مقالات
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی طی هزارة گذشته بر مناطق مختلفی
از جهان تأثیر نهاده است. اکثر محققان گسترة نفوذ زبان فارسی را، آسیای میانه و
شبه قارة هند می دانند. در این خصوص پژوهش های زیادی نیز صورت گرفته است با این
حال کمتر اطلاعاتی دربارة جایگاه زبان و ادب فارسی در منطقة شرق آفریقا وجود دارد.
در واقع آفریقای شرقی (به ویژه کشور تانزانیا، جمهوری خودمختار زنگبار و بخش های
جنوبی کنیا) از جمله مناطقی است که با وجود فاصلة بسیار با کشور ایران، طی چند قرن
گذشته تأثیری در خور توجه از زبان و ادبیات فارسی پذیرفته و تعداد نسبتاً زیادی از
واژه های اصیل فارسی را در خود جای داده است.
مقایسه «شیرین و خسرو» روح الامین شهرستانی اصفهانی با «خسرو و شیرین» نظامی
حوزه های تخصصی:
روح الامین شهرستانی اصفهانی مشهور به میرجمله درسال 981 ه جری
در«شهرستان» از توابع اصفهان
به دنیا آمد و در سال 1047هجری در اثر بیماری لقوه و فالج در دهلی چشم از جهان
فروبست. وی با وجود شغل وزارت یکی از شاعران پرکار زمان خویش است. وی به تقلید از
نظامی، خمسه ای سروده است. شعرهای او قریب به سی هزار بیت است. شیوه او در شاعری
همان است که کلیم در مدحش گفته: «خلعت الفاظ بر قد
معانی دوخته». مقایسه نظیره ها با اصل اثر می تواند در شناخت اثر ادبی و
دلایل ماندگاری و موفقیت آن راهگشا باشد. در این مقاله، با مقایسه محتوایی و
ساختاری- زبانی منظومه شیرین و خسرو روح الامین با خسرو و شیرین نظامی، تفاوت ها و
شباهت های دو منظومه بررسی شده است. در بخش هایی از داستان که به
تقلید از نظامی سروده شده، در شیوه بیان متفاوت است. بسیاری از الفاظ و ترکیبات و
تعبیرات نظامی در شعر او با قالب تازه ارائه شده اند که نسبت به اصل خود در جایگاه
نازل تری قرار می گیرند. این تغییر و تفاوت اغلب در محور جانشینی و همنشینی رخ می دهد. روح الامین
کمتر به نوجویی در ترکیبات و تعبیرات و الفاظ گرایش دارد و همت خود را بیشتر صرف
تغییر روایت و حوادث داستان می کند.
تحلیل موضوعات غنایی در منظومه حماسی بهمن نامه
حوزه های تخصصی:
گونه های ادبی از لحاظ محتوا به ادب حماسی، غنایی، تعلیمی و نمایشی دسته بندی
شده است. این گونه ها با یکدیگر تداخل دارند. به دیگر سخن، یک اثر غنایی ممکن است
دارای بخش های حماسی باشد و در یک اثر حماسی می توان نشانه هایی از شعر تعلیمی یا
غنایی دید. که حضور عناصری از یک گونه ادبی در گونه ای دیگر، گاه موجب تنوع و
افزایش جذابیت اثر است و گاهی گسیختگی لحن و زبان اثر را سبب می شود.
بهمن نام ه (ق 5-6) اثر
ایرانشاه بن ابی الخیر یکی از منظوم ه های حماس ی است که تهی از جنبه های غنای ی
نیست. در این مقاله، بررسی موضوعات غنایی و هماهنگی یا عدم تناسب آنها با متن
حماسی مدّ نظر بوده است؛ زیرا دو گونه ادب حماسی و ادب غنایی با یگدیگر تفاوت
دارند. در این مقاله موضوعات غنایی موجود در این منظومه، استخراج و دسته بندی شده
که حاصل آن شناسایی دوازده موضوع غنای ی از جمله: اعتذار، سوگند، نیایش ، مرثیه،
مدح، شکواییه، مفاخره، هج و و ... است. در این موضوع ات غنایی، لحن حماسی و قدمت
زب ان رعایت شده است. حضور موضوع غنای ی موجب گسست در لحن حماسی نبوده و این اثر
دارای وحدت لحن است.
تحلیل مضامین پارادوکسیکال مولوی بر اساس روش تحلیلی یونگ
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست منظورمان را از واژه «پارادوکسیکال» روشن
می سازیم. سپس در قالب سه الگوی اساسی خواهیم دید که تعابیر پارادوکسیکال مولوی،
یا به ابزاری بلاغی برای آراستن سخن فروکاسته شده، یا در قالب شطحیات خوانده شده و
یا به روشی منطقی برای تفهیم مطلب تقلیل یافته است. این الگوها، هرچند در اغلب مواضع
راهگشا هستند اما بیشتر در صدد حل وفصل معضل پارادوکس هستند تا معرفت شناسی آن. در
این مقاله، با توجه به تفسیری که یونگ از پارادوکس های بنیادین در وجود آدمی ارائه
می دهد، چشم انداز جدیدی برای تحلیل این مسئله در اندیشه مولوی ارائه شده است.
توجه داریم که این مقاله مقارنه و مقایسة اندیشة مولوی و یونگ نیست؛ بلکه صورت بندی
الگوی یونگ برای تحلیل پارادوکس، و به کارگیری این الگو در اندیشه مولوی است. بر
اساس این الگو، عارف در ژرف ترین سطوحِ «خویشتن» با
پارادوکسی وجودی روبه روست و این تناقض عمیق را تضمین کنندة بالندگی خویش و حصول
معرفت می پندارد.
مقایسه ساختار حکایت «نظر کردن پیغامبر اسیران را» در مثنوی و فیه ما فیه
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد، در مثنوی معنوی و فیه ما فیه، 12 حکایت
مشترک وجود دارد. از آنجا که تحلیل همه حکایت های مشترک در مقاله ای واحد امکان پذیر
نیست، به نظر می رسد اولین حکایت فیه ما فیه یعنی «نظر کردن پیغامبر اسیران را» که در دفتر سوم مثنوی نیز
نظیر آن دیده می شود، از بسیاری جهات مانند زمینه متن، در هم آمیختن زمینه های تاریخی، کنش ها، خلاقیت مولوی و... بیشتر در خور
تأمل باشد. مولوی با در آمیختن دو زمینه متفاوت جنگ بدر و خندق، دو حکایتی را پدید
آورده که در نقش های آغازین، انواع فرایندهای رفتاری، ذهنی و کلامی مشترک اند؛ امّا در فیه ما فیه
با افزودن یک اپیزود، گفت وگوی شخصیت ها و در نتیجه برخی نقش ها را گسترش داده، و
حکایتی متفاوت ساخته است.
پژوهش حاضر ضمن بررسی زمینه تاریخی حکایت مذکور، به تفصیل، به مقایسه کنش ها و
نقش ها و دگرگونی آنها، تحلیل کنش ها بر اساس انواع فرایندهای فعلی، بررسی شخصیت ها
بر اساس دیدگاه گریماس، بررسی جزئیات و ویژگی های حکایت، صفات و ویژگی شخصیت ها،
صحنه پردازی و گفت وگوها در فیه ما فیه و مثنوی پرداخته و میزان
خلاقیت مولوی یا تصرفات وی را با توجه به ساختار متن نشان داده است.
جایگاه لوح و قلم در جهان شناسی عرفانی ابن عربی و عطار نیشابوری
حوزه های تخصصی:
در جهان شناسی عرفانی ابن عربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد،
اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار می گردد. ابن عربی کوشیده
تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او
در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر می کند، اما افزون بر
این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق می نماید؛ کوششی که
برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام داده اند. عطار نیشابوری در نقطه
اوج تبیین جهان شناسی خود در «مصیبت نامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرتِ «جان» معرفی می کند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت
انسان کامل می بیند. او نیز در توصیف ها و تمثیل های خود درباره لوح و قلم هم به
اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریة افلاک نه گانه نظر دارد. توضیح
مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجستة مسلمان از جمله نتایج این
مقاله است.
تحلیل تقابل سنت و مدرنیته در رمان اجتماعی پس از انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
رمان اجتماعی، عرصه ای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینه
ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات
فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی
شده است. پس از انقلاب اسلامی، رمان اجتماعی رشد کمی و کیفی قابل توجهی پیدا کرد و
کمتر رمانی در این دوره وجود دارد که مضامین اجتماعی در آن طرح نشده باشد. مسئله
اصلی این پژوهش، بررسی تقابل مفاهیم سنت و مدرنیسم در رمان های اجتماعی پس از
انقلاب اسلامی است. هدف از پژوهش، بررسی و مقایسه تطبیقی رویکرد نویسندگان به این
موضوع، در دهه شصت، هفتاد و هشتاد شمسی است.
این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده
است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در رمان های دهه شصت این تقابل به شکلی آشکار و
بارز، به ویژه در اعتراض به صنعتی شدن، مظاهر مادی مدرنیته و از دست رفتن سنت ها دیده
می شود، اما در دهة هفتاد و هشتاد، این تجربه درونی شده و به شکل تردید، سرگردانی
و گاه سنت گرایی بروز یافته است. در عین حال، پذیرش تحولاتی که در دهة شصت، یک
چالش محسوب می شد، در دهة هفتاد و هشتاد، نشان دهندة حرکت روبه رشد مدرنیته به خصوص
در جامعة شهری و طبقة تحصیل کرده است.