مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
عزیزالدین نسفی از بزرگترین حکمای عارف مشرب ایران زمین است که همانند بسیاری از بزرگان حکمت و فلسفه ایرانی گمنام مانده است. مباحثی که نسفی در معرفت شناسی و هستی شناسی خود مطرح می کند چنان از انسجام منطقی و قوت نظری برخوردار است که هر خواننده بی غرضی را می تواند قانع کند. در واقع در کلام عزیز نسفی مبحث منازعه برانگیز و تاریخی معرفت شناسی، به مفهوم هستی شناسی و وجود گره می خورد و در قالب مفاهیم عرفانی مقام و حجاب، غامض ترین مسایل فلسفی را تشریح می کند. آموزه های وی به حق دستمایه مناسبی برای مفهوم حرکت جوهری در نزد صدرالدین شیرازی بود که او نیز همانند نسفی در ادغام عقل و شهود کوشید.
نگاهی به مبادی و مسائل فلسفه اطلاعات لوچیانو فلوریدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اطلاعات عنوانی است که لوچیانو فلوریدی، فیلسوف معاصر ایتالیایی، برای اشاره به یک حوزه جدید در مطالعات فلسفی عنوان کرده است. فلسفه اطلاعات در زمره آن دسته از فلسفه های مضاف است که هم دارای جنبه پدیدارشناختی است و هم دارای جنبه فرانظریه ای. این بدان معنی است که فلسفه اطلاعات از یک سو متکفل تحقیق انتقادی درباره ماهیت مفهومی و اصول اساسی اطلاعات، از جمله دینامیک های اطلاعات، کاربرد اطلاعات و علوم مربوط به اطلاعات است و از سوی دیگر، معطوف به اخذ و کاربرد روش شناسی های مبتنی بر نظریه اطلاعات و رایانش برای حل مسائل فلسفی است. در مقاله حاضر، پس از تبیین سیر تاریخی ظهور فلسفه اطلاعات در تاریخ تفکر غرب، مسائل هجده گانه مطرح در آن به اجمال تبیین می شود.
فازی سازی دموکراسی
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، فازی سازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دو ارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه می دهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفت شناسی عقلانیتِ انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفت شناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همه چیز به طور نسبی درجه بندی می شود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقتِ سیاه و سفید، به حقیقتِ خاکستری انتقال می یابد؛ هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت می شوند. بدین ترتیب، در معرفت شناسی فازی، تابع عضویتِ مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازیِ مبتنی بر درجه بندی میزان عضویت در بازه [0،1]، تعمیم می یاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازی سازی دموکراسی پرداخته ایم. شواهد، نشان می دهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزش هایی را در بازه [0،1] دریافت می کند. ارزشِ یک، بیانگر کشورهای کاملاً دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجه بندی نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (1998 تا 2003) عضو کشورهای دموکراتیک می باشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت می پذیرد.
جدال غزالی و ابن رشد در باب علیّت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نفی ضرورت علّی یکی از موارد جدال اشعری مشربی چون غزالی با فیلسوفان است. وی در مسئله هفدهم کتاب تهافت الفلاسفه دو لازمه نامقبول ضرورت علّی ( نفی معجزه و نفی قدرت مطلق خداوند) را مبنای حمله بر مفهوم علیت نزد فیلسوفان از جهات گوناگون قرار می دهد. ابن رشد در مقام فیلسوفی ارسطویی و مسلمان در تهافت التهافت با چالش های غزالی روبه رو می شود. در این جستار تلاش می شود پس از تقریر و تحلیل دقیق دیدگاه غزالی و سپس پاسخ های ابن رشد، به پیش فرض ها و لوازم آنها پرداخته و میزان توفیق و ناکامی آنها را در مدعیات خود بررسی کنیم.
سازه انکاری به عنوان فرانظریه روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
نقش و تاثیر پارادایم های روش شناسانه و معرفت شناسانه بر نظریه های جدید جامعه شناسی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر اساس همه تمدن هاست و اساس تمدن جدید معرفت شناسی و روش شناسی است که امروزه به یکی از ویژگی های اصلی علم جدید تبدیل شده است. بر این اساس، برای درک تحولات جامعه شناسی جدید، به ویژه جامعه شناسی سیاسی معاصر نیازمند نگاهی معرفت شناسانه مبتنی بر روش شناسی های جدید هستیم.
فرض اساسی مقاله حاضر بر این اصل استوار است که تحولات علوم بشری در ارتباط کامل با تحولات پارادایمیک معرفت شناسانه و روش شناسانه است؛ لذا می توان ارتباط منطقی ای بین گذر از سطوح مختلف تحلیل جامعه شناسیِ سیاسی فردی، گروهی و ساختاری به سطح تحلیل جهانی و سطوح مختلف تحلیل جامعه شناسی از نظریه های علت کاو و معناکاو به نظریه های تعامل گرا و سطوح مختلف معرفت شناسی پیشامدرن، مدرن، پسامدرن و فراپسامدرن برقرار کرد. بی شک امروزه نمی توان بدون نگاه معرفت شناسانه، به درک صحیحی از حوزه های علمی به ویژه جامعه شناسی سیاسی دست یافت و بدون تردید بهبود در وضعیت آموزش و پژوهش سیاسی در گرو دستیابی به چنین فهمی است.
چگونگی و چیستی نظریه اسلامی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردها و دیدگاه های مختلف و متعارضی در مورد امکان و امتناع نظریه اسلامی روابط بین الملل قابل طرح است. این اختلاف نظرها ناشی از رابطه علم و دین و به تبع آن انتظارات متفاوتی است که از دین اسلام در عرصه های اجتماعی و در زمینه علوم وجود دارد؛ ازاین رو، به رغم تلاش های فکری صورت گرفته هنوز نظریه منطقی، منسجم و ساختارمند اسلامیِ روابط بین الملل در دست نیست. در این مقاله استدلال می شود که امکان پردازش یک نظریه اسلامی روابط بین الملل بر مبنای پیش فرض های برخاسته از آموزه های اسلامی با کاربست منطق معتبر و موجه اسلامی و با ماهیتی تبیینی، تکوینی، انتقادی و هنجاری با هدف توصیف، تبیین، تفهم و تفسیر روابط بین المللِ موجود و توضیح چگونگی تکوین و تغییر آن و سپس تجویز نظم بین المللی مطلوب، امکان پذیر است.
شالوده معرفت شناختی علم کتابداری
حوزه های تخصصی:
نیاز به توجه جدیتر به مبانی معرفت شناختی علم کتابداری محور اصلی بحث مقاله حاضر را تشکیل میدهد. تعریف و طبقه بندی دانش از جنبه های مختلف و انواع رویکردهای معرفت شناختی، مانند معرفت شناختی اجتماعی و جامعه شناسی دانش، و نیز راههایی که دانش جذب و به کار گرفته میشود جزو مباحث عمیق و موردتوجه برخی صاحب نظران در حرفه کتابداری است. تلاش نویسنده بر توجیه شالوده مشترک معرفت شناسی در همه علوم از جمله کتابداری به منزلة یک علم میان نوشته ای است. مقاله بر این نکته تأکید دارد که شناخت متخصصان حرفه ای تأثیر بسیار زیادی بر رویکردها و کارکردهای حرفه آنان در بعد اجتماعی دارد.
نظریه هرمنوتیکی- اگزیستانسیال رافائل کاپرو درباره اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رافائل کاپورو» از منظری فلسفی اطلاعات را تعریف کرده است. کاپورو پیش فرضهای سوبژکتیویستی حاکم بر دانش اطلاع رسانی را که ریشه در ثنویت سوژه، ابژه دارند نقد کرده و بر اساس هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» نظریه ای هرمنوتیکی ـ اگزیستانسیال دربارة اطلاعات مطرح میکند. او در این نظریه میکوشد اطلاعات را در پیوند با روال اگزیستانسیال زندگی طرح کند. بر این اساس، اطلاع ساحتی اگزیستانسیال از وجود ـ در ـ عالم ـ با ـ دیگران است. به بیان دیگر، اطلاع عبارت است از صورت بندی یک فهم عملی پیشین از عالم مشترک. با ابتنا به این نگاه هرمنوتیکی، کاپورو به نظریه پردازی درباره جنبه هرمنوتیکی ـ بلاغی دانش اطلاع رسانی میپردازد
بررسی مقایسه ای مفهوم اومانیسم در اندیشه سید حسین نصر و محمد مجتهد شبستری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی وجوه معرفت شناختی دو اندیشمند معاصر ایران که می توان نظرات آن دو را به مثابه دو رویکرد متفاوت به مقوله معرفت و شناخت محسوب کرد، می پردازد و از این رهگذر دریافتی که هر یک از دو متفکر نسبت به نقش انسان دارند را مورد توجه قرار می دهد. به میزانی که سید حسین نصر تحت تاثیر قرائت های عرفانی از دین، به سوی وحدت در شناخت و رسیدن به کنه و حقیقت شریعت گرایش دارد، شبستری با ارایه قرائتی امروزین از دین و با در نظر آوردن تعلقات امروزین بشری به عنوان مفروضاتی غیر قابل اغماض، سعی دارد به «نقد قرائت رسمی از دین» پرداخته و تفسیری از شریعت ارایه دهد که حل کننده مشکلات انسان مدرن نیز باشد.این مقاله سعی دارد از نقطه نظری متفاوت، اندیشه های نصر را به عنوان فیلسوفی جهانی که دغدغه های او شامل جامعه ایرانی نیز می شود، با متفکری دیگر که اساسا زاده فکری جامعه ایران معاصر است مقایسه کند
نسبت بنیاد گرایی اسلامی و مدرنیته: تعامل یا تقابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقوله معرفت شناسی از مباحث بسیار مهم در تبیین پدیده هاست. این مقوله را می توان در سه قالب: الف) هستی شناسی از دو منظر جوهرشناسی (سنت) و پدیدارشناسی ادموند هوسرلی (مدرن)؛ ب) شناخت شناسی از دو منظر شناخت فطری (علم حضوری) و شناخت تجربی (مدرن) و ج) روش شناسی از دو منظر سطح مفهومی یا ذهنی و سطح مصداقی یا انضمامی مورد توجه قرار داد. براین اساس با مدد گرفتن از چارچوب نظری مقوله معرفت شناسی و فلسفی، موضوع نسبت تعاملی بنیادگرایی اسلامی و مدرنیته را در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر دستیابی به این نتیجه است که این دو مفهوم در متن یکدیگر فهم می شوند
مقدمه ای بر ابعاد و گستره دستگاه نظری میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فوکو یکی از اندیشمندان بین رشته ای و حتی بین پارادایمی معاصر است که دامنه وسیعی از علایق نظری، موضوعات و حوزه ها را پوشش می دهد. بر همین اساس، می توان وی را در قالب طیفی از رهیافت ها و پارادایم های متفاوت چون پارادایم انتقادی، تفسیرگرایی اجتماعی، پست مدرنیسم و پساساختارگرایی قرار داد، با این وجود، پیوستگی واحدی نیز با هیچ یک از رویکردهای مذکور ندارد. آرا و اندیشه های فوکو از یک طرف مبتنی بر تلفیقی گسترده از سنت های مهم فلسفی معاصر و از طرف دیگر، به شکل دهی و گسترش ترکیب نظری جدیدی نیز منتهی شده است. بنابراین، رویکرد وسیع فوکو ترکیبی از عناصر نظری برداشت شده در امتداد با انتقادات بنیادی وی از رویکردهای مسلط در علوم انسانی و اجتماعی است که در قالب یک دستگاه نظری خلاقانه، بنیاد نظری وی را شکل می دهد. این دستگاه جدید نظری دارای مواضع پارادایمی خاص خود چون هستی شناسی، انسان شنا سی فلسفی، معرفت شنا سی و روش شناسی است.
این مقاله در نظر دارد به بررسی آرا و اندیشه های نظری و روشی فوکو پرداخته و تلفیق نظری و مواضع پارادایمی عمده وی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، ابتدا به آثار اصلی وی و شرح مختصری از هر کدام پرداخته می شود. سپس، مبانی اندیشمندی و ترکیب های نظری وی واکاوی می شوند. در ادامه مقاله، ابعاد مختلف انسان شناسی فلسفی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی خاص فوکو شامل دیرینه شناسی و تبارشناسی مورد بحث قرار می گیرند. مقاله با ذکر برخی انتقادات مهم وارده بر دیدگاه های فوکو و برآیند نهایی به پایان می رسد
همگرایی هنر و عرفان در فرهنگ ایرانی اسلامی با نگاهی به ادب فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آمیختگی هنر و عرفان در دامن فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی از مباحث مهمی است که حتی بدون فهم آن، فرهنگ ایرانی اسلامی توصیف ناپذیر است. فرهنگ و جهان بینی حاکم بر جامعه ایران به هنر نیز مثل بسیاری از مقولات دیگر، رنگ قداست بخشیده و از این جهت آن را دیوار به دیوار و حتی همسان با آمیزه ها و تعالیم عرفانی قرار داده است.پژوهش حاضر ضمن مطالعه میزان این تاثیر، نیز به مدد شناخت واژگانی و اتیمولوژی هنر و عرفان در ادبیات فارسی، که مهمترین پهنه تجلی این مقولات است، در پی بیان این فرضیه است که هنر در این فرهنگ بدرستی چیزی از جنس عواطف دینی و عرفانی است و از مبانی زیبایی شناسی غرب جداست.یکی از مهمترین اشتراکات بنیادین در هنر و عرفان ایرانی اسلامی که آن را از مبانیِ هنر غربی جدا می سازد، همانا شان معرفت شناسانه آن است، لذا در ادامه جهت تبیین این امر، همسانیهای این دو مقوله در نحوه کسب معرفت و استشعار به آن مورد بررسی قرار گرفته است.
کنکاشی در باب اهمیت رویکردهای بدیل اقتصادی: تأملی در ضرورت های فلسفی و کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مواجهه و احتمالاً، پیروی و متابعت از آموزه های مکتب یا مکاتب بدیل اقتصادی همواره این پرسش مطرح است که در حضور مکتب مرسوم، اساساً چه نیازی به مطالعهی این مکاتب فکری وجود دارد، آن هم در حالی که مکتب مرسوم جریان اصلی علم را به خود اختصاص داده است و در بیش تر دانشگاه ها و محافل علمی، تدریس و در نهادهای تصمیم گیری بیش تر تصمیمات سیاسی و اقتصادی بر اساس آموزه های آن انجام میشود. پس، چرا مکاتب بدیل؟ این مقاله به دنبال کنکاشی در قالب این پرسش است و در این ارتباط دو استدلال اساسی مطرح میشود. یکی این که از منظر فلسفهی علم، در علوم انسانی و به طور مشخص در علم اقتصاد، نمیتوان مطالعات علمی را محدود به یک پارادایم خاص کرد. دیگر این که پرداختن و تدبر در پارادایم های مختلف فکری ضمن غنا بخشیدن به درک ما از پارادایم اصلی، میتواند تا حد زیادی پاسخ گوی نیاز ما در یافتن رهیافت ها و راهبردهای جدید برای رویارویی با مسائل و دغدغه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کنونی باشد. طبقه بندی JEL: B00، B21، B15، B41، B50
وجودشناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجودشناسی از موضوعات و مسایل با اهمیت در حوزه فلسفه و عرفان است، به طوری که محور اساسی این دو دانش به شمار می رود. هم فلاسفه و هم عرفا مدعی اند موضوع دانش آنها «وجود مطلق» است. این اشتراک در لفظ موجب پیدایش برخی از لغزشها در حوزه فلسفه و عرفان به ویژه برای پیروان فلفه صدرایی شده است «چه آنها به هنگام بحث از اصالت وجود و مسایل مربوط به وجودشناسی برای تایید نظرات خود به دیدگاه های عرفا استشهاد می کنند در صورتی که هیچ اشتراکی – جز اشتراک در لفظ – میان وجودشناسی صدرایی و وجودشناسی عرفانی وجود ندارد، زیرا اصالت وجود صدرایی در قلمرو وجود امکانی مطرح گردیده است، بدین معنا که وجود در قیاس با ماهیت که هر دو مربوط به عالم امکان می باشند (کل ممکن زوج ترکیبی له ماهیه و وجود) دارای اصالت است. لیکن مقصود عرفا از وجود مطلق وجود واجبی است و عارف هرگاه و هرکجا از وجود یا اصالت آن سخن می گوید مرادش وجود خداست و نه چیز دیگر. در این مقاله تلاش تا تفاوت این دو دیدگاه تبیین گردد.
« راه چنین است و دیگر نیست » نقد امکان بازشناسی رویکرد کثرت گرایانه دینی در تعالیم جینی و بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده برخی فیلسوفان دین در مباحث کثرت گرایی دینی، از حکایت معروف «فیل شناسی کوران» که در اصل، در متون جینی و سپس در متون بودایی آمده، می تواند به این بدفهمی بینجامد که در آموزه های جینی و بودایی، امکان استنباط مفهومی از کثرت گرایی دینی هست یا دست کم در این ادیان، زمینه هایی از قول به کثرت گرایی دینی قابل بازشناسی است. در این مقاله، کثرت گرایی در این معنا مد نظر است که تنوع و تکثر دینی موجود در عالم محصول خطاهای گوناگون بنیادگذاران و صاحبان ادیان مختلف نیست، و پیروان هر دین، بنابر روش خاص خود در کشف حقیقت، می توانند واقعا به حقیقت دست یابند و از این رو، صاحب هیچ دینی نمی تواند معتقد باشد که فقط او که به حقیقت نهایی دست یافته و دیگران، در صورتی که از روش پیشنهادی دینی او، تبعیت نکنند، بر خطا رفته اند. در این مقاله با بررسی مبانی معرفت شناسی جینی و بودایی معلوم می شود که در هر دو دین، معرفت های ناقص، در برابر معرفتی مطلق و کامل قرار داده می شوند و شناخت کسی که به مرحله نهایی معرفت می رسد، از همه معرفت های ناقص، برتر است و نسبی بودن معرفت را پایانی هست و کسی که «راه» را به درستی طی کند، از قید معرفت های ناقص و نسبی می تواند رها شود. از سوی دیگر در این مقاله نشان داده می شود که در آموزه های اصلی هیچ یک از این دو دین، و در اقوال بنیان گذاران و معلمان طریقت آنها، هیچ مفهومِ روشنی از کثرت گرایی دینی را نمی توان باز شناخت.
بازسازی دیدگاه معرفت شناختی میرزامهدی اصفهانی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی، به عنوان مؤسس مکتب تفکیک، دربارة مهمترین مسائل معرفت شناسی مانند چیستی شناخت، انواع شناخت، صدق و توجیه معرفت مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به این که معرفت شناسی در جهان اسلام دانشی مستقل به شمار نیامده است، بلکه اندیشمندان مسلمان آن را در ضمن مباحث فلسفی، کلامی و منطقی مطرح کرده اند، در این مقاله به نوعی دیدگاه میرزا مهدی از میان آرای الهیاتی ایشان بازسازی شده است. از خصوصیات میرزا مهدی، اظهار نظریه های خاص در مقابل آرای رایج در باب شناخت می باشد. از این روی دیدگاه ایشان در حوزه مباحث معرفت شناسی سزاوار واکاوی و نقد و بررسی جدی است. به این منظور سخنان ایشان در باب ماهیت علم، انواع علم، معنای صدق و ملاک تصدق گردآوری شده و بر اساس مباحث مطرح در معرفت شناسی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است.
سازه انگاری معرفتی و بر ساخت گرایی اجتماعی
حوزه های تخصصی:
«سازه انگاری معرفتی» و «برساخت گرایی اجتماعی» در زبان انگلیسی اگرچه از نظر لغوی به هم نزدیک اند؛ اما هر کدام مکتبی جداگانه محسوب می شوند که اولی نظریه ای تاثیرگذار در معرفت شناسی و دیگری نظریه ای جامعه شناسانه در مورد معرفت است. در این نوشتار پس از معرفی مفاهیم اصلی هر مکتب و صورت بندی درجات متفاوت از هر یک، به نقش تفکرات غالب بر هر مکتب در تحلیل موضوعاتی همچون تئوری های آموزشی، تبعیض های اجتماعی، مفهوم پناهجو و حتی فلسفه علم پرداخته شده است و در ادامه اهمیت کتاب «برساخت گرایی واقعیت» مورد بحث قرار گرفته است. در انتها، این نظریه ها از منظرهای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند و نقاط ضعف و قدرت هر یک بیان شده است.
نسبت «عقلانیت انتقادی» با اخلاق اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله معرفی ایده عقلانیت انتقادی از منظر کارل پوپر و بازشناسی نسبت آن با اخلاق اجتماعی است. پوپر به عنوان فیلسوفی که بهبود وضعیت اخلاقی جامعه انسانی، یکی از دغدغه های اصلی اوست، بر نقش برخی از اصول اخلاقی در عقلانیت و تحصیل معرفت تأکید میکند و بر این باور است که تعاملات عقلانی انسان باید مبتنی بر «نقدپذیری»، «تواضع علمی» و «احترام به نظرات دیگران» باشد. در این مقاله، پس از بیان انتقادات پوپر نسبت به الگوهای معرفت شناسی سنتی، ایده «عقلانیت انتقادی» وی معرفی می شود و ضمن تبیین نسبت آن با اخلاق، برخی اصول اخلاقی منتج از آن همچون «برابری انسان ها در دانایی و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خود مختاری اخلاقی» بازشناسی می گردد. در مقاله حاضر چنین فرض می شود که می توان از دیدگاه هایی نظیر دیدگاه پوپر، به مثابه تئوری راهنمای عمل در اخلاق اجتماعی استفاده نمود.
غفلت از نهادها : دلایل و اثرات آن بر مطالعات بین رشته ای در اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حذف نهادها از تحلیل اقتصادی جریان غالب اقتصاد را می توان یکی از مهم ترین گام ها در راه تبدیل شدن رشته اقتصاد به رشته ای مجزا از سایر رشته های علوم انسانی دانست. این اقدام تا حد زیادی موجب مهجور ماندن تحلیل های بین رشته ای گردید و به واسطه آن اقتصاد به علمی فارغ از اخلاق و سیاست، تبدیل شد تا جایی که تنها ردای ریاضیات را برازنده قامت خود می دانست، به این امید که از این طریق به مانند فیزیک، علم شود. از این رو می توان مدعی شد که حذف نهادها یکی از ناخوشایندترین اتفاقات در طول تاریخ علم اقتصاد بوده است، اتفاقی که موجب شد هرچه بیشتر این علم از مسائل دنیای واقعی فاصله گرفته و انتزاعات ریاضیاتی تمام عرصه های آن را دربر گیرد. از این رو بررسی علل فراموشی نهادها توسط اقتصاددانان، امری ضروری است. این موضوعی است که جای خالی آن در ادبیات بحث احساس می شود و این مقاله تلاشی است برای پر کردن این خلاء. در راستای تحقق این موضوع، دراین مقاله، با استفاده از شیوه های تحلیل متنی و محتوا، برخی از علل فراموشی نهادها شناسایی شده است، که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد. علاقه شدید برخی از اقتصاددانان به علم فیزیک و الگو پذیری از آن، اشتباه آنها در تفکیک و جداسازی علم اقتصاد از سایر علوم انسانی، تاثیر حوادث سیاسی، ومجموعه ای از دلایل روش شناختی و معرفت شناختی.