مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
ظهور و گسترش سازه انگاری(1) (constructivism) به عنوان یکی از چارچوب های مهممفهومی و نظری در روابط بین الملل در دو دهه اخیر با افزایش علاقه به تحقیقاتتجربی در این چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب این رویکرد استلزامات خاصیدارد که متأسفانه در بسیاری از تحقیقات و پژوهش های جاری، به ویژه در پایان نامه هاو رساله های دانشجویی، کمتر رعایت می شود. به علاوه بسیاری از دانش پژوهان جوانروابط بین الملل که علاقه نظری به سازه انگاری دارند در اینکه چه دامنه ای ازموضوعات را می توانند از این منظر مورد تحقیق تجربی قرار دهند به تردید دچار می شوند.هدف این مقاله آن است که نشان دهد پژوهش سازه انگارانة متعارف چه استلزاماتی داردو چه حوزه های موضوعی ای را می تواند شامل شود. روش گردآوری داده ها در این مقالهکتابخانه ای و با اتکا به متون نظری و فرا نظری و نیز تحقیقات تجربی پیشین بودهاست و نشان می دهد که چگونه سازه انگاری می تواند پایه نظری پژوهش تقریباً در همهحوزه های موضوعی در روابط بین الملل باشد.
پیش نظریه ای درباره روابط بین الملل: نگاهی خاورمیانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، بررسی زمینه های ارائه نوعی پیش نظریه اجماعی-بومی روابط بین الملل با نگاهی خاورمیانه ای است.با توجه به وجود عناصر نظری موجود در خاورمیانه، امکان ارئه نظریه ای غیر غربی وغیر متعین با خوانشی خاورمیانه ای وجود دارد؟ این رویکرد مستلزم کمک گرفتن از نظریه های انتقادی روابط بین الملل وسازه انگاری روانشناختی درجهت تکمیل این عناصراست. به تبع، اجماع میان نخبگان دانشگاهی روابط بین الملل ایرانی، ترکی، وعربی برسرمبانی روش شناسی، هستی شناسی ومعرفت شناسی واحد در راستای مطالعه روابط بین الملل؛ این بدلیل نظری راهموار می سازد.به عبارتی، حوزه های دانشگاهی روابط بین الملل بویژه درکشورهای عرب زبان به شدت تابع مفروضات واقع گرایی ونوواقع گرایی می باشند وتحولات درون جوامع خویش را اصولا تابع فعل وانفعالات سیاسی قدرت های بزرگ وتوزیع مادی سامانه بین المللی می انگارند.آسیب شناسی این رویکرد، وتشویق به تشریک مساعی درباب الگوهای نظری بدیل برای مطالعه تعاملات بین المللی وشناخت روابط بین الملل با تکیه بر اجماع نظری روابط بین الملل خاورمیانه ای ازاهم اهداف کلی نوشتارحاضراست.
فلسفه جغرافیایی تداوم رقابت در روابط بین الملل پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پایان جنگ سرد دیدگاههای مختلف و متفاوتی درباره ماهیت و چگونگی ادامه رقابت در روابط بین الملل مطرح گردید. پاره ای از اندیشمندان این حوزه بر این اعتقاد بودند که با پایان گرفتن رقابتهای ایدئولوژیک در سطح کلان و سیطره غیرقابل هماورد لیبرالیسم دیگر مبنای برای ادامه رقابت مابین کشورها و بلوک های قدرت وجود ندارد و جهان از این زمان به بعد حداقل در سطح کلان دوره ای از صلح لیبرالی را تجربه خواهد کرد . در نقطه مقابل پاره ای دیگر از اندیشمندان بر این اعتقاد بودند که سرشت ذاتی انسان و فضای جغرافیایی ، به عنوان مکان و محل زیست انسان به گونه ای است که به صورت مبنایی عامل رقابت را میان گروههای متشکل انسانی و حکومتها بازتولید خواهد نمود و در فرایندهای تاریخی تنها ممکن است که شکلواره های رقابت در زمانهای مختلف دچار تغییر گردد . بر این مبنا در این مقاله کوشش شده است با رویکردی توصیفی تحلیلی فلسفه جغرافیایی تداوم عامل رقابت در روابط بین الملل تبیین گردیده و شکلوارهای روبنایی آن بررسی گردد . یافته های پژوهش بیانگر آن است که بطور کلی کالبد جغرافیای سیاسی جهان حائز شرایطی است که به عنوان یک عامل زیرساختی در روابط بین الملل ، عامل رقابت را در زمانهای مختلف مابین کشورها و بلوکهای قدرت بازتولید خواهد نمود .
مدلسازی تأثیر «نُرم» در روابط بین الملل براساس نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رشته روابط بین الملل عمدتاً مفاهیم به کار گرفته شده به صورت کیفی، انتزاعی و غیرقابل محاسبه هستند، البته تلاش هایی در دهه های میانی قرن بیستم در جهت فرموله کردن، قابل محاسبه نمودن و آماری کردن برخی مفاهیم و گزاره ها در این حوزه صورت پذیرفته که با نواقص جدّی همراه بوده و به نوعی تلاشی ناکام در جهت ریاضیاتی کردن روابط بین الملل محسوب می شده است. اما به هر حال استمداد از نمادهای ریاضی و فرموله نمودن گزاره ها با در نظر گرفتن غیرقطعی بودن نتایج و انسانی بودن این حوزه، امری قابل اعتنا و مفید است، و به فهم دقیق تر پدیده ها در شرایط پیچیده کمک می کند. چارچوب نظریه بازی ها، در ادبیات تئوریک بازدارندگی، در زمره چنین اهتمامی محسوب می شود که در سال های ابتدایی قرن بیست ویکم تلاش های وافری در جهت توسعه این نظریه و مد ل های آن و قابل محاسبه و فرموله کردن مفاهیم و دال های کیفی در روابط بین الملل در اروپا و آمریکا صورت گرفته است. از سوی دیگر، نظریه های روابط بین الملل در دهه های اخیر جهت گیری روشنی به سمت دخیل کردن نرم ها و هنجارها در ادبیات و تحلیل خود داشته اند. تلاش نگارندگان در این مقاله بررسی نحوه تأثیرگذاری و مداخله نرم ها در حوزه روابط بین الملل از طریق نمادین و فرموله نمودن این مفاهیم در چارچوب تقریرات جدید در نظریه بازی هاست. در واقع تلاش نگارندگان در این نوشتار پاسخ به این پرسش است که «نرم ها، چه وقت، چگونه و تا چه میزان بر عملکرد کشورها در روابط بین الملل تأثیرگذارند».
کشمکش بر سر برندسازی رژیم اشغالگر صهیونیستی در آمریکا؛ مطالعه موردی جنبش بی دی اس و دانشگاه هرزلیای رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل امپریالیسم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اسرائیل
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آمریکا
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
برندسازی کشورها به وسیله روش های تجاری، پدیده ای نوین و یک راهبُرد مربوط به دیپلماسی عمومی است که با هدف فروش تصاویر جدید و برداشت های نو از شهرها، کشورها و مناطق به مردم جهان صورت می گیرد. در جهان کنونی کشاکشی بر سر برندسازی رژیم صهیونیستی در جریان است. این مقاله با به کارگیری نظریه تصویر کشور به معنی مجموع عقاید، نظرات و احساسات درباره یک مکان سعی می کند کشاکش موجود بر سر تصویر رژیم صهیونیستی را نشان دهد. سؤال مقاله این است که دو گروه طرفدار و مخالف رژیم صهیونیستی از چه روش ها و سیاست هایی برای بازنمایی آن استفاده می کنند. مقاله با مطالعه موردی دو سازمان فعال در برندسازی این رژیم، یکی موافق آن (دانشگاه هرزلیا) و دیگری مخالف آن (جنبش بی. دی. اس) و با روش تحلیل محتوای کیفیِ داده های آن ها به این نتیجه می رسد که برندسازی رژیم صهیونیستی روندی مداوم است که با ابزار رسانه جدید به ویژه شبکه های اجتماعی و انعکاس اقتصاد در نظام معنا پیگیری می شود. لکن روند برندسازی موافق آن نتوانسته خود را جدای از سیاست های منعکس شونده در اخبار نشان دهد. برندسازی رژیم صهیونیستی با وجود تمام جذابیت های گردشگری، فنّاوری، علمی، تجاری و فرهنگی همچون سایر کشورها نیست و در مقاطع جنگ و نزاع دچار مشکل می شود
آموزه های اسلامی در مراودات بین المللی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با نگاهی به نگرش های سنتی رئالیستی و لیبرالیستی به موضوع روابط بین الملل، که نتیجه آن گرایش به دیدگاه «جنگ محوری» یا «صلح محوری» در روابط بین الملل می گردد، به تمایز ریشه ای اسلام با آنها پرداخته شده است. اسلام به عنوان آئینی کامل و جامع با آموزه های عقلانی و انسانی خود، رویکرد متفاوتی به ماهیت روابط بین الملل دارد. آبشخور تفاوت دیدگاه های مکاتب موجود در روابط بین الملل، مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آنها می باشد و این مبانی، رویکرد آنها را نسبت به نظام بین الملل قوام می بخشد. در این نوشته تلاش شده است با بررسی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی، رویکرد اسلامی به روابط بین الملل تبیین و با استفاده از آیات قرآن کریم، اصول اسلامی در روابط بین الملل احصاء شود. تعالیم و آموزه های اسلامی با اتخاذ موضع متمایز و جامعی در مورد سرشت و ماهیت انسان، روابط بین المللی را با جنگ و صلح همراه می داند. جنگ معلول عدم تعادل رابطه ی فطرت و غرایز انسانی است که در آن غرایز بر فطرت چیره می گردد. از نظر اسلام عرصه بین المللی باید از حالت آنارشی به نفع شکل گیری نوعی «جامعه بین المللی» جهت یابد و در نتیجه هویتی مشترک پیدا کند؛ هویتی که مؤید این معنا باشد که سرنوشت آینده جامعه جهانی به نوع رفتار همگی بازیگران آن مرتبط است. معنای این سخن آن است که نظریه ی «سعادت»، بشر را نسبت به آینده نظام بین الملل حساس می سازد و لذا باید برای هدایت دیگران و اصلاح امور اهتمام داشته باشند. از نظر اسلام مکانیزم صلح، قطع ریشه های جنگ است که عمدتاً از طریق ایجاد رابطه ی منطقی میان غرایز و فطرت صورت می گیرد. انسان ها فطرتاً از جنگ نفرت داشته و به صلح و ثبات علاقه مندند؛ اما غریزه برتری طلبی و قدرت جویی او، گاه این خواست عمیق فطری را زیر پا نهاده و روابط اجتماعی را به تعارض و جدال می کشاند. بنابراین، در روابط خارجی اسلام، نه جنگ اصل است (آن گونه که رئالیست ها می اندیشند) و نه صلح همیشگی (آن گونه که ایدئالیست ها باور دارند)؛ بلکه از نگاه اسلام پدیده جنگ و صلح واقعیت عینی تاریخ بشر را تشکیل می دهند. اما در نهایت اسلام با توجه به رسالت جهانی خود در مورد دعوت همگان به سعادت و کمال، همواره ایجاد رابطه ی مسالمت آمیز را دنبال نموده و در روابط خارجی با جوامع بیگانه، اصل را بر همزیستی مسالمت آمیز قرار می دهد.
هستی شناسی رهیافت سازه انگاری و بازخوانی چشم اندازهای تحلیلی آن: دیرینه شناسی مناظره های فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رهیافت های جوان و بدیع در حوزه روش شناسی های جدید، رهیافت سازه انگاری است. طی پنجاه سال گذشته سه رهیافت بر رشته روابط بین الملل غالب بوده است؛ نخست، رهیافت لیبرالیسم و رئالیسم (که در منازعه نئولیبرالیسم و نئورئالیست ها بررسی می شود) و با عنوان نظریه های عقلانیت گرا معروف هستند؛ دوم، نظریه های هنجاری، فمنیستی، جامعه شناختی که به نظریه های بازتابی یا بازتابی معروف می باشند؛ سوم، سازه انگاری اجتماعی که تلاشی برای پر کردن شکاف میان دو رهیافت قبلی است؛ رویکردی که درصدد اخذ مفروضات خود از بین عقلانیت گرایی و انعکاس گرایی است. این رهیافت به عنوان یک روش فراپوزیتیویستی به مثابه تلاشی عمیق در حوزه فرانظری (هستی شناسی و معرفت شناسی) محسوب می شود، زیرا از حیث هستی شناسی، از ایدئالیسم درمقابل ماتریالیسم و از ذهنیت گرایی در مقابل عینیت گرایی دفاع می کند.
مقاله حاضر تلاش می کند تا به این پرسش ها پاسخ دهد: 1) چه روابطی بین یک جامعه یا ساختار اجتماعی و شناخت وجود دارد؟ 2) آیا جامعه بر علم تأثیر می گذارد یا کم وبیش تأثیر دانش بر دانش فرهنگ بیشتر است؟ 3) کدام نیروی اجتماعی، دانش را تولید و بازتولید می کند و چه نوع از تجزیه و تحلیل اجتماعی این نیروهای اجتماعی را آشکار می کند؟ و 4) تأثیر رهیافت سازه انگاری در روابط بین الملل چگونه و در چه ابعادی است؟
هستی شناسی رهیافت سازه انگاری و بازخوانی چشم اندازهای تحلیلی آن: دیرینه شناسی مناظره های فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رهیافت های جوان و بدیع در حوزه روش شناسی های جدید، رهیافت سازه انگاری است. طی پنجاه سال گذشته سه رهیافت بر رشته روابط بین الملل غالب بوده است؛ نخست، رهیافت لیبرالیسم و رئالیسم (که در منازعه نئولیبرالیسم و نئورئالیست ها بررسی می شود) و با عنوان نظریه های عقلانیت گرا معروف هستند؛ دوم، نظریه های هنجاری، فمنیستی، جامعه شناختی که به نظریه های بازتابی یا بازتابی معروف می باشند؛ سوم، سازه انگاری اجتماعی که تلاشی برای پر کردن شکاف میان دو رهیافت قبلی است؛ رویکردی که درصدد اخذ مفروضات خود از بین عقلانیت گرایی و انعکاس گرایی است. این رهیافت به عنوان یک روش فراپوزیتیویستی به مثابه تلاشی عمیق در حوزه فرانظری (هستی شناسی و معرفت شناسی) محسوب می شود، زیرا از حیث هستی شناسی، از ایدئالیسم درمقابل ماتریالیسم و از ذهنیت گرایی در مقابل عینیت گرایی دفاع می کند.
مقاله حاضر تلاش می کند تا به این پرسش ها پاسخ دهد: 1) چه روابطی بین یک جامعه یا ساختار اجتماعی و شناخت وجود دارد؟ 2) آیا جامعه بر علم تأثیر می گذارد یا کم وبیش تأثیر دانش بر دانش فرهنگ بیشتر است؟ 3) کدام نیروی اجتماعی، دانش را تولید و بازتولید می کند و چه نوع از تجزیه و تحلیل اجتماعی این نیروهای اجتماعی را آشکار می کند؟ و 4) تأثیر رهیافت سازه انگاری در روابط بین الملل چگونه و در چه ابعادی است؟
دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی پیرامون روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن حکومت وسیاست در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
بازپژوهی آراء اجتماعی اندیشمندان مسلمان در حوزه مسائل بین الملل، موضوعی درخور توجه است. علامه طباطبایی، مفسری آشنا با گستره اندیشه های معاصر، به فراخور آیات قرآنی، بدین امر اهتمام داشته است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی، خطوط کلی جهان بینی قرآنی علامه طباطبایی در عرصه بین الملل و اصول حاکم بر تعامل های دولت اسلامی با دیگر کشورها را بررسی کرده است. به اجمال می توان اذعان داشت که وی معتقد است غالب احکام اسلامی دارای روح اجتماعی هستند؛ همچنین قرآن کریم، ظرفیت استخراج تمامی آموزه های بنیادین علوم انسانی را دارا است. نگرش علامه طباطبایی نسبت به برخورداری جامعه از واقعیتی عینی و فرافردی و اصالت بخشی به مصلحت های جامعه، مبانی دیگری است که سبب شکل گیری اصول دولت اسلامی در عرصه تعاملات بین المللی از این منظر شده است. همزیستی مسالمت آمیز، عدالت طلبی، صلح گرایی، اصل دعوت، پایبندی به پیمان های بین المللی، از مهم ترین اصول حاکم بر تعامل های بین المللی دولت اسلامی در نگاه ایشان است.
فلسفه تکنولوژی و نظریه روابط بین الملل: به سوی یک هستی شناسی نوین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از ماهیت تکنولوژی و نسبت آن با نظریه پردازی روابط بین الملل در بسترهای زمانی و مکانی مختلف اهمیت یکسانی نداشته است. تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات، به جهت تأثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی اجتماعی جوامع و بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی بین الملل، موضوع تکنولوژی و مکانیسم عملکرد آن را از حاشیه به متن فرایند نظریه پردازی این حوزه آورده است. در این راستا پرداختن به جایگاه و نقش تکنولوژی در روابط بین الملل نیازمند تأمل و تعمق فلسفی در باب سرشت تکنولوژی و نسبت آن با واقعیت روابط بین الملل است. مفروض فلسفه تکنولوژی این است که پدیده مذکور را نمی توان به چهره تکنیکی و مصنوع آن تقلیل داد، بلکه این پدیده با ساخت و تکوین واقعیات و معنابخشی به آن یعنی با مبانی فرانظری هستی شناسانه و معرفت شناسانه تفکر سروکار دارد. پرسشی که در مقاله حاضر پردازش می گردد این است که تحولات تکنولوژیک چه تأثیری بر ساختار اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل برجای گذاشته و چه نسبتی با فرایند نظریه پردازی در این حوزه برقرار می کند؟ مدعای مقاله این است که تحولات تکنولوژیک به مثابه عنصر اصلی بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی جهانی چهارچوبی را برای تحلیل در اختیار فرایند نظریه پردازی اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل قرار می دهد.
اقتصاد لیبرال و مسئلة جنگ و صلح در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه های آغازین سدة بیستم با جنگ و کشتارهای گسترده ای همراه بود اما، از دهة پایانی این سده، با اشاعة گفتمان جهانی شدن، فضای امنیت بین الملل تعدیل شده است. در این شرایط، تحلیل ها و نظریه های مختلفی درمورد آیندة امنیت بین الملل ارائه شد. این مقاله در نظر دارد به ارتباط دو متغیر «اقتصاد لیبرال» و «مسئلة جنگ و صلح» در عرصة بین الملل، از منظر سه مکتب مهم روابط بین الملل، بپردازد. از دیدگاه لیبرالیسم، اقتصاد لیبرال می تواند مانع بروز جنگ شود و پایداری صلح را تضمین کند. ازاین رو، در عصر جهانی شدن، احتمالاً جنگ به شدت کاهش خواهد یافت. اما رئالیست ها نه تنها اقتصاد لیبرال را مانعی در برابر جنگ نمی دانند بلکه آن را محرک جنگ تلقی می کنند. مارکسیست ها نیز اقتصاد لیبرال را ذاتاً مستعد جنگ افروزی دانسته اند. به نظر آن ها، با وجود نظام سرمایه داری، صلح و امنیت جهان همواره در معرض تهدید است. این مقاله درپی آزمون صدق و کذب دیدگاه های مکتب یا نظریة خاصی نیست، بلکه به بررسی تطبیقی رویکرد سه مکتب مذکور درمورد رابطة اقتصاد لیبرال و امنیت بین الملل تأکید دارد.
احیای حوزه تحلیل سیاست خارجی: تحلیلی چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل سیاست خارجی یکی از حوزه های مهم در مطالعات بین المللی است که نه تنها در ایران بلکه در کل به نسبت سایر حوزه های روابط بین الملل کمتر مورد توجه قرار داشته است. در عین حال، این حوزه در دهه های 1950 تا 1970 میلادی بسیار رو به رشد بود و گمان می رفت به مرزهای قابل قبول مفهومی و نظری دست می یابد. اما با زیر سئوال رفتن رفتارگرایی و اثبات گرایی حاکم بر رشته و نیز به زیر سئوال رفتن دستاوردهای آن تلاش های نظری مهم در حوزه آن کاهش یافت. اما از دهه 1990 مجدداً این حوره مطالعاتی رو به رشد گذاشت. مسئله ای که در این پژوهش تلاش شده به آن پرداخته شود تبیین احیای این رشته مطالعاتی از دهه 1990 است. یافته های این پژوهش که هم بر مبنای روش های تحلیل کمّی و هم کیفی با مطالعه مقالات علمی مرتبط با سیاست خارجی انتشاریافته در بازه زمانی پیش و پس از دهه ی 1990 صورت گرفته حاکی از آن است که مهمترین عوامل مؤثر در احیای این حوزه مطالعاتی عبارتند از: پایان جنگ سرد و پاسخگو نبودن نظریه های کلان روابط بین الملل به تحولات منجر به آن و نیز پس از آن، ظهور چارچوب های تحلیلی و نظری نوینی در روابط بین الملل که فراتر از حوزه خاص نظام بین الملل بودند و توان دربرگیری مطالعات سطح واحدها را داشتند، و سرانجام ظهور امکانات جدید در حوزه تحلیل.
اثرگذاریِ بیداری اسلامیِ خاورمیانه عربی بر روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حضور اسلام به عنوان عنصر تعریف کننده اصلی ملت های خاورمیانه و از سوی دیگر، شکست و بی اعتباری گفتمان ها و الگوهای معاصرِ مدعی و کنشگر در صحنه سیاسی این منطقه، اسلام و جهت گیری اسلامی، انتخاب طبیعی ملت های خاورمیانه است. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که این بیداری و وقوع خیزش های جدید در منطقه خاورمیانه عربی، نشان از دوران جدید در عرصه روابط بین الملل داشته که ممکن است سبب ساز نوعی انتقالِ ژئوپولیتیکِ درحالِ شکل گیری شده و استقرارِ وضع و نظریه های جدیدی از روابط بین الملل را به همراه داشته باشد. از این رو، مقاله حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی در پی ارزیابی تأثیر نقش اسلام و موضوعیت آن در تحولات اخیر بوده و در این راستا بر این باور است که آنچه در این جنبش های مردمی اثرگذار واقع شده است، عامل هویت و ساخت و احیای هویت اسلامی است که بیش از مؤلفه های دیگر خودنمایی می کند.
جهاد اسلامی در روابط بین الملل از منظر شیعه امامیه و عدم تناسب آن با خشونت گرایی و تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی جهاد در اندیشه امامیه سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که جهاد در اندیشه شیعه امامیه چگونه تبیین و مفهوم بندی می شود و آیا با خشونت گرایی و تروریسم برابر است؟ فرضیه این است که در نگرش امامیه، جهاد اقدامی است برای دفع ظلم و تجاوز و یا رفع فتنه که با اقدامات تروریستی، در تضاد کامل قرار دارد. در جهت بررسی فرضیه، ابتدا به ارائه چارچوبی مفهومی از هستی شناسی روابط بین الملل در اندیشه شیعی و سپس به جهاد اسلامی با توجه به بنیان معرفتی مکتب امامیه، پرداخته ایم. برای این منظور از رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده شده و با توجه به موضوع، در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره گرفته ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که امامیه با تعریف جهاد و انواع آن و بیان شروط متفاوت برای وجوب هرکدام، جهاد را وسیله و ابزاری برای رفع تجاوز، فتنه، فساد و ستم و ایجاد صلح و روابط مسالمت آمیز دانسته است.
جایگاه دیپلماسی ورزش در روابط بین الملل جمهوری اسلامی ایران؛ رویکرد کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش داشت تا به این سؤال پاسخ دهد که تصمیم گیران سیاسی ورزش جمهوری اسلامی ایران «می خواهند»، «می توانند»، یا «می دانند» چگونه از ورزش به عنوان ابزاری دیپلماتیک برای توسعه روابط بین الملل خود استفاده نماید؟ در واقع هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه دیپلماسی ورزش در توسعه روابط بین الملل جمهوری اسلامی ایران بود. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی بود که ابزار پژوهش انجام مصاحبه های کیفی نیمه ساختاریافته با 13 نفر از کارشناسان داخلی و خارجی حوزه علوم ورزشی و روابط بین الملل بود. نمونه مورد مطالعاتی داخل کشور با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی، و برای نمونه خارج از کشور با توجه به سوابق علمی، دو نفر از کارشناسان حوزه دیپلماسی ورزش بودند. پس از تحلیل محتوای نوشتار و گفتمان، یافته های پژوهش در 10 محور برندینگ و پرستیژ بین المللی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، مبارزه با انزوا و تحریم، برون رفت از بعد تاریک، صلح و دوستی، وحدت و همگرایی ملی، تعاملات رسانه ای و توسعه قدرت هوشمندانه کدگذاری شدند که جمهوری اسلامی ایران تاکنون به دلیل نداشتن استراتژی واحد در زمینه دیپلماسی ورزش و دید «حیات خلوت» به ورزش، بسیاری از فرصت ها را برای توسعه روابط بین الملل خود از این طریق از دست داده است.
گفتمان اسلام گرای دموکرات در مصر جدید؛ از قیام ژانویة 2011 تا 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قیام 2011 مصر، زمینه ساز شکل گیری و یا رشد گفتمان هایی در مصر شده است که هرکدام با برجسته سازی خود و به حاشیه رانی رقیب، سعی در هژمون سازی منظومة گفتمانی خود داشته اند تا از این طریق دال های شناور حوزة گفتمان گونگی رقبای خود را در چارچوب ساختار گفتمانی خودش معنا بخشیده و هویتی تازه خلق کنند. از جملة این گفتمان ها که توانست با هژمون سازی خود (هرچند به طور موقت)، اولین انتخابات رسمی در مصر جدید را به نام خودش رقم بزند، «گفتمان اسلام گرای دموکرات» بوده و با توجه به روند ظهور و سقوط این گفتمان، این پرسش مطرح است که منطق گفتمانی و دال های هویت بخش، اص ول و مؤلفه های گفتمان اسلام گرای دموکرات در مصر چیست و احزاب و گروه های سیاسی معرف این گفتمان کدم اند؟ می توان گفت منازعه گفتمانی و ناتوانی هر یک از گفتمان ها برای استقرار و تثبیت و نبود زمینه فراگیری هر یک از گفتمان ها از جمله گفتمان های اسلام گرای اقتدارگرا، سکولار دموکرات و سکولار اقتدار گرا صحنه مصر را تا مدت ها دستخوش ناآرامی می کند. روش- نظریه مقاله حاضر، تحلیل گفتمان لاکلا و موفه است. یافته های مقاله نشان می دهد: گروه هایی که در ذیل گفتمان اسلام گرای دموکرات تعریف شدند، از جمله اخوان المسلمین، با ارائة قرائتی نو از اسلام سیاسی، در مقطعی بعد از مبارک در مصر خود را به کرسی ریاست رساندند؛ اما ناتوانی آن ها در هویت بخشی به دال های شناور بسیار در حوزة گفتمان گونگی شان و نبود فراگیری این گفتمان، مهر سقوط بر عملکردشان زد.
جنبش های اجتماعی جدید، جهانی شدن و اینترنت؛ مطالعه موردی: جنبش تسخیر وال استریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر، به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه رابطه و تأثیرگذاری میان جنبش های اجتماعی جدید، جهانی شدن و اینترنت وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان از این دارد که جنبش های اجتماعی جدید و جهانی شدن دارای تأثیرات متقابل بر روی یکدیگر می باشند، به طوری که بسیاری از جنبش ها در ارتباط با مشکلات جهانی بسیج می شوند و در مقابل امکان برقراری این مبادلات و آگاهی از مشکلات جهانی تا حد زیادی به وسیله دومین جنبه جهانی شدن؛ یعنی گسترش ارتباطات فراملی، افزایش یافته است. یکی از مهم ترین ابزار فنّاوری اطلاعاتی و ارتباطی، اینترنت است که به افزایش قدرت جنبش های اجتماعی جدید کمک کرده و جنبش تسخیر وال استریت یکی از آن ها است که بر اساس تغییرات ساختاری بر مبنای تحولات جوامع سرمایه داری صنعتی قابل تبیین است و از شاخص های آن، استفاده گسترده از فنّاوری اطلاعاتی و ارتباطی اینترنت و به خصوص شبکه های اجتماعی مجازی است که کمک شایانی در جهانی شدن این جنبش داشته است. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و تبیینی بهره گرفته می شود.
ریشه های تساهل در اندیشه های مدنی و اخلاقی «اخوان الصفا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تساهل یکی از وجوه برجستة اندیشه ها و آموزه های جمعیت «اخوان الصفا و خلان الوفا» (دوستان صمیمی و باوفا) که حدود هزار سال پیش در دوران شکوفایی تمدن اسلامی ظاهر شدند محسوب می شود. تساهل و مدارای اخوان در پژوهش هایی که دربارة آنان در داخل و خارج از کشور انجام شده و مورد توجه قرار گرفته اما ریشه های این رویکرد اخوان که قرن ها قبل از مطرح شدن این مباحث در غرب ظهور و بروز یافته، مغفول واقع شده است. در این پژوهش تلاش برای بازشناسی ریشه ها و آبشخور های این وجه برجسته فکری آنان به عمل آمده است. در این مقاله کوشش شده ضمن معرفی اجمالی این نحلة فکری و کمتر شناخته شده به این پرسش نوآورانه پاسخ داده شود که ریشه ها و عوامل تساهل اخوان الصفا از چه مصادر و منابعی سرچشمه گرفته است؟ لازم به ذکر است که از روش توصیفی و تفسیر متون در این پژوهش استفاده شده است.
تاثیر معرفت شناسی رهایی بخش مکتب فرانکفورت در نظریه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه انتقادی با تکیه بر قدرت تجویزی در عرصة روابط بین الملل، خواستار رسیدگی به رهایی انسان ها از تمام بندهای ساختاری و هویتی است که تحت لوای مفاهیمی مسلط، مقدس پنداشته شده اند. این قصد با تکیه بر شکلی از معرفت شناسی صورت می گیرد که نظریه پردازان نسل اول و دوم مکتب انتقادی فرانکفورت، در مقابل معرفت شناسی پوزیتیویسم صورتبندی کرده اند. باتوجه به اهمیت و ضرورت بررسی این معرفت شناسی و تأثیر آن در نظریه های روابط بین الملل این مقاله تلاشی از یک منظر خاص برای نشان دادن تاثیر معرفت رهایی بخش در نظریه های روابط بین الملل است از دیگر سو، بررسی سهم نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در حوزه روابط مدّتوجه می باشد. از این رو سئوال نگارندگان این مقاله این است که ویژگی های معرفت شناختی نظریه انتقادی چه تأثیری در نظریه های روابط بین الملل داشته است؟ و فرضیه ای که در قالب پاسخ به این سئوال مدنظر قراردادیم این است که این تأثیر، طیف گسترده ای از مسائل از قبیل هویت دولت، جنسیت، فقر و نابرابری، جنگ و صلح و... را در قالب نظریه های مختلف شامل شده است
پژوهش های سیاست خارجی در ترازو: تحلیل مقالات علمی درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های مهم در شناسایی وضعیت علمی و پژوهشی رشته روابط بین الملل و حوزه مطالعاتی مهم تابع آن یعنی سیاست خارجی در هر جامعه ای، شناخت ابعاد مختلف تولیدات علمی آن است. مقالات علمی، به عنوان مهم ترین دستاورد پژوهشی و مفهوم سازی-نظریه پردازی، از جایگاهی خاص برخوردارند. هدف این مقاله آن است که این وضعیت را در ایران بسنجد و به این سئوال بپردازد که تولیدات علمی در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (به عنوان یکی از مهم ترین حوزه های تحقیقات در سیاست خارجی در ایران)، از نظر روش شناختی و موضوعی واجد چه ویژگی هایی است. با توجه به جنبه توصیفی اولیه این پژوهش، فرضیه ای ارائه نمی شود و تلاش می شود تصویری کمی از مقالات فارسی نگاشته شده در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال های 1388 تا 1392 ارائه شود. 135 مقاله در دسترس از فصلنامه های علمی-پژوهشی معتبر مورد مطالعه قرارگرفته و یافته های پژوهشی به صورت نموداری، درصدی و آماری ارائه شده اند و تلاش شده در جهت تبیین هر ویژگی توضیحاتی انتقادی ارائه شود. غلبه رویکرد اثبات گرایانه، سلطه نسبی چهارچوب های نظری جریان اصلی و غلبه منطق فرضی-قیاسی و روش کتابخانه ای در جمع آوری داده ها، برخی از یافته های پژوهش است که به شکل مبسوط ارائه شده و تلاش شده تبیینی ابتدایی نیز از زمینه های آن ارائه شود