مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله ، با تامل در آرا و افکار امام خمینی (ره) ، مبانی معرفتی همساز و ناهمساز ایشان با مفهوم سرزمین پایه امنیت ملی و نسبت فهمی آن دو را هدف بررسی و تحلیل قرار داده است ؛ زیرا رابطه سنجی امنیت ملی با شناسه سرزمین پایگی که دایر مدار صیانت جامعه ، مردم و شهروندان و رژیم سیاسی حاکم بر سرزمین معینی می باشد ؛ با ادیان و مذاهب جهانشمول و افکار اندیشمندان و رهبران دینی که داعیه مدیریت ، هدایت و بهسازی جهانی را دارند سوالی بنیادین و معرفتی است . ...
ویژگی های معرفت شناختی اندیشه در پیشامدرن ، مدرن و پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روی هم رفته، می توان تاریخ اندیشه در مغرب زمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید به شایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. به نظر می رسد سرشت رادیکال و شالوده شکن اندیشه پسامدرن در مقایسه با اندیشه های دو دوره پیشین نمایان می شود. لذا نگارنده با بهره گیری از مبانی نقادی شناختی پسامدرن بر آن است تا ویژگی های متفاوت هر دوره را نسبت به دوره بعدی مورد بررسی قرار دهد. طبق چنین مدعایی این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که سیر اندیشه دربرگیرنده پنج بخش اصلی است که عبارتند از؛ معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و فرجام شناسی. در نتیجه می توان با درآمیختن سه دوران طولی یا تاریخی با پنج بخش اندیشه و مقایسه ای که در این نوشتار صورت گرفته به ژرفای سرشت ناهمسانی و علت آن در ادوار سه گانه پی برد.
گسست پارادایمیک در حوزه نظری روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله براساس چهارچوب نظری ساختارگرایی آغازین فرانسوی و ایده گسست معرفتی کسانی چون مرلوپونتی، باشلار وموس به یکی از تم ها و موضوعات اصلی مفهومی در حوزه نظریه پردازی کنونی روابط بین الملل یعنی امکان یا امتناع وقوع گسست پارادیمیک و عوامل زمینه ساز آن پرداخته شده است. استدلال مقاله این است که مناظره کنونی بین دو پارادیم خردگرایی و بازاندیشی گرایی مبتنی بر تقابل دو متافیزیک فلسفی و صورت بندی دانایی مدرن و پسامدرن است که هرکدام بر سازه ها و اصول بنیادین مجزایی استوار بوده و فرایند عینیت یابی و شکل های عقلانیت در هر کدام متفاوت از دیگری است. برآیند این تقابل در روابط بین الملل نیز شکل گیری گسستی رادیکال در حوزه پارادیمیک است که خود را در مناظره چهارم روابط بین الملل بین خردگرایان و بازاندیشی گرایان متبلور ساخته است. چرخش های فلسفی - زبانی در حوزه نظری و جهانی شدن در بعد عملی زمینه ساز این گسست بوده اند.
پویایی های روش شناخت در روابط بین الملل جنبشهای قومی
حوزه های تخصصی:
روابط بین الملل، رشته ای است که عرصه پژوهشی آن در مقایسه با سایر رشته های علوم اجتماعی از بیشترین پویایی و دگرگونی برخوردار می باشد. یکی از مهمترین پویایی های عرصه دانشگاهی رشته روابط بین الملل، دگرگونی در روش های مطالعه و پژوهش دنیای بیرونی روابط بین الملل در نزد محققین این رشته است. نوشتار حاضر تلاش می کند، با نگاهی منتقدانه، به بررسی تحول در روش شناسی مطالعات بین المللی پرداخته و مشکلات و کاستی های آن را ارزیابی نماید. نگارنده با بازشناسی دو رویکرد کلاسیک و کوانتومی در علوم دقیقه، بر آن است که روش شناسی علوم اجتماعی در قرن بیستم، غالباً متاثر از رویکرد کلاسیک علوم دقیقه بوده است. این در حالی است که رویکرد کلاسیک توان تبیین تحولات جهانی در ابعاد گوناگون را ندارد. چارچوب نظری کوانتومی با ویژگیهایی چون اعتقاد به نسبیبودن نتایج پژوهشی و بهرهبرداری از تمام روش ها برای دستیابی به نتایج معتبرتر، تناسب بیشتری با دنیای علوم اجتماعی، از جمله روابط بین الملل دارد.
مسألة اذهان دیگر و راه حل تمثیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل مهم در حوزة فلسفة ذهن معاصر، مسألة «اذهان دیگر» است که امروزه با دو رویکرد معرفت شناختی و مفهومی از آن بحث می¬شود. در این مقاله پس از توضیح صورت مسأله در دو رویکرد یاد شده و مروری بر تاریخچة آن، بر مسألة معرفت شناختی اذهان دیگر متمرکز شده، به بررسی یکی از پاسخ¬های ارایه شده به آن یعنی راه حل تمثیلی خواهیم پرداخت. مبنای اصلی این پاسخ آن است که ما می¬توانیم با تعمیم استقرایی حالات ذهنی خود به دیگران، باور به اذهان دیگر را موجه سازیم. پس از بیان برخی روایت¬های ابتدایی و تکمیلی این راه حل، ایرادات عمده¬ای که بر آن وارد شده است بررسی می¬گردد. البته ادعای نهایی این مقاله آن است که با دغدغة ارائة توجیه معرفت¬شناختی برای اعتقاد به اذهان دیگر، درجة احتمالی که از تمثیل مورد بحث حاصل می¬شود به حدی است که برای توجیه معرفتی این باور کفایت می¬کند.
درآمدی بر روش شناسی اندیشه سیاسی در دوره میانه تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روششناسی یک علم ابزاری است که به اعتبار شرایط امکان آن، از دو جهت محدودیت دارد: 1. نسبت با نوع معرفتشناسی؛ 2. نسبت با ماهیت موضوع. بنابراین، میتوان گفت که معرفتشناسیها، جهانبینیها و، به طور کلی، نظام دانایی در هر تمدنی، مبنای روش اندیشه و زندگی یک قوم بهطور عام، و زندگی سیاسی آنان بهطور خاص، را تشکیل میدهند. دانش سیاسی دوره میانه اسلام نیز از نظام معرفتی ویژهای پیروی میکند و البته اندیشه در باب امر سیاسی در دنیای اسلام هم بر مبنای همان نظام عام دانایی استوار است. این دانش دارای ویژگیهایی همچون نظام فطرت، ضرورت وحی و نبوت، بنیاد شرعی عقل و فلسفه، بنیاد عقلی و فلسفی شریعت، جهان نص، تقدیم نص و رواج فقه سیاسی میباشد. در این مقاله به اجمال، به این دو نکته، یعنی نسبت روششناسی اندیشه سیاسی دور? میانه اسلامی با معرفت شناسی از یکسو، و با ماهیت موضوع سیاست از سوی دیگر، اشاره شده و تلاش کردهایم نتایج منطقی این نوع از نسبت و رابطه را در عمل سیاسی مسلمان دور? میانه تحلیل کنیم
تاملاتی نقادانه در ژرفای کاستیهای اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات تامل برانگیز در علم اقتصاد بحث قابل اتکا بودن و صحت بنیانها و مبانی فلسفی، فکری و منطقی مکاتب مختلف اقتصادی است. مکتبی که اغلب به ما آموخته می شود، همان سنت فکری غالب یا اقتصاد متعارف است؛ بطوریکه بیشتر مطالعات اقتصادی مبتنی بر آموزه های این مکتب است و بر اساس آن اقدام به ارایه رهنمود های سیاستی می کنیم، از اینرو پرسش این است که آیا این مکتب اقتصادی از صحت کافی برخوردار است؟ به عبارت دیگر، آیا می تواند تبیین قابل قبولی از پدیده های اقتصادی ارایه کند یا اینکه با کاستی های فراوانی روبرو است؟ آیا توسل به روشهای صوری در راه تبیین موضوعات مورد مطالعه کمکی به اقتصاد متعارف و یا ارتدکس اقتصادی کرده است؟ یا اینکه برعکس، باعث پیدایش ضعفهای اساسی در آن شده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به این موضوعات نشان خواهیم داد که گرایشهای روش شناختی خاص در اقتصاد متعارف، بویژه توسل به روش شناسی قیاسی ـ ریاضیاتی، موجب بوجود آمدن نقایص و کاستیهای قابل توجهی در این سنت فکری شده است. بی شک این موضوع می تواند خود دلیلی مهم برای هدایت مطالعات اقتصادی به سمت مکاتب بدیل و دگراندیشی باشد که کمتر ایده ال گرایانه بوده و ربط بیشتری به مسائل کشورهای در حال توسعه دارند.
کیمیا در آثار جابربن حیان
حوزه های تخصصی:
کیمیا براى جابر معرفت کلى است بنابراین، هدف اصلى کیمیا از نظر وى یافتن راهى براى شناخت عالم و مهم ترین جنبهء این هدف جستجوى حکمت واقعى است. هدف این نوشتار بررسى اجمالى تفکر جابر در زمینهء کیمیا با نگرشى هرمنوتیک است.
بررسی گستره معرفت شناسی انسان ازدیدگاه فلاسفه مکتب ایده آلیسم و استلزامات تربیتی آن
حوزه های تخصصی:
این مقاله درخصوص” گستره معرفت شناسی” انسان، نسبت به عالم وآدم، از دیدگاه عده ای از فلاسفه سر شناس ایده آلیسم بحث می نماید. همه آنان، انسان را در شناخت عالم هستی توانا می دانند. اما این توانایی را درتمامی انسان ها یکسان نمی شناسد. آن ها اعتقاد دارند شناخت قابل اطمینان تنها از راه عقل وخرد حاصل می شود.آنچه مورد اختلاف است، روش های شناختی است. بعضی بر روش دیالکتیک، بعضی بر روش ریاضیات یا شهودی، فلسفی، تاریخی وخود کوشندگی و... تاکید دارند.با توجه به نظریه گستره معرفت شناسی ایده آلیسم، تاکنون آثار ناچیزی از توانایی های شناختی انسان حاصل شده است.آثار شناختی وسیع وعمیق انسان نسبت به هستی ونظام آفرینش به تدریج ودرآینده ظهور خواهد کرد. لذا از این دیدگاه انسان ها در راه شناخت تدریجی جهان هستی می باشند.
عرفان و سیاست
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های بنیادین و تاریخی در ساحت عرفان اسلامی، نسبت و رابطه «عرفان و سیاست» است، که هماره مورد توجه و موضوع تفکر و خاستگاه آراء و انظار اصحاب معرفت و معنا و حکمت و حکومت بوده است، که هم با رویکردی «درون عرفانی» و هم با رویکردی «برون عرفانی» میدان برخورد نظریه ها و چالش های معرفتی شد که آیا عرفان که از مقوله معنا، خلوت و خلسه، جذبه و سلوک است و با درون گرایی تولد و توسعه می یابد، با سیاست که پدیده ای بیرونی، اجتماعی و مرتبط با دنیای مردمان و معیشت آدمیان است قابل اجتماع هستند یا نه؟ اساساً چه رابطه ای بین معنویت گرایی عرفانی با سیاست ورزی اجتماعی وجود دارد؟ مقاله حاضر با توجه به مؤلفه و عناصر درون ذاتی هر کدام از عرفان و سیاست و چگونگی ارتباط «ولایت باطنی و ظاهری» و طی مقامات معنوی و منازل سلوکی با نظام بخشی اجتماعی و سیاست ورزیدن سؤال های یاد شده را از منظر «عرفان ناب اسلامی» و سنت و سیره پیامبر اعظم(ص) و عترت طاهر اش(ع) و برخی شاگردان مکتب قرآن و عترت مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و به این نتیجه رسید که در عرفان اصیل اسلامی سلوک و سیاست، معنویت و مدیریت، سیر من الخلق الی الحق و سیر من الحق الی الخلق بالحق، درد خدا و خلق، درون گرایی و برون گرایی و ... کاملاً مرتبط با هم و اساساً ولایت ظاهری بدون ولایت باطنی امکان ناپذیر است و مانعه الجمع دیدن سلوک و سیاست با هم ناشی از سوء فهم هر کدام از عرفان و سیاست و کارکردهای تاریخی متصوفه و عرفا، با توجه به اقتضاء زمان و عدم شناخت همه جانبه عرفانِ قرآنی ـ ولایی است.مقاله حاضر از دو قسمت رهیافت معرفت شناختی و تاریخی ـ اجتماعی؛ دیدگاه موافقان و مخالفانِ رابطه عرفان و سیاست را بررسی و نقل و نقد نموده است و سپس پنج نکته را در تکمیل اثبات مفهومی و مصداقی نظریه توامان و ترابط و تعامل سازنده عرفان و سیاست به رشته نوشته درآورده و فراروی فرزانگان وادی معرفت و معنویت نهاده است تا چه در نظر آید و چه قبول افتد.
درآمدی بر هرمنوتیک و انواع آن
حوزه های تخصصی:
تحولات مهم در تاریخ فلسفه علم در قرن بیستم عبارت اند از: گفتمان اول، پوزیتیویسم و استقراءگرایی؛ گفتمان دوم، ابطال گرایی کارل پوپر1 و برنامه پژوهشی لاکاتوش2، گفتمان سوم، ساختارگرایی و نسبیت گرایی تامس کوهن3 و گفتمان چهارم، هرمنوتیک.
با چیره شدن هرمنوتیک بر عرصه فلسفه علم، تحول اساسی در زمینه متدلوژی صورت گرفت.
انواع هرمنوتیک را می توان از دو دیدگاه طبقه بندی کرد: الف) از دیدگاه کاربرد آن شاملِ:1. هرمنوتیک متن شلایرماخر4 که به تفسیر متن می پردازد؛
2. هرمنوتیک فلسفی هایدگر5 که هستی شناسانه است؛
3.هرمنوتیک روش شناسانه دیلتای6؛
4.هرمنوتیک گادامر7، که آمیزه ای از روش شناسی و هستی شناسی است. ب) از دیدگاه دوره تاریخی، شاملِ:
1. هرمنوتیک کلاسیک، که شلایرماخر و دیلتای از چهره های شاخص آن هستند و ویژگی مهم آن مطلق گرایی است؛
2. هرمنوتیک مدرن با ویژگی نسبی گرایی، که هایدگر و گادامر از نمایندگان برجسته آن هستند؛
3. هرمنوتیک پسامدرن، که از نقد هرمنوتیک مدرن نشأت می گیرد. گاه، مانند هرش8 ، به هرمنوتیک کلاسیک؛ و گاه، مانند هابرماس، به سوی نوعی نسبی گرایی تمایل دارد.
این نوشتار ضمن پرداختن به پیش زمینه های اثرگذار بر هرمنوتیک، گزارشی کوتاه از انواع هرمنوتیک ارائه می کند.
موضوع علم اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بحث درباره موضوع علم اقتصاد اسلامی و گستره آن می پردازد. در این باره سه نظریه وجود دارد: موضوع علم اقتصاد اسلامی همچون علم اقتصاد متعارف، پدیده های اقتصادی است؛ موضوع آن رفتارهای اقتصادی مسلمان ها در جامعه اسلامی است؛ موضوع آن رفتارهای اقتصادی انسان ها در جامعه انسانی است.
نظریه سوم معتقد است که علم اقتصاد اسلامی علمی جهان شمول و مشتمل بر قانون های علمی عامی است که این علم را بر تبیین رفتارهای انسان با صرف نظر از باورها و ارزش های وی، قادر می سازد.
این مقاله با تحلیل نظریه های پیش گفته به این نتیجه می رسد که، علم اقتصاد جهان شمول امکان تحقق ندارد و علم اقتصاد را به دو وجه می توان به اسلام منتسب کرد: از راه موضوع و از راه مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی.
اگر موضوع علم، رفتارهای انسان های مسلمان در جامعه اسلامی باشد حتی اگر روش وصف و تبیین و پیش بینی یکسان باشد، نتیجه ها فرق می کند؛ زیرا اصول مذهب اقتصادی اسلام و انگیزه-های فرد مسلمان و اخلاق و حقوق اسلامی با سرمایه داری متفاوت است.
اگر موضوع آن رفتارهای اقتصادی انسان های مسلمان در جامعه اسلامی نباشد وجه انتساب آن به اسلام باید انتساب روش این علم به اسلام باشد. روش علم اقتصاد بر مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی مکتب سرمایه داری مبتنی است که با این مبانی در مکتب اسلام متفاوت است. اگر بتوان روشی متفاوت با علم اقتصاد متعارف ارائه کرد که مبتنی بر مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی اسلام باشد می توان مدعی بود که علم اقتصاد اسلامی جهان شمول است.
کاظم تینا: لارنس استرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاظم تینا از اولین متفاوت نویسان ایرانی است که آثار اولیه او در دهه 1320 و آثار مطرح شده او در این مقاله، در دهه های 1340 و 1350، یعنی تقریباً هم زمان با پیدایش اولین طلایه های پسامدرنیسم در جهان، به چاپ رسید. از آن جا که این آثار در زمان خود بسیار نامانوس و با مدرنیسم رایج در آن زمان متفاوت بودند، مورد توجه قرار نگرفتند و اکنون در معرض خمول و نابودی کامل قرار دارند. در بررسی این آثار، برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی، به شیوه ای پیش رس و خودجوش قابل مشاهده است. از جمله این مؤلفه ها می توان عنصر غالب محتوایی پسامدرنیسم، یعنی برجسته شدن محتوای وجودشناسانه، همچنین عدم انسجام و فقدان پیرنگ، آشکار کردن شگردهای ادبی، بیان نظریه در متن، اتصال کوتاه، عدم قطعیت، ابهام، تناقض، آشفتگی زمان و مکان، بینامتنیت، شخصیت های شورش گر و یکیشدن شخصیت های داستانی را نام برد که در چند داستان کوتاه از این نویسنده مورد بررسی قرار گرفته اند و حضور آن ها این داستان ها را درحال گذار از مدرنیسم به پسامدرنیسم نشان می دهد.
علم حضوری نفس به بدن و خروج از ایدئالیسم مطلق
حوزه های تخصصی:
مبحث علم حضوری، در تفکر فلسفی اسلامی بعد از مواجهه جدی آن با فلسفه غرب در قرن بیستم، اهمیت مضاعفی یافت. دلیل اهمیت آن، رویکرد جدیدی می باشد که در حیطه معرفت شناسی، این نوع از علم در اختیار فیلسوفان اسلامی قرار می دهد. با بهره گیری از این علم، برای فیلسوفان اسلامی، هم امکان اثبات اعتبار فلسفه به معنای مابعدالطبیعه فراهم شده است؛ و هم قادر به دفاع از رویکرد رئالیستی در علم شده اند. یکی از اقسام علم حضوری که تا به حال، کمتر مورد توجه اندیشمندان این رشته قرار گرفته، علم حضوری نفس به بدن است. با این وجود، با توجه به مبانی ملاصدرا در علم النفس، باید این قسم از اقسام علم حضوری را از مسلمات فلسفه صدرائی به حساب آورد. در این مقاله، کوشش شده است تا با استفاده از علم حضوری نفس به بدن، امکان اثبات عالم خارج به لحاظ فلسفی، یعنی خروج از ایدئالیسم مطلق، نشان داده شود. بدین منظور، در ابتدا به توضیح و اثبات علم حضوری نفس به بدن در نزد ملاصدرا پرداخته و سپس اقسام ایدئالیسم نیز اجمالاً مورد بررسی قرار گرفته است.
اعتبار و حقیقت در اخلاق؛ افتراق و اشتراک اخلاق طباطبایی و اخلاق ویتگنشتاین متقدم
حوزه های تخصصی:
در فلسفه و کلام اسلامى واژه اعتباری کاربرد پردامنه ای دارد. ظاهراً جز شهاب الدین سهروردی (از متقدمان ) و محمدحسین طباطبایى (از متاخران )، کسى فصلى مستقل در تبیین اعتباریات و چگونگی تمایز آن ها با دیگر مفاهیم نگشوده است . در مقاله حاضر، ذیل عنوان اعتباریات، فلسفه اخلاق طباطبایی به بحث گذاشته شده و از سه منظر وجود شناختی، دلالت شناختی و معرفت شناختی بررسی شده است. در نهایت نیز برای درک بهتر موضع طباطبایی، اشتراک و افتراق فلسفه اخلاق وی با فلسفه اخلاق لودیگ ویتگنشتاین طرح شده است.
جایگاه «دل» در معرفت شناسی دینی پاسکال
حوزه های تخصصی:
پاسکال، در باب نظریه های توجیه معرفت-شناختی، حامی «نظریه مبناگروی» است. از منظر او، باورهای پایه بر سه قسم اند: باورهای پایه تجربی، باورهای پایه ریاضی، و باورهای پایه دینی. پاسکال، توجیه باورهای پایه تجربی را از طریق «تجربه»؛ و توجیه دو قسم ریاضی و دینی را از طریق منبعی موسوم به «دل» می داند. این مقاله می کوشد با واکاوی آثار پاسکال، جایگاه «دل» را در اندیشه پاسکال، در مقام توجیه باورهای پایه ریاضی و دینی، به خصوص باورهای دینی، نشان دهد؛ و بدین وسیله، تقریری روشن از معرفت-شناسی او ارائه کند. همچنین می کوشد تا معلوم سازد از منظر پاسکال، تفاوت دل با عقل چیست؛ و چرا پاسکال در نظام معرفت شناسی خود، دل را به جای عقل به کار گرفته است.
بررسی و نقد دیدگاه های معرفت شناختی در باره وجود ذهنی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در مبحث وجود ذهنی، آنچه از بُعد معرفت شناختی مورد توجه است این است که آیا صورت ذهنی از خارج حکایت میکند؟ و آیا ماهیت این صورت با ماهیت شیء خارجی یکی است؟
حکیمان مسلمان با پیش فرض بداهت علم با بحث وجود ذهنی برخورد کرده اند. بنابراین، پاسخ آنها به پرسش نخست مثبت است. در برابر پرسش دوم، گروهی به عینیت ماهوی باور دارند. اینان برای اثبات مدعای خود گاه به بداهت و گاه به استدلال متوسل شده اند. گروهی نیز نظریه اشباح حکایتگر را ارائه کرده اند که بر اساس آن، ذهن کاشف از عین است، اما ملاکی که این نظریه برای حکایت ذهن از عین به دست می دهد روشن نیست.
در مواردی نیز، این نظریه از تبیین ادراک ناتوان است. نظریه عینیت ماهوی، تبیین روشن تری برای حکایت ذهن از عین ارائه می دهد، اما اشکال این نظریه اولاً برهانی نبودن آن و ثانیاً ناسازگاری هایی است که هم در درون این نظریه و هم در تقابل این دیدگاه، با برخی مواضع فلسفی دیگر مثل بحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت رخ می نماید
ما در این مقاله با الهام از چگونگی شناخت واجب تعالی و بهره گیری از دیدگاه حکیمان متقدم، ادراک اشیا را به شناخت صفات و خواص و آثار آنها تفسیرکرده ایم.
دیدگاههای معرفت شناسی نسبت به راهبردهای یادی یادگیری در نظام آموزش باز و از راه دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی به عنوان یکی از شاخه های مهم فلسفه، درباره ماهیت دانش، موضوع، منابع و حدود و معیارهای ارزیابی آن بحث می کند و در این راه می تواند درباره حقیقت و معرفت – که محصول آموزش و پرورش هستند- دیدگاههای متنوع و گوناگونی را در پیش روی معلمان قرار دهد [1].
موضوع چگونگی رابطه معرفت شناسی با نظام آموزش باز و از راه دور به این صورت مطرح می شود که فرض های معرفت شناسی دیدگاههایی که از آن ها بحث به میان آمده است، هر یک در زمان شکل گیری نسلهای آموزش باز و از راه دور، به نوعی بر مؤلفه های مهم این نظام آموزشی، از قبیل معلم، شاگرد، برنامه درسی و راهبردهای یاددهی– یادگیری، تاثیر گذار بوده اند.
در این مقاله برای تبیین رابطه معرفت شناسی و آموزش باز و از راه دور، رویکردهای غالب معرفت شناسی و روان شناسی هر یک از نسل های سه گانه آموزش و پرورش که به نوعی بر نگرش و عملکرد مربیان این نظام آموزشی تاثیر گذاشته اند، مورد بحث قرار می گیرد.
با توجه به پیدایش و سیر تحولات نظام آموزش باز واز راه دور، رویکردهای معرفت شناختی عمدتاً شامل،1. اثبات گرایی پاپوزیتیویسم، 2. تعبیری یا تفسیری، 3. انتقادی یا رهایی بخش می شوند.
در مقاله حاضر، با ارائه تصویری کلی از نظام آموزش باز و از راه دور، استلزامات دیدگاههای معرفت شناسی درخصوص راهبردهای یاددهی– یادگیری در قالب نسل های سه گانه آموزش باز واز راه دور مورد کاوش قرار گرفته اند.
تحلیل مساله «معنا» در گلشن راز شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تا کنون و تا عرصه آخرین تئوری های پیچیده زبان شناسی، بشر در پی یافتن الگویی فراگیر در معناشناسی بوده است؛ الگویی که با اتقان و صحت بتواند به مثابه یک پارادایم در گستره وسیعی از علوم، تاثیرگزار باشد. این چنین الگویی در گلشن راز شبستری وجود دارد و این مقاله ضمن کشف آن، سعی نموده لوازم و مبانی زیرساختی آن را در سه ساحت هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی بیان نماید. برخی از این مبانی عبارتند از: اصل تشکیک در عوالم، اصل نظام احسن و تفاوت تجلیلات جلال و جمال، اصل وجود معرفت های حضوری و پیشین، اصل تفکیک مدلول لفظ از مراد لافظ، و امکان مشهود واقع شدن معانی معقول و... . این الگو می تواند در بهینه سازی تبیین دلالت الفاظ بر معانی باطنی، بی نیاز شدن از ارتکاب به مجاز در تفسیر متون دینی و جدا نمودن حقیقت معنا از امور زاید بر علم معناشناسی، بسیار تاثیرگزار باشد. این الگو به مفاد قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی در اندیشه امام خمینی (ره) نزیک است که به تعبیر ایشان می تواند کلید اسرار معرفت و باب الابواب فهم رموز زبان قرآن شود.