدرالمتألهین و ملاهادی سبزواری، پرداخته شده است. در انسان شناسی فلسفی از منظر حکمت متعالیه و شارحان آن، به این مقام خاص توجه ای ویژه و مبانی آن اثبات شده است و به بیان و تحلیل و بررسی آرای ملاصدرا و ملاهادی سبزواری در مورد این مقام پرداخته شده و این نتیجه به دست آمده است که از نگاه این دو فیلسوف، انسان به این لحاظ که دارای مقام معلومی نیست، می تواند از تمام مرحله ها عبور کند و به مرحله ای برسد که علاوه بر تجرد از ماده، از ماهیت نیز تجرد یابد، هر چند نحوه بیان این دو فیلسوف در تبیین و استدلال اندکی با یکدیگر فرق می کند و این تفاوت باعث می شود اندک تفاوتی در افق دید این دو فیلسوف نسبت به این مقام به وجود آید.
۱۱۸.

مقایسه اجمالی «انسان شناسی» تومائی و صدرایی با تأکید بر ساختار تألیفیِ «جامع الهیات» و «اسفار»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی ملاصدرا توماس آکویناس اسفار جامع الهیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۹ تعداد دانلود : ۵۳۴
انسان شناسی جایگاهی بنیادین در نظام فلسفی- الهیاتیِ توماس آکویناس ) (Thomas Aquinas و ملاصدرا دارد؛ به گونه ای که نقش برجسته و مؤثر آن را در ساختار تألیفیِِ دو اثر اصلی «جامع الهیاتِ»(Summa Theologiae) آکویناس و «اسفارِ» ملاصدرا به روشنی می توان دید و دریافت. بررسی تطبیقی نقش انسان شناسی با تأکید بر این دو اثر نشان می دهد که هر یک به طور مشابهی می کوشند تا آراء انسان شناختی را در چارچوب مجموعه ای از آراء متافیزیکی و در پیوند با دیگر حوزه های دانش ترسیم نمایند. در چنین منظومه معرفتی ای است که هم وجه هستی شناختیِ انسان به عنوان معلول/مخلوق تبیین شده است، هم مقام و موقعیت معرفت شناختی او در نسبت با خدا، خود و جهان. با این وصف، در مسأله «سلوکِ» انسان به سوی خدا، هر دو فیلسوف و الهیدان به تبیین های مختلفی دست زده اند که حاصلش شکل گیریِ ساختار تألیفی متفاوت است، هر چند در نهایت و از منظری کل نگر مقصد و مقصودی یکسان را معرفی می نمایند. این اختلاف و اشتراک را در نحوه نفوذ و نقش مفاهیم و آموزه های بنیادین سنت مسیحی و اسلامی در نظام اندیشه آن دو می بایست جستجو کرد.
۱۱۹.

چیستی صادر اوّل، ادله و لوازم فلسفی آن در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صادر اول ملاصدرا وجود منبسط وحدت حقه حقیقیه وحدت شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵۷ تعداد دانلود : ۹۷۰
تبیین و تشریح صادر اوّل، دغدغة ذهن حکمای اسلامی بوده است. حکمای مشاء، صادر اوّل را عقل اوّل دانسته اند. ملاصدرا صادر اوّل را گاهی عقل اوّل و در برخی آثار خود وجود منبسط دانسته است. این مقاله تلاش دارد، علاوه بر ارائه نظر ملاصدرا در باب این موضوع، عبارات به ظاهر متعارض ملاصدرا در باب صادر اوّل را توجیه کند. این تحقیق به این پرسش پرداخته که آیا فلسفة ملاصدرا توان اثبات فلسفی وجود منبسط به عنوان صادر اوّل را دارد؟ و این اثبات بر پایه کدام تقریر از وحدت وجود صورت می گیرد؟ در ادامه با اثبات ادعاهای فوق لوازم فلسفی و احکام و عوارض صادر اوّل به نحو استقرائی إحصا شده است.
۱۲۰.

نقش وجودى انسان در معرفت بشرى؛ مطالعه اى تطبیقى در آراى ملّاصدرا و مارتین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیدگر معرفت ملاصدرا ساختار وجودى انسان آشکارسازى شى ء فی نفسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۴ تعداد دانلود : ۷۴۷
در کلّ سنّت متافیزیک، چه در دنیاى غرب و چه در جهان اسلام، با دو تفسیر عمده از نقش وجودى انسان در عمل «معرفت» مواجه مى شویم: 1) تفسیرى که بر پایه آن، انسان صرفا نقشى منفعل دارد و همچون لوح سفید یا آیینه اى است که صور یا نقوشِ اشیا در وجود وى، یا مرتبه خاصّى از وجود وى (به نام «ذهن») مرتسم مى شوند؛ 2) تبیینى که (اولین بار به وسیله کانت ارائه شد) در آن انسان فعّالانه در عمل معرفت وارد شده و نقشى سازنده به عهده دارد. در هر دو تبیین یادشده وجود انسان به منزله حجابى است که مانع از ظهور اشیاء فى نفسه مى شود؛ در نتیجه امکان وصول به اشیاء فى نفسه در معرفت بشرى به مسئله و مشکلى چالش برانگیز تبدیل مى شود تا جایى که در فلسفه کانت اصولاً وصول به اشیاء فى نفسه غیرممکن مى نماید. از نظر هیدگر و ملّاصدرا، نقش انسان در عمل معرفت صرفا نوعى آشکارسازى است که در پرتو آن، شى ء آن گونه که هست خویشتن را ظاهر مى سازد. انسان چیزى از خود بر اعیان تحمیل نمىکند؛ او به دلیل ساختار و نحوه خاصّ وجودى خود، اجازه مى دهد که اشیا آن گونه که هستند خویشتن را بنمایانند.