مطالب مرتبط با کلیدواژه

جامعه ی علمی


۱.

پیشرفت علمی مطالعات اقتصاد کلان ایران طی دوره‌ی 1379-1386؛ یک رویکرد روش‌شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۲۰۹
اهداف مقاله‌ی حاضر عبارت‌اند از: 1. ارزیابی پیشرفت علمی مطالعات اقتصاد کلان ایران، طی دوره‌ی 1379-1386، با استفاده از یک رویکرد روش‌شناختی که برای این منظور، از رویکرد ابزارگرایانه «حل مسئله به مثابه‌ی پیشرفت علمی» لائودن بهره برده است و 2. بررسی میزان بهره‌گیری این مطالعات از چهار عامل دیدگاه‌ها، شواهد، روش‌های فنی و جامعه‌ی علمی که در فرایند پیشرفت و توسعه‌ی اقتصاد کلان تأثیر بسزایی داشته‌اند. آزمون فرضیه‌ی مربوط به هدف اول نشان می‌دهد مطالعات اقتصاد کلان ایران بیشتر، به حل مسائل کاربردی و نه مسائل فکری اختصاص دارند؛ در نتیجه، شرط لازم پیشرفت علمی در این مطالعات رعایت نشده است. آزمون فرضیات مربوط به عوامل تأثیرگذار نشان می‌دهد در مطالعات اقتصاد کلان ایران از شواهد استفاده نشده، الگوها و روش‌های فنی توسعه نیافته و مطالعات با سایر مطالعات فارسی ارتباط روش‌شناختی ندارند. فرضیه‌ی راجع به عدم تصریح دیدگاه‌ها رد شد که البته، در زمینه‌ی پذیرش دلالت‌های آن باید محتاط بود. به علاوه، فرمالیسم ریاضی، به ویژه روش‌های اقتصادسنجی، بر روش‌شناسی مطالعات سیطره دارد.
۲.

معمای انقلاب علمی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم اسلام انقلاب علمی روش تفکر اشعری جامعه ی علمی دستاوردهای تجربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۷
علم در تمدن اسلامی، علی رغم برخی پیشرفت هایی که داشت، نتوانست یک تغییر یا انقلاب جدی را در خود به وجود آورد و به گمان برخی از اندیشمندان آخرسر با رکود و افول مواجه شد. در این نوشتار، به بررسی و ارزیابی برخی از عواملی می پردازیم که از آن ها به عنوان موانع بروز تحول در علم ورزی تمدن اسلامی یاد می شود. در این راستا عواملی مانند حاکمیت تفکر اشعری و تضادش با پژوهش در علوم تجربی، نبود حمایت های اجتماعی و اقتصادی، و همچنین فلسفه ارسطویی را بررسی و تحلیل می کنیم. سعی می کنیم نشان دهیم که اشاعره آنگونه که عموما تصور می شود، مخالف علم ورزی نبودند و چه بسا اگر واقعا چهارچوب فکری آنان در علم ورزی حاکمیت پیدا می کرد، احتمالا شاهد تحولاتی چشم گیر در علم تمدن اسلامی می بودیم. بدین ترتیب، نقش تخریبی اشاعره را تعدیل می کنیم. در ادامه، ضمن پذیرش اهمیت حمایت های اجتماعی و اقتصادی در توسعه علم در دوران طلایی تمدن اسلامی، لزوم توجه به روش شناسی را مورد تاکید قرار می دهیم. با تکیه بر مثال هایی تاریخی از نورشناسی ابن هیثم و اسطرلاب زورقی، از یک طرف، نقش تخریبی روش شناسی مبتنی بر فلسفه ارسطو را مجددا تایید می کنیم و، از طرف دیگر، مساهمت مان در رابطه با تعدیل نقش تخریبی اشاعره را به شکل انضمامی تری توضیح می-دهیم.