مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سن ازدواج
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نقش ارزش های فرهنگی ازدواج در ترجیح های سن ازدواج و تفاوت سنی زوجین اجرا شد. تعداد 344 دانشجو (153 مرد، 191 زن) به شیوه نمونه برداری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انتخاب و با استفاده از زمینه یاب ارزش های ازدواج (MVS؛ دلخموش، 1386، 1392ب) ارزیابی شدند. داده های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که ارزش های محاط شدگی و خودپیروی عاطفی در دو جهت معکوس در پیش بینی ترجیح سن ازدواج و ارزش برابرنگری در پیش بینی ترجیح میزان تفاوت سنی زوجین در هر دو جنس، سهم تعیین کننده دارند. یافته ها تأثیر ارزش های فرهنگی را بر معیارها و ترجیح های ازدواج برجسته ساختند و بر اعتبار زمینه یاب ارزش های ازدواج، صحه گذاشتند.
بررسی نقش عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر در کاهش باروری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرایند نوسازی، خانواده را نیز همچون سایر ساحت های زندگی اجتماعی، دگرگون نموده است. کاهش باروری، از جمله دگرگونی هایی است که در تحولات خانواده ریشه دارد و می تواند چالش های فراوانی را در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی برای جامعه ایرانی به وجود آورد. ازاین رو، شناخت عوامل اجتماعی- فرهنگی پیدایی این پدیده، ضرورتی انکارناپذیر است. از سوی دیگر، شناخت عوامل تأثیرگذار بر کاهش باروری، از مسیر مطالعه تغییرات خانواده، می گذرد؛ زیرا باروری در خانواده اتفاق می افتاد. این نوشتار با روش توصیفی و تبیینی و یاری جستن از تحلیل ثانویه آمارهای موجود و واکاوی و تبیین مهم ترین علل اجتماعی - فرهنگی این پدیده، به فهمی دقیق تر از علل پیدایی این پدیده دست یافته است. یافته ها نشان می دهد که شهرنشینی و فرهنگ آن، گسترش سواد و تحصیلات، افزایش سن ازدواج، رشد روزافزون طلاق، هسته ای شدن خانواده، غلبه فضای گفتمانی کم فرزندآوری، نفوذ مذهب و گسترش رسانه ها، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در کاهش باروری می باشند.
تفاوت های جنسی تعیین کننده های سن ازدواج افراد در آستانه ازدواج در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج مبنای تشکیل خانواده یعنی اولین و مهم ترین واحد اجتماعی است. سن ازدواج زنان و مردان در استان کرمانشاه افزایش قابل توجهی داشته و از متوسط کشوری نیز بالاتر می باشد. بر این اساس در مقاله حاضر به بررسی تعیین کننده های سن ازدواج به تفکیک جنس در شهر کرمانشاه پرداخته شده است. داده های مورد استفاده در این مطالعه حاصل یک پیمایش است که در فروردین 1392 اجرا شده است. جمعیّت آماری شامل افراد در شُرُف ازدواجی است که جهت انجام آزمایش پزشکی به مراکز بهداشتیِ منتخب مراجعه می کردند. نمونه آماری 400 نفر می باشد. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد که متغیر محل سکونت اثر معناداری بر سن ازدواج زنان ندارد. رابطه متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده زنان و سن ازدواج آن ها معنادار گردید. یافته ها همچنین نشان داد که سه متغیرِ سطح تحصیلات، پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده و وضعیت اشتغال اثر معناداری بر سن ازدواج مردان دارند. متغیر وضعیت پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده و متغیر وضعیت اشتغال به ترتیب بیشترین تأثیر را بر سن ازدواج مردان و زنان دارا بودند.
شبیه سازی تغییرات جمعیتی ایران با استفاده از مدل پایه عامل بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانستن اندازه جمعیت در آینده و پیش بینی دقیق آن برای دولتمردان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چراکه بسیاری از برنامه ریزی های دولتی با مسئله جمعیت رابطه نزدیکی دارند. هدف از این مقاله کاربست شبیه سازی عامل بنیان برای پیش بینی روند تغییرات و ترکیب جمعیتی ایران در طی 50 سال آینده است. این روش می تواند امکان تحلیل سناریو های مختلف جمعیتی را فراهم سازد، مدلی ساختاری از تغییرات ارائه دهد، اجزای نامتجانس را مدل سازی کند و به دلیل احتمالی بودن آن نتایج واقعی تری را ارائه نماید. نتایج شبیه سازی با سناریو های مختلف ارائه شده توسط مرکز آمار ایران مقایسه شد و همبستگی معناداری بین این دو نتیجه مشاهده شد که حاکی از قابلیت اعتماد بودن مدل شبیه سازی ارائه شده می باشد. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان می دهد سن ازدواج تا 15 سال آینده همبستگی معناداری با روند افزایش جمعیت ندارد، ولی در بلندمدت همبستگی معناداری دارد. بررسی ها نشان می دهد شبیه سازی عامل بنیان، علاوه بر مدل سازی مسئله جمعیت به صورت تصادفی، با عوامل نامتجانس و با قابلیت تحلیل سناریو، می تواند سیستمی از واقعیت را شبیه سازی نماید که برآوردهای جمعیتی را به صورت سالیانه تولید نماید.
آسیب شناسی خانواده؛ واکاوی علل و عوامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۲۷۰
45-58
حوزه های تخصصی:
خانواده در فرهنگ اسلامی ایرانی امری مقدس و بسیار مورد تأکید می باشد. با این حال، موقعیت کنونی خانواده ایرانی حاکی از بروز آسیب های بسیار و بحرانی شدن آن دارد. این پژوهش رویکردی تحلیلی و اسنادی به آسیب شناسی خانواده و واکاوی عوامل پیدایش ناهنجاری ها در آن دارد. یافته های این پژوهش حاکی از تغییر ملاک های ازدواج، تغییر فلسفه ازدواج و کاهش نرخ باروری، افزایش سن ازدواج ، کاهش میزان ازدواج، افزایش میزان تجرد جوانان ، افزایش طلاق ، کاهش جاذبه فرهنگی ازدواج، کاهش کارکردهای خانواده و خویشاوندی در همسریابی ، تغییر و اختلال در کارکردهای تربیتی خانواده، کاهش اقتدار والدین، فرسایش اعتماد، همبستگی و سرمایه اجتماعی خانواده، سست شدن نگرش های ارزشی به تقدس نهاد خانواده و... دارد. با واکاوی عوامل این تغییرات، می توان گفت: در این زمینه عواملی همچون سکولاریزسیون خانواده، سیاست های تنظیم خانواده، طلاق، اشتغال زنان، افزایش سن ازدواج، تأثیرپذیری از فمینیسم، باورهای اجتماعی و فرهنگی، تغییر سبک زندگی و رسانه های ارتباط جمعی نقش آفرین می باشد.
عوامل مؤثر بر تمایل به ادامه زندگی مجردی در بین جوانان شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به ادامه زندگی مجردی در بین جوانان شهر قم صورت گرفته است. در این مطالعه از نظریه های «کارکردگرایی ساختاری پارسونز»، «مدرنیزاسیون ویلیام گود»، «نوگرایی گیدنز» و به ویژه «فردگرایی توکویل» بهره گرفته شد. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جمعیت مورد بررسی شامل جوانان هرگز ازدواج نکرده 39-20 ساله شهر قم بوده که از بین آنان، حجم نمونه برابر با 269 نفر در نظر گرفته شد. نتایج بیان گر این است که پاسخگویان مرد تمایل دارند به طور میانگین تا سن 8/ 33 سالگی مجرد باقی بمانند، این رقم در بین پاسخگویان زن، 7/31 سال می باشد. نتایج آزمون فرضیات نیز بیان گر این است که از بین متغیرهای مستقل، متغیرهای نگرش مثبت به اشتغال زنان، فردگرایی، اعتماد اجتماعی، نگرش سنتی خانواده در انتخاب همسر و گرایش های دینی جوانان با تمایل به ادامه زندگی مجردی، رابطه مثبت دارند؛ درحالی که رابطه بین افزایش سطح تحصیلات و تمایل به ادامه زندگی مجردی تأیید نشد. به طور کلی، نتایج این مطالعه بیان گر این است که در تشویق جوانان به ازدواج، علاوه بر متغیرهای اقتصادی، باید متغیرهای فرهنگی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گیرند.
بررسی تطبیق قوانین ازدواج در قانون مدنی با فقه امامیه، فقه اهل سنت و قانون مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
107 - 124
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیقی که حقوق کودک در آن خدشه وارد می شود، امر ازدواج است؛ خصوصا آن جا که شخص درگیر بلوغ زودرس می شود و احساس نیاز زودهنگام به ازدواج می کند؛ در بلوغ دختران عوامل بسیاری موثر است به همین علت تعداد خاصی از دختران زودتر از هم سن و سالانشان احساس نیاز زود هنگام به ازدواج می کنند. وجود چنین مسائلی بیانگر اهمیت این پرسش هست؛آیا سن ازدواج دختران ( 13سال) در ماده 1041 قانون مدنی مشخص شده است با دیدگاه فقهای امامیه و فقهای اهل سنت و قانون مصر یکسان هست یا متعارضند؟ماده 1041 قانون مدنی نکاح دختران را محدود به سن 13 سال نموده است و ازدواج پیش از این سن را منوط به اذن ولی و با تشخیص دادگاه صالح می داند. این ماده کاستی هایی خصوصا نسبت به تعیین سن ازدواج دارد که با دیدگاه فقهای امامیه، فقهای اهل سنت و قانون مصر یکسان نیست. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیل و استفاده از منابع موجود کتابخانه با تتبع در میان منابع فقهی و تحلیل اقوال مختلف در زمینه سن ازدواج، در صدد یافتن حداقل سن مناسب برای ازدواج دختران است، سنی که با دلایل شرع و هم با عر ف سازگار باشد. با بررسی و مقایسه اقوال فقهای امامیه ، فقهای اهل سنت و قانون مصر به این نتیجه می یابیم که مناسب ترین سن برای ازدواج، زمانی است که فرد از لحاظ فیزیک ی و روان ی قابلی ت دستیابی به اهدافی که برای ازدواج متعین است، داشته باشد.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کامیابی خانواده و روابط زوجی از ازدواج بهنگام و آگاهانه و انتخاب همسر با سنجه های درست اثر می پذیرد. در این پژوهش بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار خوشنودی زناشویی پیش بینی شده است. با به کارگیری روش توصیفی و بهره گیری از همبستگی و رگرسیون، یک نمونه 197 نفری زن و مرد متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک که به صورت در دسترس انتخاب شده بودند، موردبررسی نهاده شد. از پرسشنامه های خوشنودی زناشویی اینرچ (Olson & Fowers, 1989) نگرش به پیوند زناشویی <span style="text-decoration: underline;">(Bratton and Rozen, 1998) و پختگی هیجانی (Singh and Bahargawa, 1974)برای داده گیری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که میان سن ازدواج زنان و مردان در دو عامل موردبررسی تفاوت معنی داری وجود ندارد P≥ 0/05).) نگرش به پیوند زناشویی و مؤلفه بدبینی در هر چهار گروه موردبررسی خوشنودی زناشویی را پیش بینی می کنند. با افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه نگرش بدبینانه به ازدواج کاهش می یابد. رویهمرفته می توان نتیجه گرفت که با افزایش سن،ازدواج نگرش به پیوند زناشویی در زنان کاهش و واقع گرایانه می شود، ضمن آنکه استواری هیجانی افزایش می یابد. در مردان با افزایش سن ازدواج نگرش به پیوند زناشویی افزایش و نگرش بدبینانه کاهش می یابد. افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه با کاهش ازدواج سنتی و افزایش ازدواج نوین همراه است.
مطالعه جامعه شناختی رابطه کیفیت زندگی زناشویی با عوامل جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۶
55 - 72
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر سنجش رابطه کیفیت زندگی زناشویی با عوامل جمعیت شناختی، می باشد. این پژوهش با توجه به ماهیت توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی زنان متاهل 15 تا 65 سال شهر کرج هستند که با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 465 نفر بدست آمد و نمونه آماری به روش خوشه ای و سپس تصادفی ساده تعیین شدند. در مبانی نظری از نظریه های کیفیت زندگی، پارسونز، صافی، همسان همسری و ... استفاده شده و در پایان مدل نظری تحقیق، طراحی گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفته و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. پایایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بالاتر از 0/7 بدست آمد که قابل قبول می باشد. پس از گردآوری داده ها، بر اساس آمارهای توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss، داده ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند. نتیجه آزمون فرضیه ها نشان می دهد که بین کیفیت زندگی و سن، سن ازدواج، فاصله سنی با همسر، مدت ازدواج، درآمد، تحصیلات و سن باروری رابطه معناداری وجود دارد. و طبق آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر در بیشترین و قوی ترین تأثیرِ بر کیفیت زندگی زناشویی، می توان به ترتیب به تاثیر مستقیم متغیرهای مدت ازدواج(0/572)، فاصله سنی با همسر(0/381)، سن ازدواج(0/404) اشاره نمود.
پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس رضایت زناشویی، سن ازدواج، الگوهای همسر گزینی و تفاوت سنی زوجین شهر ماهشهر
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
116 - 99
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس رضایت زناشویی، سن ازدواج، الگوهای همسر گزینی و تفاوت سنی زوجین شهر ماهشهر انجام گرفته است. پژوهش حاضر باتوجه به هدف کاربردی و شیوه اجرا از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین شهر ماهشهر در سال 1397 است که البته در هیچ مرجع رسمی یا حتی سازمان های حمایتی ذیربط آمار دقیقی از این گروه در دست نیست. نمونه آماری این پژوهش عبارت است از تعداد 200 نفر از زوجین (100 زوج) که ناچار بر اساس وضعیت موجود آماری آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از مراکز مشاوره شهر ماهشهر انتخاب گردیدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه رضایت زناشوئی اولسون (1989)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و الگوهای همسر گزینی رفاهی (1387) می باشد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین رضایت زناشویی با کیفیت زندگی زوجین رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0001/0p= و 54/0= r). بین سن ازدواج با کیفیت زندگی زوجین رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0001/0p= و 31/0= r). بین الگوهای همسر گزینی با کیفیت زندگی زوجین رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0001/0p= و 48/0= r). بین تفاوت سنی با کیفیت زندگی زوجین رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (0001/0p= و 29/0= r). متغیر رضایت زناشویی با ضریب بتای 34/0، متغیر الگوهای همسر گزینی با ضریب بتای 31/0، متغیر سن ازدواج با ضریب بتای 28/0 می توانند به طور مثبت و معنی دار و متغیر تفاوت سنی با ضریب بتای 24/0، می توانند به طور منفی و معنی داری کیفیت زندگی زوجین را پیش بینی کنند.
مطالعه تجربی جرم کودک همسری در گفتمان تقنینی و قضایی ایران از منظر جرم شناسی انتقادی (به روش برساخت گرایی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر جرم شناسی انتقادی، بزهکاری متأثر از نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه ساختار قانون گذاری، عدالت کیفری و تأثیر صاحبان و نوع قدرت است. از جمله نظریه برساخت گرایی اجتماعی که قاعده گذاری در نظام تقنینی یا قضایی را محدود به رفتارهایی می داند که منافع اقلیت حاکم را به خطر می اندازد. لذا جرایم و مفاهیم حقوقی جز در موارد خاص یک برساخته اجتماعی در شرایط خاص زمانی و مکانی هستند. این مقاله با مطالعه 30 پرونده محاکم خانواده شهر ری و قم در سال 1399و مصاحبه با قضات مربوطه و خانواده های کودکان، از منظر جرم شناسی انتقادی و مشخصاً بر مبنای سنت برساخت گرایی، دو جنبه از جرم کودک همسری (ماده 646 ق.م.ا) را یکی سن قانونی ازدواج و دیگری مفهوم مصلحت در ازدواج کودک (ماده 1041 ق.م) تحلیل می کند. یافته ها حاکی از برساخته بودن این دو جنبه تنها براساس معیارهای اقلیت حاکم بر فرایند قانون گذاری است. لذا، پیوسته امکان برساخت زدایی از آن ها وجود دارد.
رفتار کاریابی مبتنی بر تاثیر خودکارآمدی، بلوغ شغلی و میانجی گری نیمرخ ابعاد تصمیم گیری شغلی در زنان دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر برازش مدل رفتار کاریابی مبتنی بر تاثیرخودکارآمدی، بلوغ حرفه ای و میانجی گری نیمرخ ابعاد تصمیم گیری شغلی در زنان دانشجو بود. روش: نوع پژوهش، همبستگی در قالب مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانشجویان زن دانشگاه علامه طباطبایی(ره)که به روش نمونه گیری تصادفی 200 نفر انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر(1982)، پرسشنامه بلوغ حرفه ای سوپر(1988)، پرسشنامه های تصمیم گیری شغلی گاتی (1996)، پرسشنامه رفتار کاریابی صالحی و عابدی(1384) بودند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS-22 وAMOS-22 و به روش مدلسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از معناداری اثر مستقیم خودکارآمدی و نیمرخ ابعاد تصمیم گیری بر رفتار کاریابی و غیر معناداری اثر غیرمستقیم خودکارآمدی و اثر مستقیم و غیرمستقیم بلوغ حرفه ای بر رفتار کار یابی بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت در تقویت رفتارکاریابی، باید به ابعاد تصمیم گیری شغلی و خودکارآمدی توجه شود
تأخیر ازدواج در ایران: تحلیل تفاوت های شهرستانی در الگوهای تجرد مردان و زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر، دوران تجرد جوانان ایرانی طولانی تر شده است. روند متفاوت تأخیر ازدواج در مناطق مختلف ایران، موجب پراکندگی منطقه ای قابل ملاحظه از نظر زمان بندی ازدواج در بین استان ها و شهرستان های کشور شده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت و تعیین کننده های تجرد جوانان در سطح شهرستان های ایران بوده و واحد تحلیل، 429 شهرستان در سرشماری سال 1395 است. برای این منظور، وضعیت تجرد مردان و زنان، با تمرکز بر سنین 39-25 سال، در سطح شهرستان ها مطالعه و سپس ارتباط آن با برخی از ویژگی های اقتصادی- اجتماعی شهرستان ها بررسی گردید. بر پایه یافته ها، شهرستان هایی در غرب و جنوب غرب کشور بالاترین نسبت های تجرد و در مقابل، شهرستان هایی در مرکز و شمال شرق کشور پایین ترین نسبت های تجرد را برای هر دو جنس دارند. نسبت های تجرد، ارتباط معکوسی با نسبت های باسوادی و فعالیت و ارتباط مستقیمی با نسبت بیکاری دارند. متغیرهای مستقل مذکور، به ترتیب، 51 درصد و 27 درصد از تفاوت های شهرستانی در وضعیت تجرد مردان و زنان را در دامنه سنین 39-30 ساله تبیین می کنند. سیاست های توسعه متوازن ملی درجهت کاهش نابرابری شهرستان ها می تواند ضمن تسهیل ازدواج جوانان، تفاوت های منطقه ای و پراکندگی شهرستانی موجود در وضعیت تجرد جوانان را کاهش دهد.
تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج: پژوهشی در میان جوانان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
104 - 129
حوزه های تخصصی:
تحولات سن ازدواج در ایران که در بستر تغییرات گسترده ساختاری و نگرشی دهه های اخیر رخ داده است، در پژوهش های مختلفی مطالعه شده، اما تاکنون تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مطالعه تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج جوانان هرگز ازدواج نکرده در شهر اصفهان صورت پذیرفت. نمونه تحقیق 400 نفر از جوانان مجرد واقع در سنین 35-18 ساله در شهر اصفهان می باشند. داده ها به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در سال 1399 جمع آوری گردید. برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد میانگین سن قصد شده ازدواج در شهر اصفهان برای پسران 2/28 و برای دختران 6/26 سالگی است در حالی که سن مطلوب ازدواج پایین تر از میانگین سن قصدشده برای ازدواج آنان است. شکاف موجود بیانگر این مطلب می باشد که مسئله ازدواج تحت تاثیر عوامل زیادی می باشد که براساس یافته ها، متغیرهای پایبندی دینی، سابقه کار و هدایت دوستان دارای رابطه ای معنادار با سن قصد شده ازدواج دختران هستند و متغیرهای تحصیلات، پایبندی دینی و طبقه اجتماعی-اقتصادی نیز دارای رابطه ی معنادار با سن قصد شده ازدواج پسران هستند. در مجموع، بر اساس نتایج این مطالعه، در کنار عوامل اقتصادی، تغییرات ارزشی و نگرشی هم در سن قصد شده ازدواج اهمیت دارد و با توجه به بالا بودن سن قصد شده ازدواج، تسهیل ازدواج جوانان و تشویق آن ها به ازدواج در سن مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است.
تعیین کننده های تغییرات نسلی و دوره ای ازدواج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به تغییر ساختار سنّی جمعیت و تحولات اقتصادی-اجتماعی سطح کلان که ایران تجربه کرده است انتظار می رود روندهای ازدواج در بین دوره ها و نسل های مختلف با تغییراتی همراه باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش سن-دوره-کوهورت چندسطحی به بررسی تغییرات دوره ای و نسلی ازدواج و تعیین کننده های احتمال ازدواج طی چهار دهه اخیر پرداخته است. یافته ها حاکی از آن است در هر دو جنس، کوهورت های جوان تر در مقایسه با کوهورت های مسن تر، ازدواج خود را به تأخیر انداخته و در سنین بالاتری ازدواج می کنند. در همه کوهورت ها تا سن 35 سالگی، درصد زنان ازدواج کرده بیش از مردان است اما در سنین بالاتر این امر برعکس خواهد شد. روندهای دوره ای این نتایج را مورد تایید قرار می دهد. تحلیل های سن-دوره-کوهورت نیز نشان داد که اگرچه در دوره ها و کوهورت های مختلف زنان زودتر از مردان ازدواج کرده اند، اما به طور کلی احتمال ازدواج زنان کمتر از مردان است. تحصیلات دانشگاهی و اشتغال دو متغیر مهم در کاهش احتمال ازدواج در دوره ها و کوهورت های مختلف بود ولی تأثیرات آن ها در بین دو جنس متفاوت است. مدل مرد نان آور خانواده ایرانی سبب شده است تا اشتغال، احتمال ازدواج مردان را افزایش و احتمال ازدواج زنان را کاهش دهد. با توجه به گسترش آموزش عالی و طولانی شدن دوره تحصیل انتظار می رود در صورت عدم ارائه برنامه های سیاستی مناسب برای اشتغال جوانان، تأخیر در سن ازدواج همچنان تداوم داشته باشد. در این راه نیاز است تا برنامه ریزان در سیاست های خود، تغییرات رخ داده در سطح خانواده و جامعه طی دهه های گذشته را مد نظر قرار دهند.
نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۹۸-۱۵۸۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: بی ثباتی ازدواج تأثیر عمیقی بر روابط زوجین و بافت خانواده می گذارد. اگرچه پژوهش های متعددی بر روی بی ثباتی ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش به هدف شناسایی سهم عوامل بلوغ عاطفی، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و میزان درآمد بر بی ثباتی ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک، انجام شد. همچنین شناسایی نقش مؤلفه های عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه های عامل بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف این مطالعه است. روش: در این پژوهش، از روش توصیفی، همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک و دارای حداقل یک فرزند، با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج (بوث و همکاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفی (بهارگاوا و سینگ، 1974) پاسخ دهند. همچنین، سن زمان ازدواج و میزان در آمد از طریق مصاحبه گرد آوری شده است. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در زنان، دو متغیر نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغیر نگرش به ازدواج، 21 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را تبیین می کنند (0/01 >p). مؤلفه بدبینی در زنان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 7/6 درصد پیش بینی کرده و مؤلفه بدبینی در در مردان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 26/1 درصد پیش بینی کرد. دیگر مؤلفه ها در هر 2 گروه با بی ثباتی ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفه عدم ثبات هیجانی (بلوغ عاطفی)، در زنان با 17/1 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرده و مؤلفه سازگاری اجتماعی (بلوغ عاطفی) در مردان، 7/9 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرد (0/05 >p). همچنین متغیر های سن و درآمد ارتباط معنی داری با بی ثباتی ازدواج نداشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بدبینی در زنان و مردان، عدم ثبات هیجانی در زنان و سازگاری اجتماعی در مردان بر میزان بی ثباتی ازدواج تأثیرگذار هستند. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش بدبینی زوجین و افزایش ثبات هیجانی زنان و سازگاری اجتماعی مردان به منظور کاهش بی ثباتی ازدواج زوج ها استفاده نمود.
پیش بینی اضلاع مدل سه گانه خانواده ایرانی (احساس ما بودن- مرز منعطف- پیوستن) بر اساس سن ازدواج، طول مدت ازدواج، تنظیم شناختی هیجان و سبک های دلبستگی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
515 - 533
حوزه های تخصصی:
مدل سه گانه ی خانواده ی ایرانی برای توصیف روابط همسران با یکدیگر و با خانواده های اصلی هر کدام از آنها شکل گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضلاع مدل سه گانه خانواده ایرانی بر اساس سن ازدواج، طول مدت ازدواج، تنظیم شناختی هیجان و سبک های دلبستگی همسران بود. 404 نفر از افراد متأهل ساکن تهران (120 مرد و 284 زن) در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که مولفه های سن ازدواج، طول مدت ازدواج، تنظیم شناختی هیجان و سبک-های دلبستگی همسران در کنار هم می توانند پیش بینی کننده ی اضلاع مدل سه گانه خانواده باشند. از بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تنها راهبرد فاجعه-آمیزخوانی قادر به پیش بینی معنادار احساس ما بودن با همسر، ارزیابی مرز بین همسر و خانواده همسر و پیوستن به خانواده همسر بود. از بین سه متغیر پیش بین دیگر نیز تنها متغیر طول مدت ازدواج قادر به پیش بینی احساس ما بودن با همسر بود و متغیرهای سن ازدواج و سبک های دلبستگی به لحاظ آماری مشارکت معناداری در این مدل نداشتند. بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که طول مدت ازدواج کمتر، استفاده از برخی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی در افراد متاهل می توانند در کنار یکدیگر اضلاع مدل سه گانه خانواده را پیش بینی کنند.
بررسی جامعه شناختی تأثیر نوسازی اجتماعی بر گرایش زنان به تک فرزندی، مطالعه موردی: زنان متاهل 49- 15ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده تک فرزندی از جمله مسائل اجتماعی است که الگوی بسیاری از خانواده ها شده است. هدف از این پژوهش پاسخگویی به این سؤال اساسی است که ویژگی های جامعه مدرن (اشتغال زنان، جامعه پذیری جنسیتی، فردگرایی، میزان عقلانیت، مشارکت و...) در کلانشهر تهران به چه نحو و به چه میزان با گرایش و پذیرش الگوی تک فرزندی ارادی در بین زنان ارتباط دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-علّی و از لحاظ روش شناسی، یک تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان متأهل (15 تا 49 ساله) شهر تهران است که 420 نفر به عنوان نمونه از بین آنها انتخاب شدند. انتخاب نمونه با تلفیق نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی نامتناسب صورت گرفته و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات و داده ها در این تحقیق ، پرسشنامه محقق ساخته است. نتایج نشان می دهد که گرایش به تک فرزندی با فردگرایی، میزان عقلانیت، مشارکت اجتماعی، برابری جنسیتی و سن ازدواج رابطه معناداری دارد ولی با وضعیت اقتصادی خانواده همبستگی معناداری ندارد. همچنین میزان گرایش به تک فرزندی در بین گروه های مختلف وضعیت اشتغال تفاوت معناداری دارد به این صورت که در مشاغل رده بالا این گرایش بیشتر است. داده ها حاکی از آن است که میزان تحصیلات در گرایش زنان به تک فرزندی تاثیر دارد؛ به عبارت دیگر با بالا رفتن سطح تحصیلات گرایش زنان به تک فرزندی بالا می رود.
شیوع پیشرسی ازدواج دختران و عوامل تعیین کننده آن در شهرستان های ایران در سال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
599 - 621
ازدواج یکی از مهم ترین و پایدارترین روابط بین فردی است که در انتقال فرد به مرحله بزرگسالی اهمیت بسیاری دارد. این مقاله به بررسی میزان پیشرسی ازدواج دختران در سال 1395 و تعیین کننده های آن در سطح شهرستان های کشور می پردازد. روش تحقیق، تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 می باشد. نتایج بیانگر شیوع بالاتر پیشرسی ازدواج دختران در مناطق شمال شرقی و شمال غربی کشور است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد از میان عوامل موردِ بررسی، سطح تحصیلات (اثر منفی)، نسبت روستانشینی و مضیقه ازدواج مردان (اثر مثبت)، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر پیشرسی ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ سال دارد. در خصوص پیشرسی ازدواج دختران ۱۵ تا ۱۹ساله، اشتغال به تحصیل (اثر منفی) و مضیقه ازدواج مردان و نسبت روستانشینی (با اثر مثبت)، به ترتیب بیشترین اثرگذاری را داشته اند. ازاین رو، تحصیلات به عنوان یک عامل محافظت کننده در برابر پیشرسی ازدواج است؛ در مقابل، روستانشینی و مضیقه ازدواج مردان پیشران های مهم پیشرسی ازدواج محسوب می شود.
سنجش عوامل مؤثر بر شکاف رفتار و نگرش زنان به سن مناسب ازدواج در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
101 - 118
حوزه های تخصصی:
با نفوذ مدرنیته در ایران، نظام هنجاری در جوامع دچار دگرگونی شده و الگوهای سنتی، ب هویژه الگوی خانواده، هم زمان دچار تحولات مختلفی گردید؛ به طوری که در طول دهه های اخیر میانگین سن ازدواج دختران افزایش یافته است. این نوشتار، با عنایت به این تحولات، درصدد اندازه گیری میزان شکاف در رفتار و نگرش زنان به سن مناسب ازدواج و تعیین کننده های آن در شهر کوهدشت است. ساکنان این منطقه از نظر ترکیب قومی و فرهنگی لُر و لَک اند. فقر مطالعات در زمینه الگوهای ازدواج در میان زنان این گروه قومی ضرورت این مطالعه را اجتناب ناپذیر م یسازد. داده ها حاصل پیمایشی است که در فروردین 1392 بر نمونه ای بالغ بر 395 زنِ حداقل یک بار ازدواج کرده ساکن در خانوارهای معمولی شهر کوهدشت صورت گرفته است. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های خوشه ای چندمرحله ای، تصادفی، و تصادفی سیستماتیک است. نتایج از بروز شکاف در رفتار و نگرش زنان به سنّ مناسب ازدواج برای دختران حکایت دارد. میانگین سنّ ازدواج ترجیحی زنان برای دختران در میان 63 درصد از افراد نمونه، متفاوت از سنّ آن ها به هنگام ازدواج است. شکاف ها عمدتاً در جهت منفی است. بیش از 80 درصد زنان میانگین سنّ ازدواج ترجیح یشان برای دختران بیشتر از سنّ آن ها به هنگام ازدواج است. بر پایه این بررسی، پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان، نگرش فرامادی به ازدواج، استقلال زنان، و سنّ پاسخگویان بیشترین تأثیر را در میزان شکاف بین رفتار و نگرش زنان به سنّ مناسب ازدواج دارند. نتایج بیانگر این واقعیت است که ترکیبی از مشخصه های اقتصادی اجتماعی، جمعیتی، و عوامل و زمینه های قومی فرهنگی، تبیین بهتری از شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به سنّ مناسب ازدواج به دست می دهد.