مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
علوم اجتماعی
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
35 - 64
حوزه های تخصصی:
امروزه پژوهش های میان رشته ای با هدف پاسخ گویی به مسائل و چالش های روز جهان به یک ضرورت در پژوهش های علمی تبدیل شده است. بااین وجود، توسعه آن به خصوص در حوزه های علوم انسانی و اجتماعی موانعی را برای جامعه دانشگاهی به همراه داشته است. براین اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی دلایل تمایل اندک اعضای هیئت علمی حوزه های علوم انسانی و اجتماعی برای انجام پژوهش های میان رشته ای و ارائه راهکارهایی برای برون رفت از آن بود. برای دستیابی به این هدف، از روش کیفی از نوع مطالعه موردی استفاده شد. نمونه پژوهش شامل تعداد 16 نفر از پژوهشگران دانشگاهی و مؤلفان حوزه میان رشته ای بودند که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل مصاحبه ها نیز از روش تحلیل مضمون و برای بررسی اعتبار یافته ها از دو روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان و بازبینی توسط همکاران استفاده شد. یافته ها نشان داد، دلایل تمایل اندک اعضای هیئت علمی برای انجام پژوهش های میان رشته ای را می توان در سه دسته دلیل کلی: نهادی، سازمانی و فردی و راهکارهای برون رفت از آن نیز در چهار راهکار نهادی، سازمانی، علمی و فردی طبقه بندی کرد. بر اساس یافته ها، افزایش تمایل اعضای هیئت علمی به انجام پژوهش میان رشته ای، مستلزم به کارگیری صحیح راهکارهای ارائه شده است و اثربخشی این راهکارها زمانی بیشتر خواهد بود که نگاه مدیران، حاکمیت همه آن ها در بستر دانشگاهی باشد.
بررسی انتقادی کتاب فلسفه علوم اجتماعی: روش ها، آرمان ها و سیاست های پژوهش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
163-181
فلسفه علوم اجتماعی، به عنوان دانشی درجه دوم، عبارت است از تاملات فلسفی درباره ماهیت و دامنه علوم اجتماعی و ماهیت تبیین و عینیت. همچنین، بحث «روش شناسی» علوم اجتماعی و ماهیت ارتباط این علوم با طبیعی از جمله مسائل پایدار در فلسفه علوم اجتماعی است. پژوهش حاضر به بررسی و نقد مهمترین ایده هایی می پردازد که در کتاب «فلسفه علوم اجتماعی: روش ها، آرمان ها و سیاست های پژوهش اجتماعی» نوشته مایکل رووت،مطرح شده است. رووت در این کتاب رویکردی کمالگرایانه به علوم اجتماعی دارد و آموزه بیطرفی در عرصه های مختلف پژوهش اجتماعی که نتیجه سلطه رویکرد لیبرال بر علوم اجتماعی است،را تبیین و سپس رد میی کند. تاکید بر ضرورت کمالگرایانه بودن پژوهش اجتماعی و توجه به عرصه های مختلف علوم اجتماعی از نقاط قوت کتاب است. از سوی دیگر، عدم ارائه تبیینی از معنای فلسفه علوم اجتماعی، بی توجهی به تحولات صورت گرفته درزمینه ایجاد رویکرد کمالگرایانه در لیبرالیسم معاصر و تاکید بر مناسب بودن ایده بیطرفی برای دولت، از جمله نقائص اصلی کتاب است. همچنین ضرروت دارد مساله عینیت و نسبیت بویژه برای کتابی که از رویکرد کمال گرا به علوم اجتماعی دفاع می کند، مورد توجه قرار گیرد.
مشارکت علم در تغییرات اجتماعی و سیاسی: علوم اجتماعی فرونتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی و اجتماعی معاصر با تلاش برای تقلید از روش های معرفتی علوم طبیعی پوزیتیویستی، همواره در معرض نقد نسبت به نظرگرایی صرف و ناکارآمدی در عمل در تغییرات اجتماعی بوده است. در نتیجه، در سال های اخیر طرح ایده کاربردی سازی علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، این رویکرد نیز در دام تقلید از علوم طبیعی باقی می ماند و صرفا به جای تقلید در موضع معرفتی/شناختی، در موضع حل مسئله و عدم توجه به ظرافت های زندگی انسانی و ژرف کاوی مقولاتی مانند روابط قدرت و تاثیر آن بر شکل زندگی اجتماعی عدم اصالت علمی را حفظ می کند. در مقابل، در رویکرد فرونتیک به علوم اجتماعی، پژوهش به مثابه امری مشارکتی در موضوع مورد بررسی، پژوهشگر را از این دو خطر برکنار می دارد و کمک می کند که ضمن پرهیز از نظریه پردازیِ صرف، مبانی معرفتی را نیز در پای کاربرد قربانی نکنیم. در واقع، در اینجا شواهد علمی و حاصل پژوهش های مختلف علمی به عنوان منبعی برای تصمیم گیری سیاسی در فرایند تصمیم گیری عمومی قرار می گیرد و پژوهشگر با درک موقعیت مندی و اهمیت تجربه زیسته انسانی، دیگر تنها ناظر و گزارشگر موضوع نیست، بلکه با پیگیری آن تا رسیدن به نتیجه ای که تغییر در شرایط نامطلوب را ایجاد کند، همچنان به فعالیت مشغول است و از دانشمندان علوم اجتماعی خواسته می شود که به بازیگران اجتماعی صاحب فضیلت تبدیل شوند و به جای اینکه مقالات و کتب بدون خاصیت واقعی یا عملی بنویسند، با پژوهش خود در حوزه سیاستی/خط مشی مورد علاقه خود سیاست ورزی کنند. پژوهش حاضر با تبیین مولفه های علوم اجتماعی فرونتیک، آن را به عنوان رویکردی بدیل برای پژوهش در علوم اجتماعی که به تغییر واقعی در جامعه رهنمون می شود معرفی می نماید.
بررسی تطبیقی دیدگاه انتقادی شهید مطهری و هابرماس به پوزیتیویسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
103 - 130
حوزه های تخصصی:
پوزیتیویسم به عنوان نگرشی خاص به حوزه علم و معرفت، مورد انتقاد فلاسفه بسیاری قرار گرفته است. در این میان، نقدهای شهید مطهری و یورگن هابرماس به پوزیتیویسم، به عنوان فیلسوفانی با نگاه واقع گرایانه، در دوره خود مورد توجه دیگران واقع شده و رویکرد انتقادی به پوزیتیویسم در فلسفه، علوم انسانی و علوم اجتماعی را تقویت کرده است. در این پژوهش با روش تطبیقی، در سه دامنه معرفت شناختی، روش شناختی و ارزش شناختی، به ارزیابی خاستگاه، شیوه ها و لوازم نقدهای این دو متفکر نسبت به پوزیتیویسم پرداخته شده و این نتیجه به دست آمده است: از یک سو اتحاد نگاه رئالیستیِ هر دو متفکر به مسئله شناخت، اشتراکاتی را برای آن ها در مواضع انتقادی نسبت به پوزیتیویسم و لوازم و نتایج این نگاه به وجود آورده و از سوی دیگر، تفاوت در خاستگاه و شیوه دیدگاه انتقادی شان نسبت به پوزیتیویسم، موجب بروز اختلاف دیدگاه میان آن دو شده است. هرچند دیدگاه انتقادیِ هر دو فیلسوف، فاقد نقد پوزیتیویسم از لحاظ انسان شناختی است.
نقد آینده پژوهی در علوم اجتماعی (با تأکید بر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
67 - 51
حوزه های تخصصی:
اجتماعی را بررسی و نقد کند. از دو منظر کلی به این نقد پرداخته می شود. نقد روش شناختی که مباحث روش شناسی و فلسفه علوم اجتماعی با تأکید بر رویکرد رئالیسم انتقادی را پیش می کشد و نقدی با رویکرد جامعه شناسی مردم مدار. از این رو می توان این دو پرسش را مطرح کرد: نخست این که آیا آینده پژوهی در مقام یک شاخه یا رویکرد علمی قادر است علم معتبر به دست دهد؟ دوم این که از رویکرد جامعه شناسی مردم مدار چه نقدی بر آینده پژوهی وارد است؟ خلاصه یافته های مقاله این است که در پاسخ به پرسش اول باید گفت آینده پژوهی در علوم اجتماعی که موضوعش سیستم های باز و کلان، ساختارهای پیچیده و کنشگران نیت مند و بااراده است کارایی اندکی دارد و در نقد جامعه شناسی مردم مدار بر آینده پژوهی باید گفت به رغم ادعای آشکار آینده پژوهی و آینده پژوهان برای ساخت جهانی بهتر و عادلانه تر، آن ها همواره در خدمت دولت و بازاری بوده اند که وضع کنونی را به وجود آورده اند.
ضرورت ها و الزام های دانشی در مسأله یابی پژوهش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
1 - 27
حوزه های تخصصی:
ماهیت علم با پژوهش عجین است و بنیان پژوهش بر مسأله استوار است. مسأله رکن اساسی علم است و در این قلمرو معرفتی، مسأله یابی مهم ترین فعالیت به شمار می رود. این گزاره ها، مفروضاتی هستند که مقاله حاضر بر پایه آن ها قوام یافته است. این مقاله از جنس مباحثات و ملاحظات نظری است و بنابراین فاقد کارپایه تجربی و مشاهدات برآمده از آن است. در این پژوهش تلاش شده است تا با اتکاء به آموزه های فلسفه علم، جایگاه مسأله در پژوهش های علوم اجتماعی و اقتضائات دانشیِ مسأله یابی مورد مطالعه قرار بگیرد. از این رو، چیستی مسأله و اهمیت آن در پژوهش های اجتماعی مورد توجه واقع شده است. این که مسأله ها نقطه آغاز و انجام جستجوی حقیقت علمی هستند و در عرصه شناختی، مسأله یابی بر حل مسأله اولویت دارد. از سوی دیگر به گستردگی و پیچیدگی مسائل اجتماعی و عرصه رخداد آن ها، تاریخی بودنشان و همچنین ناپایداری شناخت و دلایل آن اشاره شده است. در ادامه به شیوه مستدل، پاره ای از ملاحظات و ضرورت های دانشیِ انجام پژوهش اجتماعی برشمرده شده اند که برای حرکت در مسیر دانشِ زنده و پویا ضروری و الزامی هستند. در میان این ملاحظات، مفروضات معرفت شناختی، هستی شناختی و روش شناختی جایگاه ویژه ای دارند، چرا که منطق و موضع پژوهشگر را در قبال دستگاه استدلالی پژوهش تعیین می کنند.
امکان سنجی برنامه درسی تلفیقی در دروس علوم تجربی، علوم اجتماعی و تربیت بدنی دوره ابتدایی از نگاه معلمان و متخصصان برنامه درسی
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
40 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان امکان سنجی برنامه درسی تلفیقی در دروس علوم تجربی، علوم اجتماعی و تربیت بدنی دوره ابتدایی از نگاه معلمان و متخصصان برنامه درسی انجام پذیرفت. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامه درسی عضو ثابت انجمن مطالعات برنامه درسی ایران(500 نفر) و معلمان دوره ابتدایی شهر همدان(2149 نفر) که درسال تحصیلی 1399-1400 به تدریس اشتغال دارند می باشد. برای انتخاب نمونه ها درمورد متخصصان برنامه درسی 92 نفر و در بخش معلمان نیز 270 نفر از طریق فراخوان اینترنتی و به روش دردسترس با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته امکان سنجی برنامه درسی تلفیقی بود که روایی آن از طریق روایی دلفی و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد. در ادامه داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمون های کالموگروف – اسمیرونوف، تحلیل واریانس، تی تک نمونه ای و آزمون خی تحلیل شد. یافته و نتیجه گیری: تحلیل های توصیفی و استنباطی داده ها با استفاده از آزمون های مذکور نشان می دهد که گروه معلمان و متخصصان هر دو تاکید داشتند که روش تلفیقی در هر سه حوزه اهداف، محتوی و روش تدریس امکان تلفیق وجود دارد. بنابراین می توان گفت تفاوتی بین نظر معلمان و گروه متخصصان وجود نداشته و این نظریه را مورد تأیید قرار داده است که این رویکرد، دانش آموزان را برای یادگیری بهتر و مداوم بر می انگیزد و قابلیت های لازم برای زندگی در قرن بیست و یکم را در آنان پرورش می-دهد.
درک جامعه شناختی عموم مردم از وضعیت بیماری ویروس کرونا 2019 در اندونزی: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه واهداف: گسترش سریع بیماری ویروس کرونا (کووید-19) در سال 2019 باعث مرگ و میر بسیاری درکشور اندونزی شده است. این وضعیت باعث ایجاد تغییرات اجتماعی شده است که پیش از این هرگز تصور نمی شد. هیچ تحقیقی وجود ندارد که درک عموم از وضعیت جامعه شناختی را بررسی کند. هدف از این مطالعه، بررسی جامعه شناختی درک جامعه از وضعیت همه گیری کووید-19 در کشور اندونزی است. مواد و روش ها: برای جمع آوری داده ها، نمونه گیری هدفمند، تک به تک با مصاحبه نیمه ساختاری انجام شد. اشباع داده ها پس از مصاحبه با 10 شرکت کننده به دست آمد. گزارش مصاحبه ها با روش 7 مرحله ای کُلایزی (1978) تحلیل شدند. یافته ها: شش موضوع شناسایی شده برای نشان دادن ادراکات جامعه شناختی جامعه از وضعیت همه گیری کووید-19 در اندونزی عبارت اند از: 1. کووید-19 بسیار خطرناک است، 2. تهدیدات بخش زندگی اجتماعی، 3. تهدیدات بخش اقتصادی، 4. تهدیدات برای بخش آموزش، 5. توطئه جهانی و 6. ایجاد یک حوزه کاری جدید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، وضعیت همه گیر بسیاری از موارد را در نظم اجتماعی جامعه تغییر داده است و تأثیر مستقیمی بر بخش های مختلف از جمله آموزش و پرورش و اقتصاد دارد. اطلاعات در مورد تأثیر پدیده های اجتماعی که در طول یک بیماری همه گیر بر جامعه رخ می دهد، اطلاعات ارزشمندی برای دولت جهت تعیین سیاست های مناسب در مورد کووید-19 در اندونزی خواهد بود.
چیستی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
1 - 14
آنچه امروزه با عنوان «علوم اجتماعی» از علوم انسانی یاد می شود، میراث دار سنت فلسفی اسکاتلندی و فرانسوی است. فیلسوفان کلاسیک آلمان آنچه را همتایان فرانسوی شان بیشتر با عنوان علوم اجتماعی می فهمیدند، با عناوین «علوم تاریخی»، «علوم روحی» و یا «علوم اخلاقی» مطرح کردند؛ اینها همه مسبوق به اصطلاح فلسفه خُلقی است. این همه نشان از تفاوت منظری است که این دیدگاه ها در مورد ماهیت و چیستی انسان اختیار کرده بودند. از منظر امثال دیلتای، علوم انسانی، از آن جهت علم تاریخی اند که انسان را موجودی تاریخی می فهمیدند؛ یا برخی دیگر، از آنجا که انسان را موجودی صاحب اراده می دانستند، ازاین رو حوزه علوم انسانی را ساحت اراده و اخلاق تصویر می کردند. ازهمین رو، امثال گادامر نیز علم انسانی را میراث دار فرونسیس ارسطویی می دانند. از دیدگاه این نوشتار، اگرچه تمرکز بر حکمت عملی ارسطویی نمی تواند آورده چندانی برای علوم انسانی داشته باشد، اما دوره دیگری از حکمت عملی در فضای اندیشمندان مسلمان شکل گرفته است که در کنار حفظ نام حکمت عملی، هویت آن را به طورکلی متحول کرد و آن سنگ بنای قانون کردار انسانی در دانش حکمت عملی بود؛ قانونی جهانی که حکمت عملی را از مطالعه شخص فضیلت مند به دانش شناسایی جهان انسان و جهان اخلاق ارتقا داد و درنتیجه خود را به عنوان نیای بزرگ علوم انسانی تثبیت کرد؛ نقشی که در طول تاریخ به فراموشی سپرده شد.
متافیزیک علم و شرایط امکان علوم نامتعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
با آشکارشدن نارسایی های علوم متعارف در حل مسائل جهان و پیامدهای ناپسند آن مانند فقر و شکاف درآمدی، سلطه فناوری، آلودگی محیط زیست و تغییرات جوی و اقلیمی برای زندگی بشری، این پرسش مطرح می شود که آیا سنخ دیگری از علوم امکان پذیر است که ضمن برخورداری از توانمندی های علوم متعارف از نارسایی های آن دور باشد. افزون بر گرایش های رهایی بخش علم، انگیزه های دینی برای سازگارکردن علم با آموزه های الهی نیز به این پرسش دامن می زند. پاسخ به این مسئله نیازمند پژوهش درباره شرایط امکان علوم نامتعارف است. در این مقاله ضمن بررسی گذرای تاریخچه تلاش های صورت گرفته در زمینه علم دینی (اسلامی) در ایران و جهان، شرایط امکان علوم نامتعارف از دیدگاه متافیزیک علم به روش تحلیلی تبیین شده است. سرآغاز این پژوهش اشاره به رساله کمتر شناخته شده کانت با عنوان «بنیادهای متافیزیکی علم طبیعی» است. سپس نسبت متافیزیک با علم، امکان متافیزیک علم، نیاز علم به متافیزیک، امکان پذیری متافیزیک های متفاوت و مهم ترین اصول متافیزیکی علوم اجتماعی تحلیل شده اند. درنهایت شرایط امکان علوم نامتعارف و برخی مزیت های رویکرد متافیزیکی به این علوم تبیین شده است.
چارچوب علوم سیاسی مبتنی بر رویکرد کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل پژوهش در علوم سیاسی همواره در حال پیچیده تر شدن هستند. دوران معاصر که از سویی ملهم از پست مدرنیسم و از سویی نشات گرفته از تنیدگی و پیچیدگی دانش می باشد، شرایط ویژه ای را در روش ها، مسائل و رویکردهای پژوهش بوجود آورده است. گذار از فیزیک نیوتنی به فیزیک کوانتومی باعث تغییرات معتنابهی در فیزیک اجتماعی و علوم مربوط به آن از جمله علوم سیاسی شده است. اینکه چارچوب علوم سیاسی مبتنی بر رویکرد کوانتومی چگونه است؟ بعنوان پرسش اصلی این تحقیق مد نظر قرار دارد. هدف اصلی این تحقیق این است که بتواند با نقد بر چارچوب نیوتنی علوم سیاسی به تبیین چارچوب علوم سیاسی مبتنی بر رویکرد کوانتومی بپردازد. در این اثر برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و برای تحلیل داده ها ضمن بهره گیری از چارچوب شبکه و فیزیک کوانتوم از تکنیک کیفی با رویکرد توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق بر این اشاره دارد که علوم سیاسی مبتنی بر رویکرد کوانتومی با برون آمدن از ساختارهای پیشینی و خطی نیوتنی در حوزه مسائل دانش سیاست، روش شناسی سیاسی و ابزارهای سیاسی دچار تغییرات مهمی شده و به قدرت به مثابه یک بازی کوانتومی و روایت گونه می نگرد که از پویایی زمانی و شبکه ای برخوردار است.
«همبستگی» در ایرانِ معاصر: تاریخِ یک مفهوم (از دوره مشروطه تا انقلابِ 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
43 - 75
هدف این مقاله مطالعه تاریخ مفهوم همبستگی در ایران معاصر است. در این مطالعه استفاده عمومی از این واژه از استفاده آن در علوم اجتماعی تفکیک شده است. مطالعه ما نشان می دهد واژه همبستگی، در زبان فارسی واژه جدیدی است که در دهه 20 جعل شده و رواج پیدا کرده است. اما واژگان خانواده این مفهوم مانند اتفاق، اتحاد، معاضدت و تعاون، برادری و اخوت، از دوره مشروطه و قبل از آن رایج بوده اند. از این میان واژگان اتحاد و اتحادیه و تعاون و برادری تا امروز نیز استفاده می شوند. در ادبیات علوم اجتماعی واژه همبستگی به عنوان معادلی برای solidarity از دهه 40 رواج پیدا می کند. این واژه اغلب در ترجمه و شرح آثار دورکیم دیده می شود. رد دو تفسیر از این مفهوم را می توان در ادبیات علوم اجتماعی این دوره دید. یکی تفسیری متأثر از سوسیالیسم فرانسوی که همبستگی را در کنار تعاون و سندیکالیسم می بیند و آن را امری می داند که باید با مشارکتِ همه شهروندان جامعه ساخته شود. تفسیر دوم متأثر از جامعه شناسیِ محافظه کار آمریکاست که همبستگی را به معنای همنوایی با نظم موجود می داند.
مقایسه مبانی انسان شناختی علوم اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم اجتماعی، به مثابه علومی که با محوریت ابعاد اجتماعی زندگی انسان سامان گرفته است، مانند سایر دانش های بشری تحت تأثیر مبانی فلسفی و نیز پیش فرض های گوناگونی است. بررسی مبانی انسان شناختی علوم اجتماعی از دیدگاه شهید مرتضی مطهری و ایمانوئل کانت، با توجه به وابستگی آن ها به دو جریان بزرگ فکری و فرهنگی در غرب و شرق عالَم، امکان شکل گیری دو صورت متفاوت از علوم اجتماعی و مقایسه آن ها را فراهم می کند. در واقع، بدون رویارویی صورت های گوناگون ممکن علوم اجتماعی، تصور دقیقی از ظرفیت ها و محدودیت های این علوم شکل نخواهد گرفت و به سرگردانی پژوهشگران این عرصه در تعیین جهت پژوهش ها و مسائل این علوم منجر خواهد شد. در پژوهش حاضر تلاش شده است با روش اسنادی، شرحی از آرای انسان شناختی شهید مطهری و کانت ارائه شود و تأثیر آن بر علوم اجتماعی برخاسته از این دو دیدگاه فکری بررسی شود. ظاهراً علوم اجتماعی تحت تأثیر آرای انسان شناختی کانت، محدود به امکان های پوزیتیویستی و در دایره ظرفیت های انسان شناسی تجربی سامان می یابد؛ اما علوم اجتماعی برخاسته از نظام فکری- فلسفی شهید مطهری، گستره ابعاد مادی و مجرد انسان و عرصه اجتماعی زندگی او را به صورت توأم دربرمی گیرد.
سنجش سهم علمی زنان دانشگاهی رشته علوم اجتماعی (با تاکید بر عضویت در گروه های علمی و نشریات علمی -پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
93 - 112
حوزه های تخصصی:
تفاوت های جنسیتی در تولید علم، امروزه به طور فزاینده ای، مورد توجه جامعه شناسان علم قرار گرفته است. آگاهی از وضعیت اولویت های علم، فناوری، و منابع انسانی مبتنی بر جنس، از عوامل تعیین کننده در سیاست گذاری های علم و موفقیت برنامه ها خواهد بود. مطالعه حاضر با هدف بررسی جایگاه و سهم زنان در گروه های علمی و نشریات علمی پژوهشی علوم اجتماعی انجام شده است. این پژوهش از روش کمّی از نوع تحلیل ثانویه استفاده کرده است. در این راستا، با مراجعه به بایگانی 18 نشریه علمی پژوهشی علوم اجتماعی در فاصله سال های 1388 1392 و انتخاب تصادفی یک شماره از هر سال در مجموع 89 جلد از نشریات مذکور جهت تحلیل انتخاب شدند. نتایج نشان داد از میان نشریات بررسی شده، زنان فقط در 4 مجله (22درصد) مدیر مسئول و در 5 مجله (28 درصد) مسئولیت سردبیری را بر عهده داشته اند. همچنین، 47 نفر (21درصد) از کل هیئت تحریریه نشریات (224 نفر) زن بودند. از مجموع 685 مقاله چاپ شده در کل نشریات منتخب، زنان در 19درصد مقالات نویسنده اول و در 23درصد مقالات نویسنده دوم بوده اند. همچنین، فقط 4درصد کل مقالات را زنان به صورت انفرادی نوشته اند و فقط 7 / 6درصد مقالات به صورت هم نویسی بین زنان بوده است. میزان کلی مشارکت زنان در تولید ایده ها و تألیف مقالات معادل 42درصد کل مقالات است که نشان می دهد با وجود پایین بودن حضور زنان در موارد ذکر شده، زنان نقش تعیین کننده ای در تولیدات علمی داشته اند. نتایج تحقیق نشان دهنده وجود نابرابری جنسیتی در گروه های علمی و نشریات علمی پژوهشی علوم اجتماعی و ناکافی بودن سیاست گذاری در درون نهاد علم در این حوزه است.
غذای حلال از دیدگاه قرآن و کنترل کیفیت مواد غذائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
427 - 451
حوزه های تخصصی:
در ادیان اسلامی به خصوص دین مبین اسلام، لزوم استفاده از خوراکی های حلال و عدم استفاده از غذاهای حرام تأکید شده است که این امر می تواند بر رفتار و تربیت انسان تأثیرگذار باشد. در دنیای امروزی داشتن جسم و روح سالم، از الزامات رسیدن به سعادت دنیا و آخرت می باشد. بنابراین در این تحقیق پژوهشی، مروری بر دیدگاه اسلام به روی غذای حلال و تأثیری که در زندگی بشر داشته و در نهایت با نحوه تعیین غذای حلال از حرام و نکات افتراقی این مهم، به شرح نهادینه شدن آن به عنوان یک الزام در علوم اجتماعی امروز پرداخته می شود. علاوه بر آن، سهم بازارهای جهانی در این عرصه و رقابت در بین کشورهای مسلمان نشین نیز شرح داده شده است. همچنین با مروری بر احادیث و روایت های دین مبین اسلام، پیشنهاد جهانی شدن نشان غذای حلال در کلیه نقاط دنیا، بحث و بررسی می شود.
جایگاه آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل و اسناد بالادستی ایران با تاکید بر رویکرد فمینیستی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳۹-۱۲۶
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حائزاهمیت فراوانی است. در این میان برنامه درسی به عنوان مهم ترین رکن نظام آموزشی، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره اوّل متوسطه و اسناد بالا دستی ایران بر اساس مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی است. روش پژوهش: رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. میدان مطالعه شامل اسناد بالا دستی و کتاب های درسی دوره متوسطه اوّل بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر برای اسناد بالا دستی شامل: سند تحوّل بنیادین و سند برنامه درسی ملّی و برای کتاب های درسی: کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل که شامل سه کتاب پایه هفتم، هشتم و نهم می باشد بوده است. ابزار گردآوری داده ها کاربرگ های تحلیل محتوا می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، ازکدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل مربوط به اسناد بالا دستی و کتاب های درسی نشان داد که مولفه های آموزش چندفرهنگی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما مولفه های رویکرد فمینیستی هنوز مورد توجه نبوده است. نتایج تحلیل کتاب های درسی نیز نشان داد که به مولفه های آموزش چندفرهنگی بصورت پراکنده اشاره شده است و نشان چندانی از رویکرد فمینیستی دیده نمی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش به طور مشخص پیشنهاد می شود واقعیّت ها و ویژگی های تکثّر فرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی (توجه به زنان چندفرهنگی ایران) در تدوین و باز نگری اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد به طوری که واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه در اسناد مربوطه منعکس شود. هم چنین پیشنهاد می شود در طراحی کتاب های درسی و محتوای آن ها به مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینستی توجه ویژه ای مبذول گردد.
«فهم» در علوم انسانی و علوم طبیعی با نگاهی به دیدگاه استفان گریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
91 - 115
حوزه های تخصصی:
در همه ی ادوار تاریخ، انسان در تلاش برای «فهمیدن» بوده است. دانشمندان برای شناختِ جهانِ طبیعی به مشاهده ها و طبقه بندی ها ، و نظریه پردازی ها متوسل می شوند. اما موضوع فهم اعمال دیگر انسان ها، (کمی) متفاوت به نظر می رسد. حداقل در یک رویکرد برای دست یابی به این مهم، به دریافت قصد و نیتی که در پس اعمال انسان ها است نیاز داریم. از آنجا که قصد، ماهیتی روانشناختی دارد، همواره از سوی تجربه گرایان این نگرانی وجود دارد که ممکن است قابل ادراک توسط افرادِ سوم شخص نباشد. تا حدودی بسیاری از کنش های انسانی، قاب لادراک از منظر سوم شخص هستند و همین امر سبب می شود که موضوع بررسی های علمی (با روش های رایج علمی) باشند. با این حال مواردی وجود دارد که نشان می دهد، فهمِ فعالیت های انسان از زاویه ی سوم شخص دارای محدودیت هایی است.استفان گریم (Stephen Grimm)، نوعی از فهم را معرفی می کند و معتقد است، با دریافت اهداف خاص شخص فهم شونده به عنوان عملی خواستنی، به نوعی فهم عمیق تر دست خواهیم یافت. در این مقاله، تلاش شده است تا ابتدا با طرح و تفسیر دیدگاه استفان گریم، موضوع مورد بحث روشن شود و سپس با طرح مسئله و توضیح ابهامات ایده ی گریم، به عنوان یک صورت بندی جایگزین، نشان خواهیم داد که تصمیم عامل، برای فهمیدن یا نفهمیدن اعمال دیگران نقش مهمی ایفا می کند. همدلی به عنوانِ ظرفیتی روانشناختی، شناخته می شود که با شبیه سازی ساختار، میتوان به نحو دیگری آن را فهمید. بررسی و نگاه عمیق تر به این مسئله، به ما کمک خواهد کرد، که قضاوت بهتری از آن به عنوان روش یا ایده ای در علوم اجتماعی و انسانی داشته باشیم.
موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یادداشتی گفته بودم که در عرصه فوق العاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصه سیاست هیچگاه نتوانسته اند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله می خواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و همچنین عالمان جامعه شناس و اقتصاددان هیچگاه نتوانسته و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقّتاً به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی درباره موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ برسند.برای این امر، سوالات ذیل را مورد مداقه و تحلیل قرار میدهم. چه عواملی دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی را از نیل به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی، ولو موقت، درباره موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ قویا ممانعت می کند؟ آیا رجال و فعالان عرصه اجتماعی سیاسی و عالمان اجتماعی نوعاً با چیستی موازین معرفت شناختی درستی و عقلانیت مواجه می شوند؟ چرا عالمان و متفکران علوم اجتماعی نوعاً فهم یا تلقّی مفهوم سازی شده روشن و تفصیل یافته ای از موازین درستی و عقلانیت ندارند؟
تکوین علوم انسانی و اجتماعی در جهان غرب از منظر روش شناسی بنیادین با تاکید بر مبادی معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
7 - 29
حوزه های تخصصی:
تکوین علوم انسانی و اجتماعی مدرن در جهانِ غربی، محصول یک سیر تاریخی است که معمولاً در گسست از قرون وسطی و از دوره رنسانس روایت می شود. افرادی نظیر میشل فوکو در نظم اشیاء: دیرینه شناسی دانش یا توماس کوهن در ساختار انقلاب های علمی و نظایر آنها کوشیده اند تا بر مبنای روش های دیرینه شناسی یا تحولات پارادایمی این تحولات را توضیح دهند. با این حال یکی از چشم اندازهای بسیار مهم در توضیح این تحولاتِ تاریخی، رابطه علم و دین و توضیح این تحولات بر اساس نگاه دینی و متعالی است. در این مقاله با بهره گیری از روش شناسی بنیادین، کوشش شده است تا با بررسی زمینه های «معرفتی» موثر بر شکل گیری این نظریات علمی در جهان غرب، فرایندِ تکوین این علوم را در نسبت با تحول معنای متافیزیک از شکل سنتی به شکل مدرنِ آن، مخصوصاً در کانت و متفکرین جامعه شناسی بررسی نماییم. با نظر به تاکید بر رابطه علم و دین در این روایت، این مقاله می تواند مقدمه ای بر تاملات علوم انسانی اسلامی باشد.
امکان پیش بینی در علوم اجتماعی از منظر حکمت صدرایی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی پدیده های اجتماعی موجب افزایش قدرت پایش محیط اجتماعی می شود. اما پیش از آن، ضروری است امکان پیش بینی بررسی شود. مسئله این پژوهش بررسی امکان پیش بینی در علوم اجتماعی از منظر حکمت صدرایی است، اما با توجه به اختلاف نظر در برخی از دیدگاه های ملاصدرا، در این موارد، از دیدگاه علامه مصباح یزدی به مثابه یکی از شارحان حکمت صدرایی استفاده می شود. این تحقیق با روش «تحلیل منطقی» در گام اول، مفاهیم اصلی را به بحث گذارده و در گام دوم، با استخراج گزاره های مربوط به مفاهیم درباره آنها بحث کرده و در گام سوم، لوازم منطقی این گزاره ها را به صورت نظامی منسجم بیان داشته است. مبتنی بر یافته های این تحقیق، تکثر پدیده های اجتماعی بر مبنای تشکیک وجود توضیح داده شده است و بر مبنای قاعده «سنخیت علت و معلول»، با شناخت هر مرتبه از وجود، می توان آثار آن مرتبه را پیش بینی کرد. البته آنچه پیش بینی می شود، سنخ وجودی معلول است، نه فرد یا ماهیت آن و پیش بینی فرد یا ماهیت به علت اختصاص آن فرد یا ماهیت به وجود معلول است.