مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرونتیک


۱.

مشارکت علم در تغییرات اجتماعی و سیاسی: علوم اجتماعی فرونتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرونسیس علوم اجتماعی فرونتیک مشارکت بی طرفی علم ی علوم طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۵
علوم انسانی و اجتماعی معاصر با تلاش برای تقلید از روش های معرفتی علوم طبیعی پوزیتیویستی، همواره در معرض نقد نسبت به نظرگرایی صرف و ناکارآمدی در عمل در تغییرات اجتماعی بوده است. در نتیجه، در سال های اخیر طرح ایده کاربردی سازی علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، این رویکرد نیز در دام تقلید از علوم طبیعی باقی می ماند و صرفا به جای تقلید در موضع معرفتی/شناختی، در موضع حل مسئله و عدم توجه به ظرافت های زندگی انسانی و ژرف کاوی مقولاتی مانند روابط قدرت و تاثیر آن بر شکل زندگی اجتماعی عدم اصالت علمی را حفظ می کند. در مقابل، در رویکرد فرونتیک به علوم اجتماعی، پژوهش به مثابه امری مشارکتی در موضوع مورد بررسی، پژوهشگر را از این دو خطر برکنار می دارد و کمک می کند که ضمن پرهیز از نظریه پردازیِ صرف، مبانی معرفتی را نیز در پای کاربرد قربانی نکنیم. در واقع، در اینجا شواهد علمی و حاصل پژوهش های مختلف علمی به عنوان منبعی برای تصمیم گیری سیاسی در فرایند تصمیم گیری عمومی قرار می گیرد و پژوهشگر با درک موقعیت مندی و اهمیت تجربه زیسته انسانی، دیگر تنها ناظر و گزارشگر موضوع نیست، بلکه با پیگیری آن تا رسیدن به نتیجه ای که تغییر در شرایط نامطلوب را ایجاد کند، همچنان به فعالیت مشغول است و از دانشمندان علوم اجتماعی خواسته می شود که به بازیگران اجتماعی صاحب فضیلت تبدیل شوند و به جای اینکه مقالات و کتب بدون خاصیت واقعی یا عملی بنویسند، با پژوهش خود در حوزه سیاستی/خط مشی مورد علاقه خود سیاست ورزی کنند. پژوهش حاضر با تبیین مولفه های علوم اجتماعی فرونتیک، آن را به عنوان رویکردی بدیل برای پژوهش در علوم اجتماعی که به تغییر واقعی در جامعه رهنمون می شود معرفی می نماید.
۲.

رویکرد فرونتیک در روش شناسی پژوهشی در علوم انسانی و اجتماعی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۵۹
امروزه مشخص شده است که روش شناسی پژوهش در حوزه علوم انسانی و اجتماعی نسبت به علوم طبیعی متفاوت است و دقیقاً نمی توان در این حوزه از روش های پژوهش در علوم طبیعی بهره گرفت. بنابراین رویکردهای مختلفی توسط محققان پیشنهاد شده است تا بتوان با استفاده از آنها نتایج پربارتری گرفت. یکی از این رویکردها که در علوم اجتماعی تازگی دارد، رویکرد فرونتیک است. رویکرد فرونتیک ریشه در واژه فرونسیس ارسطویی به معنای حکمت عملی دارد؛ که یکی از پنج فضیلت مطرح شده توسط ارسطو است. فرونسیسبا رفتار اخلاقی دریک بستر خاص، بر ارزش هاهمراه با تجربه تأکید دارد. رویکرد فرونتیک با ترکیب علم و عمل، نگاهی متفاوتی به پژوهش دارد. از این منظر، رویکرد فرونتیک نقش قدرت را در پژوهش پر رنگ می بیند و تلاش دارد در پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی با پاسخ به چهار سؤال زیر، بتواند نتایج عملی بهتری کسب کند: (1) به کجا می رویم؟ (2) چه کسی سود و چه کسی ضرر می کند و با کدام مکانیسمِ قدرت؟ (3) آیا این توسعه مطلوب است؟ (4) در مورد آن چه باید بکنیم؟در رویکرد فرونتیک، تحقیق یا کنشی انجام می شود که به نتیجه مطلوب برسد و منجر به حل مسئله یا مشکلی به طور عملی شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تعادل بین ارزش ها و قدرت بر مبنای رویکرد فرونتیک است؛ چرا که با لحاظ ارزش ها و قدرت است که می توان به واقعیت نزدیک شد و با پژوهش های دقیق، مسائل جامعه را حل کرد.
۳.

حکمرانی پراکسیس محوری با تأکید بر عقلانیت و قدرت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمرانی حکمت فرونسیس پراکسیس قدرت فرونتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۴۸
حکمرانی به طور کلی از دو بخش اساسی تشکیل شده است: یک؛ تصمیم گیری و خط مشی گذاری، دو؛ اجرای خط مشی ها و تصمیمات اخذ شده. مورد اول در علم خط مشی گذاری عمومی و مورد دوم در علم مدیریت دولتی بحث می شوند؛ به عبارت دیگر این دو مؤلفه دو روی یک سکه اند. خط مشی گذاری با در نظر گرفتن ارزشها و منافع گروه های خاص در بستر مشخصی از مناسبات قدرت شکل می گیرد که به نوعی از عقلانیت فاصله می گیرد. از طرفی از آنجا که خط مشی های عمومی عمدتاً در پاسخ به یک مسئله یا مشکل عمومی تدوین می شوند و ناظر بر انسان هستند، پیچیده و چندوجهی بوده و با رویکردهای علوم طبیعی نمی توان به حل آن پرداخت. رویکرد مبتنی بر فرونتیک که برگرفته از واژه فرونسیس در یونان باستان توسط ارسطو است، می تواند جایگزین مناسبی برای خط مشی گذاری و اجرای آن فراتر از رویکردهای علوم طبیعی باشد. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نقش قدرت در حکمرانی عمومی و با تأکید بر رویکرد فرونتیک سعی شده است به چهار سوال اساسی در حوزه حکمرانی عمومی پاسخ داده شود: (1) به کجا می رویم؟ (2) چه کسی سود و چه کسی ضرر می کند و با کدام مکانیسمِ قدرت؟ (3) آیا این توسعه مطلوب است؟ (4) در مورد آن چه باید بکنیم؟ نهایتاً رویکرد پراکسیس محوری در حکمرانی پیشنهاد می شود، چرا که تفاوتِ زمینه های حکمرانی را در نظر گرفته و تأکید بر حکمرانی متمایز هر بستر از بستر دیگر دارد؛ در اینصورت حکمرانان باید بر این مبنا درک کنند که در حوزه حکمرانی خود چگونه اثربخش باشند.