مطالب مرتبط با کلیدواژه

نباید


۱.

اخلاق فضیلت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الزام فضیلت خوب بد خطا اخلاق فضیلت مدار سودگروى وظیفه گروى صواب باید رذیلت نباید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۴۰
اخلاق فضیلت مدار نوعى نظریه هنجارى است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامى نظریه‏هاى اخلاقى در دستیابى به طرحى نو، براى نجات انسانیت، ضرورت احیاء آن جهت ابقاء ارزشهاى اخلاقى به خوبى احساس مى‏شود. در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگى وجدان اخلاقى که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقى و ارزشمند بودن شکوفائى بشر، این ضرورت را به اوج مى‏رساند. از نوشتار حاضر که نگاهى اجمالى است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایى اخلاق فضیلت و گذارى کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن مى‏پردازیم. تقریرهاى متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههاى مختلفى را ساماندهى مى‏کند که با توجه به آن، براى فهم و تبیین و اقدام عملى اخلاق فضیلت مدار لازم و ضرورى به نظر مى‏رسد.
۲.

مفاهیم اخلاقی و منشأ پیدایش آنها با رویکرد غایت گرایانة اخلاق از دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: باید نباید حسن معقولات ثانیه فلسفی قبح استاد مصباح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۱ تعداد دانلود : ۱۳۳۵
استاد مصباح یزدی مفاهیم اخلاقی را به دو قسم لزومی، مانند باید و نباید، و ارزشی، مانند حسن و قبح، تقسیم میکند. ایشان مفاد باید و نباید را همان ضرورت بالقیاس بین فعل فاعل و نتیجه آن میداند و از آنجا که نتیجه محبوب بالذات و مطلوب بالذات فاعل میباشد با فاعل نیز ارتباط برقرار میکند. همچنین ایشان حسن و قبح را جزء معقولات ثانیه فلسفی میداند که عروضشان ذهنی و اتصافشان خارجی است. و ایشان اگر چه حسن و قبح را عبارت از ملائمت و منافرت فعل با طبع انسان میداند، ولی توجه با این نکته ضروری است که هرچند یک طرف این ملائمت و منافرت، انسان است، ولی از آن جهت که سلیقه و ذوق خاصی دارد، مورد نظر نیست (چنانکه علّامه طباطبائی و شهید مطهری بدان قائل اند) بلکه از آن جهت مورد نظر است که کمالی برای انسان در خارج محقق میشود. در واقع «باید و نباید» و «حسن و قبح» را از مصادیق مفهوم علیّت میداند که از رابطه علیّت و معلولیّت بین فعل اختیاری انسان و کمال مطلوب انتزاع میشوند. طبیعتاً ارتباط بین «باید و نباید» و «هست و نیست» تبیین بسیار واضحی به خود گرفته، چنانکه برای تبیین اخلاق مطلق نیز جایگاه خود را باز خواهد یافت.
۳.

تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبایى با نگاهى تطبیقى بر رساله اعتباریات و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتباریات باید نباید المیزان حسن قبح علامه طباطبائى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۹ تعداد دانلود : ۸۵۲
علّامه طباطبائى گاه باید و نباید را از امورى اعتبارى مى داند که انسان آن را بین خود و فعلش جعل مىکند تا فعل ضرورت یابد. درباره معناى حسن و قبح هم ایشان دو نظر دارد: 1) حسن و قبح را امرى اعتبارى، و عبارت از ملایمت و منافرت با طبع انسان دانسته است، و از آنجا که انسان ها در طبع با هم متفاوت اند، حسن و قبح را از امور نسبى شمرده است؛ 2) حسن و قبح را عبارت از ملایمت و منافرت فعل با غایت مطلوب دانسته است. معناى دوم علّامه از حسن و قبح ما را به این نکته رهنمون مى سازد که ایشان حسن و قبح را در این معنا معقول ثانى فلسفى مى داند؛ اگرچه به آن تصریح نمىکند. مهم تفکیک این دو معنا از یکدیگر است، کارى که هیچکدام از شارحان علّامه به آن نپرداخته اند. نگارنده در این مقاله کوشیده است با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و مباحث تفسیر المیزان دیدگاه علّامه را واکاوى، و تفاوت نظریه او را از دیدگاه نسبى گرایان و شکّاکان آشکار کند.
۴.

رابطة باید و هست(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارزش اخلاقی الزام خوب بد باید نباید هست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۴ تعداد دانلود : ۵۵۳
رابطه «باید» و«هست»، همواره یکی از چالش برانگیزترین مسائل در حوزه فلسفه اخلاق بوده و حل این مسئله، گره گشای بسیاری مسائل دیگر از جمله رابطة اخلاق و علم خواهد بود. هدف این نوشتار، ارائه فروض مختلف مسئله باید و هست و بررسی امکان تحقق رابطه مزبور است. تحلیل و بررسی دقیق مسئله باید و هست، به این نتیجه منتهی می شود که ارزش اخلاقی امری واقعی و عینی است، اما الزام اخلاقی، امری اعتباری است که برای ایجاد انگیزه در مخاطب اعتبار می گردد، تا با تحریک فاعل به عمل اخلاقی، غایت و هدف اخلاق- که ارزش ذاتی دارد - به دست آید. با توجه به واقعیت داشتن ارزش های اخلاقی، می توان گفت: مفهوم «ارزش» با مفهوم «هست»، ارتباط معنایی دارد و جملات ارزشی نیز بیانگر نوعی واقعیت اند. از سوی دیگر، ارزش های اخلاقی به سبب واقعی بودن، قابلیت استنتاج از هست های غیراخلاقی را دارند. بنابراین، میان باید و هست رابطة منطقی و استنتاجی وجود دارد و با تکیه بر هست های غیراخلاقی، می توان ارزش های اخلاقی را نتیجه گرفت.