مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
روابط بین الملل
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
۷۰-۴۹
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش دارد به واکاوی جایگاه مطالعات افراطی گری در روابط بین الملل با توجه به مفاد دروس کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های امریکا و اروپا بپردازد. در پاسخ به این پرسش که رویکرد مراکز آموزشی به مطالعات افراطی گری اعم از خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز در روابط بین الملل چیست، نگارنده به تبیین این موضوع از دو منظر روشی و محتوایی می پردازد. از منظر روشی می توان به رویکردهای مبتنی بر تحلیل روندهای بین المللی بر اساس آینده پژوهی، مطالعات پوزیتیویستی، مطالعات انتقادی، مطالعات تطبیقی، مطالعات موردی، مطالعات منطقه ای، مطالعات میان رشته ای، و تمرین های عملی شبیه سازی در روابط بین الملل اشاره کرد. از منظر محتوایی، دانشگاه های غرب تلاش داشته اند از منظرهای مختلف فلسفی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روانشناختی، فرهنگی، دینی، ارتباطاتی و امنیتی به مداقه در مطالعات افراطی گری بپردازند. در این زمینه میتوان به رشته های مطالعات توسعه بین المللی، مطالعات منازعات و بحران های بین المللی، اقتصاد سیاسی بین الملل، مطالعات بینادینی، مطالعات زنان، مطالعات روانشناختی، مطالعات تروریسم شناسی، مطالعات پوپولیسم شناسی، مطالعات ارتباطاتی، مطالعات جهانی شدن، مطالعات امنیت بین الملل، و مطالعات جامعه شناختی پلیس اشاره کرد. لذا مقاله حاضر در نظر دارد زوایای گوناگون به مطالعات افراطی گری و رویکردهای مختلف پژوهشی و آموزشی به این پدیده در روابط بین الملل را مورد مداقه قرار دهد.
بررسی نقش ائتلاف دینی و فرهنگی رهبران دینی برای صلح سازی در روابط بین الملل
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
۱۰۴-۷۱
حوزه های تخصصی:
از زمان تاسیس کرسی روابط بین الملل، صلح و نبود خشونت یکی از دلایل اصلی بحث و مجادلات نظری و عملی در جهان بوده است. تاکنون تئوری های زیادی در جهت ایجاد صلح و برقراری امنیت جهانی در عرصه مطالعاتی روابط بین الملل به وجود آمده است و در زمینه های عملی نیز سازمان های ملی و بین المللی زیادی برای بسط صلح در عرصه جهانی تاسیس و فعالیت می کنند. در این میان رهبران دینی به عنوان تنها متولیان فعالیت های دینی و فرهنگی، در ترویج صلح، نقش مهمی را در جامعه جهانی ایفا می کنند. این رهبران، علیرغم فعالیت های فرهنگی متنوع، برنامه گفتگو با سایر ادیان را برای ترغیب و تشویق احترام به حقوق بشر و برقراری صلح و عدالت اجتماعی در جهان دنبال می کنند و تلاش می کنند با هدف گفتگو، به مبانی مشترک دست یابند و بر این اعتقاد هستند که تنها در صورت درک و تعامل متقابل و احترام به عقاید یکدیگر است که زمینه لازم برای رفع سوء برداشت ها و کاهش نزاع های بیهوده و نهایتا بسترهای فهم مشترک محقق خواهد شد. مقاله حاضر، ضمن مروری بر مفهوم صلح، به بررسی نقش رهبران دینی در ترویج صلح در میان ملت ها و ارائه راهکارهایی که این رهبران به واسطه آن می توانند برای صلح سازی، در عرصه روابط بین الملل تاثیرگذار باشند، پرداخته است.
بررسی صلح و حقوق بشر در منظومه فقهی امام خمینی (ره)
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
۴۰-۱۷
حوزه های تخصصی:
صلح و حقوق بشر دو مفهوم بسیار مهم و اساسی در روابط بین الملل امروز هستند که بسیاری از نظریه پردازی ها و راهبردها در روابط بین الملل متاثر از آنها می باشد. امروزه سازمان های بین المللی و کشورها در روابط دوجانبه و چند جانبه به دنبال ارتقاء صلح و حمایت از حقوق بشر هستند. در چنین فضایی، نگاه دولت اسلامی به این دو مقوله جهت تدوین سیاست های و برنامه های در سطح سیاست خارجی و بین المللی مهم است. بر همین اساس، در این مقاله به بررسی نگاه فقهی امام خمینی به عنوان معمار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به صلح و حقوق بشر پرداخته شد و نظریه فقهی امام خمینی در زمینه صلح و حقوق بشر و عناصر و محورهای مشترک این دو مفهوم استخراج گردید. در این مقاله، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی امام خمینی در ارتباط با مفهوم صلح و مفهوم حقوق بشر نیز که منطبق با آموزه های قرآنی و اسلامی است، تبیین گردیده است.
مبانی روابط بین الملل کنونی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم اسفند۱۳۹۹ شماره ۲۷۹
47-56
حوزه های تخصصی:
نحوه تعاملات جهانی را که آشفتگی آن هویداست، باید اولاً در مبانی ترابطات بین المللی، و ثانیاً تسری جهانی این مبانی، اصطیاد و نقادی کرد. برای نیل به این مقصود، با بهره گیری از مبانی فکری آیت الله جوادی آملی، به روش تحلیل محتوا به این مهم پرداخته ایم. از منظر ایشان، ازیک سو عدم فهم صحیح از مسئله علیت، که به غفلت یا انکار علت العلل عالم می انجامد؛ ضعف کلان هستی شناسی محسوب می شود و در روابط بین الملل به قدرت محوری به جای خدامحوری منتهی شده است. از سوی دیگر، نگاه مادیِ معرفت شناسان غربی، مانع اصلی ترسیم تصویری صحیح از چینش عالم هستی می شود که عرصه بین الملل را صحنه آنارشیسم معرفتی کرده است. بالتبع با این دو رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه، جایگاه حقیقی انسان به عنوان مخلوق کریم عالَم، در ساحت انسان شناسی به سمت اومانیسم سوق پیدا می کند که به کارگزارمحوری در حوزه بین الملل منتهی گردیده است.
روش شناسی پوزیتیویسم و نقش آن در تطورات چهار حوزه دانش سیاسی
حوزه های تخصصی:
فهم صحیح از هر علمی، نیازمند روش شناسی است؛ روش ها هستند که موجب تحولات اساسی در علوم می شوند؛ ازجمله آنها پوزیتیویسم است که تجربه گرایی را به عنوان یگانه رهیافت در علوم معرفی می کند. این پژوهش، ضمن توضیح اجمالی رهیافت پوزیتیویسم، سیر تطورات دانش سیاسی و چگونگی تأثیر پوزیتیویسم بر آن را در سده های مختلف، مورد بررسی قرار داده است. هرچند محققان این عرصه، تأثیرات این رهیافت را متذکر شده اند، اما مستندسازی آن در گرایش های گوناگون دانش سیاسی شامل فلسفه سیاسی، جامعه شناسی سیاسی، روابط بین الملل و نیز مسائل ایران، ابداعی است که در این مقاله صورت گرفته است. به نظر می رسد، تجربه گرایی و پوزیتیویسم رویکرد فلسفی در سیاست را کنار زد و مدعی هستند که علوم انسانی و ازجمله علم سیاست، باید با روش علوم طبیعی مورد مطالعه قرار گیرند. از این رو، چندین قرن این رهیافت بر علوم سیطره داشته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، تطورات و تأثیرات پوزیتیویسم بر گرایشات مذکور دانش سیاسی را براساس داده های مستند، توصیف می کند.
دفاع از روابط بین الملل انسانی تر با سازه انگاری روانشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور طلیعه های رویکردی جدید در رشته روابط بین الملل نسبت به روانشناسی طی چند سال اخیر و نضج گرفتن «سازه انگاری روانشناسانه»، این مقاله درصدد کاوش این پیوند است. به باور نویسندگان، سازه انگاری برای نخستین بار بستر مناسبی برای پیوند روابط بین الملل و روانشناسی فراهم آورده است و این پیوند مولد، چشم اندازهای جدیدی را به روی این رشته خواهد گشود. مقاله پس از بررسی سازه انگاری روانشناسانه، بر انتقاداتی که نسبت به این رویکرد نوین انجام گرفته متمرکز شده و به آن ها پاسخ می دهد. نویسندگان از این بررسی ها نتیجه می گیرند که سرفصل مطالعاتی سازه انگاری روانشناسانه، پاسخ به نیاز حتمی و قطعی این رشته برای چالش با پیچیدگی های سیاست و روابط بین الملل در عصر حاضر و در حقیقت راهی برای نزدیک کردن این رشته به موضوع تحلیل خود، یعنی رفتار اجتماعی و سیاسی انسان در قالب نظم های دولتی و شبه دولتی است. به این ترتیب سازه انگاری روانشناسانه نه تنها امکان تحقق وعده اصلی سازه انگاران، یعنی ارائه تصویری مبتنی بر تکوین متقابل ساختار و کارگزار در توالی سطوح تحلیل مختلف را ممکن می کند، بلکه گام مهمی است در کنار گذاشتن ادعا های خردگرایانه مبتنی بر تحمیل الگو های کلان و درنهایت انسانی تر کردن این رشته از علوم انسانی.
تحلیل نقش هیدروپلیتیک هریرود بر چالش های ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش های نو در جغرافیای انسانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
1000 - 1023
حوزه های تخصصی:
امروزه رودخانه های مرزی با توجه به کارکردها در زمینه هایی مانند کشاورزی ، سدسازی ، انرژی ، نفت و صنعت و.. همواره به عنوان مهمترین منافع کشورها محسوب شده است. در طی سال های اخیر اختلافات گسترده ای را در حوزه های روابط بین الملل میان ایران و کشورهای همسایه خویش رخ داده است که بخش عظیمی از این اختلافات ، اختلافات بر سر رودهای مرزی بوده است و در این میان اختلافات ایران با کشور جمهوری افغانستان در این زمینه بیش از سایر کشورهای همسایه بوده است. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی، به تبیین نقش هیدروپلیتیک هریرود بر روابط بین الملل (مطالعه موردی:ایران و افغانستان) پرداخته است . در راستای گردآوری اطلاعات و یافته های تحقیق ، از اسناد کتابخانه ای استفاده گردید . نتایج تحقیق نشان داد که مصرف آب هریرود در افغانستان بیش از سایر کشورهای منطقه می باشد و در زمینه هیدروپلیتیک نیز عوامل سیاسی بر افزایش اختلافات هیدروپلیتیک موثر می باشند که در این زمینه دیدگاه رهبران سیاسی ، احداث سدها و تغییرات مسیر رودخانه هریرود به منظور مصرف کشاورزی و توسعه اقتصادی افغانستان ، مشکلات سیاسی افغانستان و نیز دخالت کشورهای بیگانه در امور داخلی افغانستان از جمله چالش های هیدروپلیتیکی در سطح روابط بین الملل میان دو کشور ایران و افغانستان است .
موانع رشد، توسعه و اجرای حقوق فرهنگی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم بهار ۱۴۰۰شماره ۵۳
139 - 168
حوزه های تخصصی:
حقوق فرهنگی بشر، به شکل رسمی و امروزین آن، همزمان با لایحه جهانی حقوق بشر و آن هم در قالب بخش کوچکی از میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شد. این دسته از حقوق در مقایسه با دیگر انواع حقوق بشر، همواره مورد غفلت و نادیده انگاری واقع شده است. با توجه به اهمیت بنیادین حقوق فرهنگی بشر و تاثیر مهمی که اجرای این حقوق و پایبندی به آن بر زندگی بشر می گذارد، این ضرورت احساس می شود که شاید با شناخت موانع موجود بر سر راه حقوق فرهنگی بشر، بتوان گامی به منظور رفع آن ها برداشته و نتیجه آن نیز به حمایت و ارتقاء این دسته از حقوق منتهی شود. این پژوهش با طرح این سئوال که «چه موانعی بر سر راه رشد، توسعه و اجرای حقوق فرهنگی بشر قرار دارد؟» با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوا، به ارزیابی این فرضیه می پردازد که «استیلای اندیشه رئالیسم، بدبینی به رویکردهای ایده آلیستی، عدم امکان رشد آرمان های سوسیالیستی، عدم توجه کافی به مبانی انسان شناختی حقوق فرهنگی بشر و... همگی از موانع رشد و عدم ارائه تعریفی مشترک از فرهنگ و حقوق فرهنگی بشر، عدم ارائه فهرستی جامع از مصادیق آن، پراکندگی مبانی این حقوق در اسناد مختلف و... از موانع توسعه و همچنین عدم وجود نهادهای مشخص در زمینه اجرای این حقوق، نگرانی دولت ها از اجرا و نبود آموزش بین المللی از موانع اجرای حقوق فرهنگی بشر می باشد.»
مبانی قدرت و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
پژوهش ملل خرداد ۱۴۰۰ شماره ۶۵
67-88
در نظام جمهوری اسلامی ایران مقصود از اصول و اهداف سیاست خارجی، مبادی و اساس روابط خارجی دولت اسلامی است که منابع دینی را بعنوان چارچوب و اساس تنظیم روابط خارجی مطرح می کنند. بنابراین، سیاست خارجی نظام اسلامی برای رشد و توسعه تأثیرگذاری خود علاوه بر معیارهای متعارف تأثیرگذاری نیازمند آن است که شاخصه ها و مکانسیم های کارآمدی را از منابع دینی و منظر فقهایی همچون امام خمینی به دقت مورد توجه قرار دهد و در جهت حل معضلات کشور در همه دوران ها، بدان اهتمام جدی داشته باشد. هدف مقاله حاضر واکاوی و تحلیل مبانی قدرت و سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران می باشد، و با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی سعی می گردد تا مبانی قدرت و میزان تاثیر آن بر سیاست خارجی کشور مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد که در سیاست خارجی دولت اسلامی، نقش مکتب اسلام و دیدگاه های موجود نسبت به آن تعیین کننده است. همانگونه که خصلت های فرهنگی و ایدئولوژیک ممکن است در سیاست خارجی هر کشور تأثیرگذار باشد، دولت اسلامی نیز ارزش های مکتبی خود را بر چارچوب و اهداف سیاسی خارجی حاکم می بیند. لذا تغییرات زیادی در مباحث نظری و فرانظری در حوزه روابط بین الملل بعد از تغییرات حکومتی در ایران رخ داده است.
مقدمه ای بر مفهوم جامعه پذیری در دیپلماسی عمومی: با مطالعه رویکردهای جامعه-شناسانه و روابط بین المللی
منبع:
پژوهش ملل خرداد ۱۴۰۰ شماره ۶۵
89-112
هدف از دیپلماسی عمومی، جامعه پذیر کردن شهروندان سایر کشورها، متناسب با هنجارهای دولت جامعه پذیر کننده است. در حقیقت، شاخص موفقیت آمیز بودن یا شکست خوردن سیاست های یک دولت در حوزه دیپلماسی عمومی، جامعه پذیری است. بنحویکه اگر دیپلماسی عمومی یک دولت، منجر به جامعه پذیری شهروندان کشور هدف شود، می توان گفت، آن دولت دیپلماسی عمومی موفقیت آمیزی بکار گرفته و بالعکس. با این حال، علیرغم اهمیت مفهوم جامعه پذیری در دیپلماسی عمومی، تا به امروز پژوهش قابل توجهی درخصوص ماهیت و ابعاد آن به انجام نرسیده است. مقاله حاضر، ضمن بررسی رویکردهای جامعه شناسانه و روابط بین المللی جامعه پذیری، تلاش دارد تا کاربستی مفهومی، درخصوص جامعه پذیری در دیپلماسی عمومی را شکل داده، عناصر اصلی فرآیند جامعه پذیری در دیپلماسی عمومی را تعریف کرده و تفاوت های مفهوم جامعه پذیری در دیپلماسی عمومی را با سایر مفاهیم جامعه پذیری، مورد اشاره قرار دهد. در نهایت، مقاله حاضر تلاش دارد تا بخشی از خلاء نظری موجود در حوزه دیپلماسی عمومی و جامعه پذیری را پوشش دهد.
عملکرد نهادهای غیردولتی ورزشی به عنوان قدرت نرم در برقراری صلح در سطح بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
123 - 157
حوزه های تخصصی:
امروزه س ازمان ه ای بین الملل ی غیردولتی به دلیل ماهی ت غیرانتفاعی وداوطلبانه خود مورد توجه بازیگران اصلی حقوق بین الملل قرار گرفته اند و توانسته انددر ش کل گیری و اجرای قواعد بین المللی نقش مهمی را ایفا نمایند.یک سازمان غیر دولتی، شخصیتی غیرانتفاعی است که اعضای آن، شهروندیا مجموعه ای از ش هروندان یک یا چند کش ور است که نوع فعالیت آن به منظورپاسخ گویی به احتیاجات افراد جامعه و یا جوامعی که سازمان مذکور با آن همکاریمی نماید، تعیین می شود.و اما اداره اطالعات عمومی سازمان ملل متحد تعریف زیر را ارائه می دهد:به هر سازمان غیر دولتی و داوطلبانه ای اطالق می شود که در سطح محلی،ملی ی ا بین المللی فعالیت دارد و افرادی با عالیق مش ترک آن را اداره می کنند.خدمات انس ان دوستانه، توجه دادن مردم به اعمال دولت، نظارت بر سیاست هایاتخاذ شده از س وی دولت و تشویق به مشارکت سیاسی در امور خارجه، در شمارفعالیت های این سازمان قرار می گیرد. این گونه سازمان ها، با تحلیل و کارشناسیامور، نقش مشابه ساز و کارهایی هشدار دهنده را بازی می کنند. در خصوص جایگاهو اهمیت س ازمان های غیر دولتی کافی است یادآوری گردد که در سال )1948 ،)45 س ازمان غیر دولتی مقام مشورتی نزد سازمان ملل متحد کسب کرده بودند ودر حال حاضر 2719 سازمان دارای مقام مشورتی نزد شورای اقتصادی و اجتماعی)اکوس وک( بوده و حدود 400 س ازمان غیر دولتی نیز دارای مقام مش ورتی نزد»کمیسیون توسعه پایدار« می باشند.
بررسی نسبت صلح عادلانه با جنگ و جهاد در اسلام با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
71-104
حوزه های تخصصی:
نسبت جنگ و جهاد با صلح عادلانه موضوع بحث مقاله حاضر می باشد که با نگرشی بر آیات قرآن و نهج البلاغه به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله، درباره صلح عادلانه، مفهوم جهاد و اهداف آن بحث می شود و ارتباط جهاد با مفهوم صلح عادلانه در اسلام بیان می شود. سوال اصلی مقاله این است که نسبت جهاد با صلح عادلانه چیست؟ فرضیه مقاله که مورد تایید قرار گرفت، آن است که در اسلام، اصالت با صلح عادلانه است و جهاد، دعوت و تبلیغ تنها در فضا و محیط صلح عادلانه معنا و مفهوم پیدا می کند. نتیجه گیری مقاله این است که معارف اسلام درباره جهاد و اهداف آن هماهنگ با فطرت انسان و تامین صلح و عدالت است. اهداف جهاد شامل حاکمیت دین و دفاع از آن، دفاع ازکیان دین، مذهب و انسان ها، رفع فتنه و جلوگیری از فساد، حمایت از مظلومان، پایان دادن به درگیرى میان جوامع اسلامی و ضرورت مقابله و مبارزه با استکبار، همه موید آن است که جهاد در اسلام برای هوای نفس، قدرت طلبی، توسعه طلبی و کشورگشایی نیست بلکه با توجه به اصالت صلح عادلانه در اسلام، جهاد تنها در چارچوب صلح عادلانه معنا و مفهوم دارد.
دیاسپورا و واسازی حاکمیت دولت ملی در روابط بین الملل معاصر
حوزه های تخصصی:
مسئله حاکمیت دو لت ها در گستره تحولات روابط بین الملل همواره یکی از مباحث اساسی مورد بحث اندیشمندان روابط بین الملل بوده است. بعد از پایان جنگ سرد و عینیت یافتن جهانی شدن، حوزه مفهومی و نظری روابط بین الملل چرخشی به امر معنایی و عرصه سیاست فرهنگی داشته است. در فضای جدید، بسترهای لازم برای مطرح شدن کنشگران سیاسی متعدد فراهم شده و حاکمیت دولت ها در روابط بین الملل با الهام گیری از چرخه جدید مسئله دار شده است. دیاسپورا از جمله مقولاتی است که در فضای جدید به عنوان کنشگران فراملی مطرح شده و جایگاه مهمی را در عرصه سیاست بین الملل و سیاست خارجی دولت ها پیدا کرده است. مقاله در پی آن است تا چگونگی تأثیرگذاری کنشگران دیاسپورا را بر حاکمیت دولت ها مورد واکاوی قرار دهد. بنابراین مقاله با روش تحلیل محتوا بر مبنای تکنیک کتابخانه ای در پی پاسخ به این پرسش است که در چرخه جدید روابط بین الملل کنشگران دیاسپورا چگونه بر واسازی حاکمیت دولت ملی اثرگذار بوده است؟ در پاسخ فرض بر آن است که در روابط بین الملل معاصر دیاسپورا در مسئله مرز، هویت، خشونت و عمل دولت مداری حاکمیت دولت ملی را بازترسیم کرده است. یافته ها نشان می دهد که حاکمیت دولت ملی در پرتو سیاست و عمل دیاسپورا در چهار مقوله فوق، به شکل های متفاوت در حال گذر و بازترسیم خود با رویه های جدید است.
کندوکاو مختصاتِ گونه های «هویت» و جایگاه آن در سیاست خارجی سازه انگارانه
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵
1-20
حوزه های تخصصی:
در زمانه ای که هویت به صورت متعدد تکثر پیداکرده است و نمی توان از وحدت رویه در این موضوع صحبت به میان آورد. هویت در قالب و قاموسی شکل پیدا می کند که بتوان از رابطه ای سخن راند که «خود» را در مقابل «دگر» قرار دهد. ازآنجایی که هویت در تمامی سطوح- فردی، ملی، بین المللی- و تمامی حوزه های فرهنگی، سیاسی، بین المللی و روان شناختی نقش ویژه ای را در مناسبات ایفاء می کند، بخش قابل توجهی از ملت ها و دولت ها را به خود مشغول ساخته است. ازاین رو از گونه ها و انواع مختلفی از هویت-شامل حقوقی، نوعی، نقشی، جمعی، ملی و فرهنگی- می توان یاد نمود. هرکدام از این هویت ها به نوعی سیاست خارجی و مختصات آن را تحت الشعاع خود قرار می دهند و ورای هر ایده مادیت گرایانه ای در تکوین و شکل گیری سیاست خارجی نقش-آفرینی می کنند. در نگاره حاضر سعی می شود گونه های مختلف هویت مورد کندوکاو قرار بگیرد تا به نقش ویژه آن در سیاست خارجی سازه انگارانه اشاره گردد. در این پژوهش نگارنده می کوشد تا با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای جهت گردآوری داده ها، انواع گوناگون هویت و تأثیر آن بر سیاست خارجی سازه انگارانه را مورد واکاوی و واسازی قرار دهد و به این سؤال پاسخ دهد که گونه های متفاوت هویت چه نقشی در سیاست خارجی سازه انگارانه دارند؟. این نمونه از پژوهش در نوع خود می تواند منحصربه فرد باشد.
نسبت صلح عادلانه با مکتب شهید سلیمانی و جبهه مقاومت
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
142-168
حوزه های تخصصی:
تلاش ها و مجاهدت های شهید سلیمانی در قالب سپاه قدس و جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا در برابر تجاوز، ظلم و بی عدالتی قدرت های استکباری بدون شک یکی از عناصر صلح ساز و ثبات ساز منطقه با تکیه بر نظریه استقرار صلح عادلانه به ویژه در منازعه فلسطین و اسرائیل و مقابله با نیروهای افراط گر، خشونت طلب و تروریست داعش و تکفیری بوده است. شهید بزرگوار در تداوم تقویت جبهه مقاومت و ایجاد صلح عادلانه که از آن تعبیر به صلح حقیقی می شود، ضمن تقویت نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین برای احقاق حقوق خود در برابر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس، با ظهور داعش در منطقه و جنایات و خشونت های غیرقابل باور آن، با دعوت مقامات رسمی سوریه و عراق و تائید رهبری معظم انقلاب اسلامی برای کمک به این کشورها اقدام کرد و نقش اساسی در ریشه کردن تروریسم و داعش در منطقه و برقراری مجدد صلح و ثبات در عراق و سوریه داشت و در مسیر استقرار صلح عادلانه در منطقه جان خویش را فدا کرد. جهاد درراه خدا و مقابله با ظلم و بی عدالتی و استقرار صلح حقیقی (صلح عادلانه) هدف اصلی رویکرد شهید سلیمانی بود که از آن به عنوان "مکتب شهید سلیمانی" نام برده می شود. در این مقاله، با روش تحلیلی و توصیفی تلاش است تا به این سؤال پاسخ داده شوکه نسبت نظریه صلح عادلانه به عنوان یک نظریه متعلق به اندیشمندان مسلمان در حوزه روابط بین الملل با جبهه مقاومت و مکتب شهید سلیمانی چیست؟
نقش حکومت و قوانین بین الملل در سبک زندگی اسلامی؛ با رویکرد «اصلاح اجتماعی»(مقاله پژوهشی حوزه)
هدف از این پژوهش کشف و تبیینِ نقش حکومت و قوانین بین الملل در «سبک زندگی اسلامی» با رویکرد «اصلاح اجتماعی» است و سؤال پژوهش این است که حکومت اسلامی و قوانین بین الملل چه مقدار و چگونه در سبک زندگیِ مردم و جامعه ایفای نقش می کنند؟ گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و تحلیل داده ها به صورت عقلی و نظری با روشمندی مطالعات اسلامی انجام شده است. بعضی از یافته ها عبارت اند از: 1. سبک زندگی اسلامی در پنج مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی، حکومتی و بین المللی قابل بررسی است؛ 2. این پنج مقیاس به صورت دایره های متحدالمرکز قابل نمایش هستند؛ 3. حکومت و قوانین بین الملل تقریباً دایره های دیگر را در درون خود هضم می کنند؛ 4. بدون وجود حکومت اسلامی، داشتن سبک زندگی اسلامی کامل، حتی در مقیاس فردی، ممکن نیست؛ 5. اراده حکومت اسلامی باید در قالب قوانین و مقررات و نهادها و سازمان ها وغیره متجلی شود.
بررسی نقش و تاثیر دیپلماسی ورزشی در روابط بین الملل
منبع:
پژوهش ملل آبان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
25-46
با گسترش فرایند جهانی شدن و گذر از قدرت سخت افزاری و تاکید بر قدرت نرم انواع دیپلماسی های مختلفی در این زمینه مطرح شد که از جمله آنها می توان به دیپلماسی ورزشی اشاره نمود که این نوع از دیپلماسی تحت عنوان «دیپلماسی عمومی» قابل بررسی است، که در جهت بهبود روابط میان مدت و بلند مدت بین دولت ها از طریق تأثیرگذاری بر عموم مردم در خارج برای تحقق اهداف سیاست خارجی مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو مقاله حاضر که درصدد بررسی نقش و تاثیر دیپلماسی ورزشی در روابط بین الملل است. پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی موضوع ورزش در قالب دیپلماسی ورزشی خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این مقاله، سوالی که می-توان مطرح نمود این است که دیپلماسی ورزشی چه تاثیری بر روابط بین الملل دارد؟ روش مورد استفاده تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای می باشد. یافته های این مقاله حاکی از آن است که، دیپلماسی ورزشی زیرمجموعه دیپلماسی عمومی به حساب می آید که در آن دیپلماسی عمومی تحت قواعد ورزشی مبادرت به سیاستگذاری در راستای اشتراک گذاری هنجارها میان ملت ها عمل می کند که این امر همزمان می تواند باعث تسهیل همکاری، سبب تقویت تفاهم بین فرهنگی و زدودن غبار بیگانگی یا جدایی میان مردم و دولت ها می شود.
از روابط فرهنگی تا نظریه فرهنگی روابط بین الملل: مروری بر نقش فرهنگ در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از چند دهه غفلت از نقش فرهنگ در روابط بین الملل، در سال های اخیر دوباره این عامل مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این، زمانی که از نقش و جایگاه فرهنگ در این عرصه سخن می رود تعابیر متفاوت و گاه ناقصی از این ارتباط مطرح می شود. هدف این نوشتار دسته بندی پیوندهای ممکن میان فرهنگ و عرصه روابط بین الملل است. بدین منظور، متون مختلفی را که به نحوی به دو موضوع فرهنگ و روابط بین الملل پرداخته اند بررسی کرده ایم. این بررسی نشان می دهد که اگرچه این حوزه اولویت های سیاست فرهنگی در سیاست خارجی کشورها و در نتیجه روابط فرهنگی ملل را نیز در بر می گیرد، اما زمانی که از نقش فرهنگ در روابط بین الملل و به طور خاص از تاثیر فرهنگ بر سیاست خارجی سخن می رود این اثرگذاری از روابط و موضوعات فرهنگی فراتر می رود و دامنه ای به وسعت سیاست خارجی می یابد و هر تصمیم در این عرصه، همچون دیگر عرصه های تصمیم گیری، می تواند متاثر از فرهنگ باشد. اما نقش فرهنگ در عرصه روابط بین-الملل به همین جا ختم نمی شود. نقش تفاوت های فرهنگی در نگاه به نظام بین الملل و بروز سوء تفاهم ها، اختلافات و منازعات نیز ابعاد دیگری از این اثرگذاری است. این دسته بندی در نهایت با بررسی نظریه ِند لیبو تحت عنوان نظریه فرهنگی روابط بین الملل تکمیل می شود.
رابطه هویت و منافع در سیاست خارجی جمهوری اسلامی با تکیه بر رویکرد سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی کشورها را می توان بر اساس رویکردهای مختلف مورد ارزیابی قرار داد. بر اساس رویکرد سازه انگاری ، ساختار نظام بین الملل ورفتار سیاست خارجی کشورها نه امری از پیش داده شده که امری برآمده از تعامل دائمی ساختارها و بازیگرانی است که بر اساس معانی ذهنی خود دست به کنش می زنند و در نهایت در یک ذهنیت مشترک، واقعیت را می سازند. در پاسخ به سوال اصلی مبنی بر اینکه رابطه بین سازه انگاری و سیاست خارجی جمهوری اسلامی چگونه قابل تحلیل است؟ می توان گفت که رابطه بین هویت ومنافع در چارچوب نظم های سه گانه رئالیستی، لیبرالیستی، وسازه انگارانه در رفتار سیاست خارجی ج.ا.ایران قابل بررسی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در میان شاخص های رفتاری سیاست خارجی ج.ا.ا ونظم های سه گانه، رویکرد سازه انگارانه به علت رفتارهای هنجاری و تجدید نطر طلبانه ایران از بقیه رویکردها معنی دارتر است
پارادایم های روابط بین الملل: بررسی پارادایمیک بودن رویکردهای نظری روابط بین الملل در ابعاد نظری، روش شناسی و شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۸
219 - 247
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که می توان رشته ی روابط بین الملل را در ابعاد نظری، روش شناختی و شناخت شناسی «پارادایمیک» نامید؟ پاسخ به این پرسش بیشتر بر اساس پژوهش ها و پیمایش های انجام شده در این مورد در آمریکا و برخی دیگر از کشورها توسط «موسسه تئوری و اعمال آن در روابط بین الملل» است. فرضیه ی پژوهش حاضر این است که با توجه به کثرت نظریه ها و رویکردهای رشته ی روابط بین الملل و تنوع روش های به کار گرفته شده در این حوزه، نمی توان روابط بین الملل را در نظریه و روش پارادایمیک نامید. در بحث شناخت شناسی نیز با وجود تسلط آموزه ی پوزیتیویسم در آمریکا، تفاوت چشم گیری در میزان تسلط این آموزه در کشورهای دیگر از قبیل کانادا، نیوزیلند، انگلستان و آفریقای جنوبی وجود دارد و در همه موارد یاد شده آموزه های غیرپوزیتیویسمی در این کشورها از تسلط بیشتری نسبت به پوزیتیویسم برخوردار است. بنابراین در این نوشتار قصد داریم روابط بین الملل را به عنوان رشته ای غیرپارادایمیک معرفی کنیم